مطالب مرتبط با کلیدواژه

منسیوس


۱.

بررسی تطبیقی دولت اخلاقی در فلسفه سیاسی منسیوس و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منسیوس فلسفه سیاسی فارابی رابطه اخلاق و سیاست دولت اخلاقی دولت خیرخواه و خادم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۱۰
منسیوس (Mencius) و فارابی نمایندگان برجسته دو سنت فکری مهم شرقی یعنی فلسفه کنفوسیوسی- چینی و فلسفه اسلامی-ایرانی هستند که تأملات اساسی درباره ماهیت و کار ویژه های دولت و چگونگی اخلاقی کردن کارآمد آن داشته اند و می توانند نقاط ضعف یکدیگر را پوشش دهند و الگویی امروزی با ارجاع به سنت تمام شرقی پدید آورند. سؤال اساسی مقاله نحوه نگرش این دو فیلسوف سیاسی نسبت به همجوشی های اخلاق و سیاست در ساحت دولت و چگونگی ترسیم دولت اخلاقی است. فرضیه مبتنی بر مفصل بندی اخلاق و سیاست در مفاهیم مدینه فاضله، سعادت، مشروعیت و عدالت و تکوین دولت اخلاقی از منظر منسیوس و فارابی و شباهت عمده آنان در رویکرد کلی است که بر پایه روش  بررسی تطبیقی دارای اشتراکات فراوان و افتراقات قابل ذکر و نقاط قوت و ضعف هستند. دولت، خیر ضروری، پیوستگی و یگانگی اخلاق و سیاست، دولت ابزاری و حداکثری/تأمین اجتماعی جامع/تأمین امنیت-رفاه-فضیلت، دولت حکیم-شهریار، ارتباط میان دیانت، سیاست, معنویت و اخلاق، سعادت امری چندجانبه و چندبعدی/دست یابی به سعادت امری نسبی، مشروعیت دوپایه آسمانی زمینی، اعتدال و حد وسط/مخالفت با اغلب و غیراخلاقی بودن آن/و عدالت جامع اشتراکات این دو است. برقراری تعادل میان رویکرد نخبه گرایانه و توده گرایانه از سوی منسیوس،صراحت بیشتر بر ابزاری بودن دولت/ و لحاظ حق انقلاب، تأکید بیشتر بر وظایف دولت/دولت خیرخواه و خادم، توصیف تجربی-عقلانی-جزئی، سعادت جامع میان فطرت و اراده، نقش مردم فراتر از نظریه فارابی/صدای مردم صدای خدا، و تأکید بیشتر بر عدالت سیاسی از تفاوت های منسیوس با فارابی در عرصه دولت اخلاقی می توان برشمرد.
۲.

انسان شناسی منسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی منسیوس طبیعت ذهن جسم شانگ تی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱ تعداد دانلود : ۴۸
این مقاله به بررسی تحلیلی انسان شناسی منسیوس، یکی از بزرگترین فرزانگان چین باستان و تاثیرگذار بسیارمهم بر حیات فکری و عملی مردم سرزمین خاور دور، پرداخته است. مضمون مرکزی فلسفه منسیوس برداشت او از طبیعت انسان است. پرسش از طبیعت واقعی انسان برای منسیوس پرسشی راستین و اساسی است که در ساختار وجودی او باید به آن پاسخ یافت. شناخت طبیعت انسان از یک سو از فهم او از خدا/تین گرفته شده و از سوی دیگر از ایده انسان کامل وی. او طبیعت آدمی را نیکو دانسته و ابعاد تشکیل دهنده وجود انسان را در سه عنصر ذکر می کند: 1-جسم انسان، که فی نفسه بد نیست، اما باید تحت کنترل ذهن آگاه قرار گیرد؛ 2- ذهن (قلب)، که انسان به واسطه آن می تواند انسانی رفتار کند. راه رسیدن به ذهن کامل توسعه دادن و پرورش آن از راه تفکر است. 3- طبیعت انسان، جنبه ای از وجود انسان، که پدیدآورنده انسانیت است. توسط ذهن کامل ظاهر می شود و تجلی می یابد و جسم حامل آن است؛ ولی هرگز با ذهن و جسم یکی نیست. طبیعت انسان حقیقتی محض است، که هر انسانی حتی شرور هم آن را دارد؛ خوبی صرف است به خاطر این که عناصر بد در آن وجود ندارد. این جنبه است که باید کشف و پرورش یابد.
۳.

تربیت اخلاقی و خودشکوفایی در اندیشه منسیوس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تربیت اخلاقی خودشکوفایی سرآغازهای چهارگانه منسیوس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۰
مقاله حاضر به بررسیِ تحلیلیِ تربیت اخلاقی و خودشکوفایی در اندیشه منسیوس، به عنوان یکی از بزرگ ترین فرزانگان چین باستان و از مهم ترین شارحان آیین کنفوسیوس، پرداخته است. اندیشه های منیسوس عمدتاً بر محور شناخت انسان استوار است و افزون بر شناخت طبیعت، توانایی ها و استعدادهای انسان، راه شکوفاسازی آنها جهت تبدیل به فرزانه کامل را می نمایاند. منسیوس طبیعت آدمی را نیک دانسته و اعتقاد دارد که آنچه انسانیتِ انسان در گرو رشد و شکوفایی آن است، چهار احساسِ موسوم به «سرآغاز های چهارگانه » است که به منظور تبدیل انسان اخلاقیِ بالقوه به انسان بالفعل، باید شناخته و شکوفا گردند؛ این چهار سرآغاز عبارت اند از: الف). احساس ترحم که سرآغاز نیک خواهی است؛ ب). احساس شرم و حیا که سرآغاز وظیفه شناسی است؛ ج). احساس فروتنی و نزاکت که سرآغاز التزام به سنّت های آئینی است؛ و د). قوه تشخیص صواب و خطا که سرآغاز خرد است. هر انسانی این چهار بذر وجودی را به سانِ چهار عضو بدن با خود دارد و هر که به انکار آنها اقدام کند، مانند آن است که خود را به دست خویش فلج نماید. اما در مقابل، اگر انسان بتواند این چهار نطفه وجودی را تماماً در خویشتن پرورده و شکوفا سازد، به کمال و فرزانگی دست می یابد. این سرآغازها نه آموختنی و اکتسابی، بلکه به مثابه موهبت هایی هستند که آنها را آسمان (تیآن) در نهاد انسان قرار داده است تا فصل انسان نسبت به سایر موجودات باشند.