مطالب مرتبط با کلیدواژه

انسان شناسی


۲۴۱.

درآمدی بر مبانی انسان شناسی عدالت جنسیتی از منظر حکمت صدرایی، با تأکید بر نقد مبانی فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عدالت جنسیتی حکمت متعالیه فمینیسم انسان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۶ تعداد دانلود : ۱۲۹
حکمت متعالیه چه مبانی انسان شناسانه ای برای دستیابی به عدالت جنسیتی مطرح می سازد؟ فمینیست ها در مقام دفاع از حقوق زنان با تکیه بر برخی مبانی انسان شناسانه، تلاش های نظری متعددی داشته اند. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، به دنبال مبانی بدیل حکمت متعالیه در این حوزه است. براساس حکمت متعالیه و در تقابل با آرای فمینیستی، زن و مرد فراتر از پیکر مادی اند؛ هر دو در گوهر مشترک انسانیت به عنوان نوع متوسط اشتراک دارند و همین امر امکان وصول هریک از آنها به بالاترین مراتب کمال را میسر می کند. دستیابی به این مراحل کمالی، مشروط بر جنسیت خاصی نیست، بلکه مبتنی بر فعلیت مراتب عقل نظری و عملی است که آن نیز برای هریک از زن و مرد میسر است. غایات و مطالبات زن و مرد فراتر از حیات مادی است و آنها خود را مسافر عوالم برتر از عالم ماده می شمارند و در نهایت تمایز حقوقی میان آنها در آنجا که کمالات وجودی متمایز دارند یا عقل عملی هنجارهای متفاوتی در مورد آنها مطرح می کند، قابل قبول است.
۲۴۲.

افکار اگزیستانسیالیستی ژان پل سارتر با تاکید بر کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی دیالکتیک اِگزیستانسیالیسم مارکسیسم استعلا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۲۷۹
درآثار ژان پل سارتر انسان شناسی بر هر موضوع دیگری اولویت دارد. رویکرد سارتر به بعضی از عناصر اگزیستانسیالیسم مانند آزادی و از خود بیگانگی در کتاب «هستی و نیستی» با آنچه درکتاب «نقد خرد دیالکتیکی» وجود دارد، متفاوت است. روش کار در این مقاله توصیفی_تحلیلی بوده و مهم ترین یافته ها، در ارتباط با تغییر نگرش سارتر در آثار فلسفی خود از آزادی فردی و انتزاعی به آزادی محصور و محدود در ساختارهای اجتماعی است. کتاب «نقد خرد دیالکتیکی »سارتر، تلفیقی از اگزیستانسیالیسم با مارکسیسم است. سارتر در این کتاب با این واقعیت که انسان ها درچنبره ساختارها و ضرورت ها، قدرت آزادیشان سلب شده و از خود بیگانه شده اند، سعی دارد راهی برای استعلای افراد از این وضعیت بیابد. او این مهم را با دیالکتیک انسان و ساختارهای اجتماعی و تاریخی نشان می دهد. سارتر در پژوهش های قبلی خود با تاکید برنقش فاعل آگاه و آزاد در تغییر ساختارهای اجتماعی و تاریخی، پلی میان اگزیستانسیالیسم و مارکسیسم ایجاد می کند که در درک کتاب «نقد خرد دیالکتیکی» کمک زیادی می کند. از نکات مهم کتاب «نقد خرد دیالکتیکی»، توجه سارتر به مفهوم از خود بیگانگی است، همچنین سارتر با توجه به نقش استعلایی که برای انسان در ساختن دنیای خویش قائل است، معنای جدیدی به تاریخ می دهد که مورد انتقاد ساختارگرایان معاصر او قرار می گیرد . شماره ی مقاله: ۱۰
۲۴۳.

تنش انسان شناختی؛ پرسش از ذات انسان و متافیزیکِ سوبژکتیویته نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی کانت سوژه متافیزیک سوبژکتیویته هایدگر تحلیل دازاین تنش انسان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۸ تعداد دانلود : ۲۴۴
کانت هر سه مسئله اساسی فلسفه را به مسئله ای یگانه و نهایی (انسان چیست؟) بازمی گرداند و حلّ آن را بر عهده انسان شناسی فلسفی می گذارد. باری، اگر از این دید در مهم ترین اثر فلسفی کانت، یعنی نقادی عقل محض نظر کنیم، جای شگفتی است که این پرسش، دست کم با این صورت بندی، از آن غایب است؛ البته، اقتضای فلسفه استعلایی همین است که این پرسش، بدین صورت ماهوی اساساً در آن قابل طرح نباشد؛ چراکه سیر فکر استعلایی سرانجام به سوژه منتهی می شود و نه انسان. اما به رغم خوانش هایدگر از کانت، نباید گمان کرد که وی پرسش از ذات انسان را سرانجام در جهت تثبیت یک متافیزیک سوبژکتیویته به جریان می اندازد. آموزه وحدتِ استعلاییِ ادراکِ نفسانی کانت، نه تنها بیانگر یک نظریه متافیزیکی بر محور سوژه نیست، بلکه صورت بندی دیدگاه کلی انسان شناختی کانت است در بستر فلسفه استعلایی و در چارچوب عقل نظری، که صورت متکامل آن در انسان شناسی اخلاقی او تبلور یافته است. هسته مرکزی این دیدگاه انسان شناختی را موقعِ دوگانه انسان در کیهان تشکیل می دهد، که بر حسب آن می توان تنش میان مرکزیت و هم زمان، حاشیه ای بودن موقع او نسبت به جهان را در فروکاستْ ناپذیری اش بیان کرد. این دیدگاه انسان شناختی کانت را از جهت دوگانگی فروکاست ناپذیر نهفته در آن، «تنش انسان شناختی» می نامیم.  
۲۴۴.

ریشه های ناامنی در فلسفه سیاسی مدرن؛ بازسازی انتقادی انسان شناسی فلسفی توماس هابز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هابز وضع طبیعی وضع مدنی ناامنی انسان شناسی بازشناسی انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۱۵۳
این مقاله با پرسش از امنیت در فلسفه سیاسی هابز به این مهم می پردازد که چرا قدرت و امنیت در دولت مدرن با هم پیوند داشته و از نقش فضیلت مندانه انسان در تأمین و گسترش امنیت در جامعه غفلت شده است. به بیان دیگر ناامنی در دوران معاصر و به خصوص در پی شکل گیری تجربه های جهانی از لویاتان به مثابه تنها ساختار مشروع و مؤثر قدرت در جوامع و مناسبات بین المللی ، بیش از آن که ناشی از منازعات قدرت در میان دولت ها باشد، ریشه در نوع انسان شناسی هابز دارد که خود مبانی نظری و تأسیسی دولت مدرن محسوب می گردد. این پژوهش با بهره مندی از نظریه بازسازی انتقادی که بر محور منطق درونی انسان شناسی هابز پیش می رود، می کوشد منابع ناامن کننده و مولد ناامنی را در نوع دیدگاه هابز از انسان معرفی و شناسایی کند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که انسان شناسی هابز به عنوان پایه نظری ساختار دولت مدرن امروزی، انسان را موجودی ذاتاً خطرناک، نگران، خودخواه و در عین حال مشروع و موجه در رسیدن به همه خواسته هایش می داند. این نوع انسان شناسی منبع اصلی تولید ناامنی محسوب شده که پیامدها و آثارش در لویاتان بروز می کند.
۲۴۵.

تأثیر مبانی خداشناسی حکمت متعالیه بر انسان شناسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی خداشناسی انسان کامل ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۵ تعداد دانلود : ۲۳۲
در بررسی نسبت انسان شناسی و خداشناسی حکمت متعالیه دو رویکرد می توان اتخاذ نمود؛ بررسی لوازم انسان شناختی مسائل خداشناسی و یا پیگیری عناصر خداشناسی به کار رفته در انسان شناسی. این پژوهش بر اساس رویکرد دوم با بیان اصول انسان شناسی صدرایی، یعنی شناخت انسان در مقام ذات، صفات و افعال، نقش عناصر خداشناسی حاضر در انسان شناسی صدرایی را، هرچه بیشتر و بهتر تبیین می کند. طبق مبانی ملاصدرا، انسان رقیقه ای از حقیقت الهی است که در ذات، صفات و افعال، مثال خداوند است، زمانی که از کلمه مثال استفاده می شود و نه مثل، بدین معنا است که انسان کامل وجوب ذاتی ندارد و در صفات نیز مطلق نیست و ظل باری تعالی بوده و وجوب و اطلاق ظلی ندارد نه اصیل و بدین طریق ملاصدرا هم شباهت انسان کامل و باری تعالی را درنظر می گیرد و هم تفاوت آن دو را. بنابراین شناخت اصول خداشناسی حکمت متعالیه، به شناخت ابعاد وجودی انسان و ظرفیت ها و توانمندی های وجودی او منجر می شود، که نتیجه این ارتباط تنگاتنگ در نظریه «انسان کامل» بسیار روشن و واضح است؛ چراکه، انسان کامل به عنوان ظل باری تعالی و خلیفه او می تواند شبیه خداوند باشد و حاوی تمامی اسماء و صفات الهی گردد.
۲۴۶.

بررسی نقش دیدگاه انسان شناختی دانشجویان دختر در انتخاب نوع حجاب (مطالعه موردی: دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۲۳۱
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه دیدگاه انسان شناسی دانشجویان دختر با حجاب مناسب و دانشجویان با حجاب نامناسب بود. روش: روش تحقیق حاضر؛ کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. بدین منظور، از بین دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه گیلان، به طور هدفمند نمونه گیری آغاز و تا دستیابی به اشباع نظری ادامه یافت. در مجموع تعداد 14 دانشجوی دختر با حجاب مناسب(چادر) و 14 دختر با حجاب نامناسب انتخاب و با آنها به شیوه نیمه ساختارمند مصاحبه انجام گرفت و در نهایت، مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دیدگاه انسان شناسی دختران با حجاب مناسب، عمدتاً حول مؤلفه هایی نظیر مخلوق بودن و خلیفه الله بودن، داشتن روح الهی و کرامت ذاتی، عبد شدن، کسب معرفت و سکینه و داشتن معیار خدایی و پیروی از دستورات دین قرار داشت و تأکید دختران با حجاب نامناسب، پیرامون بی قراری و خودشکوفایی، نبوغ، اجتماعی بودن، ساختار پیچیده مغزی، محور بودن فردیت افراد، همنوایی، عرف و الگوگیری در تصمیمات مختلف قرار داشت. نتیجه گیری: آموزش مبانی انسان شناسی اسلامی از دوران کودکی تا بزرگسالی می تواند در شکل دهی به انواع رفتارها از جمله حجاب اثرگذار باشد.
۲۴۷.

بازیابی الگوی مبادله ای ازدواج در افسانه های عامه ایران (بر اساس نظریات کلود لوی استروس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ازدواج افسانه های عامه کلود لوی استروس مبادله انسان شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۲۰۱
افسانه های عامه هر سرزمینی محمل قدرتمندی برای انعکاس ساختاربندی های اجتماعی است. در افسانه های ایرانی، ازدواج عنصری اساسی است و در آن ها حجم قابل توجهی از اطلاعات جامعه شناختی در رابطه با ازدواج منضم شده است. کلود لوی استروس، پدر انسان شناسی ساختارگرا، طی مطالعه ساختارهای جوامع بدوی، به این نکته دست یافت که ایجاد روابط اجتماعی میان قبایل کوچک به شکل گیری جوامع بزرگ منجر می شود، اما این روابط اجتماعی از قوانین مشخصی پیروی می کنند. یکی از قوانین، قوانین مبادله ای است که ازقضا در امر ازدواج به قوت حضور داشته است. در این تحقیق با بررسی ازدواج ها در افسانه های ایرانی درپی آنیم تا به روابط مبادله ای نهان در پس ازدواج ها دست پیدا کنیم و الگوهای متعدد و نمودهای متفاوت مبادله را در آن ها نشان دهیم. بدین منظور با استناد به منابع متعددی از افسانه های عامیانه ، ازجمله افسانه های صبحی مهتدی، صمد بهرنگی، انجوی شیرازی و قصه های مشدی گلین خانم و... بیش از صد قصه را که مسئله ازدواج در آنان مطرح بود کاویده ایم. نتایج این بررسی نشان می دهد که الگوهای مبادله ای چندگانه ای ازدواج ها را رقم می زند و زنان در این افسانه ها در ازای امور متعدد مادی و غیرمادی مبادله می شده اند. مبادله زنان در افسانه های ایرانی در ازای ثروت، درمان، آزادی، امنیت، دانایی، آموزش و... صورت می گیرد و نشان از آن دارد که قواعد مبادله ایِ ازدواج، امری جاافتاده و پذیرفته در ذهن و ضمیر راویانِ این افسانه ها بوده است.
۲۴۸.

تحلیل انسان شناختی شخصیت کیخسرو در شاهنامه فردوسی برمبنای نظریه عمومی جادو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شاهنامه کیخسرو انسان شناسی جادو مارسل موس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۰ تعداد دانلود : ۲۵۶
شاهنامه فردوسی پر از داستان هایی است که در اساطیر ریشه دارند. شخصیت های داستان ها را می توان از چشم اندازهای گوناگون تحلیل کرد. کیخسرو از شخصیت های برجسته در داستان های اساطیری است. در پژوهش حاضر، با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و با تأکید بر رویکرد انسان شناختی مارسل موس و نظریات الیاده درباره جادودرمانگران، شخصیت کیخسرو و کنش های جادوانه او تحلیل شده است. یافته های پژوهش نشان داد که کیخسروِ تورانی ایرانی بالقوه جادوگر است و ویژگی های شخصیتی و کنش هایی دارد که در جادوگران یافت می شود. کیخسرو چون شاه کاهنی مسلط بر عناصر چهارگانه و رازآموخته در جادوگری، با روش های نامرسوم جادویی افراسیاب را شکست می دهد و جنگ بزرگ را به پایان می رساند.
۲۴۹.

دلالت های مبانی انسان شناختی اسلامی در ورزش قهرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۱۶۴
با گذر زمان وجوه مادی و دنیوی ورزش قهرمانی که «کوبرتن» پایه گذار آن بود، غلبه یافت و در مقابل، روزبه روز از جنبه های معنوی و روحی آن کاسته شد. ورزش قهرمانی نوین با توجه به مبانی انسان شناختی ، در سیر تدریجی خود به بی هویتی و ازخودبیگانگی ورزشکاران و از بین رفتن روحیه اخلاقی و منش پهلوانی انجامیده است. هدف نهایی ورزشکاران در رویدادهای ورزشی نیز کسب نتیجه به هر قیمت و رسیدن به قهرمانی به هر بهایی شده است. در این نوشتار، با اشاره ای به مهم ترین مبنای انسان شناختی اسلامی، نقش آن ها در شکل دهی به ورزش قهرمانی اسلام پسند بیان شده است. مهم ترین مبانی انسان شناختی اسلامی که می توانند در شکل دهی به ورزش قهرمانی اسلام پسند نقش آفرینی داشته باشند، عبارت اند از: هدف مند بودن خلقت انسان، ترکیب انسان از روح و بدن، اصالت و جاودانگی روح، وجود سرشتی مشترک و فطرتی الهی در همه انسان ها و مسئولیت انسان در برابر خدا. تحقیق حاضر از جمله تحقیق های نظری و توسعه ای است و اطلاعات و مواد اولیه به روش اسنادی گردآوری شده و به روش استدلال و نه فن آماری، تجزیه و تحلیل عقلانی شده است
۲۵۰.

نقدی بر کتاب «History and theory in anthropology» (تاریخ و نظریه در انسان شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۱۸۱
کتاب «تاریخ و نظریه در انسان شناسی»[i] نوشته الن برنارد (Alan Barnard) پژوهشگر و نویسنده برجسته مطالعات انسان شناختی به ویژه انسان شناسی آفریقای جنوبی از جمله آثار ارزشمند در حیطه انسان شناسی است. وی در کتاب حاضر به بررسی ماهیت نظری انسان شناسی در طول تاریخ و در بین آراء اندیشمندان و متفکران برجسته ی این علم و مقایسه میان آن ها و همچنین ریشه یابی نظریه ها و مکاتب فکری ارائه شده در حوزه انسان شناسی می پردازد. هدف این کتاب بررسی نظرات پیشگامان مطالعات انسان شناسی، تکامل گرایی در همه ابعاد آن، نظریه اشاعه گران در باب مناطق فرهنگی، کارکردگرایی و کارکردگرایی ساختاری، نظریه های عمل محور، دیدگاه های پردازشی و مارکسیستی، جوانب مختلف نسبی گرایی، ساختارگرایی و پسا ساختارگرایی، دیدگاه های پست مدرنیسم و تفاسیر اخیر است. گرچه این اثر را باید مروری به نظریه های انسان شناختی و مشکلات مرتبط با آنها دانست اما از آن جایی که فاقد جزئیات مربوط به نظریه پردازان، رویکرد ها و اندیشه هاست، همین ایجاز و اختصار عبارات و مطالب کتاب از وضوح مفهومی آن کاسته و توضیح و تکمیل بیشتری را می طلبد.
۲۵۱.

رابطه شُکر و شادی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شکر شادی انسان شناسی حکمت احسان معرفت عمل ملاصدرا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۴ تعداد دانلود : ۱۸۳
ملاصدرا «شُکر» را مقام و مرتبه یی میداند که انسان میتواند به آن دست یابد. او شناخت و درک حقیقت شکر را متوقف بر انسانشناسی میداند. ارکان سه گانه شکر در نظر صدرالمتألهین عبارتند از: علم، شادی و عمل. عمل مقدمه رسیدن به شادی و سرور است و این شادی مقدمه علم و معرفت است. بنابرین زیربنای شکر، معرفت است و عمل، مقدمه رسیدن به آن. با توجه به این ارکان سه گانه، میتوان گفت شاکر حقیقی، همواره در حال شادی و سرور است و این حالت در عمل بصورت خیرخواهی، احسان و عطوفت با مردم ظاهر میشود. دلیل و پشتوانه این شادی و مهربانی با همه انسانها، ایمان و اعتقاد به توحید و خداباوری است. در حکمت متعالیه، خداوند مبدأ بهجت و سرور بی انتهاست و بهمین دلیل ارتباط با او، عین ارتباط با منبع شادی است. بنابرین میتوان نتیجه گرفت که شکر در آثار ملاصدرا از مبانی حکمی برخوردار است؛ بطوریکه رسیدن به مرتبه اعلای شکر، جز با حکمت امکانپذیر نیست.
۲۵۲.

کارکردهای وجودشناسانه بعد جسمانی انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی کارکردهای وجودی بعد جسمانی انسان نفس و بدن اعمال بدنی ملاصدر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۷۰
در انسان شناسی صدرایی بُعد جسمانی انسان از زوایای مختلفی دارای اهمیت است اما در این نوشتار به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی «کارکردهای وجودی» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشی مجزا را به کارکردهای بعد جسمانی انسان اختصاص نداده و حتی به آن تصریح نیز نکرده ولی میتوان از آراء او این کارکردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهین این نتیجه بدست می آید که بعد جسمانی انسان نزد او کارکردهای مهمی از منظر وجودشناختی دارد، ازجمله: تحصیل ایمان، ارتقا و تحول انسان، اختیار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفسانی و عقلانی، عمارت و آبادانی دنیا، تحقق نظام احسن، هویت بخشی به نفس، تشکیل هویت انسان کامل و برخی از نقشهای متناقض نما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهایی از شرور و موارد دیگر. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه یی و تحلیل محتوا نگارش یافته، علاوه بر اثبات اهمیت و ضرورت بعد جسمانی انسان در جهان خلقت، نشان میدهد که نقش و کارکرد بعد جسمانی انسان از منظر وجودی، دارای ابعادی گسترده است و ساحتهایی مهم از عالم هستی را در بر میگیرد.
۲۵۳.

رابطه انسان شناسی و معاد از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی معاد نگرش به انسان معاد قرآنی مرگ روح

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴ تعداد دانلود : ۱۸۸
معاد یکی از اصول اعتقادی دین اسلام و مورد تأکید فراوان قرآن است. آیا هر نگرشی به انسان می تواند با معاد قرآنی سازگار باشد؟ هدف این مقاله، ارائه حقیقت معاد قرآنی و نگرشی صحیح به انسان است که بنا بر آن، معاد قرآنی معنا می یابد. روش این مقاله در جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و در حل مسئله، توصیفی تحلیلی است. مهم ترین یافته های این مقاله عبارت اند از: 1. دوساحتی بودن انسان به روشنی از آیات «توفّی» به دست می آید؛ بنابراین انسان دارای جسم مادی و روح مجرد است؛ 2. مادی گرایان و مشرکان مکه در صدر اسلام و برخی متکلمان با نگرش مادی انگارانه صرف به حقیقت انسان، همگی در تصویر صحیح از معاد دچار اشکال اند؛ 3. تنها نگرش صحیح به انسان که با معاد قرآنی سازگار است، نگرش فلاسفه اسلامی و برخی دیگر از متکلمان به انسان است که بنا بر آن، روح مجرد انسان پس از مرگ، باقی است و در قیامت به بدن او بازمی گردد.
۲۵۴.

مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان (فبک) از نظر لیپمن: هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه برای کودکان متیو لیپمن هستی شناسی انسان شناسی معرفت شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۶ تعداد دانلود : ۳۳۹
فلسفه برای کودکان(فبک) ، برنامه ای است که توسط میتو لیپمن و در بستر فلسفه پراگماتیسم و به تاثر از نظریه های روانشناسی جدید به ویژه نظریات ویگوتسکی به ظهور رسیده است. این برنامه ، بی تردید دارای پیش فرض ها و مبانی فلسفی درباره «هستی» و «انسان» و «معرفت» می باشد. باور به جهان متغیر و متکامل ، اعتقاد به انسان خردورز خردسال و پذیرش معرفت پویا در برنامه فبک ، حکایت از جهان بینی خاص این طرح دارد و زمینه ساز طرح پرسش های بنیادی درباره مبانی فلسفی این برنامه می باشد. می توان با تبیین بسترهای ظهور فبک در مسیر تاریخ فلسفه ، پاسخی در خور به این پرسش ها به دست آورد. با این نوع نگرش در این مقاله سعی شده است تا مبانی فلسفی فبک به لحاظ «هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «معرفت شناسی» از نظر پایه گذار این برنامه یعنی متیو لیپمن ، تبیین گردد. نتیجه این که از نظر لیپمن پیش فرض فبک از جهان هستی دیدگاهی رئالیستی است که در آن ، جهان رو به تکامل دارد و انسان خردسال به تأثیر از نظریه پراگماتیستی جان دیویی و نظریات روانشناختی ویگوتسکی دارای قابلیت فلسفه ورزی است و این استعداد از همین دوران کودکی باید پرورش بیابد و معرفت مورد نظر فبک همان باور صادق موجه است که با افزایش تعامل کودک با جهان به وسیله تجربه و تعقل در بستر اجتماع ، تکامل می یابد.
۲۵۵.

مبانی انسان شناختی قرآن در تمدن سازی تربیت محور (با تکیه بر تفسیر المیزان)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تمدن نوین اسلامی تمدن تربیت محور انسان شناسی علامه طباطبائی تفسیر المیزان قرآن کریم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۰
تمدن سازی نوین اسلامی یکی از مهم ترین گفتمان های نوپیدا در دوران معاصر است که در پی نهضت های اسلامی، جنبش بیداری اسلامی و شکست و رسوایی مکاتب مادی و غربی، اذهان اندیشمندان اسلامی را به خود جلب نموده است. با عنایت به اهمیت ترسیم تمدن نوین اسلامی و بایستگی استخراج علوم انسانی از قرآن کریم و نیز نظر به جایگاه تربیت محوری تمدن اسلامی، و باتوجه به اینکه علامه طباطبائی ابتکارهایی در مباحث تربیتی ارائه نموده است، پژوهش حاضر با بهره مندی از شیوه تحلیل محتوا، به استخراج و استنباط مبانی ویژه تفسیر المیزان در حوزه انسان شناسی و ارتباط آن با تمدن سازی پرداخته است. برپایه مبانی قرآنیِ علامه در تفسیر المیزان، نفس انسان مسیر سلوک او به سوی خداوند بوده و شناخت و ارزیابی مداوم آن بسیار ضروری است. نفس یا همان شخصیت انسان بستگی و پیوندی ژرف با کارکرد او داشته و حتی می تواند دچار دوگانگی شود، پدیده ای که شناسایی آن در مدیریت کلان تمدنی بسیار حائز اهمیت است. از دیگر مبانی انسان شناختی علامه درباره سعادت انسان، رابطه آن با عمل، حقیقی و فطری بودن آن و هویت نسبی و مرتبه ای سعادت است که شناخت و تدبیر صحیح آن از لوازم تمدن سازی تربیت محور می باشد. درنهایت نیز هویت جمعی و استکمال اجتماعی انسان مطرح می باشد که جایگاه آن در تمدن بسیار محوری و برجسته است.  
۲۵۶.

تحلیل نسبت تهذیب اجتماعی با انسان اجتماعی؛ نقد کتاب (تهذیب اجتماعی ~ انسان اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۹۱
پرسش محوری این پژوهش، تحدید نسبت مفهومی مسأله «تهذیب اجتماعی» با «انسان اجتماعی» است تا از این رهگذر بتوان به یکی از مهمترین چالشهای امروز جامعه پیرامون چگونگی تعامل انسان در روابط اجتماعی پیچیده و جدید کنونی پرداخت. بدین ترتیب پس از معرفی کلی و چارچوب آراء کتاب «انسان اجتماعی» اثر «دارندرف» و اشاره کوتاهی درباره ابعاد شکلی آن، به مبانی مفهوم انسان اجتماعی نزد وی می پردازد. در این فراز، نشان خواهد داد که امکان فراتر رفتن از آنچه او به عنوان «واحد تحلیل مسأله» اندیشیده و ارائه تلّقی اجتماعی دقیق تری نیز، وجود دارد. اگرچه نزد «دارندرف»، دو مفهوم نقش اجتماعی و وضعیت اجتماعی، تشکیل دهنده انسان اجتماعی اند و از این طریق، دو واقعیت فرد و جامعه به یکدیگر مرتبط می شوند، اما از آنجا که موضوع ذهن وی، مسأله «تهذیب اجتماعی» نبوده است، تا بدینجا پیش نیامده که چگونه می توان مفهوم انسان اجتماعی را با تهذیب اجتماعی پیوند زد؟ «دارندرف» در تحلیل خود، برای دو مفهوم فرد و جامعه، هویّت مستقلی در نظر می گیرد و انسان اجتماعی نزد وی، فرد انسانی است که دارای نقش های اجتماعی گوناگونی است. از این رو انسان اجتماعی وی را باید «انسان در اجتماع» نامید، اما در تحلیلی دیگر، فرد مستقل از جامعه قابل تصور نیست بلکه هویّت حقیقی افراد، در جامعه و روابط اجتماعی شکل می گیرد. مقاله در ادامه از سه ویژگی مفهوم تهذیب اجتماعی یاد کرده و به پرسش جبر سازمانی می پردازد و در پایان، به ضرورت های پژوهشی در این باره و به خصوص مسأله نقشه جامع اخلاقی، تأکید ورزیده است.
۲۵۷.

مفهوم شناسی تطبیقی مساله اراده آزاد و اختیار در تعلیم و تربیت بر اساس الگوی «انسان مشکک»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختیار اراده انسان شناسی سطوح آگاهی انسان مشکک تعلیم و تربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۵ تعداد دانلود : ۲۱۲
بحث پیرامون مساله اراده و نقش آن در حیات بشر، قدمتی طولانی دارد. در حوزه تمدنی اسلام، ریشه های این بحث به نیمه اول قرن اولیه و تقابل اشاعره و معتزله باز می گردد. این مقاله که با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی به مفهوم شناسی تطبیقی مساله اراده و اختیار در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته است، تلاش می کند تا با تکیه بر الگوی «انسان مشکّک»، استنتاجی تازه در باب انسان شناسی و مسأله اراده داشته باشد. در این مدل تطبیقی که از متن قرآن، متون عرفانی و فلسفه صدرایی استنتاج شده است، انسان در عین آنکه یک «مفهوم متواطی» است، «موجودی مشکّک» است که مراتب بی نهایتی از وجود را مترتب است. از یک منظر می توان مراتب وجودی انسان را در چهار سطح مادی، مثالی، عقلی و الهی طبقه بندی نمود. از آنجا که در حکمت صدرایی، وجود، مساوق با علم و اراده است، اراده انسان نیز مشکّک است. هر مرتبه از وجود مشکّک انسان نسبت به مرتبه پیشین خود دارای اراده ای شدیدتر و بیشتر و نسبت به مرتبه بعدی، دارای اراده ای ضعیف تر است. اگر انسان موجودی مشکّک باشد و مراتب آگاهی و اختیار او نیز بر همین اساس، مشکّک و ذومراتب باشد، طبیعتا دیگر نمی توان از یک نظام و روش تعلیم و تربیت واحد برای پرورش همه این مراتب سخن گفت. هر لایه از آگاهی انسان و هر سطح از اراده او، نیازمند روش و نظام تربیتی خاص خود است.
۲۵۸.

تأثیر انسان شناسی برحکومت دینی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی حکومت دینی قوانین الهی حاکم مردم آیت الله جوادی آملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۶ تعداد دانلود : ۱۰۵
یکی از محورهای بنیاد دینی حکومت، مبانی آن است و نوع نگرش به این مبانی، حکومت ها را از هم متمایز می کند. انسان شناسی یکی از این مبانی است که در این نوشتار ضمن تبیین روش های مختلف انسان شناسی و ابعاد و مراتب وجودی انسان، به تأثیر آن بر هر یک از قوانین حکومت دینی، حاکمان این حکومت و مردم در حکومت مبتنی بر دین پرداخته خواهد شد. کانون تبیین های فوق، اندیشه های حکیم متأله معاصر، آیت الله جوادی آملی خواهد بود چرا که آن استاد کوشیده به مناسبت های گوناگون با واکاوی های مبانی حکومت دینی، تاثیر آن مبانی را بر این نوع از حکومت تبیین سازد. دستاورد نوشتار حاضر آن است که نوع نگاه و معرفت به ابعاد وجودی انسان تأثیر شگرفی در عناصر گوناگون حکومت دینی خواهد داشت.
۲۵۹.

بررسی و تحلیل قالیچه های طرح محرابی بلوچ از منظر انسان شناسی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی بلوچ قالیچه محراب هنر هویت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۶ تعداد دانلود : ۱۲۵
قالیچه ها، یکی از مهم ترین مؤلفه های هویتی و فرهنگی قوم بلوچ و از برجسته ترین ساحت های مستعد مطالعه و واجد بررسی و تحلیل در منظومه انسان شناسی و رویکرد انسان شناسی هنر می باشد. در این میان، معرفی قالیچه های محرابی(جانمازی، سجاده ای) ایشان به عنوان هویت هنری و مصداق های تصویری از نظام بافندگی و هم چنین شناخت و رسیدن به فهم و درک معنای فرهنگی طرح ها و نقش های قالیچه ها از منظر و دیدگاه آفریننده این نقوش و ارتباط آن ها با مؤلفه هایی چون فرهنگ، اساطیر، عقاید و باورها، آداب و رسوم که مقصد و منظور انسان شناسی هنر است، هدف این پژوهش است. چه این که محتوای قالیچه های بلوچ در سایه و با تکیه بر درک، اندیشه و باور بافندگان آن ها معنا و مفهوم می یابد. بر این مبنا پرسش اصلی این است که قالیچه های محرابی بلوچ از دیدگاه انسان شناسی هنر، دارای چه ویژگی ها و شاخص هایی هستند و چگونه می توان از گذار این دیدگاه و زمینه-های فرهنگی به فهم معنایی و زیبایی نقوش این قالیچه ها پی برد؟ برخی از یافته های پژوهش چنین است. این قالیچه ها در ساحت کارکردشناختی دارای ظرفیت کاربردی، نمادین و تزئینی است. در بُعد معناشناختی، بازنمایی نقوش با شیوه غیر شمایلی(البته بر مبنای ارجاع به گذشته و مصداق بیرونی) صورت گرفته و مفاهیم و نقوشی هم چون محراب(دروازه و درگاه بهشت)، درخت زندگی[مقدس](نماد جاودانگی و معاد) و طاووس، بر کیفیت هرچه بیش تر این بُعد، افزوده است. در وجه زیباشناختی نیز، بافنده با بهره گیری از سبک هندسی(انتزاعی و تجریدی) و آفرینش نقوش انتزاعی و تجریدی با رنگ های گرم، تند و تیره، تشخص و هویتی خاص به فضای قالیچه ها بخشیده است. این پژوهش از نوع کیفی و بنیادین و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
۲۶۰.

تحلیلی تاریخی بر عکاسی و انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی عکاسی انسان شناسانه عکاسی انسان گرا عکاسی قوم نگاری عکاسی مستند اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۲
عکاسی از زمان پیدایش اش در اواسط قرن نوزدهم، بسیار مورد توجه شاخه های نوین دانش قرار گرفت و بازویی توانمند شد در توسعه و پیشبرد اهداف گوناگون علمی. انسان شناسان و قوم نگاران از عکس ها برای کشف، ضبط و مطالعه ی جوامع گوناگون بهره بردند و عملاً عکاسی جزئی تفکیک ناپذیر در مسیر مطالعات و پژوهش ها شد و بسیار بعدتر در حدود دهه سوم قرن بیستم، انواع شاخه های عکاسی اجتماعی (همچون عکاسی مستند اجتماعی) از دلِ این عکس های مساحی، زمین نگاری، قوم شناختی و انسان شناسانه به وجود آمد. سوال اما این جاست که انسان شناسی، تا چه میزان بر ویژگی های ذاتی رسانه ی عکاسی (ضبط و ثبت عینی ومستقیم) پایبند ماند؟ پاسخ به این پرسش از آن رو پر اهمیت به نظر می رسد که به برخی از نتایج استفاده ی هدفمند از چنین عکس هایی در حوزه های شرق شناسی و استعماریِ جوامع غربی نظری افکنیم. بدین منظور و برای رسیدن به پاسخ دقیق تر، در تحقیق حاضر به روش تحلیل تاریخی، به تعریف و مطالعه ی انواع عکس های انسان شناسانه، انسان گرایانه و قوم نگارانه خواهیم پرداخت و به شکلی انتقادی آن را در بستر مطالعات اجتماعی تاریخی تحلیل می کنیم. به این نتیجه می رسیم که برداشت های مختلف از عکس ها عموماً و بیشتر حاصل منافع مشخص و معلومی است که انسان شناسان غربی در پی آن بوده اند؛ درحالی که در عکس های قوم نگارانه که مستلزم تعامل و روابط با افراد بر اساس اعتماد متقابل و تجربه ی احساسی و عقلانی محیط است، آشنایی با هویت فرهنگی، تعاملات عمیق انسانی و حضور و تشخیص حواس در ثبت عکس، به لحاظ ثبت استنادی انسانی، فرهنگی و تاریخی، ویژگی های نمایه ای عکاسی را عمیق تر و دقیق تر عرضه می کنند.