مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
الزام
حوزههای تخصصی:
از مسائل بحث برانگیز پیرامون مسأله حجاب، چگونگی مواجهه حکومت با این امر است. بهطور کلی از منظر فلسفه سیاسی، حکومتها میتوانند اتباعشان راملزم به انجام یا ترک فعلی نمایند. دامنه الزامات یک حکومت نیز با قلمروی اختیارات آن برابر است. از منظر شارع مقدس نیز حاکم اسلامی از آنجا که ولایت بر مردم دارد میتواند بر مبنای قانون و شریعت اسلامی افراد جامعه را (چه بدان آن امر اعتقاد داشته باشند چه نداشته باشد) به عمل یا ترک آن الزام کند، چنانکه مستندات دینی شاهد درستی این مدعاست. همچنین از آنجا که مصالح جمعی اعمال فردی بر مصالح فردی رجحان دارد و نیز تأمین سعادت اخروی افراد جامعه، غایت اساسی حکومت اسلامی است. حاکم اسلامی میتواند فرد را ملزم به انجام تکالیف عبادی نماید. رعایت حجاب نیز از آنجا که بر هر زن و مرد مسلمان واجب است، حاکم اسلامی میتواند اتباعش را بر آن الزام نماید و هرآنچه فلسفه حجاب اسلامی را تبیین میکند، در واقع توجیه عقلانی الزام حکومت اسلامی به حجاب به شمار میآید
اخلاق فضیلت مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت مدار نوعى نظریه هنجارى است که در عصر افول مدرنیته و ظهور پست مدرنیسم، همراه با ناکامى نظریههاى اخلاقى در دستیابى به طرحى نو، براى نجات انسانیت، ضرورت احیاء آن جهت ابقاء ارزشهاى اخلاقى به خوبى احساس مىشود.
در روزگار غربت اخلاق و سرمازدگى وجدان اخلاقى که نتیجه مثله کردن حقیقت انسانیت است، محور قرار گرفتن فضائل اخلاقى و ارزشمند بودن شکوفائى بشر، این ضرورت را به اوج مىرساند. از نوشتار حاضر که نگاهى اجمالى است، به این نظریه، پس از تعیین جایگاه جغرافیایى اخلاق فضیلت و گذارى کوتاه بر تاریخچه پر فراز و نشیب آن، به تعیین ماهیت آن مىپردازیم. تقریرهاى متفاوت اخلاق فضیلت، به رغم اشتراک آنها، دیدگاههاى مختلفى را ساماندهى مىکند که با توجه به آن، براى فهم و تبیین و اقدام عملى اخلاق فضیلت مدار لازم و ضرورى به نظر مىرسد.
درآمدى بر الزام فرزندان به تکالیف دینى
حوزههای تخصصی:
در فرآیند تربیت دینى، قاعدهى الزام متربى به رعایت تکالیف دینى جایگاه بسیار مهمى دارد که تاکنون کمتر بدان پرداخته شده است. در این مقاله با استناد به آیات و روایات به بحث و بررسى در لزوم، شرایط، ماهیت، قلمرو و پیامدهاى ناشى از عدم رعایت یکى از گونههاى الزام (الزام والدین نسبت به فرزند خود در رعایت تکالیف الهى) پرداخته شده است. نتیجهاى که از مباحث مطرح شده در این مقاله به دست آمده آن است که براساس گزارههاى متعددى که در متون دینى وجود دارد، الزام فرزندان به رعایت تکالیف دینى از جمله وظایف و تکالیف شرعى والدین است و آنها موظفاند با عنایت به درجهى اهمیت تکالیف دینى و در راستاى تربیت دینى فرزندان خود، از این اصل تبعیت نمایند.
تاملی درمبانی ومفادالزاموالتزام درقراردادها
منبع:
فقه و حقوق ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
دیر زمانی است که اصل لزوم در حقوق قراردادها حکمرانی دارد و شاید پایه و اساس بیشتر قواعد آن باشد، ولی با توجه به تحولات اقتصادی و معاملات تجاری در جهان امروز، بهویژه در عرصة تجارت بینالملل و نیازهای روزافزون بشر، ضرورت ایجاب میکند که در معنا و مفاد مستفاد از این اصل، در حقوق قراردادهای ما تجدید نظر صورت پذیرد. با مطالعه و تأمل در مبانی شکلگیری اصل لزوم و التزام به عقد و با توجه به اینکه امروز مبنای نیروی الزامآور عقد، آمیزهای از اصل حاکمیت اراده، قواعد اخلاقی و الزامات اجتماعی است و مبنای لزوم عقد هم، بنای عقلاست، به نظر میرسد مفاد اصل الزام و التزام در قراردادها، دیگر اجرای عین تعهد در همه موارد، ازمنه و امکنه نیست، بلکه باید دایرة وفای به عقد را توسعه داد و برآوردن انتظارات معقول و متعارف طرفین عقد را وفای به عقد محسوب نمود.
اولیپو : نوآوری در ادبیات فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال 1960 تعدادی از نویسندگان فرانسه از جمله ریمون کنو ، فرانسوا لو لیونه ، ژرژ پرک و دیگران ، جنبشی ادبی به نام «اولیپو» ایجاد کردند . آنها با رد قوانین ، قواعد و سنتهای حاکم بر ادبیات ، با تکیه بر خود نوشتار و با وارد کردن بازی و الزام در آن و با ایجاد نوآوریهای سازنده ، جان تازه ای به ادبیات بیمار بخشیدند .
ویژگی های قواعد حقوق وضعی و اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های قواعد حقوق وضعی و اسلامی، یکی از مباحث مهم فلسفه حقوق است که از قواعد اخلاقی و عرفی و ... جداست. مهم ترین ویژگی های قواعد حقوقی در این نوشتار عبارتند از: 1- عمومیت و دوام 2- الزام آوری 3- برخورداری از ضمانت اجرا 4- مخاطب ساختن افراد اجتماع قواعد حقوق اسلامی همانند قواعد حقوق وضعی همه افراد را در همه زمان ها را می گیرد و همگان را در زندگی اجتماعی ملزم می سازد، هر چند در خاستگاه الزام میان این دو دسته قواعد تفاوتهایی هست. چنان که هر دو دسته ضمانت اجرا نیز دارند، مثلا ضمانت اجرا در حق حیات با تشریع قصاص و دیه تأمین شده و گاهی ضمانت اجرا، قانون مدنی است. قواعد حقوق اسلام شامل کسانی است که شخصیت حقوق داشته به شکل اجتماعی زیست می کنن. نتیجه اینکه قواعد حقوقی اسلام و حقوق وضعی همانندی ها و تفاوت هایی دارند، که مهم ترین تفاوت ها در خاستگاه این قواعد و نیز نظر به رفتار یا نیت افراد در رفتارهای اجتماعی دیده می شود، که قواعد حقوق اسلامی به هر دو نظر دارد و حقوق وضعی تنها به رفتار.
ساختار مصدری وجهی فعل «بودن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبارت sein + zu + Infinitiv به دلیل مفهوم مبهم آنکه هم به معنی امکان و هم به معنی الزام میباشد، به عنوان قسمت مهمی از مبحث «عبارات چندوجهی» در آلمانی محسوب میشود. به همین دلیل این ترکیب دستوری با افعال کمکی «توانستن» و «بایستن» از نظر معنایی در رقابت است، گرچه این عبارت در اکثر موارد به معنای «امکان» است. سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که چه عوامل زبانی و غیرزبانی در این مورد نقش ایفا میکنند که شنونده باتوجه به آنها تشخیص دهد که کدام معنای این ترکیب دستوری مدنظر گوینده میباشد. در این رابطه چهار عامل مهم مطرحاند که عبارتند از: زمینه گفتار، موقعیت گفتار، فحوای کلام، نوع متن و وجود بعضی از ادات جمله. با در نظر گرفتن و بررسی این موارد میتوان به مفهوم واقعی Der modale Infinitiv mit "sein" پی برد.
ابعاد کاربرد شناختی گذشته دستوری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"مفهوم ’اشاره‘ (deixis) موضوعی بسیار مهم در کاربرد شناسی زبان محسوب می شود که توجه محققین فراوانی را در حوزه های مختلف از جمله فلسفه، مردم شناسی، و زبان شناسی بخود معطوف داشته است. با این وجود، باب پژوهش درباره آن همچنان گشوده مانده است. مهمتر اینکه تاکنون مطالعه جدی پیرامون پدیده ’اشاره‘ در زبان فارسی انجام نگرفته است. از آنجایی که زمان های دستوری مطلق (absolute tense) یکی از مقوله های ’اشاره‘ محسوب می گردند، مطالعه حاضر سعی دارد با تمرکز بر روی دو کاربرد نشاندار زمان دستوری گذشته زبان فارسی (یعنی کاربرد گذشته برای بیان آینده متقن و کاربرد گذشته برای بیان الزام و هشدار) ابعاد اشاره ای و ذهنی آنها را تشریح و تحلیل نماید. به عبارت روشن تر، استدلال مقاله حاضر این است که تنها براساس دو اصل کابرد شناسی زبان یعنی پدیده ’اشاره‘ و ’ذهنیت‘ می توان کاربرد زمان گذشته را برای بیان مفهوم آینده حتمی و الزام توجیه نمود. نویسنده این مقاله علاوه بر استدلال های معناشناختی و کاربرد شناختی، گاهی اوقات از تحلیل های اجتماعی و فرهنگی نیز کمک گرفته است.
"
عدم تمایز احکام اخلاقی و فقهی اسلام از حیث الزام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان اسلامی در آثار و نظرات خود، میان احکام اخلاقی و فقهی قرآن تمایز نهاده اند؛ در حالی که با بررسی ساختار، مبانی، قلمرو، هدف و موضوع گزاره های اخلاقی حوزه خانواده و تطبیق آنها با گزاره های فقهی قرآن می توان به نتایج همسانی بخصوص در مساله الزام دست یافت. این پژوهش از طریق بررسی منشا الزام در فقه و اخلاق و نمایاندن همسانی منشا آنها، عدم تمایز الزام را در برخی گزاره های فقهی و اخلاقی ثابت می کند. الزام در گزاره های اخلاقی قرآن، مبتنی بر فطریاتی است که با کمک عقل کشف و با اراده الهی اعتبار می شوند و از این نظر هیچ تفاوتی با منشا الزام در گزاره های فقهی قرآن ندارند؛ هر دو از یک سرچشمه سیراب می شوند، هر دو در تنظیم رفتارهای اختیاری انسان، در تکامل روحی و معنوی او، و در نظم، امنیت و سعادت جامعه موضوعیت دارند و هر دو نیز دارای ضمانت اجرا می باشند؛ اما ضمانت اجرای احکام فقهی، به جز عبادات، جنبه جزایی و جریمه دارد و در دادگاههای بشری، قابل بررسی و دادرسی است؛ در حالی که ضمانت اجرای قواعد اخلاقی جنبه معنوی و وجدانی داشته و علاوه بر آثار وضعی دنیایی، عقوبت اخروی دارند، ولی قابل پیگیری در دادگاههای حقوقی نیستند. با اثبات اشتراک منشا الزام می توان راه هایی را که فقها برای اجراکردن احکام فقهی پیشنهاد نموده اند، برای احکام اخلاقی نیز (البته با لحاط تفاوت ها) پیشنهاد نمود.
چرایی تبعیت از قانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانون به عنوان یکی از ابزارهای اساسی برای تنظیم رفتار افراد در جامعه، در صورتی می-تواند موفق و کارآمد باشد که ابتدا ادله قانع کننده ای برای لزوم تبعیت از آن وجود داشته باشد. قانون به لحاظ جایگاه اجتماعی خود در میانه دو جریان قرار دارد: از یک سو با پیروان و تابعین خود، و از جنبه دیگر با وضع کنندگان و تصویب کنندگان قانون در ارتباط است. یکی از موضوع های مبنایی فلسفه حقوق، تحلیل و تبیین رابطه اول، یعنی چرایی الزام تبعیت از قانون است. اینکه افراد جامعه و شهروندان چرا باید از قانون تبعیت کنند و چه نیرویی ایشان را به پذیرش قانون و پیروی از آن وا می دارد، موضوعی مورد تامل اندیشمندان بوده و هست. فلسفه اخلاق در تلاش است تا مبنایی مناسب برای پاسخگویی به این پرسش بنیادین ارائه دهد. در این مقاله برآنیم که این چرایی را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.
شرط عدم مسئولیت و مفاهیم مشابه
حوزههای تخصصی:
نافذ شناختن شرط عدم مسوولیت به سرمایه داران بزرگ و به ویژه آنها که انجام خدمتی را به طور انحصاری در اختیار دارند این امکان را می دهد که با آوردن آن در قراردادهای الحاقی در برابر همه مشتریان خود در آینده نسبت به خساراتی که به بار می آورند مصونیت یابند. آنها به سادگی می توانند اراده خویش را تحمیل کنند و از مسوولیتهای قانونی رهایی یابند.
راهکار رابرت مری هیو آدامز در دفاع از نظریة امر الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قواعد عام فقه و کاربرد آن در حقوق خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قواعد فقه خانواده، مجموعه قواعدی هستند که مبنای برخی از قوانین و مقررات در حقوق خانواده هستند یا در آن ها مؤثر واقع می شوند. از منظری قواعد فقه خانواده به دو دسته عام و اختصاصی تقسیم می گردند. مراد از قواعد عام، قواعدی است که علاوه بر حقوق خانواده، در دیگر معاملات یا عبادات نیز کاربرد دارند؛ مانند قاعده لاضرر، لاحرج، شروط غرور و الزام. در مقابل، قواعدی چون رضاع و فراش که تنها در حقوق خانواده کاربرد دارند، قواعد اختصاصی خانواده تلقی می شوند. در این مقاله، مهم ترین قواعد عام خانواده و برخی ره یافت های کاربرد آن ها در حقوق ایران ارائه می گردد. بعضی از احکام و گزارههای ناظر به حقوق خانواده مانند «رجوع» و «الطلاق بید من اخذ بالساق» ضابطه فقهی خانواده تلقی می گردند. جمع آوری قواعد و ضوابط فقهی و شناسایی بسترهای کاربرد آن ها، امکان شکل گیری رویه قضایی را در موارد فاقد نص قانونی به دست می دهد. و رهیافت های لازم برای تفسیر برخی قوانین را فراهم می آورد.
حق حبس در نظام حقوقی خانواده در اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقد نکاح منشأ آثار فراوانی در روابط زوجین است که پرداخت مهریه از آن جمله است و زوجه می تواند پس از عقد، مهر تعیین شده را (در صورتی که حال باشد) مطالبه نماید. اگر زوج حاضر نشود مهر وی را تسلیم نماید، مطابق ماده 1085 ق .م. زوجه حق دارد از تمکین خودداری کند تا مهریه را وصول نماید. از این حق زوجه در ادبیات فقهی و حقوقی به حق حبس یاد می شود. در مورد حق حبس، مباحث گوناگونی مطرح است و ابهاماتی در مورد تطابق مواد قانون مدنی با برخی مبانی فقهی وجود دارد .از این رو، مقاله حاضر بر آن است با بررسی مبانی فقهی، به پرسش های مهمی که در زمینه شرایط حق حبس، رابطه تقابلی آن، قلمرو حق حبس و مسقطات آن وجود دارد، پاسخ دهد و خلأهای قانونی را تبیین نماید. نتایج این مقاله با استناد به آراء فقها و حقوق دانان چنین است: حق حبس علاوه بر اجماع فقها در نکاح که یک عقد معاوضی یا شبه معاوضی است، مستند بر سه نظریه عمده می باشد:
1ـ طرفین عقد نکاح (زوجین ) هر دو حق حبس دارند (این نظر مشهور فقها است)، 2ـ هیچ یک از زوجین حق حبس ندارند. 3ـ حق حبس فقط برای زوجه مستقر می شود. به نظر می رسد علی رغم انتقادهای بعضی از حقوق دانان و فقها در مورد سکوت قانون راجع به حق حبس زوج، با عنایت به مبنای شبه معاوضی بودن عقد نکاح می توان حق حبس زوجه را یک قاعده استثنایی دانست که در جهت حمایت از حقوق زن پیش بینی شده است و نباید زوج در این مورد با زوجه مقایسه گردد. اعسار و عدم اعسار زوج نقشی در استفاده از حق حبس ندارد.
بررسی ابعاد الزام فرزندان نابالغ به تکالیف دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که تربیت صحیح دینی فرزندان، دغدغه اصلی بسیاری از خانواده های مؤمن درعصر مدرن کنونی است؛ناگفته اهمیت و ضرورت تحقیق پیش رو واضح و مبرهن است. مقاله حاضر پژوهشی در خصوص ابعاد مختلف عبادت کودکان و الزام ایشان به عبادت از سوی والدین و معیارهای این الزام و محدوده آن از جهت زمان اعتبار و اقدامات مجاز و غیر مجاز والدین می باشد. همچنین اقوالی در باب الزام به تکالیف دینی و مشروعیت یا عدم آن بیان شد که نظر منتخب با ارائه اسناد مقبول، نظریه مشروعیت عبادات فرد نابالغ بود که دارای چند اثر می باشد. در این پژوهش مختصر، قرآن و سنت پیامبر اکرمJ و ائمه معصومین A به عنوان منبع اصلی تحقیق بوده و از دلیل عقل در جهت تأکید استفاده شده است که به شناخت زوایای این امر کمک دوچندانی می نماید.
الزام در آینة آیة «لا اکراه»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برای تربیت دینی، مربیان می توانند از روش های گوناگونی بهره گیرند. یکی از این روش ها «الزام» است که در آن افراد به پذیرفتن دین، افزایش میزان ایمان، فراگیری آموزه های دین و انجام دستورهای عملی دین وادار می شوند. یکی از پرسش های مهمی که در این بحث مطرح می شود این است که آیا مربیان مجازند در تربیت دینی متربی از الزام و اجبار استفاده کنند؟
از آنجا که برای نفی الزام در تربیت دینی از منظر اسلام عمدتاً به آیة «لا اکراه» تمسک شده است؛ در این مقاله برای پاسخ به پرسش مزبور، آیة «لا اکراه» و آیات مشابه آن را با روش تفسیری و فقهی بررسی می کنیم. نتیجة کلی به دست آمده از این بررسی نشان می دهد که استدلال به آیة «لا اکراه» و آیات مشابه آن بر عدم جواز استفاده از روش الزام و اجبار در تربیت دینی به طور مطلق، تام نیست و با اشکال رو به رو ست.
امکان سنجی استیفای دین از اعضای بدن مدیون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حق استیفای دین از حقوق دائن نسبت به مدیون به شمار می رود. امکان «استیفای دین از اعضای بدن مدیون»، از موارد قابل بحث بوده که در این مقاله با تبیین چگونگی استیفای دیون از ممتنع، یعنی مواردی مانند «الزام»، «اعمال ولایت حاکم» بر وی برای پرداخت دین از «اموال دائن» و «حبس» و قواعد مربوط به افلاس، امکان یا عدم امکان استیفای دین از اعضای بدن انسان ضمن بررسی رابطه انسان با اعضای بدن خود و مالیت یا عدم مالیت آنها مورد بحث قرار گرفته شده است. با توجه به اعتقاد به «مالیت اعضای بدن انسان» و رابطه «سلطه و استیلا» و نه «مالکیت» بین انسان و اعضای بدن خود، به این نتیجه نائل می گردیم که اعضای بدن جزء اموال و دارایی های فرد محسوب نشده و لذا امکان الزام و اجبار به جداسازی اعضای بدن شخص زنده یا مرده جهت ادای دیون وی وجود ندارد. اگر چه در صورت فروش اعضای میت، ادای دین وی از عوض یکی از موارد استفاده آن است.
الزامات فرهنگی تعالی قدرت بین المللی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه، نظریه و نظام سیاسی انقلابی اسلامی بدیع و بی بدیل ایران: ظرفیت، ضرورت و زمینه تبدیل و تعالی قدرت بین المللی را داراست. به سبب اینکه برآمد و نیمساز سه وجهی اسلامیت، ایران و ایرانیت و جمهوریت است. همچنین نیمساز سه وجهی مکتب، امت یا ملت یعنی مردم و امامت یا ولایت فقیه بوده و به شمار می آید. با شعائر شعور خیز و درعین حال شورانگیز حکمت آمیز و در عین حال حرکت آفرین استقلال، آزادی و حکومت اسلامی یا مردم سالاری دینی است. همگی این ها از سویی موجب و موجد کارامدی؛ بهره وری و اثر بخشی ملی جمهوری اسلامی ایران می باشند. در نتیجه و از دیگر سو توسعه متعالی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی سند چشم انداز بیست ساله جمهوری اسلامی ایران در افق 1404 ه.ش را ایجاب نموده و ایجاد می سازند. ارتقای هر چه فراتر کارامدی و توسعه متعالی ج.ا.ا. مقدمات و مبانی تعالی قدرت و اقتدار ملی و بین المللی ج.ا.ا. می باشند. درنتیجه از الزامات بوده و محسوب می گردند. ایمان اسلامی و تعالی فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی، ضمن اینکه یکی از بخش های سه گانه توسعه متعالی ج.ا.ا. است، نیروی مولد و محرک و نیز به تعبیری علت فاعلی و در عین حال علت غایی توسعه متعالی ج.ا.ا. هست. بدین ترتیب تعالی فرهنگی برترین الزام توسعه متعالی و تبدیل و تعالی قدرت فرو ملی، ملی و فراملی از منطقه ای تا بین المللی و حتی جهانی است. الزام و ضرورت تعالی فرهنگی قدرت بین المللی ج.ا.ا. به نوبه خود دارای ضروریات و الزاماتی است. تعالی معنوی و اخلاقی: حقیقت، روح و محوریت عزیمت آن هاست. در اینجا نیم نگاهی به الزامات فرهنگی؛ معنوی و اخلاقی تعالی قدرت بین المللی ج.ا.ا. داریم.
بررسی کارکرد سبب ورود حدیث درتبیین قواعد فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات شایان توجه در حوزه پژوهش های حدیثی و فقهی، توجه به «سبب ورود حدیث» یا به عبارتی، «شأن صدور حدیث» است. سبب ورود حدیث، کارکردها و فواید متعددی دارد که یکی از مهم ترین فواید مترتّب بر آن، فهم کلام معصومR و درنتیجه، تبیین قواعد فقهی مأخوذ از روایات است. با مراجعه به کتب فقهی نوشته شده در زمینه قواعد فقهی و احصای این قواعد و با استخراج منابع روایی و حدیثی آن ها، می توان به سبب ورود آن ها دست یافت. دستیابی به سبب ورود احادیثِ مورداستناد قواعد فقهی، راه را برای فهم صحیح تر و تبیین دقیق تر برخی قواعد فقهی می گشاید.
عدم مخالفت با کتاب و سنت ضامن صحت شرط و نفوذ آن در پرتو دیدگاه امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متین سال بیستم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۸۰
53 - 68
حوزههای تخصصی:
از اهم شروط نفوذ شرط و صحت آن، عدم مخالفت با کتاب و سنت است و این مهم به نحو موجبه جزئیه، حکم اجماعی و اتفاقی است که کسی از فقیهان در آن مناقشه ای ندارد. مستند این مطلب، نصوص عامه و خاصه ای است که دلالت بر اعتبار شرطی می کنند که موافق با کتاب باشد؛ یعنی مخالفتی با آن نداشته باشد. مراد از عدم مخالفت با کتاب، شامل سنت هم می شود؛ زیرا منظور از کتاب، مطلق حکم الله است چه در قرآن کریم باشد و چه در لسان سنت بیان شده باشد.
بنابراین اگر شرطی مخالفت با کتاب نداشت، نافذ و در صورت مخالفت، این شرط غیر نافذ است و در صورت شک در مخالفت و عدم مخالفت، شیخ انصاری قائل به اصل عدم مخالفت می شود؛ ولی بین محققین اختلافی وجود دارد که در بحث تمسک به عام در شبهات مصداقیه این مطلب روشن خواهد شد اگرچه بزرگانی چون امام خمینی در این مطلب به شیخ انصاری اشکال کرده و می گویند مجالی برای اصل عدم مخالفت نیست و در محل بحث، مجالی برای پیاده کردن اصل نخواهد بود. ثمره این بحث در فروع متعددی قابل رؤیت است ازجمله، اشتراط عدم خروج زوجه از وطنش، اشتراط ارث در عقد متعه، اشتراط ضمان در اجاره.