یادداشت ها
حوزه های تخصصی:
تردیدی نیست که هر کنش اجتماعی نیتمند، علاوهبر کارکردهای آشکار و پنهانش، پیامدهای پیشبینینشده و غیرمنتظرهای در پی دارد. در حالت برنامهریزیشده و عادی، پیامدهای پیشبینینشده کنش اجتماعی هدفمند، باید کمتر از پیامدهای پیشبینیشده باشد؛ ولی زمانی که این قاعده برعکس میشود، چه باید کرد؟ تعریف واقعیت، قدرت است و کسی که واقعیتها را تعریف میکند، بر افرادی که آن واقعیتها را میپذیرند، در عمل اِعمال قدرت میکند. شعاع و گستره نفوذ بر مردم، هر چقدر بیشتر باشد، تعریف سیاستگذار بیشتر باور شده است و این باور و ارزش در نگرشها، کنشها و رفتارهای مردم نمایان میشود. زمانی که سیاستگذار کاری را با نیت خاصی انجام میدهد؛ ولی عده زیادی کنشی متناقض یا متفاوت با آن نیت انجام میدهند، شاید بهتر باشد که در آن سیاست یا خطمشی تأمل بیشتری شود. یکی از مسائل مهم در بهرهوری منابع انسانی زمان است. زمان علاوهبر اینکه ارزش اقتصادی دارد، آثار اجتماعی نیز در پی دارد. مدیریت مؤثر زمان میتواند موجب عملکرد بالای کارکنان شود یا در نهادهای آموزشی، باعث یادگیری مؤثرتر باشد. ساماندهی تعطیلات و مرخصیها در این زمینه بسیار مهم است. در حال حاضر، مجموع تعداد روزهای تعطیلات رسمی کشور ایران ۲۷ روز است که در تقویمهای مختلف، بهصورت جدولهای زیر درج میشود. از این تعداد، ۵ روز تعطیلات ملی، ۵ روز تعطیلات انقلابی و ۱۷ روز تعطیلات مذهبی میباشد.
مقالات
مسئولیت های سازمانی مدیران در امرونهی به کارکنان در پرتو قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با بررسی آیاتی از قرآن کریم که در آن ها کلیدواژه امرونهی یا مشتقات مرتبط با آن ها به کار رفته، درصدد شناسایی مسئولیت های سازمانی مدیران در امرونهی به کارکنان است.
روش: در این پژوهش، از روش تحقیق موضوعی در قرآن کریم استفاده شد تا نقش امرونهی در فرهنگ سازمانی با تمرکز بر اهمیت نقش مدیران در پرتو آیات قرآن کریم تبیین شود؛ سپس به سایر منابع حدیثی، تفسیری، ترجمه ای و لغوی مراجعه شد. با استفاده از مفاهیم به دست آمده، محورهای موضوعی پژوهش تهیه و تدارک دیده شد و یافته های پژوهش ذیل آن ها قرار گرفت.
یافته ها: مطابق با مبانی نظری و یافته های پژوهش، مدیران شایسته در سازمان، همواره با موقعیت سنجی و در نظر گرفتن شرایط و مؤلفه های مختلف به امرونهی می پردازند تا احتمال اجرای آن وجود داشته باشد. برخی از اهم این شرایط و مؤلفه ها عبارت اند از: قوانین و نظام نامه های سازمانی، روشن سازی قوانین و دستورها، بهسازی و خودسازی مدیران، نگاه به سازمان به مثابه خانواده، توجه به برنامه غذایی کارکنان، مدیریت بر مبنای ویژگی های فردی کارکنان، مشارکت سازمانی کارکنان، راهبری سازمان در پرتو توکل به خداوند و استقرار نظام تشویق و تنبیه.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داده است که حوزه های مسئولیتی مدیران در امرونهی به کارکنان در سازمان، صرفاً به صدور امرونهی، فرمان یا دستور خلاصه نمی شود، بلکه ملاحظاتی نیز پیش از امرونهی، حین امرونهی و پس از امرونهی به کارکنان وجود دارد که توجه به آن ها برعهده مدیران است و می تواند در اجرای امرونهی توسط کارکنان اثرگذار باشد.
ارزیابی ترکیبی از عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در خط مشی های نظام آموزشی و پرورشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مشارکت شهروندان، تنها راه تنش زدایی میان قدرت قانونی سازمان ها و قدرت اجتماعی شهروندان و تضمین کننده کارایی و اثربخشی خط مشی هاست. این پژوهش با هدف بررسی سطح روابط بین عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در خط مشی های آموزشی و پرورشی و اولویت بندی آن ها و ارائه دیدی تفسیرپذیر از نتایج به دست آمده اجرا شده است.
روش: در این پژوهش از راهبرد چندگانه استفاده شده است. در مرحله اول با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، شدت روابط بین عوامل شناسایی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی، این عوامل اولویت بندی شدند. در مرحله بعد با استفاده از یافته ها، در یک مدل نوآورانه دوبُعدی AHP-SEM، چهار خوشه اقدام فوری، پژوهشی، مطلوب و نظارت خلق شد که عوامل در آن، بر حسب قابلیت تبیین و وزن خوشه بندی شدند.
یافته ها: بر اساس تحلیل سلسله مراتبی، عوامل حمایت قانونی و عدالت، کمابیش نیمی از وزن ها را به خود اختصاص دادند و عوامل سطح اجرا، پس از این دو عامل قرار گرفت. همچنین، بر اساس رگرسیون های محاسبه شده مفروض در مدل مفهومی، بیشترین قابلیت تبیین متعلق به عوامل سطح اجراست که با حمایت قانونی هم بستگی زیادی دارد.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، عوامل تشکیلات اجرایی، اطلاعات و حمایت قانونی، می بایست در اولویت اقدام قرار گیرد؛ عامل عدالت برای بهبود، علاوه بر بهبود عوامل ساختاری، به بررسی تفسیرهای ذهنی شهروندان از عدالت ادراک شده نیاز دارد؛ باورها و توانمندی های شهروندان، در مرحله بعد، از طریق عامل عدالت می توانند توسعه یابند و عوامل سطح اجتماعی در خوشه نظارت، می بایست برای اصلاح و هدایت روندهای آتی نظارت شوند.
مطالعه تطبیقی الگوی حکمرانی صوت وتصویر فراگیر در روسیه، ترکیه و کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هم گرایی فناوری، اکوسیستم صوت وتصویر فراگیر را تغییر داده است. اکنون، شاهد عرصه متفاوتی از صوت وتصویر فراگیر متشکل از دولت ها و بخش خصوصیِ داخلی و بین المللی هستیم؛ از این رو به چارچوبی مختص حکمرانی صوت وتصویر فراگیر در ادبیات نیاز داریم تا از طریق آن، بتوانیم الگوی صوت وتصویر فراگیری را برای کشورمان طراحی کنیم. توجه به حکمرانی کشورهای متفاوت در این عرصه و تجربه آن ها، به طراحی الگوی مناسب برای کشورمان کمک می کند.
روش: این پژوهش با مطالعات تطبیقی انجام شده است. جمع آوری داده به صورت اسنادی بوده است که بر اساس یکی از چارچوب های حکمرانی رسانه، الگوی حکمرانی صوت وتصویر فراگیر، در سه کشور از سه منطقه متفاوت، یعنی روسیه در اوراسیا، ترکیه از خاورمیانه و کره جنوبی از شرق آسیا بررسی شده است.
یافته ها: بررسی های انجام شده نشان می دهد که هر سه کشور الگوی حکمرانی رسانه هم گرا را پذیرفته اند و در صوت وتصویر فراگیر، بیشتر به حکمرانی از بالا به پایین گرایش دارند و رسانه ها در محدوده توقعات دولت و بازار رفتار می کنند.
نتیجه گیری: مطالعه تطبیقی نشان داد که در تفاوت بین حکمرانی رسانه و حکمرانی صوت وتصویر فراگیر، پیشنهاد می شود که در چارچوب حکمرانی صوت وتصویر فراگیر نظام تنظیمگری متمرکز، حکمرانی در سطح منطقه ای در نظر گرفته شود. همچنین بازار، کاربران و نظام اجتماعی فرهنگی، به ذی نفعان چارچوب حکمرانی اضافه شود. با توجه به تجربه سایر کشورها، هم گرایی در تنظیمگری برای ایران مفید است و همچنین باید در تنظیمگری، به سمت مشارکت و خودتنظیمی حرکت کرد.
فهم گفتمانی ظهور و تغییر خط مشی مسکن در برنامه های چهارم و پنجم توسعه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال فهم چرایی و چگونگی تغییر خط مشی مسکن در برنامه های توسعه، از منظر رویکرد گفتمانی است.
روش: در این پژوهش از رویکرد گفتمانی لاکلا و موف، به عنوان روش پژوهش، برای تحلیل خط مشی مسکن در برنامه های چهارم و پنجم توسعه استفاده شده است. این روش طی دو گام اجرا شده است؛ در گام اول، به توصیف نظام معنایی گفتمان از طریق شناسایی نشانه های اصلی پرداخته شده است. در گام دوم، نظریه اجتماعی هر گفتمان، بر محوریت تخاصم و غیریت ایجاد شده توصیف شده است. در انتهای گام دوم، به صورت مجزا، نحوه ساخت گفتمانی خط مشی مسکن در هر برنامه نیز تشریح شده است.
یافته ها: در برنامه چهارم توسعه، دال شناور عدالت اجتماعی در مفصل بندی با دال های مرکزی توانمندسازی و تخصیص کارآمد و هدفمند منابع قرار گرفته و در معنای عدالت اقتصادی به تثبیت رسیده است. در برنامه پنجم نیز، دال شناور توسعه پایدار در مفصل بندی با دال های مرکزی توسعه درونی و توانمندسازی قرار گرفته است و در معنای حفظ حریم شهرها، جلوگیری از آسیب رسانی به محیط زیست و عدم مداخله در آن، به واسطه ساخت مسکن به تثبیت رسیده است.
نتیجه گیری: برنامه چهارم توسعه با هژمون کردن گفتمان عدالت اقتصادی، هم نسبت به سایر بدیل های عدالت مثل عدالت فرهنگی و عدالت اجتماعی و هم نسبت به بدیل های کلی عدالت نظیر حق، نیاز و کالا غیریت ایجاد و آن ها را طرد کرده است. برنامه پنجم توسعه نیز با هژمون کردن توسعه پایدار، هم نسبت به سایر انواع توسعه و هم نسبت به ماهیت های غیرکالبدی و محیط زیستی مسکن ایجاد غیریت کرده است.
ارائه مدل توسعه قابلیت های سازمانی وزارت آموزش وپرورش اقلیم کردستان عراق با استفاده از گراندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش تعیین مؤلفه های قابلیت های سازمانی، روابط بین این مؤلفه ها و در نهایت، ارائه مدل توسعه قابلیت های سازمانی وزارت آموزش وپرورش کردستان عراق است.
روش: با توجه به هدف پژوهش، این پژوهش به روش کیفی و با ماهیت اکتشافی اجرا شده است. از استراتژی گراندد تئوری، رویکرد ظاهرشونده (گلیزر) داده ها کدگذاری و بعد تجزیه وتحلیل شدند. داده های پژوهش از طریق روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس مصاحبه های عمیق و تشکیل گروه های کانونی با متخصصان، جمع آوری شد. در این پژوهش با 13 نفر در قالب ۴ گروه کانونی، متشکل از مشاوران و مدیران کل و خبرگان وزارت آموزش وپرورش اقلیم کردستان عراق مصاحبه صورت گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده از کدگذاری ها، به شناسایی 18 مؤلفه اصلی قابلیت ها و ۴ سطح از قابلیت های سازمانی انجامید. همچنین نتایج نشان داد که مراحل توسعه قابلیت های انسانی، مشتمل بر 4 مرحله چرخه ای است. در نهایت، ۲ محور برای توسعه قابلیت های سازمانی در آموزش وپرورش اقلیم کردستان شناسایی شد.
نتیجه گیری: بررسی ارتباطات قابلیت های سازمانی شناسایی شده نشان داد که قابلیت های سازمانی وزارت آموزش وپرورش اقلیم کردستان عراق عبارت اند از: قابلیت بنیادی، قابلیت استراتژیک، قابلیت توانمندساز و قابلیت عملیاتی. همچنین یافته ها نشان داد که مراحل توسعه قابلیت های سازمانی عبارت اند از: تعیین هدف ها و الزامات، ارزیابی هدف ها و اولویت گذاری، اجرا و پیاده سازی برنامه، و برنامه ریزی مجدد و ادغام های آتی. در این پژوهش، دو محور آزادی و فرصت برای توسعه قابلیت های سازمانی در آموزش وپرورش اقلیم کردستان شناسایی شد. هردو محور آزادی و فرصت، در چرخه مراحل توسعه قابلیت های سازمانی و فراوان شدن سطح قابلیت های سازمانی تأثیرگذار است.
بررسی چگونگی تأثیرپذیری مدیریت منابع انسانی از اینترنت اشیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه اینترنت اشیا با سرعت چشمگیری در حال توسعه است و کسب وکارها به طور فزاینده ای روی به کارگیری آن در فرایندهای خود سرمایه گذاری می کنند، با این حال از پیاده سازی این فناوری در فرایندهای منابع انسانی خود بازمانده اند؛ زیرا از کاربردهای متعدد اینترنت اشیا در حوزه مدیریت منابع انسانی، درک روشن و کاملی ندارند که این خود از خلأ مطالعاتی موجود در ادبیات پژوهش در رابطه با مبحث مدنظر نشئت می گیرد. پژوهش حاضر بر آن است تا به تشریح این کاربردها در قالب چارچوبی مفهومی بپردازد و کسب وکارها را از مزایای بی شمار آن در این حوزه مطلع سازد.
روش: پژوهش حاضر رویکرد کیفی دارد. در این پژوهش ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای، به بررسی و مطالعه پژوهش های انجام یافته حول موضوع مدنظر پرداخته شد. در ادامه، برای پاسخ به سؤال اصلی پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته ای به روش گلوله برفی با ۹ تن از خبرگان حوزه های اینترنت اشیا و مدیریت منابع انسانی به عمل آمد و با فن تحلیل مضمون و کدگذاری مضامین از طریق نرم افزار مکس کیودا، به تحلیل داده های حاصل از آن اقدام شد.
یافته ها: در این پژوهش، ۲۳ کاربرد منحصربه فرد اینترنت اشیا در حوزه مدیریت منابع انسانی شناسایی و در قالب ۶ مضمون اصلی استخدام، آموزش و توسعه، مدیریت عملکرد، جبران خدمات، نگهداشت و پایان خدمت طبقه بندی شد.
نتیجه گیری: اینترنت اشیا از طریق هوشمندسازی و داده محورکردن فرایندهای گوناگون منابع انسانی و عاری ساختن آنان از هرگونه خطای انسانی، به واسطه توسعه فرایند خودکارسازی، مدیریت مؤثرتر و کاراتر این منابع را در سازمان سبب می شود.
ارائه مدل میراث منابع انسانی: مطالعه ای آمیخته در بانک ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجا که مشخص نیست در صنعت بانکداری چه مؤلفه هایی بیانگر میراث منابع انسانی است، پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل مفهومی میراث منابع انسانی اجرا شده است.
روش: پژوهش برحسب هدف، بنیادی کاربردی و برحسب نوع داده، آمیخته است. مشارکت کنندگان بخش کیفی، ۲۰ نفر از مدیران ارشد ستاد بانک ملی ایران بودند که با تکنیک نمونه گیری هدفمند و با رعایت اصل اشباع نظری انتخاب شدند. نمونه آماری بخش کمی نیز، ۲۰۷ نفر از کارکنان و مدیران شاغل در بانک ملی ایران بودند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسش نامه استفاده شد. تأیید روایی ابزار بخش کیفی با استفاده از نظرهای متخصصان و همچنین، محاسبه پایایی بازآزمون و توافق درون موضوعی انجام شد. روایی پرسش نامه کمی نیز با استفاده از تکنیک روایی ظاهری، محتوایی و سازه تأیید شد. تکنیک تحلیل داده ها در بخش کیفی، تحلیل محتوا و در بخش کمی، آزمون تی تک نمونه ای بود. در بخش کیفی، به این سؤال پرداخته شد که مؤلفه ها و شاخص های میراث منابع انسانی کدام اند؟ همچنین، در بخش کمی به ارزیابی و تعیین وضعیت این مؤلفه ها در بانک ملی ایران پرداخته شد.
یافته ها: میراث منابع انسانی عبارت است از: مدیریت و ساختار سازمانی، مدیریت دانش، ویژگی های رفتاری و نگرشی کارکنان، شکل گیری ارتباطات، استخدام، حفظ و نگهداری کارکنان، کار تیمی و مشارکت، سیستم حقوق و مزایا، رفتارهای داوطلبانه، فرهنگ سازمانی، ویژگی های سازمان، توسعه و ارزیابی عملکرد و انگیزش و رضایت شغلی کارکنان.
نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که میراث منابع انسانی در سازمان، دربردارنده ساختارهای مختلفی است که مدیران می توانند با تکیه بر آن ها، این سازه را در سازمان ایجاد کنند.