مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
انسان شناسی
حوزه های تخصصی:
الگوی فرهنگی درک سرعت نقشی عمده در شکل گیری فرهنگ رانندگی در جهان دارد. این مقاله سعی دارد تا از طریق یک رویکرد و نگرش تطبیقی میان دو کشور ایران و آلمان، تفاوت موجود بر نظام های ادراکی و تفسیری سرعت در میان مردم را مورد مطالعه قرار داده و نقش آن ها را در وقوع تصادفات جاده ای نشان دهد. با توجه به اهمیت مطالعه «تجربه» به عنوان منبع بازنمایی نظام تفسیری و ادراکی سرعت، در این مقاله روش مطالعه میدانی و کیفی مورد استفاده قرار گرفته است. مشاهده مشارکتی، گفت گو با مطلعان کلیدی و گفت و گو با گروه اسمی از روش های عمده در این تحقیق بوده اند. این پژوهش نشان می دهد پویایی تاریخی الگوهای فرهنگی رانندگی در ایران دو دوره کاملا متقاوت پیش و بعد از نوسازی (مدرنیزیشین) را در برداشته است. دوره دوم با گسست از الگوهای فرهنگی نخست همراه بوده و در آن با تفسیری جدید از عناصری چون سرعت، حرکت، مکان، زمان، مقصد و راه به عنوان تجربه ای فرهنگی روبه رو هستیم.
بررسی انتقادی «ازخودبیگانگی فلسفی» از منظر یاسپرس با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
117 - 144
حوزه های تخصصی:
ازخودبیگانگی یکی از مهمترین مسائل انسان شناختی عصر حاضر است که پژوهش درباره آن نیازمند فهم درست مبانی فلسفی و انسان شناختی آن است. این نوشتار با استفاده از روش تحلیلی – انتقادی به بررسی انتقادی دیدگاه یاسپرس در زمینه ازخودبیگانگی فلسفی بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی می پردازد. پرسش اصلی تحقیق عبارت است از: از منظر علامه طباطبایی چه انتقادهایی بر آراء یاسپرس در باره ازخودبیگانگی فلسفی وارد است؟ بر اساس یافته های تحقیق، یاسپرس مهمترین قسم ازخودبیگانگی را ازخودبیگانگی فلسفی می داند که خاستگاه آن خلط میان آگاهی واقعی از وجود احاطی و آگاهی ساختگی از وجود احاطی است. در فرایند ازخودبیگانگی فلسفی انسان ازخودبیگانه با معرفت ساختگی از وجود احاطی به چیزی در ورای خود اشاره نکرده است تا با حرکت در آن افق ها به وجود مطلق برسد. به باور او «ایمان فلسفی» راه غلبه بر ازخودبیگانگی فلسفی است. بر اساس مبانی علامه طباطبایی، اولاً یاسپرس میان حقیقت وجود و حقیقت انسان خلط کرده است و این دو را یکی پنداشته است، ثانیاً درباره توصیف حقیقت انسان، دچار تناقض گویی شده است، ثالثاً از تمایز نهادن میان ادراکات حقیقی و اعتباری ناتوان مانده است، رابعاً روش مورد استفاده او (: پدیدارشناسی) توان لازم برای تحلیل مسائل نفس را فاقد است. در مقابل، علامه طباطبایی خاستگاه ازخودبیگانگی را فراموشی عین الربط بودن خود می داند.
رابطه معماری مجتع های مسکونی شهری با سرمایه اجتماعی ساکنین (مطالعه موردی مجتمع های شهری اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال نهم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳۱
105 - 132
حوزه های تخصصی:
فضا بستری است که فعالیت ها و رفتارهای انسانی در آن شکل می گیرد و روابط اجتماعی و فرهنگی انسان ها با یکدیگر در این عرصه اتفاق می افتد بنابراین همچون ساختاری است که می تواند در کنار مجموعه ای از قابلیت ها, محدودیت هایی هم برای کنشگران فراهم آورد. جبرگرایان محیطی و طرفداران رویکرد جبریت معماری معتقدند هرنوع تغییر در محیط به تغییر در رفتار اجتماعی منجر می شود درواقع ساختار های محیطی چه محیط ساخته شده و چه محیط زمینی تعیین کننده اصلی کنش انسان هستند به تعبیر آلتمن محیط سکونتگاه در شکل گیری ارتباط افراد و هنجارهای ناشی از آن تاثیر دارد از این جهت توجه به رویکردهای انسان گرا در معماری سکونتگاه های جمعی یک ضرورت حیاتی است چرا که توجه به چنین زیرساخت هایی می تواند زمینه ساز ارتباط و پیوند ساکنان، تقویت حس تعلق و تعهد اجتماعی, اعتماد متقابل، پایبندی به هنجارها و موازین اخلاقی و در یک کلام سرمایه اجتماعی اجتماعی باشد منظور از سرمایه اجتماعی سرمایه و منابعی است که افراد و گروه ها از طریق پیوند با یکدیگر می توانند بدست آورند به تعبیر دیگرسرمایه اجتماعی امر رابطه ای بوده و در شبکه روابط اجتماعی و تعامل بین افراد شکل می گیرد و به تعبیر پورتز , سرمایه اجتماعی در درون ساختار روابط افراد یافت می شود. برای برخورداری از سرمایه اجتماعی, فرد بایستی با دیگران رابطه داشته باشد و در واقع همین دیگران هستند که منبع واقعی برخورداری فرد از مزایا و امتیازات می باشند. با توجه به عنصر رابطه ( تعامل اجتماعی ) به عنوان هسته اصلی سرمایه اجتماعی , شکل و قالب طراحی فضای مسکونی می تواند بستر لازم برای یرقراری رابطه بین افراد نقش مهمی ایفا کند. نوشتار حاضر با این رویکرد به بررسی رابطه ی بین معماری مجتمع های آپارتمانی و سرمایه اجتماعی می پردازد. تحقیق به مطالعه رابطه معماری مجتمع های آپارتمانی با سرمایه اجتماعی می پردازد. تحقیق از نوع علی- همبستگی بوده و در شهر اردبیل به بررسی دیدگاه ساکنین در خصوص کیفیت معماری مجتمع های مسکونی می پردازد جامعه آماری کلیه ساکنین واحدهای آپارتمانی سه واحد و بیشتر می باشد (120000)که از بین آن ها390 نفر به طور تصادفی مورد مصاحبه و پرسشگری قرار گرفتند یافته ها نشان می دهند که: کیفیت طراحی واحدهای همسایگی/کیفیت طراحی طبقات مجتمع/تعداد طبقات واحدها/ معماری و طراحی مجتمع/فضاهای عمومی و مشترک مجتمع/احساس امنیت در مجتمع آپارتمانی بر سرمایه اجتماعی تاثیر معناداری دارند. تاثیرکیفیت استقرار واحدهای مجتمع های بر سرمایه اجتماعی ساکنین تایید نشد.
بازنمایی اتوپیا در انیمیشن های کودکانه با تأکید بر مفاهیم هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شرکت های بزرگ انیمیشن سازی که دفاتر مرکزی آنها در آمریکا مستقرند، در تولیدات خود مسائل مختلفی را دستمایه داستان ها قرار می دهند که اغلب در حوزه فلسفه قابل تعریف و بررسی اند. یکی از این مفاهیم کلیدی، آرمان شهر و آرزوی به زیستن نسل بشری است. این مقاله با نگاهی موشکافانه، دو انیمیشن «آپ Up» و «مورچه ای به نام زی Antz» را از دو کمپانی معروف انتخاب کرده و با استفاده از روش تحلیل محتوا به بررسی اتوپیا و آرمان شهر در آنها پرداخته است و دیدگاه های آنها را در سه بخش هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی مورد نقد و تحلیل قرار داده است؛ آنگاه مدینه فاضله اسلامی و خصوصیات آن را به عنوان جامعه مورد نظر معرفی نموده است. نتایج، بیانگر تفاوت بنیادی اندیشه های مطرح شده در دو انیمیشن و اندیشه های اسلامی است؛ چراکه در دو انیمیشن که مبتنی بر اندیشه های غربی است، دیدگاه های اومانیستی، مادی گرایی و لیبرالی مطرح اند؛ در حالی که مدینه فاضله مدنظر اسلام، بر پایه خدامحوری و کمالات انسانی است. ازاین رو لازم است در تولید و پخش این انیمیشن ها در این زمینه دقت لازم صورت گیرد.
تحلیل و بررسی نظام انسان شناسی معنویت اشو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نوشته حاضر به بررسی و تحلیل نظام اندیشه اشو در حوزه انسان شناسی می پردازد. وی معتقد است که انسان ها دارای دو ساحت مادی و مجردند که در بین این دو، اصالت با روح انسان است. چنانکه از سخنان او به دست می آید، وی نگاه مثبتی به ذات انسان دارد و معتقد است که انسان باید با اختیار خود گوهر درونش را متجلی کند؛ هر چند این امر سبب نمی شود که انسان هدف و مرکز خلقت باشد. گفتار اشو در باب هدف و معنای زندگی انسان دچار ابهام و تضاد است؛ زیرا دو رویکرد در بیان اشو وجود دارد: در برخی سخنان، وجود هدف و معنا برای زندگی انسانی نفی می شود و در بعضی دیگر، هدف هایی چون روشن ضمیری، خودآگاهی، بی ذهنی و لافکری و... برای زندگی بیان می شود که در سایه زندگی مطابق با طبیعت معنا پیدا می کنند.
آثار مستند و داستانی صادق هدایت از نگاه انسان شناسی زیستی بر پایه مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
صادق هدایت، نویسنده نام دار معاصر، که با ارائه شیوه نوینی در فن داستان نویسی به آوازه ای بلند دست یافت، با تکیه بر مطالعاتش در انسان شناسی زیستی محتوای منحصر به فردی از خود بر جای گذاشت که بخشی از آن ها در قالبی روایی شامل داستان ها و مجموعه نوشتارهایی چون: افسانهٔ آفرینش، س.گ.ل.ل، پدران آدم، نمک ترکی و تاریک خانه می شد. بخشی دیگر شامل کتاب های مستندی چون فواید گیاه خواری و انسان و حیوان که در آن ها به طور مستقیم از انسان شناسی زیستی، مبانی و پدیدآورندگان آن سخن می گفت. انسان شناسی زیستی، از شاخه های مهم دانش انسان شناسی ست که به بررسی ساختار تکاملی انسان می پردازد. تعدادی چند از آثار او دربردارنده برخی نظریات انسان شناسی زیستی ست که با بازخوانی آن ها می توان به میراث ماندگاری از این دانش دست یافت. این مقاله می کوشد در کنار بررسی این آثار از نقطه نظر انسان شناسی زیستی میزان اثرگذاری او را بر تکوین این دانش در ایران بازگوید و به این پرسش اساسی پاسخ گوید که با توجه به انگاره های مطالعاتی هدایت در آثارش، می توان او را در دانش انسان شناسی زیستی ایران نیز پیشگام دانست یا بایستی این مطالعات را در حوزه دیگری دنبال کرد؟ از این رو با تکیه بر مطالعات بین رشته ای، این آثار را در مقایسه تطبیقی با نظریات انسان شناسی زیستی قرار داده تا میزان این مطالعات را در آثار او بازیابد و از آن جا که تاکنون این مطالعات در کانون توجه هیچ یک از پژوهشگران هدایت شناس و انسان شناس نبوده است؛ وجه تمایزی آشکار با سایر تحقیقات پیشین دارد که تنها فعالیت های او را از نقطه نظر انسان شناسی فرهنگی بررسی کرده اند.
واقعیت های سیاسی تحقیق در علوم اجتماعی با تمرکز بر کتاب استعمارزدایی از روش(مقاله علمی وزارت علوم)
کتاب استعمارزدایی در روش در زمره متون ضداستعماری با جهتگیری هایی نسبت به انسان شناسی، تحقیق و علم به قلم تحریر درآمده است؛ از انسان شناسی تا تحقیق و علم تا زمانی که در بطن و گستره حضور استعمار واقع شده بود، از منظر نویسنده کتاب نکوهش شده اند. شواهدی از تحقیقات غیرانسانی استعمارگران بریتانیایی در نیوزیلند روی مائوری ها در کتاب ارائه شده است. این کتاب نشان می دهد بنا به مبارزات متعددی که اهالی قبیله مائوری با استعمارگران، امروزه معنای و کاربرد تحقیق متفاوت از گذشته شده است و آنها با آغوش باز به استقبال تحقیق می روند.بنا به این شواهد، آنچه می توان در مورد این کتاب و در پاسخ به آن خاطرنشان کرد این است که متهم اصلی "تحقیق" نیست بلکه کشورگشایی ها و جاه طلبی های اقتصادی و سیاسی کشورهای استعمارگر است که نام تحقیق و انسان شناسی را تحت الشعاع خود قرار داده است. همواره مائوری ها به طور خاص و پلینزی ها به صورت کلی از منظر انسان شناسان معرفی و شناسانده می شوند این در حالی است که در این اثر این موضوع وارونه شده است و این زنی از مائوری ها است که می نویسد و ثبت می کند و نظر و تحلیل خود را در مورد گذشته و انسان شناسی بیان می کند. اما در این میان آنچه که می توان در تکمیل آثار اینگونه عنوان کرد نگاه به غرب و یا استعمار در راستای شناخت آن از منظر مائوری است. این مهم در آثار ضداستعماری کمتر مدنظر قرار می گیرد. بسندگی به نوشتن مائوری ها از خودشان و زخم هایشان در بهبود اوضاع دخیل خواهد بود اما به هر روی ما را بی نیاز از شناخت غرب و استعمار از منظر دقیق و توجه به لایه های ذهنی نمی کند.
نقد مبانی انسان شناختی سبک زندگی در نظریه ی روان شناسی فردنگر آدلر از دیدگاه اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
سبک زندگی، تعیین کننده ی جهت گیری انسان به زندگی است است که نخستین بار در روان شناسی، توسط آلفرد آدلر مطرح شد. دیدگاه انسان شناختی آدلر بر شکل گیری مفهوم سبک زندگی اثرگذار بوده است. از نظر آدلر انسان موجودی اجتماعی است که مهم ترین انگیزه اش غلبه بر حقارت و نیل به کمال در زندگی با تکیه بر اراده آزاد است. همچنین انسان نسبت به ارزش های اخلاقی ماهیتاً خنثی است و ارزش های اخلاقی اموری واقعی نیستند. با توجه به دیدگاه انسان شناختی و شرایط اجتماعی و فرهنگی زیست وی، که تفاوتی اساسی با جامعه اسلامی ایرانی دارد نقد و بررسی این نظریه با توجه به مبانی فکری اسلام ضرورت دارد. از منظر اسلام، انسان موجودی دو بعدی (مادی- معنوی) است که رابطه اش فقط به محیط اجتماعی محدود نمی شود و با خود، خدا و طبیعت نیز رابطه دارد. همچنین اراده ی انسان در طول اراده خدا قرار دارد و متعاقب این اراده ، مسئول رفتارهای خویش است. از منظر اسلام هدف زندگی عبادت خدا و نیل به قرب الی الله است. به گونه ا ی که اگر تمامی افعال جوارحی و جوانحی انسان مسلمان برای خدا و رضای او باشد، یعنی نیت وی از انجام کارها فقط رضای خداوند باشد، به خداوند نزدیک و هدف خلقت وی محقق خواهد شد.
بررسی ارتباط میان «از خودبیگانگی مثبت» و مسئله فنا در آثار عرفانی - حکمی اسلامی
منبع:
الاهیات قرآنی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
47 - 67
حوزه های تخصصی:
«از خودبیگانگی» یا الیناسیون (alienation) از بحث های مهم انسان شناسی، در طول سده های اخیر بوده است. غالب اندیش مندان اخیر، بر جنبه منفی آن تمرکز داشته اند، لیکن می توان جنبه های مثبتی نیز در آن فهم نمود. در سنت عرفانی و حکمی اسلامی، تبیین هایی برای «از خود بیگانگی مثبت» در مقابل خداوند، در مورد کلید واژه فنا مطرح ده است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که ارتباط میان «از خودبیگانگی مثبت» و «مسئله فنا» در آثار عرفانی-حکمی اسلامی چگونه قابل تبیین است؟ روش پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی است. عرفا و حکمای اسلامی متقدم و متاخر، با اقتباس از برخی آیات قرآنی (هم چون قصص آیه 88، بقره آیه 156، غافر آیه 16، محمد آیه 19 و ...) نظریاتی را در این زمینه مطرح کرده اند. در این آثار (از دو منظر توصیفی و توصیه ای)، فنای در خدا، با فراموش کردن خود (از خودبیگانگی مثبت) همگام شده است. بررسی ها نشان می دهد که نوعی ارتباط مستقیم و معنادار میان «از خود بیگانگی مثبت»، «فنای در خداوند»، «غیبت از خود و ماسوای خداوند» و میان «مراتب کمال» وجود دارد. مرتبه نهایی فنا که توام با بقاست، مستلزم از خودبیگانگی کامل می باشد؛ بر همین اساس، وجوه توصیه به «فنا و از خودبیگانگی مثبت»، بر محور «سیر مراتب کمال» و «بقای نهایی» قابل فهم است.
بررسی و تحلیل دلالت های تربیتی و فلسفی دیویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهشنامه تربیتی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۷
1 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش واکاوی اندیشه های فلسفی و تربیتی جان دیویی می باشد. محقق در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی مقوله قیاسی به بررسی و استخراج بنیان های فلسفی (انسان شناسی )و تربیتی (اصول فعالیت ، آزادی ، اجتماعی، تاثیر متقابل ، هدف) پرداخته است. حوزه پژوهش کلیه متون روایی، پژوهش های انجام شده و اسناد مربوطه به مبانی فوق الذکر که از میان منابع موجود، اصول فلسفه، سیرآراء تربیتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جستجوی داده ها از دو روش لغت کاوی و معناکاوی استفاده شد و همچنین جمع آوری داده هادر این پژوهش با استفاده از منابع الکترونیکی و از روش اسنادی و فیش برداری صورت پذیرفت است . تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش براساس رویکرد توصیفی تفسیری است که با استفاده از کدگذاری باز ، کد گذاری محوری و کد گذاری انتخابی انجام شده است و در نهایت این یافته ها حاصل شد. زندگی انسان مستلزم تعامل با محیط است و انسان موجودی است اجتماعی و معرفت حاصل تأثیر و تأثر فرد با محیط است. همچنین طبیعت انسان با آزادی سازگار است و مطابق با اندیشه های تربیتی دیویی کوک از ابتدای تولد می بایست آزادانه به فعالیت بپردازد و خود با برخورد با مسائل به تجربه اندازی پرداخته و راه صحیح زندگی را فراگیرد.
مسائل تربیت دینی در فضای مجازی و نحوه مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت دینی به عنوان یکی از رویکردها به تربیت، در مواجهه با فضای مجازی به عنوان یکی از بسترهای تحقق این رهیافت با مسائلی مواجه است که هدف این پژوهش، پرداختن به آن است. دستیابی به این هدف ازطریق تبیین مبانی نظری موضوع پژوهش و تحلیل استلزامات آن صورت گرفته است. در این پژوهش به مبحث آشنایی با محکمات و متشابهات در تربیت دینی و بایسته های فضای مجازی که در دو محور «ضرورت درک خدای همه جا حاضر» و «وجود اخلاق نظارتی» می گنجند، پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و یافته ها حاکی است میان عناصر تربیت دینی و ویژگی های فضای مجازی تناظری برقرار است که در برخی موارد به تحقق تربیت دینی مطلوب یاری می رساند و در مواردی نیز به عنوان مانع عمل می کند. تحلیل این تناظر علاوه بر اینکه به شناخت عوامل و موانع تربیت دینی یاری می رساند، راهکار مواجهه با مسائل تربیت دینی در فضای مجازی را نشان می دهد.
انسان از آغاز تا انجام بازنگاهی به بنیان های انسان شناختی تربیت اسلامی در اندیشه علامه طباطبائی (ره)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بازشناسی و بازنگاری بنیان های انسان شناختی تربیت اسلامی در اندیشه علامه طباطبائی (ره) است. این تحقیق از نوع کاربردی، روش آن تحلیلی- استنباطی و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی است و داده ها به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. این تحقیق به این سؤال پاسخ داده است: بنیان های انسان شناختی تربیت اسلامی در اندیشه علامه طباطبائی (ره) کدامند؟ ابتدا تحقیق با ایضاح مفاهیمی چون «بنیان»، «انسان شناسی»، «تربیت» و «تربیت اسلامی» آغاز گردید و سپس این نتایج بدست آمد: بنیان های ناظر به حیات دنیوی انسان (زینت بودن امور دنیا؛ حمل امانت از سوی انسان؛ هدایت عمومی انسان ها توسط خداوند متعال؛ حتمی بودن مرگ انسان)؛ بنیان های ناظر به حیات اُخروی انسان (دریافت سعادتمندانه یا شقاوتمندانه نامه اعمال؛ حقیقت شفاعت اُخروی: تبدّل گناهان به حسنات با در نظرگرفتن رضای الهی؛ مجازات اُخروی: وجود عینیت بین عمل و جزای عمل؛ برانگیخته شدن انسان ها برای قضاوت عادلانه)؛ بنیان های ناظر به حیات دنیوی و اُخروی انسان (هبوط ارواح به عالم ماده و سعادتمند یا شقاوتمند شدن آن ها؛ مرتبه مندی نفوس بشری بر اساس میزان بهره مندی یا عدم بهره مندی آن ها از کمالات؛ استثناء برخی از افراد از حکم نفخ صور و ایتاء کتاب؛ پرورش و عدم پرورش فطرت در دنیا و آثار اخروی مثبت و منفی آن؛ امتداد آثار تکریم الهی انسان در دنیا و آخرت؛ مرتبه مندی ارواح انسان ها؛ مرگ به معنای انتقال انسان از دنیا به آخرت). واژگان کلیدی: علامه طباطبائی(ره)، بنیان، انسان شناسی، تربیت اسلامی.
بازخوانی اصول انسان شناسی علامه طباطبایی پیرامون خانواده (با محوریت تفسیر المیزان)
منبع:
الاهیات قرآنی سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
105 - 123
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان نخستین و مهم ترین نهاد اجتماعی، بنیاد سعادت و شقاوت انسان است. این نهاد، حداقل از دو رکن زن و مرد تشکیل می گردد که در رابطه و تعامل با یکدیگرند. در دین مبین اسلام، روابط حاکم در خانواده بر اساس اصول انسان شناسانه ای تعریف شده است که رعایت این اصول در سعادت اعضای آن مؤثر است. پژوهش حاضر، در پی پاسخ به این سؤال است که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان اصول انسان شناسانه مرتبط با بحث خانواده را چگونه تبیین می کند؟ این تحقیق به روش توصیفی- تبیینی انجام شده است؛ از این رو با جستجو در کتابخانه ها و مطالعه و بررسی متون دینی و پژوهش های همسو و ...، این نتیجه حاصل شد که علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، حیات اجتماعی انسان، نیاز به شریعت الاهی، ریشه شناسی ازدواج و مبانی تربیتی انسان را به عنوان اصول انسان شناسانه مرتبط با خانواده می داند.
زمینه های تأثیر انسان شناسی در قلمرو علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علوم انسانی آن گونه که از نامش برمی آید به دانش هایی گفته می شود که به گونه ای با انسان و کنش های گوناگونِ وی سر و کار دارد. ازاین رو، شناخت حقیقتِ انسان و ابعاد وجودی او، ویژگی های افعال و انفعالات وی، اهدافِ انسان از کنش هایش، نوع رابطه فعالیت های دنیوی انسان با پیامدهای دنیوی و اخروی آنها، شناخت مشترکات و تفاوت های افراد و مسائلی از این قبیل که در حوزه انسان شناسی بحث می شود به صورت منطقی در ابعاد گوناگون علوم انسانی تأثیرگذار است. این پژوهش با روش تحلیلی، پس از استخراج مبانی انسان شناختیِ تأثیرگذار در علوم انسانی، زمینه های تأثیر آنها در این دسته از علوم را شناسایی و تبیین کرده است.
نقد و بررسی فلسفی نظریه عمومی سیستم ها در سازمان و مدیریت
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، سعی شده است ضمن بررسی مبانی فکری و فلسفی نظریه عمومی سیستم ها و نحوه پیدایش و تعمیم آن به مباحث سازمان و مدیریت، به شرح و نقد فلسفی این نظریه از منظر هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و روش شناسی پرداخته شود. البته بدیهی است که تشریح کامل این نظریه و نقد فلسفی و چرایی آن در قالب یک مقاله نخواهد گنجید؛ بنابراین تلاش شده است که به موارد مهم مربوط به این نظریه از جمله منشاء و پیشینه شکل گیری، اصول حاکم بر آن، تقسیم بندی سیستم ها از نظر صاحب نظران و اندیشمندان مختلف و نقاط ضعف و قوت این نظریه از دیدگاه تحلیل گران پرداخته شود.
الگویی برای جامعه شناسی اسلامی
جامعه شناسی اسلامی بر بنیان تفکر اجتماعی اسلام شکل گرفته و ریشه های نیرومندی در مطالعات اجتماعی مسلمانان دارد. در این پژوهش سعی شده است که الگوی کلی از جامعه شناسی اسلامی بر مبنای انسان شناسی، دین شناسی، معرفت شناسی و ماهیت جامعه از منظر اسلام، ارائه شده و فرایند نظریه پردازی آن نیز در قالب بسترسازی، مفهوم سازی و روش شناسی، قابل فهم شود. نوآوری این تحقیق را می توان در چند نکته جست وجو کرد: نخست، الگوی موردنظر، متناظر به اشکالات مطرح شده در این حوزه طراحی شده است؛ دوم، تجمیع منطقی رویکردهای عمده ای معطوف به علم دینی محسوب می شود؛ سوم، پیوند ارگانیکی میان علم و دین، مبانی و فرایند نظریه پردازی، به شکل روشن رعایت و ترسیم شده است.
هستی شناسی عدالت؛ بررسی تطبیقی آرای آیت الله جوادی آملی و جان رالز
هر نظریه ای درباره عدالت مبتنی بر مفروضاتی درباره انسان است. لذا لازمه ارائه نظریه اسلامی عدالت، شناخت انسان، حقوق، نیازها و استعدادهای اوست. در این پژوهش با استفاده از روش تفسیری و تطبیقی، آرای دو متفکر برجسته معاصر، آیت الله جوادی آملی و جان رالز در باب انسان و نسبت آن با عدالت بررسی شده است. آیت الله جوادی آملی انسان را دارای دو ساحت فطرت و طبیعت می داند که باید ساحت فطرت بر طبیعت حاکم شود و این امر دلالت های مهمی، به ویژه در قالب حق هدایت، در نظریه پردازی درباره عدالت دارد. از سوی دیگر جان رالز بر ویژگی هایی همچون آزادی، برابری، معقول بودن، عقلانی بودن و حس عدالت با مرکزیت حق آزادی تأکید می ورزد. البته او نهایتاً اصول عدالت را در قالب دو اصل بیان می کند که اصل اول و حاکم آن، اصل آزادی است.
ماهیت انسان و نقش آن در علوم انسانی؛ بررسى تطبیقى دیدگاه آیت الله مصباح و آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حوزه انسان شناسی، دو رویکرد عمده «انسان شناسی فلسفی» و «انسان شناسی تجربی» دنبال می شود. این پژوهش به دنبال آن است که آرای دو انسان شناس معاصر را به نمایندگی از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانی مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایی آنها را در علوم انسانی بررسی کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آرای آیت الله محمدتقی مصباح متکی بر منابع اسلامی و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آرای آبراهام هارولد مزلو متکی بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایی را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیری، متوجه اشتراکات محدود و ظاهری و اختلافات بسیار و ریشه ای این دو متفکر درباره این مسائل اساسی شده است؛ به گونه ای که اختلافات یادشده موجب شده تا ایشان در مقام توصیف پدیده های انسانی، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهای رفتاری نیز در ارزش گذاری، سیاست گذاری، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانی، داوری هایی متعارض داشته باشند.
نگرشی تطبیقی بر مبانی انسان شناسی تعلیم و تربیت از دیدگاه هایدگر و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال هفدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
101-114
حوزه های تخصصی:
«تعلیم و تربیت انسان» از یک سلسله مبانی انسان شناسی برخوردار است که بیانگر پیوند مسئله تعلیم و تربیت با سلسله مباحث نفس شناسی فلسفی است و همواره مورد توجه اندیشوران حوزه تعلیم و تربیت ازیک سو و پژوهشگران حوزه انسان شناسی از سوی دیگر بوده است. در این میان، اندیشه های مارتین هایدگر، فیلسوف مشهور و تأثیرگذار قرن بیستم در حوزه فلسفه غرب، و صدرالمتألهین، بنیان گذار حکمت متعالیه در حوزه فلسفه اسلامی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که از سویی نقطه آغازین مباحث انسان شناسی در اندیشه هر دو شخصیت، سلسله مباحث هستی شناسی است؛ از سوی دیگر، هر دو اندیشمند با نگرش وجودی به نقد تعریف مشهور انسان به «حیوان ناطق» پرداخته اند. اندیشه های این دو فیلسوف در کنار اشتراکات، نقاط افتراقی نیز دارد که در نوشتار حاضر به آنها پرداخته شده است.
بحران های مدرنیته و ریشه های انسان شناختی آن؛ به مثابه شاهدی بر ضرورت «الگوی نوین پیشرفت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همچنان که بسیاری از متفکران اذعان دارند، تمدن مدرن، دارای یک روی درخشان و پیشرفته و یک روی تاریک و بحرانی است. موضوع این مقاله، بررسی رویه چالش خیز و بحرانی آن و نیز جستجوی ریشه ها و خاستگاه های نظری و به ویژه انسان شناختی آن است. هدف از این نوشتار نیز این است که ضرورتِ درانداختن طرحی نو و الگویی جدید (مبتنی بر مبانی و اصولی دیگرسان)، به طور محسوس و ملموس هویدا شود و همه ما به ویژه معتقدان به دربست پذیریِ الگوی مدرنیته و منکران تحول و بازاندیشی در توسعه غربی، به طور ملموس تری، این ضرورت را احساس کنیم. این پژوهش با روش اسنادی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تألیف و به این نتیجه نایل شده است که: بحران ها و چالش های فراگیر که اینک تمام مناسبات انسانی را تهدید می کند، اموری اتفاقی یا ناپیوسته نیستند؛ بلکه همگی ریشه در اصول و مبادی معرفتی و اندیشگی عصر جدید دارند. بر این اساس، به نظر می رسد، زمان آن فرا رسیده است که انسانِ امروز به افق و راهی متفاوت بیندیشد. البته این مقال، مدعیِ ستیز و پرهیز مطلق نیست؛ بلکه داعیِ بهره گیری حکیمانه از تجارب مدرن، در عین حرکت جسورانه به سمت افقی فرامدرن است.