فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
249 - 276
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم «لباس شهرت» و «کشف چرایی "ناپسند بودن"، و بلکه "زشت و مکروه (یعنی ناشناسای عقل سالم و سلیم بودن)"، و حتّی "حرام بودن عقلانی" آن» در «فرهنگ "دانش نهاد"، "عقل محور" و "حکمت بُنیانِ" تفکّر و هنر "اسلامی" یا به سخنی، "سلام محور" و "وظیفه مند در حفظ سلامت و سلامت افزایی محیط فکری، انسانی و روحی روانی جامعه"» و تأثیرات آن در «مهندسی هندسه دیروز، حال و فردای معماری خانه و محله و شهرهای این سرزمین (یعنی ایران اسلامی،) و دیگر سرزمین های تحت حاکمیّت و یا نفوذ این فرهنگ» می پردازد. و [با استناد به «سخن و حُکمِ خداوندگار عقل و ع لم و دانایی در قرآن کریم»، و داشتن نگاهی تحلیلی به «سیره آخرین پیام آور این دین ازلی ابدی، نبیّ اکرم» (که درود و ملازمتِ کریمانه و تربیت محورانه خداوند با او، با خانواده او و با هم اندیشان با او مستدام باد) و پیشوایان معصوم مذهب شیعه(ع)، در «داشتن نگاهی این چنین به دین سلام محور اسلام»، در «طول طرح و تبیین و تدوین حکمت بنیان و دانش نهاد شریعت محمّدی و مهندسی هندسه احکام و قوانین زندگی مربوطه»، و سپس با استناد به «سخن ها و دستورالعمل های حکیمانه صادره از بزرگان عالی مقام قوم در پیروی همه جانبه از ایشان»، و «تلاش مجاهدانه شان در جاری سازی و عینیّت بخشیدن آن ها در فضای عقلی و عینی یا کالبدی زندگی خود و خانواده و هم نشینان با خویش»، «تأکی د مؤکّد ایشان بر "سادگی خِرَدمدارانه" و "پرهیز دادن شدید از جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه" در مهندسی هندسه کمّی و کیفی فضای زندگی و شیوه زیست فردی، خانوادگی، محلّی و حتّی قومی و سرزمینی، و بلکه پوشش ظاهری افراد»،] پس از کشف «اصول و احکام نتیجه شونده از این بینش در فرهنگ هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی»، «نحوه إعمال آن ها در طرّاحی کُلّی هندسه و ساختار معماری اسلامی، بررسی شده، مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد! درنهایت، در بستر آوردن مثال هایی عینی از معماری سنّتی شهرها (ازجمله شهر یزد و حومه آن،) و تطبیق تحلیلی آن با آموزه های اسلامی نتیجه شونده از این مطالعه، نشان می دهد که چگونه این اصول و احکام (در ساده زیستی مردم بافت قدیم این شهر و پرهیز همه جانبه ایشان،) در پرداختن به این منش و روش ناپسندِ خِ رَد [یعنی پرهیز شدید از شکستن و نادیده گرفتن هنجارهای ارزشی و قَدرها یا هندسه های تعیین و تقدیرشده از جانب آن یکتا مهندس تمامی هندسه های حق نهاد (و مُقَدِّرِ کُلَّ قَدَر»،) در جهان آفرینش، و درنتیجه، عدم خودنمایی و جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه در زندگی اجتماعی، همواره جریان داشته، و] در طرّاحی خانه ها و فضاهای شهری مورد توجّه قرار گرفته اند. در مقام نتیجه گیری، این مقاله بر اهمیّت «رعایتِ اصول عقلی ریاضی حاکم بر هستی و اجزای آن، و معیارهای منطقی ساده زیستی» و «پرهیز از پرداختن به بیهودگی و به کارگیری تجملّات بی فایده و زینت های غیرحقیقی و غیرضروری در همه جوانب زندگی و ازجمله فضای آن»، در کنار «داشتن توجّهی همه جانبه به "اصلی ترین و بنیادی ترین حُکم و قانون برپای دارانه ساختمان هستی و زندگی فردی و اجتماعی آن ها و حافظ تمامیّت و سلامت همیشگی ایشان"» [، یعنی «عدل و تعادل محوری»] و «هماهنگی با قوانین و هندسه های مهندس یا همان قَدرها یا هندسه های مطرح در جان و جوهر اسم ها یا عقل های الهی نهاد آموزش داده شده و نهادینه در جان و روح و عاقله انسان حق نهاد، و سلام محوری، یا به بیانی، داشتن و کوشیدن در برقراری روابط متقابل مبتنی بر تعامل متکامل و هم افزای» در «هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی» تأکید می کند! و نهایتاً نشان می دهد که «این نوع از نگاه و نگرش در مهندسی»، علاوه بر «امر ضرورت توجّه به زیبایی شناسی حقیقی یا حق محور و رعایت اصول و قوانین و هندسه ها یا قَدرها و اندازه های منطقی و خِرَدمدار آن»، به «تقویت و تحکیم اصول و ارزش ها»یی چون «همگرایی، انسجام، درهم تنیدگی و کلیّت و یکپارچگی و وحدت یا یگانگی» در «جامعه اسلامی یا سلام محور» نیز منجر می شود.
نشانه شناسی فرهنگی جایگاه مهاجرین افغان با تحلیل فیلم های برادران محمودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش هنر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
۹۲-۷۵
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش بر این بوده است؛ تا با بهره گیری از مقوله «مرکز-حاشیه» در نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان خوانشی از فیلمهای «چند متر مکعب عشق»، «رفتن»، «شکستن همزمان بیست استخوان» محصول مشترک برادران محمودی (نوید و جمشید) صورت گیرد. تحقیقات بسیاری در ارتباط با حضور مهاجرین افغان و سکنی گزیدن ایشان در حاشیه شهرهای ایران صورت گرفته است اما آنچه؛ پس از گذشت حدود چهل سال حضور ایشان در ایران ملموس است، پیشرفت آنها و تغییر جایگاه فرهنگی ایشان و افزایش تعاملات با کنشگران ایرانی است. موضوعی که در تحقیقات حاضر چندان به آن توجه نشده است. لذا مقاله حاضر درصدد بوده است که؛ با بهره گیری از مفهوم اقامتگاه به پیشرفت جایگاه آنان در سپهرنشانه ای ایران بپردازد. درواقع هدف این تحقیق نمایش این مسیر با تاکید بر سکونتگاه های مهاجرین است. گزینش فضاها و حرکت روبه جلوی مهاجرین از طریق نشانه های مکانی یعنی تغییرات در ساختار اقامتگاه های آنها و نیز نشانه های غیرمکانی همچون گفتار و کردار ایرانیان و افغان ها در آثار مورد نظر قابل بررسی است. بنابراین پرسش پژوهشی را می توان این گونه طرح کرد: روند تغییر جایگاه فرهنگی مهاجرین افغان از حاشیه به مرکز به چه ترتیبی صورت گرفته است؟ لازم به ذکر است که این پژوهشِ کیفی، به شکل اسنادی و با تکیه بر منابع دیداری و نوشتاری انجام و به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. یافته های این پژوهش مشخص می کند که مهاجرین افغان در ابتدای ورود، رویکرد «مرکز و حاشیه» را اتخاذ کرده اند اما به مرور با بیشتر شدن تعاملات با سپهرنشانه ای ایران از حاشیه به سمت مرکز پیشرفت نمودند. در این شرایط دوگان «مرکز-حاشیه» را کنار گذاشته و وارد فضاهای چهارگانه فرهنگی رولان پوسنر شده اند. درواقع ایشان تاکنون فضاهای فرافرهنگی، پادفرهنگی و فضای فرهنگی حاشیه ای را اشغال کرده اند. نشانه ها بیانگر این مطلب هستند که؛ ایشان هنوز به فضای فرهنگی مرکزی راه نیافته اند.
نقش ذکر در تکوین هویت معنوی معماری اسلامی با تأکید بر کتیبه های سده های نخست تا پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذکر، یک مفهوم باطنی در فرهنگ اسلامی و عرفان است. نظر به اهمیت این مفهوم، هنرمندان از آن جهت که هنر در اساس، ظهور است و با صورت سر و کار دارد، در آثار خود این مفهوم باطنی را به شکل بصری ترجمه کرده اند. پژوهش حاضر، ضمن بررسی مفهوم دینی عبارت ذکر در وجوه مختلف آن، تمهیدات بصری هنرمندان و معماران در ترجمان مفهوم باطنی ذکر به صورت مادی و بصری در معماری اسلامی را مورد توجه قرار داده است. استفاده از آیات و روایات و نام های خداوند و پیامبر و امامان شیعه و استفاده از اصل وحدت مهمترین راهکارهای بصری ایشان در تکوین هویت بخشی اسلامی به بنا با توجه به مفهوم ذکر است. اساساً در مطالعات هنر اسلامی کمبود مباحث نظری در روند خلق آثار به چالش اصلی تبدیل شده است. از این رو این مقاله سعی دارد چگونگی کاربست مفاهیم نظری اسلام را در هنر به روش کیفی و بر اساس تحلیل داده بنیاد تحلیل کند. در همین راستا 10 نمونه از ذکرهای اسلامی در قالب کتیبه در بناهای سده نخست تا پنجم هجری، بر مبنای مطالعات کتابخانه ای به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که کاربرد اذکار در صورت های متنوع آن، موجب شده است تا آن بنا رنگ و بوی مذهبی و اسلامی گرفته و خواسته و ناخواسته، شخص را در جذبه خویش فروگیرد. توجه به جنبه روحانی و معنوی در هنرهای اسلامی به طور عام و معماری به طور خاص، از یک سو موجب تکوین هویت معنوی اثر شده، هویتی مستقل از فرم و کالبد که حتی به صورت مانعی در برابر رشد هویت فیزیکی واحد و منسجم اثر عمل نماید. از سوی دیگر موجب تکوین اصول بصری خاص همچون اصل وحدت در نظام بصری اسلامی شده است.
تحلیل پیکره بندی فضایی خانه ایرانی بر مبنای مشخصه های فرهنگی منبعث از الگوهای رفتاری (نمونه موردی: خانه امینی ها واقع در شهر قزوین)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
89 - 104
حوزههای تخصصی:
خانه های سنتی ایران به لحاظ لایه های فرهنگی، از پیچیدگی های خاصی برخوردار است؛ فرهنگ و الگوهای رفتاری خانواده عامل اصلی شکل دهی فضا در خانه ایرانی است. پیکره بندی فضایی خانه با زندگی چند خانواده ی خویشاوند برکنار یکدیگر صورت می پذیرفته است. فرهنگ و الگوهای رفتاری؛ ساختار فضایی مطالعه تطبیقی در نمونه مورد مطالعه تأثیرگذار بوده است. هدف پژوهش، تحلیل الگوهای رفتاری منبعث از فرهنگ در شکل دهی به الگوی فضایی یک نمونه خانه ایرانی (به طور خاص خانه امینی ها) است. بر این اساس پرسش اصلی این پژوهش بر آن است که مشخصه های فرهنگی تعیین کننده در ساختار فضایی خانه ایرانی چیست و نحوه اثربخشی هرکدام در پیکره بندی فضایی خانه ها به چه نحوی است؟ روش تحقیق به صورت، تحلیل محتوا و تشریحی تبیین شده است؛ بدین ترتیب که با روش تفسیری – تحلیل تاریخی و مصداق یابی روابط فرهنگی در این عمارت قاجاری و عوامل مؤثر بر ایجاد الگوهای نظام خانواده ی سنتی ایرانی بررسی و سپس با روش تشریحی از میان منابع موجود، به تبیین مصداق این الگوها در نظام های فعالیتی و فضایی این خانه سنتی پرداخته شده است. مصاحبه و مشاهدات عمیقی نیز با اعضای خاندان امینی قزوین انجام پذیرفته که تأثیرات روابط خویشاوندی الگوهای رفتاری و فرهنگ میان اعضا بر نظام های فعالیتی و فضای خانه ی امینی تدقیق شده است. نتایج نشان می دهد که پیکره بندی فضایی ارتباط مستقیمی با مشخصه های فرهنگی و الگوهای رفتاری دارد که منتج از یک نظام فرهنگی مشخص و دقیق در ساختار فضایی خانه است.
تأثیر سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران بر نگارگری معاصر افغانستان با تأکید بر آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
91 - 111
حوزههای تخصصی:
تأثیرپذیری هنرها از یکدیگر تقریباً در تمام برهه های زمانی و تاریخی هنر تکرار شده است. در نگارگری نیز می توان این مسئله را حتی در آثار هنرمندان بزرگ نیز مشاهده کرد. در نگارگری معاصر افغانستان هم تأثیرپذیری از سنت های تصویری قدیم نگارگری ایران به ویژه کمال الدین بهزاد دیده می شود. بدین منظور، این پژوهش با هدف واکاوی سنت های تصویری نگارگری قدیم ایران با تأکید بر نگاره های کمال الدین بهزاد با در نظر گرفتن دو متغیر ساختار و مضمون در نگارگری معاصر افغانستان (شصت ساله اخیر)، به کمک جداول و تصاویر، چگونگی این تأثیرات مورد تحلیل، مقایسه و بررسی قرار گرفت. سؤال های این پژوهش عبارت اند از: 1. مختصات تصویری قدیم نگارگری ایران (نگاره های کمال الدین بهزاد) و مضامین آن ها، دارای چه ویژگی ها و چارچوب هایی است؟ 2. مضامین و ساختار نگارگری قدیم ایران، چگونه در نگارگری معاصر افغانستان تداوم یافته است؟ روش تحقیق، به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تطبیقی بوده و روش گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای (با استفاده از ابزار فیش برداری و روش تجزیه وتحلیل کیفی) بوده است. نتایج به دست آمده نشان داد سنت های تصویری در نگارگری قدیم ایران (نگاره های بهزاد) دارای هویت جداگانه ای نسبت به دوره های قبل است و شخصیت مستقل، فعال بودن پیکره ها، اهمیت نقشمایه ها و نقش انسان و حالات چهره، هماهنگی رنگ ها، پرداخت های لطیف، وسعت بخشی به فضا، ترکیب بندی بی نظیر (عموماً مدور)، تزئینات، نماد و نشانه ها و مضامین عرفانی، واقع گرایی اجتماعی، داستانی، حماسی و رزمی از ویژگی های آن دوره است. نگاره های معاصر افغانستان نیز حاکی از تداوم این سنت های تصویری اند. مضامین و ساختار در نگاره های دوره اول به یک اندازه دارای اهمیت هستند. در کنار نسخه برداری از آثار بهزاد، خلق تصاویری بر مبنای اصول بهزاد اما با بیان جدید نیز دیده شد. در نگاره های دوره دوم، نمود مضامین بیشتر از ساختار است و موضوع زن اهمیت زیادی پیدا می کند. استفاده از نماد و نشانه ها در آثار این دوره پررنگ تر است.
یک فرا واقعیت شهری: تأثیر همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
32 - 39
حوزههای تخصصی:
همزاد دیجیتال شهری یکی از آخرین دستاوردهای رسانه ای در حوزه شهر است که به عنوان یکی از گونه های فناوری همزاد دیجیتال با مدلسازی و بازنمایی مجازی محیط واقع، در راستای مفهوم شهر هوشمند، امکان برنامه ریزی برای موضوعات پیچیده شهری را ممکن می سازد. عموم پژوهش های انجام شده در این حوزه و همچنین تجربیات عملی انجام شده بیانگر آن است که این فناوری در حیطه نهاد مدیریت شهری و در راستای مفاهیمی چون شهر هوشمند یا پایداری شهری است. با این حال به نظر می رسد با توجه به ابزارهایی که این رسانه فناورانه ارائه می دهد بتوان از امکانات آن اثرگذاری بر منظر شهری از طریق تولید معنا و ایجاد روایت های شهری نیز بهره برد. براین اساس، این پژوهش در پی آن است که به این پرسش بپردازد که «آیا می توان از طریق فناوری همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر نیز اثر گذاشت؟». به همین منظور این جستار کیفی با اتکا به داده های کتابخانه ای، با هدف ایجاد یک گزاره جدید از طریق روش تحقیق استقرایی به ایجاد ارتباط بین گزاره های پذیرفته شده و مفاهیم اثبات شده از مطالعات قبلی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که همزاد دیجیتال شهری قادر است با مدلسازی دنیای واقع و ارائه تصویر باورپذیر از آن به مخاطب، با وانمایی همزاد فیزیکی، فراواقعیتی موازی با آنچه در واقعیت روی می دهد، نمایش دهد که تجربه ای مجازی به مخاطب ارائه دهد که تنها منحصر به این نسخه از واقعیت است. آنچه قابل توجه است آن است که این تجربه در رویارویی با همزاد فیزیکی به عنوان یک انباشت ذهنی تداعی می شود. از آنجاکه همزاد دیجیتال شهری توانسته تفسیر جدیدی از مکان در ذهن مخاطب متبادر کند، می توان اذعان کرد که این رسانه با تولید یک فراواقعیت از محیط واقع، بر منظر شهری یا ادراک شهروندان از آن اثر گذاشته است.
تحلیل جامع مؤلفه های مؤثر در تغییر عملکرد سازگار بناهای تاریخی، بررسی موردی: خانه های تاریخی دوره پهلوی در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
103 - 129
حوزههای تخصصی:
درصورت عدم امکان تداوم عملکرد بنا و در راستای حفاظت مؤثر از آن، استراتژی بازاستفاده انطباقی با دلالت بر تغییر عملکرد در بناها به کار گرفته می شود که شرایط پایش موفقیت آن ازطریق مفهوم «سازگاری»، به دلیل پیچیدگی و گستردگی، نیازمند تدقیق است. لذا هدف اصلی این مقاله، دستیابی به چارچوبی برای تحقق سازگاریِ تغییر عملکرد در بازاستفاده انطباقی از بنا های تاریخی است که ازلحاظ پرداختن به جنبه ها و دامنه های گسترده تأثیرگذار بر این حوزه جامعیت داشته و براساس مرحله مناسب برای شناسایی معیار های ارزیابی (پس از بهره برداری)، ازطریق تحلیل روابط میان معیار ها، نقش و اهمیت هریک، سازوکارهای تحقق سازگاری را تبیین نماید. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و در آن از روش آمیخته استفاده شده است؛ به نحوی که پس از شناخت چارچوب سازگاری، 45 مؤلفه تحقق آن با راهبرد توصیفی-تحلیلی و برگرفته از تحلیل محتوای جهت دار گردآوری شده و نهایتاً با هدف شناخت روابط میان زیرمعیار ها، روش مصاحبه با خبرگان در جمع آوری و نیز ترکیب روش های دیمتل فازی، ساختاری-تفسیری و میک مک در تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفته اند که نهایتاً طی «مدل مفهومی نهایی» ارائه شده است. شایان ذکر است از میان این زیرمعیار ها، «حفظ و تقویت ارزش های ناملموس» بیشترین میزان تأثیرپذیری و تعامل با سایر زیرمعیار ها و «الزامات فنّی حفاظت (بازگشت پذیری و حداقل مداخلات)» در صدر زیرمعیار های با ماهیت علّی شناسایی شده است.
ارزیابی توسعه پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی بر اساس شاخص های توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی (TOD)؛ مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
175 - 190
حوزههای تخصصی:
همگام با ظهور انقلاب صنعتی در قرن هجدهم و رشد سریع شهرنشینی، چالش های بسیاری برای سیاستگذاران و برنامه ریزان در تدوین استراتژی های ﺣوزه مدیریت شهری مطرح گشت. از جمله این چالش ها، برنامه ریزی یکپارچه و ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ توسعه ﺷﻬﺮی همراه ﺑﺎ توسعه ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ ﻫﻤﮕﺎﻧی در شهرها می باشد. در این زمینه آنچه که برای پاسخگویی به مشکل به وجود آمده بر آن تأکید می شود، توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) است. پژوهش پیش رو درصدد است تا با کاربست روش SAW و TOPSIS به بررسی میزان انطباق توسعه های پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی منتخب شهر شیراز با اصول TOD بپردازد و راهکارهایی مؤثر برای ارتقاء و بهبود وضعیت محدوده های پیرامونی پایانه های اتوبوسرانی منتخب شهر شیراز بیان دارد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد محدوده پایانه های شهید دستغیب، ولی عصر و نمازی به ترتیب دارای بیشترین میزان انطباق با اصول توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی (TOD) هستند. با این وجود نیاز به تقویت هر چه بیشتر آن ها و از بین بردن نقاط ضعف موجود احساس می شود. همچنین از میان شاخص های مختلف؛ سه شاخص اختلاط کاربری، تراکم ایستگاه های مترو و اتوبوس موجود در محدوده و متوسط قیمت اراضی و ساختمان ها، به ترتیب بیشترین اهمیت را در میان عوامل تاثیرگذار بر پیاده سازی رویکرد توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی به خود اختصاص داده اند. از میان ابعاد مختلف توسعه مبتنی بر حمل و نقل همگانی نیز دو بعد تنوع و طراحی به ترتیب دارای بیشترین میزان اهمیت هستند. در نهایت نتایج این پژوهش حاکی از این موضوع است که به علت مورد توجه قرار دادن اکثر مطالعات انجام شده در زمینه TOD بر ایستگاه های مترو و مغفول ماندن پایانه های اتوبوسرانی علی رغم جایگاه مهم آن ها در سیستم حمل و نقل شهری، نقاط ضعف زیادی در رابطه با این موضوع یافت شد که نیازمند توجه و پژوهش های بیشتری است.
میدان صفوی: نِمود بینش و منش فرمانروا، از میدان های شاهی تا میدان گنجعلی خان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
119 - 144
حوزههای تخصصی:
در شهرهای ایرانی همواره نوع جهان بینی حاکم بر شکل گیری فضاهای کالبدی شهر تأثیرگذار بوده است. از اوایل دوران صفویه، زمان حکومت شاه طهماسب، ایجاد مجموعه های سلطنتی در کنار میدانی وسیع در دستور کار قرار گرفت. در روزگار حکومت شاه عباس اول برای نخستین بار پس از اسلام، با طراحی شهری روبه رو می شویم. محل انتخابی برای ساختارهای نوین، در خارج از شهرهای کهن و یا در جای جدیدی بود و استفاده هدفمندی از منظر و معماری، به منظور القای دیدگاه حاکمیت، مد نظر بود. میدان در دولت صفوی مهم ترین نماد و نمود اِعمال قدرت بوده است و نیز مرکزی برای نمایش و به رخ کشیدن قدرت اقتصادی و مذهبی. پادشاهان صفویه، به ویژه شاه عباس علاقه زیادی به ایجاد میدان های باشکوه از خود نشان می دادند. پژوهش حاضر با این فرضیه که نظام اندیشه ای صفویان در سایر نقاط کشور، به جز پایتخت نیز تأثیر خود را داشته است، پس از نگاه به میدان های قزوین و نقش جهان، به بررسی میدان گنجعلی خان در شهر حاکم نشین کرمان می پردازد. گنجعلی خان زیک، حاکم منتخب شاه عباس برای کرمان، با الهام از این خط مشی، میدان و مجموعه گنجعلی خان را بنا کرد و روح تازه ای به شهر کرمان دمید. محل ساخت مجموعه، برخلاف روش شاهان صفوی، در مرکز شهر کهن بود و برای ایجاد آن بناهای زیادی خریداری و ویران شدند. این نوشتار با بررسی اسناد، پژوهش های پیشین و برداشت های میدانی به میدان های صفوی قزوین، نقش جهان و گنجعلی خان می پردازد تا تأثیر انگیزه و باور حاکم در ساخت آن ها را، به مدد فضا، معماری، کاربری و آیین های برگزارشده بررسی نماید و با تأکید بر میدان گنجعلی خان و مجموعه آن، ثابت کند که الگوهای معماری و منظر شهری هم زمان با سیاست های حکومت صفوی، درحال تکامل بودند و به این نتیجه می رسد که میدان گنجعلی خان با وجود تناسبات کوچک تر و کاربری های متفاوت نسبت به میدان های شاهی، نمونه ای کامل و منحصربه فرد از میادین دوره صفویه و متأثر از منش گنجعلی خان بوده است.
خط و هندسه پنهان در زوایای کتیبه های مجموعه شیخ صفی الدین اردبیلی (مطالعه موردی گنبد الله الله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از میان شاخه های گوناگون هنرهای اسلامی، معمای اسلامی و مخصوصاً تزیینات وابسته به آن، دارای جایگاه شاخصی می باشد. بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی نمونه بازری از این شاهکارهای معماری اسلامی می باشد این مجموعه دارای چندین بخش است که مهم ترین بخش آن مقبره شیخ صفی الدین(گنبد الله الله) می باشد. مقبره شیخ صفی الدین که در ضلع جنوبی و شمالی آن دارای دو درگاه موسوم به قبله قاپوسی می باشد، دارای 16 کتیبه محصور شده در قاب 6 ضلعی می باشد که 8 عدد آن دورتادور درگاه ضلع شمالی و 8 عدد دیگر در درگاه جنوبی نقش گردیده اند. هدف اصلی از این پژوهش دستیابی و ترسیم هندسه پنهان در ساختار این کتیبه ها و نیز تفسیر و تحلیل آن ها به جهت بیان ارتباط مستقیم هندسه در بطن کتیبه و مفاهیم نهفته در متون آن می باشد. همچنین از اهداف دیگر پژوهش حاضر دسته بندی حروف به کار برده شده در کتیبه ها به لحاظ فرم حروف ونیزخوانش تعدادی از متون کتیبه های مذکور است که تاکنون خوانده نشده اند. روش جمع آوری داده ها بر پایه پژوهشی میدانی(عکاسی، طرح خطی، تصاویر) و با استناد به منابع مکتوب صورت گرفته است که به روش تاریخی_ تطبیقی بر مبنای الگوهای هندسی و تجزیه حرف های متون به جهت خوانش آن ها صورت پذیرفته است. نتایج حاصله نمایانگر آن است که اکثر این کتیبه ها دارای زیرساخت های هندسی منسجم بوده و نیز تنوع زیادی در طراحی حروف ها با در نظر گرفتن در فضا و زاویه ای که واقع هستند، مشاهده می شود. همچنین از یافته های مهم دیگر این پژوهش دست یابی به مفاهیمی است که ارتباط عمیق و شگرف میان متن و هندسه بکار رفته در مرکز اثر آن را اثبات می نماید. به طور کلی در این کتیبه ها به نوعی ساختار شکنی و منحصر به فرد بودن به جهت نحوه ادغام دو عنصر متفاوت یعنی خط و هندسه در یک قاب 6 ضلعی منتظم مشاهده می شود.
بررسی تطبیقی تزکیه نفس در اشعار ناصر خسرو و نسخه مصور کلیله و دمنه آل اینجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
575 - 595
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت تزکیه نفس در بین ملل و اقوام مختلف، یکی از بنیادی ترین آموزه های فرهنگی توجه و توصیه به اخلاق نیک و پسندیده و دوری از رذایل اخلاقی است. یکی از کتاب هایی که از دیر باز در ادبیات ما موردتوجه بوده و هست، اشعار ناصرخسرو، شاعر ایرانی قرن پنجم است که در این پژوهشِ تطبیقی، یک سوی سکّه بوده، و آن سوی دیگر، کلیله ودمنه آل اینجو است که تلفیقی از تبادلات فرهنگی میان تمدن های هندی، ایرانی و اسلامی است که به زبان حیوانات و حول محور آموزه های اخلاقی است. شایان ذکر است که کلیله ودمنه آل اینجو مزیّن به نگاره های بسیار زیبایی است که گفته شده از سفالینه های مینایی و کاشی های زرین فام، الهام گرفته است و همین امر سبب شده است که این اثر علاوه بر ارزش های ادبی فراوان، از جنبه هنری نیز قابل اهتمام باشد. در این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های تزکیه نفس به دو روش آراستگی به فضایل اخلاقی و دوری از رذایل اخلاقی در اشعار ناصر خسرو و کلیله و دمنه ابن مقفّع مورد بررسی قرار گرفت. بارزترین فضایل اخلاقی توصیه شده در این دو اثر جهت تزکیه نفس شامل یاد خدا، توجه به آخرت، عقل و خرد، است و شاخص ترین رذایل اخلاقی که مانع تزکیه نفس می شود، مواردی چون نفاق، عدم کنترل زبان، حرص و طمع بیان شده است.اهداف پژوهش:بررسی تزکیه نفس و شیوه های دست یابی به آن.بررسی تطبیقی عناصر تزکیه نفس در اشعار ناصرخسرو و نسخه مصور کلیله ودمنه.سؤالات پژوهش:روش های تزکیه نفس کدام است؟ناصرخسرو و ابن مقفّع از چه شاخصه هایی برای تزکیه نفس استفاده کرده اند؟
تبیین هستی شناسانه نسبت هنرِگرافیک معاصر و حقیقت بر مبنای تأملات هیدگر در باب اثر هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
384 - 393
حوزههای تخصصی:
هیدگر با واکاوی منشأ اثر هنری، بحث تازه ای درباره نسبت میان اثر هنری و وجود مطرح کرده و هنر را از مصادیق تحقق حقیقت می داند. این تلقی هستی شناختی هیدگر بسیار جای دارد که در صورت های مختلف هنر بسط و تفصیل یابد و با اتکا به این دیدگاه می توان برای رسیدن به وجه معرفتی و شناخت ماهیت شاخه های مختلف هنر بهره گرفت. هنری مبتنی بر فناوری چون طراحی گرافیک می توانند موضوع مناسبی برای ارائه یک نظریه تحلیلی از تفسیر هیدگر در فهم چیستی مصادیق هنر و نسبت آن با حقیقت باشد. این پژوهش برآن است با مطالعه آراء هیدگر در مسیر یافتن رابطه میان اثر هنری و حقیقت، ضمن واکاوی ماهیت طراحی گرافیک با عنایت به ویژگی های هنری و زیباشناسانه و وجه ابزاری و تکنولوژیک آن، نسبت این هنر- صنعت را با ظهور و انکشافِ حقیقت تبیین کند. در خوانش هنر گرافیک براساس تفسیر هیدگر، شناخت رابطه عالم خلق اثر و هستی نقشی اساسی دارد. حقیقت به مثابه پیام در یک اثر گرافیکی با وجود جلوه های نوین بصری، از جهان و ساحت اندیشه هنرمند عبور کرده و به ظهور می رسد. گرچه این هنر به حاکمیت تمدنی متعلق است که تحت سیطره علم و فناوری است، اما با تجلی روح هنرمندانه، آشکارگی حقیقتی را سبب می شود که از لایه های اجتماعی، فرهنگی و تاریخی یک ملت برآمده است.اهداف پژوهش:تبیین نسبت حقیقت در اثر گرافیکی و جلوه تکنولوژیک آن.بیان وجه معرفتی هنر گرافیک با نگاه فلسفی.سؤالات پژوهش:حقیقت چگونه در اثر گرافیکی به انکشاف می رسد؟آیا بیانگری تکنولوژیک هنرگرافیک باعث از دست رفتن حقیقت هنری آن می شود؟
بررسی مرگ آگاهی و امکان گسست از سوبژکتیو در تفکر هایدگر و تطبیق آن با مقوله هستی در نگارگری مکتب هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
558 - 579
حوزههای تخصصی:
در تفکر هایدگر مواجه شدن من با خود من، مواجه شدن با رویدادی و فناپذیری من است. دازاین یا من از طریق مواجهه با خود خویشتن درمی یابد که او را به میانه جهان پرتاب کرده اند و مرگ، اسباب پریشانی او است. این من آگاه خواهد شد که مرگ آگاهی او توجیهی عقلانی در پی خواهد داشت تا چه بسا در همین مجال بتواند از طریق طرح افکنی خود را محقق سازد و قوام بخشد و دازاین در خلال همین امر گریزناپذیر است که می تواند به نحوه بودن اصیل دست یابد. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. هایدگر می کوشد تبیین نماید که من تنها سوبژه نیست و حقیقت من بیش از آن که سوبژه باشد، در این نکته نهفته است که او در این جهان است و با هستی و هستندگان نسبت دارد. تاریخ فلسفه و سنت متافیزیکی نتوانسته است خود را از هژمونی سوبژکتیویسم رهایی بخشد؛ زیرا نتوانسته است انسان را در نسبت با گشودگی به هستی و اقامت شاعرانه معنا کند. هایگر با طرح آگاهی بر مرگ، بنیاد و کانون سوبژه را از او می گیرد تا هویدا سازد که بنیاد سوبژه در او نیست؛ زیرا اگر در او بود، میلی به مرگ نداشت. رویارویی دازاین با مرگ اهمیت دارد، زیرا مرگ امکانی اگزیستانسیل است که نقشی روشنی بخش بر عهده دارد و از سیاق فهم مرگ است که معنای من نمایان می گردد. مقوله هستی و مرگ در نگارگری مکتب هرات نیز نمود واضحی یافته است.اهداف پژوهش:بررسی مرگ آگاهی و امکان گسست از سوبژکتیو در تفکر هایدگر.مقایسه مرگ آگاهی از نظر هایدگر و تطبیق آن با هستی در نگارگری مکتب هرات.سؤالات پژوهش:مرگ آگاهی و امکان گسست از سوبژکتیو در تفکر هایدگر چگونه است؟مقوله مرگ آگاهی از نظر هایدگر و تطبیق آن با هستی در نگارگری مکتب هرات چگونه است؟
آسیب شناسی نقش و جایگاه خیابان در طرح های توسعه شهری در ایران، نمونه موردمطالعه، بالاخیابان و پایین خیابان در شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مکتب احیاء سال دوم بهار ۱۴۰۳ شماره ۲
14 - 21
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی مشهد در دو دوره، نخست صفوی و سپس در دوره معاصر با ظهور خیابان های جدید روبه رو شده است. صفویه برای اولین بار با احداث یک خیایان (چارباغ) دروازه های شهر را به هم متصل و ساختاری جدید برای شهر ایجاد کرد، به طوری که نقش ترددی در آن فرعی بود. این محور را می توان مهمترین کانون اجتماعی شهر مشهد تا قبل از مداخلات مدرنیستی دوره پهلوی در مشهد دانست. در دوره بعد تا امروز با ظهور طرح های توسعه شهری همچون طرح جامع، خیابان ها با ظهور ماشین تعریض و مورد توجه قرارگرفتند که در خوانش متعارف به عنوان اندام های حمل ونقل شناخته می شوند. در سال های اخیر وزارت راه و شهرسازی با هدف احیا معانی و نقش های از دست رفته خیابان، اقدام به انتشار آیین نامه طراحی معابر شهری کرد. این پژوهش به منظور بررسی میزان اثرگذاری این آیین نامه بر احیای نقش خیابان در طرح های توسعه دو سؤال را مطرح کرد: 1. رویکرد طرح های توسعه شهری در تعریف نقش خیابان های شهری چیست؟ 2. آیین نامه طراحی خیابان های شهری به چه میزان در بازتعریف نقش خیابان مؤثر بوده است؟ چرا؟ بدین منظور این پژوهش نقش خیابان (بالاخیابان و پایین خیابان) در شهر تاریخی مشهد را در دو دوره زمانی قبل و بعد از طرح جامع بررسی کرده و سپس بر مبنای مقایسه آن ها به بررسی جایگاه خیابان در هر دوره پرداخته است. نتیجه پژوهش رویکرد جزءنگرانه طرح جامع به شهر را علت تقلیل نقش خیابان به معابر صرف دسترسی می داند. اساس اً رویک رد مدرنیس تی ط رح جام ع، خیاب ان را صرفاً اتصال دهن ده زون ه ای کارک ردی ش هر مدرن می شناسد. تغییر این وضعیت نیازمند بازنگری کلی در پارادایم حاکم بر طرح های توسعه شهری و تغییر آن به سمت رویکردی است که به شهر به مثابه یک کل واحد بشناسد. در غیر این صورت آیین نامه های مشابه منجر به تغییرات معناداری در نقش و جایگاه خیابان های شهری نخواهند شد.
شناسایی و ارزیابی عوامل کلیدی مؤثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان با رویکرد آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
133 - 152
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر برنامه ها و اقدامات بعضاَ مناسب برای تقویت زیر ساخت ها، مقاوم سازی و نوسازی بافت های فرسود و آسیب پذیر شهری و اصلاح سیستم های مدیریت بحران عملیاتی شده است. ولی در عین حال در مدیریت شهری، رویکرد تاب آوری و حفظ تعادل در مواقع بحرانی طراحی نشده است و صرفا اکثر برنامه ها و اقدامات متمرکز بر ایمنی کالبدی شهر بوده و پرداختن به زیرساخت ها و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و مدیریت بین نهادی که ابعاد تاب آوری شهری هستند، مغفول مانده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی موثر بر میزان تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان می باشد. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش شناسی توصیفی - تحلیلی است. در این تحقیق برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و اسنادی و تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MICMAC استفاده می شود. در نهایت 17 متغیر موثر بر تاب آوری در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، سازمانی- نهادی وکالبدی-محیطی مشخص و در فالب نرم افزار میگ مگ تحلیل و رتبه بندی می شوند. جامعه آماری تحقیق، 20 نفر از کارشناسان و متخصصان در زمینه های برنامه ریزی شهری، مدیریت بحران و آینده پژوهی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که الگوی کلی پراکندگی پیشران های بافت فرسوده شهر بهبهان از نظر تحلیل اثرات متقابل، در مجموع بیانگر وضعیت یک سیستم محیطی ناپایدار است. بنابراین از میان 17 نیروی پیشران، 7 پیشران در تاثیرگذار بر وضعیت آینده تاب آوری بافت فرسوده شهر بهبهان اثر کلیدی دارد.
الگوهای هندسی انتشار نور روز و ادراکات حسی ساکنان در ساختمان های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نور روز ماهیتی پویا و متغیر دارد که می تواند با توجه به مشخصه های معمارانه طراحی جداره های نور گذر، به خصوص هندسه آن، لکه های تیره و روشن متفاوتی در فضای داخلی خلق کند و با تأثیر بر حواس و ادراکات حسی ساکنان که از طریق واکنش های احساسی آن ها بروز می یابد، تجربه فضایی متمایز و معناداری برای آن ها فرآهم کند. بااین حال، به نظر می رسد ساختمان های مسکونی امروزی، حد مطلوبی از تأثیرات ادراکی نور روز در فضاهای داخلی را برای ساکنان خود فراهم نمی آورند که این امر می تواند ریشه در عدم آگاهی قاعده مند، شفاف و دقیق معماران از اثرات ادراکی نور روز داشته باشد. هدف پژوهش: این پژوهش با هدف تبیین رابطه الگوهای هندسی انتشار نور روز، ادراکات حسی ساکنان و شناسایی قابل اتکاترین شاخص های عددی پردازش تصویر به منظور پیش بینی رابطه بین این دو در بستر ساختمان های مسکونی انجام شده است.روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش تحقیق پیمایشی و روش پردازش تصویر در محیط شبیه سازی شده انجام شده است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش پیمایشی نشان می دهد با تغییر الگوهای هندسی انتشار نور روز، میانگین شاخص های ارزیابی ادراکات حسی به شکل معناداری تغییر می کند که این امر به اهمیت توجه معماران بر هندسه جداره های نورگذر و دستکاری آن برای خلق حس یا مجموعه حس های مطلوب محیطی تأکید دارد. همچنین یافته های ارتباط بین پژوهش پیمایشی با شاخص های پردازش تصویر مطالعه شده حاکی از آن است که شاخص های Michelson, mean-RMS, Fractal D، حجم فایل در قالب GIF و RAW-PRIM8، به ترتیب قابل اتکا ترین شاخص ها در پیش بینی حس خوشایندی، شاخص های TIFF-SOBEL, JPEG -PERIM, Michelson، حجم فایل در قالب JPEG و حجم فایل در قالب PNG به ترتیب قابل اتکا ترین شاخص ها در پیش بینی حس جذابیت، شاخص های TIFF-SOBEL, Mean mSC, JPEG-PERIM8، حجم فایل در قالب JPEG و JPEG-PERIM 4 به ترتیب قابل اتکاترین شاخص ها در پیش بینی حس هیجان و شاخص هایRAW-PRIM 4 ،RAW-PRIM 8 ، Michelson، Fractal D و CANNY 2014-RAW به ترتیب قابل اتکاترین شاخص ها در پیش بینی حس آرامش فضا هستند.
مروری بر ارتباط مفهوم تاب آوری شهری با بیماری های همه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
31 - 51
حوزههای تخصصی:
اهداف: در طول قرن اخیر شیوع همه گیری هایی مانند سارس، ابولا و مخصوصاً کرونا، بحران های عدیده ای را در عرصه جهانی دامن زده اند. در مقابله با چنین بحران های شهری پرداختن به مقوله تاب آوری شهرها در برابر همه گیری ها می تواند راهگشا باشد. بدین منظور هدف این پژوهش شناخت بعد اپیدمیولوژیکی شهری، مؤلفه ها و شاخص های آن و ارتباط آن با تاب آوری شهری بر اساس مدل مثلث اکولوژیک در محیط های شهری است.
روش ها: این پژوهش توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش کتابخانه ای به واکاوی ابعاد مختلف معنایی، رویکردی، ظرفیتی، عوامل تعیین کننده و ویژگی ها در حوزه تاب آوری به فصل مشترک این مقوله با بحران های پاندمیک می پردازد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که که عوامل ایجاد بیماری تحت تأثیر بستر و فرایند شهرنشینی می توانند فعال و یا خاموش گردند. با توجه به ظرفیت های شهرهای تاب آور، می توان با توجه به روند بروز، شیوع، مهار و کنترل یک بیماری همه گیر، اقدامات کالبدی شهرسازانه را بر مبنای نگرش پیشگیری، مهار و کنترل به گونه ای برنامه ریزی و طراحی نمود که شهرها در طی این بحران ها با کمترین میزان اختلال عملکردی روبرو شوند و بتوانند در کوتاه ترین زمان ممکن به وضعیت مطلوب خود بازگردند.
نتایج: بر اساس نتایج، فعالیت بدنی، رژیم غذایی، سلامت روان، سیستم های مراقبت های بهداشتی، فاصله گذاری، کنترل عفونت و ترویج پاداری شهری، معیارهایی هستند که تحت تاثیر کالبد شهر می توانند بر تاب آوری اپیدمیولوژیک تاثیرگزار باشند.
نقش تحول آفرین طراحی برای نوآوری اجتماعی در توسعه جوامع محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی برای نوآوری اجتماعی به عنوان رویکردی مؤثر برای مقابله با مسائل پیچیده اجتماعی و ترویج توسعه جامعه پایدار در سراسر جهان ظهور کرده است. این مقاله یافته های حاصل از یک تحلیل جامع از 14 ابتکار طراحی برای نوآوری اجتماعی را تلفیق می کند که از طریق رویکردها و فرآیندهای مشارکتی متنوع، به مسائل پیچیده اجتماعی ازجمله انسجام اجتماعی، توانمندسازی اقتصادی، پایداری محیطی و سلامت و رفاه می پردازند. این مطالعه از روش های پژوهش کیفی، ازجمله تحلیل مضمون و تحلیل مطالعات موردی تطبیقی استفاده می کند. داده ها از مستندات پروژه و مقالات مرتبط با آن ها جمع آوری شده اند و درک جامعی از تأثیرات چندوجهی طراحی برای نوآوری اجتماعی در زمینه های مختلف ارائه می دهند. یافته های کلیدی بر اثربخشی طراحی انسان محور و سازوکارهای مشارکت جامعه در دستیابی به نتایج پایدار تأکید می کنند. پروژه ها، تأثیرات قابل توجهی مانند تقویت پیوندهای اجتماعی، ارتقاء حفاظت محیطی، بهبود نتایج سلامتی و تقویت اقتصاد محلی از طریق فعالیت های کارآفرینی را نشان می دهند. این مقاله با ارائه بینش هایی در مورد ظرفیت تحول آفرین طراحی برای نوآوری اجتماعی در مواجهه با چالش های مختلف اجتماعی، بر اهمیت استراتژی های تطبیقی، مشارکت های اجتماعی و مدل های مقیاس پذیر برای پیشبرد توسعه جامعه پایدار از طریق رویکردهای مبتنی بر طراحی تأکید می کند.
تحلیل روایت شناختی موزه های هنر با تاکید بر مفهوم قاب بندی به مثابه بُعد رویدادها بر اساس آرای میکه بال و سیمور چتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه از اصطلاح و استعاره روایت در ادبیات موزه شناسی بسیار استفاده می گردد؛ اما کمتر از چیستی و چگونگی روایت در آن سخن به میان آمده و رویکردهای موجود بیشتر جنبه های انتقادی را پوشش داده اند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب «نظریه روایت» و با استفاده از زاویه بندی نظری آرای سیمورچتمن و میکه بال صورت گرفته و در پی پاسخ به این پرسش کلی است که؛ از منظر روایت شناسی، در موزه های هنر ، زنجیره ای از واحدها یا رویدادها، چگونه گفتمان روایی را شکل می دهند؟ و در این راستا این پرسش خاص را مطرح می سازد که چگونه می توان مفهوم قاب بندی را به مثابه بعد رویداد/داستان در تحلیل روایت شناختی موزه های هنر به کار برد. در این پژوهش با تاثیر از آراء میکه بال برای سطح داستان یا رویدادها در روایت نمایشگاهی، دو گونه «قاب بندی های پیشین» و «قاب بندی های پسین» به مثابه عوامل تشکیل دهنده رویدادها تبیین شدند و از طریق تطبیق مولفه های پنج گانه بُعد موجودات-فضا در آراء سیمورچتمن، عناصر مرتبط با سازماندهی بصری به عنوان دسته اول «قاب بندی های پسین» مقوله بندی شدند. همچنین عناصر تفسیری همچون متون و رسانه های کلامی نیز به عنوان بخش دوم «قاب بندی های پسین» شناسایی شدند. گونه های رویدادهای اصلی و رویدادهای وابسته در روایت شناسی نمایشگاهی نیز با مثال هایی در مورد چیدمان آثار در گالری ها در این پژوهش مطرح می گردند. این پژوهش نشان می دهد که اگرچه کاربرد روایت شناسی بیشتر در ادبیات مطرح گردیده است، اما در روایت نمایشگاهی موزه های هنر نیز می توان مفهوم قاب بندی برای بعد رویداد/ داستان را در مقابل بعد گفتمان در روایت شناسی تطبیق داد و به گونه خاص روایت شناسی نمایشگاهی برای موزه های هنر نیز پرداخت.
رمزگشایی عناصر معماری به کمک دستور زبان شکل (گونه شناسی فضاهای 64 خانه تاریخی از کاشان، یزد و اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۴۱
5 - 14
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: گونه شناسی توصیفی ساده و دیاگرام از یک دسته از پدیده ها انجام می شود و میزانی از ارتباط و تشابه میان آن دسته از پدیده ها برقرار می شود. مطالعات فراوانی در گونه شناسی فضاهای خانه های تاریخی انجام شده است اما اغلب این مطالعات یک یا چند فضای محدود را بررسی کرده اند که عدم ارتباط ساختاری میان فضاهای مختلف، روش و ساختار مشخصی که بتوان همه فضاها را به کمک آن گونه شناسی کرد و ارتباط ساختاری میان فضاها را توضیح داد، مشهود است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، برقراری ارتباط میان فضاهای مختلف در خانه های تاریخی درونگرای فلات مرکزی ایران و ارتباط شکلی-ساختاری میان نتایج مطالعات مختلفی است که پیرامون گونه شناسی فضاهای خانه های تاریخی در معماری ایرانی انجام شده است.روش پژوهش: در این پژوهش، براساس دستور زبان شکل خانه های تاریخی کاشان، به گونه شناسی ریزفضاهای 64 خانه تاریخی از شهرهای یزد و اصفهان و کاشان پرداخته شده است. در ضمن مطالعه، گونه شناسی اولیه ریزفضاها توسعه و نظامی منسجم از ارتباط میان گونه های شکلی در خانه های تاریخی این سه شهر حاصل شده است. نتیجه گیری: در بخش یافته ها نخست یک دستور زبان دو مرحله ای برای تولید ساختار شکلی و سپس برقراری روابط فضایی میان اجزا ارائه شده است. به کمک این دستور زبان طیفی از ساختارهای شکلی و روابط فضایی موجود در نمونه های بررسی شده به صورت یک ساختار درختی ارائه شده است. این گونه شناسی به خوبی روابط ساختاری میان گونه های مختلف شکلی را توضیح می دهد. به علاوه به کمک آن می توان تفاوت گونه های مختلف میان شهرهای دیگر را نیز توضیح داد. به این ترتیب، مدلی ارائه شده است که میان فضاهای مختلف در خانه های تاریخی درونگرای فلات مرکزی ایران ارتباط ساختاری شکلی برقرار می کند.