مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
قاب بندی
ساختار هنری و تکنیکی و ویژگی های ملموس فیلم، در بیننده پاسخ هایی را برمی انگیزد. کارگردان با توجه به روایت، موقعیت های دراماتیک و ملاحظات تصویری، صحنه را تصویر می کند. جریان روایت درون صحنه، با توجه به استانداردهای دراماتیک و تصویری و نحوه قرارگیری دوربین توسط کارگردان خلق می شود. چیدمان عناصر مختلف با نظم خاص، در یک نما، اطلاعات زیادی از زمان و مکان و نحوه زندگی شخصیتها، شرایط روحی آنها و غیره به مخاطب می دهد. این نحوه چیدمان فضای را خلق می کند که استیج کردن قلمداد می شود. در استیجینگ فن های گوناگونی را می توان به کار گرفت که در دید و در نهایت دیدگاه مخاطب تأثیرگذار باشد. مسئله اصلی پژوهش بررسی میزان تأثیر و کارکرد فضاسازی با تأکید بر تکنیک استیجینگ است. روش پژوهش کیفی و با رویکردی توصیفی تحلیلی می باشد. بر این اساس مسئله اصلی پژوهش حاضر، واکاوی نحوه استفاده مناسب از صحنه و فضایی است که می تواند برای طراحی در نظر گرفته شود تا به فرایند استیج کردن کمک می نماید. این پژوهش پس از ارائه مبانی نظری تحقیق تلاش خواهد کرد برای آشکارسازی بحث انیمیشن «وال-ای» را مورد بررسی قرار دهد.
الگوی پارادایمیک مضامین اخلاقی در سینمای دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر به دنبال شناخت الگوی پارادایمیک مضامین اخلاقی در سینمای دفاع مقدس است که به واسطه تولید فیلم های این دوران در ایران شکل گرفته است. در این مطالعه از روش تحلیل محتوای کمی استفاده شده است. برای این منظور، علاوه بر اسناد و مدارکی که روشنگر وضعیت سینمای دفاع مقدس در ایران است، از تحلیل محتوای نمونه های هدفمند فیلم های برجسته سینمای دفاع مقدس در چهار دهه اخیر (60، 70، 80 و 90) استفاده شده است. یافته ها نشان داد که در مقوله مضمون فیلم ها بیشترین توجه به فیلم های منتقد جنگ وکمترین توجه به سینمای کمدی جنگی بوده است. مضامین اخلاقی فیلم ها بیشتر بر اخلاق حرفه ای، مانند ایثارگری متمرکز بوده است و اخلاق اجتماعی و فردی در رتبه کمتری قرار دارند.
باز روایت از طریق ترجمه: مورد پژوهی کتاب اسلام در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
157 - 179
حوزههای تخصصی:
مطابق با نظریّه روایت بیکر، ابزارهای پیرامتنی مثل مقدّمه، پانویس ها و یادداشت های مترجم، نقش مهمی در تغییر دادن روایت های متن مبدأ ایفا می کنند. بر این اساس، مقاله حاضر با استفاده از نظریّه «روایت» و مفهوم «قاب بندی از طریق ابزارهای پیرامتنی»، بر ترجمه فارسی کتاب اسلام در ایران متمرکز می شود و مطالب پیرامتنی موجود در بخشی از آن را بررسی می کند تا مشخص شود ترجمه چگونه با استفاده از این ابزار رویدادهای شرح داده شده در متن اصلی را برای خواننده فارسی زبان بازروایت کرده است. برای این منظور، در بخش مورد نظر، متن نویسنده و پیرامتن های ترجمه به صورت مقایسه ای تحلیل شد تا روایت های متفاوت هر یک از آنها از موضوع های مناقشه آمیز و نحوه بازروایت این موضوع ها در ترجمه معلوم شود. در اینجا الگوهای جدید پیرنگ سازی علّی و درنهایت روایت های جدید ساخته شده در ترجمه مشخص شد. نتایج نشان داد که مطالب پیرامتنیِ ترجمه در مواجهه با دیدگاه های نویسنده به چهار شکل عمل کرده بودند: 1) زیر سؤال بردن دیدگاه نویسنده و به چالش کشیدن آن، 2) پذیرفتن حرف نویسنده اما ارائه توجیهی متفاوت برای آن، 3) تصحیح اشتباه نویسنده، 4) ارائه توضیحات بیشتر. بر این اساس، توضیحات افزوده شده به ترجمه، روایت متن مبدأ از برخی رویدادها و شخصیت های تاریخی را مردود می داند و به نظر می رسد که این رویدادها و شخصیت ها در نسخه فارسی از زاویه اسلام شیعی بازروایت شده و با روایت عمومی و پذیرفته شده تشیع تطبیق یافته اند.
زیبایی شناسی قاب بندی و قاب زدایی در سینمای ایران دهه80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاب بندی یکی از مباحثی است که در زیبایی شناسی تصویر دارای اهمیت فراوانی می باشد. اما علی رغم اهمیت این مبحث، تا کنون کمتر پژوهشی را درباره سینمای ایران می توان مشاهده نمود که به قاب بندی و جنبه های آن پرداخته باشد. این مقاله تلاش دارد تا با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به زیبایی شناسی قاب بندی و ظرفیت های تصویرسازی آن بپردازد. از همین روی در گام اول، هشت فیلم از سینمای ایران در دهه 80 به عنوان جامعه آماری گزینش شده است: سگ کشی(بهرام بیضایی،1380)؛ شب های روشن(فرزادموتمن، 1381)؛ گاوخونی (بهروزافخمی، 1382)؛ آتش سبز (محمدرضا اصلانی، 1386)؛ شبانه روز (امید بنکدار و کیوان علی محمدی،1387)؛ درباره الی(اصغر فرهادی،1387)؛ پرسه در مه (بهرام توکلی، 1388) و جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی، 1389). در ابتدا برای رسیدن به نتیجه ای آشکار، چندین نظریه برگرفته از آرای متفکرانِ متفاوت به عنوان چارچوب نظری مورد استفاده قرار می گیرد تا با تحلیل این نظرگاه ها در آثار سینماییِ گزینش شده، ماهیتِ کاربردی این مقاله افزایش یابد. در آغاز پژوهش، ماهیت قاب بندی و روند توسعه آن بررسی می شود. سپس به تصاویرِ درونْ قاب اشاره می شود. در ادامه تصاویری واکاوی می شوند که خارج از محدوده های بسته قاب حضور دارند و علی رغم پنهان بودن، فهمیده می شوند. در انتها به شیوه ای منحصربفرد و کمیاب در قاب بندی اشاره می شود و ویژگی های آن مورد تحلیل قرار می گیرد.
ضرب المثل؛ ابزاری فرهنگی برای تنظیم و شکل دهی به رفتار جمعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حوزه فرهنگ، میدان همگرایی و تعامل جهان بینی ها و ایدئولوژی هاست. ضرب المثل ها یکی از ابزار های فرهنگی تأثیرگذار در ترویج، تنظیم و هدایت ایدئولوژی ، جهان نگری و رفتار اجتماعی سازمان یافته هستند. آن ها هماهنگی جمعی را در کنشگران اجتماعی تقویت می کنند و موجب همگرایی فکری و فرهنگی، حول یک موضوع مشترک می شوند. در این مقاله تلاش می شود تا با روش تحلیل کیفی و توصیف، به این مسئله پرداخته شود که ضرب المثل ها به عنوان یکی از ابزارهای مورد استفاده در فرهنگ عامه، چگونه به رفتار جمعی شکل می دهند. پیش فرض این است که ضرب المثل ها با «عقلانی سازی»، «نهادینه سازی» و «ساخت گرایی»، رفتارهای فردی را با رفتارهای جمعی همسو می کنند. مبانی و کارکرد ضرب المثل ها، نشان دهنده ظرفیت و توانایی آن ها برای نظارت و کنترل رفتارهای اجتماعی است؛ انتظار ایفای نقش هایی چون «هم بستگی و تطور همکاری»، «حصول منفعت مشترک»، «تعریف طرح واره های رفتاری»، «قاب بندی»، «اطمینان آفرینی» و «انسجام اجتماعی» از ضرب المثل ها، موجب می شود تا آن ها بتوانند رفتار پراکنده مخاطبان را تنظیم و هم جهت کنند. ضرب المثل ها با طرح الگوهای آشنا و نهادینه، «ناهماهنگی شناختی و پراکندگی رفتاری»1 افراد را در جامعه محدود می کنند.
سوگیری ها و تمایل به وام دانشجویی: رویکرد اقتصاد رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های کاربردی اقتصاد سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 34
حوزههای تخصصی:
کاربرد اقتصاد رفتاری در طراحی های آموزش عالی جهت تاثیرگذاری بر تصمیمات دانشجویان، در سالیان گذشته کمتر مورد توجه محققان این حوزه بوده است. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر سوگیری های اقتصاد رفتاری بر تمایل به ثبت درخواست وام در میان دانشجویان است. برای این منظور، یک مدل 2×2×2 عاملی شامل؛ دو سطح قاب بندی (مثبت یا منفی)، دو سطح احتیاج به وام (سوگیری به حال یا عدم سوگیری) و دو سطح احتمال محدودیت زمانی (احتمال بالا یا پایین) درنظرگرفته شد. متغیرهای مستقل شامل؛ قاب مثبت، احتیاج فوری و احتمال بالای محدودیت زمانی و متغیر وابسته؛ تمایل به وام دانشجویی است. نمونه گیری تصادفی این پژوهش شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه است. نتایج حاصل از تخمین مدل ها نشان داد که متغیر سوگیری به حال، تمایل به وام را به طور قابل توجهی افزایش می دهد؛ یعنی وضعیت فوریت وام به دلیل سوگیری افراد به خودی خود تمایل وام را افزایش می دهد. اما متغیر قاب مثبت به طور مستقل، تاثیری بر تمایل به وام در کل نمونه ندارد. بررسی متغیر قاب مثبت در شرایط مشترک با عوامل دیگر نیز نشان داد که قاب مثبت در شرایط مشترک احتمال پایین محدودیت زمانی و عدم سوگیری، بر تمایل به وام تاثیر مثبتی دارد. این بدین معناست که در وضعیت عدم فوریت چون دانشجویان دچار سوگیری نیستند، بیشتر تحت تاثیر قاب بندی (مشخصا قاب مثبت) قرار می گیرند. نتایج پژوهش حاضر حاوی پیام هایی برای سیاستگذاران و دست اندرکاران حوزه آموزش عالی است تا از ابزارهای اقتصاد رفتاری برای ایجاد انگیزه و ترغیب دانشجویان به استفاده از تسهیلات رفاهی استفاده نمایند.
ویژگی های مشترک در ترکیب بندی های نگاره های کمال الدین بهزاد و قاب بندی سینما براساس نظریات آندره بازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ مهر ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
21 - 28
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: امروزه یکی از مهم ترین شاخه های نظری هنر را مطالعات تطبیقی شکل می دهد. این عرصه، پنجره ای تازه بر شناخت نسبت به نزدیکی یا افتراق رویکردها، شیوه ها و جریان های هنری گشوده و بعضاً نتایج منحصر به فردی را در بر داشته است. این نوشتار نیز تلاش کرده است تا با این نگاه به تطبیق دو رویکرد به ظاهر کاملاً مجزای فرهنگی، جغرافیایی، تاریخی و حتی رسانه ای بپردازد و نزدیکی و قرابت جوهری آنها را به نمایش بگذارد و در همین راستا، کوشش داشته است تا دو حوزه متفاوت نگارگری ایرانی و مؤلفه های بنیادین سینما (از منظر آندره بازن) را به یکدیگر نزدیک سازد. درونمایه بنیادین این نوشتار را قاب و قاب بندی در هنرهای تجسمی و سینما تشکیل می دهد. در همین راستا، نگارندگان تلاش کرده اند تا قاب بندی در آثار کمال الدین بهزاد و کارپرداخت قاب بندی در رسانه فیلم را تجزیه و تحلیل و وجوه اشتراک و دیدگاه مشابه میان آنها را ارائه کنند.هدف پژوهش: اگرچه ممکن است قرابت این دو حوزه برای خوانندگان اندکی مهجور به نظر برسد؛ با این حال، با گذری به برخی آرای نظریه پرداز سینما، آندره بازن، می توان به رهیافتی برای این انگاره و مؤلفه های مشترک دیگر دست یافت. هدف این پژوهش اثبات این ادعا است که حتی در میان برخی از نگارگران ایرانی-اسلامی نیز نوعی نگاه تصویری مدرن نظیر سینما وجود داشته است.روش پژوهش: این نوشتار یک پژوهش بنیادی و کیفی است که از مدل مفهومی بهره می برد. در نگارش آن از شیوه کتابخانه ای و بررسی تطبیقی استفاده شده است.نتیجه گیری: نزدیکی و قرابت بسیار زیادی میان قاب بندی در سینما (از منظر بازن) و بسیاری از آثار بهزاد وجود دارد و نگاره های او را می توان با رویکردی کاملاً سینمایی تحلیل و ارزیابی کرد. به عبارت دیگر، بهزاد نوعی دیدگاه و ذائقه سینمایی دارد.