مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
معنا
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که توجه بیش از حد به عملکرد در دیدگاه مدرن بسیاری از وجوه ادراکی فضاهای معماری را در ارتباط با مخاطب کمرنگ کرده است، خلأ معنا بیش از پیش در جوامع امروز خودنمایی می کند. پست مدرن نیز که درپی برطرف نمودن این نقیصه دیدگاه مدرن پدید آمد، با توجه مفرط به جنبه کالبدی معانی، نتوانست نگاهی جامع درجهت مکانمند کردن فضاهای معماری ارائه دهد. بررسی عوامل معناساز راهی مؤثر در القاء احساس آشنایی نسبت به فضای معماری است و استفاده از اصول علم نشانه شناسی از بهترین راهکارها در بررسی چگونگی معنا دهی به فضا به شمار می آید. اصول نشانه شناسی که در بسیاری از علوم ادراکی ریشه دارد، باتکیه بر مفهوم دلالت موجب ارتباط هرچه بهتر مخاطب با فضای معماری می شود. بنابراین بررسی عوامل نشانگی که وجوه مختلف کاربردی، ساختاری و معنایی را بطور همزمان در شکل دهی فضای معماری درنظر می گیرد، می تواند گامی در جهت معنابخشی به فضا و ایجاد حس مکان در مخاطب باشد. این تحقیق به بررسی نقش نشانه ها در ادراک مفاهیم معنایی و نقش آن در ارتقاء حس مکان می پردازد. از این رو، پس از بررسی ویژگی های مختلف نشانه با دیدگاهی ساختارگرایانه، به مطالعه ماهیت نشانه ها در معماری و نحوه ادراک مفاهیم نشانه شناسانه پرداخته شده است. از آنجایی که "حس مکان" به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای کیفیت معنایی فضای معماری مطرح است، چگونگی تأثیر معانی نمادین بر حس مکان از دیدگاه پدیدارشناسی بررسی شده است.
تحلیل آوایی سوره های مبارکه زخرف و دخان در راستای القای معانی
اعجاز ادبی قرآن کریم، یکی از مهم ترین وجوه اعجاز این کتاب آسمانی است که با سبک بیانی ویژه اش هر ادیبی را محو زیبایی های خود می سازد، گویی که هنرمندانه سخن گفتن را به بشر می آموزد. چینش حروف و کلماتش در ترسیم موقعیت ها چنان هنرمندانه است که گویا انسان در صحنه های مورد نظر حضور دارد و با کوچک ترین جابجایی، نظم آن دچار اختلال می شود. هر حرف و حتی صدای کوتاهی از آن، ویژگی خاصی دارد تا مفهومی را برجسته سازد. از آنجا که آوای کلام نقشی اساسی در به تصویر کشیدن انگاشت های ادراکی دارد و نیز در تحریک احساسات مؤثر است، در این پژوهش سعی شده تا نقش آوای کلامی سوره های مبارکه زخرف و دخان در القای معانی، به روش توصیفی_تحلیلی، بررسی شود، چرا که سوره های مذکور حاوی مطالب و مفاهیم ارزشمندی است که با تحلیل لایه های آوایی آن می توان آن ها را کشف نمود. نتایج پژوهش حکایت از آن دارد که فواصل آیات دو سوره، در القای معانی متناسب با فضای سوره ها و نیز در تقویت نظام آوایی نقشی اساسی داشته است. همچنین تکرارها _حتی در کوچک ترین واحد زبانی نظیر واج ها_ القاگر معانی شگفت انگیزی بوده که افزون بر تحریک احساسات، ایجاد توازن و افزایش موسیقی را در پی داشته است. به طور کلی تحلیل آوایی دو سوره نشان می دهد انسجام فوق العاده ای میان لفظ و معنا برقرار بوده و هر لفظی از آن برای غرضی وضع شده و استفاده هنرمندانه از آن موجب ترسیم صحنه های حیرت انگیزی در ذهن مخاطب گردیده است
کرونا؛ چالش الهیات شر در «معنا» طلبی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)
عاجزماندن پیشرفته ترین کشور های جهان در مهار بیماری خطرناک کرونا، فطرت فروخفته انسان عصر جدید مدعی توانمندی حل همه مشکلات خود به تنهایی را تکان داد و او را متوجه ناکارآمدی علم سکولار در مواجهه با بحران امنیت و سلامت کرد. پیدایش و شیوع این ویروس به عنوان مصداق و نمونه کاملی از شر و تهدیدگر نسل بشر که با افزایش شدید تلفات، ضعف انسان در مقابله با آن کاملاً آشکار شد، بسیاری را به تأمل در معنای زندگی رهنمون کرد. فرضیه این نوشتار در پاسخ به سؤال اصلی این پژوهش که چگونه باوجود جولان الهیات شر در اثر کرونا، موضوع معنا و مفهوم حیات برای بشریت مدرن اهمیت مضاعف پیدا کرد، این است که کرونا همچون دیگر شرور با آشکارکردن عجز و ناتوانی بشر پیشرفته امروزی در مواجهه با پدیده مرگ، عرصه را برای بازاندیشی در فلسفه حیات - که در هیاهوی مدرنیسم به محاق فراموشی رفته است - گشود. نتیجه حاصل از این کاوش بیان کننده این واقعیت است که برخلاف انتظار، حادثه کرونا نه تنها سکولاریسم را تقویت نکرده، نیاز حیاتی انسان برخوردار از همه مواهب مادی را به فریادرسی نجات دهنده به وضوح آشکار کرده و پرده از این واقعیت برداشته که هرچند جهان به لحاظ مادیت از خود نومید شده، به لحاظ معنویت، همچنان نیاز به دین و نقش آفرینی در حیات برای تقویت روحی بشر از رهگذر معنابخشی به فلسفه حیات به قوت خود باقی است. با ظهور کرونا و آشکارشدن ضعف انسان، بیش از گذشته، حتی اگر به دلیل تعطیلی مناسک دینی جمعی، ادعا شود این بیماری موجب تقویت دینداری نیست، دست کم آثار و نشانه ها بیان کننده آن اند که کرونا مردم را از دین دور نکرده و نخواهد کرد که این الهیات شر را با چالشی جدی مواجه کرده است.
اصول فقه، وضع گرایی و چالش های فلسفی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال پنجاه و چهارم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۳۱
135 - 156
وضع گرایی نظریه ای معنایی است که در بستر اصول فقه شکل گرفته است و درباره ی فرایند کدگذاری معنا برای لفظ، ماهیت معنا، ساختار وجودی معنا، ارتباط لفظ با معنا و نیز فرایند کدگشایی به اظهارنظر می پردازد. در وضع گرایی با نگاهی اتمی به معنا، مفاد جملات برحسب معنای واژگانِ تشکیل دهنده و نحوه ی چیدمان آن ها در جمله تعیین می شود. هر واژه بر یک یا چند معنای ثابت و متعین؛ یعنی همان صُوَر ذهنی دلالت می کند و این دلالت نیز فرایندی اعتباری است که از مجرای نمایه گری صورت می پذیرد. در این نوشتار پس از تبیین تاریخچه ی شکل گیری این نظریه، با روشی توصیفی تحلیلی، ضمن تبیین مؤلفه های مذکور، اشکالات وارد بر آن ها تبیین می شود. برایند بررسی ها نشان می دهد که این نظریه با نقد هایی همچون التزام به ایدئالیسم زبان شناختی، بشری دانستن فرایند وضع، فروکاست معنا به ساحت مفهومی، بازنمودگرایی و واژه گرایی روبه روست. این نظریه نیز از نوعی رویکرد متن محور در حوزه ی تفسیر دفاع می کند که با رسالت کشف مراد الهی هم ساز نیست. نویسنده با بررسی و نقد این نظریه، از بافت گرایی دفاع می کند.
بینامتنیت و مساله زبان دین(مقاله علمی وزارت علوم)
مسئله ی اصلی مقاله ی پیش رو این است که آیا نظریه ی بینامتنیت- در شکل و روایت کلاسیک اش، یعنی آنچنان که ژولیا کریستوا، واضع لفظ بینامتنیت، آن را روایت و صورتبندی کرده است- می تواند در حکم یک روش برای فهم معنای زبان و متون دینی به کار آید؟ و اینکه با به کارگیری بینامتنیت می توان به یک معنای واحد، کامل و نهایی رسید؟ و به فرض حصول معنا، وضعیت عینیت فهم زبان دین و متون دینی چگونه خواهد بود؟ ضمناً به این پرسش نیز پاسخ داده ایم که با تأکید بر ویژگی بینامتنی متون، همچون پویایی و فرآوری مداوم متون، در جریان بینامتنیت، معنای متن می تواند همان مقصود نویسنده ی متن باشد؟ کریستوا بر دو مؤلفه سوژه و زبان در کنار ساختار، برای حصول معنا تأکید دارد با تکیه بر این دو مؤلفه ی مهم کریستوایی که اساس شکل گیری بینامتنیت را تشکیل می دهد بحث در دو محور بررسی می شود.1. با در نظر گرفتن این نکته که معنا حاصل همکاری و پیوند زبان و سوژه است، عینیت فهم معنای گزاره های دینی و اساساً زبان دین در دو شکل مکتوب و گفتاری آن به چه نحو خواهد بود؟2. بینامتنیت امکان روشی برای فهم معنای زبان دین را فراهم خواهد کرد؟ که درنتیجه درخواهیم یافت کاربست بینامتنیت در وادی زبان دین به موجب پویایی زبان و سوژه ی سخن گو کریستوایی امکان حصول یک معنای واحد را نخواهد داشت و با توجه به این نتیجه عینیت فهم معنای زبان دینی فرضیه ای نادرست است و بینامتنیت در قامت یک روش برای حصول معنا به کار نخواهد آمد. شماره ی مقاله: ۱
معرفی «ساخت و تعبیر» به منزله رویکردی تازه به ساخت واژه(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف مقاله حاضر معرفی رویکردی تازه به ساخت واژه با عنوان «ساخت و تعبیر» بوده است. برای تحقق این هدف بخش هایی از نظریه نقش و ارجاع، به ساخت واژه تسری داده شده، با دیدگاه تازه ای تلفیق یافته و رویکرد جدیدی با عنوان «ساخت و تعبیر» را شکل داده است. این رویکرد جدید برای تحلیل چگونگی مفهوم سازی در زبان و نحوه کارکرد دو پدیده چند معنایی و هم معنایی و علت هم بستگی میان آن ها در قالب ساخت واژه اشتقاقی و بسیط و براساس تحلیل تعدادی وند و واژه که به صورت تصادفی انتخاب شده اند، ارائه و در سه مرحله اجرا شده است: در مرحله اول، دیدگاه های ساخت واژی متفاوتی در زمینه چند معنایی موردنقد و بررسی قرار گرفته، در مرحله دوم رویکرد پیشنهادی ارائه شده و در مرحله سوم موارد مشکل ساز رویکردهای پیشین در چارچوب پیشنهادی، موردتحلیل قرار گرفته و به نتیجه رسیده است که کاربرد با معنا تفاوت دارد. کاربرد بنیاد زبان و محور مفهوم سازی است. کاربرد به صورت هم زمان و پیوسته هم با معنا و هم با صورت سازه ها در حال تعامل است و همین تعامل هم زمان و دائمی علت شکل گیری چند معنایی و هم معنایی هم بسته و در رقابت است. همچنین توانش کاربردی در ذهن گوینده است، بنابراین گوینده در بستر شناخت فرهنگی و بافت، با ایجاد تعامل میان کاربرد، معنا و صورت، ارجاع می دهد و شنونده واحد ارجاعی یا «ساخت» را تعبیر و استنباط می کند و بدین گونه مفهوم سازی صورت می گیرد.
کنش اجتماعی از منظر معنا و برساخت گرایی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
مقاله حاضر دربرگیرنده بحثی فشرده و کلی درباره معرفی برساخت گرایی اجتماعی به عنوان یک رویکرد و روش پژوهش در علوم اجتماعی و سیاسی است. انتخاب این عنوان برای واژه انگلیسی social constructionismبه دلیل تمرکز این رویکرد بر روند برساخت معنا و کنش، در بستر و بافت فرهنگی تاریخی جامعه (به عنوان متنی که کنش در آن صورت گرفته) است. تمرکز اصلی این رویکرد، بیش از توجه به پارادایم های مربوط به ساخت، ساختار و کارگزار در تحلیل وقایع اجتماعی و سیاسی (مانند آنچه مورد تأکید ساختارگرایی یا نهادگرایی است). بر برساخت های معنایی و رفتاری (و آنچه موجد معنا در فرایند تعاملات اجتماعی و سیاسی می باشد) است. به نوعی، جابه جایی تأکیدها از ساخت و ساختار به برساخت و معنا و توجه به نقش آن در فرایند شکل دهی به کنش های اجتماعی یا حتی فردی، رویکرد مورد علاقه برساخت گرایی اجتماعی است.
خوانش بیش متنی لوگوی شرکت بورس اوراق بهادار تهران
یکی از شیوه هایی که مؤلفان گرافیکی به خلق لوگو می پردازند، استفاده از آثار غنی تاریخی و اساطیری است. این آثار به جهت پارادایم های گفتمانی-سیاسی حائز معنامندی به خصوصی هستند. یکی از نمونه های موفق این شیوه از آفرینش متونِ گرافیکی، لوگوی شرکت بورس اوراق بهادار تهران است. مقاله حاضر بر آن است که با استعانت از رویکرد بیش متنی ژنت به خوانش این پیکره مطالعاتی از طریق حرکت میان روابط متون بپردازد و معانی متکثر آن را انکشاف نماید. همچنین پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که لوگوی شرکت بورس اوراق بهادار تهران، بر اساس روابط بینامتنی چه معانی پنهان و ضمنی را در خود استتار کرده است؟ در راستای پاسخ به این پرسش که داده های آن از طریق منابع کتابخانه ای و اینترنتی گردآوری شده و به روش توصیفی-تحلیلی و کیفی مورد تجزیه و تحلیل گرفته، پس از تشریح آرای ژرار ژنت در باب ترامتنیت، لوگوی شرکت بورس اوراق بهادار تهران تحت خوانش بیش متنی قرار گرفت. بر اساس تشریح روابط بیش متنیِ عناصر تشکیل دهنده متون مبرهن شد که لوگوی این شرکت، متنی بینانشانه ای است. عناصر به کاررفته در این پیکره مطالعاتی، حول محور مفاهیمی به مانند «کیهانی» و «آرمانی» می چرخد. از جهتی دیگر، رهگیری روابط بیش متنی در این لوگو مبیّن گزینش این پیش متن برای استفاده در لوگوی شرکت بورس اوراق بهادار بوده که می توان آن را به جهت القای احساس امنیت و ارائه تضمین های آرمانی و کیهانی برای حُسن انجام تعهدات اقتصادی، انتفاع و بهره وری در حوزه اقتصاد، مسائل کلان مالی و همچنین باروری اقتصادی و پولی توسط این شرکت عنوان کرد.
بررسی و تحلیل معنا در تلقی عرفانی ابن ترکه اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیان مسئله: صائن الدین علی معروف به ابن ترکه اصفهانی (770‑835 ق.) یکی از فلاسفه و عارفان متأثر از مکتب ابن عربی است؛ ازاین رو معنا، زبان و لفظ را نیز در چارچوب وحدت وجود تبیین کرده است. در این پژوهش درباره مفاهیم مرکزی نظریه وی بحث می شود.
روش: نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند از رهگذر آثار و رسایل چاپی و مخطوط ابن ترکه، به روشی توصیفی تحلیلی، تبیین های معناشناختی و مؤلفه های مترتب بر آن را استخراج کنند و مفاهیم مرکزی نظریه وی را به بحث بگذارند.
یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد وحدت وجود برای ابن ترکه امکانی فراهم آورده است تا بتواند ابعاد ناسوتی و تجریدی زبان را در کنار هم و در یک وحدت دیالکتیکی، تبیین و برپایه آن، نظریه إشعار را طرح ریزی کند. إشعار در دیدگاه ابن ترکه غایت خلقت آدمی است. انسان در عالم هستی در جایگاه إشعار قرار دارد. إشعار در آثار ابن ترکه به معنی آگاهانیدن است. إشعارکننده درواقع حقایق عالم ظهور را کشف می کند و رموز آن را درمی یابد؛ زیرا همه هستی کلمهالله است و انسان در مقام إشعار، قرائت کننده و بیانگر این کلمات است. ابن ترکه درپی آمیختن ابعاد تنزیهی و تشبیهی هستی، زبان ملفوظ را نیز، که امتداد نفس الرحمن در عالم اصغر است، دارای دو وجه جمالی و جلالی می داند و در همین راستا وضع الفاظ را نیز با تبیینی دوساحتی بررسی می کند.
نقش زبان، صدا و کلیشه در بازنمایی هویت سیاسی (یک خوانش برساخت گرایانه)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
هدف مقال حاضر ارائه مدلی مفهومی از فرایند برساخت هویت سیاسی از مجرای زبان و صدا، بر مبنای رویکرد پژوهشی برساخت گرایی اجتماعی است. به باور برساخت گرایان اجتماعی، هیچ واقعیتی، امکان و توان حضور مستقل از بازنمایی های زبانی را ندارد. از این رو زبان، نه تنها ابزار ما برای درک واقعیت و فهم معنا، که مجرایی برای برساخت، معنادهی و هویت بخشی به آن است. در این رویکرد، هویت، خصوصا هویت سیاسی به عنوان واقعیتی نهادی، مفهومی کاملا برساخته و دلالتی معنایی زبانی تلقی می شود که جز در بستر بازنمایی های زبانی، امکان وجود ندارد. از دید نویسنده این متن، با درک فرایندهای بازنمایی و چگونگی برساخت کلیشه ها و صداهای غالب و مغلوب در هر نظم گفتمانی سیاسی، می توان نحوه برساخت هویت سیاسی از مجرای زبان را درک کرد، چرا که هویت سیاسی فردی و اجتماعی، خود را در صداهای سیاسی اجتماعی برساخت شده و کلیشه های سیاسی (که برساخته هایی گفتمانی ایدئولوژیک هستند)، بازنمایی می کند.
تحلیل تطبیقی آرای ویتگنشتاین و فارابی درباره زبان و معنا(مقاله پژوهشی حوزه)
معنای زبان هدف اصلی در پژوهش های زبانی است. ویتگنشتاین دو دیدگاه نسبت به زبان داشت: اول، زبان را تصویری از عالم می دانست؛ یعنی واژگان ارجاع ناپذیر به محسوسات را بی معنا می پنداشت؛ دوم، معنای زبان را تابع کارکرد آن در بازی های زبانیِ مخصوص کاربران آن می دانست. فارابی نیز زبان را فقط مافی الضمیر در انسان می دانست و بر این باور بود که قصد گوینده، که برای معانی به کار می رود و در قالب لفظ گنجانده می شود، همان زبان است. از دیدِ او، معانی موجودند و الفاظ نزد ملت ها قراردادی اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی تطبیقی نظریات ویتگنشتاین و فارابی درباره زبان و معنی را تحلیل کرده و وجوه تفاوت و تشابه آن ها را نشان داده است. فارابی دو نظریه درمورد الفاظ داشت که با دیدگاه اول و دوم ویتگنشتاین سازگار بود. همچنین هر دو اندیشمند، زبان را محور اصلی فلسفه می دانستند و بر این باور بودند که کار اصلی فلسفه ابهام زدایی از زبان است، اما ویتگنشتاین در آغاز برخی گزاره ها را بی معنا تلقی می کرد و فارابی معنا را موجود در جهان می دانست. ویتگنشتاین دستور زبان را به عنوان علمی عملی نمی پذیرد و آن را تابع معنا می داند، اما فارابی علم نحو را علمی مستقل و هم سو با منطق می شمارد؛ به نظر او هر منطقی برای بیان نظریات خود نیازمند دستور زبان است تا به معنای صحیح برسد.
نیکلاس لومان(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به ایضاح نظریه سیستمی نیکلاس لومان جامعه شناس آلمانی می پردازد، که هم دوره شوتس و پارسونز بوده و موضع گیری متفاوتی در خصوص سیستم های اجتماعی اتخاذ می کند. از دیدگاه لومان سیستم های اجتماعی بر ساختارها بنا نشده اند، بلکه بر عناصر تعاملی و ارتباطی رویداد-محور (معمولا به" کنش" تقلیل می یابد) بنا شده اند، که تنها برای یک لحظه وجود دارند و سپس محو می شوند. بنابراین اصطلاح ساختار تنها جایگاهی فرعی و انشعابی در نظریه سیستمی لومان دارد. ساختارهای معنادار توسط اسنادهای معنادار اجتماعی تجربه و کنش، تولید و بازتولید می شوند. از منظر لومان رویدادهای ارتباطی در مقایسه با ساختارها از نوعی تقدم " وجود شناختی"[1] برخورداراند. به همین دلیل است که او از نظریه نظام های اجتماعی رویداد محور[2] خود، به عنوان نظریه فراساختارگرایی یاد می کند. ساختارها در کنش اجتماعی به عنوان انتظارات معنادار از انتظارات حضور دارند. فراتر از آن انتظارات، ساختاری وجود ندارد که بتوانیم در جهان مفروض پدیدار شناختی تجربه کنیم. به این پرسش که آیا ساختارها در طول زمان ثابت هستند و یا اینکه تا چه اندازه بر جامعه منطبق می شوند، نمی توان پاسخی نظری داد؛ بلکه می بایست به طور تجربی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. [1] Ontological [2] Event- based systems
بازنمایی بحران معنا و خانواده در فیلم های «گونزالس ایناریتو»(مقاله علمی وزارت علوم)
در این مقاله، نویسندگان تلاش کرده اند تا بازتاب بحران معنا، اخلاق و خانواده به منزله پیامدهای مدرنیته متأخر و جهان سرمایه داری را در چهار فیلم «عشق سگی»، «21 گرم»، «بابل» و «بی یو تی فول» اثر گونزالس ایناریتو را نشان بدهند. برای این منظور، نظریه «پول در فرهنگ مدرن» زیمل و نظریه «جامعه و هویت شخصی در مدرنیته متأخر» گیدنز را با هم ترکیب کرده ایم تا مدل نظری مقاله را معرفی کنیم. به لحاظ روش شناسی نیز از روش تحلیل محتوا استفاده شده است تا ادعاهای بخش نظری مورد ارزیابی تجربی در متن فیلمها قرار بگیرند. برخی از دستاوردهای تحلیل فیلمها عبارتند از: 1) شخصیت های فیلم ها نشان دهنده استیصال افرادی هستند که در شرایط فقدان یا کم مایگی پیله محافظتی و خانواده، تلاش می کنند تا به زندگی خود ادامه دهند. برآمدن پرسش های هستی شناسانه، جست و جوی نظامی معنوی و اخلاقی و پناه بردن به رابطه ناب از ویژگی های چنین افرادی است. 2) پول یکی از بدیل هایی است که فرد را در ارتباط با شبکه ای از کنش گران قرار می دهد. 3) جنبه هایی از مضامین، ساختار روایی و تکنیکی فیلم نئونوآر قابل شناسایی است. 4) نوعی واسازی ایده های مدرنیته بورژوایی و در عوض، جست و جوی مدرنیته زیبایی شناختی مورد توجه ایناریتو بوده است.
بررسی تاثیر طرح واره درشکل گیری شعر و معماری بر اساس دیدگاه ایوانز و گرین
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی با هدف بررسی چگونگی معنادهی به متن یک اثر، به دنبال ایجاد ارتباط و تاثیرگذاری بر مخاطب و فرایند ذهنی می باشد. ایوانز و گرین فرایند ذهنی و طرح واره های تصوری در ذهن مخاطب را ابزاری برای برقراری ارتباط می دانند و مولفه هایی همچون فضا، ظرف بودگی، جابجایی(حرکت)، توازن، نیرو، پیوستگی و وجود را نشانه های انتزاعی برای ایجاد طرح واره بر اساس تجربه در ذهن مخاطب مطرح نموده اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی طرح واره در دو حوزه شعرو معماری و ایجاد ارتباط همسو با ذهنیت و تجربه مخاطب می باشد. این تحقیق با رویکردی کیفی و روشی تفسیری- تاریخی و با دیدگاهی تطبیقی از طریق تشریح ادبیات نظری در چارچوب مدلی مفهومی درصدد پاسخ به پرسش تحقیق می باشد: چه ارتباطی بین شعرو فضای معماری وجود دارد و نقش طرح واره در این ارتباط و خلق معنا چیست؟ نتایج تحقیق حاکی از آن است که با تعمیم نظریه ایوانز و گرین و مولفه های موثر طرح واره در شعر و معماری می توان گفت که طرح واره ها همواره در شکل گیری و شاخص بودن اثر موثر بوده اند. این تاثیر ممکن است با حضور و یا عدم حضور یک طرح واره باشد. نمود طرح واره به دو صورت حاصل می شود: نخست در قالب کاربرد و همنشینی طرح واره هایی که در یک حوزه معنایی قرار دارد و دوم بر پایه تصویری که از همنشینی طرح واره در برابر مخاطب قرار می گیرد آنچه باعث می شود هر معنایی برای هر متن/ معماری مقبول واقع گردد این است که مخاطب دارای طرح واره ها و پیش دانسته های متفاوت و مستقل از نیت مولف/ معمار است.
بازشناسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در معماری کوچ (مطالعه موردی: عشایر بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۷ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱۶۱
۱۲۴-۱۰۷
حوزه های تخصصی:
معماری کوچ و زندگی عشایر، جنبه های نهفته بسیار دارد که متأثر از شیوه زندگی کوچ نشینان و فرهنگ و اجتماع آن ها می باشد. کوچ نشینی شیوه ای از زندگی با جابه جایی سالانه و موسمی است که گروهی ازمردم همراه با چهارپایان خود، از محل چادرهای زمستانی تا چراگاه های تابستانی نقل مکان می کنند و در فصل سرما دوباره به اردوگاه زمستانی خود باز می گردند. پدیده کوچ نوعی هماهنگی و سازش انسان با محیط طبیعی است که تا حدودی تحت تأثیر جبر محیطی نیز قرار دارد. بر این اساس می توان چنین پنداشت که زندگی کوچ نشینی یک نوع امرار معاش و بالطبع یک مسئله فرهنگی است که شیوه زندگی خاصی را معرفی می کند. در این خصوص مفهوم قلمرو به عنوان یکی از مفاهیم مطرح در مطالعات انسانی و محیطی، در شکل گیری نظام فضایی این نوع معماری، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این مفهوم بیش از آن که یک ویژگی کالبدی باشد، مفهومی ذهنی بوده که هم در ساختار کالبدی محیط و هم الگوهای رفتاری ساکنین و معانی که ساکنین از محیط زندگی خود ادراک می کنند، نمود دارد. با این حال چنین به نظر می رسد که بررسی این مفهوم در معماری کوچ، با توجه به نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. لذا پژوهش حاضر ضمن بررسی نوع زندگی و شیوه سکونت خاص این افراد و نیز سازمان فضایی این نوع زندگی، به بررسی مفهوم قلمرو در سه حوزه کالبدی، رفتاری و معناشناختی در ایل سادات محمودی از طوایف بویراحمد سفلی به عنوان نمونه موردی می پردازد. بر این اساس با مراجعه حضوری به محل زندگی این عشایر و تهیه نقشه و کروکی از سازمان فضایی ایل و همچنین انجام مصاحبه و مشاهده، به گردآوری اطلاعات لازم پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مفهوم قلمرو در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی در معماری کوچ ، نمود دارد و این مفهوم هم از بعد عینی و هم از بعد ذهنی قابل مشاهده است.
معنا و کارکرد "اقتدار معنوی" در تصوف از آغاز مشروطه تا پایان عصر پهلوی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
175 - 197
حوزه های تخصصی:
اقتدار معنوی در معنای مرجعیت معنوی، بالاترین درجه اعتبار دینی است که در واژه قطب معنای کامل خود را نشان می دهد. در نگاه تصوف از طریق کسب درجات معنوی می توان به این مقام دست یافت. ادعای صوفیان در چگونگی این دست یابی و شراکت آنان در این مقام با فقها، علاوه بر ایجاد رقابتهای شدید دینی، به محوری مهم و اثرگذار در چگونگی مناسبات دین و سیاست تبدیل شده است. به منظور شناخت مفهوم اقتدار معنوی در حوزه تصوف می توان شاخص هایی چون شجره نامه معنوی و رابطه مراد و مرید را برای آن تبیین کرد. پرسش این است که "اقتدار معنوی" در مناسبات صوفیان با حکومت های قاجار (دوره مشروطه) و پهلوی، از نظر معنا و کارکرد چه تغییراتی در مبانی اعتقادی تصوف ایجاد کرد. فرض بر این است که مفهوم اقتدار معنوی در طریقت های تصوف با تأثیرپذیری از شرایط سیاسی- اجتماعی، از رویکرد استقلال در برابر حکومت و علمای متشرع در سده های پیشین به سمت همگرایی و اتحاد با حکومت از یک سو و و مدارا با شریعت از دیگر سو متمایل شد. دستاورد این پژوهش تغییر و تحول در اندیشه و مبانی اعتقادی تصوف در این زمینه را نشان می دهد که پوسته معنوی را همچنان حفظ، اما در عمل با نشانه هایی از تلاش برای کسب قدرت دنیوی همراه بود.
بررسی کاربردی و تحلیل حرف اضافه «از» در کتاب مرزبان نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۳
185 - 216
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم اس اسی و م حل ب حث در معنی شناسی شناختی، حروف اضافه اس ت. حروف اضافه از دیرباز در متون فارسی کاربرد فراوان داشته اند و با توجّه به تفاوت های سبکی متون د وره های مختلف، تغییرات زیادی پذیرفته اند و در معانی مختلفی به کار رفته اند و کاربرد گذشته و کنونی آنها تفاوت چشمگیری با هم دارند. «از» یکی از حروف اضافه متمم ساز پیشین است که در زبان فارسی، جایگاه ها و نقش های متفاوتی را می پذیرد. کتاب مرزبان نامه، یکی از کتب تمثیلی قرن چهارم هجری است که مرزبان بن رستم به گویش طبری آن را پدید آورده است و در قرن هفتم، سعدالدین وراوینی آن را به فارسی برگردانده است. در این پژوهش، کاربردها و معانی حرف اضافه «از» در کتاب مرزبان نامه بررسی شده است. از نتایج این بررسی برمی آید که به دلایلی، ازجمله تفاوت ها و ویژگی های سبکی آن دوره، تفاوت هایی در کاربرد از وجود دارد و بیانگر این است که این حرف در قرن های پیشین و ابتدای دوره تکوین زبان فارسی، دلالت ها و کاربردهای متعددی داشته است و در زمان حاضر بسیاری از آن کاربردها را از دست داده است.
تقاطع جنسیت و خانواده؛ فهم زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
499 - 524
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهم گسست فزاینده زندگی های تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربه خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعه حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقه حداقل یک بار ازدواج و جدایی با استفاده از روش داده بنیاد (رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. زنان باتجربه جدایی واجد سه تجربه هستند که برای این مطالعه ضروری است: تصورات پیش از ازدواج، تجربه زیسته از زندگی تأهلی و تجربه جدایی. بررسی این تجربیات سه گانه بیانگر فرایندی از شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی است که از بازتعریف فضای زیست و ابعاد هویتی جدید حکایت دارد. زنان با درخواست توجه بیشتر به رابطه همسرانه و صمیمیت و با توجه به افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی در مسیر حرکت به سمت تغییر فضای تک جنسیتی در عرصه خصوصی و عمومی اند. این امر به دلیل ناشناخته بودن مختصات و ابعاد آن از یک طرف، غفلت سنگین مردانه از توجه به تغییرات از طرف دیگر و درنهایت به دلیل نبود زبان مشترک سبب ابهام موقعیتی برای زنان و مردان شده است که نتیجه آن در زندگی های آشفته یا ازهم گسسته نمود دارد.
مطالعه تطبیقی دو نقاشی از زنان در دوره قاجار با رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
453 - 472
حوزه های تخصصی:
نقاشی در انتهای دوره قاجار تحت تأثیر ارتباط با اروپا و ظهور تکنولوژی دچار تغییرات شد. این مقاله با رویکرد بینامتنیت به مطالعه دو اثر نقاشی از زنان قاجار می پردازد که یکی از آن ها کار هنرمندی گمنام و دیگری اثر اسماعیل جلایر دانش آموخته مدرسه دارالفنون است. مسئله مورد پژوهش در این مقاله، مطالعه نشانه ها و تحلیل آن ها در نقاشی از زنان و تطبیق معنای نشانه ها به صورت بینامتنی و لایه ای است. نشانه ها در هر تصویر سبب خوانش تصویر متفاوتی در متن آثار می شود. در این دو تصویر، موضوع هر دو متن زنان درباری است، ولی نشانه ها مفاهیم متفاوتی در بردارند. این مقاله به این پرسش ها پاسخ می دهد: آیا در نقاشی های دوره قاجار ارزش نشانه ای در آثار مطرح است؟ آیا نشانه ها در تعامل با دیگر نشانه ها معنای گفتمانی می یابند؟ روش این پژوهش تاریخی تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی است و با توجه به نظریه های نشانه شناسی بیان شده است. در این مقاله، نتیجه گرفته می شود: در خوانش نشانه های این تصاویر، نشانه ها معنادارند و در این تصاویر از نشانه های تصویری مشابه و متفاوت برای زنان قاجار استفاده شده است.
تحلیل تعادل در سطح واژگانی ترجمه های انگلیسی از قرآن کریم بر اساس نظریه بیکر(مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
385 - 408
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم متن مقدس مسلمانان، کتابی آسمانی نازل شده بر آخرین پیامبر صلوات الله علیه و آله است تا پیامی برای جهانیان برای تمامی اعصار باشد. از آنجا که قرآن تنوع زبان ها را می پذیرد و آن را زمینه ای برای آشنایی اقوام و ملل می داند ترجمه قرآن از دیرباز مورد توجه بوده است. زبان انگلیسی امروزه زبان بین المللی و میانجی است و ترجمه های پرشماری از قرآن به این زبان فراهم آمده است. یکی از مهم ترین مسائل در برگردان متون ایجاد تعادل و یا برابری در سطوح مختلف زبانی است. تعادل در سطح واژگانی و نیز تقدم معنا بر صورت از مهم ترین اولویت ها در ترجمه متون دانسته شده است. در پژوهش پیش رو سه ترجمه از قرآن مبتنی بر دیدگاه مونا بیکر در مبحث ایجاد تعادل بررسی شده است. بر اساس مثال های بررسی شده، یافته ها نشان می دهد این ترجمه ها گاه در ایجاد تعادل ناموفق بوده و نتوانسته اند معنا را به درستی به زبان مقصد منتقل نمایند.