مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۲۱.
۳۲۲.
۳۲۳.
۳۲۴.
۳۲۵.
۳۲۶.
۳۲۷.
۳۲۸.
۳۲۹.
۳۳۰.
۳۳۱.
۳۳۲.
۳۳۳.
۳۳۴.
۳۳۵.
۳۳۶.
۳۳۷.
۳۳۸.
۳۳۹.
۳۴۰.
انسان شناسی
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
223 - 261
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی انسان شناسی استاد مطهری و ترسیم شبکه معنایی الزامات تربیتی آن است. روش به کاررفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و استنباطی است که از طریق مراجعه مستقیم به آثار و اسناد دست اول به انجام رسیده است. این پژوهش نشان می دهد شهید مطهری در آثار خود ابتدا با بیان تمایزهای موجود میان انسان و سایر حیوانات، نتیجه می گیرد که امتیاز انسان بر حیوان در گرایش های ویژه انسانی است که در سرشت و طبیعت انسان نهاده شده است. سپس در مرحله بعد با تمایز نهادن میان افراد نیک و بد تاریخ و نشان دادن علت امتیاز گروه اول بر گروه دوم، ملاک انسانیت انسان را ارزش های انسانی معرفی می کند و درنهایت استدلال می کند که ارزش های انسانی همان گرایش های ویژه انسانی است که ریشه در سرشت و فطرت انسانی او دارد. این ارزش ها که به صورت بالقوه در نوع انسان هست همان استعدادهای ویژه انسان است که شهید مطهری آن ها را فطریات انسان می نامد. شهید مطهری اعتقاد دارد در تربیت، شناخت انسان، استعدادهای انسان، شناخت دقایق ذهن و عواطف و مشاعر انسان و حتی ریشه ماوراءالطبیعه وجود انسان لازم و ضروری است.
انسان شناسی دینی و جایگاه آن در دانش انسان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
261 - 282
حوزه های تخصصی:
امروزه «انسان شناسی» واژه ای بسیار پربسامد و با معانی متعدد در متون علوم اجتماعی−انسانی بوده و با ترکیب با کلمات دیگر، عبارات متنوع و پردامنه ای را می سازد که گاه با یکدیگر اشتراک لفظی، تدال معنایی یا همپوشانی مصداقی دارند. مثلاً، آنچه در فارسی برای عبارت religious anthropology معادل گرفته می شود، معمولاً مشترکی لفظی برای دو مفهوم متمایز انسان شناسیِ دینی و انسان شناسیِ دین است. دراین مقاله، نخست علت این دست تداخلات مفهومی آشکار و سپس به کمک روش طبقه بندی منطقی، اقسام «انسان شناسی دینی» معرفی و جایگاه هریک از آنها در دانش انسان شناسی مشخص می شود. البته برای این منظور ابتدا باید شاخه های متنوع درخت دانش انسان شناسی در یک انگاره منطقی ترسیم شود.این تحقیق از نوع توسعه ای−کاربردی و روش آن توصیفی−تحلیلی است. داده ها به کمک روش کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع مقوله بندی، تجزیه وتحلیل و سرانجام در یک انگاره منطقی با معیار روش شناختی طبقه بندی شده اند. برمبنای نتایج این پژوهش، انسان شناسی دینی به هر چهار روش فلسفی، عرفانی، علمی و نقلی و البته با کاربردها و دامنه های متفاوت دسترس پذیر است.
از فلسفه زیبایی تا انسان شناسی زیبایی شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
139 - 165
حوزه های تخصصی:
هدف: زیبایی و زیبایی شناسی سیر تحول و تطور تامل برانگیزی در تاریخ جهان دارد، بطوری که فرهنگ های شناخته شده پیش از تاریخ مکتوب مانند چین، مصر، ایران، آفریقا و اروپا مصادیق آن را منش ها، رفتارها و فضیلت های انسانی می دانستند و از سویی دیگر زیبایی را با ساخته ها، عملکردها، مهارت ها، مخلوقات و اشیاء طبیعی؛ جانوران، درختان و شکل های صخره ها توصیف می کردند. اما تاریخ زیبایی در غرب پر از فراز و نشیب است و از یونانیان باستان که زیبایی را محصول تفکر و اندیشه هنرمند می دانست تا آگوستین فیلسوف غربی در قرون وسطی که در توصیف زیبایی از آموزه ابتکاری «افاضه» از هستی مطلق شکل می گیرد، نظریه زیبایی در زیبایی شناسی قرون وسطی، به شکلی نسبتا تصنعی به منزله جانشینی برای علائق زیبایی شناختی مفید و منشا اثر بود. سال1790م کتاب مهم امانوئل کانت[1] فیلسوف آلمانی و چهره شاخص در فلسفه مدرن قرن هیجدهم به نام نقد قوه حکم منتشر شد که امروزه یکی از مهم ترین منابع زیبایی شناسی شناخته می شود. وی در دوره ماقبل انتقادی تفکر خود رساله کوچکی با عنوان ملاحظات در باب امر زیبا و امر والا[2] (1764)نوشت که در آن عمدتا به تاملات اجتماعی و انسان شناختی می پرداخت. کانت منکر اصول ذوق بود و اعتقاد داشت، احکامی که در مورد زیبایی صادر می کنیم، فقط متکی بر لذت بوده و تماما ذهنی است و صرفا برای مطالعات تجربی (انسان شناسی یا تاریخ) کارکرد دارد، کانت در مبحث استتیک تغییرات گسترده ای را بوجودآورد و آن را به یک نظریه مرتبط با هنر و زیبایی تبدیل کرد.( ماسیکا،2011: 3) در نقد کانت، حس پایین تر از شناخت و درک قرار می گیرد و ذوق مبتنی بر پایه اخلاقی نیست و حکم به زیبایی چیزی، حکم ذوقی است و وی ذوق قوه داوری را درباره زیبایی می داند. تا اواخر قرن نوزدهم بر اثر نظریات کانتی در فرهنگ و مطالعات غربی هنر و آثار هنری مصداق زیبایی شناسی بود و همچنین درک زیبایی نیز به ارزش ها با تجربه حسی از اشیا یا حوادث بستگی داشت. در اواخر قرن با رواج مطالعه انسان شناسی هنر مباحث زیبایی شناسی نیز همزمان مطرح شد و افق دیدگاه جدیدی در مباحث زیبایی شناسی پدید آمد. نظریه زیباشناختی کانت نظامند و جامع بود، وی تجربه و احکام را در مورد زیبایی طبیعی و هنر را به مفاهیم اساسی معرفت شناسی، ما بعدالطبیعه و اخلاق ربط می داد. تداوم این میراث در زیبایی شناسی بعد از او کاملا به چشم می خورد، هدف این پزوهش واکاوی سیر تحول فلسفه زیبایی تا انسان شناسی زیبایی شناسی است و پرسش آن بر این مبناست که چه تحولات تاریخی در اندیشه و فلسفه زیبایی از دوره باستان تا انسان شناسی زیبایی شناسی روی داده است؟
روش شناسی: روش تحقیق این پژوهش، تحلیلی- توصیفی با رویکردی کیفی با محوریت تحولات تاریخی براساس منابع مکتوب است.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که مهم ترین تحولات پدیدآمده در قرن نوزدهم انسان شناسی با دو نگرش تطورگرایانه و اشاعه گری (گسترش) در سال های1880-1930توام است، بطوری که نگرش تطور گرایی بر رشد قدرت(ذاتی) زیبایی شناسی در انسان متمرکز است و رشد یا عدم آن را منوط به اصول سلسله مراتبی و مرحله ای است و اشاعه گرایی بر گسترش مولفه های زیبایی در جوامع مختلف تاکید دارد تا اینکه با ظهور انسان شناسی زیبایی شناسی در دوران معاصر به مولفه های زیبایی بومی و جامعه خالق در پژوهش ها بیشتر توجه شد و زیبایی از منظر جامعه خالق مورد نقد و بررسی قرار گرفت
از معنا شناسی تا هستی شناسی تمدن بر مبنای الگوی انسان شناسی حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تکیه بر روش تحلیلی-فلسفی همچنین روش «دلالت پژوهی»، پیامدهای انسان شناسی حکمی در تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. ایده اصلی که در این مقاله بسط یافته و مبانی و لوازم آن مورد بررسی قرار گرفته است اینست که اگر انواع حیات های اجتماعی تجلی بخش گونه های مختلف انسان ها هستند؛ تمدن تجلی بخش انسانی «ذوابعاد» اما «تک شخصیتی» است. بر این اساس تمدن نوعی از حیات اجتماعی است که در آن اولا تمامی ابعاد وجودی انسان در قالب نهاد های اجتماعی اعم از نهادی های سیاسی، علمی، اقتصادی، هنری، آموزشی، نظامی، بهداشتی و ... فعلیت یافته باشند و ثانیا در تمام این نهاد های متکثر نوعی روح جمعی واحد و وحدت شخصیت حاکم و ساری باشد. این دو پایه تعریف تمدن با تکیه بر دو اصل انسان شناسانه «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» در حکمت اسلامی به لحاظ هستی شناسانه توضیح داده شده اند و در تطبیق برهانی این اصل بر حیات تمدنی از مبنای اصالت جامعه و لوازم آن بهره گرفته شده است. در ادامه مقاله در 10 فرع پیامدها و مزیت های این تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله انضمامی بودن این تعریف و مقایسه آن با سایر تعاریف تمدن و مزیت های آن در تبیین معنای «آرمان تمدنی»، «بینش تمدنی»، «نیرو های تمدنی»، «فرهنگ های تمدن ساز و تمدن سوز»، «رشد ارگانیک تمدن ها»، «ارتباطات تمدنی» و «سلوک تمدنی» مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی نقاط ضعف آموزش فلسفه اسلامی در حیطه آموزش آکادمیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
461 - 482
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقاط ضعف آموزش فلسفه اسلامی در مقطع کارشناسی دانشگاه ها می پردازد. در این نوشتار با محوریت کتاب نهایه الحکمه، مباحثی از هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی بیان شده است. تکرار مطالب، بیان نشدن لوازم و نتایج مباحث، نپرداختن به مسائل و شبهه های جدید فلسفی و علمی، عدم رعایت ترتیب منطقی مباحث و منظور نشدن اهداف آموزشی ازجمله مشکلات و کاستی های این دوره است. برای ارزیابی میدانی، پرسشنامه ای تنظیم و پس از احراز استانداردسازی آن، توسط دانشجویان، دانش آموختگان و اساتید رشته فلسفه اسلامی دانشگاه های سراسر کشور تکمیل و مورد تحلیل سیستمی (SPSS و SWOT) قرارگرفته است. برابر نتایج حاصله، آموزش فلسفه اسلامی در بیان دیرینه مباحث فلسفی، علل و چرایی طرح مباحث، پرهیز از مغالطات منطقی به ویژه اشتراک لفظ، خلط مفهوم و مصداق، و لوازم و نتایج اصول فلسفی ضعف دارد. نتایج داده های پرسشنامه بیانگر ضعف در محتوای درسی، سبک های آموزشی و روش های تدریس بوده که در خاتمه پیشنهاد هایی برای بهبود وضع موجود ارائه شده است.
رابطه اخلاق و ورزش و مبانی انسان شناختی و ارزش شناختی اخلاق ورزش(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«اخلاق ورزش» همان قواعد و موازین اخلاقی در عرصه ورزش است که باید رعایت شود. در این تعریف رابطه اخلاق و ورزش یک رابطه حداکثری است، به گونه ای که تفکیک این دو از یکدیگر امکان ندارد؛ به این معنی که فعالیت های ورزشی به علت اختیاری بودن، همیشه موضوع ارزش اخلاقی قرار می گیرند. ترکیب انسان از روح و بدن، تأثیرپذیری آنها از یکدیگر، داشتن سرشت مشترک، و هدفمند بودن خلقت انسان از مهم ترین مبانی انسان شناختی به شمار می روند و ذاتی بودن ارزش نهایی، مطلق گرایی، واقع گرایی و توجه همزمان به حُسن فعلی و حُسن فاعلی نیز از کلیدی ترین مبانی ارزش شناختی اخلاق ورزش هستند. نوشتار پیش رو از سنخ پژوهش های نظری و توسعه ای است و اطلاعات و مواد اولیه تحقیق به روش «کتابخانه ای» گردآوری شده و با روش «استدلال» - نه روش آماری- تجزیه و تحلیل عقلانی گردیده است.
بررسی آیات موهِم تعدد سرشت انسان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
139 - 156
حوزه های تخصصی:
سرشت انسان نحوه وجودی و نوع آفرینش اوست که در قرآن از آن به «فطرت» یاد شده و آیاتی بر وجود آن دلالت دارد. از سوی دیگر برداشتی سطحی از آیاتی همچون آیه شاکله (اسراء: 84)، آیه تقسیم کننده انسان ها به دو گروه مؤمن و کافر در آغاز آفرینش (تغابن: 2)، نیز آیات بیانگر برخی از ویژگی های انسان (همچون جزوع، منوع، ظلوم، جهول، مفسد و خونریز بودن) ممکن است موهم اثبات چنین سرشتی دست کم در گروهی از انسان ها تلقی شود. این پژوهش با هدف دستیابی به دیدگاه قرآن و با روش توصیفی تحلیلی به دلالت شناسی این قبیل آیات و وجه جمع میان آنها سامان یافته و به این نتیجه رسیده که آیات یادشده بیانگر خاستگاه تکوینی چنین صفاتی در انسان نیست و بر این اساس نمی توان از آنها تعدد سرشت آدمیان را اثبات کرد.
تأملی در موقعیت مرزی انسان برحسب قوه خیال در فلسفه کانت و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
83 - 101
حوزه های تخصصی:
انسان در سنت اسلامی موجودی میانی و مرزی تعریف شده است؛ به این معناکه انسان موجودی است در میانه حیوان و فرشته و در مرز میان آن دو، که هر لحظه امکان سقوط یا عروج وی به یکی از این مراتب هستی وجود دارد. در این مقاله کوشش شده تا براساس تصویر قوه خیال در فلسفه فارابی و کانت، تبیینی فلسفی از این وضعیت میانی و مرزی انسان صورت بگیرد؛ بنابراین مسئله خاص این نوشتار این است که ببینیم چگونه نزد این فیلسوفان، معرفت شناسی، بستری برای ارائه تبیینی هستی شناسی از موقعیت مرزی انسان می شود. این مقاله صرفاً مطلع و گامی نخست برای این مسئله است. ازآنجاکه اهمیت و جایگاه قوه خیال نزد کانت در ضمن بحث استنتاج استعلایی به شکل برجسته ای خود را نشان می دهد، ابتدا تلاش می شود تا استنتاج استعلایی در همان مسیری که قوه خیال نقش خودش را آشکار می کند، پِی گرفته شود و بر دوسطح خیال مولد و بازتولیدی تأکید شود. در گام بعدی سعی می شود تا بدون تطبیق سازی خام یا ایجاد این همانی میان دو فیلسوف، همین دو سطح خیال در اندیشه های فارابی پیگیری، و با اتکاء به روش تحلیلی، بنیاد انسان شناسی ای برحسب قوه خیال، در اندیشه این دو فیلسوف جست وجو شود. نقش میانجیگری خیال در تحقق معرفت نزد دو فیلسوف امکان پِی ریزی چنین ایده ای را فراهم آورد.
مبانی انسان شناختی اخلاق در اندیشه کلامی شیخ طوسی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
125-141
حوزه های تخصصی:
آثار و اندیشه های شیخ طوسی - عالم بلندآوازه و بنام امامیه و رئیس حوزه کلامی بغداد - همواره اثرگذار و الهام بخش بوده و بویژه نوع نگاه او به انسان، تأثیر بسزایی در نظریه اخلاقی اش داشته است. در این مقاله، با روش توصیفی ۔ تحلیلی، به بیان مبانی و دیدگاه های کلامی شیخ طوسی ناظر به ابعاد وجودی انسان پرداخته شده و میزان تأثیرگزاری این مبانی در نظریه اخلاقی او تبیین شده است. شیخ طوسی در حوزه الزام اخلاقی یک فضیلت گرای وظیفه محور است و در بحث از فطرت و نقش آن در اخلاق، بر بدیهی بودن فطریات در کشف احکام و گزاره های اخلاقی تأکید دارد و به لحاظ معرفت شناختی آن را بر شناخت عقلی مقدم می دارد. این رویکرد، مبین مبنا گرایی در حوزه توجیه است و به قبول قضایای بدیهی در ساحت حکمت نظری و عملی می انجامد. شیخ طوسی، همچنین التزام به گزاره های فطری را مایهٔ شکوفایی و توسعه اخلاق می داند که سبب می شود سر از شناخت گرایی اخلاقی (واقع گرایی) درآورد.
تحلیل و نقد ساختار معماری مدرن با تکیه بر مبانی عام هستی شناسی و انسان شناسی (موضوع مورد نقد: خانه های مدرن) و ارائه قواعد روشی برای تحقق خانه حکمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بومی و حکمی سازی واقعیت های معماری همواره مستلزم شناخت و بررسی مبانی عام فلسفی دانش معماری است. آنچه به واقعیت معماری جهت می دهد، باورها، مکتب و ایدئولوژی های زمان (الگو) موثر بر دانش است. خانه یکی از واقعیت ها و فضای زندگی انسان، متأثر از دانش معماری و الگوی زمان است. بر این اساس برای تغییر وضع موجود آن به وضع مطلوب باید مبانی عام فلسفی تاثیرگذار بر وضع موجود (مدرن) شناخته شود تا با مقایسه تطبیقی مبانی مدرن و مبانی حکمی-اسلامی به نقد ساختارخانه های مدرن پرداخته شود تا بتوان قواعد حکمی و مطلوب را برای تحقق فضای زندگی به ویژه خانه (مسکن) ارائه کرد. بر این اساس پژوهش حاضر به روش توصیفی، تحلیلی به تبیین معیارهای حکمی-اسلامی مبانی هستی شناسی و انسان شناسی و با این معیار به نقد خانه های مدرن پرداخته و بر این اساس قواعد تغییر در خانه های موجود را معرفی کرده است.
بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۴
5 - 29
حوزه های تخصصی:
هر اندیشه تمدنی بر شالوده بنیان های فکری استوار می گردد که این بنیان ها، پایه های اساسی تمدن سازی را فراهم ساخته و براساس آنها انسان ها به مثابه عوامل تمدن ساز، قواعد آن را تنظیم و فرآیند آن را شکل می دهند. فهم بنیان های مذکور، ماهیت تمدن سازی را آشکار ساخته و امکان شکل گیری تمدن بر پایه آن بنیانها را فراهم می سازد. هر یک از اندیشمندان مسلمان از جهتی خاص تمدن اندیشی و تمدن گرایی را مورد توجه قرار داده اند؛ در این بین، حضرت آیه الله خامنه ای به عنوان یکی از متفکران و از رهبران برجسته جهان، به تمدن اسلامی و مبانی و ارکان آن اهتمام ویژه ای ورزیده و درصدد تحقق تمدن نوین اسلامی هستند. با اذعان به نقش مبانی اندیشه ای در تحقق تمدن نوین اسلامی، این نوشتار مؤلفه ای مهم در تمدن پژوهی را در کانون توجه خود قرار داده است تا با شناختی صحیح نسبت به این موضوع، بهره برداری از آن را در برنامه ریزی های دولت سازی و جامعه سازی با رویکرد تمدنی امکان پذیر کند. هدف اصلی مقاله، تبیین بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای است؛ بر این اساس، پرسش اصلی مقاله عبارت است از اینکه بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری چیست؟ در پژوهش حاضر، از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره برده است تا مهم ترین بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی را از دیدگاه مقام معظم رهبری با استناد به مجموعه آثار گفتاری و نوشتاری ایشان استخراج و ارائه نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که تمدن نوین اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای از لحاظ هستی شناسی بر توحید محوری استوار است و در مبانی معرفت شناسی، توأمانی نقل و عقل، در انسان شناسی، کرامت انسانی و در بحث غایت شناسی، سعادت طلبی و وصول به سعادت در دنیا و آخرت را مورد توجه قرار می دهد.
بررسی تطبیقی بنیان های فکری تمدن اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله خامنه ای و سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
5 - 52
حوزه های تخصصی:
سید قطب به عنوان یکی از اندیشمندان برجسته مصری و حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان یکی از تأثیرگذارترین علمای شیعه در عصر حاضر ازجمله اندیشمندانی هستند که بر رویکرد تمدنی و تحقق تمدن اسلامی اهتمام ویژه ای ورزیده اند. پرسش اصلی این پژوهش درباره بنیان های فکری تمدن اسلامی در اندیشه مقام معظم رهبری و سید قطب و وجوه اشتراک و افتراق آنها است. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل محتوای کیفی و برای گردآوری داده ها از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده است تا مهم ترین بنیان های فکری تمدن نوین اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنه ای و سید قطب با استناد به مجموعه آثار ایشان استخراج و ارائه گردد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هرچند سید قطب و حضرت آیه الله خامنه ای دغدغه های مشترکی داشته و درصدد ایجاد تمدن قدرتمند اسلامی هستند اما در بنیان های آن تفاوت های آشکاری با یکدیگر دارند. ازلحاظ هستی شناسی، این دو اندیشه، توحید محور بوده و بر این اصل استوارند که تمدن اسلامی دو بعدی و شامل ساحت مادی و ساحت معنوی است. در مبانی معرفت شناسی، این دو اندیشمند درخصوص امکان و ضرورت معرفت اتفاق نظر دارند، ولی از حیث منابع و روش های معرفت، دارای دیدگاه های متفاوتی هستند. در مبانی انسان شناسی نیز از جهات چیستی، جایگاه والای انسان در نظام هستی و غایت وجودی آن، شباهت اندیشه دیده می شود ولی درخصوص اراده انسان، میان آنها اختلاف جدی وجود دارد. اراده انسان در نظریه سید قطب در ذیل توحید افعالی و تداوم عادت الهی تفسیر می شود؛ درصورتی که آیت الله خامنه ای بر این باور است که نقش اصلی از آن تربیت، اراده و تصمیم خود انسان است. در بحث غایت شناسی هر دو نظریه، سعادت طلبی و وصول به سعادت در دنیا و آخرت فهم می گردد و هر دو به غایتی غیرمادی معتقدند که هدف غایی تمدن اسلامی وصول به سعادت دنیوی و اخروی است. هر دو اندیشمند به لحاظ هستی شناسی معتقد به دو وجهی بودن(مادی و معنوی) نظام هستی می باشند و وجه معنوی را مهم تر از وجهه مادی به حساب می آورند. آنچه واضح است، جدایی کامل نظر سید قطب و حضرت آیت الله خامنه ای در غایت شناسی و ایجاد آرمان شهر است. آرمان شهر سید قطب، جامعه نخستین اسلامی و عصر خلافت است اما آرمان شهر حضرت آیت الله خامنه ای در آخرالزمان و با نگاه به آینده به وجود می آید.
بازخوانی انسان شناسی ملاصدرا بر اساس خداشناسی و جهان شناسی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت متعالیه صدرایی یک نظام فلسفی واحد است که ارتباط معقول و منسجمی میان سه حیطه خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی برقرار می کند به طوری که شناخت یکی بدون دیگری امکان پذیر نیست و همین پیوستگی میان این سه مفهوم این امکان را به ملاصدرا می دهد تا انسان شناسی متفاوتی از دیگر مکاتب فلسفی ارائه دهد. ملاصدرا از اصول هستی شناختی خود به نام اصالت وجود، تشکیک وجود، وحدت شخصی وجود و حرکت جوهری کمک می گیرد و مباحث اساسی علم النفس خود را همچون حقیقت نفس، رابطه نفس و بدن، رابطه نفس و قوا و... را شرح می دهد. و از طرف دیگر او نفس انسان را مثال خداوندی دانسته که در ذات، صفات و افعال شبیه باری تعالی است و از اصول خداشناسی خود همچون بساطت، جامعیت و سعه وجودی، فرای ماهیت، صفتی همچون علم باری تعالی و فاعلیت خداوند برای بیان شباهت نفس انسان به خداوند کمک می گیرد و انسان را وجودی بسیط، جامع و بدون ماهیت، دارای علمی نظیر علم الهی و توانایی خلاقیت معرفی می کند. ثمره معرفتی ارتباط خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی، نظریه انسان کامل است که هم جامع تمامی اسماء و صفات الهی است و هم جامع تمامی حقایق هستی و به همین مناسبت می تواند خلیفه خداوند بر روی زمین باشد و واسطه فیض الهی در تمامی عوالم وجود باشد.
پژوهشی درباره انسان شناسی اثولوجیا از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
113 - 126
حوزه های تخصصی:
اثولوجیا انسان شناسی را در قوس نزول و قوس صعود بررسی می کند در قوس نزول انسان عقلی، انسان نفسی، و انسان حسی و در قوس صعود، بازگشت این مراتب انسانی به موطن اصلی را تبیین می کند. مسئله این نوشتار بررسی خوانش ملاصدرا از انسان شناسی اثولوجیاست. مراتب انسانی در اثولوجیا چگونه با قرائت و خوانش صدرایی از مراتب انسانی سازگار است؟ آیا می توان از تأثیرپذیری ملاصدرا از انسان شناسی اثولوجیا سخن گفت؟ ملاصدرا در آثار مختلف مانند اسفار، شواهد الربوبیه، مفاتیح الغیب و تفسیر قرآن کریم انسان شناسی اثولوجیا را انعکاس داده است. ملاصدرا با مبانی فلسفی-اسلامی خود یعنی حرکت جوهری، و تشکیک وجود و نفس واحده و نگاه قرآنی به مسئله انسان، انسان شناسی اثولوجیا را در مراحل قوس نزول و صعود تبیین کرده است؛ درواقع بازخوانی ملاصدرا از انسان شناسی اثولوجیا بازخوانی انتقادی برمبنای فلسفه اوست. و به نتایج متفاوتی از اثولوجیا می رسد. این نوشتار به روش توصیفی و تحلیلی است.
انسان شناسی منسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۹
113 - 133
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی تحلیلی انسان شناسی منسیوس، یکی از بزرگترین فرزانگان چین باستان و تاثیرگذار بسیارمهم بر حیات فکری و عملی مردم سرزمین خاور دور، پرداخته است. مضمون مرکزی فلسفه منسیوس برداشت او از طبیعت انسان است. پرسش از طبیعت واقعی انسان برای منسیوس پرسشی راستین و اساسی است که در ساختار وجودی او باید به آن پاسخ یافت. شناخت طبیعت انسان از یک سو از فهم او از خدا/تین گرفته شده و از سوی دیگر از ایده انسان کامل وی. او طبیعت آدمی را نیکو دانسته و ابعاد تشکیل دهنده وجود انسان را در سه عنصر ذکر می کند: 1-جسم انسان، که فی نفسه بد نیست، اما باید تحت کنترل ذهن آگاه قرار گیرد؛ 2- ذهن (قلب)، که انسان به واسطه آن می تواند انسانی رفتار کند. راه رسیدن به ذهن کامل توسعه دادن و پرورش آن از راه تفکر است. 3- طبیعت انسان، جنبه ای از وجود انسان، که پدیدآورنده انسانیت است. توسط ذهن کامل ظاهر می شود و تجلی می یابد و جسم حامل آن است؛ ولی هرگز با ذهن و جسم یکی نیست. طبیعت انسان حقیقتی محض است، که هر انسانی حتی شرور هم آن را دارد؛ خوبی صرف است به خاطر این که عناصر بد در آن وجود ندارد. این جنبه است که باید کشف و پرورش یابد.
بررسی و نقد کمال انسان از منظر انسان شناسی پویشی، با تأکید بر آرای علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
115 - 136
حوزه های تخصصی:
چیستی «کمال انسان» به عنوان یکی از مباحث مهم انسان شناسی، همواره مورد کنکاش اندیشمندان بوده است. در این میان، الهی دانان پویشی برمبنای دیدگاه خداباورانه خاص خویش، برآنند که کمال انسان با خداگونه شدن وی محقق می شود. این دیدگاه، هرچند با نظر علامه طباطبایی و آیت الله مصباح یزدی همخوان است، لیکن در نحوه کمال انسان -که ارتباط وثیقی با چگونگی توصیف خداوند دارد- اختلاف دارد. پیروان الهیات پویشی، خداوند را در حال تکامل و تغییر و تبدل می دانند و بر همین اساس، کمال انسان را در تکاملی می دانند که در اثر وابستگی متقابل با سایرین پدیدار می شود و بدین ترتیب، تشبه به خدا و خداگونه شدن انسان را علاوه بر کم رنگ شدن، در هاله ای از ابهام فرومی برند. این پژوهش، با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی، درصدد است تا نشان دهد که مبانی چنین دیدگاهی علاوه بر این که در برخی موارد فاقد دلیل است، با قواعد عقلی همچون استحاله تسلسل نیز در تناقض است. اشکال دیگری که بر این دیدگاه وارد است، عبارت است از معلق نمودن کمال انسان به شرایط محیطی و برابر دانستن آن با تکامل دائمی، بدون این که هیچ هدف ثابتی از غایت این کمال طلبی برای انسان مشخص باشد.
مبانی انسان شناختی «مسئولیت اجتماعی» در اندیشه شهید آیت الله بهشتی
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۷
9 - 25
حوزه های تخصصی:
مسئولیت اجتماعی به مثابه کنشگری آحاد جامعه در عرصه محیط اجتماعی، در میان کلمات اندیشمندان مسلمان و خصوصاً قرائت های معاصر از اسلام به چشم می خورد. شهید آیت الله دکتر سید محمد حسینی بهشتی؛ متفکر و دین پژوه معاصر نیز یکی از اصول بنیادین انسان شناسی سیاسی و اجتماعی خویش را اصل «مسئولیت اجتماعی» معرفی نموده است. از مهم ترین ثمرات این اصل، وظیفه آحاد مردم در مقابله با هنجارشکنی ها و قانون-شکنی ها و مسئولیت حراست از احکام نظام اسلامی در فضای جامعه است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی مبانی انسان شناختی اصل مسئولیت اجتماعی در نگاه شهید بهشتی واکاوی شده و تبیین گشته که چرا باید به این اصل ملتزم بود. نتایج این پژوهش نشان داد سه اصل؛ «حرکت وجودی انسان»، «اجتماعی بودن انسان» و «اصالت آمیخته فرد و جامعه»، بنیان های مسیر تکاملی انسان را ترسیم نموده و شهید بهشتی را بر آن می دارد که مسئولیت انسان در مقابل خداوند را، علاوه بر دو حوزه «خویشتنِ خویش» و «محیط طبیعی»، به عرصه «محیط اجتماعی» نیز بکشاند.
بازخوانی لوازم انسان شناختی نظریه اعتباریات علامه طباطبایی در پرتو انسان شناسی پراگماتیک کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی اگرچه در فضای بحث معرفت شناختی مطرح شده است اما لوازمی در خود دارد که متناسب با آن می توان از یک نگاه خاص به انسان و به تبع آن استنباط یک انسا ن شناسی فلسفی و عملی و در شکل خاص خود، یک انسان شناسی تجربی و پراگماتیک صحبت کرد. اهمیت این لوازم برآمده از نظریه ادراکات اعتباری وقتی روشن می شود که آن را با مباحث کانت در باب انسان شناسی پراگماتیک و چهار استعداد مهم انسان در آن که شامل استعداد حیوانیت، فنی، عملی و اخلاقی می شود، تطبیق داد و از خلال چنین مقایسه ای یک بازخوانی از نگاه انسان شناسانه علامه طباطبایی بنا بر لوازم و امکاناتی که نظریه ادارکات اعتباری دارد، انجام گیرد. بنابراین در پژوهش حاضر در ذیل ارائه تبیینی از آموزه های انسان شناسی پراگماتیک کانت، به جست وجو و استخراج و استنباط مؤلفه های آن در مباحث انسان شناسانه نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی می پردازیم و بدین ترتیب راه برای بازخوانی نظریه انسان شناسی عملی ، پسینی و تجربی علامه بر مبنای ادراکات اعتباری فراهم می شود.
تأثیر انسان شناسی غرب بر سبک زندگی زنان و نقد آن
منبع:
فرهنگ پژوهش پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵ ویژه علوم اجتماعی
67 - 100
از جمله مبانی نظری مهمی که بر سبک زندگی افراد تأثیر گذار است، دیدگاه های انسان شناسانه است. مسأله اصلی این مقاله نیز شناسایی مبانی انسان شناسانه تمدن غرب و تأثیری است که این مبانی بر سبک زندگی زنان می گذار. این پژوهش به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری، جمع آوری شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از روش تحلیلی - عقلی استفاده شده است، که تحت عنوان روش شناسی بنیادین مطرح می شود.
طبق یافته های این پژوهش، یکی از علل مهم تفاوت میان سبک زندگی اسلامی و مدرن برای زنان به دیدگاه انسان شناسانه ، به دنبال تعریفی باز می گردد که هر یک از این مکاتب از زن ارائه داده اند و مبنای عمل و زندگی زنان جامعه شده است. این مقاله به بیان بخشی از این تفاوت ها و آثار آن در زندگی می پردازد. از جمله این تفاوت ها پذیرش و یا انکار بعد معنوی در انسان، ذات گرایی، و تعریف هدف از زندگی است.
بررسی رویکرد خانواده درمانی روایی بر اساس رویکرد تهذیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به دنبال بررسی ناسازگاری خانواده درمانی روایی با مبانی معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی اسلامی و تهذیب این نظریه در موارد ناسازگاری بود. روش: به منظور شناختِ دقیق تر نظریه مذکور، با روش توصیفی- تحلیلی ابتدا زمینه های فلسفی این نظریه را مد نظر قرار داده، سپس به مبانی معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی نظریه اشاره کرده و در پایان، ناسازگاری این نظریه را با مبانی اسلامی بررسی و تحلیل کرده ایم. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد نظریه روایت درمانی در موارد ذیل با مبانی اسلامی تفاوت دارد: ملاک تشخیص بهنجاری، ماهیت انسان، اختیار انسان، معنای زندگی، نیاز معنوی و مذهبی و مسائل یقینی. نتیجه گیری: به نظر می رسد به واسطه رویکرد تهذیبی در علم دینی، بتوان ناسازگاری های این نظریه را با مبانی اسلامی تهذیب، رفع و سپس با نگاهی واقع گرایانه، از این نظریه در کاربست درمان در جامعه اسلامی ایران استفاده کرد.