مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۸۱.
۲۸۲.
۲۸۳.
۲۸۴.
۲۸۵.
۲۸۶.
۲۸۷.
۲۸۸.
۲۸۹.
۲۹۰.
۲۹۱.
۲۹۲.
۲۹۳.
۲۹۴.
۲۹۵.
۲۹۶.
۲۹۷.
۲۹۸.
۲۹۹.
۳۰۰.
انسان شناسی
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه اوشو، انسان حیوان ناقصی است که به تنظیم و برنامه ریزی زندگی خویش می پردازد. اوشو تفاوت اصلی انسان و حیوان را در توانایی برنامه ریزی و عدم توانایی برنامه ریزی زندگی و بروز احساسات و هیجانات خلاصه می کند. انسان در تعیین سرنوشت خود محور واصل است و اوست که آینده خود را رقم می زند. او در درون خود دارای سرشتی کمال خواه و سعادت طلب است که با قدرت تامه خود بهشت (لذت جویی) یا جهنم (سرکوب جنسیت و مبارزه با هواهای نفسانی) را انتخاب می کند. این در حالی است که این اندیشه از لحاظ ناسازگاری درونی دچار بحران تناقض در گفتار است؛ ضمن اینکه مبانی این اندیشه از عقلانیت معتبری برخوردار نیست. از لحاظ ناسازگاری بیرونی نیز، انسان دارای دو بُعد روحانی و جسمانی است که بُعد روحانی، اصل و نگهدارنده بُعد جسمانی که تنها یک ابزار است، می باشد و بقاء انسان تنها به بُعد روحانی اوست.
بررسی آراء حکیم ترمذی در کتاب الفروق الصغیر فی منع الترادف با استناد به آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۶
203 - 222
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی آثار مکتوب و مدون فرهنگ غنی اسلامی ایرانی با محوریت آراء و افکار ادبی حکیم ترمذی در کتاب «الفروق الصغیر فی منع الترادف» با استناد به آیات قرآن کریم پرداخته است. امروز در سراسر سرزمین اسلامی و به خصوص ایران، تلاش های مهم و گران سنگی در جهت احیاء و تصحیح و تحقیق این میراث گران بها، صورت گرفته است. این مقاله علاوه بر بررسی و شناخت ابعاد مختلف کتاب «الفروق الصغیر فی منع الترادف» حکیم ترمذی ، به آشنایی بیش تر و بهتر شخصیت ادبی برجستهو میراث کهن وی که میراث غنی ادبی، علمی، عرفانی، انتقادی و اجتماعی است، به محافل علمی و پژوهشی پرداخته است. از دیگر هدف در این نوشته، تلاش به منظور شناخت شیوه های سلوک معنوی در این اثر که وی با نگاه اصلاحی و انتقادی آن ها را دنبال می کند است. روش مورد نظر در این مقاله روشی پژوهشی و تحلیلی با استناد به منابع معتبر و غنی علمی به ویژه با استناد به آیات قرآن کریم است. به نظر می رسد بررسی ودقت نظر در آراء و دیدگاه های ارزشمند حکیم ترمذی در این اثر، دستاورد و نتیجه ای سازنده برای اصلاح جوامع بشری به ویژه اسلامی در پی خواهد داشت.
نقد دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی براساس مبانی انسان شناسی آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ماکیاولی فیلسوفی است قدرت گرا که نظریات اخلاقی خود را در قالب نظریات سیاسی خویش مطرح نموده و متناسب با مبانی فکری خود، در باب معیار فعل اخلاقی نظراتی ارائه کرده است. به باور ماکیاولی معیار فعل اخلاقی رسانندگی انسان به هدف و غایت اصلی زندگی است. وی غایت اصلی زندگی را قدرتمندی انسان می دانست و افعال آدمی را در صورتی اخلاقی می شمرد که فرد را برای رسیدن به قدرت مادی توانمند سازد. از منظر وی «قدرت» ارزش ذاتی دارد و برای رسیدن به آن، انسان مجاز است از هر روشی استفاده کند. درواقع از منظر او ملاک اخلاقی بودن یا نبودن یک فعل (نظیر دروغ گویی) رسانندگی انسان به کمال یعنی قدرت است. او معتقد بود: هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به هدف والا (قدرتمندی انسان)، از هر نوع رفتاری می توان استفاده کرد. آیت الله مصباح یزدی معتقد است: برای تعیین ملاک خوبی و بدی افعال انسان، ابتدا باید به شناخت صحیحی از انسان، ابعاد وجودی او، سعادت و شقاوت وی، کمال و هدف نهایی او دست یافت تا بتوان در گام بعد معیار صحیح ارزشمندی افعال اخلاقی انسان را تعیین کرد. ایشان معتقد است: رسیدن به قدرت محدود مادی نمی تواند معیار خوبی برای رساندن انسان به حیات ابدی معنوی و اخلاقیات باشد. در این مقاله دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی به شیوه توصیفی تحلیلی تبیین شده و براساس مبانی انسان شناسانه آیت الله مصباح یزدی ارزیابی گردیده است.
نقد مبانی انسان شناختی نظریه عقلانی- هیجانی آلبرت الیس با نگرش به منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
147-166
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مبانی انسان شناختی نظریه عقلانی هیجانی آلبرت الیس و نقد آن با نگرش به منابع اسلامی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است که مطابق آن ابتدا با مرور منابع موجود، مبانی انسان شناختی نظریه الیس شناسایی و سپس از منظر روان شناختی، فلسفی و قرآنی نقد و بررسی گردید. یافته ها نشان می دهند از نظر الیس انسان موجودی مادی، فانی، شناختی و فردگراست که به صرف انسان بودن ارزشمند است و انحراف از تفکرات منطقی علت نابهنجاری است. هدف و غایت زندگی انسان کسب لذات بلندمدت مادی و این جهانی است، در حالی که از نظر اسلام، انسان موجودی دوساحتی و ابدی است که در بطن اجتماع زندگی می کند و با خود، خدا، دیگران و طبیعت ارتباط دارد. از نظر اسلام انسان فطرتی الهی دارد که انحراف از آن زمینه ساز نابهنجاری است. انسان به علت اتصال وجودی با خدا و برخورداری از برخی مواهب الهی (مثل عقل، قلب و فطرت) کرامت ذاتی دارد و با حرکت در مسیر هدف نهایی خلقت (یعنی عبودیت و نیل به قرب الی الله) به کرامت اکتسابی خواهد رسید.
زمامداری و حکمرانی مطلوب در منظومه فلسفی- سیاسی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه زمامداری ازجمله مشخصه های مهم اندیشه سیاسی ایرانی در سده های میانه است که زمامدار آرمانی در مرکز ثقل آن قرار می گیرد. منظومه فلسفی سیاسی ابن سینا به عنوان یکی از متفکران بزرگ جهان اسلام از مباحث الهیاتی اش تأثیر پذیرفته است. پرسش اساسی اینکه زمامدار آرمانی و حکمرانی مطلوب در آرای فلسفی و سیاسی ابن سینا چگونه است؟ یافته های تحقیق نشان می دهد نبی به عنوان زمامدار مطلوب به دلیل اتصال به عقل فعال شایسته هدایت و رهبری جامعه به سوی سعادت این جهانی و رستگاری آن جهانی است. ابن سینا در اثبات شایستگی پیامبر برای رهبری مدینه از مسئله وحی بهره می گیرد؛ به این معنا که قوه عقلیه نبی به واسطه برخورداری از پرتو نورانی عقل فعال به مرتبه عقل قدسی دست یافته و پدیده وحی را تحقق می بخشد. ازاین رو پیامبر به عنوان زمامدار آرمانی دو وظیفه مهم نیز دارد: تأمین نظم از طریق استقرار نظام سیاسی؛ و تنظیم و ساماندهی امور معنوی اتباع از طریق ابزارهای فلسفی و عالم مغیبات. پژوهش حاضر براساس روش گردآوری داده های کیفی به شیوه اسنادی و همچنین روش تجزیه و تحلیل داده ها با رویکرد تفسیری تفهمی انجام پذیرفته است. همچنین در تحقیق حاضر با توجه به شناخت حکمرانی خوب در آرای فلسفی سیاسی ابن سینا، می توان امکان بومی سازی و بهره مندی آن را براساس آموزه های دینی و تطابق آن با ادله برون دینی (عقل) در نظام اسلامی فراهم ساخت. به عبارت دیگر، اساس نظریات ابن سینا در مسئله زمامداری متأثر از موضع درون دینی وی با هدف سعادت و رستگاری انسان در دو جهان به وجهی ایدئالی است.
نقد انسان شناختی دلالت های سیاست گذارانه نظریه «کنش ارتباطی» هابرماس براساس الگوی دینی «ارتباطات درون فردی»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
119-138
حوزه های تخصصی:
یورگن هابرماس از آخرین بازماندگان مکتب فرانکفورت است که اندیشه هایش در حوزه علوم اجتماعی شهرت جهانی دارد. این نوشتار با کمک روش توصیفی تحلیلی و نیز «تحلیل انتقادی» نظریه فرهنگی هابرماس، امکان سیاست گذاری براساس آن و نیز دلالت های سیاست گذارانه آن را در قالب سه پرسش توضیح داده و در ادامه، این دلالت ها را در قالب دو پرسش به چالش کشیده است. این نوشتار از دو منظر نقد شده است: اول. علوم فرهنگ شناختی و سیاست گذاری و دوم. موضع دینی با تأکید بر قرآن و حدیث و رهیافت ارتباط درون فردی به مثابه یکی از الگوهای ارتباطی برجسته در معارف قرآنی و حدیثی. این تحقیق نشان داده است که گرچه نظریه فرهنگی هابرماس در مرتبه مفهومی و تحلیلی در تولید سیاست های فرهنگی، تواناست، اما در مرتبه کارایی و اجرایی، این سیاست ها بسیار انتزاعی و دور از واقع هستند؛ زیرا ضمانت اجرایی ندارند و تحقق آنها دور از دسترس است. پیشنهاد این تحقیق اصلاح ارتباط اجتماعی انسان ها و حوزه عمومی براساس تصحیح ارتباط درون فردی و در حوزه خصوصی است و تصحیح این ارتباط نیز تنها در گرو ارتباط خالصانه با خداوند است.
روش شناسی مبانی انسان شناختی علامه طباطبائی و دلالت های اجتماعی آن
حوزه های تخصصی:
کنش های اجتماعی از جمله قانون گریزی یا قانون گرایی در هر جامعه، برخاسته از انواع گوناگون انسان ها در آن جامعه است. تدبیر جامعه مسلماً نیازمند تحلیل و شناسایی انواع انسان و دلالت های اجتماعی آن است. این مقاله از میان مبانی معرفتی، مبنای انسان شناختی علامه طباطبائی را بررسی و در این تحقیق با روشی «اسنادی» نظریه ایشان را تحلیل نموده است. در این زمینه، به صورت «تحلیلی و توصیفی» آثار ایشان و نظر شارحان این نظریه به صورت دقیق واکاوی شده است. در این پژوهش با رویکردی روش شناسانه به شکلی بنیادین دلالت های اجتماعی انواع انسان وحشی (استخدام گر یک سویه) و اجتماعی (استخدام گر دوسویه) و متمدن (فطری) ارائه گردیده است. نتایج به دست آمده از این تحقیق نشان می دهد دلالت های اجتماعی انسان وحشی، زوال عدالت اجتماعی، زوال انتظام اجتماعی، ابزارگرایی، زوال عقلانیت، قانون گریزی و گسست اجتماعی؛ و دلالت های انسان اجتماعی بسط عقلانیت اجتماعی، قانون گرایی و همبستگی اجتماعی؛ و دلالت های انسان فطری عقل گرایی قدسی و وحدت گرایی توحیدی است.
عقلانیّت اخلاقی از منظر نواندیشی دینی معاصر: درآمدی انتقادی بر مبانیِ آراءِ اخلاقی تربیتیِ ابوالقاسم فنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
145 - 168
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های بنیادین اخلاقی به لحاظ تأثیر کلان در اتّخاذ رویکردهایِ اخلاقی تربیتی، اهمیّت بسزایی دارند. این دیدگاه ها، مسائل یا موضوعاتِ بحثِ فلسفه اخلاق اند و به دلیل اهمیّت و تأثیرگذاری فراگیر رویکردهایِ اخلاقی تربیتی، توجّه به آنها ضروری است. اما رویکردهای مطرح در فلسفه اخلاق نیز مبتنی بر دیدگاه های هستی شناسانه و معرفت شناسانه اند و همین دیدگاه ها، منشاء دیگر منظرهای شناختی و علمی مانند انسان شناسی، دین شناسی، زیبایی شناسی و ... تلقّی می شوند. این جُستار عهده دارِ بحث ازین مبانی در آراء ابوالقاسم فنایی به عنوان یکی از متفکّران دینی معاصرست که اصلی ترین ممیّز آن قائل بودن به «عقلانیّتِ اخلاق» است. دراین مقاله، با استفاده از روشِ تحلیلِ مفهومی به تحلیلِ دقیقِ آثار متقدّم وی، مبانیِ هستی شناسانه، معرفت شناسانه و انسان شناسیِ مطرح در این آثار موردبحث قرار گرفته است. هم چنین به مشخِصه هایِ مبانیِ بنیادین این رویکردِ فکری و لوازمِ و بایسته های ممکن آن در حوزه اخلاقی تربیتی پرداخته شده است. دراین نوشته روشن ساختیم «عقلانیّت اخلاقی» موردنظر در اینجا در مباحثِ توجیه و اثبات ضرورتاً نیازمندِ ایضاحِ بیش تری است. هرچند «عقلانیّت اخلاقی» وجود یک موقعیّت و جایگاهِ معرفت شناسانه ایده آل و خطاناپذیر را به رسمیّت می شناسد، اما نسبت به تکثّری از احکام و داوری های اخلاقی فاعل محورِ انسانی روی گشاده نشان می دهد. هم چنین منحصر نبودنِ عقلانیّت به عقلانیّت استدلالی در «عقلانیّت اخلاقی»، نقطه قوّتِ برجسته ای درخصوصِ 1. تعدیلِ و پذیرشِ لوازم و ایجاب هایِ سازگارِ سایرِ دیدگاه های اخلاقی و 2. رویکردِ تعین کننده ای در طراحی و ایجادِ نظام های اخلاقی تربیتی ایده آل خواهدبود.
بنیان های انسان شناختی سیاست خارجی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
87 - 117
حوزه های تخصصی:
انسان پایه و زمینه و اساس نظریه های علوم انسانی و اجتماعی است. به همین ترتیب با وضوح بیشتری می توان توجه به انسان و ماهیت او را بن مایه نظریه های سیاست خارجی و روابط بین الملل دانست. با وجود غفلت از انسان و جایگاه او در بخش مهمی از عصر سیطره نظریه های ساختارگرایی، با احیای حوزه مطالعاتی تحلیل سیاست خارجی بار دیگر اهمیت پرداختن به انسان در نظر یه های سیاست خارجی و روابط بین الملل موردتوجه قرار گرفت. در آثار مهم این حوزه می توان توجه به ابعاد و وجوه مختلف انسان را دید. در اندیشه امام خمینی انسان جایگاه کانونی و محوری دارد. به نظر می رسد انسان و ماهیت او، بن مایه بسیاری از افکار و اندیشه های او و به شکل خاص در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل را شکل می دهد و هدف این پژوهش تحلیلی از این منظر به دیدگاه ایشان در سیاست خارجی است. برخلاف نظریه های سیاست خارجی و روابط بین الملل که می خواهند دیدگاه ایشان در سیاست خارجی را از منظر قالب های نظری خویش تحلیل کنند. با این وصف سؤال اصلی پژوهش این است که با تکیه بر چه مفهوم انسان شناختی می توان به اندیشه امام در سیاست خارجی پی برد؟ به نظر می رسد در اندیشه ایشان فطرت و احتجاب فطرت دو مقوله بنیادی در فهم ایشان از انسان و ماهیت جوامع و نظام بین الملل است. از این زاویه ایشان به عنوان یک متفکر صدرایی یک سطح تحلیل خرد و انسان شناختی را اتخاذ و با ادامه این روند و تزریق و تسرّی آن به سطح جامعه شناختی به بحث در باب انواع جوامع، ماهیت جوامع و نظم حاکم بر نظام بین الملل می پردازد.
مقایسه تطبیقی زمینه های فلسفی دو داستان «حی بن یقظان» و «رابینسون کروزو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
674 - 694
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مقایسه زمینه های فلسفی موجود در داستان حی بن یقظان و رابینسون کروزو می باشد. روش پژوهش بصورت توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از شیوه تحلیل محتوا همراه با رویکرد استقرایی است. در بررسی داستان ها، جمله بعنوان واحد تحلیل در نظر گرفته شد. در این راستا، جمله های همسو با نظام مقوله بندی مشخص و در فهرست وارسی ثبت شدند. مقوله های اصلی شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی تعیین شدند. زیر مقوله ها در ذیل مقوله های اصلی با رویکردهای فکری و فلسفی مفهوم پردازی شدند. یافته های حاصل از پژوهش، وجوه اشتراک و افتراق در زمینه های فلسفی دو داستان را نشان می دهد. مهم ترین وجه اشتراک دو داستان در آگاهی رساندن و بیداری انسان از میزان قدرت و توانایی درونی خود در دستیابی به اهداف مادی و معنوی، حتی در صورت وجود مشکلات بسیار بر سر راه و در شرایط بحران است. مهمترین وجه افتراق دو داستان در بعد هستی شناسی قابل شناسایی است. در حالی که هدف غایی در داستان حی بن یقظان به شناخت خداوند واحد منتهی می گردد؛ اما در داستان رابینسون کروزو، خداوند هدف غایی نیست و هدف غایی در سطح زندگی مادی باقی می ماند. از اینرو زمینه های فلسفی در ارتباط با شناخت، انسان و ارزش ها در سایه هدف غایی یاد شده در دو داستان شکل می گیرد.
انسان شناسی اپیکوری و رواقی: مروری بر نگرش های انسان شناختی در عصر هلنیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
95 - 112
حوزه های تخصصی:
هلنسیم دوره ای غریب از تاریخ فلسفه، میان دو عصر قریب باستان و قرون وسطاست. این دوره در برگیرنده اندیشه های مهمی چون اپیکوریسم، رواقی گری و فلسفه نوافلاطونی بوده و آثار قابل توجهی بر سده های بعدی داشته است. پژوهش حاضر با تکیه بر کتب و منابع موجود در حوزه فلسفه هلنیستی، انسان شناسی دو مکتب اپیکوریان و رواقیون را مرور می کند و سعی دارد از این رهگذر، بخشی از تاریخ انسان شناسی را نقد کند. نتایج این مقاله نشان داد که آموزه های یونان باستان در لایه های زیرین فلسفه یونانی مآبی (هلنیسم) رسوخ کرده، اما فیلسوفان هلنیستی صرفاً مقلد نبوده اند و نوآوری های چشمگیری نیز داشته اند. اپیکور با تکیه بر ابزار حس و نگرش مادی اتمی به جهان، انسان را موجودی متشکل از مجموعه اتم ها می داند و به این دلیل زندگی پس از مرگ را انکار می کند. او با احترام به فضایل اخلاقی و دفاع از مسئولیت، انسان را آزاد از جبر فرض می کند و سعادت او را در لذت و رهایی از رنج می داند. در مقابل، رواقیون نیز با افزودن عنصر «اذعان» به دریافت های حسی، ملاک اعتبار شناخت را دگرگون ساخته اند و با نگرشی مادی، صورت گرا بوده اند. ایشان هویت انسان را در صورت یا پنئوما دانسته اند. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی پس از ارائه گزارشی از چارچوب های معرفت شناختی و جهان شناختی، درباره چهار سرفصل «هویت انسان»، «تعین گرایی و آزادی»، «رابطه انسان با خدا و زندگی پس از مرگ» و «سعادت انسان»، در فلسفه اپیکوری و رواقی بحث شده است.
پیامدهای سیاسیِ فهم عین القضات همدانی از مقوله «جبر و اختیار»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
51 - 76
حوزه های تخصصی:
بحث از «جبر و اختیار» و دلالت های معرفتی آن، همواره یکی از مباحث موردِ مناقشه در تاریخ اندیشه ایران و اسلام بوده است. در این میان، عمده پژوهش های موجود، بر غلبه اندیشه تقدیر گرا در تاریخ تفکر سیاسی و عرفانی ایران تأکید داشته اند. عین القضات همدانی یکی از برجسته ترین متفکران سنت عرفانی در دوران میانه اسلام و نیز از جسورترین منتقدان حکومت سلجوقی است که به موضوع جبر و اختیار توجه داشته است. یکی از بنیان های مهم معرفتی که می توان با اتکاء به آن اندیشه سیاسی متفکران را بررسی کرد، درک هر اندیشمند از مقوله جبر و اختیار به عنوان وجه مهمی از انسان شناسی است؛ از این رو در پژوهش حاضر تلاش شده در چهارچوب رهیافت دلالتی، انسان شناسیِ عین القضات همدانی با هدف فهم دلالت های سیاسیِ درک وی از مقوله جبر و اختیار مورد واکاوی قرار گیرد. پرسش اصلی پژوهش این است که پیامدهای سیاسی فهم عین القضات همدانی از مقوله جبر و اختیار کدام اند؟ یافته ها حاکی از آن است که عین القضات پس از تعیین خصلت جبری برای عالم الهیّت و تفکیک ماهیتیِ عالم آدمیّت از آن؛ با تأکید بر ذاتی بودن اختیار در وجود آدمی، دیدگاه غالب و فضای تک اندیش و جبرگرای زمانه اش را مورد نقد و نکوهش قرار داده است. یافته های پژوهش، درعین حال، می توانند نمونه نقضی باشند بر روایت هایی که کلیّت تاریخ تفکر و فرهنگ سیاسی ایران را باورمند به تقدیرگرایی ارزیابی کرده اند.
مسأله دال در نشانه شناسی فرهنگی: نکاتی در خصوص تعریف "دال" در نظریه های نمادین در انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظریه های معناشناختی بیان می شود که نماد ترکیبی از سه عنصر دال، مدلول و دلالت است. معمولاً کلمه نماد "برای هر شیء، عمل، رویداد، کیفیت یا رابطه ای که به عنوان وسیله ای برای یک مفهوم عمل می کند استفاده می شود. به طور کلی، دال در اکثر نظریه ها عنصری خنثی از نشانه ها یا نمادها است و گویی اعضای جامعه، تصویر مشترک و مشابهی از آن دارند. بیشتر متفکران در مورد جنبه های دال برای مردم و چگونگی درک آن ها بحثی نکرده اند. این مشکل به ویژه در نمادهای مقدس دیده می شود، زیرا نحوه درک و شکل گیری دال به بافت اجتماعی و روانی مؤمنان بستگی دارد. این موضوع را می توان به عنوان «مسئله دال» بیان کرد. در این مقاله بر اساس کار میدانی خود در میان شیعیان در لاکنو در هند توضیح می دهم که چگونه این پیش فرض نظریه نمادها کار نمی کند. تعزیه یا ضریح از نمادهای مقدس مرکزی و مهم در این جامعه هستند. آنها نه تنها ایده ثابت، مشترک یا خنثی برای دال ها در این نمادها ندارند، بلکه در دیدگاه باورمندانشان دارای اشکال متعدد (دال) هستند که معمولاً تغییرپذیر و ثابت هستند. این جنبه از دال تأثیرات عمیقی بر معنای چندگانه (دلالتها) دارد که نمادهای مقدس آنها را منتقل می کنند. بر این اساس، در نظریه انسان شناسی نمادنی در مورد نماد باید در نظر گرفت که دال در قالب های متکثر و متغیر خود عاملی مثبت و فعال در تولید معنا یا معانی است و نحوه درک و تفسیر مردم از نماد مقدس، اولاً به ادراک حسی و جسمی آنها بستگی دارد.
انسان شناسی عرفانی در صحیفه سجادیه و تأثیر آن بر عارفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی یکی از مهم ترین ابعاد شناخت یک مکتب به شمار میرود. در اسلام، انسان شناسی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. آیات متعددی در قرآن به شناخت انسان اختصاص یافته است. ادعیه و احادیث مأثوره به تبعیت از قرآن حاوی مطالب مهم انسانشناسی است. از آن جمله در صحیفه سجادیه مطالب و مباحثی درباره آفرینش انسان، مراتب وجودی، اوصاف، قابلیت ها و نقاط ضعف طبیعت او بیان شده است. عارفان نیز در آثار خود به مباحث مربوط به انسان شناسی پرداخت ه اند. با بررسی اندیشه های عارفان در این باب تأثیرپذیری اهل عرفان و تصوف از صحیفه سجادیه محتمل به نظر می رسد.
مقایسه انسان شناسی در اندیشه عزیزالدین نسفی با حکمت ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی، یکی از مسائل اساسی در عرصه معارف بشری است. که مکاتب مختلف از زاویه های گوناگون به آن پرداخته اند. هدف این مقاله، که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای انجام می پذیرد آن است؛ که بهمقایسه آراء و اندیشه های عزیزالدین نسفی با زرتشت دراین مسأله بپردازد. در فرآیند تحقیق با مراجعه و اتکا بر آثار نسفی و زرتشت به این مسأله دست یافته ایمکه دو طرف مقایسه در مسائلی مانند پذیرش اینکه انسان موجودی مخلوق خداست دارای ابعادی وجودی مانند جان و روان و خرد و بعد فیزیکی است. آدمی موجودی است برخوردار از نیروی اراده و اختیار، خیر و یا شر نیزبه گزینش او باز می گردد و اینکه علم و عمل انسان است که سازنده حقیقت اوست. دارای ظرفیت وجودی ویژه است که موجودات دیگر آز آن بی بهره اند و به دلیل همین ظرفیت وجودی است که نماینده و خلیفه الهی و یاور آفریدگار(به اصطلاح زرتشت) در جهان هستی می باشد. گل سر سبد خلقت و از همه برتر است و زمام اختیار و رهبری دیگر موجودات به وی سپرده شده است. از سویی دیگر به تفاوت هایی نیز دست یافته ایم که موجب تمایز دو نوع انسان شناسی می گردد مانند اینکه در اندیشه زرتشت، مسأله ای به نام فطرت مطرح نشده است اما در اندیشه نسفی این مسأله به خوبی نمود دارد. همچنین در این مسأله که معرفت آدمی نسبت به مبدأ هستی به چه میزان و چگونه میسر است؛آیا انسان می تواند نسبت به آفریننده، معرفت اکتناهی داشته باشد؟ نسفی به روشنی این نوع معرفت را نفی کرده است اما زرتشت ساکت است. در اندیشه وی چیزی به چشم نمی خورد. همچنین نسفی نگاهی شریعتمدارانه به حوزه رفتار آدمی دارد و پای بندی به شریعت را در مراحل سلوکی یک ضرورت می شمرد.
بازتاب کوچ در فیلم های قوم نگار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کوچ عشایر شیوه ای از زندگی می باشد که همواره مورد توجه فیلم سازان و انسان شناسان است. ثبت این نحوه از زیستن در تاریخ سینمای قوم نگار سابقه طولانی دارد.هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدفی کاربردی نحوه بازتاب کوچ عشایر در فیلم های قوم نگار را مورد مطالعه و واکاوی قرار داده است و در تلاش است ضمن شناسایی مولفه های شاخص کوچ، در پاسداشت این فرهنگ و شناسایی الگوهای فیلم قوم نگار برای فیلم سازان معاصر موثر باشد.روش شناسی تحقیق: بر اساس مطلعه موردی، با رویکرد تحلیلی تفسیری است. از این روی ضمن مرور ادبیات پژوهش، از مصاحبه عمیق از افراد مختلف بهره گرفته شده است. نمونه گیری به صورت غیرتصادفی، و از کارشناسان در حوزه هنر، جغرافیا، فرهنگ و مخاطبان فعال تلویزیون صورت گرفته است. موردهای مطالعاتی شامل فیلم های«علف1925»، «شقایق سوزان1341»، «قوم باد، گوسفندها باید زنده بمانند1976»، «تاراز1366» می باشد که به صورت هدفمند و از موارد مطلوب گزینش شده است.قلمروجغرافیایی پژوهش: مسیر صعب العبور و پرفراز و نشیب رشته کوه های زاگرس و رودخانه های پر از آب سرشاخه های مختلف کارون که از ناهموارترین و حادثه خیزترین راه ها در ییلاق و قشلاق بختیاری محسوب می شوند و شامل پنج ایل راه اصلی هستند که انشعابات فرعی و یورتگاهها عشایری را به ایل راه های اصلی تاراز، هزار چم، کوه سفید، دو آب، دزپارت و مناطق مختلفی متصل می کنند قلمرو جغرافیای پژوهش می باشد.یافته ها و بحث: امروزه علم و تکنولوژی در عوض آنکه به کمک این سنت بیاید باعث از بین بردن محیط زیست، مراتع، جاده ها و مسیر کوچ شده است. همچنین مشکلات معیشتی و فرهنگ شهرنشینی در عشایر رسوخ کرده و نسل جوان را بسوی جدا شدن از طایفه و دوری از انجام فرایند کوچ روی و کوچ نشینی ترغیب و تشویق می کنند.نتایج: نتیجه حاصله نشان از آن دارد فیلم سازان قو م نگار در پی ساخت اثری علمی، گزارشی محض یا هنری نبوده اند. فیلم ساز قوم نگار نیز در پی کشف معنا و درک زیبایی های درونی و بیرونی قومی است که به تصویر می کشد. فیلم های مورد مطالعه با چنین برداشتی ساخته شده است و هدفشان نمایش طریقه کوچ و نمایش زندگی عشایری مقاوم است که نمی گذارند سختی های طبیعت و زندگی از پایشان در آورد.
تبیین مؤلفه های انسان شناسی مساکن تاریخی منطقه هشت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: محور اصلی این پژوهش به روش ایجاد و پیشرفت معماری بر اساس کیفیت هایی که تحت تاثیر نور و رنگ رابطه با فضا و نحوه زندگی انسان را ارج می نهد، به جای استفاده از کمیت هایی مانند ابعاد و اندازه می پردازد. نور رنگارنگ طبیعی چگونه در بهبود عملکرد روان شناختی مسکن تأثیر دارد؟ چه راهی وجود دارد که به کاهش استرس افراد کمک شود؟ به نظر می رسد استفاده از شیشه های رنگارنگ در مساکن می تواند از نظر روانی و انسانی تأثیر مثبت بگذارد. همچنین استفاده از شیشه های رنگارنگ در محل سکونت، می توانند باعث کاهش استرس و اضطراب ناشی از محیط خارجی شوند.هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین مؤلفه های انسان شناسی مساکن بافت تاریخی با رویکردی تحلیلی در سه محله محدوده باروی تبریز؛ مقصودیه، سرخاب و ششگلان با مفاهیم ارزشمند انسان شناسی و روان شناسی نور و رنگ دوره دوم قاجار تبریز صورت گرفته است. روش شناسی تحقیق: پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. رویکرد پژوهش، رویکرد ترکیبی با استراتژی متوالی (کیفی – کمّی) است. داده های لازم با ابزار پرسشنامهء محقق ساخته، مشاهده و مصاحبه های نیمه ساخت یافته بدست آمد. جامعهء آماری پژوهش، منطقه 8 شهری تبریز بوده که 123 نفر ساکن داشتند و به صورت تمام شماری مورد پرسشگری قرار گرفتند. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش تحلیل عاملی صورت گرفت.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، خانه های تاریخی شهر تبریز می باشد.یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که، سطح نورگذر (72 درصد) تاج ارسی به ترتیب از بیشتر به کمتر با رنگ های قرمز (14درصد)، آبی (12درصد)، سبز (5/11درصد) و زرد (5/4 درصد)، از قسمت بالا به سمت پایین پوشیده شده است ولی همنشینی رنگ قرمز در کنار سایر رنگها تا حد زیادی اثرات این رنگ را متعادل کرده است. پیمایش ساکنان و متخصصان و یافته های تحلیل عامل تاییدی بدین ترتیب بوده است که هدف از سازماندهی فضاهایی مانند طنبی، سه دری، پنج دری و دودری در خانه های قاجاری تبریز و نیز عناصری چون ارسی و آیینه کاری ها به تبعیت از ویژگی های نور و رنگ ازقبیل هویت نمادین نور، معناداری، هیجان انگیزی، تداوم بصری، تنوع فضایی، چشم انداز و... بوده است. نتایج: در نتیجه ویژگی های مهم نور و رنگ به روش تحلیل عاملی در 6 عامل خوانایی با سهم 869/12، مطلوبیت 8/11، دلپذیری 4/11، روح و حالت 7/10، تطبیق و انعطاف پذیری 9/9 و تعامل 3/6 در فضاهای داخلی خانه های تاریخی مورد اکتشاف قرار گرفته و به صورت مدل پیشنهادی ارائه گردیدند.
مبانی انسان شناسی سبک زندگی زن مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به آنکه براساس عقاید، مبانی و ارزش های جوامع و فرهنگ های مختلف، اشکال متنوعی از سبک زندگی به وجود می آید. جامعه مدرن نیز پیرامون برخی مفاهیم بنیادین و ارزش های پیرامونی آن سبک خاصی از زندگی را شکل داده که بعضاً مغایر با اصول اسلامی است. یکی از راه های مواجهه مناسب با این پدیده، شناخت و اشراف نسبت به این مبانی و نحوه تأثیرگذاری آن بر زندگی روزمره زنان است که این پژوهش به این موضوع پرداخته است. روش به کارگرفته شده در این تحقیق تحلیلی منطقی است، که اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و از طریق فیش برداری، جمع آوری شده است، و با استفاده از دلالت های عقلی به اثبات فلسفی این امر پرداخته شده که سبک زندگی زنان مدرن که با محوریت سلیقه شخصی و مصرف نمایشی و شاخصه هایی چون آندروژنی (دوجنسیتی) بودن و سیالیت است، چه ارتباطی با نوع نگاه تمدن غرب به انسان و جنس زن دارد. در نهایت مشخص شد که تمامی این موارد براساس سه مبنای اومانیست، تطورگرایی و انسان شناسی فرهنگی قابل تحلیل و فهم است. چنانچه اعتقاد به اومانیسم، منجر به شکل گیری سبک زندگی ای مبتنی بر مصرف نمایشی شده، و انسان شناسی فرهنگی بازتابندگی و انتخاب های مبتنی بر سلیقه شخصی را شکل می دهد و تطورگرایی موجب گسترش پدیده مدگرایی و همچنین برتری یافتن نقش ها و شاخصه های مردانه خواهد شد. در نتیجه زنان به دنبال انکار و سرکوب ویژگی های فطری شان خواهان شبیه شدن به مردان هستند.
تبیین و نقد ماهیت انسان از دیدگاه اسکینر بر پایه فلسفۀ صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
23-30
حوزه های تخصصی:
هر نظریه پرداز حوزه علوم مرتبط با انسان، براساس رویکرد فلسفی و مبانی نظری خود، ناگزیر در مورد ماهیت انسان نظریه خاصی را مطرح کرده است. بی. اف. اسکینر، از روان شناسان رفتارگراست که بر روان شناسان دیگر، دانش روان شناسی، به ویژه مبحث یادگیری، تأثیر فراوانی داشته است. برداشت اسکینر از انسان، کاملاً مادی و بر پایه فیزیکالیسم است . او انسان را موجودی تک ساحتی و مادی می داند. رفتار انسان به عقیده اسکینر مبتنی بر انگیزه و امور درونی نیست؛ بلکه به وسیله نیروهای بیرونی و محیط تعیین می شود. اسکینر و طرفدارانش مفاهیمی مانند آزادی، اختیار و اراده را مفاهیمی غیرعلمی می دانند. در سوی دیگر، حکمت متعالیه به مثابه فلسفه ای پویا، مهم ترین و عالی ترین مکتب فلسفی در میان همه مکاتب فلسفی جهان است. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی / انتقادی، دیدگاه اسکینر در مورد ماهیت انسان و مبانی آن طرح، و با توجه به انسان شناسی حکمت متعالیه ارزیابی شده است؛ تا ضعف نگاه اسکینر به انسان، و تعالی دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه مشخص شود.
ارزش زیبایی شناختی سبک زندگی اسلامی از نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
75-84
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر پاسخ به این سؤال است که چگونه زیبایی های سبک زندگی اسلامی با نگاه انسان شناختی صدرالمتألهین تبیین می شود؟ برای پاسخ، بعد از توضیح مفاهیم اصلی همچون سبک زندگی و زیبایی، عناصر زیبایی شناختی سبک زندگی در انسان شناسی بررسی گردید. سپس با توجه به اقسام زیبایی حسی، خیالی و عقلی، نسبت حس، خیال و عقل در سبک زندگی و انسان شناسی تبیین شد. در ادامه با روش توصیفی تحلیلی جایگاه انواع زیبایی های سبک زندگی در حیات بشر مشخص گردید. بر پایه بررسی های انجام شده این نتیجه به دست آمد که همواره سعادت حسی و خیالی افراد جامعه، منوط به ادراک صورت های ظاهری و تصویرسازی زیباست. بنابراین به سبب لزوم مدارا با دیگران در سبک زندگی اسلامی، آراستگی ظاهری و خیالی بخشی از وظیفه اجتماعی فرد نسبت به دیگران شمرده می شود. زیبایی های عقلی نیز همان مطلوب های فطرت سلیم انسانی هستند. حرکت در مسیر فطرت، روش وصول به مرتبه برتر انسانی یعنی مدرکات عالی عقل نظری است. با حصول چنین مرتبه ای سلامت روحی و معنوی انسان تضمین شده و در نتیجه زیبایی های عقلانی سبک زندگی که همان مطلوبات فطری انسان هستند، بروز و ظهور می یابند. این مرتبه از سبک زندگی، جامع همه زیبایی های مراتب پایین تر نیز هست.