در پرتو رواج جهانی حرکت های تجزیه طلبانه، برخی بعنوان آخرین راه حل برای مردمی که خود، "خودمختاری داخلی" را نمی پذیرند و همچنین با نقض گسترده حقوق بشر توسط یک رژیم سرکوب گر مواجه هستند، پیشنهاد تجزیه چاره ساز را مطرح می کنند. بحث زمانی دوباره تجدید شد که دیوان دادگستری بین المللی در سال 2008 رای مشورتی خود را مبنی بر استقلال کوزوو اعلام کرد، و موافقان و منتقدان تجزیه چاره ساز توانستند نظرات و شواهد خود را در جهت حمایت و همچنین مخالفت های بین المللی در نتیجه این پرونده ارائه کنند. چنین مسائلی تا به حال سوالات عمده و بی پاسخی شامل این سوال که، آیا اتخاذ و اجرا جدایی جبرانی در حقوق بین الملل می تواند نیرویی مثبت برای پیشگیری و یا کاهش منازعات مسلحانه باشد؟ را بوجود آورده است. این نوشتار بحث های پیرامون عنوان تجزیه چاره ساز را ناقص یافته، و می پندارد مباحث تجربی و تئوریک در تقابل با تجزیه چاره ساز با استانداردها و معیارهای بین المللی متقاعد کننده تر و همسوتر هستند. تصمیم سازان قانونی بین المللی و مدیران منازعات باید به منظور توجه بیشتر به امنیت و صلح بین المللی برای بکارگیری مواردی همچون تجزیه چاره ساز ملاحظات بیشتری به خرج دهند.