علیرضا دویران

علیرضا دویران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

مقایسه تطبیقی ساختار اقتصاد دست فروشی در شهرهای مذهبی ایران و عراق (دست فروشان بازار رضا(ع) مشهد (ایران) و بازار امام صادق(ع) کربلا (عراق))(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اقتصاد غیررسمی ایران دست فروشان شهرهای زیارتی عراق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۴
مقدمه مطالعه ساختار اقتصاد غیررسمی شهرهای مذهبی از جمله پژوهش های نوینی است که شناخت کارکردهای ساختاری آن در بدنه شهرهای مذهبی ایران و تطبیق آن با شهرهای مذهبی خارج از کشور، می تواند برنامه ریزی مدیریتی آن را نظام مند کند. پژوهش حاضر به لحاظ روش مطالعه و تطبیق شرایط اقتصاد غیررسمی شهرهای مذهبی در دو کشور مجزا، مطالعه ای نو محسوب می شود. در واقع، نوآوری پژوهش حاضر در مطالعه ساختار اقتصاد غیررسمی دو شهر مذهبی مهم در دو کشور مجزا با روش داده بنیاد است. این پژوهش با هدف شناخت تفاوت های اقتصاد غیررسمی شهرهای مذهبی ایران و عراق، نظام ساختاری اقتصادهای معیشتی وابسته به دست فروشی در پیرامون اماکن زیارتی را تبیین کرده است. مطالعه حاضر، به بررسی تطبیقی ساختار اقتصاد غیررسمی مبتنی بر دست فروشی در پیرامون اماکن زیارتی شهر مشهد ایران (بازار امام رضا (ع) ) و شهر کربلا عراق (بازار امام صادق (ع) ) می پردازد و ویژگی های آن را تفسیر می کند. به این دلیل، بنیان سؤال پژوهش بر این مبنا نهاده شده است که اساس ساختار تطبیقی اقتصاد غیررسمی مبتنی بر دست فروشی در شهرهای مشهد و کربلا چگونه است و کدام تشابه و تفاوت های کارکردی را دارد؟ این پژوهش با تکیه بر چارچوب نظری اقتصاد غیررسمی و روش شناسی مبتنی بر پدیدارشناسی، اقتصاد غیررسمی دست فروشان شهر کربلای عراق را با دست فروشان شهر مشهد در مدل زمینه گرا مقایسه تطبیقی کرده است. مواد و روش ها مبنای روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع کیفی مبتنی بر مطالعه پدیدارشناسانه تفسیری است که روش گردآوری اطلاعات به شیوه میدانی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهده محیطی (تجربه زیسته) بوده است. جامعه هدف، دست فروشان سیار مستقر در بازار و پیرامون اماکن زیارتی شهرهای مذهبی هستند که در حجم نمونه ای حدود 50 مورد (30 دست فروش در مشهد و 20 دست فروش در کربلا) به شیوه نمونه گیری در دسترس انجام گرفته است. واحد و محدوده جغرافیایی مورد مطالعه، بازار امام صادق (ع) در شهر کربلا واقع در کشور عراق و بازار امام رضا(ع) در شهر مشهد کشور ایران است. ویژگی های مشترک این دو شهر در پذیرش گردشگران ایرانی (زائران) و حجم مبادله کالایی، عاملی بر انتخاب این دو شهر بوده است. با توجه به تراکم زمانی زائران در شهرهای کربلا و مشهد، مقیاس زمانی مورد مطالعه بازار امام صادق (ع) در کربلا، بهمن 1403 و بازار امام رضا (ع) در شهر مشهد تابستان 1403 بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها به شیوه زمینه ای مبتنی بر فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفته و در نهایت، مقوله بندی تطبیقی شکل یافته است. روایی پژوهش حاصل، از طریق اشباع نظری بوده که با انباشت اطلاعات مشابه و نبود پاسخ جدید با تکراری شدن پاسخ ها فرایند جمع آوری منقطع، طبقه بندی و ساماندهی داده ها صورت پذیرفت. یافته ها با توجه به سطح مطالعه و محدودیت زمانی حضور در شهر کربلا در کشور عراق و شهر مشهد ایران، یافته های حاصل از گزاره ها و مقوله های استخراج شده، مشاهده و تجربه زیسته مستمر بازارهای مورد مطالعه، آنچه در تطبیق نظام دست فروشی شهرهای کربلا و مشهد حاصل می شود، این است که نظام دست فروشی در شهرهای کربلا و مشهد اقتصاد معیشتی وابسته به بنکداران بوده و بر تأمین نیازهای خانواده مبتنی است. این نسبت در شهر کربلا با توجه به ساختار سنی دست فروشان، ابعاد فردی بیشتری دارد. دست فروشان هر دو شهر (کربلا و مشهد) عمدتاً از طبقه پایین جامعه و ساکن در مناطق حاشیه ای و کم برخوردار شهر هستند که از نظر درآمد به دست فروشی وابستگی کامل دارند. کیفیت محیط و کالا در نظام دست فروشی شهرهای مورد مطالعه عمدتاً بر کالاهای رسوبی و کم کیفیت مبتنی است که سطح ارزانی، امکان چانه زنی مشتری بر سر قیمت، حجم تهیه سوغات توسط زائران (گردشگران) عامل جذب مشتری است. نظام کالایی دست فروشان شهر مشهد عمدتاً به تولیدات داخلی و چینی وابسته است که تولیدکنندگان داخلی اطراف بازار و کارگاه های تولیدی پیرامون مشهد هستند. اما در شهر کربلا این نسبت به تولیدات و واردات خارجی کم کیفیت مانند چین، ترکیه، ایران و بخش کوچکی از تولیدات عراق و کشورهای حاشیه خلیج فارس (با برند عربی) وابسته است. ساختار مشتریان دست فروشی در هر دو شهر مشهد و کربلا با تکیه بر زائران (گردشگران مذهبی) بنیان نهاده شده که این نسبت در شهر مشهد عمدتاً به گردشگران داخلی (ایرانی) و در شهر کربلا بیشتر به گردشگران خارجی ایران، و پاکستان، و افغانستان، آذربایجان با تمرکز زائران ایرانی وابسته است. کیفیت محیطی در شهر مشهد نسبتاً مناسب و مبتنی بر طراحی شهری است. این نسبت در بازار کربلا در وضعیت نامناسب، آشفته و متراکم قرار گرفته است که بهداشت محیطی مناسب ندارد. نظام توزیع و فروش کالا در شهرهای مشهد و کربلا تقریباً دارای ساختار یکسانی است با این تفاوت که در شهر مشهد نظام چند توزیعی منطبق بر تعدد عمده فروشان و در شهر کربلا منحصر به چند عمده فروش و کاسبان رسمی بازار است. ارتباط و تعامل دست فروشان شهر مشهد با کاسبان رسمی با توجه به پذیرش فروش کالاهای رسوبی آنان متعامل همراه با تنش های موردی است. این مهم در شهر کربلا بر نظام عشیره ای و فامیلی منطبق است که در تعامل مناسب با کاسبان رسمی قرار دارد. نظام پولی و مبادله ای کالا در شهر مشهد مبتنی بر فروش نقدی یا کارت خوان به صورت ریالی یا ارزی است که این مورد در شهر کربلا منطبق بر نظام صرفاً نقدی منطبق بر دینار، ریال و دلار است. مدیریت شهری در هر دو شهر در مواجهه با دست فروشان از اهرم های قهری استفاده می کند و سعی بر کنترل از طریق جمع آوری آنان را دارد. نسبت این مهم در شهر مشهد با گرایش به سمت ساماندهی، هدایت، تخصیص فضا حرکت کرده، ولی در شهر کربلا منطبق بر برخورد قهری نسبتاً شدید توسط پلیس (شرطه ها) است. نتیجه گیری نتایج نهایی این پژوهش نشان می دهد ساختار کارکردی دست فروشان شهرهای مذهبی ایران و عراق (مشهد و کربلا) در بعد زنجیره نهایی (دست فروشان) دارای ساختار یکسان بوده که در تعامل با کاسبان و مشتریان قرار دارد؛ لذا علی رغم تفاوت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشورهای ایران و عراق، کارکرد دست فروشان الگوی همسان با تفاوت های محدود دارد که این تفاوت ناشی از ساختار سنی دست فروشان، نظام عشیره ای و قبیله ای، وابستگی و انحصار، کیفیت محیطی، تخصیص فضا و نوع کالا است. با توجه به ساختار پژوهش حاضر که بر مقایسه تطبیقی ساختار عملکردی دست فروشان تمرکز داشته است، پیشنهاد می شود سایر ابعاد دست فروشی مانند شبکه عملکردی، نظام زنجیره تأمین و عرضه کالا در قالب پژوهش های بنیادی و کاربردی نظام دانشگاهی مطالعه شود تا جریان های اقتصادی آن بیشتر تبیین شود.
۲.

Comparison of Tourists' Pre- and Post- Intentionality Attitudes towards Tourism Effects(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: Tourism Intentionality Prior Post-reflection Zanjan

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳ تعداد دانلود : ۵۸
Intentionality is a form of received and perceptual awareness through which humans relate to their geographical lifeworld. This awareness is acquired both objectively and, at times, subjectively, and is shaped through various mediating factors. In the context of urban tourism, the structure of such intentionality is grounded in phenomenological and post-phenomenological approaches, emerging from the relational dynamics between humans and tourism elements. The present study aims to explore the manner and conditions of tourists' intentional perception—tourists being positioned as the observer (subject) toward tourism artifacts and sites—considered as the observed (object). The research methodology is qualitative, based on phenomenological and post-phenomenological perspectives, and employs semi-structured interviews conducted with tourists in the city of Zanjan.Data were analyzed using the grounded theory model, involving open, axial, and selective coding. The resulting categories were interpreted and classified within the contextual framework of factors, mediators, and symbols of intentionality. Findings indicate that tourists’ awareness and understanding differ between initial (prior) and subsequent (posterior) stages of intentionality and follow a developmental trajectory. Categories such as attractions, religion, handicrafts, traditional markets, contemporary history, and mummification—which characterized the initial stage—give way in the subsequent stage to religion, culture and beliefs, architecture and identity, history and civilization, diversity of heritage, and heritage preservation, reflecting a shift in the mental structure of perception. As a result, touristic intentionality is influenced by direct observation, length of stay, and various intermediating factors (such as services, support systems, interpretation, and guidance). Ultimately, it is a function of the volume and quality of information received from the objects (tourism elements) through the mediating role of the subjects (tourists).
۳.

کنشگری ارتباطی در مدیریت پروژه های شهری، نمونه مورد مطالعه: مدیریت شهری زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کنش مدیریت شهری داده بنیاد زنجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۵
کنش مبتنی بر تعامل و تفاهم چندجانبه، الگویی است ریشه در نظریه کنشی یورگن هابرماس که اصول آن در مشارکت، مباحثه، تفاهم، تمرکز و انحصار خارج از قدرت تبیین می شود. مدیریت شهری نوین با این رویکرد می تواند توسعه شهری را با نگاه جمعی و کارشناسی کثرت گرا به پایداری سوق دهد. این پژوهش باهدف تبیین رویکرد کنش ارتباطی هابرماس در مدیریت میانی در پیشبرد پروژه های توسعه شهری انجام گرفته است. روش تحقیق از نوع کیفی مبتنی بر رویکرد داده بنیاد است که به شیوه پدیدارشناسی (تفسیری استقرایی) شکل گرفته است. واحد جغرافیایی و جامعه موردمطالعه، شهر زنجان و مدیریت های اثرگذار بر توسعه شهری هستند. گردآوری داده ها حاصل مصاحبه های نیمه ساختارمند و مشاهده های موردی است که در آن مدیران میانی سازمان های با اثرگذاری بیشتر در مدیریت شهری با حجم نمونه ای بالغ بر 45 نفر بوده اند. تحلیل داده بر اساس مدل داده بنیاد در فرایند کدگذاری باز انجام و با کدگذاری محوری و انتخابی، مفاهیم و مقوله های کلیدی استخراج گردید. تبیین تفسیری مقوله ها و مفاهیم استخراج شده در مدل پارادایمی مبتنی بر شرایط علّی، زمینه ای، میانجی، راهبردی انجام گرفته و شرایط پیامدی تبیین گردید. نتایج نشان می دهد مقوله های قدرت، ترس، مقاومت، اجبار، فردگرایی و انحصارگرایی، اطاعت و دستورپذیری، وابستگی و منافع سازمانی به عنوان عوامل غیر کنشی و تعامل، پذیرش و مقبولیت، نقدپذیری، تفاهم، مشارکت نهادی و ارتباط داده ای به عنوان عوامل کنشی فعال شناخته می شوند. پیامد های حاصل از شرایط علّی، زمینه ای میانجی و راهبردی نشان می دهد یک جانبه نگری، فردگرایی، تفکر سیاسی و جناحی، تغییرات مداوم، رویه های اداری، کاهش سرمایه اجتماعی ناشی از انحصارطلبی، ناتوانی مدیریت شهری در پیشبرد کیفی و به هنگام پروژه های شهری و نارضایتی شهروندان پیامد مانع برای ایجاد کنش ارتباطی است. شرایط پیامدی تقویت حس تعلق، کنش مفاهمه ای، همیاری و همکاری نهادی، تخصص مبتنی بر مشورت، کثرت گرایی و هم افزایی نهادی را مؤثرترین شرایط پیامدی در پیشبرد کیفی مدیریت پروژه های شهری تبیین کرده است.
۴.

نگرش رویکردی مدیران شهری به ساماندهی بافت های ناکارآمد شهری، مطالعه موردی: به افت های اسکان غیر رسمی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسکان غیررسمی قدرت شهری مدیریت زنجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
علی رغم گذشت چندین دهه از روند اجرای طرح های ساماندهی بافت های ناکارآمد شهری، هنوز این مسئله به عنوان موضوعی نوظهور شناخته می شود که نه تنها تکراری نشده است بلکه با بروز مسائل جدید ابعاد تازه ای به خود گرفته است. در این فرایند آنچه بار موفقیت یا ناکارآمدی مداخله را به عهده دارد مدیریت شهری است که همواره تصمیم ساز و تصمیم گیر مداخله بوده است. این مطالعه از نوع تحقیقات آمیخته (کمی و کیفی) با ماهیت اکتشافی است که ساختار آن بر چارچوب استقرایی - تفسیری و اثبات گرایی بنیان نهاد شده است. جامعه موردمطالعه مدیران شهری شهر زنجان، باتجربه مداخله در بافت های ناکارآمد شهری (اعضای ستاد ساماندهی اسکان غیررسمی) می باشند. حجم نمونه با اشباع نظری و در تطابق با اصول روش شناسی کیو 25 نفر بوده است. داده ها به صورت کیفی مبتنی بر گزاره های کیو و کمی (تحلیل عاملی اکتشافی) تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد از مجموع 40 کیو مستخرج شده، 7 مضمون ناکارآمدی طرح ها، توزیع نامناسب منابع شهری، اقتصاد ساکنان، حقوق مالکیت، ناکارآمدی مدیریت شهری، طرح های توسعه، ظرفیت محلی و قدرت شهری مفاهیم اصلی مداخله در بافت های اسکان غیررسمی را شکل می دهند. یافته های تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد پنج عامل قدرت شهری، عدالت توزیع، اقتصاد، ناکارآمدی طرح ها و حقوق مالکیت ذهنیت و نگرش اصلی مدیران در مواجه با بافت های ناکارآمد می باشد. نتایج نشان می دهد قدرت شهری با اختصاص 33 درصد بار عاملی به عنوان ذهنیت برتر مدیران شهری در مداخله لحاظ گردیده و بهترین روش مداخله را قدرتمندسازی ساکنان جهت حضور در مدیریت شهری می دانند.
۵.

بررسی تجربی اثر پداگوژی خود راهبر در آموزش مبتنی بر مکان جغرافیایی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: خودراهبری مطالعات اجتماعی دانش آموزان مکان محور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۶
پیشینه و اهداف: خود راهبری الگویی از آموزش تسهیلگرانه است که در آن فرد باتکیه بر توانایی اکتشافی فردی و گروهی، با تسهیلگری نظام آموزش در فرایند یادگیری قرار می گیرد. این پژوهش باهدف ارزیابی تطبیقی دو روش یادگیری خود راهبر (فردی و گروهی) در دروس مکان محور پرداخته است. روش: روش پژوهش از نوع مقایسه ای پس رویدادی است. جامعه آماری پژوهش مبتنی بر تعداد 22 دانش آموز چهارم ابتدایی یکی از مدراس شهر زنجان در غالب دو گروه همسان بوده است. شیوه خود راهبری فردی و گروهی برای دو درس مکان محور مطالعات اجتماعی پیاده سازی و نتایج به صورت تفسیری و آزمون تراکمی ارزیابی شد. یافتهها: یافته ها نشان می دهد شیوه خود راهبر فردی برای درس های با ماهیت مکانی کوچک مقیاس (محله) و شیوه خودراهبرگروهی برای درس های با ماهیت مکانی گسترده (مانند کشور) مؤثر عمل نموده است. طوری که علرغم مؤثر بودن هر دو روش در یادگیری دانش آموز شیوه خود راهبر فردی نیازمند حضور در میدان جغرافیایی و شیوه خود راهبردی گروهی نیازمند بررسی کتابخانه ای (کتب، مقالات، وبگاه ها، اطلس ها وغیره) بیشتر کاربردی بوده است. آزمون تراکمی نشان می دهد میانگین نمرات دانش آموزان در روش خود راهبری فردی 75/19(از بیست) و در روش خود راهبری گروهی 89/18(از بیست) می باشد. این نسبت برای درس های مکان محور غیر میدانی با پهنه سرزمینی گسترده در روش خود راهبری فردی 80/17 و در روش خود راهبری گروهی 80/19(از بیست) می باشد.          نتیجه گیری: در نتیجه ماهیت محتوایی درس های مکان محور تعیین کننده در بکارگیری نوع و الگوی روش های آموزش و یادگیری مانند خود راهبری می باشد. 
۶.

ارزیابی تطبیقی کنشگری رسانه ای دانشجویان (مورد مطالعه: قطب جغرافیایی 4 دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کنشگری رسانه مقایسه جغرافیایی دانشگاه مأموریت گرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۹۲
رسانه ها نقش تعیین کننده در نوع و نحوه هدایت کنشگری مسائل اجتماعی دارند. ارتباط دانشگاه و دانشجویان با رسانه های متعدد و متنوع اجتماعی بیشترین تأثیر را در هدایت افکار و اندیشه های آنان به ویژه در رخ داد مسائل اجتماعی سیاسی دارد. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی - تبیینی و با هدف کاربردی منطبق بر رویکرد تطبیقی به بررسی نقش رسانه های اجتماعی در واپایش و هدایت افکار دانشجویان دانشگاه مأموریت گرای فرهنگیان در ارتباط با وقایع مهر سال 1401 پرداخته است. روش گردآوری داده ها به شیوه میدانی در قالب پرسش نامه از دانشجویان پردیس های استان های قطب 4 جغرافیایی (زنجان، آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان، قزوین) بوده است. داده های با تکیه بر سه مؤلفه اصلی منابع رسانه، عملکرد رسانه و بازخورد رسانه جمع آوری شده و با استفاده از مدل رادار تمرکز، مدل تعقیبی مبتنی بر روش شفه تجزیه وتحلیل صورت پذیرفت. نتایج نشان می دهد کنشگری رسانه ای دانشجویان قطب 4 دانشگاه فرهنگیان با اختلاف میانگین 12/0 و واریانس 25/0(در جهت مثبت)، نزدیک به متوسط بوده و دانشجویان استان های مورد مطالعه علی رغم داشتن فاصله جغرافیایی با مقدار F برابر با 204/0 و سطح معناداری 922/0 در کنشگری رسانه ای تفاوت معنادار با همدیگر نداشته و دارای اختلاف شدید نگرشی نیستند. علی رغم متوسط بودن کنشگری رسانه ای دانشجویان و نبود تفاوت معنادار بین استان های مورد مطالعه با توجه به ساختار مأموریت گرای دانشگاه فرهنگیان (تربیت معلم برای نسل های فعلی و آتی) کنشگری رسانه ای در این دانشگاه نیازمند پیاده کردن سیاست های ارتقادهنده است
۷.

پداگوژی گفتمانی و کنشی هابرماس در آموزش جغرافیا

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کنش ارتباطی هابرماس آموزش جغرافیا تحلیل فضایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵ تعداد دانلود : ۶۸
پیشینه و اهداف: کنش مفاهمه ای ارتباطی است مبتنی بر تعامل چندسویه مفهوم و محتوا که ساختار آن با تفاهم اشتراکی چندجانبه مبتنی بر تخصص (نه انحصار)، اساس می یابد. در این کنش افراد در میزواره ای آزاد با مشارکت همدیگر و خارج از فرایندهای انحصار و قدرت به تبادل نظر پرداخته و در روی مفاهیم به درک مشترک رسیده و مفهوم واحد ارائه می دهند. روش ها: این پژوهش به بررسی نقش کنش ارتباطی مبتنی بر نظریه هابرماس در آموزش های مکان و فضاپایه جغرافیا پرداخته است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات سامان مند مبتنی بر مرور و توسعه ادبیات نظری و مدل سازی تبیینی است که گردآوری داده های آن مبتنی بر ادبیات کتابخانه ای می باشد. یافته ها: یافته ها نشان می هد فلسفه مبتنی بر کنشگری پداگوژیک می تواند در تبیین مفاهیم جغرافیا به ویژه تحلیل فضایی عوامل و عناصر جغرافیایی مؤثر عمل نموده و با عملکرد اکتشافی یادگیری مفاهیم جغرافیایی را پایدار نموده و مفاهیم تحلیلی جغرافیا را با کنش تفاهمی ساختار مشترک می دهد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که آموزش های مبتنی بر کنشگری ارتباطی در ساختار دروس میان رشته ای جغرافیا ضمن ایجاد ارتباط تعاملی، هم افزایی آموزشی میان رشته ای را نیز توسعه می دهد. 
۸.

اثر تعاملی بازار سیار شبانه در توسعه اقتصاد شهری (مطالعه موردی: خرده فروشان شبانه بافت مرکزی شهری زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کیفیت محیط اقتصاد شبانه خرده فروشان زنجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۱ تعداد دانلود : ۸۵
بازار سیار شبانه شهری بازاری است مبتنی بر ساختار اقتصاد غیررسمی که توسط دست فروشان در فضاهای پرتحرک شکل گرفته است و در تعامل با فضا خود را توسعه می دهد. ماهیت این بازار مبتنی بر اقتصاد خرده فروشی است و بررسی اثرات آن در توسعه اقتصاد شهری اهمیت و ضرورت دارد. این پژوهش با هدف بررسی اثر تعاملی بین اقتصاد مبتنی بر خرده فروشی و کیفیت فضای شهری بافت مرکزی شهر زنجان تدوین یافته است. روش پژوهش از نوع کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است که با استفاده از روش استقرایی - تفسیری منطبق بر بنیان پدیدارشناسی تبیین شده است. جامعه آماری پژوهش فعالان اقتصادی (خرده فروشان) شبانه مستقر در بافت مرکزی شهری زنجان (پیاده راه خیابان امام و میدان انقلاب) هستند. روش گردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است و حجم نمونه به شیوه اشباع داده ای 21 فعال اقتصادی را شامل می شود. تجزیه وتحلیل داده ها با مدل زمینه گرا در قالب کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی است؛ به طوری که با ساخت مفاهیم و مقوله ها، عوامل علّی، زمینه ای، میانجی و راهبردی استخراج و شرایط پیامدی تبیین شدند. در نهایت، نتایج نهایی تحلیل ها در مدل پارادایمی ترسیم شد. یافته ها نشان می دهد تعامل بین کیفیت فضای شهر، حضور شهروندان و اقتصاد شبانه تعاملی چندسویه و اثرگذار بر یکدیگر است. شرایط پیامدی غیرفعال مانند رفتار قهرآمیز مدیریت شهری با فعالان، ضعف برنامه ریزی و سامان دهی، گسترش تدریجی، ظرفیت کنترل پذیری و رهاشدگی، کیفیت محیطی و حیات اجتماعی فضای شبانه را به تدریج دچار افت می کند.  از سوی دیگر، هم زیستی فعالان اقتصادی، حضور خانوادگی و گروهی شهروندان، کیفیت بخشی فضای محیطی بافت، حس تعلق مکان و فضا، پویا شدن فضای شبانه شهر، التقاط کار و فعالیت با گردش و تفریح شبانه به تعامل و وابستگی فضای شهر با بازار شبانه منجر شده است و ضمن توسعه اجتماعی، توسعه اقتصاد شهری را سبب ساز می شود.
۹.

بررسی تجدید حیات صنایع دستی در اقتصاد محلی شهری (مطالعه موردی: خیابان مسگرهای شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصاد محلی تجدید حیات زنجان شرایط پیامدی مسگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۸ تعداد دانلود : ۱۲۴
مقدمه: در نظام نوین اقتصادی اصولاً محل تولید از محل فروش جدا شده و ساختار منسجم تری ایجاد کرده است. این مهم در صنایع دستی مقداری متفاوت عمل کرده و معمولاً محل فروش و تولید یک مکان است. در این بین، محورهای شهری به ویژه محورهای مرکزی شهر به تناسب نوع کارکرد آن، محل تولید و فروش صنایع دستی مختص به خود است. کارکرد اقتصادی محورهای شهری در بخش صنایع دستی به تدریج الگوی مشخص پیدا کرده و سازمان کارکردی مخصوص به خود پیدا می کند. محورهای شهری قدیمی با فعالیت سنتی (صنایع دستی) که در گذر زمان فرسوده و دچار اضمحلال کارکردی شده اند با برنامه های تجدید حیات فعالیت رونق می گیرند و ساختار کارکردی فعال را پذیرا می شوند. کارکردی که به دنبال تجدید هویت گذشته خود با رویکرد معاصر بوده و ضمن بازساخت حیات اقتصادی گذشته، پذیرای گردشگران نیز می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثر تجدید حیات محورهای تاریخی هویتی شهر با رویکرد صنایع دستی به نقش احیای صنایع دستی در توسعه اقتصاد محلی محورهای شهری پرداخته است. بر این اساس، سؤال پژوهش این است که باز ساخت صنایع دستی در محورهای تاریخی شهر چگونه به رونق اقتصاد شهری منجر شده است؟ چالش های اقتصاد شهری مبتنی بر صنایع دستی در محورهای تاریخی چه عواملی بوده و راهبردهای توسعه آن چیست؟ مواد و روش هارویکرد پژوهش حاضر، از نوع تحقیقات کیفی استقرایی مبتنی بر روش پدیدارشناسانه تفسیری است که از رویکرد داده بنیاد استفاده کرده است. گردآوری داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته و بدون ساختار انجام یافته است. واحد جغرافیایی پژوهش دربرگیرنده اصناف مرتبط با صنایع ظروف مسی مستقر در خیابان مسگرهای شهر زنجان است. واحد اجتماعی پژوهش شامل فعالان صنایع ظروف مسی محور یادشده است. داده ها بر اساس نمونه گیری هدفمند و نظری شامل 24 فعال مستقر در خیابان مسگرها (توحید) بوده است. تحلیل داده به شیوه تفسیری استقرایی (از جزء به کل) در مدل داده بنیاد انجام یافته است، طوری که ابتدا داده ها کدگذاری باز (به تعداد 650 کد) شده، و با ادغام موارد مشترک و مشابه کدها تقلیل یافته، سپس با کدگذاری محوری، و در نهایت با کدگذاری انتخابی مقوله و مفاهیم اصلی استخراج شد. در چنین فرایندی مدل الگوواره ای حاصل از شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردی و درنهایت، پیامدی ترسیم و تبیین شد.یافته هاتحلیل داده بنیاد نشان داد مفاهیم اصلی خدمات و تسهیلات، برندسازی محصول و کیفیت کالبدی بنیان های تعیین کننده در اقتصاد محلی مبتنی بر صنایع دستی مس در محور مسگرهای زنجان است که در ارتباط با فضای شهری بافت مرکزی شهر عملکرد می یابد. عوامل علّی، زمینه ای و شرایط میانجی و راهبردی در ساختارهای قوت، فعال چالش، مانع و کندکننده در تحرک و پویایی اقتصاد محلی و یا در تناقض با آن اثرگذار بر روند و فرایند احیا و تجدید حیات اقتصاد محلی مبتنی بر صنایع دستی بوده اند. حاصل فرایند داده بنیاد در شرایط پیامدی مدل الگوواره ای نشان می دهد برند شدن صنایع دستی مس زنجان و پشتیبانی از آن با حضور جوانان، تحصیل کردگان، گردشگران رونق اقتصاد محلی را با پیامد مثبت و در سوی دیگر سازمان فضایی نامناسب، کیفیت کالبدی و خدماتی نامناسب محور، مسئله اصالت پذیری کالا، ذهنیت منفی و دوسویه صنعتگران و مدیریت شهری از جمله عوامل پیامدی منفی تأثیرگذار بر باز ساخت اقتصاد مبتنی بر صنایع دستی در محورهای مرکزی شهر بوده است. در راستای بهبود ساختار محور یادشده و تسریع بازساخت یادشده در محور مسگرها پیشنهاد می شود: مدیریت شهری در ارتباط با ساختار کالبدی محور و بافت پیرامون برنامه های عملیاتی و کاربردی هدفمندتری را اجرا کرده و با تغییر رویه فکری و ذهنی مدیریتی پیامدهای منفی را به پیامدهای مثبت کارکردی تبدیل کند. لزوم تهیه طرح های موضعی و موضوعی احیای بافت (متناسب با هویت ساختاری و کارکردی) از جمله ضروریات اولیه است. نتیجه گیریپیامدهای فعال بازساخت صنایع دستی مبتنی بر مسگری در خیابان یادشده ناشی از برند شدن صنایع دستی مس زنجان و پشتیبانی از آن با حضور جوانان، تحصیل کردگان، گردشگران رونق اقتصاد محلی، و در سوی دیگر سازمان فضایی نامناسب، کیفیت کالبدی و خدماتی نامناسب محور، اصالت پذیری کالا، ذهنیت منفی و دوسویه صنعتگران و مدیریت شهری از جمله عوامل منفی تأثیرگذار بر باز ساخت اقتصاد مبتنی بر صنایع دستی در محورهای مرکزی شهر بوده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان