فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نوسازی در ایران در دهه های اخیر رشد شتابان و پرسرعتی داشته و جامعه ی ایرانی با ملاک های گوناگون نو شده است و تهران از جنبه های مختلف نماد این نوسازی به حساب می آید. اما، آیا مردم تهران –به عنوان مدرن ترین شهر ایران- به لحاظ فرهنگی نیز مدرن (غربی) به حساب می آیند و یا هم چنان پای بند سنت ها هستند؟ در حالی که نظریات اولیه، نوسازی را با تغییرات فرهنگی همه جانبه و شکل گیری ارزش های مدرن بجای ارزش های سنتی همراه و ممکن می دانستند، در برابر، برخی نظریات جدیدتر به بسترسازی سنت ها برای نوسازی باور دارند. در این دسته کسانی قرار دارند که نوسازی را عامل فعال شدن بومی گرایی می دانند. دسته سوم نظریات معتقد به ترکیبی شدن فرهنگ ها در مواجهه با نوسازی هستند. نظریات مورد نظر اغلب سرنوشت یکپارچه برای جوامع و فرهنگ های در معرض نوسازی قائلند؛ اما، این تحقیق معتقد است می توان هر سه واکنش پیش گفته به نوسازی را درون یک جامعه مشاهده کرد. یعنی در نتیجه ی نوسازی در تهران تغییرات فرهنگی موجب شکل گیری ارزش های مدرن و ارزش های ترکیبی (در کنار ارزش های بومی-سنتی) شده است. تحلیل داده ها تحقیق –که با روش پیمایش انجام گرفت- نیز نشان داد هر سه گرایش فوق الاشاره (مدرن، ترکیبی و بومی-سنتی) به میزان متفاوت در تهران قابل مشاهده اند.
The Mediating Role of Self-Esteem in the Relationship between Psychological Capital, Academic Engagement, and Academic Procrastination with Academic Performance among Students in Al-Diwaniyah, Iraq(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present study was to investigate the mediating role of self-esteem in the relationship between psychological capital, academic engagement, and academic procrastination with academic performance among high school students in Al-Diwaniyah, Iraq.
Methodology: The research method was descriptive-correlational with a structural equation modeling design. Among the students of Al-Diwaniyah schools in the first semester of the 2023-2024 academic year, 250 were randomly selected using multi-stage cluster sampling, of which 194 completed the questionnaires. Data were collected using the Academic Performance Questionnaire (Pham & Taylor, 1990), the Academic Procrastination Questionnaire (Solomon & Rothblum, 1984), the Academic Engagement Questionnaire (Fredricks et al., 2004), the Psychological Capital Questionnaire (Nguyen et al., 2012), and the Rosenberg Self-Esteem Scale (Rosenberg, 1965), and analyzed using SPSS version 26 and AMOS version 24.
Findings: The findings showed that there is a significant positive relationship between psychological capital and academic engagement with self-esteem and academic performance, and between self-esteem and academic performance (p < .01). Additionally, academic procrastination has a significant negative relationship with self-esteem and academic performance (p < .01). Furthermore, self-esteem partially mediates the relationship between psychological capital, academic engagement, and academic procrastination with academic performance.
Conclusion: Based on the findings of this study, it can be concluded that fostering self-esteem through the development of psychological capital and effective academic strategies can lead to improved academic performance.
بازشناسی فضایی -کالبدی معماری خانه های دوره قاجار در مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
48 - 63
حوزههای تخصصی:
خانه به عنوان مهم ترین گونه بنا همواره در نظر معماران و صاحب نظران جایگاه خاصی داشته و از دیدگاه های مختلفی به آن پرداخته شده است. از دیربار در طراحی خانه های سنتی ایران، توجه به مسئله اقلیم و تحولات اجتماعی و اقتصادی عوامل مهمی در معماری به شمار می آمده است. معماری مسکونی در دوره ی معاصر تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله تغییر روش های ساختمانی سنتی به مدرن، به طور اجتناب ناپذیری تغییر شکل داده و از درون گرایی سنتی به برون گرایی مدرنیستی سوق پیدا کرده است. در محله های تاریخی شهر مشهد خانه های ارزشمندی وجود دارد که به واسطه تغییر شیوه زندگی، طرح های توسعه بافت مرکزی، تعدد مالکین و مهاجرت ساکنین در معرض تخریب قرار گرفته اند. از آن جایی که هدف این نوشتار احیای الگوهای از دست رفته معماری مسکونی است، معماری خانه های مشهد در دوره ی قاجار بررسی شده و مورد ارزیابی و تحلیل قرار گرفتند. بازگشت دوباره به الگوهای مسکن بومی مشهد، بررسی نحوه ی کاربست ارزش های ایرانی در چیدمان فضایی و احیا و بازآفرینی این سنت فراموش شده، هدف غایی طرح حاضر است. قدم اول در نیل به این هدف، مستندسازی خانه ها و جمع آوری اطلاعات لازم در قالب عکس، نقشه و بهره گیری از منابع مکتوب و شفاهی است. روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از روش های تفسیری- تاریخی و مطالعه موردی است که براساس مشاهده میدانی و مطالعات کتابخانه-ای و مصاحبه شفاهی به جمع آوری و تحلیل اطلاعات پیرامون خانه های مشهد پرداخته شد. پژوهش حاضر با تمرکز بر معماری خانه های تاریخی دوره قاجار شهر مشهد به بازشناخت و گونه شناسی این خانه ها پرداخته و در پی پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که نظام فضایی خانه های سنتی مشهد در دوره قاجار چگونه شکل گرفته است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که خانه های مشهد با مشخصات معماری اقلیم سرد و نیمه خشک، عمدتاً درونگرا ساخته شده اند و آن ها را براساس ویژگی های فضای معماری و نحوه چیدمان فضا در اطراف حیاط می توان طبقه بندی کرد. بسیاری از ویژگی های خانه های مشهد به نحوی با متغیّرهای فرهنگی، اعتقادی، اقتصادی و اقلیمی هماهنگ بود ه اند. هر چند در دوره قاجار تغییرات کالبدی و فضایی در معماری مسکونی مشهد اعمال شد.
تحلیل سبک زندگی فردگرایانه زنان نسل وای شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
146 - 158
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی به مثابه طیفی رفتاری که اصلی انسجام بخش بر آن حاکم است و عرصه ای از زندگی را تحت پوشش دارد همواره در میان گروهی از افراد جامعه قابل مشاهده است. این پدیده الزاماً برای همگان قابل تشخیص نیست، اما نزد محقق اجتماعی، به رغم تفاوتش با بقیه طیف های رفتارهای، قابل درک و صورتبندی است. هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی ابعاد و سویه های سبک زندگی فردگرایانه در میان زنان نسل وای در شهر تهران است. روش مورد استفاده کیفی و از جنس نظریه داده بنیاد می باشد. داده ها حاصل مصاحبه نیمه ساخت یافته با 21 نفر از زنان جوان ساکن شهر تهران است که جزء نسل وای می باشد. انتخاب مشارکت کنندگان، هدفمند و تعیین تعداد آن ها با رسیدن به مرحله اشباع، مشخص شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی فردگرایانه به عنوان یکی از سه سبک (فردگرایانه، مصرف گرایانه و مذهبی)، سبکی مبتنی بر انتخاب آزادانه نوع پوشش و حجاب، داشتن اوقات متفاوت و مستقل بدون همراهی خانواده، نوشیدن یا استفاده تفریحی از مشروبات الکلی و تمرکز بر روی پیشرفت و خودشکوفایی فردی، است. در کل می توان گفت که زنان متعلق به این نسل با انتخاب پوشش ترجیحی که گاهی مغایر با الگوهای مذهبی و قانونی در کشور است، سعی در دنبال کردن سلیقه و انتخاب خود، علیرغم محدودیت ها و ساختارهای حاکم بر جامعه دارند. این زنان همچنین به دنبال تفریحات و خوش گذرانی با دوستان و مسافرت های بدون خانواده، هستند.
Designing the Policy Model of In-Service Training Suitable for the Professional Development of Teachers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
166 - 178
حوزههای تخصصی:
Purpose: Teachers are one of the most important pillars of the education system and play a crucial role within it. Therefore, the present study aimed to design a model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, focusing on in-service training.
Methodology: This study was applied in terms of objective and mixed in terms of implementation method, i.e., qualitative and quantitative. In the qualitative section, the research population consisted of experts familiar with the research field, 10 of whom were selected using purposive sampling based on theoretical saturation and subjected to semi-structured interviews. Furthermore, in the quantitative section, the research population was teachers in the city of Neyshabur, 384 of whom were selected using random sampling according to the Krejcie and Morgan table and responded to a researcher-made questionnaire. In this study, qualitative data were analyzed using thematic analysis based on grounded theory in MAXQDA software, and quantitative data were analyzed using exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and Smart PLS software.
Findings: Qualitative findings indicated that causal conditions included three themes: social needs, changes in educational needs, and the creation of individual needs in teachers; the central phenomenon included three themes: value creation, problem solving, and scientific and practical training; contextual conditions included five themes: proper course implementation, course content richness, a suitable environment, proper planning, and teachers' mindset; intervening conditions included six themes: uncommitted and inexpert managers, improper performance evaluation, improper needs assessment, lack of teaching quality in courses, unconventional teaching methods, and a weak motivational system; strategies included ten themes: successful modeling, course content improvement, region-focused planning, accurate and scientific needs assessment of courses, removing teachers' individual barriers, changes in educational systems, improvement of physical conditions, employing experienced and expert instructors, providing motivational frameworks, and a suitable evaluation system; and outcomes included four themes: social outcomes, improvement in teachers' educational performance, job well-being of teachers, and psychological outcomes of teachers. Quantitative findings showed that the factor loading of all themes (except for 6 themes) was above 0.60, and the Cronbach's alpha and composite reliability of all of them were above 0.70. Additionally, the model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, with emphasis on in-service training, had a suitable fit, and the effect of causal conditions on the central phenomenon, the effect of the central phenomenon, contextual conditions, and intervening conditions on strategies, and the effect of strategies on outcomes were significant (P<0.05).
Conclusion: The designed model for policy-making on empowerment and professional advancement of teachers, focusing on in-service training, can assist planners in the education system to empower and advance teachers professionally through in-service training.
Investigating the Relationship Between Talent Management Implementation Categories in the Basra Province Education Organization(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Talent management plays a crucial role in enhancing the quality of education and learning, especially within education organizations. Therefore, this study aimed to explore the relationship between the categories of talent management implementation in the education organization.
Methodology: This research was applied in its objective and descriptive-correlational in its execution. The study population consisted of managers and employees of the Basra province education organization, from which 385 individuals were selected as the sample using Cochran's formula and a convenience sampling method. The research tool was a researcher-made questionnaire on talent management implementation in the education organization, comprising 63 questions. The data obtained from its administration were analyzed using exploratory factor analysis and partial least squares regression in SPSS and Smart PLS software.
Findings: The findings indicated that the implementation of talent management in the education organization comprised six categories: causal conditions (with two components), contextual conditions (with three components), intervening conditions (with three components), the central phenomenon (with one component), strategies (with two components), and outcomes (with one component). The factor loading of all components was above 0.50 and significant, the content validity ratio above 0.70, and the Cronbach's alpha and composite reliability above 0.80. Moreover, the correlation coefficients of causal conditions, contextual conditions, intervening conditions, the central phenomenon, strategies, and outcomes were less than 0.45, indicating their distinctiveness. Additionally, considering the indices of communality and redundancy, the talent management implementation model in the education organization fitted well, and the effect of causal, contextual, and intervening conditions on the central phenomenon, the effect of the central phenomenon on strategies, and the effect of strategies on outcomes were significant (P<0.05).
Conclusion: The designed model of talent management implementation in the education organization can assist managers, officials, and education planners in designing programs suitable for implementing talent management within the education organization.
مطالعه جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی با روش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
26 - 35
حوزههای تخصصی:
از جمله مولفه های قالی ایرانی در عصر کنونی، بازتولید هنری بر مبنای شرایط جامعه شناختی معاصر است. لذا شناخت و مطالعه قالی معاصر با شناخت اهمیت مبانی نظری و مولفه های جامعه شناختی معاصر میسر است. در این پژوهش به مطالعه جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی با روش کیفی پرداخته شده است؛ از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه مولفه های قالی معاصر ایرانی برگرفته از شرایط جامعه شناختی معاصر است. پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که مولفه های قالی معاصر ایرانی از ابعاد جامعه شناختی چیست؟ و با روش کیفی و به شیوه توصیفی– تحلیلی به بررسی این موضوع پرداخته است. پژوهش حاضر از نظر زمانی پژوهشی معاصر می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که امروزه تحول به عنوان رویکرد اصلی قالی معاصر مطرح است. از این رو مولفه های جامعه شناختی معاصر تحت تاثیر عصر مدرن و پست مدرن شکل گرفته و هنرهای سنتی ایرانی و از آن جمله قالی را متحول ساخته است. در این راستا نحوه و میزان تاثیرگذاری و ارتباط بین مجموعه عوامل تولید که شامل طراحان و مخاطبان و... بر تحول زیبایی شناختی قالی معاصر نمایان است. اهمیت نقش عوامل تولید چون طراحان و توجه به کثرت سلایق مخاطبان که از مولفه های عصر پست مدرن محسوب می شود، به ویژه اهمیت مخاطبان عام و خاص به عنوان رویکرد مخاطب محوری در قالی معاصر مطرح می باشد. بر این اساس می توان گفت تحول جامعه شناختی قالی معاصر ایرانی که با تغییر و تحول در نقش عوامل تولید چون طراحان، مخاطبان، تولیدکنندگان هنری و توزیع کنندگان نمود یافته، بر ابعاد زیبایی شناختی طرح ها و نقش مایه ها تاثیر گذار بوده و در جهت بازتولید قالی معاصر حائز اهمیت است.
تجارب زیسته دانشجویان از آموزش مجازی هنر گرافیک در دوران پاندمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
86 - 99
حوزههای تخصصی:
با شروع پاندمی و مجازی شدن آموزش در دانشگاه ها، مدرسین و دانش پژوهان هنر معضلات، چالش ها، فرصت ها و شرایط جدیدی را تجربه کردند. هدف اصلی این پژوهش مطالعه پدیدارشناختی تجارب زیسته دانشجویان رشته گرافیک از آموزش مجازی در دروس کارگاهی است. برای این مقصود، بیست نفر از دانشجویان به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با آنها مصاحبه عمیق فردی به عمل آمده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پروسه نوین آموزش مجازی برای دانشجویان هنر حکم نوعی زیست جهان را پیدا کرده است که حیات حرفه ای آنها را در چهار بعد تحت تأثیر قرار داده است: چالش های عملی و فنی، ارتباطات عاطفی و هیجانی، تعامل اجتماعی، گسست از الزامات مراوده حضوری، و مواجهه با فرصت ها و دستاوردهای بدیع جهان مجازی. بدین سان، فرایند یادگیری هنر برای آنها با یادگیری شیوه های غلبه بر موانع و مشکلات فنی در کار با رایانه، ایجاد صفحات مجازی، برقراری تعاملات مجازی و تبادل احساسات به شیوه از راه دور همراه گشته است که پیشتر هیچگاه آن را تجربه نکرده بودند. از این حیث، دانشجویان می بایست در حین یادگیری دروس کارگاهی به شیوه نوین، هنر برقراری ارتباطات عاطفی اجتماعی در جهان مجازی را نیز به طور روزمره تمرین و کسب می کردند. این تمرین های عملی نه فقط مستلزم گسست آن ها از شرایط و الزامات آموزش حضوری بود، بلکه فرصت ها و دستاوردهای نوینی در اختیار آنان گذاشته است که به نوبهخود درک و دریافت آنها از هنر و از شیوه های یادگیری هنر را دگرگون کرده است.
بررسی نقش آموزش وپرورش در جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان، متوسطه دوم: مطالعه موردی شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
30 - 42
حوزههای تخصصی:
هدف: نظام آموزش وپرورش نقش مهمی در انواع جامعه پذیری دانش آموزان از جمله جامعه پذیری سیاسی دارد. بنابراین، هدف این مطالعه بررسی نقش آموزش وپرورش در جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان متوسطه دوم بود.روش شناسی: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان متوسطه دوم شهر کرمانشاه بودند که نیمی از آنها دختر و نیمی از آنها پسر بودند و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه محقق ساخته 17 سوالی نقش آموزش وپرورش در جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان بود که روایی صوری آن با نظر خبرگان تایید و پایایی آن با روش های آلفای کرونباخ و ترکیبی به ترتیب 87/0 و 91/0 به دست آمد. داده های این پژوهش با روش های تحلیل عاملی اکتشافی و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته های این مطالعه نشان داد که بار عاملی همه مولفه های همسان سازی هنجار تربیتی، تعلیم زبان فارسی به عنوان سیمان جامعه، آموزش های دیداری و تعاملی و جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان بالاتر از 70/0 و پایایی آنها با روش های آلفای کرونباخ و ترکیبی بالاتر از 80/0 بود. همچنین، مدل نقش آموزش وپرورش در جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان متوسطه دوم برازش مطلوبی داشت و هر چهار مولفه همسان سازی هنجار تربیتی، تعلیم زبان فارسی به عنوان سیمان جامعه، آموزش های دیداری و تعاملی و جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان بر نقش آموزش وپرورش در جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان تاثیر مثبت و معنادار داشتند (05/0P<).نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مولفه های موثر بر نقش آموزش وپرورش در جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان شامل همسان سازی هنجار تربیتی، تعلیم زبان فارسی به عنوان سیمان جامعه، آموزش های دیداری و تعاملی و جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان بودند. بنابراین، با استفاده از مولفه های مذکور می توان گام موثری در جهت جامعه پذیری سیاسی دانش آموزان برداشت.
مردم نگاری شبکه ای نظام سلیقه ای نفوذداران مهاجر افغانستانی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
صنعت تأثیرگذاری مجازی و خرده فرهنگ های مرتبط با آن به عنوان پدیده ای نوظهور در فرهنگ دیجیتال، توجه پژوهشگران را جلب کرده است. این خرده فرهنگ، به دلیل ماهیت پادگفتمانی خود، عادت های فرهنگی را تغییر داده و منازعات عقیدتی را تشدید می کند. پژوهش حاضر به بررسی اثرافکن ها مهاجر افغانستانی به عنوان مقوله ای فرهنگی-اقتصادی می پردازد و فنون تأثیرگذاری آنان را بر اساس نظریه «مدیریت تأثیرگذاری» و «تحلیل نمایشی» تحلیل می کند. برای این منظور، 40 اثرافکن مهاجر افغانستانی عمدتا خانم که در فضای اینستاگرام فعال هستند، انتخاب شده اند. در این مقاله، با نت نگاریِ داده های بصری (تصاویر، استوری ها و ایموجی ها) و متنی (کامنت ها و پست ها)، از خلال یک گونه شناسی هشت وضعیتی، نشان داده می شود که اثرافکن ها چگونه برای کسب درآمد، سلیقه مخاطبان را دستکاری می کنند و با ایجاد میل به مصرف تظاهری نزد دنبال کنندگان، به کالایی سازی حیات شخصی خود می پردازند.
ارائه الگوی برنامه ریزی کوانتومی جهت ارتقاء خودراهبری یادگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی الگوی برنامه ریزی کوانتومی جهت ارتقاء خودراهبری یادگیری دانشجویان انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کتابخانه ای – بررسی اسناد و کتب انجام گرفته است. یافته ها: یافته های حاصل از این تحقیق نشان داده است که مولفه های برنامه ریزی کوانتومی برای خود راهبری یادگیری دانشجویان عبارتند از سیاست کلان (ساختار و سیاست های ملی)، محتوی برنامه درسی (خصوصاً توجه به مقوله های فراشناختی و تفکرکوانتومی)، فرایند یاددهی و یادگیری، استفاده از فناوری اطلاعات، مهارت های هفت گانه کوانتومی (نگاه کوانتومی، تفکر کوانتومی، احساس کوانتومی، شناخت کوانتومی، عمل کوانتومی و اعتماد کوانتومی وزیست کوانتومی) چالش های برنامه ریزی کوانتومی(چالش های مالی، چالش های فرهنگی، چالش های زبان، چالش های قوانین و مقررات و چالش های تجهیزات و فضای آموزشی)، تعامل و ارتباطات (همکاری های آموزش و پرورش، صنعت، دانشگاه، دیگر مراکز تحقیقاتی در داخل و خارج از کشور)، نوآوری، ارزشیابی و تعهد سازمانی است. نتیجه گیری: بنابراین توصیه می گردد با اینکه ایران در فناوری کوانتومی پیشرفت های چشمگیری داشته است اما اختصاص بودجه برای اجرای آن در مقایسه با دیگر کشورها در سطح بسیار پایینی است. لذا، پیشنهاد می گردد برنامه ریزان سیاست های کلان این مهم را مدنظر قرار دهند.
ارائه الگوی کیفی فرآیند مدیریت استعدادهای ورزشی در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
358 - 375
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه ارائه الگوی کیفی فرآیند مدیریت استعدادهای ورزشی در نظام آموزش و پرورش بود.
روش شناسی: در این تحقیق کیفی جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان حوزه استعدادیابی ورزشی در نظام آموزش و پرورش بودند که بر اساس تجربه، تسلط نظری، دسترسی و تمایل به صورت هدفمند در این مطالعه تعداد 20 نفر انتخاب شد. اطلاعات تحقیق به صورت مطالعه اسنادی، اینترنتی، مصاحبه عمیق کیفی از جامعه تحقیق تا حد اشباع نظری بدست آمد که از مدل پارادیمی اشتراوس و کوربین (۱۹۹۸) انجام شده که کدگذاری داده های حاصل از مصاحبه ها، با سه رویکرد کد گذاری باز، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد مقوله ها در قالب 35 مقوله و 164 کد مفهومی مشخص شد و در دل ابعاد ۶ گانه مدل پارادایمی به صورت موجبات علّی (12 مقوله و 56 مفهوم)، مقوله اصلی و محوری (2 مقوله و 7 مفهوم)، راهبردها (4 مقوله و 28 مفهوم)، شرایط زمینه ای (9 مقوله و 36 مفهوم)، شرایط مداخله گر یا میانجی (5 مقوله و 19 مفهوم)، و پیامدها (3 مقوله و 18 مفهوم) جای گرفتند.
نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که ایجاد زیرساخت های مناسب، تدوین سیاست های حمایتی، بهره گیری از تجهیزات پیشرفته، تقویت مدیریت و نظارت و توجه به شرایط محیطی (داخلی و خارجی)، گام های اساسی برای تحقق فرآیند مدیریت استعدادهای ورزشی در نظام آموزش وپرورش هستند. اجرای این مدل می تواند به شناسایی، پرورش و شکوفایی استعدادهای ورزشی دانش آموزان کمک کرده و در بلندمدت، موفقیت ورزشی و اجتماعی بیشتری برای کشور به همراه داشته باشد.
رابطه تنیدگی ناباروری و حمایت اجتماعی با رشد پس از سانحه با توجه به نقش میانجی گری تاب آوری در زوجین نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۹
71 - 92
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه تنیدگی ناباروری و حمایت اجتماعی با رشد پس از سانحه با توجه به نقش میانجی گری تاب آوری در زوجین نابارور شهر مهاباد انجام شد. روش این پژوش توصیفی- همبستگی و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی زوجین نابارور مراجعه کننده به مراکز ناباروری شهر مهاباد در زمستان سال 1400 بود که 140 نفر از افراد واجد شرایط به شیوه نمونه گیری هدفمند از کلینیک های ناتوانی جنسی و ناباروری شهر مهاباد انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده، پرسشنامه های رشد پس از سانحه- تدسچی و کالهون (1996)، تنیدگی ناباروری نیوتن و همکاران (1999)، حمایت اجتماعی زمن و همکاران (1988) و تاب آوری کونور و دیویدسون (2003) بودند. یافته ها نشان داد با توجه به ضرایب مستقیم و غیر مستقیم و آزمون سوبل، تاب آوری نقش میانجی را در رابطه بین تنیدگی ناباروری و رشد پس از سانحه زوجین نابارور ایفا نکرد، اما تاب آوری نقش میانجی را در رابطه بین حمایت اجتماعی و رشد پس از سانحه زوجین نابارور ایفا کرد. این یافته ها پیامدهای قابل توجهی برای عمل و تحقیقات بالینی دارند که ممکن است راهنمایی هایی در زمینه مشاوره حرفه ای و مداخلات روان شناختی برای زوجینی که ناباروری را تجربه می کنند، ارائه کند.
A Nation State with Multiple Identities: Egypt in the Middle East Transition(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۳, summer ۲۰۲۴
589 - 614
حوزههای تخصصی:
Transition in the Middle East has been one of the most visible characteristics of the Middle East since the end of the Cold War. Having been probably the most penetrated region of the world, the international and the regional orders have always been closely, although mostly asymmetrically related. Thus, the transition in the international arena has been deeply impacting the regional scene, which, along the development from the Cold War through the unipolar moment of the United States to the post-hegemonic/post-US, has resulted in a relatively more independent regional order in the making. The new Middle East is still in transition, with the US having become one among several external actors, old regional powers returning and new ones emerging. But this transition changes not only the actors shaping the new regional order, but also some of the underlying concepts thereof, e. g. that of the regional power.The present paper aims at presenting one of the most ancient regional powers of the Middle East, Egypt, by analysing how the interplay of internal, regional and external developments and the re-identification of the Egyptian state (and society) contributed to its re-emergence as a regional power.
تمایز رویکرد سیاسی با رویکرد فلسفی به مفهوم غرب زدگی در اندیشه آل احمد و شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی مقایسه ای مفهوم غرب زدگی در ادبیات فکری روشنفکران ایرانی، به صورت موردی داریوش شایگان و جلال آل احمد، برای فهم ریشه تمایزات دیدگاه های آنها انجام شده و در آن سعی شده تا ضمن تحلیل نگرش آل احمد و شایگان به این مفهوم، دو رویکرد متفاوت سیاسی و فلسفی حاکم بر نگرش روشنفکران ایران در مواجهه با سیطره فرهنگ و تمدن غربی بر جامعه ایرانی تبیین و راهکارهای آنها برای رهایی از این وضعیت مورد ارزیابی و مقایسه قرار گیرد. روش تحلیلی - مقایسه ای در این پژوهش موردتوجه بوده که با به کارگیری آن سعی شده ضمن تحلیل مفهوم غرب زدگی در ادبیات فکری این دو روشنفکر و بررسی نسبت خاستگاه فکری آنها با ادبیات فکری و تمایز اساسی میان آنها مورد بررسی قرار گیرد. یافته اصلی پژوهش نشانگر آن است که تمایز اصلی مفهوم غرب زدگی اندیشه آل احمد و شایگان، ریشه در رویکرد متفاوت فلسفی و سیاسی آنها در بررسی نسبت میان تمدن مدرن غربی با فرهنگ و تمدن های غیراروپایی است. نتیجه کلی نشان می دهد که رویکرد سیاسی و اقتصادی آل احمد منجر به استفاده پسااستعماری مفهوم غرب زدگی شده درحالی که نگاه فلسفی شایگان که مبتنی بر نقد هستی شناختی مدرنیته است، دیدگاه های وی را به سوی نگرش های پسامدرن سوق داده است.
مطالعه جامعه شناختی شکاف میان «قانون مصوب» و «زندگی اجتماعی» در نظام حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
841 - 872
حوزههای تخصصی:
واردات قانون و ایجاد نظام حقوق جدید، موضوع این تحقیق، یکی از رویدادهای بسیار بااهمیت تاریخ ایران معاصر است؛ زیرا بر پایه رویکرد جامعه شناسی حقوق، هنجارهای اجتماعی و از جمله قانون برآمده از پیوندهای اجتماعی است و ضمانت اجرای قواعد هنجاری را جامعه به دولت چونان کارگزار وجدان جمعی سپرده است. یافتن پاسخی برای این پرسش که بنیاد نظری استقلال نظام حقوق منفک از جامعه چیست؟ هدف مقاله است و روش بررسی انتقادی رویکرد جامعه شناسی حقوق دورکیم، نتیجه و مراحل پاسخ را به این ترتیب آشکار کرد که ضمن نادیده گرفتن تدریجی بودن ایجاد قواعد نظارت اجتماعی، با انحصار حقوق در قانون همراه با انحصار ضمانت اجرای حقوق، مبنای اعتبار حقوق از جامعه به دولت منتقل شده و قانون وضعی به عنصر اصلی نظام حقوق تبدیل می شود و این نظام حقوق متکی به دولت را می توان به کمک واردات قانون وضعی از اروپا ایجاد و مستقر نمود. بحث درباره امتناع واردات قانون برای پیوند دادن حقوق با جامعه گامی در تحقق بند 5 و بند 9 «سیاست های کلی نظام قانون گذاری» خواهد بود.
طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 279
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه، سیاست گذاری برای بهبود ارتباط دانشگاه و صنعت ارزش و اهمیت زیادی دارد و آموزش دانشگاهی باید بر اساس نیازهای صنعت و جامعه باشد. بنابراین، هدف این مطالعه طراحی الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه بود.
روش: این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش 15 نفر از خبرگان دانشگاه و صنعت بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه عمیق بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه دارای 30 کد باز (یا شاخص)، 7 کد محوری (یا مولفه) و 3 کد انتخابی (یا مقوله) بود. در این مطالعه کدهای انتخابی شامل مقوله زمینه ای (با سه کد محوری شامل مولفه ساختاری دانشگاه، مولفه ساختاری صنعت و مولفه روانشناختی)، مقوله علّی (با دو کد محوری شامل مولفه قانونی و حقوقی و مولفه فرهنگی و اجتماعی) و مقوله راهبردی (با دو کد محوری شامل مولفه سیاست گذاری و حمایت دولت و مولفه مدیریتی) بودند. در نهایت، الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه درباره الگوی آموزش دانشگاهی مبتنی بر نیازهای صنعت در دانشگاه می توان در جهت بهبود وضعیت موجود آموزش دانشگاهی گام موثری در سه مقوله زمینه ای، علّی و راهبردی از طریق مولفه ها و شاخص های آنها برداشت.
تبیین و رتبه بندی عامل های سازمانی تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
455 - 472
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تبیین و رتبه بندی عوامل سازمانی موثر در تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده کرده است. در بخش کیفی، از تکنیک دلفی با مصاحبه از خبرگان دانشگاهی و سازمانی، شامل مدیران ارشد و میانی نظام آموزش و پرورش، در چهار مرحله بهره گرفته شد. در بخش کمی، داده ها از مدیران مدارس استان مازندران با استفاده از پرسشنامه ۹۶ گویه ای محقق ساخته جمع آوری و با مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS تحلیل شد. برای رتبه بندی عوامل، از تکنیک فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و پرسشنامه ماتریسی در نرم افزار Expert Choice استفاده گردید. نمونه گیری به روش هدفمند در بخش کیفی و خوشه ای نسبی چندمرحله ای در بخش کمی انجام شد و شامل ۲۰ نفر در بخش کیفی، ۲۸۱ مدیر مدرسه در بخش کمی، و ۳۵ نفر در بخش رتبه بندی بود. اعتبار و روایی ابزارها با استفاده از روش های آزمون مجدد، آلفای کرونباخ، و روایی محتوایی و سازه ای تایید شد.
یافته ها: تحلیل کیفی نشان داد که مدل عوامل سازمانی تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در آموزش و پرورش شامل هفت بعد اصلی (علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی، روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، و سبک زندگی) و ۲۴ مولفه است. تحلیل کمی، تمامی مولفه های مدل پژوهش را تایید کرد. نتایج رتبه بندی نشان داد که بعد "استقلال و آزادی" و مولفه "امنیت شغلی" بیشترین اهمیت را دارند.
نتیجه گیری: این پژوهش مدل جامعی برای تحقق بیانیه گام دوم انقلاب در نظام آموزش و پرورش ایران ارائه می دهد که بر اهمیت استقلال، آزادی، و امنیت شغلی به عنوان عوامل کلیدی سازمانی تاکید دارد. این مدل می تواند راهنمایی برای سیاست گذاران و مدیران در جهت بهبود و هم راستا کردن نظام آموزش و پرورش باشد.
نقش مراسم های آیینی در شکل گیری فضاهای تاریخی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
137-165
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مراسم آیینی محرم و صفر در شکل گیری فضاهای تاریخی شهر اردبیل می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و نحوه گردآوری اطلاعات نیز مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی و برداشت های میدانی است. شهر اردبیل از دیرباز به عنوان مهد تشیع مورد توجه بوده و از دوره صفوی به لحاظ مراسم های آیینی محرم و صفر از مراکز مهم برگزاری چنین مراسمی به شمار می رود. بررسی و تحلیل های انجام گرفته حاکی از آن است که دو مؤلفه "مسیرهای حرکتی" و "نقاط عطف" در مراسم آیینی محرم و صفر بر شکل گیری سازمان فضایی شهر اردبیل تاثیرگذار بوده اند. مسیر حرکت دسته های عزاداری به صورت پایدار در طول سال های مختلف منطبق بر مسیرهایی است که در استخوان بندی و ساخت اصلی بافت تاریخی شهر اردبیل جای دارند و توسعه و گسترش شهر در طول زمان در اطراف آن واقع شده است. همچنین مسیر حرکت دسته های عزاداری در ارتباط با فضاهای مهم و هویت بخش شهر، و نقاط اصلی و کانونی شهر همچون مسجد عالی قاپو (دروازه)، سقاخانه حضرت ابوالفضل (ع) و بازار تاریخی شهر اردبیل پدید آمده اند. نتایج این تحلیل ها در کنار هم نشان دهنده نقش مهم و شاخص مراسم آیینی محرم و صفر در انسجام کالبدی– فضایی بخش تاریخی شهر اردبیل می باشد.
پیامدهای سلبی و ایجابی مصرف رسانه های جمعی بر تغییرات سبک زندگی ایرانیان: مروری بر پژوهش های کلان کشوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه سبک زندگی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
37 - 68
حوزههای تخصصی:
رسانه های جمعی، امروزه بخشی از زندگی خانواده های ایرانی شده و بعد از ظهور آن، سبک زندگی دچار تغییراتی اساسی (ابعاد ایجابی و سلبی) شده است. بر این اساس هدف پژوهش، مطالعه پیامدهای سلبی و ایجابی مصرف رسانه های جمعی بر تغییرات سبک زندگی ایرانیان است. روش تحقیق از نوع فراتحلیل کمی و مرور سیستماتیک با تکیه بر منابع و اسناد علمی منتشرشده از سایت نورمگز، مگ ایران و ایران داک دربازه زمانی 1384-1403 است. از جامعه آماری 98 پژوهش؛ با رعایت مراحل غربالگری و ملاک ورود (پیمایش و کمی بودن، دارا بودن حجم نمونه و ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن، سطح معنی داری و اعتبار علمی)؛ 50 سند به روش نمونه گیری غیراحتمالی (تعمدی و دسترس)؛ انتخاب و وارد نرم افزار cma2 شده است. آزمون مورداستفاده d کوهن و f فیشر و آزمون هایQ است. درنهایت ضریب اندازه اثر نشان می دهد که مصرف رسانه های جمعی بر سبک زندگی ایرانیان تأثیر معنی داری داشته و 28 درصد از آن را پیش بینی می کند. در نهایت پیامدهای سلبی مصرف رسانه های جمعی شامل: سبک زندگی سنتی (40 درصد)؛ سبک زندگی زناشویی (18 درصد)؛ سبک زندگی ورزشی (38 درصد)؛ سبک زندگی معنوی (52 درصد) و سبک های فراغتی (20 درصد) و پیامدهای ایجابی رسانه های جمعی شامل: سبک زندگی سلامت محور (21 درصد)؛ سبک زندگی مدرن (22 درصد)؛ سبک زندگی پرخطر (10 درصد)؛ سواد رسانه ای (36 درصد) و سبک زندگی متظاهرانه (62 درصد) هستند.