مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
شمال خراسان
حوزه های تخصصی:
گویش تاتی رایج در شمال خراسان از سلسله گویشهای ایرانی قدیم است که با گونه های دیگر خود به لحاظ ساختاری تفاوتهایی دارد. وجود واژگان مشترک با گویشهای تاتی سایر نقاط از جمله آذربایجان و قزوین بیانگر این واقعیت است که این گویش نیز همچون سایر گونه های تاتی حسب نظر محققان از گویشهای پیش از ظهور اسلام و مربوط به دوران حکومت مادها بوده است. وجود واژگان مشترک این گویش با متون کهن ادب فارسی و کاربرد معنایی هر یک از این کلمات در عرصه تصحیح و تفسیر شعر و نثر پیشینیان ضرورت توجه به گویش را توجیه می کند، بدون شک در آثار تحقیقی بسیاری از محققان و مفسران متون کهن فارسی به نکاتی بر می خوریم که درک مفهوم عبارت، بدون بهره گیری از کاربرد لغوی واژگان گویشهای مختلف زبان فارسی دشوار و بعضا غیر ممکن می شود (در متن مقاله به نمونه های پراکنده ای از لغات نادر موجود در آثار متقدمان اشاره شده است). عدم توجه به معنای گویش پاره ای از لغات، بعضی از شارحان و مصححان و محققان را به اشتباه افکنده و این اشتباه در تصحیح متون و شرح ابیات موثر اخلال ایجاد کرده است. گویش تاتی رایج در شمال خراسان از جمله گویشهایی است که لغات مشترک فراوانی از آن را می توان در متون کهن فارسی یافت و از این طریق بسیاری از دشواریهای معنایی و رسم الخطی متون گذشته را حل کرد. در این مقاله به نمونه هایی از این موارد پرداخته شده است. توجه شارحان و محققان بدین نکته رهگشاست.
اسارت نوامیس باشقانلو و نقش سردار معزز شادلو در این حادثه
حوزه های تخصصی:
دوران حکومت خوانین شادلو بر شمال خراسان، دوره ای آکنده از وقایع و حوادث گوناگون است. یکی از مهمترین و البته، آخرین این خوانین، سردار معزز شادلو می باشد. دوره حکومت سردار معزز، هم به لحاظ وقایع داخلی و هم تحولات و وقایع سیاسی، دوره ای برجسته و قابل توجه است. یکی از مهمترین این وقایع که بازتاب گسترده ای پیدا کرد؛ اسارت نوامیس باشقانلو، توسط ترکمن ها بود. در پی این واقعه و شکایت تیره باشقانلو به مجلس، سردار معزز نیز به عنوان یکی از مقصران حادثه محاکمه شد. این تحقیق، مانند بسیاری از تحقیقات تاریخی به شیوه اسنادی نوشته شده و در پی پاسخ به این پرسش است که نقش سردار معزز در حادثه اسارت نوامیس باشقانلو، توسط ترکمن ها چه بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که سردار معزز به دلیل حملات ترکمن ها به شمال خراسان درصدد بوده است تا این حملات را به مناطق دیگری معطوف نماید و برای جلوگیری از حمله ترکمن ها به مناطق زیر سیطره خود در حمله ترکمن ها به محل زندگی باشقنلوها و اسارت نوامیس آنها به عنوان یک ایلخان و عامل حکومتی، اقدام لازم را صورت نداده است.
گونه شناسی قلعه های اشکانی و ساسانی شمال خراسان و تعیین جایگاه سیاسی و اجتماعی منطقه براساس تعاملات فرهنگی آن
حوزه های تخصصی:
خراسان، علاوه بر اهمیت جغرافیایِ سیاسی، به عنوان کانون شکل گیری حکومت اشکانیان و سپس حضور مقتدر ساسانیان همراه با توسعه و حفظ قلمرو از تهاجمات اقوام شرقی، از اهمیت زیادی در دوران تاریخی برخوردار بوده است. بررسی های باستان شناختی در بخش میانی گذرگاه کپه داغ- آلاداغ در شمال خراسان منجر به شناسایی محوطه های گوناگونی از دو دوره اشکانی و ساسانی شد. در میان تپه ها و محوطه های بررسی شده، شانزده ساختار معماری در قالب «تپه قلعه» و «قلعه» شناسایی شدند. شناخت کارکرد و نقش اجتماعی این قلعه ها در بستر تاریخی خود می تواند بر طرف کننده برخی از ابهامات تاریخی باشند؛ در نتیجه در این مقاله با طرح پرسش هایی چون: معماری قلعه سازی در دوران اشکانی و ساسانی چگونه بوده است؟ چگونه می توان براساس ویژگی های معماری و یافته های فرهنگی، گاهنگاری نسبی برای قلعه ها ارائه داد؟ قلعه ها را براساس ویژگی های جغرافیایی و معماری به چند دسته می توان گروه بندی کرد؟ فرم و شکل قلعه ها تأثیری در نقش کارکردی آن ها داشته است؟ محدوده جغرافیایی مورد مطالعه در بستر تاریخی اشکانی و ساسانی از چه جایگاه سیاسی و اجتماعی در ساختار حکومتی برخوردار بوده است؟ سعی شده به این پرسش ها پاسخ داده شود. در این پژوهش ابتدا با روش های میدانی اطلاعات گردآوری و سپس با استفاده از روش استدلال عقلانی-قیاسی به پردازش و تحلیل اطلاعات پرداخته می شود. ݣݣمهم ترین نتایج این پژوهش تشخیص ویژگی ها، تفاوت ها و شباهت های معماری قلعه ها با یکدیگر و سپس مقایسه آن ها با دیگر نمونه های مشابه در داخل و خارج از مرزهای ایران بود که منجر به شناخت بیشتر درخصوص سبک های قلعه سازی و گروه بندی آن ها در این منطقه گردید. در این پژوهش، علاوه بر شناسایی قلعه ها و شناخت ویژگی های معماری آن ها، با بهره مندی از علوم میان رشته ای چون: سنجش از راه دور، مطالعات زیست بوم و چگونگی پراکنش قلعه ها از یکدیگر، پیشنهاداتی درخصوص نقش سیاسی-اجتماعی محدوده مورد مطالعه به عنوان آخرین سرحد دسترسی به فلات مرکزی ایران ارائه می گردد.
معرفی طرح ظهیر شاه (بازوبندی) در قالی ترکمنی شمال خراسان
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال اول پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
80 - 90
حوزه های تخصصی:
فرش های ایرانی در طول تاریخ با طرح ها و نقش های هندسی و یا گردان تزیین شده اند. بافندگان قالی در مناطق شهری و یا روستایی، در نهایت مهارت و ظرافت آثار منحصر به فردی را خلق می کنند که نمایشگر بخشی از تاریخ و فرهنگ آنها بوده است. نقشمایه هایی که در بافته های عشایری بکار می روند با وجود تفاوت های فرهنگی یا جغرافیایی علاوه بر شباهت دارای عناصر مشترکی هستند و این امر بر واحد بودن ریشه های عناصر تزیینی در نواحی مختلف ایران بزرگ گواهی می دهد. ترکمن ها از بزرگترین ایلهای عشایری هستند که کوشش بسیاری برای حفظ فرهنگ اصیل خود داشته اند، آنها با تکیه بر این پشتوانه غنی و با توجه به پراکندگی در نواحی مختلفی از ایران، افغانستان، ترکمنستان، ترکیه و ... توانسته اند بافته های نفیس و زیبایی از خود به یادگار بگذارند. با مشاهده بافته های این اقوام می توان نقاط مشترک بسیاری را در نوع رنگ بندی و نقشمایه ها مشاهده نمود، با اینحال ترکیب بندی کلی بکار رفته در بافته های هر طایفه متفاوت است. با اینکه ترکمن ها در حفظ سنت ها و باورهای قبیله ای بسیار کوشا بوده اند، اما گاهی در میان طرح های ترکمنی بافته هایی مشاهده می شود که اسامی آنها برگرفته از فرهنگ و آیین غیر ترکمنی است، یکی از این طرح های جالب و منحصر به فرد طرح ظهیر شاه، اوغانی یا بازوبندی است، که بهترین نوع آن توسط اقوام تِکه ساکن در نواحی خراسان شمالی بافته می گردد. الگوی بکار رفته در این بافته ها تلفیقی از ترکیب بندی های شهری همراه با نقوش سنتی ترکمنی است و نام آن نیز یادآور آخرین شاه افغانستان است. در این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی، علاوه بر معرفی این گونه از نقشمایه ها خاستگاه اصلی آن نیز معرفی خواهد شود. همچنین تا حد امکان علت بافت نقش ظهیر شاه توسط اقوام تِکه ساکن در ایران که به حفظ سنت های اصیل ترکمنی شهرت دارند، بررسی خواهد شد.
بررسی نقوش گلیم سفره کُردی شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
111 - 124
حوزه های تخصصی:
دست بافته های کردهای شمال خراسان ازجمله هنرهای بومی این منطقه است که از گذشته های دور استفاده میشد. سفره های کردی یکی از انواع دست بافته هاست و کاربرد اولیه آن محل قرار دادن نان بوده که توسط زنان کوچ نشنین کرد بافته می شده؛ اما امروزه کاربرد اصلی خود را از دست داده و بیشتر به عنوان کفپوش یا جنبه تزیینی استفاده می شود. نقوش سفره های کردی اهمیت و تنوع خاصی دارد، از جهت معناشناسی برگرفته از باورهای گذشتگان و بیانگر مفاهیم فرهنگی جامعه عشایری است همچنین از نظر بصری ساختاری منسجم دارد. این نقوش شامل چهار گروه هندسی، گیاهی، حیوانی و انسانی است که نقوش حیوانی بیشتر به کار رفته است؛ چرا که متأثر از زندگی کوچ نشینی می باشد و در میان نقوش انسانی نیز نقش مایه دختر بیشتر دیده می شود؛ زیرا زنان و دختران بافندگان اصلی سفره هایند. همچنین نقشمایه ها فرم های انتزاعی و طبیعت گرایانه دارند. گرچه امروزه با تغییر در سبک زندگی مردم مناطق شمال خراسان طرح ها و نقوش قدیمی در حال تغییرند، عمده نقشمایه ها برگرفته از نقوش پیشین است. هدف این نوشته معرفی نقشمایه های گلیم سفره کردی و تبیین علل پدید آمدن آنهاست. اطلاعات به روش میدانی (مصاحبه و مشاهده) گردآوری شده و انواع نقوش با رویکرد توصیفی- تحلیلی طبقه بندی و بررسی شده است.
چوپان: روابط بین چوپان و مالکان در شمال خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی شک مهم ترین وظیفه در دامداری سنتی بر عهده چوپان است،زیرا بدون چوپان دامداری سنتی امکان ندارد. در سال های اخیر چوپان و به ویژه چوپان خوب نایاب شده است و به همین علت دامداری با مشکلاتی اساسی روبروست. نگارنده دامدارانی را می شناسد که به علت کمبود چوپان، دامداری را رها کرده اند. کسانی که با دامداری سروکار ندارند تصور می کنند که هرکس می تواند کار چوپان را بر عهده بگیرد و یا هر دامداری چوپان است؛ درحالی که ممکن است کسی جزو عشایر باشد و ۵۰ سال هم دامداری کرده باشد ولی «چوپانی» نداند؛چرا که چوپانی کاری ست تخصصی. وقتی چوپان ناوارد گله را هدایت کند، گوسفندمرگی،گرگ زدگی،کاهش کیفی و کمی شیر،روغن،پشم و پوست،گوشت و تخریب مرتع حتمی است.در دامداری سنتی چوپان نقش اجتماعی مهمی بر عهده دارد؛او واسطه العقد افراد محله (ملّه- مال-بینه) است. به طور سنتی چوپان یک ساله گرفته می شود. درست در موقع تشکیل گله و محله چوپان استخدام می شود و همه افراد محله می بایست مزد چوپان را به نسبت تعداد دام هایشان بپردازند. در این مقاله سعی شده است به مهم ترین تحول ایجادشده در روابط بین چوپان و مالکان گوسفندان، که پولی شدن مزد چوپان است، پرداخته شود .
کنکاشی پیرامون طایفه تمرتاش(تیمورتاش)خاستگاه عبدالحسین تیمورتاش(1260-1312ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی پیشینه تاریخی طایفه تمرتاش(تیمورتاش) به عنوان خاستگاه و محیط تربیتی، عبدالحسین خان تیمورتاش، یکی از شخصیتهای متنفذ عصر پهلوی اول است. روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با روش تاریخی و با شیوه توصیفی - تحلیلی و با استفاده از اسناد و مدارک آرشیوی و منابع کتابخانه ای انجام شده است. داده های تاریخی از لابه لای منابع اسنادی از قبیل مصالحه نامه، کتب خطی محلی و اسناد دیوانی استخراج شده است. این داده ها به لحاظ ساختار و کارکرد و محتوا در جهت توصیف و تبیین پیشینه طایفه «تیمورتاش، دمرداش، تمرتاش» و محیط تربیتی«عبدالحسین تیمورتاش» مورد استفاده قرار می گیرند.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که خاستگاه اولیه طایفه تمرتاش شامات بوده است، که به نواحی شمال خراسان کوچ داده شده اند. تا قبل از فتحعلی شاه قاجار اطلاعاتی، از این طایفه بسیار اندک است و اجداد عبدالحسین خان در قریه نردین، از طرف کارگزار بجنورد، حاکم بوده اند. به علت خارج شدن زود هنگام عبدالحسین خان به جهت تحصیل، از میان طایفه اش؛ اثرات تربیتی ایلی در او ماندگار نشد، تربیت اروپایی در او به ثبات رسید.
قحطی شمال خراسان طی جنگ جهانی اول به روایت اسناد منتشرنشده آرشیو ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
ایران سرزمینی است که به دلایل متعدد جغرافیایی، هجوم بیگانگان، فقدان راه های مناسب مواصلاتی و غیره، پیوسته در معرض قحطی های مختلف و ادواری بوده است. با وقوع جنگ جهانی اول و اشغال ایران، مقارن با خشکسالی، آشفتگی هایی پیش آمد که وضعیت را پیچیده تر کرد. مسئله ی اصلی و پرسش مقاله ی حاض، با تمرکز بر منطقه شمالی خراسان به عنوان یکی از مناطق درگیر قحطی جنگ جهانی اول و تبعات حاصل از آن، این است که عوامل موجد یا تشدیدکننده ی بروز و گسترش قحطی وغلای پیش آمده چه بود؟ در این شرایط، دولت ایران جهت کاستن شدت قحطی و گرسنگی یا غلبه بر این وضعیت، چه اقداماتی انجام داد؟برای انجام این پژوهش از اسناد آرشیوی منتشرنشده به عنوان اصلی ترین منبع مطالعاتی موجود که حاوی اطلاعاتی بکر و تازه است، استفاده شده و تلاش شده با بهره گیری از روش تحقیق مطالعات تاریخی و بر پایه شیوه توصیفی تحلیلی پس از مطالعه و بررسی اسناد مربوطه، با توجه به خلأ مطالعاتی درخصوص موضوع کنونی، به پرسش های بالا پاسخ داده شود.نتیجه ی حاصله، نشان گر این واقعیت است که علاوه بر روند اقدامات غیر عادلانه ی روس ها در ایجاد اخلال و تخریب نظام خرید محصولات مناطق شمال خراسان، اعم از محصولات کشاورزی و دامی، عوامل مختلف دیگری از جمله بارش کم، احتکار گندم و جو، سودجویی بیش از اندازه فروشندگان غله، بی کفایتی و بی خردی مأموران گمرکی، بی تدبیری مسئولان دولتی و غیره، مهم و مؤثر بوده اند و باعث بروز قحطی در سال های 1291 1297 شده اند.
بررسی سرپوش زنان کُرد، ترک و ترکمن شمال خراسان در سده اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
23 - 61
حوزه های تخصصی:
یکی از نمادهای فرهنگی هر قومی، تن پوش آنان است که از این میان، سرپوش مشخّص ترین آن هاست. منطقه شمال خراسان به علّت سکونت اقوام گوناگون کُرد، ترک و ترکمن از تنوّع فرهنگی خاصی برخوردار است. این تنوع در پوشش مردان و زنان منطقه اثر گذاشته و نمود یافته است. مقاله حاضر با توجّه به گوناگونی اقوامِ منطقه و اهمیّت آن ، درصدد مطالعه، مقایسه و بررسی وجوه اشتراک و افتراق سرپوش زنان کُرد، ترک و ترکمن است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی با استفاده از شیوه گردآوری کتابخانه ای است. در صورت لزوم به مشاهده پرداخته و با افراد آگاه در زمینه پوشاک، مصاحبه انجام شده است. نتیجه بررسی کتاب ها، پژوهش ها و مصاحبه های شفاهی، نشانگر تنوّعِ سرپوش زنان اقوام گوناگون در شمال خراسان با نام های خاص محلی است. هر سه قوم معمولاً از شال و عرقچین با طرح های منقّش و رنگ های شاد، به ویژه رنگ قرمز استفاده می کنند. برخی از سرپوش ها همچون دیکلیجک (تبرلیک) بیشتر توسط ترکمن ها به کار می رود و یا لیچک را یک طایفه از کُردها می پوشند. پژوهش همچنین مشخص کرد در سال های اخیر با توجه به ارتباط بیشتر میان اقوام و تبادل فرهنگ ها شباهت بیشتری در سرپوش اقوام دیده می شود و تفاوت بین سرپوش ها بیشتر از نظر نوع تزئین و نام آن هاست.
بررسی مضمون های به کار رفته در اشعار عامیانه کُرمانجی
حوزه های تخصصی:
شعر و ترانه در ادبیات شفاهی کرمانجی شمال خراسان جایگاه ویژه ای دارد، زیرا آفریده ذهن مردمی است که با آن زندگی می کنند، و در حقیقت مطابق با فرهنگ، اطلاعات بومی، آداب و رسوم، عواطف و اعتقادات و همه آن خصایصی شکل گرفته است که مردم عامی از گهواره تا گور با آنها سر و کار دارند. اکثر این سروده ها بیان کننده احساسات و درد و رنج مردم و در واقع کشمکش ها و فراز و فرودهای زندگی بشر هستند، به ویژه برای مادران که در واقع راهی برای بیان دردها و رنج های آنان محسوب می شود. در واقع مادر، نگفته ها و دردهای خود را در قالب این ترانه ها بیان می کند. مضامین این اشعار متنوّع است ولی پربسامدترین آنها به 9 دسته تقسیم می شوند که عبارتند از: گله از بی وفایی یار، گله و شکایت از روزگار، بی وفایی دنیا، بیان غم و اندوه دل، بیماری یار، غم فرزند، کوچ ایل، به غربت رفتن به دنبال یار و بیان عشق و عاشقی. چون مخاطب این اشعار مردم عامی هستند و شعر می خواهد تا با چنین مخاطبی ارتباط برقرار کند به همین خاطر انعکاس احساسات همین افراد می باشد. تصاویر به کار رفته در این اشعار همانند مضامین آن بسیار ساده و طبیعی است و همه برگرفته از عناصر طبیعت و زندگی ساده مبتنی بر دامداری و کشاورزی است و در آنها اجزاء پیچیده و مجرّد و غیر ملموس دیده نمی شود.