
مقالات
حوزههای تخصصی:
بررسی تصاویر تاریخی نشان دهنده بناهایی ازمیان رفته است که با گونه های غالب شناسایی شده ابنیه تاریخی این بندر، تفاوت چشمگیری دارد. این پژوهش با هدف ایجاد روشی نوین مبتنی بر اسناد مصوّر برای شناخت بناهای ازمیان رفته انجام پذیرفته است. روش تحقیق این پژوهش آمیخته بوده و در سه مقیاس خرد، میانی، و کلان به شناسایی و تحلیل آن ها پرداخته است. داده های این پژوهش، تصاویر تاریخی بوده است که در ابتدا به شیوه کیفی مورد تحلیل قرار گرفتند، سپس روش تحلیل کمّی در مقیاس خرد به وسیله تحلیل خوشه بندی K انجام شد. داده های استخراج شده از تحلیل کمّی و تحلیل تصاویر در مقیاس میانی باهم تطبیق داده شد و در سطح کلان توسط تحلیل تابع تراکم کرنل به همراه تحلیل لکه های داغ انجام شد. یافته های پژوهش، این بناها را به عنوان یک گونه معماری غالب در چند روستا در شبه جزیره بوشهر و به صورت یک نوع ساختمان پراکنده درون حصار تاریخی بندر بوشهر ارائه داده است. مشخصات این گونه در مقیاس خرد عبارت اند از: بدنه با مصالح سنگی، سقف عمدتاً شیب دار با ورودی در ضلع طولی بنا؛ در مقیاس میانی، پلان در دو نسبت طول به عرض ۴۲۷/۰ و ۹۱۲/۰ ظهور پیدا کرده، غالباً دارای کشیدگی شرقی غربی بوده و شکل گیری آن ها به سه صورت منفرد، دوتایی و سه تایی یا بیشتر مشاهده شده است. در مقیاس کلان، هر زمین محصور به صورت شبکه شطرنجی سازمان دهی شده و مجموعه هایی را شکل داده اند.
چهارچوب گونه شناسی کارکردی معماری دست کند ایران بر پایه مدل میراث جهانی ایکوموس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقدان گونه شناسی جامع کاربری ها درزمینه میراث دست کند ضرورت انجام چنین تحقیقی را آشکار می سازد. در این راستا با تحلیل و بررسی های انجام شده این نتیجه حاصل شد که دسته بندی های موجود اغلب محدود و با ابهامات و سردرگمی های فراوان روبه رو هستند. هدف این تحقیق دستیابی به چهارچوبی برای گونه بندی کارکردی معماری دست کند در ایران است. روش تحقیق حاضر تحلیلی-مقایسه ای و پیمایشی است که براساس بررسی اسنادی و کتابخانه ای شامل اسناد مرتبط با میراث جهانی، دسته بندی های موجود میراث دست کند در ایران و جهان و همچنین مطالعات میدانی در ایران صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که با توجه به گستردگی جغرافیایی و پیشینه غنی کشور، تنوع آثار دست کند ایران به لحاظ کارکردی تفاوت زیادی با کارکردهای آثار ساخته ندارد و می توان بخش عمده این کاربری ها را در دست کندها جست وجو نمود. همچنین با بررسی های انجام شده در تقسیم بندی های موجود لزوم تنظیم دسته بندی که کلیات آن بر پایه چهارچوب شناخته شده بین المللی و نیز با انواع دست کند در ایران مطابقت داشته باشد، محرز شد. ازاین روی به منظور یکپارچه سازی و استفاده از ادبیات مشترک جهانی، مدل دسته بندی میراث جهانی ایکوموس به عنوان پایه انتخاب شد. در ادامه برای پرهیز از پراکندگی و تداخل موضوعات در دسته بندی و درعین حال همه شمولی آن، مواردی که کلی و در تقسیم بندی های موجود هم جنس نبودند و هم پوشانی زیادی در بین انواع مختلف ایجاد می کردند، از مدل حذف شدند و نهایت با تبعیت از اصطلاحات و تقسیم بندی انجام شده جهانی و نمونه های شناسایی شده دست کند در ایران، چهارچوبی برای کاربری آثار دست کند حاصل شد.
واکاوی تحولات ساختار شهر کرمان از سده پنجم تا دهم قمری با تکیه بر روابط سیاسی و نقش عناصر شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیدایش شهرها عموماً مبتنی بر عوامل سیاسی، اقتصادی و ویژگی های طبیعی و جغرافیایی بوده، اما تداوم حیات شهر و عوامل مؤثر بر تحولات سازمان فضایی آن ها، مبحثی قابل بحث و کاوش است که در هر دوره تاریخی بنا بر وضعیت موجود، سیاست های حاکمیت و روابط ناشی از آن، ساختار شهر و مناسبات جاری در آن را به شیوه ای نو تعریف می کند. در پژوهش های گذشته، عموماً شهر به مثابه موجودی منفک از نظام پیرامونیِ خود خوانش شده و به تأثیر روابط سیاسی خارج از شهر بر روند توسعه آن کمتر توجه شده است، درحالی که شکل گیری و حیات شهر کرمان در منطقه ای با شرایط اقلیمی نامساعد، همواره وابسته به روابط تجاری با شهرهای اطراف بوده و توسعه سیاسی شهر، توسعه عمرانی و توسعه کالبدی آن را رقم زده است. هدف پژوهش حاضر، شناخت این روابط و تأثیر آن ها بر تحولات شهری و سازمان فضایی شهر کرمان در طی ۵ سده، یعنی از قرن ۵ تا ۱۰ق است. فهم ساختار گذشته شهر، مستلزم بررسی تواریخ محلی و منابع دست اول، تحلیل و تبیین آن ها و تطبیق اسناد تاریخی با آثار معماری باقی مانده از هر دوره به عنوان عناصر شهری آن دوره است؛ بنابراین روش پژوهش پیش رو از نوع تاریخی تحلیلی و استدلال منطقی است. براساس یافته های این پژوهش شهر کرمان از قرن ۵ق به طور ویژه مورد توجه قرار گرفت و رونق اقتصادی شهر، موجب توسعه سیاسی و کالبدی آن در قرون بعد شد و به تدریج، سازمان فضایی شهر سلجوقی را متحول کرد. در طی ۵ قرن بعدی در هر دوره زمانی، هسته های شهری جدیدی متأثر از وضعیت اراضی درون حصار و چگونگی روابط سیاسی با شهرهای اطراف، بر بستر شهر شکل گرفتند. هسته هایی که متشکل از عناصر شهریِ مهمی مثل مسجدجامع، دارالسیاده، گرمابه و تأسیسات مورد نیاز آن ها مثل قنات ها بودند . درنتیجه در این دوره ها توسعه این عناصر، زمینه ساز تحول استخوان بندی، موجب شکل گیری محلات جدید در پیرامون هسته اولیه و تعیین کننده جهت اصلی گسترش شهر در هر دوره بودند.
بازشناسی کوشک قجری باغ فین براساس نوآوری در فضاسازی معماری و نقوش تزیینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تزیینات به کاررفته در معماری ایرانی از بی نظیرترین نقش ها و تصاویر در جهان است. آنچه مسلم است باغ های ایرانی نمادی از هنر و تجلی معماری و نگارگری هنرمندان زمان خود است. باغ فین کاشان یکی از منحصربه فردترین باغ ها در میان باغات ایران زمین است. عمارت کوشک قاجاری در این باغ چون نگینی می درخشد. ویژگی های اختصاصی این بخش از باغ فین چه ازنظر سازمان دهی فضایی و کالبدیِ باغ ایرانی و چه به لحاظ نقوش و تزیئینات آن، ضرورت بازشناسی علمی آن را موجب شده است. توجه به تناسبات و ترکیب بندی نقوش و تزیینات این بنا و به کارگیری آن در سایر هنرها ازجمله طراحی قالی، امری واجب در راستای حفظ و نگهداری این آثار است. بررسی و تجزیه وتحلیل طرح شمسه با اسلیمی ها و ختایی ها در سقف میانی عمارت کوشک قاجاری باغ فین امری ماندگار برای نمایش در سایر هنرهای ایرانی است. تجزیه وتحلیل این نقوش نشانگر این است که فرم های کلی این طرح و همچنین نقوش به کاررفته در این فرم ها هم خوانی و هماهنگی بسیاری برای استفاده در هنرهای ایرانی و به روز دارد و می تواند با کمی تغییرات جزئی با توجه به مواد و مصالح و ابزار مخصوص به کاررفته در هر رشته هنری، کمک کننده برای خلق آثاری بی بدیل و خلاقانه جدید باشد. روش این پژوهش، مطالعه موردی به صورت اسنادی- میدانی بوده و به شیوه توصیفی، تحلیلی، انطباقی انجام شده است؛ لذا بخش هایی از متن فاقد ارجاعات است. روش گردآوری مطالب و بهره بردن از آن ها در این پژوهش، براساس مطالعات کتابخانه ای و تحقیقات میدانی (عکاسی) ازطریق بررسی طرح های موجود در باغ فین کاشان است. به منظور تجزیه وتحلیل این نقوش کم نظیر باقی مانده تاریخی، و پی بردن به شیوه طراحی و ترسیم آن ها و کاربرد نوآورانه مجدد این نقوش در هنرهای دیگر به ویژه در طراحی قالی، طرح ها به شیوه خطی بازترسیم شده اند.
بررسی مفهوم «قابلیت ادراک شده» در حفاظت از میدان های تاریخی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابلیت ادراک شده یکی از مفاهیم کلیدی و پر کاربرد در حوزه روان شناسی محیطی است که در شناخت رابطه الگوهای رفتاری و نیازهای کاربران با محیط به کار می رود. ازطرفی، بخش بسیار مهمی از فرایند حفاظت در میدان های تاریخی، مشارکت ذی نفعان و رابطه متقابل آن ها با محیط است. این مفهوم در حوزه حفاظت معماری، هنوز جایگاه مشخص و روشنی ندارد؛ ازاین رو تعیین جایگاه قابلیت های ادراک شده در فرایند حفاظت، به خصوص در میدان های تاریخی به عنوان گونه ای از فضای عمومی شهری، می تواند در شناخت و درک بیشتر و کامل تر ارتباط ذی نفعان با میدان و در پی آن تصمیم های حفاظتی تأثیر گذار باشد. هدف این پژوهشِ کاربردی، تبیین و بررسی نقش قابلیت در فرایند حفاظت میدان های تاریخی شهری است. در پژوهش حاضر، نخست در رویکردی تحلیلی و با روش توصیفی، آرا و نظرات معتبر با محوریت مفهوم قابلیت ادراک شده بررسی شده است؛ سپس در یک فرایند استدلال منطقی، جایگاه این مفهوم در فرایند حفاظت میدان های تاریخی تعیین شده است. به این منظور، مفاهیم روندهای مشارکتی در حفاظت و مدیریت تغییرات با نقش محوری ذی نفعان از یک سو و مفاهیم ارزش، نیاز و ادراک در حوزه قابلیت ادراک شده ازسوی دیگر، بررسی و رابطه میان آن ها مستدل شد. نتایج نشان می دهد که تبیین قابلیت های ادراک شده توسط ذی نفعان میدان های تاریخی و تفسیر آن ها و سپس تهیه راهبردهای اقدامی مناسب با این قابلیت ها و شرایط ادراک ذی نفعان، می تواند به رویکرد توصیه شده از پایین به بالا و نقش ذی نفعان در حفاظت از میدان های تاریخی کمک کند.
نقش محرمیت و اشراف بر شکل گیری ساختار فضایی معماری خانه های بومی روستای هجیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست های کلان دولت ها مبنی بر نوسازی و بهسازی سکونتگاه های روستایی، موجب تغییرات گسترده ای در ساختار و سیمای آبادی های کشور شده و بعضاً این موضوع سبب تخریب بناها با اجزا و عناصر ارزشمند شده است. از این میان، روستای هجیج شهرستان پاوه با ظاهر پلکانی دارای نمونه های متفاوت از خانه های بومی با اجزا و بخش های ارزشمند است. چیدمان فضاهای داخلی، سلسله مراتب دسترسی به آن ها، جانمایی، ابعاد و سمت قرارگیری بازشوها ازجمله عناصر خانه در این روستا بوده که تعیین کننده نحوه ارتباط ساکنان با فضای بیرون از منزل و برعکس است که به رغم نبود حیاط در بناها، محرمیت داخل خانه را فراهم کرده است. اما تغییرات روی داده منتج از سیاست های دولت ها سبب شده است تا در سا ل های پیش رو سیمای جدید این آبادی در تضاد کامل با معماری بومی آن باشد و ساختار و ظاهر بناهای این منطقه با بناهای شهری یکسان باشد و به تبع الگوها و اجزای خاص خانه های روستا از بین برود. پژوهش حاضر در بستر مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی شکل گرفته است. شناخت و حفظ شیوه ها و رویکردهای مفید ساخت بنا و بررسی عوامل محرمیت یا اشراف در معماری خانه های بومی این روستا، از ضروریات نگارش این پژوهش است تا نتایج آن بتواند در طراحی و ساخت بناهای جدید روستا به عنوان گزینه ای تأثیرگذار مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به نقش بازشوها در برقراری ارتباط بصری بین فضای بیرونی و داخلی خانه ها و حفظ محرمیت در این منازل است. نتایج تحقیق بیان داشته که پنجره های عموماً در ضلع ها جنوبی و با فرم های باریک و کشیده و دست اندازی تا حدود یک متر هیچ گاه باعث نگشته از بیرون به داخل بنا تسلط بصری وجود داشته باشد و برعکس از قسمت داخل بنا بر روی بام و فضای اطراف روستا دید وجود دارد. ازسوی دیگر، استفاده از بام خانه ها به عنوان حیاط و اشرافیت ساکنان بر روی بام خانه های مجاور و همچنین فرم پلکانی روستا، چیدمان فضای داخلی بنا، فرم پنجره ها و ارتفاع دست انداز زیر آن ها سبب شده تا محرمیت نیز از ویژگی های خانه ها این روستا به شمار آید.
مبانی حفاظت از سکونتگاه های مرتبط با باغ های تاریخی در بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی سکونتگاه ها که در نزدیکی باغ های تاریخی شکل گرفته و توسعه یافته اند، دارای ارتباطی تاریخی با این باغ ها بوده اند؛ در واقع حیات اجتماعی، کالبدی، فرهنگی و اقتصادی این سکونتگاه ها با باغ های تاریخی پیرامونشان پیوند خورده بود. در ناحیه بیرجند، حضور تعداد زیادی سکونتگاه روستایی در نزدیکی باغ های تاریخی این امکان را به وجود می آورد که رابطه میان این سکونتگاه ها با باغ های تاریخی مورد مطالعه قرار گیرند. ارتباط سکونتگاه ها با باغ های تاریخی از آن دسته موضوعاتی است که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. ازآنجاکه این سکونتگاه های مستقر در ناحیه بیرجند به همراه باغ های تاریخی و سایر اجزا و عناصر برجای مانده تشکیل یک کل دارای انسجام و ارتباط را می داده اند؛ بنابراین، حفاظت از این سکونتگاه ها که بسیاری از آن ها در معرض خطر نابودی هستند، ضروری به نظر می رسد. این سکونتگاه ها به لحاظ تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی واجد ارزش هستند. با توجه به دشواری حفاظت از این سکونتگاه ها به دلیل مشکلات چندوجهی و در مواردی غیرقابل بازگشت، در این مقاله چهار سند بین المللی که تا حدودی می توانند برای این محدوده های زیستی قابل اتکا و ارجاع باشند، به عنوان مبنای اولیه حفاظت مد نظر قرار گرفتند. ازسوی دیگر، با استناد به منابع تاریخی، مشاهدات میدانی و تحلیل روایت های تاریخی ساکنان این سکونتگاه ها که دارای تجربه زیسته از دهه های چهل و پنجاه خورشیدی بودند، برخی مواردی که در امر حفاظت از این سکونتگاه ها ضروری به نظر می رسید، مورد پردازش قرار گرفتند. بنابراین، روش تحقیق در این مقاله، تلفیقی از تفسیر، مشاهده و تحلیل روایت است. نتایج حاکی از حضور دست کم سه نوع سکونتگاه در ناحیه بیرجند است که به رغم دارا بودن نقاط مشترک، آسیب های متفاوتی را از سر گذرانیده اند. به لحاظ نوع و شدت آسیب های وارده این سکونتگاه ها در چهار دسته قرار می گیرند. آسیب هایی که به کلاته ها وارد شده، به دلیل آنکه این سکونتگاه ها ماهیتاً حیاتشان را از باغ تاریخی وام گرفته و به شدت به حاکم/ارباب وابسته بوده اند، به حدی است که برای آن ها رویکرد حفاظت حیات بخش که تا حدود زیادی شامل انجام اقدامات مرمت و احیا می گردد، پیشنهاد شده است. ازسوی دیگر، در سکونتگاه های روستایی ای که پیش از شکل گیری باغ های تاریخی وجود داشتند و حیات اجتماعی و اقتصادی شان همچنان دارای تداوم است، اقدامات حفاظتی از نوع نگهداری و توانمندسازی پیشنهاد شده است.
عدالت و عمارت؛ نسبت معماری و عدالت نزد امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از معماری عادلانه یا عدالت در معماری، پرسش از نحوه تخصیص و توزیع مواهب مرتبط با مکان و مکان گزینی است. در این مقاله معنای معماری عادلانه و نسبت این دو مفهوم نزد شخصیت تأثیرگذار در صدر اسلام، حضرت علی(ع)، امام اول شیعیان و خلیفه چهارم مسلمین بررسی شده است. راهبرد مختار این پژوهش تفسیری تاریخی است و از رویکرد تاریخ مفهومی بهره برده است. برای این منظور ابتدا مفهوم عدالت نزد ایشان ازطریق مرور پژوهش های پیشین بررسی و منظومه مفاهیم آن پیدا شد. سپس چندوچون تصرفات مکانی امام علی(ع) در نظر و عمل ایشان، ازطریق مرور منابع تاریخی و روایی بررسی و اشکال مختلف آن شرح و بیان شد تا شکل پسندیده تصرفات مکانی و توزیع مواهب مکانی نزد ایشان آشکار شود. به این ترتیب منظومه ای از مفاهیم حاصل شد که انگاره معماری عادلانه نزد خلیفه چهارم را آشکار می کند. این مفاهیم عبارت است از: «نیّت» ساخت به مثابه امر بنیادین و معنا یا کارکرد باطنی اثر؛ صلاح و منفعت عمومی یا بالاترین منفعت برای بیشترین افراد؛ بازتوزیع مواهب مکانی آن چنان که به تقویت فرودستان و رفع تبعیض بینجامد؛ متضمن معنایی پسندیده باشد؛ جلب مهر و اعتماد مردم کند. این مفاهیم همچنین بر شناخت معنای عدالت نزد ایشان اثرگذار است.
روایتی از شکل گیری بنای پیربکران در عهد ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنای تاریخی پیربکران، به عنوان یکی از نمونه های برجسته مجموعه مزارات شکل گرفته در دوره حکومت ایلخانان است. این بنا را می توان بازتابی از پیچیدگی های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی آن دوره دانست. این پژوهش با هدف تبیین عوامل فرهنگی مؤثر در شکل گیری، سیر تکامل و تحولات این بنا، در بستری از تاریخ نگاری فرهنگی انجام شده است. روش تحقیق مبتنی بر رویکرد تاریخ فرهنگی و بر مبنای رویکرد کیفی و روش تاریخی است و داده ها ازطریق منابع مکتوب، مادی، شفاهی و تصویری، به شیوه ای تلفیقی از دور روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده اند. برای دستیابی به هدف پژوهش، ابتدا نقش و تأثیر انسان به عنوان مهم ترین عامل در شکل گیری فرهنگ بررسی شده و سپس، با استناد به تقسیم بندی فرهنگ به دو ساحت مادی و غیرمادی، عوامل مؤثر بر شکل گیری و تداوم بنای پیربکران مورد واکاوی قرار گرفته است. در این چارچوب، برخلاف رویکردهای سنتی که عمدتاً به ذهنیت نخبگان جامعه توجه دارند، این تحقیق بر بنیان های فکری و ذهنیت عامه مردم در دوران ایلخانی متمرکز است. یافته ها نشان می دهد که ذهنیت عامه، باورهای دینی و انگاره های مردمی در زمینه و زمانه تاریخی بنا، نقشی تعیین کننده در فرایند شکل گیری، سیر تکامل و تحولات معماری آن داشته اند. این پژوهش، بنای پیربکران را نه صرفاً به عنوان یک اثر معماری، بلکه به مثابه تبلوری از جهان نگری مردم عامه در دوره ایلخانان تحلیل می کند.
تحلیل سیستمیِ فرایند تعادل در اجزای ساختاری بناهای تاریخی؛ مورد مطالعه: تحلیل گرافیکی طاق چهاربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتار بناهای تاریخی به سادگی قابل پیش بینی نیست و یکی از راه های درک بهتر این رفتار، در نظر گرفتن آن همچون یک سیستم پیچیده است. در نظریه سیستم های پیچیده به پدیده ها، لایه لایه نگاه می شود و تمرکز بر روابط میان اطلاعات است. سیستم ها با ماهیت متفاوتِ فرایندهایشان در هر لایه، الگوی رفتاری خاصی را بروز می دهند که از هم افزایی این لایه ها، رفتارِ کلِ سیستم پیش بینی پذیر می شود. از دریچه این نظریه، رفتار در بنای تاریخی مفهوم جامع تری را در بر می گیرد و تنها شامل سازه نمی شود. ازسویی دیگر، پیشینه تحلیلِ سازه در بناهای تاریخی نشان از اهمیت هندسه در حفظِ تعادل بنا دارد؛ درحالی که ابزارهای ماشینی که امروزه متداول هستند، از اصول دیگری در تحلیل های خود استفاده می کنند و به دلیل داشتنِ پیش فرض های ساده انگارانه، نتایج قابل اطمینانی هم ارائه نمی دهند. در این مقاله، با تبیین چارچوب مفهومی برای شناخت یک بنای تاریخی براساس نظریه سیستم های پیچیده، استدلال می شود که تحلیلِ رفتار در یک بنای تاریخی ازسویی منوط به بررسی فرایندهایِ لایه هایِ متفاوتِ بناست و ازسویی دیگر، مستلزم به کارگیری دانشِ تجربی در این گونه بناهاست. سپس، با بررسی سیر تاریخی تحلیلِ تعادل در بناهای تاریخی، نتیجه گیری می شود که از ترکیب روش حدی و ابزار استاتیک گرافیکی می توان پیچیدگیِ رفتار در عناصر سازه ای یک بنای تاریخی را به کمک تحلیل یک فرایندِ اطلاعات محور، از مسیر حرکت نیروی رانش در بنا ارزیابی کرد. این مقاله توصیفی تحلیلی با پیاده سازیِ این شیوه بر روی یک تاق چهاربخش به عنوان یک جزء از بنای تاریخی، پیشنهاد خود را به صورت عملی ارائه می کند.
سنگ قبرهای صفوی و قاجاری روستای استرک کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرک روستایی باستانی در کاشان است که بنابر کاوش های باستان شناختی، سابقه زندگی در آن تا عصر آهن امتداد دارد. در قبرستان قدیمی این روستا نزدیک به چهل سنگ از دوران صفوی و قاجاری باقی مانده است. این سنگ قبرها متعلق به سده یازدهم تا چهاردهم هجری است که در بیشتر آن ها به جز کتیبه نام متوفا و تاریخ وفات، کتیبه های دینی شامل عبارت های قرآنی و شعارها و ادعیه شیعی و اشعار فارسی به چشم می خورد. هدف اصلی این مقاله، بررسی نقوش و خوانش کتیبه ها و تحلیل محتوای آن هاست. این پژوهش به دو صورت مشاهده ای و اسنادی انجام شده است. این پژوهش با روشی تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که سنگ قبرهای صفوی تا قاجاری قبرستان قدیم استرک به لحاظ فرمی و نقوش دارای چه ویژگی هایی است و در کتیبه های آن، چه محتوای دینی و فرهنگی بازتاب یافته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که در سنگ قبرهای سده یازدهم که عموماً به صورت صندوقی و طرح سرو است، صلوات کبیره و آیت الکرسی کار شده است. در سده دوازدهم که سنگ ها به صورت تخت قدی است، آیت الکرسی حذف و فقط صلوات کبیره کتیبه کاری شده است. در سده سیزدهم با نوعی از سنگ قبر قدی روبه رو هستیم که دارای نقوش گیاهی و حیوانی است. سرو و محراب این دسته سنگ ها ملهم از نقوش سده یازدهم این مزار است، اما در آن مرغ و مار نیز کار شده است، کتیبه های صلوات کبیره نیز جای خود را به نمونه های جدیدتر شعارهای شیعی و اشعار فارسی رثا داده است. شعر فارسی در سنگ قبرهای سده چهاردهم چشمگیر است. در برخی از این سنگ قبرهای کوچک نقوش آینه، شانه و تسبیح کار شده است. این سنگ قبرها تصویری از وضعیت دینی و فرهنگی یک آبادی شیعی در دوران صفوی و قاجاری را به تصویر کشیده و نشان می دهد که در طول این چند قرن سنگ قبرها کوچک تر و نقوش آن ساده تر شده و کتیبه های دینی جای خود را به اشعار فارسی شخصی و غیردینی داده است.
نهی از «تبرُّج» یا «تزیینات بیهوده» در هنر و معماری «عقل مدار و سلام محور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مفهوم «لباس شهرت» و «کشف چرایی "ناپسند بودن"، و بلکه "زشت و مکروه (یعنی ناشناسای عقل سالم و سلیم بودن)"، و حتّی "حرام بودن عقلانی" آن» در «فرهنگ "دانش نهاد"، "عقل محور" و "حکمت بُنیانِ" تفکّر و هنر "اسلامی" یا به سخنی، "سلام محور" و "وظیفه مند در حفظ سلامت و سلامت افزایی محیط فکری، انسانی و روحی روانی جامعه"» و تأثیرات آن در «مهندسی هندسه دیروز، حال و فردای معماری خانه و محله و شهرهای این سرزمین (یعنی ایران اسلامی،) و دیگر سرزمین های تحت حاکمیّت و یا نفوذ این فرهنگ» می پردازد. و [با استناد به «سخن و حُکمِ خداوندگار عقل و ع لم و دانایی در قرآن کریم»، و داشتن نگاهی تحلیلی به «سیره آخرین پیام آور این دین ازلی ابدی، نبیّ اکرم» (که درود و ملازمتِ کریمانه و تربیت محورانه خداوند با او، با خانواده او و با هم اندیشان با او مستدام باد) و پیشوایان معصوم مذهب شیعه(ع)، در «داشتن نگاهی این چنین به دین سلام محور اسلام»، در «طول طرح و تبیین و تدوین حکمت بنیان و دانش نهاد شریعت محمّدی و مهندسی هندسه احکام و قوانین زندگی مربوطه»، و سپس با استناد به «سخن ها و دستورالعمل های حکیمانه صادره از بزرگان عالی مقام قوم در پیروی همه جانبه از ایشان»، و «تلاش مجاهدانه شان در جاری سازی و عینیّت بخشیدن آن ها در فضای عقلی و عینی یا کالبدی زندگی خود و خانواده و هم نشینان با خویش»، «تأکی د مؤکّد ایشان بر "سادگی خِرَدمدارانه" و "پرهیز دادن شدید از جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه" در مهندسی هندسه کمّی و کیفی فضای زندگی و شیوه زیست فردی، خانوادگی، محلّی و حتّی قومی و سرزمینی، و بلکه پوشش ظاهری افراد»،] پس از کشف «اصول و احکام نتیجه شونده از این بینش در فرهنگ هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی»، «نحوه إعمال آن ها در طرّاحی کُلّی هندسه و ساختار معماری اسلامی، بررسی شده، مورد تحلیل و تبیین قرار می گیرد! درنهایت، در بستر آوردن مثال هایی عینی از معماری سنّتی شهرها (ازجمله شهر یزد و حومه آن،) و تطبیق تحلیلی آن با آموزه های اسلامی نتیجه شونده از این مطالعه، نشان می دهد که چگونه این اصول و احکام (در ساده زیستی مردم بافت قدیم این شهر و پرهیز همه جانبه ایشان،) در پرداختن به این منش و روش ناپسندِ خِ رَد [یعنی پرهیز شدید از شکستن و نادیده گرفتن هنجارهای ارزشی و قَدرها یا هندسه های تعیین و تقدیرشده از جانب آن یکتا مهندس تمامی هندسه های حق نهاد (و مُقَدِّرِ کُلَّ قَدَر»،) در جهان آفرینش، و درنتیجه، عدم خودنمایی و جلوه گری خودبزرگ بینانه و گردن فرازانه در زندگی اجتماعی، همواره جریان داشته، و] در طرّاحی خانه ها و فضاهای شهری مورد توجّه قرار گرفته اند. در مقام نتیجه گیری، این مقاله بر اهمیّت «رعایتِ اصول عقلی ریاضی حاکم بر هستی و اجزای آن، و معیارهای منطقی ساده زیستی» و «پرهیز از پرداختن به بیهودگی و به کارگیری تجملّات بی فایده و زینت های غیرحقیقی و غیرضروری در همه جوانب زندگی و ازجمله فضای آن»، در کنار «داشتن توجّهی همه جانبه به "اصلی ترین و بنیادی ترین حُکم و قانون برپای دارانه ساختمان هستی و زندگی فردی و اجتماعی آن ها و حافظ تمامیّت و سلامت همیشگی ایشان"» [، یعنی «عدل و تعادل محوری»] و «هماهنگی با قوانین و هندسه های مهندس یا همان قَدرها یا هندسه های مطرح در جان و جوهر اسم ها یا عقل های الهی نهاد آموزش داده شده و نهادینه در جان و روح و عاقله انسان حق نهاد، و سلام محوری، یا به بیانی، داشتن و کوشیدن در برقراری روابط متقابل مبتنی بر تعامل متکامل و هم افزای» در «هنر و صنعت و معماری شهرسازی اسلامی» تأکید می کند! و نهایتاً نشان می دهد که «این نوع از نگاه و نگرش در مهندسی»، علاوه بر «امر ضرورت توجّه به زیبایی شناسی حقیقی یا حق محور و رعایت اصول و قوانین و هندسه ها یا قَدرها و اندازه های منطقی و خِرَدمدار آن»، به «تقویت و تحکیم اصول و ارزش ها»یی چون «همگرایی، انسجام، درهم تنیدگی و کلیّت و یکپارچگی و وحدت یا یگانگی» در «جامعه اسلامی یا سلام محور» نیز منجر می شود.