مطالب مرتبط با کلیدواژه

ساختارزدایی


۱.

بررسی تطبیقی هویت زن از منظر مدرنیسم و پست مدرنیسم و دلالت‌های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جنسیت هویت پست مدرنیسم مدرنیسم ساختارزدایی ساختگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴۸ تعداد دانلود : ۹۳۵
و پست مدرنیسم اشاره کرد. این دو پدیده بیش‌ترین تأثیر را در حوزه‌های‌ اجتماعی، از جمله مقوله هویت به‌جا گذاشته‌اند. در این میان مقوله هویت زن نیز بیش‌ترین تأثیر را پذیرا شده است. البته هویت به معنای کلی و هویت زن به معنای اخص آن از منظر مدرنیسم و پست مدرنیسم به‌طور کاملاً متفاوت نگریسته شده است، به نحوی که هر کدام دلالت‌های اجتماعی، سیاسی ، فرهنگی و تربیتی متفاوتی را در پی داشته‌اند. ما در این مقاله ضمن بررسی مفهوم هویت - هویت به معنای کلی و هویت زن به معنای خاص - به بررسی تطبیقی هویت زن از منظر مدرنیسم و پست مدرنیسم و دلالت‌های تربیتی آن می‌پردازیم.
۲.

دریدا و هوسرل : تعلیق یا تمکین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوسرل دریدا پدیده شناسی ساختارزدایی دیفرانس

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه زبان
تعداد بازدید : ۱۲۲۲ تعداد دانلود : ۱۰۲۱
یکی از منابع فکری دریدا و رویکرد ساختارزدایی ، اندیشه های هوسرل و روش پدیده شناسی است .دریدا از منتقدان جدی هوسرل و در عین حال به طور آشکار وپنهان تحت تاثیر عمیق وی نیز است . نقد عمده وی به هوسرل، به چالش کشیدن این ادعا است که بایستی در ساحت معرفت شناسی تمامی پیش فرض ها را به یک سو نهاد . من استعلایی به عنوان فاعل چنین فعلی است . دریدا مدعی است که خود این من استعلایی از دایره فرایند به تعلیق در آوردن پدیده شناسی بیرون می ماند . دریدا بر این باور است که هوسرل نیز یکی از بانیان متافیزیک حضور در قرن بیستم است. اوج متافیزیک حضور هوسرل در تلقی وی از نشانه ظهور پیدا کرده است .با این حال وی در تکوین ساختارزدایی ، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ محتوا از پدیده شناسی بهره های فراوان برده است . به اجمال اینکه این مقاله از دو بخش تشکیل شده است. دربخش اول نقد دریدا به هوسرل مورد ارزیابی قرار می گیرد و در بخش دوم تاثیرات هوسرل و پدیده شناسی بر دریدا و ساختارزدایی بررسی می شود .
۳.

به کار گیری اندیشه ساختارزدایی در معماری با نگاهی به آثار برنارد چومی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنارد چومی معماری ساختارزدایی پارک دلاویلت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۱ تعداد دانلود : ۱۲۶۱
مکتب ساختارزدایی برای اولین بار در دهه های 60 و 70 توسط ژاک دریدا، فیلسوف فرانسوی، در عرصه فلسفه و ادبیات مطرح شد. این مکتب یکی از شاخه های مهم فلسفه پست مدرن محسوب می شود و نقدی به بینش ساختارگرایی و همچنین تفکر مدرن است. روش ساختارگرایی، کشف و استخراج ساختارهای کلی موجود در پدیده ها و سپس تجزیه و تحلیل ساختارها با استفاده از بررسی سازه ها و عناصر تشکیل دهنده آنها است. دریدا با ساختارگراها مخالف بود  چرا که به اعتقاد او وقتی به دنبال ساختارها هستیم از متغیرها غافل می مانیم. حدود بیست سال پس از انتشار نخستین کتاب های ژاک دریدا، ایده ها و اندیشه های وی توسط معماران و منتقدان معماری مورد توجه قرار گرفت. ارتباط مستقیم ساختارزدایی با معماری نخستین بار توسط معماران نظریه پردازی چون پیتر آیزنمن و برنارد چومی تحقق یافت. پروژه پارک دلاویلت برنارد چومی به اعتقاد بسیاری از کارشناسان سرآغاز سبک معماری ساختارزدایی و بی تردید بزرگترین اثر تحقق یافته این سبک از معماری است. چومی در آثار اولیه خود با تعریف معماری به عنوان تولدی مدام از مقدمات و شرایط بالقوه بسیار مشخص در یک سو و خلق تجربیات و تمایلات جدید در سوی دیگر، آغازگر بحران و همچنین پتانسیلی برای معماری است که به ندرت مورد توجه قرار گرفته است. در این نوشتار به بررسی سبک معماری ساختارزدایی بر مبنای آثار چومی و به ویژه پروژه پارک دلاویلت می پردازیم.
۴.

نقدی بر کتاب ساختارگرایی و پساساختارگرایی رویکرد فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۸۱ تعداد دانلود : ۳۲۱
ساختارگرایی و پساساختارگرایی، در پاسخ به وضعیتی خاص در فلسفه و علوم انسانی پدید آمده اند و از این جهت باید مورد توجه قرار بگیرند. کتاب ساختارگرایی و پساساختارگرایی رویکرد فلسفی، از کتاب هایی است که در پاسخ به چنین نیازی نوشته شده است. تحلیل و بررسی کتاب فوق، به عنوان یکی از کتاب هایی که درباره نظریات مطرح علوم انسانی، به زبان فارسی نوشته شده، مهم ترین مسئله پژوهش حاضر است که با روش توصیفی-انتقادی و در چارچوب نظریات ساختارگرایان و پساساختارگرایان صورت گرفته است. این تحقیق، کتاب مذکور را در سه سطح روش، شکل، محتوا بررسی کرده است و از آنجا که اکثر کتاب ها در این حوزه، به زبان فارسی ترجمه شده اند، هدف این پژوهش، نشان دادن نقاط قوت و ضعف این کتاب است. بر مبنای این تحقیق، مهم ترین وجه ارزشمندی کتاب، تازگی موضوع آن در زبان فارسی است؛ همچنین بررسی ها نشان داد که بی توجهی به مسایل نگارشی و سجاوندی، تکیه صرف بر مطالب فلسفی، تعمیم نظرات ساختارگرایان و پساساختارگرایان در حوزه های مختلف علوم، عدم ارائه پیشینه مباحث فلسفی به طور شایسته، تکرار مطالب و عدم انسجام از دیگر ضعف های این کتاب است.
۵.

در جستجوی سخن فرودست در ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۰۵ تعداد دانلود : ۱۳۷
مقاله حاضر ضمن مروری بر نظریات گایاتری چاکراوارتی اسپیوک در حوزه «فرودست پژوهی»، به بررسی آثار اخیر وی در رشته ادبیات تطبیقی خواهد پرداخت. اسپیوک که همواره علیه ساختار و گفتمان نخبه گرای علوم انسانی در جوامع غربی و در حاِل ِ توسعه موضع گرفته، معتقد است مطالعات تطبیقی ادبیات جهان که امروزه عمدتاً همگام با منطق جهانی سازی در عصر سرمایه داری انجام می پذیرد، نیازمند یک تحول روش شناختی ورایِ تاریخ اروپا محور رشته، روی آوردن به زبان آموزی از فرهنگ جوامع فرودست از جمله پناه جویان، کارگران مهاجر و دیگر قربانیان تاریخ امپریالیسم و سرمایه داری جهانی می باشد. در پژوهش پیش رو، با مطالعه گزیده آثار اسپیوک ؛ یعنی «آیا فرودست می تواند سخن بگوید؟» (1985)، مرگ یک رشته (2003) و «بازاندیشی بر تطبیق گرایی» (2009)، به این پرسش، پاسخ خواهیم داد: آیا سنت های ادبی پسااستعماری (نظیر ادبیات فارسی) فرصتی برای ابراز وجود در عرصه جهانی، درون چهارچوب رشته ادبیات تطبیقی، خواهند داشت؟ جواب اسپیوک «آری» است؛ اما به شرط رشد آگاهی منتقد نسبت به نابرابری های حاکم در نظام جهانی ادبیات و ساختارزدایی از مطالعات ادبی به سوی رشته ای که او آن را «ادبیات تطبیقی نوین» می نامد؛ طرحی نو از رشته که عیارش «زبان آموزی ژرف» و پرداختن به فرهنگ و ادبیات مردمان «فرودست» است.
۶.

واکاوی در سبک تدریس به روایتی ساختارزدایانه؛ دریدا در این باره چه می گوید؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام آموزشی سبک تدریس ساختارزدایی دریدا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۱
اساسا چرا دریدا ساختارزدایانه، وضع موجود در نظام آموزشی به طور عام و سبک تدریس به طور خاص را به پرسش می گیرد؟ سبک تدریس متعارف چگونه است که ساختارزدایی، کنشگرانه به نسوج آن ورود یافته و متعلَق درونی آن می شود. مساله مهم در ساختارزدایی هم به چالش کشیدن ساختارهای صلب شکل یافته در نظام آموزشی و سبک تدریس و هم مواجه شدن با امکان های مسکوت مانده آن است. سبک تدریس به عنوان شکل دهنده بخشی از وضعیت نظام آموزشی در مواجهه با ترجیحات رفتاری فرد این قابلیت را پیدا می کند تا به صورت ساختارهای صلب و از پیش تعیین شده عیان شود. در چنین وضعیتی ساختارزدایی وارد عمل شده و به مثابه ویروسی بنیادهای از پیش تعیین شده سبک های متعارف را بر هم ریخته و آن ها را به پرسش می گیرد. دریدا تلقی تازه ای از سبک تدریس ساختارزدا در نسبت با روش تدریس ارائه می دهد. در پژوهش حاضر نخست، نسبت میان سبک و روش تبیین می شود. دریدا تاکید می کند ساختارزدایی روش نیست. روش تبعیت از قوانین از پیش تعیین شده است؛ اما ساختارزدایی زداینده هر نوع متعلق بیرونی است؛ لذا به وجهی انتقادی به نقد روش های تدریس می پردازد. سپس در ادامه چگونگی ورود ساختارزدایی به مثابه امری تسهیل کننده در فرایند آموزش و سبک تدریس ساختارزدا مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. 
۷.

متن شناسی: ساختارزدایی دریدا از شناخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی ساختارزدایی دریدا شناخت متن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۲۴
فیلسوفان و اندیشمندان از دیرباز مفاهیم و روش های مرتبط با شناخت شناسی را در قالب رویکردهای مختلف مورد تأمل قرار داده اند. کانون چالش های معطوف به این حوزه، پرسش از ماهیت ذهن و عین و همچنین نحوه ارتباط میان آنهاست. این مسائل منجر به دو جریان کلی و بسیار متنوع ایدئالیسم و رئالیسم شده است. رویکرد ساختارزدایی همچون سلف خود یعنی رویکرد ساختارگرایی در بنیاد، رویکردی معرفت شناختی است. ساختارگراها مفهوم ساختار را برای عبور از دوگانه ذهن و عین مطرح کردند. ساختارزدایی به وجهی سلبی و ایجابی، رابطه ای همه جانبه با ساختارگرایی برقرار کرد. در تفسیر ارائه شده از این رابطه در این مقاله، ساختار در ساختارگرایی، به متن در ساختارزدایی تبدیل می شود. با این تفاوت که متن صلبیت ساختارها را ندارد و به طریقی سیال به حیات خویش ادامه می دهد. متن به مثابه یک کل همواره در حال شدن، دوگانه ذهن و عین را مرتفع می کند.