مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
معنا
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
335 - 356
حوزه های تخصصی:
«قصیده النثر» عنوان یک نوع ادبی است که توسط مجله لبنانی «شعر» و متأثر از ادبیات فرانسوی رواج یافت. این نوع ادبی صرف نظر از موافقان و مخالفان آن، در عرصه ی شعر و نقد معاصر عربی حضور دارد. در این مقاله چیستی قصیده النثر و زیبایی و خوانش آن که در پیوند با معناست اهمیت دارد. زیبایی قصیده النثر را به نوعی متفاوت و با کنکاش در عالم معنا باید جست و جو کرد. در این پژوهش سؤال اساسی مبتنی بر چیستی این نوع ادبی و چگونگی درک زیبایی در آن است. فهم چیستی قصیده النثر در گرو گسست کامل از تفکر ادبی سنتی است، قصیده النثر در زبان عربی به جهت هویت معنایی شکل گرفته در آن از سوی شاعرانی چون: ادونیس و انسی الحاج به عرصه ی رویکردهای هستی شناسیک و هرمنوتیک فلسفی قدم نهاده است . قصیده النثر بستری است برای آفرینندگی گسترده و پیوسته در عالم معنا.
تحلیل پدیده های اجتماعی برمبنای ایده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل پدیده های جهان اجتماعی آن هم برمبنای ایده، هدفی است که این مقاله دنبال می کند. تلاش مقاله بر این است تا نشان دهد ایده ها به عنوان یک عامل تبیینی می توانند در مطالعه مسائل اجتماعی و سیاسی به کار گرفته شوند. ما برای توضیح نقش تحلیلی ایده، نگاهی برساختی تفسیری با محوریت پرسش «چگونه ممکن است؟» به آن انداخته ایم. بر این اساس، انسان متفکر در کانون توجه قرار می گیرد. طبق رویکرد برساختی تفسیری ویژگی هایی در انسان متفکر است که به او امکان برساخت ایده معنامند و سپس اثرگذاری آن را می دهد. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ساختار ذهنی انسان 2. ادراک ایده پردازانه در انسان 3. نقش بازنمودی مفاهیم و زبان در انسان 4. علیت در انسان 5. عقلانیت در کنش انسان. این مقاله با توضیح ویژگی های مذکور در انسان نشان می دهد که ایده چگونه می تواند بر پدیده های جهان اجتماعی تأثیر بگذارد. همچنین با فهم چگونگی تأثیرگذاری ایده نشان می دهیم که ایده این قابلیت را دارد که به عنوان عاملی تبیینی برای تحلیل پدیده های اجتماعی، از جمله حوزه سیاست، به کار گرفته شود.
الگوی سلسله مراتبی معناپذیری مکان با برپایی رویدادها در فضاهای عمومی شهری (مطالعه موردی: بافت پیاده محدوده مرکزی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
113 - 132
حوزه های تخصصی:
بیان مسأله: انسان موجودی اجتماعی و دارای نیاز به تعامل و برقراری ارتباط با دیگران است و بدین سان نیازمند فضاهایی برای حضور است. کیفیت این حضور وابسته به معنایابی فضا و به تبع آن آفرینش مکان می باشد. مکان ها بر پایه وقایعی که در آنها روی می دهد معنا می یابند. آفرینش مکان به مردم این حس را القا می کند تا فصاهای عمومی را به عنوان قلب هر جامعه ای دوباره متصور شوند یا دوباره بسازند. هدف: پژوهش حاضر در پی آن بوده تا بتوان از طریق فعالیت ها و رویدادهای اجتماعی، فضاهای عمومی شهر رشت را معنادارتر نمود تا اینگونه فضاها به مکان ارتقا یابند. روش:روش این پژوهش از نوع کیفی با رویکرد پدیدارشناسانه بوده و پدیده مورد نظر یعنی رویدادهای برپا شده در بافت پیاده مرکزی شهر رشت در بازه زمانی بهار 1396 تا بهار 1398، بر اساس تجربه حضور و مواجهه مردم با مکان از طریق مصاحبه های عمیق، مورد بررسی قرار گرفته است. یافته ها: نتایج حاصله، الگوی سلسله مراتبی معناپذیری رویدادها برای آفرینش مکان را در دو طیف مخاطبان و مدیریت فضای شهری ارائه نموده است. «بهانه حضور» حداقل زمینه معناپذیری برای آفرینش مکان از سوی شهروندان است که در مقابل به منظور بسترسازی این عامل، مدیریت فضای شهری بیشترین نقش را ایفا می نماید. «میزان لذت بردن از حضور» درجه بالاتر معناپذیری است. اگرچه نقش مدیریت فضایی در این مرتبه کم رنگ تر می شود، اما کیفیت، نوع اجرا و میزان همراه سازی، همچنان از وظایف آن به حساب می آید. در این روند سلسله مراتبی، «میزان مشارکت مؤثر در رویداد» درجه معنادارتر و بالاتری از آفرینش مکان را ایجاد می نماید. نتیجه گیری: معناپذیرترین مرتبه آفرینش مکان در یک رویداد، «میزان پیش بری فضای رویداد» است. در این مرحله مخاطبان با نمایش میزان خلاقیت و توانایی های خود در پیشگاه دیدگان عموم، به خودشناسی عمیق تری دست می یابند.
خوانشی نو از تأویل در قرآن بر اساس اصل لغوی آن
منبع:
پژوهشنامه تأویلات قرآنی دوره دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳
97 - 116
حوزه های تخصصی:
تأویل، مهمترین مفهوم درحوزه فهم و شناخت قرآن خواهد بود، وقتی روشن شودکه این لفظ دو سویه معنایی دارد؛ یکی ابتدا و دیگری انتهای یک امرکه همه امور و پدیده های هستی را شامل می شود. تقریبا در همه منابع لغوی و تفسیری به معنای بازگرداندن یک چیزی به اصل خود معنا شده است. اما همچنان در اینکه مثلا آیات قرآن باید به چه چیزی بازگردانده شوند تا تأویل آنها روشن شود یا اینکه توسط چه کسانی این کار باید صورت گیرد، اتفاق نظری وجود ندارد. در این گفتار سعی شده است تا با تمرکز بر دیدگاه های موجود و تطبیق وتحلیل داده های پیش رو و با توجه به همان دو معنای لغوی ابتدا و انتهای امور، برداشتی متفاوت و جهان شمول از تأویل به دست داده شود تا روشن شود که اوّلا مراد از تأویل احاطه یافتن به حقیقت ابتدا و انتهای هر آیه یا هر امر دیگری است؛ ثانیا وجه تشابه یافتگی آیات و امور را باید در ناحیه عدم اشراف انسانها به بواطن و معانی آیات وعلت این احاطه نایافتگی را هم می بایست در زبانی ولایه ای بودن معانی ومدالیل قرآنی دنبال کرد. ثالثا رسوخ در علم صفت کسانی خواهد بود که به سبب آشنایی با سطوح زبانی قرآن، بیشترین اطلاعات ومعلومات را درباره ابتدا و انتهای آیات دارند، مثلا می دانندکه ابتداءا قصد ومراد خدای سبحان از تشریع احکام و وضع سنن چه بوده است و در نهایت بر عمل وپذیرش آن احکام و سنن چه مصالح ومنافعی مترتب است. آن گونه که حضرت خضر و حضرت یوسف در تأویل حوادث و احادیث به واسطه تفضّل الهی از خود بروز دادند.
مطالعه تطبیقی معناشناسی حکمی موجودات مابعدالطبیعی در هنرهای مصوّر ساسانی و ایلخانی
منبع:
فردوس هنر سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳
24 - 43
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: آنچه در این پژوهش موردبحث و تمرکز قرارگرفته است، شامل معانی برخاسته از خاستگاه های سنت مصورسازی موجودات مابعدالطبیعی در ایران با رویکرد تطبیقی به هنر ساسانی، به عنوان نماینده هنر و ادبیات ایران پیش از اسلام و دوره ایلخانی، به عنوان بخشی مهم از هنر و ادبیات دوران پس از اسلام است. هدف مقاله: این پژوهش، با هدف دستیابی به یک سیاق مشخص در شخصیت پردازی خیالی و عجایب نگارانه در هنر ایران، مبتنی بر سنت مصورسازی موجودات مابعدالطبیعی با رویکرد مقایسه تطبیقی میان هنر ایران پیش وپس از اسلام و با بررسی گزیده ای از آثار شاخص هنری و متون داستانی، حکمی و دینی برجای مانده از ادوار ساسانی و ایلخانی، با استناد به مطالعات تاریخی پرداخته و درمجموع با دسته بندی نمودهای عجایب نگاری در آثار یادشده، به تبیین بنیان های معنایی این سنت پرداخته است. سؤال مقاله: موجودات مابعدالطبیعی در هنرهای مصوّر ادوار ساسانی و ایلخانی دارای چه وجوه تمایز و اشتراکی از نظر فرم و محتوا هستند؟ روش تحقیق: پژوهش حاضر از نوع بنیادین بوده و به روش توصیفی -تحلیلی و مبتنی بر رویکرد تطبیقی و تاریخی صورت می پذیرد. همچنین داده ها بر مبنای مطالعه کتابخانه ای و الکترونیکی گردآوری شده اند. نتیجه گیری: نتیجه حاصل آن که موجودات ماوراءالطبیعی تصویرشده در هنر ادوار یادشده بر اساس بنیان های نظری، اسطوره ای و حکمی ریشه دار از سنت های فکری و علمی ایران کهن برخاسته و به صورت سیاق های هنری هرکدام از ادوار هنر ایران، به شکلی متجلی شده اند. این بنیان ها و صور برخاسته از آنان در طی ادوار پیش وپس از اسلام، به شکل زنجیره ای پیوسته و سنت هایی متداوم، بروز و ظهور یافته اند.
فرایند ساخت معنا در تحلیل گفتمان با روش «پدام» با مطالعه موردی بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۰۶
31 - 48
نظریه گفتمان و روش تحلیل گفتمان ریشه در رویکرد میان رشته ای نسبت به علوم مختلف از جمله زبان شناسی، نشانه شناسی، روان شناسی، معناشناسی، اصطلاح شناسی و غیره دارد. معنا در فرایند ساخت گفتمان نقش اساسی دارد. درحقیقت، معنا روح گفتمان است و روش تحلیل گفتمان دستیابی به معانی مختلف گفتمانی است. چگونگی شکل گیری معنا در گفتمان، زمینه ساز طرح حوزه چندوجهی بودن معناست که می تواند گفتمان را به مراحل معناکاوی، معناسازی، معنادهی، معنافهمی وارد کند که نقش اساسی در فهم فرایندی گفتمان دارد.در این مقاله روش تحلیل گفتمان پدام[1] (روش عملیاتی تحلیل گفتمان) معرفی شده که بر پایه پنج سطح تحلیلی سطح−سطح، عمق−سطح، سطح−عمق، عمق−عمق (عمیق)، و عمیق تر طراحی شده است که در هر مرحله، معنا نقش اساسی در انتقال از یک سطح به سطح دیگر دارد. در نهایت آنچه که به دست می آید، محصول تعامل معنایی، تداخل معنایی، میان رشته ای معنایی، فرایند معنایی، تحولات معنایی، و سیالیت معنایی می باشد.همچنین، تلاش شد که نمونه ای از اجرای این روش در مورد بیانات مقام معظم رهبری در مورد بیداری اسلامی ارائه شود. در این تحلیل، دال های اساسی و در حقیقت اهداف اساسی بیانات مزبور در حوزه بیداری اسلامی تبیین شده اند.
تحولات معنایی خانواده در اسناد بالادستی صادره از جانب رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با موضوع بررسی تحولات معنایی خانواده در اسناد بالادستی و در این مجال اسناد منتسب به رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران صورت گرفته است. هدف از این بررسی، مطالعه سیر تحولات معنایی خانواده در اسنادی است که از جانب رهبر انقلاب است. از آنجا که خانواده نهادی با اهمیت برای جامعه است، همواره مسئله مورد توجه حکومت ها در راستای حمایت و جهت دهی به آن بوده است. خانواده همچنین مورد توجه کنشگران اجتماعی به جهت کارکردهای انسانی و عاطفی آن است. خانواده در میانه درک کنشگران از آن و همچنین فهم حکومت ها از آن سیر متفاوتی از تحولات معنایی را طی می کند. به نظر می آید در اسناد بالادستی جمهوری اسلامی و همینطور اسناد خاص منتسب به رهبری نیز این جریان حاکم است. این پژوهش در پی فهم مختصات تحول معنایی خانواده در اسناد منتسب به رهبر انقلاب اسلامی ایران، از روش تحلیل محتوای کیفی و صورت بندی مضمونی استفاده کرده است. نتیجه بررسی هفده سند صادره از جانب رهبر معظم انقلاب بیانگر آن است که این اسناد به ویژه در متأخرترین آن، به سمت درگیری عینی با تحولات ذهنی و کیفی خانواده و اعضای آن متمایل شده است. این امر می تواند به واقع بینی بیشتر در فهم تحولات خانواده و سیاست گذاری عینی و وابسته به زمینه در حوزه با اهمیت خانواده منجر شده و از سیاست گذاری انتزاعی جلوگیری کند.
گونه شناسی ذهنی گردشگران از منظر معنای مقصد گردشگری (مورد مطالعه: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۶ بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۳
233 - 264
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف شناخت گونه های ذهنی گردشگران از منظر معنای مقصد گردشگری در شهر شیراز بررسی شده است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی است. با توجه به هدف این پژوهش مبتنی بر گونه شناسی ذهنی، روش کیو برای این منظور به کار گرفته می شود. جامعه آماری پژوهش افرادی بوده اند که دست کم یک بار تجربه سفر به شهر شیراز را داشته اند. روش انتخاب نمونه در این پژوهش بر مبنای نمونه گیری هدفمند بوده است. برای تحلیل داده ها از تحلیل عاملی کیو استفاده شده است. یافته های این پژوهش هفت گونه ذهنی برای معنای مقصد گردشگری در شهر شیراز را شناسایی کرده است. این هفت نوع گونه شناسی عبارت اند از: لذت گرایان، جمع گرایان، ماجراجویان، آرامش طلبان، درون اندیشان، متمایزگران، یادکنندگان. درنهایت این ذهنیت های استخراج شده مورد تفسیر قرار گرفتند. این پژوهش به مدیران مقصد گردشگری برای بخش بندی بازار بر مبنای معنای مقصد گردشگری و هدف گیری آن فراهم می آورد.
پرده های ابهام در لایه های معنایی مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
135 - 158
حوزه های تخصصی:
از آن جا که زبان عرفان تجربه های شهودی ودریافت های آن سری عارفان را درخود پیچیده واز ابزارها وشگردهای متنوع ومتلونی برای محسوس وملموس ساختن آن ها به کار می گیرد واز سویی نیز زبانی معناگراست،عمدتا لایه های معنایی چندگانه ای را دربر دارد واغلب با تاویل وتفسیرهای مختلفی همراه است.تلاش عارف برای استفاده بهینه از یک روساخت برای بیان چند ژرف ساخت، از علل دیگر تاویل پذیری ومهمتر از همه ایهام و ابهام معنایی متون عرفانی است و عارفان بر این عقیده اندکه زبان معمول آدمی توانایی انتقال تجربه های عرفانی را ندارد، این مساله موجب چندمعنایی و مبهم شدن هر چه بیشتر متون عرفانی شده است. در میان بزرگان ادب ایرانی، چهره شمس همواره در هاله ای از ابهام نهان گشته است و یکی از علل این را می توان زبان مبهم وی در مقالات شمس دانست. مقالات شمس سرشار از ابهام و هنجارگریزی های زبانی است که درک و فهم معنا را به پرده تعویق وتاخیر وگاه عدم دریافت درست می کشد. در این پژوهش به بررسی این عوامل -که کلید ورود به جهان شمس و بتبع آن راهی به جهان مولوی است- خواهیم پرداخت و به رفع ابهام وگشایش سطوح معنایی در برخی از گزاره های مقالات شمس در شش مفهوم بلند عرفانی می پردازیم و نشان خواهیم داد ابهام در مقالات شمس علاوه بر آن که از ویژگی های زبان عرفانی است، برآمده از تجربیات عرفانی خاص شمس و نگرش او به زبان نیز هست.
پست مدرنیسم در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴۳
47 - 67
حوزه های تخصصی:
پست مدرنیسم پس از ظهور و ایجاد دگرگونی در ادبیات غرب، مورد توجه برخی نویسندگان و طیفی از شاعران معاصر فارسی قرار گرفت. شمس لنگرودی از شاعرانی است که پس از تجربه های زبانی مختلف که پیش و بعد از انقلاب از سرگذراند، به رویه ای ساختارشکنانه و زبانی هنجارگریز روی آورد. تحت تأثیر این رویکرد، برخی مختصات در شعر لنگرودی ظهور یافت که با مختصات و مولفه های پست مدرنیسم همانندی و قرابت دارد. در این گفتار، شاخصه هایی از شعر لنگرودی که با مولفه های پست مدرنیسم نزدیکی دارد و به نوعی نشانگر گرایش خودآگاه و ناخودآگاه این شاعر به پست مدرنیسم است، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یکی از این مولفه ها، «عدم قطعیت» و تأکید بر نسبی بودن اجزا و عناصر کلام است که به نظر می رسد لنگرودی در مواردی از آن در جهت ساختارشکنی، عدم تجانس و نیز گسستِ معنایی استفاده کرده است؛ دیگر، «تناقض» (پارادوکس) است که به عنوان شگردی برای تردیدزایی و تکثر معنا در شعر لنگرودی به کار رفته است؛ «عدم پیوستگی» مولفه دیگری از پست مدرنیسم است که در کلام لنگرودی در جهت ایجاد تردید و شگفتی در خواننده و به کنکاش و چالش ذهنی واداشتنِ او مورد استفاده قرار گرفته است؛ از مولفه های دیگر پست مدرنیسم که در شعر لنگرودی ظهوریافته، «تعلیق» است. تعلیق به صورت ترفندی برای ابهام آفرینی به کار گرفته شده تا به واسطه آن، انتقال پیام و کشف معنای قطعی کلام به تعویق افتد.
بررسی عناصر انسجام پیوندی و رابطه آن با معنا در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسجام یک اصطلاح زبان شناسی متن است که در سال 1976 توسط مک هالیدی و رقیه حسن مطرح شد. یک متن جهت برخورداری از انسجام نیازمند عناصری است که یکی از آنها ادوات ربط یا پیوندی است که باعث پیوستگی و اتصال واژگان و به ویژه جمله های متن می شود. هر متن ادبی از این عناصر بهره می گیرد و کارکرد آن با توجه به موضوع مورد بحث مبتنی بر شیوه خاصی است. این پژوهش به روش تحلیلی و توصیفی، با تکیه بر سبک شناسی زبانی، بررسی ساختار و نحو جمله ها و عناصر انسجام پیوندی، بر مبنای نظریه انسجام متن هالیدی و حسن، صورت گرفته است.در این راستا، داستان «آفرینش آدم» از کتاب «مرصادالعباد»، مورد خوانش و بررسی قرار گرفته و میزان استفاده از هر کدام از عناصر پیوندی به طور جداگانه و نقش آن عناصر در انسجام کلّی متن، بیان شده است.بررسی ادوات پیوندی در داستان آفرینش آدم در مرصادالعباد در چهار گونه عوامل ربط افزایشی، تقابلی، سببی و زمانی صورت گرفته است.با بررسی گونه های ربطی این نتایج به دست آمد که کارکرد عوامل افزایشی و سببی بیشتر از سایر عوامل پیوندی است.عامل افزایشی از نوع توضیحی بیشترین کاربرد را دارد که این خود می تواند متأثر از موضوع مورد بحث که توضیح و توصیف داستان خلقت آدم است، باشد؛ زیرا این متن داستانی عارفانه را برای علاقه مندان به عرفان و تصوف روایت می کند، از این رو باید از عوامل افزایشی یا اضافی استفاده کند تا بتواند داستان را بهتر به تصویر بکشد و به گونه ای تأثیرگذار این داستان عاشقانه عارفانه را بیان نماید.نتایج حاصل از پژوهش، نشان دهنده آن است که عناصر انسجام پیوندی، نقش مهمی در یکپارچه ساختن یک متن، ایفا می کند.
اجتناب ناپذیری ترجمه و عدم تعین در خانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
143 - 164
حوزه های تخصصی:
«عدم تعین از خانه آغاز می شود» مهم ترین نتیجه استدلال های کواین در دفاع از «عدم تعین ترجمه» است. این نتیجه گیری، که دیویدسون نیز از آن حمایت می کند، و به همین خاطر آن را تز کواینی-دیویدسونی خواهیم نامید، حاکی از فقدان تعین معنا در زبان مادری است. هانس گلاک که این تز را مشابه تز «اجتناب ناپذیری ترجمه» در هرمنوتیک فلسفی گادامر می داند، به این تز کواینی-دیویدسونی انتقاداتی را وارد کرده است و آن را قابل دفاع نمی داند. در اینجا اولاً با مروری بر تز کواینی-دیویدسونی و نیز تز گادامری، شباهت ادعایی گلاک را تأیید خواهم کرد، و در ثانی در رد انتقادات گلاک، سعی خواهم کرد با مرور شباهت و موازنه بین وضع مترجم ریشه ای کواین از یک سو و روایت کواین از وضعِ کودک در آستانه یادگیری زبان مادری، از سوی دیگر، از تز کواینی-دیویدسونی دفاع کنیم.
چالش فلاسفه علم در شناخت زبانِ علم: موردکاوی مفهوم «هم ساخت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدود پنجاه سال پیش ارنست مایر (Ernst Mayr) زیست شناس و فیلسوف علم آلمانی در حالی اهمیت زیست شناسی را به فلاسفه علم گوشزد کرد که فلسفه علم به شدت تحت تاثیر فیزیک بود. فیلسوفان علم اندک اندک و با چند دهه تاخیر متوجه این غفلت شدند، اما هنوز اقدامی جدی و همه جانبه برای تجدید نظر در مبانی خود انجام نداده اند. تمرکز این مقاله بر روی مشکلاتی است که مثال های علوم زیستی برای درک رایج فیلسوفان علم از زبان دانشمندان ایجاد می کند. تغییرات مفهومِ «هم ساخت» به عنوان یک موردکاوی مورد بررسی قرار خواهد گرفت و نشان داده خواهد شد که حداقل در مورد این مفهوم باور رایج مبنی بر وابستگی مفاهیم علمی به نظریات و یا امکان تعیین مرجع یک مفهوم با مولفه های توصیفی و علّی به شدت مورد تردید است. این مشکلات می طلبد که فلاسفه علم درباره آنچه تاکنون بدان توجه نکرده اند، یا به صورت موضعی سعی در حل و فصل آن کرده اند، تجدید نظر کلی کنند. در این مقاله نشان خواهیم داد که ریشه تمایز زیست شناسی از دیگر علوم، تاریخمندی موضوع مورد مطالعه آن است.
مقایسه تطبیقی تحولات ساخت کالبد و ساخت معنا با تأکید بر تحلیل هم پیوندی فضایی (مورد شناسی: بازار همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۹
131 - 156
حوزه های تخصصی:
با ورود تفکر مدرنیته به شهرسازی ایرانی، اجرای طرح خیابان کشی ها به عنوان اولین نمودهای شهرسازی مدرن بر بافت های شهری قدیم اجرا شد. این امر ضمن تأثیرگذاری بر ساختار فضایی و هم پیوندی شهری به خصوص در بازارهای ایرانی، موجب شد که خیابان ها به عنوان لبه های قدرتمند در دل بافت های قدیم شهری سیطره پیدا کنند. این تحقیق با رویکردی زبان شناسانه و ساختارگرایانه و با استفاده از نرم افزار Depthmap و تکنیک اسپیس سینتکس، به تحلیل ساختار و میزان تغییرات هم پیوندی بازار قدیمی شهر تاریخی همدان در ایران در دوره قبل و بعد از خیابان کشی ها پرداخته و تأثیر این امر نیز بر کیفیت فضایی و معنای راسته ها و محورهای بازار مورد تحلیل قرار گرفته است. مطابق با نتایج، ساختارمندی و انسجام بافت سنتی شهری نسبت به دوره قبل از خیابان کشی ها تضعیف شده و این خود عامل اصلی مشکل خوانایی و معنای موجود در متن شهر شده است.
تقدم معناشناختی دین بر اخلاق در نظریه امر الهیِ رابرت آدامز
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
64 - 83
حوزه های تخصصی:
نظریه امر الهی یکی از انواع نظریه های وظیفه گرایانه است که تقریرهای متعددی دارد. سنت های یهودی، مسیحی و اسلامی با توجه به صفاتی که در متون مقدس و مباحث کلامی خود برای خدا اثبات کرده اند، تفاسیر مختلفی از امر خدا و رابطه امر اخلاقی و امر الهی، به صورت منطقی و ضروری یا به ضرورت متافیزیکی و اخلاقی، ارائه کرده اند. تبیین ارتباط میان امر دینی و اخلاقی و تقدم دین بر اخلاق تنسیق های مختلفی می طلبد، تا در نهایت، نوع خاصی از تقدم، به صورت تاریخی، مابعدالطبیعی، معرفت شناسی و مفهومی یا معناشناسانه، توجیه شود. نظریه امر الهی رابرت آدامز یکی از نمونه های اصلاح شده نظریه امر الهی در دوره معاصر است که با تکیه بر یک اصل متافیزیکی که ریشه در تلقی خاص ارتباط انسان با خداوند دارد، تلاش دارد تا ضعف ها و کاستی های نظریه های ابتدایی امر الهی را به نحوی بازسازی کند و تقدم معناشناختی زبان دین بر اخلاق را توجیه نماید. این رویکرد با توجه به الزام اخلاقی و مفاهیمی از این دست شکل گرفته است و تلاش نموده تا با اصلاح مواضع معناشناختی از نظریه امر الهی دفاع کند. از این منظر، از نظر اخلاقی، عملی نادرست است که تنها و تنها در مقابل امر یا اراده الهی قرار گیرد. مشروعیت این دستورات نیز ناشی از فرمان خدای عشق است که رابطه خاصی میان او و فرد متدین وجود دارد.
هماهنگی آوا و معنا در آیات نفخ صور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه آوا و معنا در نظام قرآن؛ رابطه ای شگفت و بررسی بلاغت قرآن از این منظر، نشانگر سبک ویژه این متن است؛ سبکی که با کاربرد عناصر آواساز و با بهره گیری از ظرفیت های معنادار موجود در آواها شکل می گیرد و موسیقی و آوای برخاسته از چیدمان هجایی آیات، زمینه تشویق و تهدید مخاطب را فراهم می آورد. در حقیقت، قرآن کریم از تمام ظرفیت های مؤثر زبان در انتقال پیام الهی به مخاطب، بهره جسته و واژگان و حروف آن به گونه ای انتخاب شده است که زمینه فهم و أثرگذاری آیات را فراهم آورد. در این جستار نگارندگان برآنند تا آیات نفخ صور را از منظر معناشناسی آوایی، واکاوی و تحلیل نمایند. پژوهش نشان از آن دارد که کوچک ترین واحد آوایی در این آیات، عهده دار پیام های معنایی است و چیدمان هجایی حروف و طنین الفاظ با معنای آیات ارتباط تنگاتنگی دارند؛ به گونه ای که اگر واج یا واکه ایی از واژگان تغییر نماید معنا و مفهومی دیگر برداشت می شود. دامنه حضور حروف مجهور و مهموس در این آیات با توجه به سیاق کلام تغییر می کند. حضور گسترده مقطع آوایی کوتاه در آیات نفخ صور دوم، بر اضطراب و پریشان حالی انسان ها به هنگام زنده شدن و لحظه رستاخیز آن ها اشاره دارد.
نشانه شناسی به عنوان چارچوبی برای خوانش و نگارش منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
65 - 74
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: علم نشانه شناسی نوین در عرصه های مختلفی از علوم، دریچه های جدیدی باز کرده و فرایند تحلیل را در شاخه های مختلف با ارائه الگوهایی بسط داده است. به نظر می رسد نشانه شناسی می تواند چارچوبی در اختیار معماران منظر قرار دهد.هدف پژوهش: این پژوهش با مراجعه به مبانی نشانه شناسی در پی یافتن نسبت بین نشانه شناسی و معماری منظر است تا از این طریق به الگویی برای تحلیل و طراحی معماری منظر برسد.روش پژوهش: این مقاله از روش تطبیق لنزی برای قیاس منظر به عنوان یک متن و نشانه شناسی به عنوان ابزار تحلیل متن بهره می برد و با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و تحلیل مفاهیم پایه، نظرات و تقسیم بندی های افراد صاحب نظر در عرصه نشانه شناسی می پردازد و الگوهایی ترکیبی برای تحلیل و طراحی پیشنهاد می کند.نتیجه گیری: از یافته های این پژوهش پیشنهاد الگوی سه وجهی ترکیبی برگرفته از الگوی پیرس و الگوی یلمزلف برای مطالعات منظر است که کالبد، معنا و مخاطب منظر را در ارتباط با یکدیگر مورد مطالعه قرار می دهد. همچنین در مطالعات مربوط به کالبد و معنا، الگوی بسط داده شده یلمزلف توسط وانگ را عملیاتی کرده، که الگوی سه مرحله ای برای یافتن معنای منظر یا معنابخشی به آن است.
جامعه شناسی کار؛ پژوهشی کیفی پیرامون معنای اجتماعی کار نزد کارکنان پژوهشگاه رویان جهاد دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدفِ ارائه معنایِ اجتماعی «کار» نزدِ کارکنان پژوهشگاه رویان درصددِ پاسخگویی به این سؤال می باشد که: «کار» نزدِ کارکنان پژوهشگاه رویان چه معنایی داشته و پدیده مرکزی، مقوله هسته و مقولات محوری و عمده پیرامون معنایِ «کار» نزدِ کارکنان پژوهشگاه رویان کدامها هستند؟ روش به کاربسته با توجه به مسئله و سؤال پژوهش؛ همچنین استراتژی اتخاذ شده، گرندد تئوری یا نظریه برپایه بوده و جمع آوری اطلاعات نیز از طریق تکنیک مصاحبه عمیق صورت گرفته است. «کار» در پژوهشگاه رویان؛ در قالب دو فرآیند «فعّالیّت های علمی» و «فعّالیّت های اجرایی» به صورت همزمان و به موازات هم در جریان بوده و در مواجهه با زمینه ها؛ معانی متفاوت هفت گانه پیدا می کند. در سطح اوّل یا در بُعد ارگانیستی، «کار» معنی «فعّالیّت»؛ در سطح دوّم یا خانواده معنی «معیشت»؛ در سطح سوّم یا بعد اجتماعی «کار» معنی «خدمت»؛ در بُعد سازمانی و در سطح چهارم «کار» معنی اعتلای سازمان و انجام «مأموریت»؛ در بعد ملّی و در سطح پنجم «کار» معنی «جسارت»؛ در زمینه بین المللی و در سطح ششم «کار» معنی «عزّت»؛ و در آخرین سطح یا بُعد معنوی؛ «کار» معنی «عبادت» می دهد. در تمامی سطوح هفت گانه، «کار» معنیِ رفع نیازی اساسی می دهد. پدیده مرکزیِ برآمده از داده ها «رویش مبارک» می باشد؛ که هم وجه تقدّس و تبّرک دارد و هم حکایت از حرکت و رشد می باشد. این دو وجه چنان در هم تنیده اند که تصور یکی بدون دیگری معنی ندارد.
رویکردی تحلیلی به اسطوره شناسی رولان بارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل و تغییر دیدگاه محتوایی رولان بارت، اندیشمند فرانسوی معاصر پیرامون اسطوره می پردازد. بارت توانسته است از اسطوره به معنای افسانه، عبور کرده و از آن به مثابه سازوکاری برای برساختن جهان اجتماعی استفاده کند. بارت، با استناد به قواعد زبان شناسی و نظام مفهومی سوسور و نیز با اقتباس از نشانگان جمعی دورکیم، به این نتیجه رسید که اسطوره به نمادهای لفظی و مکتوب منحصر نمی شود؛ بلکه هر چیزی در عالم انسانی، بالقوه می تواند به اسطوره بدل شود. مهم ترین نکته الهام گرفته از سوسور، دلالت فرهنگی اجتماعی نمادها و نشانه ها در مقابل دلالت زبان شناختی(دال و مدلولی) نمادها (دلالت اولیه) است. از دید سوسور، دال های اسطوره ای، دارای دو جنبه مختلف اند: شکل و معنا. مهم ترین سازوکار اسطوره پردازی «تفوق شکل بر معنا» است. بارت، از همین موضوع، به «تبدیل امور اجتماعی تاریخی به امور طبیعی» انتقال یافته است. از نظر وی، با تفوق شکل، جنبه اساسی نشانه، که مربوط به معنای آن است، دچار تحریف می شود و هویت زمانی و مکانی، معنای نشانه ناپدید می گردد. در این صورت، ما با موجودی فرازمان و فرامکان مواجه می شویم. در این مرحله، بورژوازی توانسته با تصرف در این نشانه تهی شده از معنای اصلی، معنای موردنظرش را که همان جنبه شکلی دال است برجسته کند.
تأملی در معنا و مبنای توسعه غربی و توسعه اسلامی – ایرانی
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره سوم تابستان ۱۳۹۰ شماره ۷
125 - 158
حوزه های تخصصی:
این مقاله بررسی تعاریف، مبانی و لوازم و ارکان توسعه را به عهده دارد. توسعهی مورد نظر در این نوشتار توسعهای است نه غربی، نه صوفیانه و نه دنیا زده، بلکه الگوی چهارمی را مورد کند و کاو قرار میدهد که با فرهنگ ایرانی و اسلامی مرتبط است؛ در تبیین این مدل سعی شده است از رهگذر نگاهی مقایسهای و از منظر علوم انسانی، مبانی توسعهی غربی و توسعهی ایرانی - اسلامی در محورهای فلسفی (معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی) اخلاقی، دینی، جامعه شناختی و تاریخی مورد تأمل و بررسی و نقد قرار گیرد و مرز دقیق مدل توسعهی مورد نظر تبیین گردد. در ادامه پس از اشاره به لوازم و ارکان توسعه، پیشنهادات و راهکارهایی برای تحقق هر چه بهتر این مدل ارائه میگردد.