مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین خصیصه های هر سازمانی در عصر حاضر، بهره مندی از نیروی انسانی متعهد و با هوش عاطفی زیاد است؛ نیروهایی که به مشارکت در تغییرات موفق سازمان علاقه دارند و می خواهند همان رفتارهای شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی را از خود بروز دهند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر هوش عاطفی بر رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان مقطع راهنمایی شهرستان شاهین دژ در آذربایجان غربی شکل داده اند. حجم نمونه آماری با استفاده از جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 298 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه های تعهد سازمانی (مودای، استیرز و پورتر، 1979)، رفتار شهروندی سازمانی (اورگان، 1997) و هوش عاطفی (مایر، سالوی و کاروس، 1999) بوده است. نتایج تحلیل همبستگی متعارف با 99 درصد اطمینان، از رابطه قوی بین هوش عاطفی با رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی حکایت می کند. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد از میان ابعاد هوش عاطفی (خودآگاهی، خودکنترلی و بعد انگیزشی)، پیش بینی کننده های خوبی برای رفتار شهروندی سازمانی و تعهد سازمانی هستند.
تحلیل نقش و اثر حمایت سازمانی ادراک شده بر کاهش بطالت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه سازمان ها به دنبال حداکثرشدن بهره وری گروه ها هستند، اما کارهای گروهی همیشه به طور کامل به نتایج مطلوبی ختم نمی شود و گاهی با مشکلاتی همراه می شود که از آن جمله می توان به بطالت اجتماعی اشاره کرد. بطالت اجتماعی انگیزه و تلاش افراد را در کار گروهی در مقایسه با کار فردی کاهش می دهد. در این پژوهش با هدف دستیابی به سازوکارهای کاهش بطالت اجتماعی، اثر حمایت سازمانی ادراک شده بر بطالت اجتماعی بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش را تمام کارکنان شاغل در شعبه های بیمه البرز شهر تهران (220 نفر) تشکیل می دهد. بر اساس جدول کرجسی و مورگان، حجم نمونه 140 نفر تعیین شد و نمونه گیری نیز به روش تصادفی طبقه ای انجام گرفت. این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی اجرا شد و جمع آوری داده ها به کمک پرسشنامه انجام گرفت. داده ها نیز با بهره مندی از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد حمایت سازمانی ادراک شده تأثیر منفی و معناداری بر بطالت اجتماعی دارد و می تواند موجب تعدیل آن شود.
تحقق رفاه ملی از رهگذر ارتقای ظرفیت رقابت پذیری ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گذر از مراحل گوناگون پیشرفت و توسعه همراه با عدالت و رفاه اجتماعی، یکی از دغدغه های همیشگی اقتصاددانان و اندیشمندان مدیریت دولتی بوده است. میزان توفیق دولت ها در دستیابی به این هدف، یکی از مؤلفه های قدرت آنها تلقی می شود. در پژوهش پیش رو بهبود سطح رفاه ملی از دریچه ارتقای ظرفیت رقابت پذیری ملی بررسی می شود. روش شناسی پژوهش از نوع توصیفی همبستگی، مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. ابزار اصلی گردآوری داده ها، اسناد و اطلاعات کتابخانه ای از مراجع بین المللی است. نتایج پژوهش نشان می دهد فراهم کردن ارکان رقابت پذیری ملی، به ارتقای رفاه ملی می انجامد؛ ضمن آنکه تقویت ظرفیت رقابت پذیری ملی با مؤلفه هایی همچون «الزامات بنیادین»، «تقویت کننده های کارایی» و «عوامل مؤثر بر نوآوری»، سبب بهبود وضعیت رفاه ملی از ابعاد کیفی (مانند خوشبختی، برابری جنسیتی و...) و ابعاد کمی (مانند بهداشت، آموزش و پژوهش) می شود.
تأثیر قضاوت های کارکنان درباره برنامه های مرتبط با مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان، بر نگرش و رفتارهای آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت روزافزون برنامه ها و اقدامات مختص به مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان، موجب شده است که علاوه بر توجه به نتایج کلان سازمانی آنها، به تأثیر این برنامه ها و اقدامات در سطح خُرد سازمانی نیز توجه شود. در این پژوهش تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود: آیا قضاوت های کارکنان درباره برنامه های مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانی که در آن مشغول به کارند با عملکرد مختص به مسئولیت پذیری اجتماعی و عملکرد درون نقشی آنها ارتباط دارد؟ به این منظور نمونه ای شامل 237 نفر از کارکنان واحدهای تولیدی صنعتی استان یزد به روش تصادفی ساده انتخاب شد. تحلیل نتایج به دست آمده از داده های گردآوری شده به روش مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار AMOS، نشان داد قضاوت کارکنان درباره مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانشان، بر تعهد عاطفی و عملکرد رفتارهای فرانقشی مختص به مسئولیت پذیری اجتماعی آنها تأثیر دارد؛ هرچند نتایج تحلیل، ارتباط معناداری را میان عملکرد فرانقشی مختص به مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان با عملکرد درون نقشی آنها نشان نداد.
بررسی تأثیر سرمایه روان شناختی بر کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان توسط کارکنان باجه با میانجی گری تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه راهکارهای کاربردی به منظور بهبود کیفیت خدمات به مشتریانِ کارکنان باجه، بر اساس سرمایه روان شناختی و تعهد سازمانی است. پژوهش پیش رو از لحاظ هدف کاربردی است و از نظر روش، توصیفی همبستگی شمرده می شود. در این پژوهش ابتدا مدل نظری و فرضیه های بین متغیرها توسعه داده شد. سپس به کمک مدل معادلات ساختاری، فرضیه های پژوهش بررسی شدند. جامعه آماری، کارکنان باجه بانک انصار شهر تهران است. بدین منظور نمونه ای برابر با 320 نفر بر اساس جدول مورگان و با بهره مندی از روش نمونه گیری تصادفی به دست آمد. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و پس از آن به سنجش پایایی و روایی ابزار پژوهش به کمک آلفای کرونباخ و روایی همگرا و واگرا پرداخته شد. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد، سرمایه روان شناختی بر کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان تأثیر مثبت دارد. همچنین نقش میانجی گری تعهد سازمانی در تأثیر سرمایه روان شناختی بر کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان، به تأیید رسید.
بررسی تأثیر آزادسازی تجاری و وضعیت فضای کسب و کار بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بین کشورهای منطقه آسیای جنوب غربی در بازه زمانی 2004 تا 2012(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تأثیر آزادسازی تجاری و وضعیت فضای کسب وکار بر سرمایه گذاری مستقیم خارجی بین 23 کشور منطقه آسیای جنوب غربی در بازه زمانی 2004 تا 2012 می پردازد. رویکرد پژوهش اقتصادسنجی است و از تحلیل رگرسیون تعمیم یافته داده های پانل آزمون تأثیر متغیرهای مد نظر بهره برده است. یافته های پژوهش نشان می دهد آزادسازی تجاری به صورت مستقیم بر سرمایه گذاری خارجی تأثیر می گذارد. در بین شاخص های فضای کسب وکار نیز هزینه های دریافت مجوز ساخت وساز، اجرایی شدن قراردادها، دریافت نیروی برق، هزینه های شروع کسب وکار جدید، زمان لازم برای صادرات، زمان لازم برای واردات و هزینه های آماده سازی و پرداخت مالیات، از معناداری کافی برخوردارند. متغیرهای زمان لازم برای واردات و زمان لازم برای صادرات، بیشترین سهم را در پیش بینی سرمایه گذاری مستقیم خارجی به خود اختصاص داده اند. با توجه به یافته های پژوهش حاضر، ارائه مدل مناسب خط مشی گذاری ملی که در آن نهادهای متولی دارای همگرایی باشند، برای پیشبرد سیاست های آزادسازی تجاری و بهبود فضای کسب وکار، موضوعی ضروری به شمار می رود.
ارزیابی مدیریت پدیده نظم در سیستم های شهری بر اساس طراحی متغیرهای اندازه گیرنده سطح اثر بخشی در سیستم ها و کاربرد عملیاتی آن در نگرش نوین به مدیریت بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اطلاع از وضعیت دینامیکی پدیده نظم در سیستم های شهری همراه با تجزیه وتحلیل اطلاعات دریافت شده از رفتار تصادفی آن، گامی اساسی در فرایند مدیریت بحران های شهری معرفی شده است. در این زمینه، مطالعه حاضر متناظر با هر یک از «الزام های کارکردی پایه ای در سیستم مدیریت نظم شهری»، متغیر تصادفی ویژه ای را طراحی کرده است و پس از آن، به توسعه روشی برای اندازه گیری سطح اثربخشی سیستم مدیریت دینامیک پدیده نظم در سیستم های شهری پرداخته است. پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، در جامعه آماری متشکل از فرماندهی انتظامی و راهنمایی رانندگی شهر تهران، سازمان شهرداری تهران، اورژانس تهران و رسانه های جمعی، بر اساس نمونه تصادفی با حجم نهایی 140 واحد آزمایشی، بر مبنای رویکرد نمونه گیری طبقه ای، اجرا شده است. این مطالعه، بازبینی نحوه تغییرات احتمال برآورده سازی هریک از «الزام های کارکردی ریشه ای» را پایه ای مناسب برای مدیریت اثربخش پدیده نظم در سیستم های شهری معرفی می کند.
بنچ مارکینگ و کاربردهای آن در سازمان (مطالعه موردی: طراحی و تدوین مختصات محله سامان یافته در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرداری تهران در پایین ترین سطح خود به چندین محله تقسیم می شود. برای اینکه شهرداری تهران بتواند خدمات مطلوبی به شهروندان ارائه کند، باید مختصات محله سامان یافته را طراحی کند. هدف این پژوهش ارائه راهکاری برای طراحی و تدوین مختصات محله سامان یافته در کلان شهر تهران با استفاده از سازوکار بنچ مارکینگ است. در پژوهش پیش رو، داده ها با اجرای مصاحبه هایی گردآوری شدند و به کمک روش دلفی و تحلیل محتوا به تجزیه وتحلیل داده های یادشده پرداخته شد. با بررسی یافته ها این نتایج به دست آمد: 1. برای طراحی و تدوین مختصات محله سامان یافته در شهر تهران، می توان از سازوکار بنچ مارکینگ استفاده کرد؛ 2. در طراحی محله سامان یافته باید ضمن تمرکز بر وظایف، بر فرایندهای انجام کار نیز توجه شود؛ 3. باید به شرکت هایی که این صنعت را پوشش می دهند، یعنی به شهرداری ها، توجه کرد و سازوکاری با عنوان «خواهرخواندگی» را، به بویژه خواهرخواندگی با شهرداری های بزرگ دنیا، مانند نیویورک، لندن، توکیو و... را در دستور کار قرار داد.
بررسی رابطه بین هوش سازمانی و انعطاف پذیری منابع انسانی در سازمان های دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین چارچوب علمی و ارائه راهکارهای کاربردی انعطاف پذیری منابع انسانی دانشگاه تبریز، مبتنی بر هوش سازمانی است. پژوهش پیش رو از لحاظ هدف، کاربردی است و از حیث نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی به شمار می رود و از لحاظ ارتباط بین متغیرهای پژوهش، از نوع علی است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش سازمانی آلبرشت و پرسشنامه انعطاف پذیری منابع انسانی بر اساس مطالعات باتاچاریا، اسنل و رایت استفاده شده است. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه تبریز از چهار گروه عمده دانشی است که به کمک فرمول کوکران، در سطح اطمینان 95 درصد، حجم نمونه آماری 235 نفر مشخص شد و در نهایت 210 پرسشنامه به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی ساده به دست آمد و به تجزیه وتحلیل آنها پرداخته شد. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها با بهره مندی از روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد هوش سازمانی با ضریب تشخیص 79 درصد، تبیین کننده قویِ انعطاف پذیریِ منابع انسانی است. همچنین نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد همه ابعاد متغیر هوش سازمانی ارتباط مثبت و معنا داری با انعطاف پذیری منابع انسانی دارند.
رفتارهای منافقانه در ارتباطات بین فردی در سازمان: پیشایندها و پیامدهای سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو، به بررسی پیشایندها و پیامدهای سازمانی رفتارهای منافقانه در ارتباطات بین فردی می پردازد. قلمرو مکانی پژوهش، سازمان های اجرایی نجف آباد در نظر گرفته شده است. به این منظور، پرسش نامه های پژوهش میان نمونه 280 نفری کارکنان سازمان های اجرایی نجف آباد توزیع شد. برای تحلیل داده ها، مدل یابی معادلات ساختاری به اجرا درآمد و برای تعدیل نتایج، مدل پویایی های روابط بین پیشایندها و پیامدهای رفتارهای منافقانه در ارتباطات بین فردی در سازمان تدوین و آزمون شد. نتایج نشان داد در سطح اطمینان 95 درصد، سه متغیر جو سکوت، ارتباطات بین فردی سیاسی و ضعف قانونی نظارتی، پیشایندهای رفتارهای منافقانه در ارتباطات بین فردی در سازمان اند و دو متغیر سکوت سازمانی و زوال اعتماد بین فردی، پیامدهای آن محسوب می شوند. همچنین مشخص شد ضعف قانونی نظارتی از طریق اثرگذاری در ارتباطات بین فردی سیاسی، به جو سکوت دامن می زند و به تبع آن در سکوت سازمانی اثر می گذارد؛ ضمن اینکه خود نیز به طور مستقیم و غیرمستقیم، از طریق اثرگذاری در جو سکوت و رفتارهای منافقانه در ارتباطات بین فردی در سازمان، سبب کاهش اعتماد بین فردی در سازمان می شود.