مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
مرگ آگاهی
حوزه های تخصصی:
امام علی(ع) بر لزوم مرگ آگاهی و توجه به مرگ تأکید می ورزد و می کوشد تا انسان ها را از طریق شناخت درست حقیقت مرگ به شناخت خود و به تبع آن، به فهم معنای زندگی رهنمون سازد. به تعبیری، مرگ بخشی از زندگی انسان است و هرگونه فهم نادرست از آن، فهم انسان از خویشتن را تحت تأثیر قرار می دهد؛ در چنین حالتی فرد نمی تواند تلقی درستی از زندگی داشته باشد تا به معناداری یا بی معنایی آن پی ببرد. بنابراین یاد مرگ و توجه مستمر به آن و الهام از سیره و گفتار اهل ذکر، طریقی است که عمل به مقتضای آن انسان را قبل از مواجهه با مرگ، با مرگ و حیات جاوید پس از آن آشنا می سازد. این دریافت درست از مرگ به فهم معناداری زندگی می انجامد.
تحلیل و بررسی کارکردهای معنابخشی مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرگ، ساده ترین واقعیت زندگی ماست. ما متولد می شویم، رشد و زندگی می کنیم و در پایان، می میریم، از این ساده تر نمی شود. شاید گمان شود که مرگ نابودگر زندگی و نقطه ای در برابر آن است. به همین دلیل، زیستن با انکار مرگ است که معنا یافته و پایا می شود. حال اینکه مرگ صرفاً یک پایان نیست، بلکه فرایندی بامعناست. فرایندی که با کمک دین، نه تنها ویرانگر زندگی نیست، که آن را معنا می دهد. زندگی با انکار مرگ، اصالت خود را از کف می دهد. مرگ در سطح شناختی «ایجاد آگاهی از موقعیت» می کند و درحقیقت، پاسخی است به این پرسش که ماهیت این جهان چیست؟ و در سطح کُنش، رویه اخلاقی خاصّی را مطالبه می کند و از اینجاست که کارکردهای مرگ سامان می یابند. این کارکردها تماماً معنایی است که مرگ به زندگی می دهد. اگر اندیشه مرگ نبود، احتمالاً آدم ها طوری دیگر زندگی می کردند.
تحلیل تطبیقی دیدگاه اسلامی و آرای مارتین هایدگر در زمینه مرگ آگاهی و پیامدهای آن بر سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی و تحلیل دیدگاه اسلامی (با تأکید بر قرآن و نهج البلاغه) و اگزیستانسیالیسم (با تأکید بر آرای هایدگر)، در زمینه مرگ آگاهی و پیامدهای مختلف آن بر سبک زندگی با هدف شناخت دقیق وجوه تشابه و تفاوت دو نظریه می پردازد. پژوهش از نوع تحلیلی تطبیقی و از نوع تحلیل محتوای کیفی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، تحلیلی تطبیقی و از نوع قیاس نظری است. در دیدگاه اسلامی، مرگ آگاهی پیامدهای گوناگونی بر سبک زندگی انسان همچون بهره گیری صحیح و متعادل از امکانات دنیا، آمادگی برای زندگی جاودانه و اخروی، هدفمندی زندگی، رشد اخلاقی و معنوی و دستیابی به کمال و سربلندی در دنیا و آخرت دارد. در مقابل، استفاده مناسب از امکانات، اتتخاب آزادانه، تابع صرف دیگران نبودن، هویت بخشی به خویشتن و سرگرم مشغولیات روزمره نشدن بدون توجه به زندگی جاودانه و اخروی نیز پیامدهایی است که از آرای هایدگر منتج می شود. هر چند در نگاه نخست بین پیامدهای هر دو دیدگاه، مشابهتهایی ظاهری دیده می شود، این تشابهات، صرفا لفظی و ظاهری است. در اندیشه هایدگر مرگ اندیشی موجب رهایی از غفلت و دوری از امور بی اهمیت است، اما بی پاسخ گذاشتن مخاطب در رابطه با فرجام حیات زندگانی و حلقه مفقود بین زندگی دنیوی با زندگی اخروی، عدم اعتقاد به جاودانگی و روز رستاخیز به عنوان اساس و بنیاد معنی داری زندگی، خلأ انگیزه در سطح وسیع و همگانی برای رفتار انسانی، نبود معیار واضح و هدفمندی به نوعی یاس و پوچ گرایی در فلسفه هایدگر، و سبک زندگی در پرتوی چنین فلسفه ای است
مرگ اندیشی و معنای زندگی در هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال پانزدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
25 - 49
حوزه های تخصصی:
مرگ اندیشی در نگاه هایدگر و تأثیر آن بر معنای زندگی ناشی از رابطه انسان با هستی و هستی معطوف به مرگ اوست. هایدگر مرگ اندیشی را مختص دازاین اصیل دانسته و زندگی اصیل را معنادار می داند. او اندیشه مرگ را نیرویی برای گسست از پوچی روزمرگی و معناداری زندگی به شمار می آورد. در مواجهه با نیستی و تکاپو در میدان مرگ آگاهی دازاین قادر به کسب بصیرت نسبت به واقعیت جهان، آزادی و اصالت بخشیدن به زندگی خود و به تبع معنا وجهت دادن به زندگی است. حفظ هویت فردی، کشف امکانات وجودی دازاین در این دنیا، انتخاب آگاهانه و زندگی متفکرانه و مسئولیت در برابر خود و دیگران از پیامدهای زندگی اصیل و معنادار است. دیدگاه هایدگر در زمینه معنای زندگی دیدگاهی طبیعت باور بود. به نظر هایدگر، معیار بیرونی برای عمل انسانی وجود ندارد و انسان خود آفریننده ارزش هاست. اصالت و ارزشمند بودن در گرو انتخاب و تعیین نشدن توسط معیارهای بیرونی و دیگران است. به نظر وی آنچه مهم است، در راه بودن است، حتی اگر هدفی به عنوان هدف نهایی وجود نداشته باشد. از دیدگاه هایدگر زندگی معنادار لازمه هستی اصیل است که در آن انسان به دلیل ترس از مرگ و برای رهایی از دلهره ناشی از ترس از مرگ، به زندگی معنا می بخشد.
کارکردهای اخلاقی مرگ آگاهی در زندگی معنادار، از دیدگاه علامه جعفری(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳ (پیاپی ۵۵)
95 - 119
حوزه های تخصصی:
مرگ آگاهی و حیات ازجمله دوگانه هایی است که همیشه برای بشر، دغدغه بوده است؛ به نحوی که در طول تاریخ، حل معمای مرگ و ارتباط آن با حیات، از بزرگ ترین آرزوهای انسان محسوب می شود. امروزه نیز با رواج پوچی و بی هدفی هایی که گریبان گیر انسان معاصر شده، پرداختن به مرگ و نقش آن در زندگی ضرورت دوچندان یافته است. نظر به اهمیت این امر، در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، تلاش شده است تا مرگ آگاهی و کارکرد اخلاقی آن بر حیات معنادار انسان از دیدگاه علامه جعفری، به عنوان متفکری که حیات معنادار دغدغه وی بوده، بررسی شود. ازنظر علامه تفسیر حیات معقول درگرو تفسیر صحیح مرگ است. مرگ آگاهی که تفسیر «انا لله و انا الیه راجعون» است، با تصعید یافتگی، کنترل اخلاقی، افزایش کیفیت زندگی دنیوی و تراکم اخلاقی آثاری چون: کوتاهی آرزوها، ساده زیستی و عمل گرائی همراه با پرهیزگاری در دنیا، انبساط و آرامش روحی نسبت به مرگ، در همین دنیا و برخورداری از زندگی و حیات دنیوی متعالی نسبت به دیگران را در حیات معنادار و معقول به دنبال دارد.
مقایسه و اثربخشی مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی با مداخله شناختی-رفتاری بر اختلال وحشتزدگی و اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی بر اختلال وحشتزدگی و اضطراب مرگ و مقایسه آن با مداخله شناختی-رفتاری بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به اختلال وحشتزدگی که در سال 98-97 (زمستان 97 بهار 98) شهر قم بود که جهت درمان به یکی از مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی و روانپزشکی مراجعه نمودند. با توجه به محدودیت جامعه آماری، نمونه ها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مراجعین علاوه بر تشخیص روانپزشک توسط پژوهشگر مصاحبه بالینی شدند و در گروه اول آزمایشی 10 نفر، گروه دوم آزمایشی 11 نفر و در گروه گواه 9 نفر با پژوهشگر همکاری نمودند. به منظور رعایت اصول اخلاقی، همه شرکت کنندگان، رضایت داوطلبانه جهت شرکت در طرح پژوهشی در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری داشتند. ابزار مورد استفاده عبارت بود از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر، پرسشنامه حساسیت اضطرابی، مداخله شناختی-رفتاری و مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با روش اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها نشان داد میانگین نمره اضطراب مرگ و علائم وحشتزدگی هم در پس آزمون و هم در پیگیری در گروه مداخله مبتنی بر مرگ آگاهی نسبت به گروه شناختی-رفتاری و گروه کنترل پایین تر است و این اثر معنادار بود. با توجه به یافته ها می توان این گونه نتیجه گرفت که لازم است همزمان با درمان اختلال وحشتزدگی، اضطراب مرگ آن ها نیز با مداخلات روانشناختی مؤثر؛ کاهش یا برطرف شود تا درمان اختلال وحشتزدگی آن ها اثربخشی بیشتری داشته و از عود مجدد جلوگیری شود
مطالعه مرگ آگاهی از نظر جوانان و پیامدهای آن در زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
232-219
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم مرگ و مرگ آگاهی از نظر مردان جوان و پیامدهای آگاهی از مرگ در زندگی آنان بود. پژوهش با استفاده از شیوه کیفی انجام شد و تحلیل داده ها نیز با روش کلایزی کدگذاری شد. نمونه ها شامل 11 مرد 20 تا 35 سال ساکن مناطق 2، 13، 16 و 18 شهر تهران در سال 1398 بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها و اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. یافته های پژوهشی در دو بخش اصلی طبقه بندی شدند. بخش اول: یافته های مربوط به مفهوم مرگ و آگاهی از مرگ که عبارتند از: 1- پایان بخشی به زندگی 2- انتقال 3- رویت نتیجه اعمال 4- هدف نبودن دنیا 5- احساسات و هیجانات 6- فواید مرگ 7- ضرورت و سودمندی آگاهی از مرگ. بخش دوم: یافته های مربوط به پیامدهای مرگ آگاهی در زندگی که عبارتند از: 1- تعهد در انجام اعمال مذهبی 2- خودمراقبتی جسمانی و رفتاری 3- انرژی و فعالیت 4- موثر در کنش احساسی 5- روابط با دیگران 6- زندگی بهتر 7- رشد و اعتلای شخصی 8- موثر در اهداف و رفتار فرد. نقش مرگ در زندگی بسیار پررنگ و با اهمیت است و دیدگاه و نگرش افراد نسبت به مرگ بر نحوه زندگی آن ها تاثیرگذار است و می تواند شیوه زیستن آنان را تحت الشعاع قرار دهد. فکر کردن به مرگ و آگاهی از مرگ آثار زیادی بر جنبه های مختلف زندگی انسان دارد و می تواند موجب تغییر در اهداف و رفتارهای فرد در زمینه های مختلف شخصی، خانوادگی، تحصیلی و شغلی گردد.
مرگ آگاهی و دلالت های تربیتی آن در افزایش آرامش با تکیه بر روایات معصومین علیهم السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش پرداختن به مقوله مرگ و مرگ آگاهی و دلالت های آن برای تعلیم وتربیت است. پژوهش حاضر از منظر روایات معصومین، به آن دسته از ویژگی های ذاتی انسان، دنیا و مرگ پرداخته است که می تواند مبنایی برای استخراج عوامل زمینه ساز آرامش باشد. این مهم با استفاده از روش توصیفی – تبیینی و استنباطی انجام شد. ابتدا وجوب مرگ بر مبنای صفات الهی همچون: قدرت، حکمت، رحمت، عدالت و مالکیت تبیین شده است؛ این صفات در جایگاه مبنا، به اصولی همچون استکمال، تقوا، توبه، عبودیت و عمل صالح منتهی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که مرگ بر مبنای ویژگی های ذاتی انسان و دنیا ضرورت می یابد؛ درعین حال این ویژگی ها به همراه ویژگی های ماهوی مرگ متضمن دلالت هایی برای تربیت است که می تواند به آرامش منجر شود. از این منظر، یادآوری مرگ باعث تلاش، تکاپو، آسان شدن زندگی، دوری از سستی و پرهیز از رخوت و تشویش می گردد. همچنین یافته ها نشان می دهد، به رغم تفکر عام، نه تنها اندیشه مرگ منافاتی با آرامش انسان ندارد؛ بلکه در صورت فهم درست از ماهیت و علت وجوب مرگ، حیات انسان می تواند رها از اضطراب ناشی از نزدیکی مرگ باشد.
تصویر مرگ در اندیشه ی صائب تبریزی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۲
47 - 61
حوزه های تخصصی:
مرگ از موضوعاتی است که بسته به اینکه در کدام فرهنگ و محیط جغرافیایی مطرح شود، دارای معانی متفاوتی است. افراد و گروه های مختلف به مرگ از دیدگاه های گوناگونی نگریسته اند و هریک از زاویه ای این پدیده ی رازآلود را مورد توجه قرار داده اند. مرگ در نگاه عرفان اسلامی تصویری بسیار زیبا و با شکوه دارد. در این طرز از نگاه مرگ نابودی و فنا نیست بلکه رفتن از مرحله ای به مرحله ی دیگر و آغاز حیاتی دوباره است. صائب تبریزی نیز از شاعران صاحب اندیشه ای است که دغدغه ی مرگ و زندگی بعد از آن در اشعارش نمود بسیاری یافته است. در این مقاله سعی شده است با مطالعه در دیوان این شاعر سترگ، دیدگاه و طرز فکر وی به مقوله ی مرگ در معرض دید و داوری خوانندگان قرار بگیرد. ذائقه ی عرفانی صائب باعث شده است که وی به مرگ نگاهی عارفانه داشته باشد. او مرگ را فرصت بال افشانی می داند و این پدیده را با عباراتی نظیر عید، دولت جاوید و صبح امید یاد می کند. موضوع مرگ ارادی، به عنوان یکی از محوری ترین دیدگاه های عرفانی در اشعار او نیز جلوه و نمود خاصی دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس مرگ آگاهی ریان(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف : پژوهشگرانی که در حوزه مرگ و به خصوص مرگ آگاهی و اضطراب مرگ مطالعه می کنند، باید از ابزارهایی استفاده کنند که از روایی و پایایی کافی برخوردار باشند تا بتوانند نتایج دقیق تر و معتبرتری ارائه دهند. بنابر این، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس ترجمه شده مرگ آگاهی ریان(1977) بود. روش : مطالعه حاضر یک پژوهش روش شناسی با طرح توصیفی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ایلام در سال تحصیلی 400-1399 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 163 نفر از آنان به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس مرگ آگاهی ریان و مقیاس اضطراب مرگ تمپلر(1970)، نظرات متخصصان و فرم ارزیابی بود. یافته ها: نتایج بررسی روایی صوری کیفی و کمّی، روایی محتوایی و روایی ملاکی از نوع همزمان و پایایی برای مقیاس مرگ آگاهی مطلوب و مناسب بود. همچنین بین مرگ آگاهی و اضطراب مرگ همبستگی منفی و معکوس معناداری وجود داشت(866/0-=r). میزان پایایی مقیاس مرگ آگاهی با روش آلفای کرونباخ نیز برابر با 92/0 بود. نتیجه گیری : فرم ترجمه شده مقیاس 19 سؤالی مرگ آگاهی ریان از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و برای اجرای پژوهش در ایران مناسب است.
خوانشی اگزیستانسیالیستی از مفهوم مرگ در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل اگزیستانسیال از مفهوم مرگ یکی از مولفه های بنیادین تفکر هایدگر است. برمبنای تفکر هایدگر، مرگ به مثابه تعین امکان های اصیل دازاین، ضرورتی ست اجتناب ناپذیر، که عیان کننده ی بخشی از جهانمندی وی است. امکانی که دازاین با آن تولد یافته و به فرایند فهم هستی راه می یابد. به دیگر سخن، زندگی و مرگ، در نسبت با یکدیگر تکوین می یابند. در سنت اسلامی، در نهج البلاغه نیز با نگرشی اگزیستانسیالیستی به مفهوم مرگ مواجه هستیم، که به مثابه نزدیک ترین امکان فرد گریزی از آن نیست. خوانش حضرت امیر از مرگ، خوانشی سلبی و اضطراب آور نیست، بلکه نگرشی اصیل و اگزیستاسیالیستی است که فرد در فرایند حیات آن را هم چون امری بالقوه به فعلیت می رساند. در پژوهش حاضر، با نگاهی اگزیستانسیالیستی به مرگ در نهج البلاغه پرداخته خواهد شد و میزان نزدیکی و هم اندیشی هایدگر و حضرت امیر پیرامون مساله مرگ نشان داده خواهد شد. از جمله این که مرگ اندیشی، تعالی به خودآگاهی، زیستن آگاهانه و تعین امکان های واقع بوده ی فرد در جهان است. به بیان دیگر، تفکر درباره ی مرگ، هویت زندگی را برای ما آشکار خواهد کرد.
انسان نئاندرتال: مرگ و مرگ آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان رفتار های زیستیِ زندگی انسانی که به پدیده های فرهنگی بدل شده اند، هیچ رفتاری به قدرت و تأثیرگذاری مرگ نبوده است . هدف اصلی پژوهش حاضر این است که به کمک شواهد باستان شناسی و انسان شناسی، آغاز احتمالی مرگ آگاهی و تأثیر آن در زندگی انسان پیش از تاریخ را مشخص کند. با توجه به پژوهش ها به نظر می رسد مرگ آگاهی به دو مؤلفه اساسی نیاز دارد: نخست، فرآیند رشد مغز به خصوص لُب های پیشانی و گیجگاهی و دوم مؤلفه های فرهنگی؛ هرچند اهمیت و ضرورت رشد مغز بسیار پررنگ تر از مورد دوم است. از یکسو، با بررسی قالب های درونی جمجمه انسان ریخت ها به نظر می رسد انسان نئاندرتال دارای ظرفیت های مورد نیاز مغزی برای مرگ آگاه شدن بوده است و از سوی دیگر تدفین های دوره پارینه سنگی میانی که به عنوان یکی از اولین پاسخ ها و مواجهات مهم به آگاهی از مرگ در نظر گرفته می شوند به همراه وجود شواهد مراقبت از همنوع و سایر مواد فرهنگی در ارتباط با آگاهی از مرگ و گستردگی دو بخش ذکرشده مغز درصد وجود مرگ آگاهی در این انسان را افزایش می دهد.
مرگ اندیشی در روان شناسی وجودی و منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ اسفند ۱۴۰۱ شماره ۳۰
21-31
مرگ مسئله مهمی برای انسان ها در طول تاریخ بوده، لذا ادیان، سنت های فلسفی، رویکردهای رروان شناختی و روان پزشکی هم، به تجزیه و تحلیل این پدیده پرداخته اند. در این میان رویکرد روان شناسی وجودی نگاهی جدی تر به مرگ داشته و نگاه بدبینانه برخی مکاتب فلسفی و رروان شناختی را ندارد. این پژوهش به بررسی رویکرد روان شناسی وجودی و منابع اسلامی درباره موضوعِ مرگ و تصویری که از آن ارائه می دهند، فارغ از پرداختن به کیفیت های پیش و پس از مرگ، پرداخته است. هدف از بررسی «مرگ» براساس روان شناسی وجودی و منابع اسلامی، پاسخ به سه سؤال است. بررسی واقعیتِ مرگ در روان شناسی و منابع اسلامی، اولین پرسش پژوهش حاضر است. دومین پرسش پژوهش، ویژگی های مرگ از نظر روان شناسی و منابع اسلامی می باشد؛ لذا پس از بررسی مرگ در روان شناسی وجودی و منابع اسلامی، ویژگی های مرگ از نظرگاه این دو رویکرد بررسی شده است. سومین پرسش پژوهش، مقایسه اجمالی بین دو رویکرد روان شناسی وجودی و منابع اسلامی، پیرامون مسئله مرگ، می باشد که اشتراکات و تفاوت های این دو رویکرد تبیین می شود. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی می باشد، یافته های روان شناختی و منابع اسلامی به صورت کتابخانه ای، از طریق بررسی و تبیین منابع، تجزیه و تحلیل شده است.
سنخ شناسی مرگ آگاهی؛ مطالعه تجربی مواجهه با مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
238 - 258
مرگ آگاهی به مثابه تجربه اختصاصی انسان ها، همواره در ساحت اندیشه جایگاه داشته است. عقلانیت متمایز سنت و تجدد در موضوع مرگ، طیف هنجاری متضادی را ایجاد کرده که در ادراک ایرانیان از مرگ قابل شناسایی است. بر مبنای این تمایز، در این پژوهش به مطالعه پدیدارشناختی مواجهه با مرگ در تجربه زیسته کنشگران پرداخته ایم. با نمونه گیری نظری، یافته ها از طریق انجام مصاحبه های عمیق، با 23 نفر از افرادی که در قبال موضوع مرگ از تجربه زیسته ضخیمی برخوردار بوده اند، گردآوری شد و پس از تحلیل تماتیک داده ها، 7 سنخ از مرگ آگاهی؛ تخدیری، شهادت طلبانه، امپریسیستی، نهیلیستی، نمایشی، غفلت طلبانه و واقع گرایانه دینی از یکدیگر متمایز گردید. همچنین در راستای رسیدن به ذات تجربه مرگ آگاهی، مفهوم «گسست در روزمرگی» به مثابه هسته مرکزی این تجربه پدیدارشناسانه استحصال گردید.
بررسی و تحلیل مؤلفه های معنابخشی به زندگی از دیدگاه مولانا
حوزه های تخصصی:
بیان قوانین ظریف و مفاهیم والا در قالب حکایات و تمثیلات، آن هم باگفتار شعری از مهارت های بی مانند مولاناست. او در نگاه عارفانه خود زوایای زندگی (دنیوی و اخروی)، را چنان در قالب شعر به نگارش می آورد، که تنها عقل کلی و رحمانی توان فهم آن را دارد. در این مقاله که با روش تحلیل محتوا و توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است مؤلفه های معنابخشی به زندگی از دیدگاه مولانا مورد کنکاش قرار گرفته است. مولانا به گردآوری مؤلفه هایی فلسفی و عرفانی در باب زندگی می پردازد و آن ها را از جنبه های گونا گونِ مادی، معنوی، دنیوی، اخروی، حیوانی و انسانی می کاود. این مقاله به دست یازی این مؤلفه ها پرداخته و آن ها را از میان مثنوی معنوی کنکاش کرده و مورد ارزیابی قرار داده است. در این مقاله به مؤلفه هایی هم چون غم، شادی، خودشناسی، مرگ آگاهی و ... از نگاه مولانا پرداخته شده، و به چگونگی نقش آن ها در زندگی و معنابخشی آن ها به زندگی پرداخته می شود. شاید بتوان گفت از مهمترین تعالیم مولانا در نسبت با معنای زندگی خودشناسی است، هدف زندگی ما این است که خود را بشناسیم و خود را مورد واکاوی قرار دهیم. مولانا معتقد است برای اینکه انسان دریافت درستی از معنای زندگی داشته باشد، باید خود را بشناسد، آنگاه خواهد دانست هستی و خدای هستی همه در اوست، گنج و گنجینه ای که انسان به دنبالش می گردد، نفس اوست.
پاگشایی مواجهه با مرگ در داستان «فال خون» داوود غفارزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
87-43
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها و آیین ها از عناصر بنیادین زیست و فرهنگ بشری اند که آرزوها و هراس های آدمی را بازتاب می دهند. مواجهه با مرگ و مرگ آگاهی یکی از بنیادی ترین درون مایه های اسطوره ای و آیین های آن است. از برجسته ترین قالب هایی که می تواند محملی برای درون مایه های اسطوره ای و آیینی ازجمله مرگ آگاهی قرار گیرد، روایت های داستانی معاصر است. نوشتار حاضر براساس رویکرد اسطوره شناسی، با روشی توصیفی تفسیری و با هدف آشکارگی تأثیر درون مایه مواجهه با مرگ و رسیدن به مرگ آگاهی، که از خلال آیین پاگشایی شکل می گیرد، به بررسی ساختار و ژرف ساخت داستان «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان می پردازد. داستان «فال خون»، برای برجسته کردن درون مایه مرگ آگاهی، آشکارا براساس ساختار پاگشایی: جدایی، رازآموزی و رازآموختگی شکل می گیرد. شخصیت اصلی داستان که سربازی نوآموز است، در مأموریت خود با پدیدار و روی دادهای گوناگونی در رسیدن به مقصد خویش روبه رو می شود. این رخ دادها زمینه ای را فراهم می کنند تا سرباز نوآموز دشوارترین و نهایی ترین آزمون خویش را پشت سر بگذارد. دشوارترین آزمون شخصیت اصلی داستان «فال خون»، رسیدن به مرگ آگاهی و پذیرفتن مرگ به سان جزئی از هستی خویش است. این درون مایه که از دغدغه های نخستین و همیشگی بشر بوده است، در داستان «فال خون» در کنار عناصر اسطوره ای همچون کوه، درخت، عدد، گاو، نام و کلبه می نشیند تا به روایت داستانی مدرن، رنگ اسطوره ای و آیینی کهن ببخشد. بدین ترتیب، هنر، ادبیات و اندیشه های مدرن امروزی نه تنها از سویه های اسطوره ای و آیینی کهن نمی توانند جدا شوند، بلکه این سویه ها با درآمیختن با تأملات همیشگی آدمی، ازجمله مرگ آگاهی، زمینه غنا و پرتوشگی روایت های داستانی امروزین را مهیا می سازند.
مفهوم شناسی مرگ آگاهی و استخراج مؤلفه های آن براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف تدوین مدل مفهومی مرگ آگاهی براساس متون دینی و بررسی میزان روایی آن انجام شده است. در ابتدا با رویکردی کیفی با راهبرد «جستجوی واژگانی» به وسیله 39 واژه مرتبط، گزاره های دینی با استفاده از نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع در منابع اسلامی، جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل کیفی محتوای متون دینی مورد بررسی قرار گرفت. سپس برای حصول اطمینان از تطابق آنها با محتوای متون دینی از یک سو و کاربرد آن در حوزه روان شناسی از سوی دیگر، اعتبار یافته ها با استفاده از ارزیابی نظرات متخصصان به وسیله 10 کارشناس با محاسبه شاخص روایی محتوا (CVI) و نسبت روایی محتوا (CVR) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که مرگ آگاهی، سازه ای است روان شناختی، مبتنی بر توجه پیوسته به حقیقت مرگ در چارچوب اندیشه اسلامی که به عنوان یک پدیده فراگیر، قطعی، پر رمز و راز، به زندگی انسان، معنای الهی داده و موجبات آرامش و تلاش مؤثر را برای تأمین سعادت غایی فراهم می آورد. همچنین، با استنباط از آیات و روایات اسلامی، مؤلفه های مرگ آگاهی، به ده مؤلفه: فراگیر بودن، حتمی بودن، مبهم بودن، آرام بخش بودن، معنابخش بودن، برتر بودن آخرت، معادباوری، مرگ باوری، مرگ اندیشی و توجه مستمر، رسید و بستر مناسبی را برای تدوین پرسشنامه و بسته آموزشی این سازه فراهم نمود.