سید احمد فاضلی

سید احمد فاضلی

مدرک تحصیلی: استادیار و مدیر گروه فلسفه اخلاق دانشکده الهیات دانشگاه قم

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۳ مورد.
۱.

شرحی بر ایده های لکان درباره کانت و ساد با تمرکز بر رابطه قانون و میل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت ساد اخلاق قانون میل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷ تعداد دانلود : ۶۰
لکان در مقاله کانت با ساد و سمینار اخلاق روان کاوی این ایده را مطرح کرده است که اندیشه های ساد به ویژه در کتاب فلسفه در اتاق خواب نه تنها بسط دهنده و گسترش دهنده اندیشه های اخلاقی کانت در نقد عقل عملی است ، بلکه درواقع مکمل آن است. کانت در پی بنیان گذاری قانون اخلاقی نابی است که بر امیال پاتولوژیک یا بیمارگونه سوژه مهار بزند و، در نقطه مقابل او، ساد سر در پی میلی ناب دارد که از هر قانونی تخطی کند و آزاد باشد. لذا می توان ادعا کرد که ازنظرِ لکان کانت نماینده قانون و ساد نماینده میل است. اما نکته یا تز اصلی لکان این است که قانون برای وجودش به میل وابسته است و میل برای وجودش به قانون نیاز دارد. به عبارتِ دیگر، قانون و میل نوعی رابطه هم زیستانه و دوسویه دارند. رابطه ای که برسازنده یا قوام بخش حیات ذهنی سوژه انسانی است. این نوشتار با روشی توصیفی–تحلیلی در پی شرح و تبیین مواجهه یا «اتصالی» است که لکان میان این دو متفکر از چشم انداز رابطه قانون و میل برقرار کرده است.
۲.

بازخوانی مفاهیم عدالت و اعتدال در فلسفه صدر المتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعتدال عدالت استهلاک جمعیت وحدت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۸ تعداد دانلود : ۹۴
اعتدال از مفاهیم محوری اخلاق است که پیشینه تفکر فلسفی در مورد آن به سقراط و افلاطون و ارسطو می رسد و فیلسوفان اسلامی در همان سنت ارسطویی یا فراتر از آن به بحث در این باره پرداخته اند و به دقایقی از این بحث دست یافته اند. ملاصدرا در زمینه عدالت و حد وسط و اعتدال قوای نفس انسان، نظریاتی مهم ارائه داده است. می توان این مراحل را برای آن برشمرد: 1. دیدگاه ارسطویی؛ 2. دیدگاهی که عنصری جدید و سلبی در عدالت را مطرح می کند؛ 3. دیدگاه نهایی با عنصری جدید و ایجابی را که در مقایسه با مراتب دیگر جنبه اصالی دارد، برای اعتدال و عدالت معرفی می کند که همان توحید است. هدف این نوشتار بازخوانی تحلیلیِ نظریه اعتدال و عدالت از منظر ملاصدراست که با توصیف و تحلیل مراحل یادشده، روشن می شود آنها غیرقابل جمع نبوده، بلکه مراحل طولیِ مختلف یک نظریه واحد است که متناظر با نوعی تدرّج در نظریات ناظر به اصلِ وجود طراحی شده است.
۳.

بررسی مفهوم «سلب سلب» نزد مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلبِ سلب واحد ذات الوهیت وحدت وجود عرفان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۲۱
«سلبِ سلب» وصفی است که اکهارت برای «ذات خفی الوهیت» برمی گزیند. در این پژوهش، با تحلیل دقیق آثاری که در آن ها اکهارت به مفهوم «سلب سلب» می پردازد، روشن می گردد که اگرچه اکهارت گاهی وصف «احد» را –که برگرفته از نوافلاطونیان است- مترادف با «سلب سلب» قرار می دهد، اما «احد» نزد او تفاوت چشمگیری با «احد» نزد نوافلاطونیان دارد. «احد» در نزد اکهارت علاوه بر اینکه فوق «وجود» و موجودات است،  عیناً به مثابه «سلب سلب» در عالم سریان می یابد. درک درست از مفهوم «سلب سلب» می تواند کلید حل بسیاری از تعارضات ظاهری در آثار اکهارت یا تفاسیر متعارض از آثار او باشد. از جمله این تعارضات می توان به مسئله نسبت «وجود» به خداوند اشاره کرد. «سلب سلب» به ما می آموزد که «وجود» نزد اکهارت دو اعتبار دارد که به یک اعتبار اطلاق آن بر خداوند جایز –هرچند نه چندان مطلوب است- و به اعتبار دیگر اطلاق لفظ وجود بر خداوند جز گمراهی و دوری از حقیقت نیست.
۴.

ارزیابیِ نقدهایِ ابنِ رشد بر روشِ متصوفه در الاهیات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الهیاتِ متصوفه الهیاتِ ابنِ رشد روش شناسی در الهیات ابن رشد متصوفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۲۸
ابنِ رشد به هدفِ نقدِ روشی که «متصوّفه» در استنباط هایِ الاهیاتیِ خود برگزیده اند، دو ادعا به آنان نسبت می دهد: یک-متصوفه به روش هایِ نظری باور ندارند و، دو-به باورِ متصوفهْ معرفتْ تنها با پیراستنِ نفس از شهوت ، و القاء از جانبِ خداوند شکل می گیرد. او معتقد است، تنها دلیلِ صوفیان بر این دعاوی ظاهرِ آیاتی از قرآن است؛ امّا ظواهرِ آیاتِ یادشده برایِ اثباتِ مقصودشان بسنده نیست. یک روش برایِ آن که موجّه و مقبول افتد، باید هم زمان سه مؤلّفه یِ «عمومیّت»، «سازگاری با ظواهرِ قرآن»، و «سازگاری با چارچوبِ منطقِ ارسطویی» را برآورد. ازنظرِ اوْ روشِ «متصوّفه» هیچ یک از سه مؤلّفه یِ گفته شده را ندارد. ما فهمِ ابنِ رشد از متصوفه را مفروض می گیریم و در درستیِ آن چون وچرا نمی کنیم و؛ سپس استدلال می آوریم که: (1) می توان از مُدّعایِ نسبت داده شده به صوفیان، صورت بندیِ منطقی و نظری ارائه داد؛ صورت بندی ای که حتا با پیش فرض هایِ روش شناختیِ ابنِ رشد سازگار باشد. (2) ظواهرِ آیاتِ موردِنزاع، به یک سان می تواند هم مُدعایِ صوفیان را اثبات نماید و هم مُدعایِ ابنِ رشد را. (3) ابنِ رشد در ظهوریابیِ خود از آیاتِ قرآن به شکاکیّتِ معناشناختی دچار می شود، ازاین رو نمی تواند ازپسِ تبیینِ هیچ آیه ای برآید. (4) ابنِ رشد در معناشناسیِ خود، تأویل براساسِ مبانیِ فلسفه یِ ارسطویی را برگزیده است؛ این نحوه تأویل کردن نه عمومیّت دارد و نه با ظواهرِ قرآن سازگار است؛ ازاین رو ایرادی که ابنِ رشد به متصوفه وارد می کند، خودشکن است. (5) ابنِ رشد از یک سو حقِ تأویل را از متصوفه سلب می کند؛ اما خودْ فراوان با مفروضاتِ ارسطویی به تأویل مبادرت می ورزد. (6) ابنِ رشد بینِ «اطلاق» و «عمومیّت» خلط کرده است.
۵.

مبنای زبان شناسی چهره در فلسفه اخلاق لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه دیگری چهره مبنای توجیه پیام های اخلاقی زبان شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۲۷
ایمانوئل لویناس یکی از مهم ترین فیلسوفان عصر جدید به شمار می آید. اهمیت فلسفه او در اخلاق نمایان می شود. در فلسفه اخلاق لویناس، سوژه محوری از اولویت خارج می گردد و «دیگری» و «چهره» او در اولویت قرارمی گیرد، به نحوی که چهره دیگری بر پیام های اخلاقی دلالت می کند و سوژه با دریافت این پیام های اخلاقی، در خود احساس وظیفه می کند خود را در برابر دیگری پاسخ گو و مسئولیت پذیر بداند. اما پرسش این است که در فلسفه اخلاق لویناس مقصود از «چهره» در مواجهه با دیگری چیست؟ و وجه اخلاقی آن با چه مبنایی قابل توجیه است؟. در ساختارگرایی و نشانه شناسی فیلسوفانی هم چون فردینان دوسوسور، امورات بیرونی در عالم واقع، نشانه هستند و این نشانه ها در محدوده مفاهیم و مقولات ذهنی سوژه، معنا می گیرند. این معنا، در نهایت به موضوعات هستی شناسی تقلیل پیدا کند. اما فلسفه اخلاق لویناس نوعی ساختارشکنی و عصیان گری در مقابل ساختارگرایی و نشانه شناسی فیلسوفانی هم چون سوسور است. در فلسفه اخلاق لویناس، چهره دیگری به مثابه نشانه اخلاقی است که سوژه را به پذیرش پیام های اخلاقی و مسئولیت پذیری در برابر دیگری دعوت می کند. در چنین موقعیتی؛ پیام ها و فرامین اخلاقی به موضوعات هستی شناسی تقلیل پیدا نمی کنند. به نظر می رسد لویناس تلاش می کند وجه اخلاقی چهره را بر مبنای زبان شناسی توجیه نماید.
۶.

تفسیر روان شناختی ارادۀ معطوف به قدرت در فلسفۀ نیچه: بررسی مبانی، پیامدها و نتایج آن برای اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اراده معطوف به قدرت تفسیر روان شناختی چشم انداز گرایی خودشکوفایی تأیید زندگی پیامدهای اخلاقی ابر انسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶ تعداد دانلود : ۳۰
مفهوم «اراده معطوف به قدرت» در فلسفه نیچه جایگاهی محوری دارد، اما تفسیر آن همواره محل بحث وجدل بوده است. در میان تفاسیر گوناگون، تفسیر روان شناختی، استعاری و متافیزیکی هر یک دریچه ای متفاوت به سوی فهم این مفهوم پیچیده می گشایند. این مقاله با اذعان به عدم قطعیت کلی هرگونه تفسیری از ایده نیچه، بر آن است تا نشان دهد که در مجموع و به طور نسبی، تفسیر روان شناختی اراده معطوف به قدرت در مقایسه با سایر تفاسیر همخوانی بیشتری با فلسفه ورزی نیچه دارد. بر پایه این تفسیر، اراده معطوف به قدرت نه یک نیروی متافیزیکی و نه استعاره ای برای سلطه، بلکه گرایشی ذاتی در انسان برای خودشکوفایی، تأیید زندگی و غلبه بر محدودیت ها است. این تفسیر با ایده های نیچه در خصوص چشم انداز گرایی، نقد اخلاق سنتی و مفهوم ابر انسان همسو است. برخلاف تصور رایج، تفسیر روان شناختی اراده معطوف به قدرت نه تنها با جوهر اخلاق یعنی توجه به دیگری ناسازگار نیست بلکه از طریق تأکید بر مسئولیت فردی، تعالی جویی و خلق ارزش های نوین به تعمیق و تدقیق آن یاری می رساند. با وجود چالش هایی که در تفسیر ایده اراده معطوف به قدرت نیچه وجود دارد، تفسیر روان شناختی ایده مذکور دریچه ای متفاوت به سوی فهم دیدگاه های نیچه در خصوص اخلاق، انسان و معنای زندگی می گشاید. این تفسیر می تواند نشان دهد که فراخوان نیچه برای پرورش انسان هایی قوی، خلاق و مسئول که بر خویشتن خویش تسلط داشته باشند، نسبتی با سلطه بر دیگران ندارد و از این رو، ضرورت ظلم و خود کامگی علیه دیگران برای تحقق این آموزه یا به مثابه نتیجه ضروری آن عمیقاً مسئله برانگیز است.
۷.

نقد لکان بر اخلاق کانتی از موضع سادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساد کانت میل لکان قانون اخلاقی امر پاتولوژیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۲۵
از انتقادات رایج به نظریه اخلاقی کانت، توجه بیش از حد به عقل و مطلق بودگی آن در قانون اخلاقی است. به گونه ای که بی توجهی به سایر عناصر دخیل در حکم اخلاقی از جمله احساسات منجر به ناممکنی و ظهور سویه سادیستی مبانی اخلاقی کانت می شود و زمینه مناسبی برای بروز شر فراهم می آورد. مطابق این نگاه، شر ملازم با خیر تلقی می شود چرا که مراد از خیرِ اخلاقی عملِ مطابق با امر مطلق است فارغ از محتوای آن. همسو با ناممکنی امرمطلق، ساد مبانی اخلاقی کانت را جابه جا می کند و نام هر اراده مطلقی را با توجه به اصل عدم تناقض شر می انگارد. بنابراین می توان هر عمل شنیع اخلاقی را با توجه به گنجاندن در ماکسیم، مطابقِ قانون اخلاقی اراده کرد، بدون اینکه خللی به مبانی امر مطلق وارد شود. از نظر لکان وفاداری به میل، و ویژگی ارضا ناپذیری آن ملاک اخلاقمندی است که اگر اخلاق تهی از عناصر پاتولوژیک لحاظ شود تبدیل به ضد خود یعنی اخلاق سادی خواهد شد و اخلاقِ میل به جای آنکه از ابژه ای به ابژه دیگر حرکت کند در بستر ارضای سادی گرفتار خواهد آمد، در نتیجه در حرکت به سوی ورای لذت در غایی ترین آستانه واقعیت جا می ماند. کانت برای اجتناب از درافتادن در سویه سادیستی اخلاق خود از مفهوم خاص احترام به مثابه نماینده عنصر پاتولوژیک و رفع این شکاف برای اخلاق خود بهره می برد.
۸.

تبیین مفهوم احترامِ کانتی با توجه به مفهومِ صدا، نگاه و خیرگی در لکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احترام قانون اخلاقی نگاه صدا سوپرایگو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳ تعداد دانلود : ۱۳۸
فیلسوفان همواره به دنبال نسبت انگیزه عمل با الزام اخلاقی بوده اند. به این منظور کانت احساس خاص احترام را مطرح می کند و تفسیری از آن ارائه می دهد که احترام مترادف با اخلاقمندی تعریف شود، درعینِ حال که این احساس از جنس سایر احساسات و، درنتیجه، تجربی نیست، بلکه با مفهوم اضطراب در عدمِ مشابهت با احساس تجربی نزد لکان شباهت دارد.احساس احترام زمانی ظاهر می شود که سوژه خود را در نزدیکی ابژه (قانون اخلاقی) می یابد. به علاوه، کانت در تبیین این مفهوم و ابژه قانون اخلاقی از تعابیری چون صدا و نگاه استفاده می کند که دارای سویه پاتولوژیک (وابسته به احساس) است. صدا و نگاه از یک سو عامل اخلاقی را متوجه قانون اخلاقی می کنند و ازسویِ دیگر از نامعقولی و سلطه سوپرایگو بر قانون اخلاقی، با تفکیک صدای فربه از اظهارِ ناب، جلوگیری می کنند. نگاه سوژه به قانون اخلاقی و خیرگیِ قانون اخلاقی به سوژه نزدیک ترین تفسیر به احساس احترام است که تن هر خطاکاری را می لرزاند. این تفسیری سراسر پاتولوژیک از اخلاقمندی و احساسِ خاص احترام است.
۹.

مواجهه با مسئله «علیّت ذهنی» از منظر صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: علیت ذهنی حکمت متعالیه ذهن و بدن تعین مضاعف طرد علی لزوم تماس جفت شدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۵ تعداد دانلود : ۱۵۸
مسئله علیّت ذهنی در پی تبیین چگونگی کنش و واکنش ذهن و بدن نسبت به یکدیگر است. هر نظریه کارآمد در فلسفه ذهن، باید ظرفیت پاسخ گویی به مسئله علیّت ذهنی را دارا باشد. ضعف دوگانه انگاری در ارائه تبیین صحیح برای این مسئله، موجب شد فیزیکالیست ها ذهن مجرّد را کنار نهند و از این طریق در پی حل این مشکل برآیند. با این حال، فیلسوفان ذهن نیز همچون دوگانه انگاران نتوانسته اند پاسخی مناسب به این مسئله بدهند. ملاصدرا مشکل هر دو طیف را عدم نگاه جامع به نفس می داند و خود با ترسیم درست تمام حقیقت نفس و چگونگی ظهور آن از بدن، به مشکلات تعیّن مضاعف، شبه پدیدارگرایی، مسئله طرد، مشکل لزوم تماس، مشکل جفت شدن و استدلال علیّت رو به پایین پاسخی درخور ارائه می دهد.
۱۰.

نقد دیدگاه اریک ج. ویلنبرگ در کتاب ارزش و فضیلت در جهان بدون خدا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی ناخداباوری فضیلت واقع گرایی نظریه امر الهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۱۷۳
ویلنبرگ در کتاب " ارزش و فضیلت در جهان بدون خدا" طبیعت گرایی را به عنوان یک روایت بی خدا از گیتی در مدنظر قرار داده است. او ابتدا بی معنایی زندگی در شرایط نبود خدا را با چهار روایت معرفی و سپس با استعانت از سه دیدگاه، آن را به چالش می کشد. در ادامه او سراغ راه های ابتنای وجودشناسانه اخلاق بر دین می رود و سعی دارد نشان دهد که این راه ها بن بست است. او در این کتاب دیدگاه جایگزین خود را روشن نساخته لیکن در کتاب" اخلاق نیرومند"، مشخص می شود او یک ناطبیعت گراست. او در پاسخ به این پرسش که چرا بایستی اخلاقی زیست؟ می خواهد نشان دهد فارغ از خدا هم امکان انگیزش اخلاقی هست هرچند خدا هم می تواند یک پشتیبان خوب برای اخلاق باشد. او در مقام معرفی فضایل در زیست بوم پیشنهادی خود، دیگر به صرف ارائه دیدگاه اثباتی بسنده نکرده و تلاش دارد نشان دهد برخی از فضایل در نبود خدا متولد می شوند و یا حداقل معنای ژرف تری دارند. مهمترین نقد وارد بر او یکسان انگاری خداباوری با مسیحی بودن است.
۱۱.

نسبت سنجی اخلاق کاربردی و فقه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: فقه اخلاق کاربردی نسبت فقه و اخلاق فقه و اخلاق کاربردی اخلاق کاربردی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۳
«اخلاق کاربردی» شاخه ای از اخلاق پژوهی فلسفی در مغرب زمین است که به مواجههٔ مستقیم با معضلات عملی اخلاق می پردازد، از این رو، می توان آن را به  مثابه دانشی برای وظیفه شناسی عقلانی معرفی کرد. به رغم ترجمه و رواج روز افزون مباحث این دانش در ایران، اما نسبت این دانش با علم فقه، به روشنی تبیین نشده است. دیدگاه های محتمل در این زمینه را می توان در سه گونهٔ کلی دسته بندی کرد: ۱. تقدم اخلاق کاربردی بر فقه؛ ۲. اخلاق کاربردی در عرضِ فقه؛ ۳. تقدم فقه بر اخلاق کاربردی. در این مقاله تلاش شده تا ضمن نقد و بررسی این دیدگاه ها، دیدگاه درست در باب نسبت اخلاق کاربردی با فقه بیان و تبیین شود. در این راستا، پس از اشاره به ماهیت اخلاق کاربردی، به مقایسه و نسبت سنجی مسائل و احکام اخلاق کاربردی با مسائل و احکام فقهی پرداخته شده است. دیدگاه سوم، در زمینهٔ تعیین تکلیف دینداران، بیشتر موجّه به نظر می رسد؛ با این همه، قبول این دیدگاه به معنای بی فایده بودن مباحث اخلاق کاربردی برای دین داران نیست و اخلاق کاربردی، همچنان می تواند کارکردهای قابل توجهی برای عموم دین داران و به ویژه فقها و حتی متکلمان داشته باشد.
۱۲.

معرفت شناسیِ روان شناختی هستی شناختی سینوی؛ تبیینی پدیدارشناختی از پیوند بین شوق، آگاهی و معرفت در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معرفت شناسی اخلاق روان شناسی اخلاق معرفت شناسیِ روان شناختی هستی شناختی هستی شناسی ادراک علمُ النفس الفلسفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰ تعداد دانلود : ۱۳۹
اثرگذاری عوامل نا معرفتی بر فرایند شکل گیری معرفت یکی از جدی ترین پرسش هایی است که ذهن معرفت شناسان را به خود درگیر ساخته است. مقصود از عوامل نا معرفتی عوامل روان شناختی، جامعه شناختی و... است که می توانند بر فرایند معرفت اثر داشته باشند. آیا در نفس شناسی سینوی می توان از اثرگذاری عوامل نا معرفتی بر معرفت سخن به میان آورد؟ بله، در اندیشه ی بوعلی معرفت بیش از هرچیز تحت تأثیر عوامل روان شناختی است؛ او با طرح عامل شوق، و تلاش برای تبیین ارتباط آن با آگاهی، نوعی معرفت شناسی روان شناختی هستی شناختی را پیش می نهد؛ زیرا هم واره عوامل روان شناختی اثرگذار بر معرفت را هستی شناسانه تحلیل می کند. بوعلی از «شوق مؤثر بر آگاهی» به عنوان یکی دیگر از عوامل نا معرفتی مؤثر یاد می کند و از پیوند بین «شوق» و «ادراک» تبیینی هستی شناختی به دست می دهد که وابسته به سرشت «شوق» و «ادراک» است. در این نوشتار با نگرشی پدیدارشناختی روی کرد بوعلی نسبت به عوامل نا معرفتی مؤثر برمعرفت واکاوی شده و دریافته آمده که: (یک) عوامل نا معرفتی در جهت بخشیدن به آگاهی و روند شکل گیری معرفت اثرگذاراند. دو) تا زمانی که شوقی پدید نیاید، و یا با احساس امری شوق برانگیز مواجه نشویم؛ حرکتی عینیت نمی یابد، یعنی حرکت پیرو شوق است. شوق سرشت هستی شناختی مستقلی دارد و، نمی توان آن را ذیلِ نیروهای مدرک یا محرّک تعریف کرد. شوق به آگاهی قِوام می بخشد و آن را متعیّن می سازد، و نیروی مدرِک را در صدور احکام مرتبط با حُسن و قُبح یاری می رساند. معرفت شناسی بوعلی خالی از سویه های طبیعی نیست؛ اما، در این پژوهش با اپوخه ی ابعاد طبیعی، عوامل روان شناختی صرفاً از جهتِ هستی شناختی ملاحظه شده و از عبارات ابن سینا تفسیری پدیداری به دست داده شده است. تفسیر برگزیده، کیفیت ظهور معرفت و نحوه ی پیوند آن را با عوامل روان شناختی مدنظر قرار می دهد و با اثبات تقدّم نیروی مشوّق بر نیروی مدرِک، الگویی از معرفت شناسی هستی شناختی روان شناختیِ سینوی استنباط شده است.
۱۳.

بررسی مدل های ارتباطی اخلاق و عرفان از منظر وین رایت و ارزیابی آن از دیدگاه عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اخلاق عرفان ارتباط اخلاق و عرفان وین رایت عرفان اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۷۷
وین رایت مناسبات اخلاق و عرفان را در دو گونه احتمالی در نظر می گیرد: (1) اضمحلال اخلاق در بستر عرفان، (2) تقویت اخلاق توسط عرفان. او برای هر یک از این دو گونه، دلایلی را ذکر و تحلیل کرده و سپس دیدگاه خود را بیان کرده و در نهایت به این نتیجه دست یافته که اخلاق و عرفان از یکدیگر منفک اند. به زعم او، این انفکاک نه باعث تقویت آن ها توسط یکدیگر می شود و نه موجب اضمحلال آن ها. این نوشتار، با نقد استدلال های وین رایت و برشماری و توضیح مدل های پنجگانه مناسبات اخلاق و عرفان بر اساس دیدگاه عرفان اسلامی، به این نتیجه می رسد که بر خلاف دیدگاه او، ارتباط اخلاق و عرفان در دو گونه یادشده خلاصه نمی شود و فروکاستن این ارتباط به آن دو گونه، ظرفیت های بسیارِ دخیل در بحث را مغفول می نهد. با این بررسی ها نشان داده می شود که استدلال های اصلی برای اثبات ناکارآمدی عرفان در شکل دهی به نوعی اخلاق، موجه نیست، بلکه استدلال های عارفان در این راستا که عرفان، هم در مرحله فرااخلاق و هم در مرحله هنجاری، موجب تقرر اخلاق می شود، کافی به نظر می رسد. در پایان، با توجه به آنچه گفته می شود خواهیم دید که باید به این دیدگاه ملتزم شویم که نگرش عرفانی برای زیستی کاملاً اخلاقی (در مراحل نهایی اخلاق) ضروری است.
۱۴.

فرایند تحقق برخی مؤلفه های مدرنیته در زمینه و زمانه رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مسلمات کلیسا رنسانس انسان محوری اصالت عقل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۱۳۸
در نوشتار حاضر سعی بر این است که توضیح دهیم اگرچه رنسانس یک نوزایی و تحولی بود که مطلوب نظر کلیسا نبوده و نیست، اما مقدمات این تحول به صورت تدریجی دست کم از قرن سیزدهم میلادی در درون خود مجموعه کلیسا فراهم آمده است. در این میان مسلمات خود کلیسا از قبیل اعتقاد به تثلیث، عصمت پاپ، برداشت ارسطویی از دین، قرائت های گوناگون، که در رأس همه آن ها، ظهور مارتین لوتر، که منجر به تأسیس کلیسای پروتستان شد، ترجمه هایی که از فرهنگ اسلامی با محوریت ابن سینا و ابن رشد به زبان لاتین صورت گرفت و در خود مجموعه کلیسا نیز تدریس شد موردنظر است. پیامدهای این تحولات در قرون منتهی به رنسانس از قبیل انسان محوری، اصالت عقل، مناقشه در حقانیت کلیسا و سکولاریسم، دقیقاً در مقابل جهان بینی قرون وسطایی قرار می گیرند. آنچه در رنسانس در تقابل با سنت فلسفی_اسکولاستیکی قرار گرفت در خود الهی دانان و فلاسفه قرون وسطایی کاشته و پروریده شد و در رنسانس، در زمینه های مختلف که بعد فلسفی اش را در این نوشتار برجسته کرده ایم، به ثمر نشست. بسترسازی طبیعت گرایی در الهیات توسط کلیسای کاتولیک تنها یک نمونه از این موارد است. سایر موارد را سعی کرده ایم در مقاله حاضر به اختصار توضیح دهیم. در آخر ریشه برخی مؤلفه های مدرنیته را باید در خود همان مجموعه کاملاً درهم تنیده الهیاتی فلسفی در سنت مدرسی جست وجو نمود.
۱۵.

بررسی استدلال عدم تاثیر علّی ویژگی های اخلاقی و استفاده آن بر ضدّ واقع گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: واقع گرایی اخلاقی تاثیر علی ویژگی های اخلاقی تبیین علی اخلاقی گیلبرت هارمن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲ تعداد دانلود : ۱۷۷
یکی از استدلال هایی که هم به سود واقع گرایی اخلاقی قوی مطرح می شود و هم بر علیه آن، استدلال تاثیرات علّی ویژگی های اخلاقی است؛ که آیا ویژگی های اخلاقی تاثیری علّی در دنیای بیرونی و مادی دارند تا واقعیت آنها اثبات شود یا نه. اولین کسی که این استدلال را بیان کرده است، گیلبرت هارمن است که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می داند. همچنین شیفر لاندو تقریری هستی شناسانه از آن بدست داده و آن را بررسی کرده است. در این مقاله به بررسی استدلال هارمن و لاندو و اشکالاتی که بر آنها وارد شده است پرداخته ایم و نتیجه بدست آمده این است که استدلال کسانی که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می دانند دارای اشکالات مهمی است و قابل دفاع نیست. همچنین با تبیین هایی می توان از دارا بودن تاثیرات علّی برای ویژگی های اخلاقی دفاع کرد و از آن به سود واقع گرایی بهره برد.
۱۶.

خودآئینی اخلاقی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خود آئینی خودآئینی اخلاقی خود قانون گذاری خود قوام بخشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۳۸
خودآئینی مفهومی است که از زمان یونان باستان در عرصه سیاست مطرح بوده است اما کانت نقشی بنیادین در اخلاق برای آن قائل شد. او معتقد است فاعل اخلاقی علاوه بر این که تابع امر مطلق، به عنوان قانون اخلاق است، آفریننده آن نیز هست. این مفهوم بعد از کانت تعاریف و جایگاههای دیگری همچون خود آئینی شخصی و خود آئینی عقلانی نیز یافت. دورکین در کتاب خود درباره خود آئینی ، صورت بندی عامی از خودآئینی اخلاقی بدست داده است که محور در آن "از آن خود بودن اصول اخلاق" با معانی گوناگون است. در این مقاله ابتدا مفهوم خودآئینی و مولفه های آن از قبیل خود قوام بخشی، خود کنترلی، عقلانیت و استقلال از نگاه فیلسوفان تبیین شده است و سپس از طریق همین مولفه ها، خوانشی از این مفهوم در قرآن کریم دنبال شده است. می توان گفت خود آئینی در برخی از معانی خود در قرآن کریم مطرح شده و یکی از مولفه های عامل اخلاقی قلمداد شده است.
۱۷.

فضایل مجرمانه مقایسه دیدگاه ماکیاولی و غزالی در خصوص اخلاقی بودن بی رحمی حاکمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضایل مجرمانه ماکیاولی غزالی شهریار نصیحت الملوک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۲۹
در تاریخ فلسفه اخلاق، هرگاه از واژه فضیلت یاد شده، تعابیر تحسین برانگیزی به همراه داشته اما، ماکیاولی شاید برای نخستین بار از فضایلی برای حاکمان پرده بر می دارد، که نه تنها تحسین برانگیز نیستند که برای یک مخاطب بیرونی نفرت انگیز خواهد بود. بنا به تفسیر مشهور، ماکیاولی وظیفه حکومت حفظ اقتدار و تامین امنیت و رفاه برای مردم است و نه ترویج اخلاق. پس اگر در مقام تعارض بین این دو قرار گرفتیم، شهریار بی هیچ تاملی باید اخلاق را قربانی سازد. این نگاه ماکیاولی به مذاق اندیشمندان خوش نیامده و لذا ماکیاولیسم همواره یک عبارت همراه با تحقیر برای کسانی بوده که حاضر شده اند برای حفظ قدرت اخلاق را زیر پا بگذارند. اما باید توجه کرد دستورات ماکیاولی را اگر در دستگاه اخلاق فایده گرا بسنجیم، لزوما غیراخلاقی نیست. در میان فیلسوفان مسلمان نیز غزالی به ویژه در در نصیحت الملوک توصیه هایی مشابه ماکیاولی دارد. اگرچه پیشنهادهایی که غزالی به حاکم می کند گاه از جنس مجرمانه است، لیکن تفاوت در مبانی و نوع رویکرد اخلاقی بین ماکیاولی و غزالی، سرنوشت متفاوتی را رقم خواهد زد. چون غزالی بر خلاف ماکیاولی، فضیلت گراست و اتفاقا فایده گرایی را نقد می کند.
۱۸.

نقد نظریه «عدم امکان و عدم صدق گزاره های ترکیبیِ پیشین در ایدئال عقل محضِ کانت» بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۷۳
جایگاه خدا و براهین اثبات واجب، یکی از مهم ترین مباحثی است که کانت می بایست بر اساس مبانی معرفتی-اش، موضع خود را نسبت به آن معیّن کند. کانت، شناخت را تنها در قلمرو امور مادی معنادار می داند، به همین دلیل در نظرگاه وی بحث از اموری چون نفس یا خدا که زمان مند و مکان مند نیستند، اساساً اشتباه است. او برای نشان دادن این اشتباه، در بخش دیالکتیک استعلایی کتاب نقد عقل محض، ایده «خدا» را ایده استعلایی عقل محض می نامد و به زعم خود اثبات کرده است که عقل را نه از راه تجربی و نه از طریق استعلایی، توفیقی برای رسیدن به این ایده نیست. این دیدگاه، پیامد چگونگی رویکرد کانت در شناخت شناسی و هستی شناسی است. کانت در رویکرد شناخت شناسی، به تفصیل به امکان و صدق قضایای ترکیبی پیشین می پردازد و بر این باور است که امکان دانش های پیشین در متافیزیک و فیزیک، به امکان قضایای ترکیبی پیشین بستگی دارند. در مقابل این دیدگاه، دیدگاه فلسفه صدرایی است که نه تنها قائل به تعطیلی عقل نظری در ما بعد الطبیعه نیست، بلکه بر این باور است که بسیاری از موضوعات فلسفی، از جمله مسئله اثبات وجود خدا، از طریق به کارگیری صحیح عقل نظری قابل حل است. به نظر میرسد فلسفه صدرایی هم در بُعد شناخت شناسی و هم در بُعد هستی شناسی، توانایی رفع تعارض ها و مغالطات را از ایدئال عقل محض دارا است. از این رو در این نوشتار، کوشیده ایم دیدگاه کانت را بر اساس فلسفه صدرایی نقد کرده و اشکالات وی را پاسخ گوییم.
۱۹.

برساخت گرایی رالزی و لوازمl مترتب بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جان رالز معرفت شناسی اخلاق عقلانیت معقولیت عینیت برساخت گرایی شهودگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۵۹
باتکیه بَر دوگانه یِ «عقلانیّت» و «معقولیّت» استدلال شده که رالز به دنبالِ باورهایِ اخلاقیِ عینی است؛ عینیّتی که رالز به دنبالِ آن است، عینیّتِ برساختی است. در فرایندِ برساختِ باورهایِ عینیْ باورهایِ عقلانی به باورهایِ معقول تبدیل می شوند. باورهایِ معقول باورهایی هستند که نسبت به آن ها توجیهِ عمومی پدید آمده است؛ برایِ دست یابی به توجیهِ عمومی، توجیه هایِ عقلانیِ فردی، به اشتراک گذاشته می شوند تا توسطِ داورانِ شایسته، نسبت به آن ها توافقِ عمومی پدید آید. داورانِ شایستهْ به میزانی از عقلانیّت آراسته اند که می توانند فهمی اطمینان آور از باورهایِ دیگران به دست آورند و دلایلِ لَه و علیهِ یک تصمیم را می شناسند. این افراد در موقعیتی قرار می گیرند که از تبعاتِ احتمالیِ تصمیم هایِ خود ناآگاه باشند تا از سوگیری هایِ معرفتی و تعصّبات پیراسته شوند. تفسیرِ برگزیده یِ ما، بدیلِ تفسیرِ شهودگروانه است که داوری هایِ اخلاقیِ عینی را بی واسطه برآمده از شهودهایِ اخلاقی می داند. برایِ نقدِ تفسیرِ شهودگروانه، افزون بَر اِقامه یِ استدلال به نفعِ برساخت گرایی، نقدهایِ رالز به شهودگرایی صورت بندی شده است تا جانبِ برساخت گراییْ تقویت شود. برایِ استدلال به سودِ برساخت گرایی، نظم و ترتّبِ منطقی بینِ مفاهیمِ تخصصیِ رالز برقرار شده است؛ به گونه ای که ازدلِ یک مفهوم، مفهومِ دیگر سربَرمی آورد و این سیر ادامه پیدا می کند تا به باورهایِ عینیِ برساختی دست پیدا کنیم؛ این عینیّتْ توسّطِ داورانِ شایسته به دست آمده است و ازاین جَهَت «عینیّتِ مدنی» نامیده شده است و بدیلِ «عینیّتِ فردی» است که شهودگرایان به آن باور دارند.
۲۰.

در دفاع از عقلانیت نظریه ناظر آرمانی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: ناظر آرمانی رودریک فرث زبان شناسی اخلاق معرفت شناسی اخلاق مطلق گرایی اخلاقی شهودات عقلانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۶۹
نظریه ناظر آرمانی نظریه ای است که تبیینی گرایشی از امور اخلاقی دارد. طبق تقریر های مختلف این نظریه برای تحلیل معنای قضایای اخلاقی، کسب معرفت اخلاقی و تبیین هستی شناختی اوصاف اخلاقی می توان به گرایش های ناظر آرمانی رجوع کرد. رودریک فرث شاخص ترین صورت بندی از این نظریه را ارائه داده است. او تقریری معناشناسانه از نظریه ناظر آرمانی ارائه می دهد و معتقد است عمده تلاش های فیلسوفان در باب تحلیل معنای خوبی با اشکال اساسی روبه رو است. فرث راه حل را رجوع به این نظریه مطلق گرای گرایشی می بیند. وی با برشمردن مؤلفه های محوری این نظریه و خصوصیات ناظر آرمانی می-کوشد راهکاری شهودی برای تحلیل معنای گزاره های اخلاقی فراهم کند. ویژگی هایی که فرث در مقاله خود به ناظر آرمانی نسبت می دهد متناسب با کارکرد معناشناسانه ای است که برای آن در نظر دارد. مؤلفه های اصلی و نیز خصوصیات ناظر آرمانی مورد نقد برخی فیلسوفان قرارگرفته است. در این مقاله ناظر آرمانی استعاره از عقل و گرایش های ناظر آرمانی همان گرایش های عقلانی در نظر گرفته شده است. بر مبنای همین پیش فرض با بررسی برخی نقدهای وارد شده به این نظریه کلیت تقریرهای معناشناسانه و معرفت شناسانه آن را عقلانی و قابل دفاع می یابیم. هرچند با اعمال برخی تغییرات در ویژگی های ناظر آرمانی می توان این نظریه را پذیرفتنی تر ساخت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان