فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۲)
46 - 57
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی در توزیع جغرافیایی جمعیت اثر دارند که تاثیر اقتضائات جغرافیایی، عوامل طبیعی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی از جمله آنها است. اقتضائات جغرافیایی نظیر شیب و پستی و بلندی ها (توپوگرافی)، ویژگی های اقلیمی همانند میزان بارندگی، ویژگی های زمین شناختی همانند خاک مناسب و دسترسی به منابع آب، در شکل گیری اجتماعات بشری و فعالیت های اقتصادی موثرند. از طرف دیگر به لحاظ تاریخی هم جریان های اقتصادی همانند راه ابریشم بر شکل گیری و توسعه شهرها و روستاها اثر داشته اند. شاید موضوع حکمرانی را هم به عنوان یک عامل موثر در این زمینه به توان نام برد که چگونه بین امنیت ملی و منطقه ای و استقرار و توسعه سکونتگاه ها و فعالیت ها رابطه ایجاد کرده است. مطالعات نشان می دهد در توزیع و تراکم جمعیت تنها یک عامل موثر نیست بلکه همواره مجموعه ای از عوامل در یک ارتباط تنگاتنگ تاثیر می گذارند. چرا که در این صورت انتظار می رود دو نقطه با شرایط یکسان دارای توزیع و تراکم تقریبا یکسان باشند، اما مشاهده می شود که چنین امری اتفاق نمی افتد. نوع فعالیت ها و الگوی آن، بهره وری فعالیت ها، زمینه اشتغال، کیفیت و قیمت مسکن و دهها مورد دیگر که از عوامل اقتصادی به شمار می آیند و همچنین عوامل اجتماعی نظیر مذهب، اعتقادات و نژاد در نحوه توزیع و پراکندگی جمعیت موثرند.
Effect of the Coronavirus Pandemic on Income, Education and Health: A Study along the Banks of River Kharkhari, West Bengal, India(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
95 - 101
حوزههای تخصصی:
This study goes about to analyze the consequences of the coronavirus on human livelihood. Door to door survey has been done to collect local people's responses. To find out the effect of coronavirus on human livelihood discriminant analysis has been done and Pearson’s correlation analysis has been accomplished. For fulfillment of the objective of this study, 13 mouzas (small administrative units in India) and 1 census town have been selected as study units along the banks of river Kharkhari. The outcome of this study shows that the coronavirus pandemic impacted the reduction in the income level of people in the selected study units. People of villages were less affected by coronavirus than the people of towns. However, the effect of this pandemic is not less in villages and it has a considerable effect on income, education and health of people. There is a negative and significant correlation (r=-0.718, at 99 percent level of confidence) between COVID symptoms/affected and reduction in income level. The result of discriminant analysis reveals that the leading independent variable is a reduction in income level as it has the highest value (2.234) in the standardized canonical function coefficient table. A considerable number of school dropouts has been observed after the lockdown due to this pandemic. Field survey reveals that people are still in fear regarding a reduction in income level due to this pandemic.
ارزیابی و مطالعه تطبیقی بازآفرینی شهری در ایجاد فضاهای همگانی در کلانشهرهای تهران و پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
135 - 154
حوزههای تخصصی:
فضاهای همگانی شهرها از مهمترین مکان ها برای شکل گیری تعاملات اجتماعی و خاطرات جمعی هستند و بازآفرینی شهری نیز یکی از مهم ترین روش های تجدید حیات این فضاها در بافت های شهری به شمار می آید. این تحقیق با مقایسه تطبیقی فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی شهری در تهران و پاریس، نقش عوامل مختلف مؤثر در بازآفرینی فضاهای همگانی را مورد مطالعه قرار داده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری اطلاعات با روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و پرسشنامه بر مبنای روش دلفی تدوین گردیده -است. جهت تحلیل داده ها نیز از تکنیک TOPSIS استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع عوامل مؤثر در بازآفرینی فضاهای همگانی، نقش عوامل کالبدی و فعالیتی (با وزن 0.186) بیشتر از عوامل دیگر می باشد. بر اساس یافته های پژوهش و امتیازهای محدوده های مورد مطالعه، می توان گفت که فضاهای همگانی حاصل از بازآفرینی در پاریس کیفیت بالاتری نسبت به فضاهای مشابه در تهران دارند و پاریس دارای برنامه مشخصی برای بازآفرینی فضاهای همگانی می-باشد، درحالی که در تهران بیشتر بازآفرینی های فضاهای همگانی به صورت موردی انجام می شود و داشتن یک برنامه مشخص برای تهران در این زمینه، ضروری به نظر می رسد.
بررسی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در مناطق شهری (مطالعه موردی: شهر زاهدان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
103-119
حوزههای تخصصی:
حکمروایی شهری در پی آن است تا نقش دولت را در حد هماهنک کننده و پاسدار قوانین محدود کند و از دخالت مستقیم آن در تصمیم گیری ها، اداره و اجرای امور مربوط به زندگی روزمره مردم بکاهد. هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت شاخص های حکمروایی خوب شهری در مناطق شهری زاهدان است. روش تحقیق پژوهش، توصیفی - تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات موردنیاز از روش کتابخانه ای و میدانی (ابزار پرسشنامه) استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق را شهروندان شهر زاهدان شامل 592968 نفر تشکیل می دهند. حجم نمونه به وسیله فرمول کوکران 360 نفر محاسبه و پرسشنامه پژوهش متناسب با جمعیت هر منطقه به روش تصادفی ساده در سطح منطقه ها تکمیل شد. جهت مقایسه زوجی هر یک از شاخص های حکمروایی خوب شهری، پس از اخذ نظر 17 نفر از کارشناس متخصص که از شناخت کامل نسبت به شهر مورد مطالعه برخوردار هستند، با استفاده از مدل ا. اچ. پی فازی به وزن دهی هر یک از شاخص ها اقدام گردیده است. جهت تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزار SPSS و آزمون تی تک نمونه ای و مدل تاپسیس فازی استفاده گردیده است. یافته ها نشان داد که شاخص های حکمروایی خوب شهری در مناطق شهر زاهدان در وضعیت نامطلوب قرار دارند. همچنین، نتایج به دست آمده از اولویت بندی مناطق پنج گانه شهر زاهدان با مدل تاپسیس فازی (Fuzzy Topsis) از نظر شاخص های حکمروایی خوب شهری نشان می دهد که منطقه 1 با وزن 818/0 در رتبه اول جای دارد. منطقه 4 با وزن 000/0 در رتبه پنجم و آخر قرار دارد. منطقه 2 با وزن 722/0، منطقه 5 با وزن 636/0 و منطقه3 با وزن 289/0 به ترتیب در رتبه های دوم تا چهارم از نظر شاخص های حکمروایی خوب شهری قرار دارد.
جایگاه سیستم نوآوری منطقه ای در فرآیند یادگیری بنگاه های صنعتی (نمونه مطالعاتی: صنایع مبلمان محور شرق منطقه کلان شهری تهران؛ شهرستان پردیس و دماوند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طی تحولات عصر حاضر و افزایش اهمیت دانش بنیان شدن صنایع به منظور رشد و توسعه منطقه ای، موضوع هم پیوندی میان دانشگاه و صنعت در راستای افزایش یادگیری و نوآوری در فرآیند تولید صنایع، بیش از پیش موردتوجه قرار گرفته است. رویکرد سیستم های نوآوری منطقه ای، یکی از رویکردهای نوینی است که به سبب ایجاد پیوند میان تمامی عناصر و بازیگران یک منطقه، موجب شکل گیری یادگیری تعاملی میان تمامی عناصر می گردد. مساله مورد توجه در این پژوهش شناسایی عوامل تأثیرگذار بر سیستم نوآوری منطقه ای در فرآیند یادگیری صنایع مبلمان شرق منطقه کلان شهری تهران (شهرستان پردیس و دماوند) و درک جایگاه این سیستم است. در این پژوهش از روش نظریه داده بنیاد ساخت گرا (چارمز) برای مطالعه استفاده شده است. بر این مبنا یک مصاحبه ساختار نیافته با 39 نفر از زنان فعال در این صنعت و 12 نفر از کارفرمایان و مسئولین نهاد نظارتی مربوطه در طی سه مرحله صورت گرفته که در طی فرآیند جمع آوری داده ها، در مصاحبه 51 ام به اشباع نظری دست یافته شد. داده های به دست آمده از مصاحبه ها به کمک نرم افزار مکس کیودا و با در نظرگیری نوع ساخت گرا نظریه داده بنیاد، در چهار مرحله کدگذاری شده است. بر مبنای نتایج این پژوهش، مقوله اهمیت یادگیری و دانش در صنعت به عنوان پدیده ی اصلی این پژوهش شناسایی شده است. یافته ها حاکی از آن است که برای دستیابی به رشد و توسعه منطقه ای و توسعه کسب وکارهای یک منطقه باید میان صنعت و دانشگاه هم پیوندی قوی وجود داشته باشد که این هم پیوندی می تواند با بهره گیری از ارتباط رویکرد نوین سیستم نوآوری منطقه ای میسر گردد.
تحلیل پایداری اجتماعی محلات و مسکن شهری به مثابه توسعه کالبدی پایدار در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظر بر اینکه مقوله مسکن از اثرگذار ترین مباحث بر فرهنگ، هویت و به طور کلی بر زندگی انسان ها است، هدف پژوهش پیش رو دستیابی به راهکارهای پایداری در مسکن حائز اهمیت است. با رشد فراوان جمعیت و به تبع آن افزایش چشمگیر نیاز به مسکن و در نتیجه روند رو به رشد صنعت ساخت وساز مسکن، بخصوص در کلان شهرها، مقوله مسکن بیشتر از بعد پایداری اقتصادی و افزایش کمی ساخت و ساز بدون توجه به کیفیت سکونت موردتوجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر برای شناسایی مؤلفه ها و معیارهای اثرگذار بر پایداری اجتماعی مسکن شهر تبریز در دو مقیاس «محلات مسکونی» و «محیط داخلی مسکن» و با هدف ارائه راهکار هایی برای دستیابی به پایداری اجتماعی در محلات مسکونی قدیم و جدید شهر تبریز صورت پذیرفته است. در این پژوهش، ابتدا با تکنیک تحلیل محتوا به بررسی مطالعات پیشین مرتبط با مسئله پرداخته شد. پس از طبقه بندی نتایج پژوهش های پیشین، با استفاده از تکنیک دلفی از نظرات متخصصان و استادان این حوزه بهره گرفته شد. در نهایت با استفاده از روش پیمایشی-مقطعی، به تدوین پرسشنامه و سنجش میزان اهمیت مؤلفه ها و معیارهای نهایی از دیدگاه ساکنان محلات قدیم و جدیدالاحداث شهر تبریز پرداخته شد. بر اساس یافته ها، مؤلفه های «مطلوبیت کالبدی محله»، «خصوصیات فرهنگی-اجتماعی» و «کاربری و زیرساخت های اجتماعی محله» به ترتیب مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر پایداری اجتماعی محلات و مجموعه های مسکونی است. همچنین مؤلفه های «ارتباط مسکن با فضای باز و طبیعت زنده»، رعایت «محرمیت و حریم خصوصی» و «تنظیم شرایط محیطی مسکن» به ترتیب ازجمله تأثیرگذارترین مؤلفه ها بر پایداری اجتماعی در محیط داخلی مسکن می باشند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر در توسعه گردشگری طبیعت مبنا با رویکرد آینده پژوهی و روش بهترین - بدترین معیار (مطالعه موردی: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
55 - 72
حوزههای تخصصی:
استان یزد، به دلیل برخورداری از تنوع جاذبه های طبیعی منحصربه فرد همچون کویرها، کوه ها و معادن، توان بالقوهٔ زیادی برای توسعه ازطریق گردشگری دارد. گردشگری طبیعت مبنا به منزلهٔ گونه ای از گردشگری پایدار می تواند نقش مهمی در توسعهٔ منطقه ای و ملی ایفا کند. لذا، هدف پژوهش حاضر، به منزلهٔ مطالعه ای توصیفی - تحلیلی و میدانی، شناسایی عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعهٔ گردشگری طبیعت مبنا در استان یزد است. شیوهٔ گردآوری داده ها مطالعات کتابخانه ای است و با نمونه گیری هدفمند (روش گلوله برفی) تعداد پانزده نفر از استادان و پژوهشگران حوزهٔ گردشگری به منزلهٔ خبرگان انتخاب شده است. سپس، با رویکرد آینده پژوهی و با بهره گیری از روش تحلیل ساختاری و مزایای نرم افزار Micmac، عوامل کلیدی تأثیرگذار در توسعهٔ گردشگری طبیعت مبنا در استان یزد شناسایی شده است. در ادامه، با بهره گیری از روش Best-Worst Method درجهٔ اهمیت هریک از آن ها تعیین شد. درنهایت، نوزده عامل در شش بعد اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی، مدیریتی و کالبدی شناسایی شد. این عوامل در دوازده مورد (شامل فنّاوری های اطلاعاتی، سرمایه گذاری دولتی، سرمایه گذاری غیردولتی، آموزش، کیفیت مسیرهای ارتباطی، مشارکت محلی، گونه های حمل ونقل، حمایت مالی سازمان های بین المللی، برنامه ریزی توسعهٔ گردشگری، امنیت، تبلیغات و جاذبه های گردشگری طبیعت مبنا) با پیشینهٔ پژوهش اشتراک دارد و در هفت مورد (شامل ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین سازمان های مرتبط، قوانین مرتبط با توسعهٔ گردشگری، مناطق حفاظت شده، ایمنی، ارائهٔ تسهیلات دولتی برای جذب سرمایه گذار خصوصی، گردشگرپذیری و کیفیت هوای محیط) متفاوت است. گفتنی است از نظر این پژوهش مهم ترین و کم اهمیت ترین معیار به ترتیب «جاذبه های گردشگری طبیعت مبنا» و « حمایت مالی سازمان های بین المللی» است.
تحلیل اثرات پروژه بین المللی ترسیب کربن با رویکرد توسعه پایدار روستایی (مطالعه موردی: شهرستان اسفراین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
163 - 182
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پروژه بین المللی ترسیب کربن در زمینه مسائل مربوط به منابع طبیعی، جذب کربن و توسعه فضای سبز و حفظ منابع طبیعی با مشارکت همه جانبه مردم محلی می باشد که دارای ابعاد مختلف می باشد.هدف: بر این اساس هدف از این تحقیق، تحلیل اثرات توسعه ای پروژه ترسیب کربن با رویکرد توسعه پایدار روستایی در شهرستان اسفراین است.روش شناسی: نوع تحقیق کاربردی، روش مورد استفاده توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری داده ها از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل جامعه آماری تحقیق شامل 8 روستا است که کل خانوار آن تحت پوشش پروژه ترسیب کربن در شهرستان اسفراین می باشد. لذا براساس فرمول کوکران و ضریب اطمینان 0.95 تعداد 244 نفر سرپرست خانواده به عنوان نمونه به صورت تصادفی بین خانوارهای روستایی انتخاب شدند. دادها نیز از طریق پرسشنامه ساختاریافته جمع آوری گردید.قلمرو جغرافیایی پژوهش: روستاهای محل اجرای پروژه ترسیب کربن در شهرستان اسفراین می باشد.یافته ها و بحث: تحلیل داده ها نشان داد که دستیابی به نتیجه مطلوب بر اساس آزمون تحلیل واریانس، برابر نبوده و تفاوت بین رضاتمندی از ابعاد طرح وجود دارد. بطوریکه طرح ترسیب کربن در اقتصاد منطقه تاثیر مطلوبی نداشته، اما در ابعاد اجتماعی (مانند توانمندسازی، مشارکت طلبی، کاهش سطح مهاجرت) و زیست محیطی(حفظ محیط زیست، تقویت مراتع، استفاده بهینه از منابع) نسبتا مطلوب بوده است.نتیجه گیری: مردم محلی بر اساس اهداف طرح، از نتایج اقتصادی آن رضایت کامل را ندارند و نتوانسته است در معیشت خانوار تاثیر چشمگیری داشته باشد. لذا ضرورت توجه به ابعاد اقتصادی طرح برای موفقیت های بعدی بسیار مهم می باشد.
بازخوانی شاخص های تاب آوری اجتماع محلی در مواجهه با شرایط بحران: اکاوی روایت و تجربه ساکنان محله سعدی شیراز در سانحه سیل 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آ ن که پژوهش های بسیاری در حوزه بحث تاب آوری اجتماعی انجام پذیرفته است اما هنوز زوایای دقیق نحوه کنش گری یک جامعه محلی در مواجهه با شرایط بحران و نیز نحوه تأثیر آن چه از ادبیات علمی به عنوان شاخص های تاب آوری اجتماعی شناخته می شود، روشن نیست. به نظر می رسد انجام پژوهش های عمیق با رویکرد کیفی و پدیدارشناسانه در مقیاس محلی بتواند درک عمیق تری از ابعاد و لایه های تاب آوری یک اجتماع محلی به دست دهد. این پژوهش با هدف فهم شاخص های تاب اوری اجتماع محلی در مواجهه با شرایط بحران تدوین شده و به کمک بازخوانی تجربه ساکنان محله سعدی شیراز در سانحه سیل 1398 سعی در دست یابی به هدف پژوهش داشته است. به این منظور علاوه بر بررسی ادبیات نظری پژوهش، ضمن انجام 20 مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با ساکنان محلی و تحلیل محتوای مصاحبه ها به کمک نرم افزاز MaxQda، یافته هایی را در 8 محور اصلی تحلیل و در قالب یک چارچوب نظری با 28 شاخص مؤثر بر تاب آوری اجتماع محلی ارائه نموده است. یافته های پژوهش نشان دهنده اهمیت «حس هویت مندی و تعلق به محله» و نیز «انسجام درونی اجتماع محلی» و «انعطاف پذیری و خلاقیت جامعه محلی» در ارتقاء تاب آوری اجتماعی محله سعدی بوده است. هم چنین ضعف شاخص های «آگاهی و فرهنگ سازی عمومی» و نیز «اعتماد به نهادهای مدیریت شهری» در نحوه مواجهه این اجتماع محلی با بحران مشهود بوده است. یافته های پژوهش حاضر می تواند در تصمیم سازی و تصمیم گیری لایه های مدیریت شهری به خصوص در حوزه مدیریت بحران در مقیاس محله های شهری مورد استناد و کاربست قرار گیرد.
تحلیل پیوند فضایی عوامل محیطی و پایگاه اجتماعی ساکنان در شهر تهران از دیدگاه عدالت محیط زیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 178
حوزههای تخصصی:
توزیع نابرابر امکانات محیط زیستی و تفاوت در قرار گرفتن در معرض مخاطرات و آسیب های نشات گرفته از محیط زیست، مفهوم عدالت محیط زیستی را به ادبیات توسعه وارد نموده است. هدف این تحقیق پی بردن به میزان همبستگی در توزیع فضایی طبقات اجتماعی-اقتصادی و توزیع امکانات و عناصر آسیب رسان محیطی در گستره 615 کیلومترمربعی شهر تهران است. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر اطلاعات و آمارهای دریافت شده از منابع و مراجع آماری مرتبط است. مؤلفه های متغیر مستقل مشتمل بر پوشش سبز زمین، تعداد روزهای پاک و بهداشت محیط هستند. 62866 نقطه تصادفی با فاصله اقلیدسی برابر، مبنای تهیه داده و تشکیل لایه های اطلاعاتی از هر کدام از شاخص ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی قرارگرفته است. برای این لایه ها از توابع Spatial analyst (Interpolation-IDW)،Spatial Join ، Fuzzy Overlay در ArcGIS استفاده شده است. یافته ها نشان دادند که همبستگی میان توزیع طبقات اجتماعی و توزیع تعداد روزهای با هوای پاک، مستقیم بوده و با نسبت پوشش سبز و بهداشت محیط رابطه معکوس دارد. در مجموع رابطه معکوسی میان توزیع فضایی طبقات اقتصادی با عوامل محیطی در شهر تهران برقرار است. به لحاظ فضایی در غرب شهر پهنه های با بالاترین رقم همبستگی در کنار پهنه های با کمترین همبستگی قرارگرفته اند. نتیجه اینکه در گذر زمان انطباق فضایی طبقات اقتصادی با مزیت های محیطی تعدیل شده است
آینده پژوهی مقصدهای گردشگری روستایی، عنصر کلیدی در توسعه پایدار گردشگری روستایی استان یزد (مورد مطالعه: روستای سریزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
282 - 297
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه رهنمودهایی برای توسعه پایدار گردشگری روستاهای هدف گردشگری ایران مرکزی با استفاده از آینده پژوهی است که با مطالعه روستای هدف گردشگری سریزد استان یزد انجام گرفته است. جامعه آماری تحقیق 10 نفر از خبرگان مرتبط با موضوع، دارای سابقه بیش از 10 سال است که با روش نمونه برداری غیرتصادفی گلوله برفی انتخاب شده اند. داده ها از طریق اسکن رسانه، منابع نوشتاری و دیجیتال، مصاحبه و پرسش نامه جمع آوری شدند و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا و تکنیک تحلیل محتوای کمی تحلیل شده اند. روش تحقیق مبتنی بر تکنیک تایدا در آینده پژوهی و تدوین سناریو است. یافته های پژوهش نشان داد که در سطح مدیریت، مهم ترین استراتژی، ایجاد یک سازمان مدیریت/بازاریابی مقصد (DMO) و تدوین برنامه مدیریت مقصد (DMP) است. در سطح فعالیت، آموزش جامعه محلی و آماده سازی آن ها برای مشارکت در فعالیت گردشگری روستایی از سوی متخصصان و ایجاد تسهیلاتی از سوی بخش عمومی نظیر مشوق های معافیت مالیاتی برای سرمایه گذاران جهت تشویق سرمایه گذاری در روستا و گردشگری روستایی است. در سطح وظیفه نیز تغییر الگوی مصرف آب و آشنایی با روش های نوین مصرف آب و تکنیک های نوین آبیاری از سوی تمامی ذی نفعان، رهنمود پیشنهادی برای رسیدن به سناریوی مطلوب آینده است.
مخاطرات دریاچه های رو به خشکی ایران برای سکونتگاه های انسانی پیرامونی و راهکارهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر با افزایش خشکی در نتیجه خشکسالی و تغییرات اقلیمی از یک سو و ناکارآیی مدیریت منابع از سوی دیگر، شاهد کاهش سطح آب دریاچه ها یا تماماً خشک شدن برخی از دریاچه ها در ایران هستیم. مسلم این است که تضعیف یا نابودی این عنصر حیاتی (دریاچه ها) در اکوسیستم کشور، باعث بروز مشکلات و مخاطراتی به ویژه برای سکونتگاه های انسانی پیرامونی (اعم از شهرها و روستاها) و پسکرانه های دریاچه ها می شود. ازاین رو در مقاله حاضر کوشش شده ضمن شناسایی مخاطرات ناشی از روند خشکی دریاچه ها در ایران برای سکونتگاه های پیرامونی، راهکارهای مناسب به منظور مقابله با مخاطرات را از دیدگاه کارشناسی (نخبگان) ارائه شود. با توجه به ماهیت این تحقیق از روش ذهن شناختی کیو (Q) به منظور تحقق اهداف استفاده شده است. ابتدا بررسی تغییرات سطح آبی دریاچه های برجسته کشور در بازه ی ۲۰ساله اخیر گزارش شده سپس از طریق واکاوی محتوای اسناد و انجام مصاحبه با کارشناسان و نخبگان متخصص به تعداد 14 نفر، گزاره های 29 گانه مخاطرات ناشی از خشکی دریاچه ها در قالب 5 الگوی ذهنی شناسایی شد. همچنین 22 گزاره در قالب 4 الگوی ذهنی راجع به راهکارهای مناسب برای مقابله با خشکی دریاچه های کشور به دست آمد. نتیجه اینکه افول جدی بنیان های طبیعی در اکوسیستم پیرامونی دریاچه ها از عواقب این خشکی است که می تواند زمینه ساز چالش های انسانی- اجتماعی در فضای جغرافیایی شود. گذار از این شرایط در وهله ی اول منوط به اتخاذ رویکرد یکپارچه مدیریت مخاطرات برای ممانعت از دستکاری اکوسیستم، پایش مستمر خشکی دریاچه ها و اجرای برنامه های سازگار با محیط انسانی پیرامون دریاچه ها می باشد که از جمله آن می توان به ایجاد ستادهای مدیریتی محله ای که دارای ارتباط مستقیم با ستاد مدیریت بحران است، اشاره داشت.
مروری بر سیر تکاملی برهم کنش انواع مولفه ها در مدل های آموزش تغییرات اقلیمی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
460 - 484
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت چالش تغییرات اقلیمی و به تبع آن طیف وسیع آسیب های ناشی از آن، بررسی دقیق و موشکافانه ی مدل های آموزش تغییرات اقلیمی برای نهادینه سازی آموزش به عنوان یکی از موثرترین راهکارهای مقابله با این بحران، بسیار حائز اهمیت است. در دهه اخیر مدل های مختلفی اینگونه آموزش ها را مورد بررسی قرار داده اند که با توجه به تنوع مولفه های این مدل ها، طبقه بندی این مولفه ها جهت کاهش پراکندگی و همچنین استقرار تفکر سیستمی نسبی ضروری به نظر می رسد. از این رو براساس نتایج این مقاله و با استناد به منابع کتابخانه ای و اینترنتی و بر مبنای ادبیات نظری موضوع، می توان گفت که در تمام مدل ها دو مولفه دانش و رفتار با مصادیق گوناگون نقش کلیدی دارند. مولفه دانش به عنوان نیروی محرکه ی اغلب مدل ها با مصادیقی نظیر دانش محتوایی، اطلاع رسانی، عوامل شناختی، درک شرایط و آگاهی، حضور دارد. از طرفی از مولفه رفتار به عنوان خروجی و هدف نهایی اغلب مدل ها تحت عنوان رفتار و اقدام یاد شده است. در طیف مدل های مورد بررسی از آستانه دانش تا آستانه رفتار، مولفه های بینابینی در ابعادی چون، بعد فردی، بعد اجتماعی و بعد سیاسی حضور دارند که موجب ارتباط و پیوستگی موثر بین مولفه ها و در نهایت هم افزایی اثر موج آموزشی می شوند. برای مولفه های بعد فردی، مصادیقی نظیر امیدواری، نگرانی، مهارت های تفکر، انگیزه، سبک ها و رفتارهای شخصی و هویت را می توان نام برد. از طرفی در اغلب مدل ها، بعد اجتماعی با مولفه هایی مانند درگیر کردن، هنجارهای اجتماعی، ارزش ها، مشارکت و جامعه شناخته شده است. بعد سیاسی نیز دارای مصادیقی همچون جهت گیری های سیاسی، جهان بینی، جهت گیری آینده و عدالت است.
عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی پایدار در استان مازندران در افق 1420(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای متفاوت آینده نگاری در سال های اخیر برنامه ریزان شهری و منطقه ای را از روش های مبتنی بر پیش بینی ناامید ساخته و به سوی استفاده از ابزارهای ساخت آینده مطلوب سوق داده است. از سوی دیگر، در شرایط کنونی جهان که انگاشت های پایداری به یک ضرورت در عرصه برنامه ریزی منطقه ای تبدیل شده گرایش به توسعه فضایی پایدار در سراسر دنیا اهمیت بیشتری یافته است. ازین رو، شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه فضایی یک منطقه در نیل به پایداری یکی از چالش های مهم در عرصه برنامه ریزی و سیاست گذاری های منطقه ای به شمار می رود. پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از فرایند تحلیل ساختاری عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی استان مازندران را شناسایی و استخراج کند. بدین منظور، ابتدا بر اساس شناخت وضعیت کنونی استان و بررسی متون نظری و تجربی مرتبط و اسناد و برنامه های فرادست موجود 35 عامل به عنوان مجموعه عوامل تأثیرگذار بر توسعه فضایی این استان شناسایی شدند. سپس ماتریس تحلیل تأثیر متقابل تشکیل شد و برای شناسایی و تعیین روابط میان این عوامل روش پانل خبرگان با حضور 10 نفر از کارشناسان به کار رفت که به امتیازدهی هر یک از این عوامل پرداختند. در گام بعد، اجماع نظرات کارشناسان با روش میانگین وزنی محاسبه و اجرای آن در نرم افزار میک مک انجام شد. در نهایت، 16 عامل به عنوان عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه فضایی استان مازندران در سال افق(1420 استخراج شدند که 12 عامل در بخش اقتصادی، 9 عامل در بخش اجتماعی جمعیتی، 11 عامل در بخش زیست محیطی، و 3 عامل در بخش کالبدی فضایی قرار گرفتند که شالوده برنامه ریزی برای آینده فضایی پایدار در این استان را تشکیل خواهند داد.
تحلیل و تبیین تاب آوری سکونتگاههای روستایی در برابر زلزله (مورد مطالعه: شهرستان شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
95 - 108
حوزههای تخصصی:
نواحی روستایی همواره با بلایای طبیعی مختلفی از جمله زلزله مواجه هستند. تاکنون برای مقابله با این بلای طبیعی در راستای کاهش اثرات و پیامدهای منفی آن، رویکردهای مختلف مطرح شده که از جمله آنها، تاب-آوری است. تاب آوری به عنوان یکی از مولفه های مهم در پایداری نواحی روستایی بیانگر ظرفیت برای پاسخ دادن به چالش ها یا آسیب ها در طول زمان می باشد. باید توجه داشت نخستین گام در فرآیند برنامه ریزی و ارتقاء تاب آوری جوامع، شناخت وضعیت موجود تاب آوری آنها در برابر بلایا (زلزله) است تا از این طریق ضمن شناخت میزان تاب آوری جوامع روستایی، عوامل موثر در ارتقاء آن را شناسایی نمود. از این رو، در پژوهش حاضر به تعیین و تحلیل تاب آوری نواحی روستایی شهرستان شیراز در برابر زلزله پرداخته شده است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر روش پیمایشی و اسنادی می باشد. رویکرد غالب پژوهش پیمایشی و برخی از اطلاعات مورد نیاز با بهره گیری از روش اسنادی جمع آوری شده است. از لحاظ مکانی جامعه آماری این پژوهش روستاهای واقع در شهرستان شیراز و جامعه مورد تحقیق شامل ساکنان روستایی است. با توجه به معیار فاصله از گسل، تعداد جمعیت و توزیع فضایی، 10 روستا به عنوان روستاهای نمونه پژوهش و با استفاده از روش کوکران تعداد 340 خانوار به عنوان حجم نمونه پژوهش تعیین شدند. برای پردازش داده ها از روشهای آماری( توصیفی و استنباطی) و روش SAW استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تاب آوری نواحی روستایی مورد مطالعه در برابر وقوع زلزله در سطح پایینی قرار دارد(حد متوسط برابر147 و میانگین مشاهده شده برابر 95/134) و در بین روستاها از لحاظ ابعاد تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر وجود رابطه معنادار آماری بین وضعیت تاب آوری با متغیرهای زمینه ای(سن، شغل، تحصیلات، مدت سکونت و رضایت از سکونت در روستا) و با دو مولفه فاصله از شهر شیراز و تعداد امکانات و خدمات می-باشد.
بررسی تأثیر اعتماد نهادی بر کیفیت زندگی شهروندان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
105 - 128
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی به عنوان یک فعالیت در جهت منافع عمومی در نظر گرفته می شود و خیر مشترک اصل مرکزی در نظریه برنامه ریزی است؛ بر این اساس عمل برنامه ریزی به اعتماد نیازمند است. در عین حال اثربخشی فرایندهای برنامه ریزی مشارکتی نیز در گرو اعتماد است. این در حالی است که برنامه ریزی شهری معاصر به دلیل ماهیت بوروکراتیک و ناتوانی در درک و کار برای شهروندان با بحران اعتماد مواجه است. بر این اساس هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر اعتماد نهادی شهروندان بر کیفیت زندگی آنان در راستای برنامه ریزی زیستگاه های انسانی پایدار و برابر است. داده های مورد نیاز این پژوهش از پایگاه پیمایش ارزش های جهانی استخراج گردید. به منظور دستیابی به هدف تحقیق از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها حاکی از این است که بین اعتماد نهادی و کیفیت زندگی شهری رابط معنادار و مثبت وجود دارد؛ با افزایش اعتماد نهادی، کیفیت زندگی شهروندان بهبود می یابد. اعتماد نهادی 9/22 درصد از تغییرات واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین می نماید. با بهبود اعتماد نهادی، امکان برنامه ریزی مشارکتی فراهم می گردد، احساس تعلق به جامعه در میان شهروندان افزایش یافته و کیفیت زندگی بهبود می یابد.
کاربست نظریه های ART و SRT جهت باززنده سازی منظر حاشیه رودخانه ها با رویکرد بهبود سلامت روان (نمونه موردی: رودخانه قشلاق سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
55 - 83
حوزههای تخصصی:
امروزه فشارهای فزاینده شهرنشینی و تنوع ترجیحات اجتماعی باعث از بین رفتن آرامش انسان و گسست پیوند انسان و طبیعت شده است. یکی از راه های پیوند مجدد انسان با طبیعت، توجه هر چه بیشتر به فضاهای سبز و آبی (رودخانه ها، نهرها و فضاهای سبز) با کمک راهکارهای برنامه ریزی شده معماری و شهرسازی است. ازاین رو این مطالعه باهدف مشخص کردن رابطه طبیعت (دید و دسترسی به طبیعت) و سلامت روان شهروندان سنندجی و ارائه راهکار با استفاده ازنظریه های ART و SRT جهت باززنده سازی منظر حاشیه رودخانه قشلاق انجام شده است. تحقیق حاضر با توجه به نوع هدف کاربردی و به شیوه کمی- کیفی است. با توجه به اهداف پژوهش ۲۵۴ پرسش نامه شامل مقیاس های زمان تماس، فرکانس بازدید، فرم کوتاه مقیاس سلامتی روان (WHO-5)، در دو بازه زمانی براساس نمونه گیری جامعه در دسترس، بین جامعه هدف توزیع شد. علاوه بر پرسش نامه از مصاحبه ساختاریافته برای اثبات نتایج حاصل از پرسش نامه و اشاره به معضلات منظر رودخانه قشلاق استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها با توجه به نوع متغیرها در نرم افزار Spss نسخه 27 از آزمون های آماری بهره گرفته شد. نتایج این پژوهش رابطه معنادار اما معکوسی را بین زمان تماس/ فراوانی بازدید و مقیاس سلامتی روان نشان داد و مواردی از قبیل کمبود امکانات رفاهی- خدماتی، معضلات زیست محیطی و عدم دسترسی به مناظر حاشیه رودخانه ازجمله پرتکرارترین دلایل آن برشمرده شد. بااین حال، رابطه سلامتی روان با دید به طبیعت و دسترسی به طبیعت، معنادار و مثبت بود. درنهایت یافته های این پژوهش دستورالعمل های اقدامی جهت باززنده سازی مناظر حاشیه رودخانه با استفاده از دو نظریه ART و SRT ارائه می دهد.
تحلیلی بر نیرو محرک های زمان کوچ بهره برداران عشایری (مطالعه موردی: عشایر کرد خراسان شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: زندگی بر مبنای کوچ و مرتعداری نوعی خاص از معیشت در مناطق خشک و نیمه خشک جهان محسوب می گردد. این روش زندگی دارای سابقه طولانی در ایران است که متناسب با شرایط اقلیمی شکل گرفته است. در سده اخیر تحولات در شیوه زندگی جوامع عشایری بی نظمی در کوچ عشایر و به تبع آن ورود زودهنگام دام به مراتع و تخریب آن را به دنبال داشته است.هدف پژوهش: هدف این تحقیق شناخت نیرو محرک های موثر بر زمان کوچ بهره برداران عشایری در مراتع شاه جهان اسفراین است.روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها برای پاسخگویی به سؤالات تحقیق، به صورت پیمایشی (داده های اولیه) و ابزار مورد استفاده پرسشنامه های محقق ساخته است. جامعه آماری تحقیق حاضر، بهره برداران عشایری سه طایفه باچوانلو، میلانلو و قهرمانلو می باشند. براساس فرمول کوکران، تعداد 135 بهره بردار عشایری برای تکمیل پرسشنامه انتخاب گردیدند. در گام بعدی با مراجعه به بهره برداران عشایری در محل زیست بوم عشایری اقدام به تکمیل پرسشنامه ها شد. جهت تحلیل عوامل و نیروهای موثر بر زمان کوچ عشایر از آزمون تی تک نمونه ای، آزمون تحلیل عاملی و به منظور مقایسه عوامل موثر در طوایف مختلف از آنالیز واریانس یک طرفه استفاده شده است.قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمروی این پژوهش زیست بوم بهره برداران عشایری سه طایفه قهرمانلو، باچوانلو و میلانلو واقع در استان های گلستان و خراسان شمالی می باشد.یافته ها و بحث: براساس نتایج تحقیق از دیدگاه عشایر عامل " کاهش بارندگی و خشکسالی های پی در پی"، "گرمای زودرس در قشلاق" و "ناکافی بودن علوفه در مراتع قشلاقی"، مهمترین عوامل کوچ زودهنگام عشایر محسوب می شوند، همچنین سه عامل "تعیین تاریخ کوچ از سوی دولت با هماهنگی بهره برداران"، "وجود علوفه مرغوب در قشلاق" و "وجود مقدار زیاد علوفه در قشلاق"، مهمترین عوامل کوچ بهنگام عشایر محسوب می شوند.نتایج: براساس نتایج تحقیق می توان تغییر شرایط اقلیمی را به عنوان مهمترین نیروی محرک کوچ زودهنگام عشایر در منطقه شاه جهان اسفراین به شمار آورد.
مطالعه جامعه شناختی رفتار خرید زنان در فروشگاه های مناطق گردشگری (مطالعه موردی: رفتار خرید زنان در فروشگاه های بزرگ در شهرهای ساحلی مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸
17 - 39
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از این مقاله مطالعه جامعه شناختی رفتار خرید زنان در فروشگاه های بزرگ در شهرهای ساحلی و گردشگری مازندران می باشد. دیدگاه های گیدنز، وبلن، زیمل و وبر به عنوان چارچوب نظری انتخاب شدند.روش شناسی: روش تحقیق، پیمایشی بوده و از نظر ماهیت کاربردی و مقطعی است. واحد تحلیل فرد پاسخگو(زنان بالای 15 ساله)است. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای است و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 384 نفر می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته است.یافته ها: یافته ها نشان داد که بین متغیرهای میزان استفاده از وسایل ارتباط جمعی، جهانی شدن، دینداری، ارزشهای مصرف، سن و میزان احساس محرومیت نسبی با میزان رفتار خرید زنان رابطه مثبت و مستقیم وجود دارد. بین تحصیلات و طبقه اجتماعی با میزان رفتار خرید رابطه معنادار منفی و معکوس وجود دارد. بین میزان تحصیلات با میزان تغییر رفتار خرید رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج آزمون مقایسه میانگین نشان می دهد که بین میزان رفتار خرید زنان بر حسب وضعیت تأهل تفاوت معناداری دارند. میزان خرید در بین زنان متأهل جوان بیشتر زنان مجرد است.نتیجه گیری و پیشنهادات: تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که 7/50 درصد از تغییرات میزان رفتار خرید زنان به متغیرهای مستقل مربوط می شود. بیشترین تبیین واریانس و تغییرات متغیر وابسته رفتار خرید زنان به ترتیب متعلق به متغیرهای ارزشهای مصرف و همچنین هویت اجتماعی بوده است. نوآوری و اصالت: هر چند درباره رفتار خرید و یا رفتار گردشگران در حوزه های مختلف پژوهش هایی انجام شده است اما درباره رفتار خرید زنان در مناطق گردشگری مورد مطالعه این مقاله تحقیق کمی صورت گرفته است.
ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه مکانی. مطالعه موردی: داده های کاربری اراضی OSM(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری عمیق یک روش مدرن پردازش تصویر و تجزیه و تحلیل داده هاست که با داشتن نتایج امیدوار کننده و پتانسیل بالا وارد حوزه مدیریت شهری شده است. پروژه (OSM)Open Steet Map بزرگ ترین مجموعه داده های مکانی داوطلبانه است که در بسیاری از حوزه های کاربردی مختلف به عنوان مکمل یا جایگزین با داده های مرجع استفاده می شود. در بعضی از موارد در کشورهای پیشرفته دقت داده های داوطلبانه تولید شده توسط موبایل و دیگر ابزار توسط کاربران حتی بیش از داده ی مرجع دولتی می باشد. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی استفاده از هوش مصنوعی در تکمیل داده های داوطلبانه در مناطق کمتر مشارکت شده توسط داوطلبان می باشد. ابتدا با استفاده از شبکه عصبی کانولوشنی Res_UNet کاربری اراضی با دقت 83 درصد به دست آمد، سپس با توجه به پیش بینی انجام شده، از روش واحد مبنا جهت ارزیابی میزان کامل بودن داده های OSM استفاده شد. نتایج نشان می دهد میزان کامل بودن بلوک های ساختمانی OSM در کل منطقه مطالعاتی برابر با 6/3 درصد، جنگل ها7/9درصد، درخت های میوه 4/90 درصد و زمین های کشاورزی 88/81درصد می باشد. که نشان از نرخ پایین کامل بودن بلوک های ساختمانی و جنگل و نرخ بالای کامل بودن زمین های کشاورزی و درختان میوه می باشد. نتایج تحقیق بیانگر درصد مشارکت پایین داوطلبانه درتولید داده های مکانی می باشد. از طرفی دقت بالای تولید کاربری اراضی توسط هوش مصنوعی نتایج امیدوارکننده ای را در استفاده از هوش مصنوعی در تولید و تکمیل داده های داوطلبانه به جای نیروی انسانی بخصوص در کشورهای کمتر توسعه یافته یا مناطق با جمعیت داوطلب کمتر یا نقاط دورافتاده و صعب العبور ارائه میدهد