مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
تصویر شهر
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا تصویرهای گوناگون عمده ای را که از شهر در طول تاریخ سینمای ایران در فیلم های ایرانی بر پرده رفته است، در مرحله اول شناسایی وطبقه بندی و در مرحله دوم تبیین کند یعنی ارتباط آن ها را باتحولاتی که درکالبد و حیات اجتماعی شهرها پدیدار شده اند، توضیح دهد. در فیلم هایی که روایت فیلم در شهر روی می دهد، دوربین به اجبار بافت یک شهر را در زمان ساخت آن فیلم (همان گونه که هست) به نمایش درمی-آورد، اما در عین حال فیلمساز، همچون هنرمند می تواند با انتخاب زاویه دوربین، فاصله از سوژه، حرکت دوربین، رنگ، ریتم، صدا، تدوین و سایر عناصر سازندة هنر ترکیبی سینما، شهر را آن گونه که او می بیند به مخاطب نشان دهد. پس تصویر شهر فقط عکسی از واقعیت شهر نیست، بلکه مثل هر تصویر هنری دیگر شهری است که هنرمند دریافته است. افزون بر این، همان طور که از جامعه شناسی هنر دریافته ایم، این تصویر یک محصول فردی و برداشتی انتزاعی از شهر نیست، بلکه فیلمساز، خودآگاه یا ناخودآگاه، بخشی از روح و معنای زمانه و جامعه خود را باز می تاباند و به همین جهت دریافت او از شهر جزیی از میراث شناخت جامعه شناسانة شهر است.
روش ما در این پژوهش ساختارگرایی نکوینی مبتنی بر دیدگاه لوسین گلدمن است. در این روش ابتدا کوشیده شده تا ساختار مشترک فیلم های دربرگیرنده هریک از تصاویری که از شهر در فیلم های ایرانی درطول تاریخ این سینما، دیده شده است استخراج شود. روش ما برای این کار نشانه شناسی بوده است. در مرحله بعد این ساختارها با ساختار اجتماعی وتحولات آن مقایسه شده اند، تا معانی اجتماعی تصویرها کشف شوند، و از آنجا که از دیدگاه گلدمن، آفریننده اصلی آثارهنری نه مولف، بلکه گروه اجتماعی است که این جهان بینی درون آن شکل گرفته است؛ کوشیده ایم تا میان تصویرهایی که از شهر ارائه شده و نقش و جهان بینی طبقات واقشاراجتماعی پلی زده شود و روشن شود که این تصویرها محصول نگاه کدام گروه ها و طبقات اجتماعی به جامعه است؟
بر اساس آن چه دربالا آمد، کاوشی در فیلم های سینمایی ایرانی در طول تاریخ نزدیک به یک قرن آن، نشان می دهد که به طورکلی درهرکدام از دوره های پیش وپس از انقلاب چهار تصویر مشخص و متمایز از شهر در فیلم ها مشاهده شده اند (جمعاً هشت تصویر). اما نکته بدیع این است که آنچه از بررسی تصویرهای شهر در تاریخ سینمای ایران روشن می شود، غلبه تأمل برانگیز فیلم هایی است که در آن ها شهر، نه به عنوان فضایی زیبا و دل-نشین، شاد و امیدبخش، روان و با هویت، زنده و با اصالت؛ بلکه به مثابه مکانی خطرناک، فریبنده، مرگبار، سراب گونه، وحشت انگیز و حسرت بار بازنمایی شده است. به نظر می رسد این دید منفی، ارتباط زیادی با جابه-جایی های وسیع جمعیتی، گسترش سریع شهرها، انقلاب، موج مهاجرت ها و... دارد که منجر به بی ثباتی زندگی در شهرها شده است. به بیان دیگر می توان گفت که در این سال ها شهرنشینان با شهر به تفاهم نرسیده اند.
ضرورت ها و پیامدهای برندیابی برای شهرهای کشور با تأکید بر حوزه اقتصاد گردشگری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برندیابی شهری در ساختارهای فضایی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرها برای ایجاد توسعه پایدار، اهمیت زیادی دارد، اما این امر به دلایل مختلفی، کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. این مقاله، به بحث در خصوص شناسایی شرایط علّی برندیابی شهری و تحلیل پیامدها و تأثیرات آن، در دو فاز کیفی و کمّی پرداخته است. مدل مستخرج براساس روش تحقیق کیفی نظریه برخاسته از داده، با روش نمونه گیری نظری صورت گرفته و در فاز کمّی نیز پیامدهای برندیابی شهری براساس روش همبستگی، بررسی شدند. نتایج این مطالعه نشان دادند که از یک سو، برندیابی شهری به عنوان متغیر پیش بین برای ایجاد تصویری مطلوب و همچنین بر سطح رضایت شهروندان ساکن به عنوان متغیرهای ملاک، تأثیرگذار است و از سوی دیگر، رضایت شهروندان ساکن بر سطح رضایت مخاطبان از جمله گردشگران، تأثیر مستقیم و معناداری دارد.
تحلیل نظری ارتباط مؤلفه های تصویر شهر و برندسازی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ شماره ۸۳
63 - 74
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: در عصر جهانی شدن و رقابت پذیری، برندسازی شهری به عنوان یک فرصت بزرگ برای شهرها از اهمیت زیادی برخوردار است. در این راستا محرک عمده برندسازی شهری تصویر شهر و ارتباط آن با کاربران از نظر ادراکی و شناختی است. با درک این موضوع که هرگونه واکنش و رفتار انسان برگرفته از تصویری است که از واقعیت در ذهن او شکل گرفته؛ برندسازی شهری، تصویر را به عنوان یک ابزار و یا حتی هدف مورد توجه قرارمی دهد. هدف: با توجه به اهمیت موضوع، هدف از این پژوهش، تشریح مؤلفه های تشکیل دهنده تصویر شهر در ذهن کاربر و نحوه ارتباط آن با برندسازی است. روش تحقیق: پژوهش حاضر به عنوان یک پژوهش کیفی از نظر جهت گیری، نظری-کاربردی است که به صورت توصیفی- تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات اسنادی-کتابخانه ای است. نتیجه گیری: تصویر شهر با دو روش مستقیم (تجربه محیط) و غیر مستقیم (تحت تأثیر رسانه) شکل می گیرد، این تصویر از یک طرف دارای مؤلفه مقدماتی (اولیه) که شامل ابعاد طراحانه، ساختار کالبدی، شناخت و آگاهی و بعد عملکردی محیط است و از طرف دیگر شامل مؤلفه مکمل که دربرگیرنده بعد ارزیابانه، مهرانگیزی، احساسی و عاطفی است که بعد از درک مؤلفه مقدماتی شکل می گیرد. برندسازی مفهوم تصویر را در مرکز توجه قرار داده و با استفاده از تکنیک های کالبدی، اجتماعی- فرهنگی و زیرساخت ها مؤلفه مقدماتی تصویر را تحت تأثیر می گذارد و باعث جذاب ترشدن فضا برای بروز مؤلفه مکمل می شود، همچنین تکنیک تبلیغات در برندسازی نفوذ و اثرگذاری دو مؤلفه پیشین را بیشتر کرده و در نهایت باعث ارتقای تصویر از دید بیرونی (گردشگران) و تصویر درونی (شهروندان) می شود.
تأثیر تصویر شهر بر انتخاب زمان و فصلی بودن سفرهای گردشگری به شهر مشهد و نحوه مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصویر شهر که یکی از پیشنیازهای اصلی ساخت برند شهری است، از جنبههای مختلفی تشکیل میشود. این جنبهها میتواند شامل؛ بعد معماری و شهرسازی، ترافیک و زیرساختهای حملونقل، آثار تاریخی، ویژگیهای محیطی، محدوده خدمات، فرهنگ، ویژگیهای اقتصادی و علم و فناوری شهر باشد. مجموعه این عوامل در کنار یکدیگر، تصویری کلی از شهر را در ذهن ساکنان و گردشگران ایجاد میکند که در زمینههای مختلف بر نگرش و رفتار آنان تأثیرگذار است. ازجمله این رفتارها، انتخاب زمان سفر برای گردشگران آن شهر است. در این تحقیق، این تأثیر مورد بررسی قرار گرفته و بررسی شده است که آیا میتوان با کمک اصلاحاتی که در تصویر شهر انجام میشود توزیع زمانی سفر به شهر را به حالت دلخواه نزدیکتر کرد و به عبارتی با پدیده فصلی بودن در گردشگری مقابله نمود؟ بر اساس نتایج بهدستآمده از تجزیهوتحلیل پرسشنامهای که بین 392 نفر از گردشگران شهر مشهد توزیع شده بود، اینطور دریافت شد که از میان ابعاد سازنده تصویر شهر، ارتقاء دو بعد «اقتصاد و تجارت» و «محیط» این شهر میتواند بیشترین تأثیر را در تعادل بخشی به توزیع زمانی سفر در طول سال و مقابله با پدیده فصلی بودن داشته باشد
تحلیلی بر سیر تاریخی و تحول مفهوم تصویر شهر از خوانایی تا برندشهر با تأکید بر سه دورهی مدرنیسم، پست مدرنیسم و جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
43 - 58
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: تصویر شهر از جمله مفاهیم مهم در محیط شهری است که مبنای هر گونه تصمیم، اقدام و واکنش عاطفی افراد می باشد این مفهوم بازنمایی عینی و ذهنی محیط شهر، احساسات و نگرش نسبت به آن و همچنین تصویر برند شده از شهر در ذهن مخاطبان را در بر میگیرد و در دوره های مختلف به واسطه پیشرفت علمی و شرایط اقتصادی، اجتماعی از زاویه خاصی نگریسته شده است. هدف: هدف این پژوهش بررسی تطبیقی سیر تکامل مفهوم تصویر شهر در سه دوره مدرن، پست مدرن و جهانی شدن با تشریح اقتضائات آنها و نگرش نسبت به شهر می باشد. روش:پژوهش حاضر یک مطالعه ی کیفی است که به صورت توصیفی- تحلیلی به انجام رسیده است. یافته ها: بررسی ها نشان داد که مفهوم تصویر شهر در طی سه دوره ی مذکور تغییر و تحولاتی یافته است به طوری که در دوره ی مدرنیسم، و تحت تاثیر تفکرات این جنبش از جمله دستکاری مدرن فضا و توجه بیش از حد به ماشین و بتن موضوعاتی شبیه خوانایی و نمایانی با تاکید بر فاکتورهای کالبدی، در دوره ی پست مدرن، تصویر ارزیابانه از محیط شهری با نگاه پدیدارشناسانه در پی استخراج معنای محیطی و احساسات ناشی از آن بر اساس تجربه زیسته افراد بود، با شروع عصر ارتباطات و جهانی شدن و رقابت پذیر شدن شهرها، استفاده از فناوری های اطلاعات و ارتباطات به خصوص ابزارهای دیجیتال تصویر شهر با تکنولوژی عجین شده است. نتیجه گیری: تصویر شهر در حال حاضر نسبت به مفهوم اولیه خود در دوره مدرن که برگرفته از مسایل کالبدی بوده تا حدودی فاصله گرفته و مولفه ای مهم در بازاریابی و برندسازی در تلفیق با فناوری ارتباطات و اطلاعات تلقی می گردد.
تحلیل عوامل مؤثر در شکل گیری تصویر شهر در راستای برندسازی مؤثر شهری. مطالعه موردی: کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۵
67 - 86
حوزه های تخصصی:
امروزه برندینگ شهری به منزله ابزاری ارزشمند برای شهرهاست تا به گونه ای مؤثر فرصت های داخلی و خارجی را اداره کرده و آن ها را تبدیل به مزیت های رقابتی نمایند. برندسازی برای شهری م انن د اهواز با تمام وی ژگی های مذهبی، دفاع مقدس، میراثی، معماری، اقتصادی و کشاورزی و موارد بسیار دیگر، مورد غفلت واقع شده است چرا که این شهر پتانسیل های بالایی برای حضور همه جانبه در عرصه برندسازی شهری و خلق برندی منحصر به فرد برای بهره مندی از مزیت های برندینگ شهری دارد، اما هنوز جایگاه مناسب خود را در این مقوله نیافته است و در واقع برند یک هویت گمشده برای این کلانشهر است. بر این اساس، این پژوهش با هدف تحلیل عوامل مؤثر در شکل گیری تصویر شهر در راستای برندسازی مؤثر در شهر اهواز انجام گردیده است. این پژوهش به لحاظ روش شناسی به صورت توصیفی - تحلیلی است. برای گردآوری داده های توصیفی از اسناد کتابخانه ایی و برای گردآوری داده های تحلیلی، به روش پیمایشی و ابزار پرسش نامه از نظرات 40 نفر از کارشناسان و متخصصان حوزه برنامه ریزی شهری استفاده شده است. در تحلیل داده ها از مدل های شبکه عصبی پرپسترون چند لایه (NNMP) و همچنین مدل تحلیل تشخیص (DA) استفاده شده است. بر اساس نتایج پژوهش، مشخص شد که اولاً نشان کنونی شهر اهواز بر مبنای بنیان های فرهنگی شکل گرفته است و این موضوع نشان از غلبه مؤلفه های زبانی، آداب و رسوم منطقه در شناساندن شهر به مناطق اطراف خود دارد. دوماً آینده برند شهری به سمت نشان اقتصادی سوق دارد؛ بنابراین برند آینده شهر را باید در نشان اقتصادی شهر جستجو کرد که این امر نیز نیاز به برنامه ریزی و پشتیبانی برنامه ها در این زمینه دارد.
بررسی تطبیقی تصویر شهر در سینمای موج نو ایران و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اساسی پژوهش حاضر ابتدا پرداختن به رابطه میان شهر و سینما، و در مرحله بعد بررسی تطبیقی تصویرهایی است که از شهر در فیلم های سینمایی در دو مقطع مهم تاریخی-سینمایی دو کشور ایران و فرانسه (موج نو) به نمایش درآمده اند. تلاش برای روشن تر شدن چگونگی درک شهر و تصویر ذهنی آن نزد شهروندان، همواره یکی از دغدغه ها و موضوع های مورد مطالعه بسیاری از کارشناسان مسایل شهری بوده است. در این میان به نظر می رسد عدم توجه کافی به منبع تصویری مهمی چون سینما موجب شده تا مباحث تحلیلی درباره تصویرهایی که از شهر در این هنر-صنعت- رسانه مهم قرن اخیر بازتاب یافته تا حد زیادی مسکوت باقی بماند. تحلیل محتوای ساخت گرایانه فیلم های مورد مطالعه در این پژوهش با استفاده از روش نشانه شناسی نشان می دهد که نوع نگاه به شهر و شهرنشینی و در نتیجه تصویری که از شهر در موج نو سینمای فرانسه و ایران به نمایش درآمده بسیار متفاوت و گاه در تضاد است. شهر در موج نو فرانسه بستری است برای پرسه زنی، احساس رهایی و آزادی، شادی و گردش، امنیت و زیبایی، برخوردهای اتفاقی، تنوع و همچنین جایگزینی برای روابط سنتی خانوادگی. اما در سینمای موج نو ایران، شهر به عرصه انتقام گیری و یا شکست قهرمانان شهری فیلم ها تبدیل می شود؛ شهری افسار گسیخته و نا متجانس، حاوی تضادهای کالبدی و اجتماعی متعدد، با پوسته ای بعضاً مدرن اما شهرنشینانی سنتی، نقطه مقابل امنیت فضاهای خصوصی، در حال گذار از مقیاس انسانی به فرا انسانی و گاه هراس انگیز که گویی هیچ چشم انداز روشنی را برای آینده متصور نیست.
تهران در محاصره سرمایه داری: مطالعه موردی مجتمع تجاری، فرهنگی، تفریحی کوروش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش مردم نگارانه سعی دارد با تکیه بر انسان شناسی تفسیری روایتی از چگونگی شکل گیری تصویر شهر تهران معاصر از طریق کار میدانی در یکی از نمادهای اخیر آن، کوروش مال ارائه دهد. انسان شناسی تفسیری فرهنگ را مجموعه ای از معانی می داند که از خلال نمادها تفسیر می شود و از طریق تجزیه و تحلیل رویدادها و دسترسی به نشانه ها سعی در روشن کردن آن چیزی دارد که در میدان می گذرد. مجتمع تجاری، تفریحی، فرهنگی کورش با بیش از 500 واحد تجاری، 14 سالن سینما، شهربازی، رستوران و کافی شاپ از بزرگ ترین و به نام ترین مراکز تجاری کشور در منطقه 5 شهرداری تهران واقع شده است. این روایت مردم نگارانه به دیدگاه سرمایه داران و سیاست گذاران سازنده مجتمع کورش ، مصرف کنندگان فضا و خدمات آن و تصویری شکل گرفته از از تهران با محوریت این گونه مجتمع ها می پردازد. پژوهش با استفاده از فنون مصاحبه با اطلاع رسانان و مشاهده مشارکتی تلاش می کند تا فرآیند ساخت و ایجاد رضایت برای مردم و بدیهی انگاشتن این فرآیند را توصیف کند.
پژوهشی بر برندسازی استراتژیک شهری، مطالعه میزان اثربخشی و طرح هویت بصری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
15 - 26
حوزه های تخصصی:
امروزه نهادهای دولتی و شهری در تلاشند تا شهرها را با تدوین راهبردهایی، به مقاصدی برای زندگی، اشتغال، تفریح، تحصیل و یا سرمایه گذاری بدل کنند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر، مطالعه برندسازی استراتژیک شهری، ارتباط آن با هویت بصری شهری و تعیین میزان اثرگذاری آن و پاسخ به این پرسش است که آیا برنامه های اجرایی در جهت پیاده سازی استراتژی های هویت ساز، می توانند بر جلب نظر و منافع اقتصادی برای شهرها اثرگذار باشند؟ در این پژوهش، مفاهیم کلیدی و استراتژی های متداول برای تبدیل تصویر یک شهر به عنوان برندی شناخته شده و میزان اهمیت و اثربخشی طرح های اجراشده برجسته، مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. پژوهش بینا رشته ای حاضر، از منظر روش شناسی، توصیفی-تحلیلی، بر اساس هدف، نظری-کاربردی و ماحصل مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. نتایج مطالعات انجام گرفته، نشان گر توجهی فزاینده حول موضوع مذکور است که در راستای تحقق آن، از راهبرد هایی مانند میزبانی رویدادهای بزرگ، کاربرد فضاهای مجازی و طراحی سازه های نمادین استفاده گردیده، و دیزاین هویت بصری نیز برای اعطای خصایص تصویری به چنین راهبردهایی به کار گرفته شده است. این مطالعات با این حال که نمایان گر نتایجی متفاوت از تحلیل راهبردهای اتخاذ شده بوده است، نشان می دهد که تدوین و اجرای طرحی همه جانبه ، یقیناً نتایجی اثرگذار را در پی خواهد داشت.
مدلسازی تصویر شهر جهت مشخص شدن اولویت های برندسازی شهری؛ مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۳ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
31 - 40
حوزه های تخصصی:
جذابیت و رقابت پذیری یک شهر بستگی به نحوه مدیریت تصویر آن شهر داشته و استراتژی های برنامه ریزی تصویر شهر برای شهرهایی که به دنبال رشد اقتصادی هستند به امری ضروری بدل گشته است. یکی از این استراتژی ها که شهرهای پیشروی جهان برای بهبود تصویر خود به کار گرفته اند برندسازی شهری است. با توجه به فقدان تصویری روشن و قوی از ارومیه، هدف اصلی مقاله، مدل سازی تصویر شهر ارومیه در جهت روشن شدن اقدامات اصلی در زمینه برندسازی این شهر است. پس از مطالعه متون نظری و مشخص شدن ارتباط میان برندسازی شهری و تصویر شهر، چارچوب نظری پژوهش تدوین شد. در بخش تحلیل و یافته ها بر اساس 9 مؤلفه و 46 معیار برگرفته شده از چارچوب نظری، تصویر شهر ارومیه در ذهن ساکنانش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری مورد کنکاش قرارگرفته و تأثیرگذارترین مؤلفه ها و معیارهای تشکیل دهنده تصویر شهر ارومیه مشخص شدند. درنهایت، اولویت اقدامات در زمینه برندسازی ارومیه تعیین و پیشنهاد هایی ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهر ارومیه برای بهبود تصویر خود باید در ابتدا به تقویت امکانات و زیرساخت های خود بپردازد و در کنار آن با تکیه بر تاریخ و فرهنگ و همچنین موقعیت مرزی و تجاری و طبیعت خود اقدام به ایجاد برندی منحصربه فرد کند.
تحلیل تناظر شهرت و کشش احساسی سفر در راستای برند آفرینی مؤثر مطالعه موردی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
75 - 95
حوزه های تخصصی:
متغیرهای شهرت و کشش احساسی سفر به یک مکان و ارتقای متناسب جایگاه این دو متغیر به صورت متقابل، ازجمله مهم ترین عوامل در برند آفرینی مؤثر و خلق تصویری جذاب از مقصد به هدف توسعه گردشگری و جذب گردشگران و به تبع دستیابی به سرمایه ها است. اما مسئله این است که این موضوع در کشور و به ویژه در ارتباط با کلان شهر اهواز مغفول واقع گردیده است. شاهد آن که تاکنون پژوهشی دراین ارتباط انجام نیافته است. لذا، بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی رابطه شهرت و کشش احساسی سفر به کلان شهر اهواز و نیز تعیین موقعیت این شهر در ارتباطی متقابل از این دو متغیر می پردازد. این پژوهش در حیطه جغرافیای رفتاری است. روش انجام تحقیق، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی بوده که در انجام آن از تحلیل های آماری همبستگی کندال تائو و اسپیرمن و مدل ماتریس شهرت مکان بهره گرفته شده است؛ ضمن آن که برای تائید استفاده از دو آزمون ناپارامتریک فوق الذکر و سنجش معنی داری متغیرها در این چارچوب، از آزمون آماری کالموگروف- اسمیرنف استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش، متشکل از افرادی است که تاکنون به کلان شهر اهواز سفری نداشته اند. روش نمونه گیری انجام یافته، تلفیق روش های نمونه گیری گلوله برفی خوشه ای و شبکه ای نظارت شده بوده است که داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS، در چارچوب همبستگی های آماری و مدل فوق الذکر مورد تحلیل قرار گرفتند. بر مبنای یافته های تحقیق، میانگین کشش احساسی سفر به اهواز در سطح پائین تری از شهرت این کلان شهر نسبت به سایر کلان شهرهای کشور قرار داشته و در اثر تصویر غیر مثبت شکل گرفته ناشی از کیفیت پائین محیطی، جایگاه کلان شهر اهواز در ماتریس شهرت مکان، در میان گروه بازندگان می باشد
تبیین و ارزیابی رفتار شهروندی زیست محیطی و اثرات آن بر توسعه گردشگری با نقش میانجی برندسازی شهری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سیاست گذاری محیط شهری سال سوم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۲)
125 - 140
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه گردشگری در مقاصد مختلف از اهداف راهبردی و مهم تلقی می شود و دارای اثرات مثبت بسیاری است. از این رو کشورهایی که از توانایی های بالقوه ای در این زمینه بهره مند هستند، تلاش مستمری دارند تا با برندسازی سهم مناسبی از بازارهای گردشگری را به خود اختصاص دهند. هدف از پژوهش تبیین ارزیابی بازاریابی داخلی و رفتار شهروندی زیست محیطی بر توسعه گردشگری شهری با نقش میانجی برندسازی شهری بوده است. روش تحقیق از جهت هدف، کاربردی و بر طبق شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل شهروندان استان تهران در سال 1402 است که به مناطق شمال، جنوب، غرب، شرق و مرکز تقسیم شدند. با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و 420 پرسش نامه به روش نمونه گیری در دسترس توزیع و تعداد 403 پرسش نامه جمع آوری گردیده است. پایایی پرسش نامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته که به میزان 804/0 بوده است. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و توسط نرم افزار Smart-PLS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها حاکی از آن است که بازاریابی داخلی، بازاریابی شهری، تصویر شهر و رفتار شهروندی زیست محیطی بر برندسازی شهری اثرگذار بوده است. همچنین برندسازی شهری بر توسعه گردشگری شهری تاثیر معنی داری دارد. بنابراین در این پژوهش برندسازی شهری بر توسعه گردشگری شهری با آماره (931/8) بیشترین تاثیر و رفتار شهروندی زیست محیطی بر برندسازی شهری با آماره (570/3) کمترین تاثیر را داشته است.
یک فرا واقعیت شهری: تأثیر همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
32 - 39
حوزه های تخصصی:
همزاد دیجیتال شهری یکی از آخرین دستاوردهای رسانه ای در حوزه شهر است که به عنوان یکی از گونه های فناوری همزاد دیجیتال با مدلسازی و بازنمایی مجازی محیط واقع، در راستای مفهوم شهر هوشمند، امکان برنامه ریزی برای موضوعات پیچیده شهری را ممکن می سازد. عموم پژوهش های انجام شده در این حوزه و همچنین تجربیات عملی انجام شده بیانگر آن است که این فناوری در حیطه نهاد مدیریت شهری و در راستای مفاهیمی چون شهر هوشمند یا پایداری شهری است. با این حال به نظر می رسد با توجه به ابزارهایی که این رسانه فناورانه ارائه می دهد بتوان از امکانات آن اثرگذاری بر منظر شهری از طریق تولید معنا و ایجاد روایت های شهری نیز بهره برد. براین اساس، این پژوهش در پی آن است که به این پرسش بپردازد که «آیا می توان از طریق فناوری همزاد دیجیتال شهری بر ادراک شهروندان از شهر نیز اثر گذاشت؟». به همین منظور این جستار کیفی با اتکا به داده های کتابخانه ای، با هدف ایجاد یک گزاره جدید از طریق روش تحقیق استقرایی به ایجاد ارتباط بین گزاره های پذیرفته شده و مفاهیم اثبات شده از مطالعات قبلی می پردازد. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که همزاد دیجیتال شهری قادر است با مدلسازی دنیای واقع و ارائه تصویر باورپذیر از آن به مخاطب، با وانمایی همزاد فیزیکی، فراواقعیتی موازی با آنچه در واقعیت روی می دهد، نمایش دهد که تجربه ای مجازی به مخاطب ارائه دهد که تنها منحصر به این نسخه از واقعیت است. آنچه قابل توجه است آن است که این تجربه در رویارویی با همزاد فیزیکی به عنوان یک انباشت ذهنی تداعی می شود. از آنجاکه همزاد دیجیتال شهری توانسته تفسیر جدیدی از مکان در ذهن مخاطب متبادر کند، می توان اذعان کرد که این رسانه با تولید یک فراواقعیت از محیط واقع، بر منظر شهری یا ادراک شهروندان از آن اثر گذاشته است.