آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹۷

چکیده

«روح معنا» از جمله نظریات مطرح در باب معناشناسی واژگان دینی است که بزرگانی همچون غزالی و علامه طباطبائی بدان التفاتی خاص نشان داده اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی، ضمن تأکید بر تحلیل معناشناختی الفاظ قرآنی، بررسی و تطبیق این نظریه را در آموزه های این دو اندیشمند هدف خود قرار می دهد. غزالی این نظریه را بر موازنه عالم غیب و شهادت و ارتباط ظاهر و باطن مبتنی می سازد. روح معنا نزد وی، حقیقتی ملکوتی است که در قالب مصادیق محسوس امکان تمثل دارد و راهیابی بدان در گرو گذر صوفیانه از خطه خیال و پیرایش هاله خصایص مصداقی از گوهر معناست. وی در این باره تقریرهای متفاوتی ارائه می دهد. علامه طباطبائی نیز در پرتو این نظریه، معناشناسی واژگان و اطلاق آنها بر مسماهای مختلف را بر مبنای کارکرد و غایت آنها توجیه می سازد. با این همه، به رغم اینکه هر دو اندیشمند با طرح این نظریه، بر انکار تأویل به معنای عدول از معنای ظاهر تأکید دارند، در مواردی متعدد، شاهد اقبال ایشان به نظریه وجود مجاز در سخن خدا و ضرورت اراده معنایی مخالف ظاهر هستیم.

تبلیغات