مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
رودکی
حوزه های تخصصی:
رودکی یکی از بزرگترین شاعران فارسی زبان است. با اینکه قسمت عمده ای از آثار او از میان رفته و بخش اندکی از آن به دست ما رسیده است، اما با همین تعداد اندک از اشعار باقی مانده اش توانسته است خود را به عنوان مهمترین شاعر عصر خود و یکی از مشهورترین شاعران فارسی زبان در تاریخ ادبیات ایران مطرح کند. از آنجا که تعداد اشعار باقی مانده قبل از رودکی بسیار محدود و معدود است و قبل از او شاعر صاحب دیوانی نداریم، رودکی جایگاه ویژه ای در ادبیات فارسی به عنوان اولین شاعر صاحب دیوان دارد. بنابراین شناخت هر چه بیشتر آثار و اشعار وی ما را در شناخت پیشینه ادبی کشورمان یاری می رساند. یکی از مباحث مهمی که درباره آثار و اشعار رودکی مطرح می شود، موسیقی شعر اوست. رودکی با اینکه از سرایندگان آغازین شعر فارسی است اما موسیقی شعر در اشعار او نقش زیادی را ایفا می کند؛ به طوری که در بعضی از موارد از بزرگترین و نامی ترین شعرای بعد از خود پیشی می گیرد. در این مختصر برآنیم تا به بررسی انواع موسیقی شعر در اشعار رودکی بپردازیم و با مقایسه ای اجمالی میان او و چند شاعر بنام پس از وی، جایگاه و اهمیت ویژه رودکی را در ادب فارسی هر چه بیشتر بنمایانیم.
پیوند زبان و اندیشه در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر، آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده، به ذهن مخاطب متبادر می شود. زبان و اندیشه، رابطه ای مستقیم و تعاملی دارند. دیدگاههای شاعر و کیفیت تبیین امور، بر زبان او نیز تاثیر می گذارد؛ هر چه اندیشه های او ساده تر و صریحتر باشند، زبان او نیز شفافتر و دور از تعابیر و مفاهیم پیچیده خواهد بود. بنابراین، در زبان شاعر می توان اندیشه های او را نیز جست و از این رو باید گفت که زبان، همان اندیشه است. شعر رودکی هم بازتاب دهنده اندیشه های اوست. دیدگاههای ساده و صریح او، زبانش را نیز ساده و صریح کرده است. در این مقاله پیوند اندیشه ها و زبان رودکی در چهار حوزه پند و وصف و عشق و مدح و نیز علل سادگی شعر و روانی اندیشه او کاویده شده است. مهمترین عوامل سادگی زبان در شعر رودکی عبارتند از: بیان تجارب عمومی، رابطه نزدیک امیر سامانی و رفتار متعادل وی با مردم، نگاه انسانی به ممدوح، تعلیمی بودن اشعار او، افکار صریح و روشن شاعر و برخورد واقع بینانه با امور زندگی.
تاملی در زبان ادبی رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان ادبی، نوعی زبان است که هدف آن آفرینش هنری و خلق زیبایی و انتقال احساسات و عواطف به مخاطبان است. پژوهش در زمینه کارکرد زبان ادبی یک شاعر، بدون درنظر گرفتن مسایل کلی مربوط به زبان او مثمر ثمر نیست؛ از این رو، نگارنده بر آن است تا اجزا و ساختار زبان رودکی را که در آفرینش زبان ادبی او در پیوند با یکدیگر تاثیرگذار بوده اند، مورد بررسی و مداقه قرار دهد. رودکی در به کارگیری عناصر زبان و گزینش واژگان در شعر، شاعری کم نظیر است. زبان ادبی رودکی در عین زیبایی از سادگی و روانی کم نظیری برخوردار است. بدون تردید، غنای زبان پارسی در سده چهارم مدیون تلاشی است که او و گویندگان معاصر وی از خود نشان داده اند.
جادوی اندیشه و زبان ادبی رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در مقدمه به این موضوع می پردازد که مهمترین ابزار بشر برای رسیدن به حقیقت و زیبایی، زبان و اندیشه است و زبان علاوه بر اینکه وسیله ارتباطی است، ابزار تفکر منطقی نیز هست. اما زبان ادبی که در نزد رودکی به کمال وجود دارد، مهمترین ظرفیت بروز و عینی کردن مفاهیم ذهنی با استفاده از اصول زیبایی شناختی است. سوال اصلی این مقاله آن است که رودکی چگونه و از چه راههایی زبان و اندیشه را به هم پیوند زده است و خلاقیت هنری او در چیست؟ به همین دلیل، نویسنده پس از ارایه شواهد و تحلیل و بررسی آنها اثبات می کند که رودکی از تمام امکانات زبان و اصول شناخته شده هنر خلاق برای تلفیق اندیشه و زبان ادبی بهره جسته است. مواردی همچون قرار دادن مناسبترین واژگان در محور همنشینی زبان، کشف روابط هستی شناسانه و علت و معلولی از طریق زبان ادبی، ابراز حقیقت هنری، استفاده از اصل تداعی معانی و تخیل، و وارد کردن تجربه شاعرانه در قلمرو زبان، برجسته ترین مواد جادوی اندیشه و زبان ادبی رودکی است.
جایگاه رودکی در شعر امیر معزی و دیگر شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی نخستین شاعر بزرگ و کثیرالشعر فارسی دری است. او را استاد شاعران و مقدم شعرای عجم خوانده اند. تنوع مضامین، تاثیر کلام، انسجام، لطافت و متانت سخنان رودکی باعث شد تا اشعار وی از همان آغاز مورد توجه بسیاری از شعرا و سرایندگان واقع شود و بسیاری از اشعار او را تضمین کرده، یا مضامین وی را در اشعار خویش بیاورند. قدیمترین جایی که از رودکی یاد شده است، دیوان اشعار فرخی سیستانی و امیر معزی نیشابوری است. نگارنده در این مقاله بر آن است تا نگرش معزی درباره رودکی، تضمین اشعار و برخی از مضامین مشترک بین اشعار رودکی و امیر معزی را تبیین نماید.
رودکی و عمرخیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه نظام مند ویژگیهای فکری نویسنده، شاعر و هنر مند، از جمله راههای دقیق و علمی است که ما را به دنیای آنها نزدیک می کند. نوشتار حاضر، عهده دار بررسی و تحلیل مقایسه ای ابعاد فکری آدم الشعرای شعر پارسی، ابوعبداله رودکی، با عمربن ابراهیم خیامی نیشابوری، معروف به حکیم عمرخیام در رباعیهای منسوب بدوست. شاید درنظر نخست چنین تصور شود که نتوان، میان اندیشه های این دو بزرگ همترازی و تناسبی ایجاد کرد و مقایسه آن دو غریب نماید؛ اما این پژوهش نشان خواهد داد که در حقیقت، بیش از وجوه افتراق، می توان ابعاد مشترکی را در اشعار این دو بزرگ یافت. روح خیامی که غالبا انعکاسی از اندیشه های پیش از اسلام است، در آثار شعرای پیش از او نیز نشانه هایی دارد. نگارندگان این نوشتار نیز با تحلیل دقیق ابیات رودکی و مقایسه آن با تفکر خیامی، می کوشند جهان شعری مشترک آنها را روشن سازند. اگر نیک بنگریم، خاستگاه فکری این دو شاعر و اندیشمند یک سرچشمه بیش نیست. این نوشتار، به مقایسه و بررسی اجمالی اندیشه های دو شاعر بزرگ یاد شده در محورهای بی اعتباری دنیا، حتمی بودن مرگ، اغتنام وقت، نکوهش ریا و فریبکاری، تغییر و دگرگونی، اکسیر شراب، آمیختگی شادی و غم، وارستگی، توصیف طبیعت و... بررسی می شود.
شاد زیستی و شادکامی در شعر رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
سامانیان در قرن چهارم هجری حکومتی نسبتا مقتدر در حوالی ماوراءالنهر ایجاد کردند. شرایط مناسب اقلیمی و اقتصاد پویا، امنیت و ثبات سیاسی بستری مناسب برای اهالی منطقه فراهم کرد که در راه علم و فرهنگ و هنر گام های ارزشمندی بردارند. شهر بخارا پایتخت شکوهمند آل سامان بود که در آن دانشمندان و شاعران بزرگ پرورش یافتند. ابو عبد اله رودکی، (پدر شعر فارسی و شاعر دربار سامانیان از تنعم و رفاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی فوق العاده ای برخوردار بود. بر پایه این رونق و غنای همه جانبه، دیوان این ملک الشعرای دربار و دیگر شاعران هم عصرِ او حاوی درونمایه هایی چون: عشق و عشقبازی، مدح ممدوح، می و شادخواری گشت. داشتن روحیه ای شاد به دور از رذایل اخلاقی بی شک حاصل نداشتن دغدغه های امــور معاش و آزادی در بیان فکــر واندیشه است.به ادعــای این مقاله، فراهم شدن رفاه اجتماعی مناسب با پشتوانه ای عظیم از ثروت و ثبات قدرت سیاسی، عاملی بزرگ در ترویج شادی و شادمانه زیستن مردم در کنار هم بوده است. درعصر سامانیان زمینه های اصلی این رفاه فراهم شده بود ورودکی به عنوان یک شهروند برخوردار از این مواهب، آثار و نمونه های شادی حاصل از رفاه اجتماعی را در شعر خود منعکس ساخته است. بنابراین در این مقاله برآنیم تا به کمک تحلیل محتوا و به روش بسامدی، به اثبات مدعای خود بپردازیم.
ادبیات پژوهی صدرالدین عینی و خودشناسی ملی تاجیکان فرارود (2)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که قسمت دوم مقاله با عنوان «ادبیّات پژوهی صدرالدّین عینی» است، به ادامه بحث ادبیّاتپژوهی نوین تاجیکی فرارود،در قالب معرّفی کتاب «نمونه ادبیّات تاجیک»، اثر صدرالدّین عینی و همچنین نظر عینی در مورد شاهنامه فردوسی و اشعار رودکی و سعدی و ابن سینا پرداخته شده است.
بررسی و تحلیل جایگاه مخاطب در عصر سامانی با تاکید بر اشعار رودکی و مقایسه آن با ادوار شعر فارسی
حوزه های تخصصی:
رودکی روایتگر زمان(رویکردی جامعه شناختی به دیوان رودکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شیوه های آشنایی با آداب، رسوم وسنتهای اقوام وقبیله های گذشته، بررسی آثار ادبی بزرگی است که از آن روزگاران به یادگار مانده است. دستیابی به آیینها وباورهای مردمان اعصار پیشین، به عنوان بخشی پایدار از فرهنگ جامعه از طریق بررسی دیوان شاعران، متون ادبی واسناد تاریخی نیز امکان پذیر خواهد بود. آیینهایی همچون ازدواج، سوگواری، بازیها وسرگرمیها وجشنها وچگونگی برپایی آنها از جمله مواردی است که در این نوشتار بدانها پرداخته شده است. در این میان دیوان رودکی نیز به عنوان اثری ماندگار، تکه هایی از تاریخ دوران سامانیان را درخود دارد.
از آن جا که آشنایی با وضعیت فرهنگی جامعه در روزگار رودکی ما را با حقایق بیشتری در باره روزگار زمان حیات شاعر آشنا خواهد ساخت بنابراین با چنین رویکردی اشعار این ادیب بزرگ را از دیدگاه جامعه شناختی وبا رویکرد فرهنگی مورد بررسی قرار خواهیم داد .
از ساختار معنادار تا ساختار رباعی: (نگاهی جامعه شناختی به ارتباط میان جهان بینی عصر رودکی با ساختار رباعی)
حوزه های تخصصی:
رباعی قالب شعری ای است که نخست در میان شاعران ایرانی رواج یافته، سپس به شعر عرب راه پیدا کرده است؛ اما با وجود آنکه عده ای چون شمس قیس رازی رباعی را ساخته رودکی می دانند، به دلیل عدم وجود اسناد کافی، درباره اینکه مبدع آن چه کسی است، اتفاق نظری وجود ندارد؛ تا جایی که گروهی معتقدند که رباعی ریشه در خسروانی های پیش از اسلام داشته است و برخی نیز نخستین رباعی ها را به صوفیه منسوب کرده اند.
در این مقاله نویسندگان با اعتقاد به اینکه چنین پژوهش هایی نتیجه متقنی نخواهد داشت، این موضوع را از منظری دیگر نگریسته، تلاش کرده اند تا با استفاده از نظریه ساختارگرایی تکوینی لوسین گلدمن ـ که میان شکل اثر و جهان نگری حاکم بر عصری که اثر در آن شکل گرفته است، ارتباط برقرار می کند ـ نشان دهند که چگونه قالب رباعی ـ البته در معنای مصطلح و امروزی آن ـ که از ساختاری منطقی برخوردار است، انعکاس جهان نگری عقلانی شاعران خردگرای سبک خراسانی است، نه شکل تکامل یافته شعر ایران پیش از اسلام.
موسیقی و خوانش اشعار رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این جستار به دو نکته توجه شده است: نخست، بررسی اوزان و بحوری که رودکی به عنوان آغازگر شعر فارسی آن ها را به کار برده است و دوم، خوانش مجدد اشعار شاعر از رهگذر تاملات وزنی. در بخش نخست مقاله این نتیجه به دست آمد که شاعر با تمام بحور و اوزان شعرفارسی آشنا بوده و بیشتر آن اوزان را در سروده-های خود به کار بسته است و تنها در چند وزن از وی شعری دیده نمی شود؛ این مساله ممکن است سه دلیل داشته باشد: یا در آن اوزان نیز شعری سروده که به دست ما نرسیده است چون بخش زیادی از سروده های او از بین رفته است؛ یا آن اوزان در روزگار شاعر هنوز ناشناخته و ناآزموده بوده است و یا شاعر خود تمایلی به آن وزن ها نشان نداده است. در بخش دوم مقاله، دشواری های خوانش شعر رودکی با کمک نظام موسیقیایی شعر فارسی بررسی و مرتفع شده است. در این راستا نتیجه دیگری نیز حاصل شده وآن تصحیح تعدادی از ابیات دیوان شاعر است.
رودکی و خیام همانندی های فکری و شعری دو سراینده حکیم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ابتدا در مقدمه به پیشگامی و تقدم فضل رودکی در عرصه شعر و ادب فارسی و ذکر نام او در تذکره ها و تواریخ و نیز در شعر شاعران پس از خود اشاره می شود. سپس از بازتاب ذهن و زبان رودکی و اندیشه و شعر او بر شاعران دیگر و تشابهات فکری و شعری آنان سخن می رود و به ویژه تاثیرپذیری های ناصر خسرو قبادیانی از رودکی سمرقندی و اشتراکات و مشابهت های این دو در عرصه تفکر و سخن سرایی که بسیاری از آن یاد کرده اند، مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. آن گاه مبحث اصلی این پژوهش و مدعای مقال در خصوص تاثیرات و تشابهات فکری و شعری رودکی و خیام که به رغم نمودها و بنیه های قابل توجه، مغفول واقع شده است، طرح و تبیین می شود. شواهد مثال و نمونه هایی از این همانندی ها و تاثیرپذیری ها به صورت مقایسه ای از میان اشعار رودکی و رباعیات خیام همراه این مبحث است. نتیجه گیری پایانی از مباحث طرح شده در این مقاله، مبین این نکته است که در میان انبوه شاعران پس از رودکی که بسیاری از آنان به گونه ای در اندیشه و شعر از او تاثیر پذیرفته اند، خیام را بیش از هر کس می توان ادامه دهنده جریان فکری و شعری رودکی دانست.
داستان پیر چنگی، یادگاری از سنت گوسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدنه و ساختار کلی داستان پیر چنگی مثنوی مولانا گذشته از جزئیات متفاوت روایتهای آن و نیز فارغ از کارکردها و استنتاجهای عرفانی که در متون صوفیه بر آن عارض شده است، رگه ها و نشانه هایی از هنر و سنت «گوسانی» را با خود دارد. سنت «گوسانی»، سنت موسیقایی - ادبی ایران پیش از اسلام است که نشانه هایی از آن را تا دوره مادها می توان در منابع بازجست و در تمام دوره های بعد و نیز در دوره اسلامی به حیات خود ادامه داده است. پیر چنگی مثنوی و سایر منابع گرچه شخصیتی داستانی است، حکایت او در گونه های متفاوتش، الگویی است برگرفته از شخصیت هنرمندان گوسان و حکایت ایشان تصویری است واقعی از زندگی و حیات گوسانان. در این مقاله ماخذ شناسی و ژرف ساخت این داستان و گونه های مختلف آن را در سنت گوسانی و حیات اجتماعی گوسانان باز خواهیم جست.
قصیده بوی جوی مولیان در نیشابور سروده شده است نه هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده مشهور رودکی (بوی جوی مولیان آید همی) با داستانی که نظامی عروضی سمرقندی در چهار مقاله درباره علّت ایجاد آن ذکر کرده است، در نزد تذکره نویسان و مورّخان قدیم و جدید بحث های بسیاری برانگیخت. عده ای هرات و برخی مرو را محل سرایش این قصیده ذکر کرده اند. برخی از قدما نیز اساساً در اصالت و تأثیر گذاری این قصیده بر امیر نصر تردید کردند و حتی بعضی از بزرگ ترین محقّقان معاصر نیز بدرستی نتوانستند برای منشاء این قصیده شهر خاصی را ذکر کنند و فقط با اظهار تردید خود نسبت به اقوال پیشینیان بدون معرفی کردن نام شهرِ خاصی، از آن گذشتند. در میان مؤلّفان و محقّقان قدیم اشخاصی مثل گردیزی و حمدالّله مستوفی و إبن اثیر و نرشَخی و دولتشاه سمرقندی و جامی و رضا قلی خان هدایت و از بین معاصران نفیسی و عبدالغنی میرزایف و فروزانفر و محمد معین و تنی چند در مورد این قصیده بحث کرده اند. نگارنده ضمن نقد و تحلیل آراء گذشتگان و معاصران، خود درباره محل سرایش این قصیده نظر ویژه ای دارد که تفصیل آن در این مقاله آمده است.
درباره ی برخی ابیات منتسب به رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ جهانگیری از منابعی است که در آن، ذیل برخی واژه ها، ابیاتی از رودکی برای شاهد، ضبط گردیده است؛ به همین سبب یکی از منابع دیوان بازیافته ی رودکی در تصحیح سعید نفیسی و دیگران، همین فرهنگ جهانگیری است. این فرهنگ همچنین به منزله ی یکی از نخستین کتاب هایی است که در آن شعر قطران به نام رودکی ضبط شده است. محور اصلی و اساسی این مقاله در زمینه ی بیتی منتسب به رودکی است که این بیت در فرهنگ ها به نام رودکی در جایگاه شاهد معنی «همانا و هرگز»؛ برای واژه ی «آرنگ» آمده است؛ حال آن که این بیت، بیتِ دوم رباعی ای از قطران تبریزی است که در آن بیت «از آنک (آن که)»، «آرنگ» خوانده شده و بیت نیز از رودکی دانسته شده است. قدیمی ترین سند انتساب بیت مورد نظر به رودکی، فرهنگ جهانگیری است و هم آن است که این بیت را در جایگاه شاهد معنی «همانا» برای «آرنگ» آورده و فرهنگ نویسان پس از وی نیز آن را بر اساس فرهنگ جهانگیری، واردِ فرهنگ خود نموده اند. همچنین در این مقاله برخی ابیات و رباعیات منسوب به رودکی سمرقندی را در دیوان دیگر شاعران ادب فارسی بازجسته ایم.
مضامین عاطفی و حکمت آمیز در شعر رودکی و خیام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رودکی پدر شعر فارسی و بزرگترین شاعر دوره ی سامانی است. با اینکه از اشعار بی شمار او کمتر از هزار بیت به دست ما رسیده و حدود نصف آن تک بیتی های پراکنده از مثنوی ها و قصاید و تغزلات اوست، تنوع قالب ها و معانی شعری در آنها قابل ملاحظه است. اولین و بهترین نمونه های قصیده، تغزل و غزل ملحون و رباعی (از لحاظ قالب) و مدیحه و هزل و هجو و مرثیه و حسب حال و وصف و حکمت و پند واندرز و اخلاق و خمریه را (از جهت محتوا و معنا) در اشعار او می توان دید.
از جمله معانی شعری عاطفی و حکمت آمیز در دیوان او، بیان بی اعتباری و بی ثباتی دنیا و ناپایداری مواهب و لذت های آن، احاطه و غلبه ی مرگ بر سرنوشت آدمی، اظهار عجز و حیرت در مقابل بازی های چرخ و جبر و تقدیر غالب و دعوت به مستی و بی خبری و خوشباشی و اغتنام فرصت است که مضامین رباعیات خیام را تداعی می کند. این نوع مضامین در شعر شاعران پیش و بعد ازخیام سابقه دارد و بیشتر باید به مثابه یک عنصر فرهنگی و انسانی تلقی شود تا فلسفه و جهان بینی انحصاری فردی خاص.
از این رو سخن گفتن از تاثیر و تاثر در چنین مواردی دور از احتیاط است ولی در هر حال رودکی در این زمینه دو حق مسلم بر گردن خیام دارد؛ 1- اولین کسی است که قالب و وزن رباعی را اختراع کرده یا حداقل درشکل گیری و کمال آن کوشیده است و 2- در نگرش حکیمانه به هستی و خلق این نوع مضامین عاطفی و حکمت آمیز بر خیام تقدم دارد.
رسن چنبرین پای آگیش (مرگ و ماجرای آن در شعر رودکی)
حوزه های تخصصی:
بیتردید یکی از قدرت مندترین موضوعات شعر رودکی که به شکل ویژه و چند سویه رخ مینماید «مرگ» است. انگاره و تلقی رودکی از مرگ انگاره ای حکیمانه است.
جدای از آنکه مسألة مرگ در مراثی با دریغ و بصراحت عنوان و تبیین میگردد، این نگاه به مرگ و یادکرد همارة آن در رودکی شکلی از تفکّر خیامی را پدید میآورد که در آن دعوت به شادخواری و خُردانگاشتن جهان و غمان، تم اصلی و تکرار شونده است. افزون بر آن تجلی مرگ در شعر تغزلی رودکی هم خلق تصویری از خود پس از مرگ شاعر در گفتمان با معشوق که در واقع نوعی استرحام از معشوق است و بعدها به شکلی بدیع تر و جدیتر در ادب غنایی پارسی موجودیت مییابد، از فرعیات موضوع مورد بحث خواهد بود.
حکمتهای تعلیمی مشترک در شعر رودکی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعة نظام مند ویژگیهای شعری نویسنده، شاعر و هنرمند از جمله راهها ی دقیق و علمی است که ما را به دنیای آن ها نزدیک م یکند . رودک ی، پدر شعر کهن فارسی و بزرگ ترین شاعر دورة سامانی است. با این که از اشعار بیشمار او کمتر از هزار بیت به ما رسیده اما همین مقدار شعر باقی مانده نشان می دهد شعر او گنجینه ای از اندیشه، فکر، پند و حکمت است. شیخ اجل سعد ی ش یرازی نی ز با زبانی بس یار برجسته، سخنان خود را به مضامین حکیمانه می آراید. نگارندگان این نوشتار به بررسی اجمالی اندیشههای حکیمانة مشترک این دو شاعر بزرگ در محورهای ناپایداری دنی ا، غنیمت شمردن حال، ناگزیری از مرگ، مکافات عمل و… پرداختهاند. از این رو مبحث اصلی نوشتار حاضر، مضامین حکمی مشترک رودکی و سعدی است که به رغم وجود نمونههای قابل توجه، گویا تاکنون مغفول واقع شده است.