مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
انسان شناسی دینی
حوزه های تخصصی:
مزداگرایی، دین باستانی ایران، هم چون هر دین دیگری، به پیروان خود پنداره های عام درباره چیستی نوع و شخصیت انسانی عرضه می کرد. در این مقاله، بحث درباره شخصیت درونی شده در دین مزدایی است، آن چه می توانیم «من مزدایی» بنامیم.
استکمال و اختیار در عالم برزخ با توجه به حکمت متعالیه و قرآن
حوزه های تخصصی:
از آنجا که مسئلة اختیار و عقل در فلسفه و کلام اسلامی بسیار مورد توجه بوده است و در حوزه انسان شناسی نیز همواره از مباحث اصلی تلقی می شود، هدف این مقاله پرداختن به جایگاه آن در زندگی برزخی است. چون موضوع تمام رفتارها و خلقیات آدمی نفس است و نفس مراتب مختلف دارد و از جمله مراتب آن تعقل و اراده است و همه کمالات آدمی بر نفس مترتب می شود و از طرف دیگر نفس یک حقیقت جاودانه است می توان نتیجه گرفت قوا و مراتب آن نیز جاودان است و همان طور که نفس می تواند در وعای دنیوی تعقل و تصمیم گیری کند در وعای برزخی نیز بر این دو امر قادر است و اگر بپذیریم نفس موضوع استکمال برزخی است و قدرت تعقل و اختیار دارد می توان نتیجه گرفت که به جز محدودیت ها و تعارض ناشی از آن، که در زندگی دنیوی منجر به خطا یا گناه می شود، نظام زندگی گروهی و خانوادگی با همه شرایط موجود در دنیا در زندگی برزخی نیز وجود دارد.
بنابراین اختیار انسان به معنای انجام ثواب و یا ارتکاب گناه نیست بلکه انتخاب میان خوب و خوب تر است که در این انتخاب ملکات نفس، که وی از زندگی دنیوی با خود به همراه برده است، می توانند علل عمده باشند. بنابراین، اختیار برزخی تحت تأثیر اختیار انسان در زندگی دنیوی و به عبارت دیگر در طول آن قرار دارد. از آنجا که انسان معاصر از نظر معنوی با چالش های زیادی، مانند معناداری زندگی و رنج ها و دردهای موجود در این جهان، مواجه است، استکمال برزخی و لازمه آن، یعنی اختیار در برزخ، می تواند به معناداری زندگی و ایجاد روح امیدواری در انسان و انگیزه بیشتر برای گرایش به خیر و نیکی و دستیابی به سعادت مؤثر باشد.
چیستی انسان شناسی
حوزه های تخصصی:
انسانشناسی یکی از مهمترین دانشهای الهی و بشری است که در حوزه معارف بشری و دینی تأثیر به سزایی دارد. تحلیل چیستی انسانشناسی بر پایه پیشینه، تعریف، ضرورت و انواع آن صورت میپذیرد. مطلب قابل توجه اینکه انسانشناسی دارای انواع فلسفی، دینی، علمی، عرفانی و اخلاقی است. هریک از انواع انسانشناسی گرفتار بحرانهایی است و تنها انسانشناسی دینی است که هیچ بحرانی در حوزه آن راه نیافته است.
هستی شناسی اجتماعی در تفکر علامه شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله، ارائهٔ یک تحلیل ساختاریافته و منظومه وار از نظریات پراکندهٔ استاد مطهری دربارهٔ «هستی شناسی اجتماعی» است. هستی شناسی اجتماعی (بحث فلسفی در قلمرو مبادی و مبانی هستی شناختی علم اجتماعی)، یکی از موضوعات عمدهٔ فلسفهٔ علم اجتماعی است. به این ترتیب، پرسش اصلی مقالهٔ پیش رو این است که آیت الله مطهری چه پاسخ هایی به مسائل هستی شناختی «فلسفهٔ علم اجتماعی» داده است؟ از میان مباحث مربوط به بحث هستی شناسی اجتماعی، چهار مقولهٔ بنیادی مطالعه شده است: «انسان شناسی اجتماعی»؛ «هویت پژوهی فلسفی جامعه»؛ و «علیّت در جهان اجتماعی» و «مضمون دگرگونی های اجتماعی». در بخش انسان شناسی اجتماعی مشخص شده باورمندی به گونه ای خاص از معانی ذهنی در کنشگران اجتماعی و هویت مندی پیشااجتماعی، تأثیر عمیقی بر تبیین اجتماعی می نهد. در بخش دوم مقاله، ثابت شده که علامه مطهری برای جامعه، «وجود حقیقی» قائل است؛ اما در عین حال، فرد را مستحیل در جامعه نمی انگارد و برای فرد، «استقلال نسبی» از ساختارهای اجتماعی را می پذیرد. در بخش «علیّت در جهان اجتماعی» گفته می شود که از نظر آیت الله، در جهان اجتماعی، رابطهٔ علیت وجود دارد، اما علل، محدود به علل مادّی نیست؛ بلکه «علل معنوی و غیرمادّی» نیز در تحولات اجتماعی، مدخلیت دارند. در بخش پایانی نیز آمده است که آیت الله شهید، برای پاره ای از «دگرگونی های اجتماعی»، هویتی از نوع نزاع حق و باطل قائل شده است.
بررسی تحلیلی مقوله انسان شناسی در دین صابئین مندائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی مقوله فلسفی انسان شناسی دین صابئین مندائی می باشد که به روش سندی و تحلیلی- استنتاجی از منابع اصیل آنان انجام گرفته است. دین صابئین یکی از نخستین ادیانی است که بر پایه عقایدی همچون توحید، نبوت و معاد استوار گشته است و پیروان آن امروزه در جنوب عراق و برخی شهرهای خوزستان به آرامی زندگی می کنند. قرآن کریم سه بار از صابئین یا صابئون در کنار دیگر ادیان بزرگ الهی نام برده و برخی فقهای مسلمان آنان را در ردیف اهل کتاب معرفی کرده اند. در این دین انسان مخلوق خداوند یکتا (هیی ربی قدمایی) و دارای دو بعد مادی (پغرا) و غیر مادی (نشمتا و روها) است. گوهر حقیقی انسان که همان نشمتای اوست، فنا ناپذیر و نامیراست و پس از مرگ به مبدأ خود، یعنی جهان نور (آلما دنهورا) باز خواهد گشت. انسان در این دین دارای ارزش و کرامت خاصی است و پس از دمیده شدن نشمتا در پغرای او مسجود فرشتگان گردیده است. همچنین انسان موجودی مختار است و در نتیجه در قبال کارهای خود مسئولیت پذیر و پاسخ گوست. مطابق آموزه های دین مندائی، سرشت انسان ذاتاً پاک است و بر این اساس اعتقادی به گناه اولیه انسان وجود ندارد. فلسفه خلقت انسان شامل عبادت و تسبیح هیی ربی، تعلیم حکمت، رحمت و محبت هیی ربی، نماینده جهان نور در زمین، امتحان و آزمایش او است که می توان آنها را از تعالیم مقدس مندائی کشف و استنتاج کرد.
تحلیلی بر پارادایم لوتر در باب انسان شناسی؛ در تعارض با پارادایم رسمی کلیسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور اومانیسم و نهضت اصلاح دینی، آگاهی جدیدی درباره فردیت انسان به وجود آمد و نحوه ارتباط انسان با خدا و آمرزیدگی، کانون توجه الهیات لوتر قرار گرفت. لوتر با درک اوضاع جدید، پارادایمی نو در باب انسان، آزادی اراده، و نوع رابطه او با خدا و ایمان وضع کرد. پیش تر خدا در تلقی کلیسای قرون وسطایی، موجودی دور از دسترس بشر و هستی بود، اما وی با رد واسطگی کلیسا در همة شئون، به خدایی در دسترس انسان اشاره کرد که مجال گفت وگوی مستقیم دارد. تحول مفهومی لوتر در باب آمرزیدگی بر این اصل مبتنی بود که خداوند، انسان را گویی آمرزیده است و جایگاه آمرزیدگی خدا در خارج از وجود شخص گناهکار قرار دارد. بنابراین، آمرزیدگی، اکتسابی و نه اعطایی است. این پارادایم جدید، مخالف دیدگاه رایج آگوستینی در قرون وسطا مبنی بر جایگاه عدالت در درون انسان بود که راه ورود کلیسا برای هدایت انسان را باز می کرد. اما جوهره پارادایم لوتر در باب انسان ، آزادی او در برابر انسانِ اسیر کلیسا و شریعت بود. لذا بندگی آزادمنشانه انسان فقط در سایه اراده ای آزاد میسور است.
رابطه حقوق بشر و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله چگونگی و چرایی ارتباط بین حقوق بشر و دانش های انسان شناسی بررسی و ارزیابی می شود. انسان شناسی با توجه به رویکردها و روش های گوناگونی که در آن وجود دارد، به دینی، فلسفی، عرفانی و تجربی تقسیم می شود. هدف این پژوهش بررسی رابطه حقوق بشر با این دانش ها و ارزیابی نقش آنها در تعریف و تدوین این حقوق است. حقوق بشر اگرچه به طور کلی با همه دانش های انسان شناسی مرتبط می شود، اما بنیادی ترین رابطه آن با انسان شناسی های دینی و فلسفی برقرار است. قواعد این حقوق بر اساس آموزه های آنها توجیه و از مبانی مستحکم برخوردار می شود. اما انسان شناسی تجربی صرفاً در فرآیند اجرای حقوق بشر قابل ملاحظه است و در تعریف و شناسایی حقوق بشر، به دلیل هویت فرافرهنگی آن، چندان نقشی ندارد. انسان شناسی عرفانی نیز کاربرد همگانی ندارد.
تقریر هگل از معضل صورت گرایی اخلاق کانت و بررسی انسان شناسی دینی کانت به مثابه راه حل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هگل از جمله فیلسوفانی است که اخلاق کانت را به صورت گرایی متهم کرده و در آثار مختلفش، به ویژه در فلسفه حق و پدیدارشناسی روح ، تلاش کرده نقد خود را صورت بندی کند و از ابعاد مختلف آن را توضیح دهد. مقصود هگل از صورت گرایی به عنوان نقدی بر اخلاق کانت آن است که از صورت قانون اخلاقی کانت نمی توان ماده ای اخلاقی استنتاج کرد. او در نقد خود از مفاهیمی همچون استعلایی بودن مفهوم آزادی، سلب و ایجاب های کاذب و یهودیت وارگی اخلاق کانتی استفاده کرده و نشان می دهد که این نقصان ها به ناکارآمدی و تهی بودگی اخلاق کانت می انجامد. شاید بتوان بر پایه تفسیر برخی مفسران کانت همچون کاسیرر، جان هر و جیوانی، از طریق تأکید بر مضامینی که کانت در کتاب دین در چهارچوب عقل صرف به آنها پرداخته، پاسخی برای نقد هگل مهیا ساخت. این پاسخ مدعی است که انسان شناسی دینی و دیگر مؤلفه های دینی اندیشه کانت، با شاکله سازی برای اخلاق، موجب می شوند تا اخلاق کانت از صورتِ عقلیِ محض خارج شود و بتواند فاعل و فعل اخلاقی را در مسیری انضمامی تر شناسایی و صورت بندی کند. به نظر می رسد که این پاسخ ضمن حل مشکلاتی همچون عقلانیت باوری صرف در خصوص اخلاق و انتزاعی کردن بیش از حد سوژه اخلاق، همچنان از پاسخ به معضلاتی همچون سلب و ایجاب های کاذب و تأکید بر مفهوم اراده نیک ناتوان است.
نظریه فطرت و ظرفیت آن برای تحول در علوم اجتماعی(مقاله پژوهشی حوزه)
دربار ه ظرفیت های نظریهٔ فطرت برای تحول و پیشرفت علوم اجتماعی ، ا ظهارنظرهایی از سوی برخی اندیشمندان مسلمان مطرح شده است که کمتر واکاو ی شده و شرح و بسط داده شده اند. این مقاله با هدف ارزیابی این اظهارات و برپایه این پیش فرض که نظریهٔ انسان شناختی فطرت می تواند افق های نوینی در برابر علوم اجتماعی، به ویژه در حوزه های مهمی همچون جامعه شناسی دین، جامعه شناسی اخلاق، جامعه شناسی خانواده و آسیب شناسی و تغییرات اجتماعی بگشاید ، ابتدا با رویکردی فلسفی و با بهره گیری از دیدگاه های فلاسفه مسلمان به ویژه بزرگانی ، همچون علامه طباطبا یی، شمائی کلّی از ا ین نظر یه و اصول و مفروضات آن ارائه داده است که در پنج اصل خلاصه شده اند: تدرج انسانیت، تما یز قائل شد ن میان فطرت غر یزی و فطرت عقلی ، امکان وقوع تزاحم میان امور فطر ی ، امکان انحراف از فطرت و لزوم تفکیک فطرت الهی از طبیعت ثانو یه . در ادامه ، به منظور پاسخ به این سؤال که نظریهٔ فطرت چه تأثیر ملموسی بر تحول علوم اجتماعی می تواند در پی داشته باشد ، با رویکردی استکشافی تحلیلی کوشش شده است ا ین تأثیر ، در قالب نمونه هایی واقعی از مباحث رشته جامعه شناسی، نشان دا ده شود که ا ین مهم به عنوان نوآور ی ا ین مقاله، با عطف توجه به مسائل ذیل صورت گرفته است : امکان شناخت جوامع دیگر، عقلانیت مردمِ جوامع دیگر ، تقدم تغییرات درونی انسان ها بر تغییرات بیرونی جوامع در بیشتر مسائل، امکان اِسناد بسیاری از تحولات معرفتی و فرهنگی جوامع به تبدّل طبایع ثانویه افراد و ارتقا ی ظرفیت علوم اجتما عی در تبیین امور ی مانند خاستگاه خانواده، تفاوت رفتار انسان های متعالی با انسان های پست، عرفی شدنِ جامعه، تأثیر ایمان و اخلاق بر تقویت پیوند زناشویی و تأثیر ایمان و اخلاق بر اقتدار رهبری دینی .
واکاوی مفهوم «انسان» در رویکردهای سیاست گذاری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
مفهوم «انسان» یکی از مفاهیم بنیادین عرصه سیاست گذاری فرهنگی است. مقاله حاضر در پی آن است تا با روش اسنادی- کتابخانه ای و مبتنی بر استنباط عقلی به تطبیق نگاه های انسان شناسانه با گفتمان های سیاست گذاری فرهنگی بپردازد. در عرصه سیاست گذاری فرهنگی می توان به چهار رویکرد کنترل فرهنگی، تصدی گری، رهاسازی و خدمت رسانی اشاره کرد. «انسان سازمانی»، «انسان طبقاتی»، «انسان اقتصادی» و «انسان نمادساز» از جمله بنیادهای انسان شناسانه و متناظر این رویکردها هستند. در سوی دیگر انسان شناسی دینی و الهی قرار دارد که انسان را دارای مبداء و معاد الهی معرفی می کند و بر همین اساس حیات انسان ها ارزش پیدا کرده و سنجیده می شود. انسان ها دارای غایت و مقصد الهی بوده و حکومت ها باید جامعه انسانی را در آن راستا حرکت دهند و به دلیل اراده نسبی انسان ها، امکان تحمیل فرهنگ برآن ها وجود ندارد. همچنین افراد در یک جایگاه متنوع از نیازها قرار داشته و نیازمند سیاست های گوناگون متناسب با سطح وجودی خود هستند.
انسان شناسی دینی و جایگاه آن در دانش انسان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۰
261 - 282
حوزه های تخصصی:
امروزه «انسان شناسی» واژه ای بسیار پربسامد و با معانی متعدد در متون علوم اجتماعی−انسانی بوده و با ترکیب با کلمات دیگر، عبارات متنوع و پردامنه ای را می سازد که گاه با یکدیگر اشتراک لفظی، تدال معنایی یا همپوشانی مصداقی دارند. مثلاً، آنچه در فارسی برای عبارت religious anthropology معادل گرفته می شود، معمولاً مشترکی لفظی برای دو مفهوم متمایز انسان شناسیِ دینی و انسان شناسیِ دین است. دراین مقاله، نخست علت این دست تداخلات مفهومی آشکار و سپس به کمک روش طبقه بندی منطقی، اقسام «انسان شناسی دینی» معرفی و جایگاه هریک از آنها در دانش انسان شناسی مشخص می شود. البته برای این منظور ابتدا باید شاخه های متنوع درخت دانش انسان شناسی در یک انگاره منطقی ترسیم شود.این تحقیق از نوع توسعه ای−کاربردی و روش آن توصیفی−تحلیلی است. داده ها به کمک روش کتابخانه ای گردآوری و به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع مقوله بندی، تجزیه وتحلیل و سرانجام در یک انگاره منطقی با معیار روش شناختی طبقه بندی شده اند. برمبنای نتایج این پژوهش، انسان شناسی دینی به هر چهار روش فلسفی، عرفانی، علمی و نقلی و البته با کاربردها و دامنه های متفاوت دسترس پذیر است.