یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
برای بیش از یک قرن، شهرنشینی و گردشگری دو فرایند اصلی توسعه را در جوامع غربی و سپس جهانی تشکیل داده که مرتباً یکدیگر را تحت تأثیر قرار می داده اند. به عبارتی، در فرایند توسعه، عوامل متعددی برای حفظ رقابت پذیری و تضمین جذابیت شهرها دخیل هستند که ازجمله مهم ترین آن ها ارتقای گردشگری شهری است. گردشگری شهری فرصتی راهبردی برای شهرها فراهم می کند تا رشد اقتصادی خود را تقویت کنند، ظرفیت های فرهنگی، طبیعی و هویت خود را به نمایش بگذارند و دید بین المللی خود را تضمین نمایند. این در حالیست که برای مدت طولانی، گردشگری تنها مترادف با گذران اوقات فراغت در فضاهای طبیعی خارج از شهر چون کوهستان، ساحل، جنگل یا کویر قلمداد می شد.منظر شهر، به عنوان اولین تصویری که در حافظه گردشگر شکل می گیرد، از ادراک وی جدا نیست؛ لذا حتماً نیاز به محافظت، ارتقا و توسعه دارد. همان طور که فلورنت هبرت (Florent Hebert) اشاره می کند، هر شهر دارای امکانات خاصی برای تشکیل منظر خود است که از فرم ها و ریتم های گذشته تغذیه می شود. بنابراین ظرفیت منظرینی که شهر از آن ها بهره می برد (دریا، رودخانه، جنگل، بناهای تاریخی و غیره) دارایی هایی محسوب می شوند که می بایست در قالب پروژه های اولویت دار مدنظر قرار گیرند تا امکان ساخت تصویری منحصربه فرد از شهر را به مخاطب ارائه دهند. جهت تحقق این امر، شهر از منظر خود برای متمایزشدن استفاده می کند که توانایی پاسخگویی به چالش های هویتی، زیبایی شناسانه، عملکردی و اقتصادی را طی سال های متمادی داشته است. شخصیت متمایز و منحصربه فردی که شهر از منظر خود ارائه می کند، به عاملی تأثیرگذار در پویایی و رقابت تبدیل می شود و بدین ترتیب، می توان گفت ارتقای کیفیت منظرشهری، راهبردی برای توسعه و ترویج گردشگری پایدار محسوب می شود. تجربه های جهانی نیز، تأکیدی بر اهمیت نقش منظرشهری در گردشگری شهر است:منظر طبیعی شهر: تولد دوباره رودخانه Cheonggyecheon در قلب سئول، پروژه ای شاخص برای بهبود تصویر جهانی از کره.منظر صنعتی شهر: محدوده وسیع Emsherpark و قلمرو حساس آن در حوزه Rhur، به مثابه پل بین طبیعت و فرهنگ در آلمان.منظر تاریخی شهر: پیاده راه ساحلی خلیج الجزیره، تداوم تصویر سرزمینی غنی از تاریخ و مناظر آن در الجزایر.در ایران اما موضوع کمی متفاوت است. در فرایند توسعه، دو امر گردشگری و منظرشهری به صورت منفصل از هم فعالیت دارند که باعث شده توسعه گردشگری به بناهای خاص تاریخی و گردشگری طبیعت به خارج از شهر محدود شود و سایر ظرفیت های موجود در عرصه منظر نادیده انگاشته شده است. آسیب چنین رویکردی. درجا زدن نهادهای اجتماعی و مردمی در بهره گیری از منافع توسعه گردشگری است که اتفاقاً بیشتر در مناطق محروم و کم بضاعت واقع هستند. گردشگری جنوب از بارزترین نمونه هاست؛ مسافران قشم، کمتر به مؤلفه های معنایی و شکل دهنده سرزمین می پرازند، لذا سهم مردم محلی از منافع حاصل از این گردشگری بسیار محدود است. آنچه امروز از منظر سرزمینی قشم مشاهده می شود، غلبه فضای احساسی به جای فضای ادراکی است. به عبارتی، منظر سرزمینی قشم به جای این که متشکل از کل های هویتی مرتبط و معرف مؤلفه های منظر قشم باشد، کل های هویتی مستقلی را تشکیل داده که برای مخاطب جذابیت های هیجانی، احساسی، بصری و زودگذر تولید می کند. آسیب چنین فرایندی نگاه سطحی به گردشگری در شهرهاست که به تفرج های شخصی تقلیل خواهد یافت.
مقالات
تبیین شاخص های تفاوت فرهنگی در اصالت ادراک شده گردشگران از مقصد (نمونه موردی: ملیت های چینی و آلمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به تبیین شاخص های تفاوت فرهنگی در اصالت ادراک شده گردشگران از مقصد (نمونه موردی ملیت های چینی و آلمانی) می پردازد و با رویکردی کیفی و کمی انجام شده که در آن داده های کیفی ضمن مصاحبه های عمیق با کارشناسان صنعت و دانشگاه (18 نفر) که به صورت هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری و سپس آزمون کمی یافته ها به واسطه توزیع پرسشنامه بین ملیت های چینی و آلمانی (200 نفر) سنجیده شده است. بر اساس یافته های کیفی پژوهش، 9 مضمون اصلی و ۲۸ مضمون فرعی از مصاحبه با خبرگان در باب شاخص های اصالت ادراک شده گردشگران از مقصد حاصل شد. در گام بعدی، یافته ها با توزیع پرسشنامه بین جامعه آماری ۲۰۰ نفره از ملیت های چینی و آلمانی بررسی شد. یافته ها در ابتدا مدلی برای اصالت ادراک شده گردشگران از مقصد ارائه کرد و در ادامه نشان داد اصالت ادراک شده بین این دو ملیت، تا حد زیادی متفاوت است. برای آلمانی ها، اصالت با اصالت قابل مشاهده و بکربودن و قدمت تاریخی معنا می یابد. اگرچه تجربه منحصربه فرد هم در ادراک ملیت آلمانی از اصالت تأثیر دارد. در مقابل چینی ها، اغلب اصالت را با تجربیات منحصربه فرد مرتبط می دانند، نه قدمت تاریخی و دست نخورده مقصد. تمایز در این برداشت ها می تواند ریشه در ارزش های فرهنگی، روایت های تاریخی و رویکرد های سیاسی غالب در این کشورها داشته باشد. علاوه بر این، عوامل بیرونی مانند، تصویر رسانه ای مقصد و روابط دیپلماتیک مبدأ و مقصد در شکل گیری این برداشت ها مؤثر است.
مطالعه ادراک شرکت کنندگان در ابررویداد اربعین پدیده گردشگری مذهبی جهان امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت رویداد اربعین به عنوان یکی از مهم ترین رویدادهای گردشگری مذهبی برای شیعیان، این پژوهش درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی به مطالعه زمینه ها و دلایل استقبال شیعیان ایرانی و تجربه و درک فعالیت در آن بپردازد. روش شناسی این پژوهش، کیفی است. داده ها با استفاده روش های مرسوم در روش اتنوگرافی جمع آوری شده و به وسیله روش گراند تئوری تحلیل شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که زمینه هایی چون ناکارآمدی نظام تصمیم گیری داخلی، به دلیل مواجهه دولت و نظام اداری برآمده از آن با انواع بحران ها در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و نابرابری اجتماعی در حضور در این رویداد نقش دارند. این نابرابری ناشی از احساس تبعیض مذهبی و برخوردارنبودن از حقوق توسط شرکت کنندگان معنا می شود. بازسازی معنایی تجربه و درک زائران از حضور در این رویداد به مثابه مجرایی برای مشارکت و همبستگی اجتماعی، تغییر فرهنگی و پل ارتباطی ذی نفعان و مسئولان اجرایی است. مقوله هسته نیر بر رویداد پیاده روی اربعین به مثابه جایگزینی برای تنگناهای موجود دلالت می کند.
گردشگری گرم و سرد؛ گردشگری در قامت رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری یک نظام ارتباطی است که بر خلاف سایر سیستم های ارتباطی، نه تنها پیام، بلکه تمام نظام ارتباطی با همه ویژگی های انسانی و فرهنگی آن جابه جا می شود و مجادله، اهمیت بیشتر پیام یا ابزار که یکی از مجادلات بنیادی دانش ارتباطات است، در گردشگری بی معنا می شود. در این نظام، انسان مرکز ارتباط است و ارتباط از نوع چهره به چهره و دارای بازخورد همزمان می باشد. مطالعات تطبیقی انجام شده میان مفهوم رسانه و مفهوم گردشگری، این موضوع را تشریح می کند. اینک باید دید نظریه مک لوهان در خصوص تقسیم حرارتی رسانه ها به دو طیف گرم و سرد می تواند در گستره مطالعات گردشگری نیز قابل طرح باشد. هدف از این پژوهش، توسعه مفهوم گردشگری گرم و سرد، گردشگر و مقصدهای گرم و سرد است؛ با این هدف که توسعه در حوزه زبان و مفاهیم می تواند سبب توسعه در دنیای واقعی و تجارب زیسته افراد و جوامع گردد. در این راستا و با توجه به نگاه فلسفی مک لوهان به رسانه و دسته بندی آن به دو گروه سرد و گرم، این سؤال مطرح می شود که آیا این مفهوم قابل تسری به حوزه گردشگری است؟ مقصدهای سرد و گرم چه ویژگی هایی دارند؟ و رفتارهای گرم و سرد در گردشگران به چه معناست؟گردشگری گرم، سفری هدفمند در نظامی هماهنگ و ارزش افزاست، بدون اطلاعات پرحجم، بازدیدهای زیاد و آمدوشدهای خسته کننده. در سوی دیگر طیف گردشگری سرد با انبوهی از اطلاعات و بازدیدهای پُرهزینه و کم بازده قرار دارد که گردشگر را فرسوده و افسرده می کند. علی رغم وجود نقدهایی بر این مفهوم پردازی، که مواردی از آن در مقاله بیان شده، این تعمیم می تواند در مدیریت گردشگری فردی و اجتماعی مؤثر باشد.
یک فرا واقعیت شهری: تأثیر همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزاد دیجیتال شهری یکی از آخرین دستاوردهای رسانه ای در حوزه شهر است که به عنوان یکی از گونه های فناوری همزاد دیجیتال با مدلسازی و بازنمایی مجازی محیط واقع، در راستای مفهوم شهر هوشمند، امکان برنامه ریزی برای موضوعات پیچیده شهری را ممکن می سازد. عموم پژوهش های انجام شده در این حوزه و همچنین تجربیات عملی انجام شده بیانگر آن است که این فناوری در حیطه نهاد مدیریت شهری و در راستای مفاهیمی چون شهر هوشمند یا پایداری شهری است. با این حال به نظر می رسد با توجه به ابزارهایی که این رسانه فناورانه ارائه می دهد بتوان از امکانات آن اثرگذاری بر منظر شهری از طریق تولید معنا و ایجاد روایت های شهری نیز بهره برد. براین اساس، این پژوهش در پی آن است که به این پرسش بپردازد که «آیا می توان از طریق فناوری همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر نیز اثر گذاشت؟». به همین منظور این جستار کیفی با اتکا به داده های کتابخانه ای، با هدف ایجاد یک گزاره جدید از طریق روش تحقیق استقرایی به ایجاد ارتباط بین گزاره های پذیرفته شده و مفاهیم اثبات شده از مطالعات قبلی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که همزاد دیجیتال شهری قادر است با مدلسازی دنیای واقع و ارائه تصویر باورپذیر از آن به مخاطب، با وانمایی همزاد فیزیکی، فراواقعیتی موازی با آنچه در واقعیت روی می دهد، نمایش دهد که تجربه ای مجازی به مخاطب ارائه دهد که تنها منحصر به این نسخه از واقعیت است. آنچه قابل توجه است آن است که این تجربه در رویارویی با همزاد فیزیکی به عنوان یک انباشت ذهنی تداعی می شود. از آنجاکه همزاد دیجیتال شهری توانسته تفسیر جدیدی از مکان در ذهن مخاطب متبادر کند، می توان اذعان کرد که این رسانه با تولید یک فراواقعیت از محیط واقع، بر منظر شهری یا ادراک شهروندان از آن اثر گذاشته است.
ارائه مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی مدل بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری مورد مطالعه شهر تهران به انجام رسیده است و از لحاظ هدف کاربردی، از لحاظ رویکرد اکتشافی و از لحاظ نوع، کیفی است. جامعه آماری این تحقیق گروهی از خبرگان شامل مدیران و متولیان ارشد در حوزه گردشگری و اساتید دانشگاهی در حوزه های مدیریت بازاریابی و مدیریت گردشگری بودند که براساس روش نمونه گیری هدفمند، از میان آنها 11 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و مصاحبه شدند. براساس نتایج حاصل از تحقیق، مشخص شد که هسته اصلی در جهت نهادینه کردن بازاریابی دیجیتال در صنعت گردشگری کشور، عزم جدی مدیریت در به کارگیری ابزارهای بازاریابی دیجیتال و افزایش سهم ایران از بازار گردشگری است. در این مسیر عواملی مانند عوامل علّی شامل تأکید بر اخلاق در طراحی پیام تبلیغی، تأکید پیام تبلیغی بر مزیت های رقابتی، تطابق پیام تبلیغی با فرهنگ جامعه هدف و قدرت پیام تبلیغی برای ایجاد نیاز در مشتری بر هسته مرکزی مدل تأثیرگذار است. براساس مدل ارائه شده در تحقیق هسته مرکزی مدل از طریق دو راهبرد اصلی یعنی استفاده از رسانه های تخصصی جهت انتشار پیام تبلیغی و انتشار سیستماتیک و ویروسی پیام تبلیغی از طرق رسانه های اجتماعی می تواند پیامدهای مثبتی را رقم بزند. نکته حائز اهمیت اینکه دو عامل زمینه ای شامل فرهنگ سازی برای استفاده از بازارایابی دیجیتال در صنعت گردشگری، بودجه مناسب و فرصت داشتن برای اجرای بازاریابی دیجیتال و همچنین دو عامل مداخله گر شامل الگوبرداری از کشورهای موفق دنیا در زمینه بازاریابی گردشگری، رقابت در منطقه از لحاظ جذب گردشگر نیز بر راهبردهای مدل اثرگذار هستند. براساس این مدل، اگر مدیران و دست اندرکاران حوزه گردشگری بتوانند بازاریابی دیجیتال را در مجموعه خود نهادینه کنند، پیامدهای مهمی همچون وفاداری سازی گردشگران به مراکز گردشگری، ارزآوری و بهبود اقتصادی کشور، تقویت برند گردشگری را به دست خواهند آورد.
رونق بخشی گردشگری مذهبی در بافت های تاریخی به کمک طراحی شهری (نمونه موردی: محله نوغان مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حرم امام هشتم شیعیان در مشهد به عنوان برجسته ترین مکان مذهبی و زیارتی ایران، هر ساله مقصد بسیاری از گردشگران داخل و خارج کشور است. محله نوغان با پیشینه ای غنی از تاریخ و هویت یکی از شاخص ترین محله های هم جوار با حرم رضوی همواره توجه زائران و گردشگران را معطوف به خود ساخته است. اجرای طرح های نوسازی با تمرکز تک بُعدی بر مفهوم زیارت به عنوان هدف در غفلت از ظرفیت های تاریخی- هویتی مذهبی محدوده، شیوه بازسازی را مشروعیت بخشیده و با فروکاهش مفهوم زیارت و پهنه قدسی به نقطه اقامت - نقطه زیارت بسیاری از قابلیت های کالبدی - کارکردی موجود را هیچ انگاشته یا حذف کرده است. هدف از این پژوهش بیان مفهوم گردشگری مذهبی به عنوان نگاهی میانجی و کل نگر به قابلیت های بافت های مذهبی تاریخی و کیفیت های فضایی مؤثر بر آن و الگوی مناسب طراحی شهری محله تاریخی نوغان جهت ارتقای گردشگری مذهبی به عنوان نمونه ارائه شده است. روش پژوهش کیفی- کمی بوده و از نظر نوع هدف در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد. به منظور جمع آوری اطلاعات از منابع، پایگاه های علمی معتبر و نظر متخصصان طراحی شهری بهره گیری شده و نتایج به کمک تکنیک تحلیل محتوا ارزیابی شده است. یافته های پژوهش بیانگر است که ارتقای گردشگری مذهبی و مداخله طراحی محور می تواند به صورت موضوعی دوسر برد در معاصرسازی شهر های تاریخی نقش آفرین باشد. در مدل به دست آمده طراحی محور به ترتیب ابعاد عملکردی، کالبدی و حرکت و دسترسی بافت شهری موجود بیشترین تأثیر را در ارتقای جایگاه گردشگری مذهبی بافت محله تاریخی نوغان داشته است.