مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
انسان شناسی
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 94
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی، شناخت انسان از ارکان مهم دستیابی به معرفت حقیقی به شمار می رود و به همین دلیل توجه به دیدگاه های انسان شناختی عرفا در تبیین مبانی و اصول بینش عرفانی آنان دارای اهمّیت بسیاری است. ما در این پژوهش، مولوی و ابن عربی را به عنوان نمایندگان سنّت اول و دوم عرفانی در نظرگرفته ایم؛ مولوی به عنوان عارف بزرگ سنّت اول که وسیع ترین مجال را برای طرح دیدگاه های این سنّت در حوزه انسان شناسی فراهم کرده است و محیی الدین ابن عربی به عنوان چهره برجسته سنّت دوم عرفانی که آرا و اندیشه های عرفانی وی، الهام بخش بسیاری از بزرگان عرفان و ادب اسلامی بوده است. مقاله حاضر، از طریق مقایسه و تطبیق دیدگاه های مولوی و ابن عربی درباره کلیّات مبانی انسان شناسی، بررسی مراتب انسان و تبیین ویژگی های انسان های کمال یافته، به این پرسش پاسخ می دهد که آیا نظام فکری و مبانی عرفانی این دو عارف پرآوازه، متفاوت از یکدیگر اند.
ابوریحان بیرونی؛ عوامل روی آوری به مردم شناسی دین
حوزه های تخصصی:
تجزیه و تحلیل مباحث انسان شناسی در چارچوب گفتمان ابوریحان، مهم ترین مسئله این مقاله را تشکیل می دهد. یکی از دانشمندان انسان شناسی، که بیش از هزار سال پیش توانسته این گفتمان را در زمانه خویش براساس مولفه های مردم شناسی توسعه دهد، بدون شک ابوریحان است، واکاوی و کنکاش در منابع ایشان و به دنبال آن ساختن یک چارچوب جدید بر مبنای مفاهیم و داده های ایشان می تواند کمک زیادی به این پژوهش در رسیدن به هدفش بکند. در این پژوهش که با روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا صورت گرفته است، ابوریحان بیرونی را دانشمندی با سبک و روش در علوم دریافته است، وی ضمن طبقه بندی علوم، سیستماتیک و نظام مند بوده است. ابوریحان به فهم و درک دقیقی از روش در علوم رسیده بود و هر علمی را بر اساس روش خودش انجام می داد. براین اساس، هدف مندی او باعث شکل گیری مبانی فکری و نظری ایشان شد. ابوریحان روح حقیقت جویی و ذهن خلاقی داشت به گونه ای که هر مطلبی را به سادگی نمی پذیرفت و نخست آن را مورد آزمایش داده و تا آن را در بوته امتحان قرار نمی داد به راحتی نمی پذیرفت. او هر علمی را با روش خودش می سنجید و نتایج حاصل از آن را بیان می کرد، او در علم مردم شناسی از روش مشاهده، مشارکت، عدم ارزش گذاری پیش داوری استفاده می کرد و هرچه را می دید بدون دخالت دادن عقاید خود، آن را بیان می کرد و اهمیت پژوهش حاضر سبک و روش ابوریحان بیرونی را در بحث انسان شناسی نمایان می کند.
انسان شناسی در آیینه قرآن
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
339 - 377
حوزه های تخصصی:
کلید انسان شناسی یکی از مباحث مهم هر مکتب و از جمله اسلام است. انسان شناسیِ مصطلح در غرب، با شناخت انسان در فرهنگ دینی متفاوت است. انسان شناسی در متون دینی به معنای خود شناسی است. انسان شناسی از جهت روش شناخت، چهار نوع است: تجربی، شهودی، فلسفی و دینی. مقاله حاضر برای شناخت انسان، روش دینی را برگزیده و با روش توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای به این سؤال پاسخ می دهد که انسان شناسی در آیینه قرآن چگونه است؟ یکی از ویژگی های اساسی روش دینی، جامعیت شناخت انسان است. همه ابعاد و ویژگی های انسان را در یک مقاله نمی توان معرفی کرد و این نوشتار به بررسی مهم ترین ارکان انسان شناسی از منظر قرآن پرداخته است. دستاوردهای نگارش کنونی این است که انسان، دو بُعدی آفریده شده و بُعد روحانی او از بُعد جسمانی اش مهم تر است و محدود کردن انسان به نیازهای مادی، ظلم به انسان است. مقام خلافت الهی، بارزترین مقام انسان است و جانشینی انسان از سوی خدا منحصر به حضرت آدم نیست. ستایش های خدا از انسان، ناظر به فطرت گرایی انسان و نکوهش های الهی درباره انسان و ناظر به طبیعت گرایی انسان است. کرامت انسان مربوط به خصوصیات ذاتی اوست. حق حیات از مهم ترین حقوق انسان است که دارای دو نوع مادی و معنوی است. نهایتاً زندگی انسان به دنیا محدود نمی شود و آخرت بازتاب زندگی دنیایی انسان است.
بررسی انسان شناختی حرم حضرت زینبیه (اصفهان) با تأکید بر وجه خواهرانه
منبع:
فرهنگ پژوهش بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳ ویژه علوم اجتماعی
187 - 215
حوزه های تخصصی:
نکوداشت اولیای الهی و زنده نگه داشتن نام و یاد ایشان پس از مرگ یکی از اموری است که انسان ها از روی فطرت و مسلمانان به دلیل توصیه اکید دینی به آن اهتمام ویژه دارند. با نگاهی به تاریخ اسلام درمی یابیم که قبور صلاح همواره موردتوجه خاص مردم بوده است و مسلمانان، اعم از شیعه و سنی به زیارت قبور نیکان و مفاخر روزگار توجه داشته اند و به این وسیله آنان را موردتکریم و بزرگداشت قرار داده اند. در این میان زنان به دلیل داشتن احساسات قوی تر و عواطف رقیق تری نیاز بیشترى به زیارت دارند و در مورد پدیده زیارت نسبت به مردان کنشگری متفاوتی را بازنمایی می کنند. یکی از ابعاد کنشگری زنانه در مورد پدیده زیارت تأکید بر وجه خواهرانگی زیارت است. در پژوهش حاضر جهت دستیابی به ابعاد خواهرانگی زیارت زنانه، حرم حضرت زینب صغرا سلام الله علیها خواهر علی ابن موسی الرضا علیه السلام به عنوان نشانگاه انتخاب شده است. پژوهشگر با استفاده از روش کیفی انسان شناختی و بهره گیری از فنون مشاهده مشارکتی، مصاحبه و بررسی اسناد و کتب داده های موردنیاز پژوهش را گردآوری نموده است. گزارش ها به صورت «عینی» و «تحلیلی» به بررسی احساسات زائران و تجارب آن ها و آداب ورسوم آن ها پرداخته و به عمق لایه های آشکار و پنهان اذهان مردم توجه شده است. پس ازآن معناکاوی و تفسیر در یازده محور، منابع کسب اطلاع عناصر محیطی، عناصر فرهنگی، بنیادهای فکری کنشگران، گونه های کنش، ویژگی های کنش، دلایل کنش ها، ارجاع دهی معنای کنش ها، آسیب های کنش، پیامدهای کنش، راهکارهای کنش مطلوب. انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که سه عامل محیطی، فرهنگی و بنیادهای فکری در پدیده زیارت زنانه با تأکید بر وجه خواهرانه بیشترین اهمیت را داشته اند.
روان کاوی، انسان شناسی و رویکرد فلسفی؛ رهیافت های نظری موثر در تکوین مفهوم اجتماعی جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
235 - 249
حوزه های تخصصی:
هدف:این پژوهش به هدف شناسایی و توصیف نخستین رویکردهای نظری در روند شکل گیری مفهوم جنسیت صورت گرفته است و نشان می دهد که تمایز مفهومی جنس و جنسیت مبتنی بر بستر اندیشه غرب در یک دوره 70 ساله شکل گرفته است.روش شناسی-پژوهش با منظر نظری دیرینه شناسی فوکو، روند شکل گیری و نخستین ظهوراتِ شکل گیری مفهوم جنسیت را تا بستر سازنده آن پیگیری می کند و نشان می دهد که برایند چه نیروها، نظریه ها و روابطی، مفهوم جنسیت را سازمان دهی کرده است. دیرینه شناسی بر محور مفهوم «امکان» است. به این معنا که پس از کشف نخستین ظهورات تاریخی یک پدیده در پی پاسخ به این سوال است که چگونه این ایده امکان ظهور یافته است؟یافته ها-بررسی توصیف و تحلیل اندیشه های فمینیستی، روانکاوی، فلسفی و دیدگاه های کنش پارسونز نشان می دهد، یافته های انسان شناسی و مفاهیم فرویدی نقطه کانونی در بحث های جنسیت بوده و بسان حلقه متصله ای سایر اندیشه ها در باب مسائل جنسیت را به هم وصل می کند. الگوی ساختار خویشاوندی در دیدگاه استروس و اصطلاح مبادله زنان به خوبی در ادبیات فمینیستی قبل و بعد از اوکلی نقش مهمی ایفا می کند. رویکردهای فلسفی دوبوار نیز اگر چه در سنت نظری هایدگری فهم می شود اما تاثیرپذیری از انسان شناسی در شکل گیری دیدگاه دوبوار نقش مهمی ایفا می کند. برایند این نظریه ها زمینه ساز تمایزات مفهومی در آرای آن اوکلی و تفکیک مفهوم جنس از جنسیت می شود. اگرچه مفاهیم نقش و پایگاه پارسونزی و اخلاف او نیز بر این بستر نظری بار می شود و نقش های جنسیتی و وابستگی آن به موقعیت های اجتماعی دو جنس را برجسته می سازد. لاکان نیز با بهره گیری از ادبیات فرویدی و استروس دیدگاه های تازه تری در بحث جنسیت خلق می کند و ایریگاری با نقد اندیشه های سنتی روان کاو و فلسفه، پاسخ های جدیدتری به تفاوت های جنسیتی دارد. در نهایت این که دیدگاه های روان کاوی فروید، لاکان و لوی استروس با رویکرد انسان شناسی سهم عمده ای در روند برساخت گی جنسیت داشته و موجب شد تا این اندیشه را که نابرابری های جنسی واقعیتی طبیعی و غیرقابل تغییر است از اعتبار بیندازد
بازنماییِ انسان پنداریِ نژادی در انیمیشن های هیولاها ، ماشین ها و روح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
251 - 275
حوزه های تخصصی:
هدف:چگونگی نگریستن به طبیعت و تقلید آن رابطه مستقیمی در نحوه بازنمایی دارد. وسایل ارتباطی از جمله هنرهای نمایشی شرایط و امکانی را فراهم می سازد تا از طریق آن بتوان فعالیتها و رفتارهای انسانی در فرهنگ های گوناگون را به نمایش گذارد و اعمال انجام شده در بافتارهای فرهنگی گوناگون که مشاهده مستقیم آن امکان پذیر نیست را ثبت یا تولید کرده و با جامعه پیرامون مقایسه نمود. بازنمایی تصویری توسط هنر هفتم از جمله انیمیشن از انواع قابل توجه عینیت یابی است که می تواند در راستای این پنداشت عمل کند. انیمیشن با و جود آنکه رویکردی خیالی و فانتزی دارد اما در جهت همذات پنداری مخاطبشان همواره در تلاش است در آثار تولیدی از عناصر واقع نمایی بهره گیرد. این هنر از همان روزهای آغازین تولدش جهت واقع نمایی و باورپذیری بیشتر، شخصیت های حیوانی با وجوه رفتار انسانی را شبیه سازی کرده است. طراحان انیمیشن همواره سعی داشته اند که با ساده سازی عناصر تشکیل دهنده ی آناتومی انسان و برخورد ساختاری با آن؛ و همچنین خلاقیت در طراحی، باعث ایجاد شخصیت هایی شوند که بازتاب آن در بازنمایی نژادهای بشری و خلق قهرمانِ انیمیشن های استودیوهای گوناگون قابل مشاهده است. از سویی تا قبل از دهه بیستم اغلب شخصیت ها انیمیشنی معرف نژاد سفید پوست بوده اند و از بازنمایی و نمایش نژادهای دیگر کمتر استفاده شده است. استودیو پیکسار از جمله شرکت های انیمیشن سازی است که از جایگاه بین المللی برخوردار بوده و همواره تولیدات فراوانی در زمینه انعکاس ویژگی گونه های انسانی در قالب های مختلف را عرضه و تجربه کرده است. پژوهش حاضر با هدفی کاربردی در پی آن است که آفرینش گری در پردازش ظرافت های طراحی و شخصیتی موجود در انیمیشن های انسان پندارانه، را واکاوی کرده تا بدین سان بیننده با آگاهی بیشتر در جریان جهان داستان قرار گرفته و با تجزیه و تحلیل اصول بصری و زیباشناسانه آن از لذت و درک هنری اثر بهره بیشتری ببرد و چشم انداز تازه ای برای نگریستن به فیلم های انیمیشنی به دست آورد. از این روی سه انیمیشن: هیولاها، ماشین ها و روح از تولیدات شرکت پیکسار بر اساس انتخاب هدفمند از موارد مطلوب گزینش و تحلیل شده است.روش شناسی-روش تحقیق کیفی و به شیوه تحلیلی- توصیفی با رویکردی انسان شناسی و بر اساس گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای مکتوب، صوتی و تصویری است.یافته ها-یافته های پژوهش نشان از آن دارد با مشاهده ء انیمیشن های منتخب در می یابیم، نژادی که به وفور در طراحی شخصیت از آن استفاده شده به ترتیب: نژاد سفیدپوست، سیاه پوست و در انتها نژاد زردپوست است. نتیجه بدست آمده حاکی از آن است که طراحان شخصیت بیشتر از تفاوت های موجود در جمجمه و چهره های گوناگون بهره می گیرند. این ویژگی ها نسبت به ویژگی هایی که در جثه و اندام ها می باشد آشکار تر است. همچنین بر خلاف گذشته که تمامی شخصیت ها سفید پوست بودند، امروزه شاهد حضور رنگین پوستان در انیمیشن ها هستیم. این مهم تا آنجا پیش رفته است که انیمیشن سازان اقدام به قهرمان سازی رنگین پوستان می کنند
هماهنگی قوا و ایده ها در امر زیبا و والا: مبنای ابعاد تربیتی نقد سوم کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و هفتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
188 - 222
هدف مقاله این است که با روش توصیفی - تحلیلی با مبنا قراردادن هماهنگی و پرورش قوا و بحث ایده در امر زیبا و والا، ابعاد تربیتی نقد سوم کانت بررسی شود. طیف معانی و ابعاد تربیتی - بیلدونگی مرتبط با امر زیبا و والا، مانند پرورش قوا و روح، پرورش روح در معیت زیبای طبیعی و هنری، تکیه به غایت عقلانی و هماهنگی فاهمه - تخیل در امر زیبا، شکل گیری تصوری از کل در امر والای ریاضی و هماهنگی عقل - تخیل، تسلای خاطر و همدلی در چنین تجربه ای، پرورش قوا بر مبنای هماهنگی در شدیدترین ناهماهنگی آنها در امر والای پویا، پرورش قوا در راستای پرورش استعدادهای طبیعی و اخلاقی ویژه نوع انسان در ارتباط غیرمستقیم و مستقیم با ایده ها، تربیت مقدماتی اخلاقی در راستای ایدئال اخلاقی در ارتباط با غایت انسان و آمادگی برای جامعه پذیری بر مبنای لذتی که می توان در زیبا و در هماهنگیِ بازیافته والا با دیگران برد، انضباط ذوق، حس مشترک به مثابه زمینه مقایسه احکام با یکدیگر و تصحیح خطاهای حکم زیبا و والا، نیز ارتقا و کمال قوای دخیل در امر زیبا و والا در مواجهه های مختلف، پیامدهای تربیتی امر زیبا و والا را در مسیر استعدادها و قوای نوع انسان پی می گیرد و وجه انسان شناختی نقد سوم را نشان می دهد.
نشانه شناسی معانی صریح و ضمنی در بازنمایی معماری قاجار با استفاده از نظریه ی هال در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ضمیمه ۴۸
۳۲۰-۲۹۷
حوزه های تخصصی:
امروزه، هیچ گونه گریزی از بازنمایی معماری به عنوان دست آوردی برای بیان کردن واقعیت معماری وجود ندارد. تصاویر هم چون مصادیقی با کارکرد های شبه زبانی، برای ایجاد بازنمایی ها در معماری همواره موردنیاز یک معمار بوده و هستند تا او بتواند آن چه را که در ذهن خود می انگارد، به چیزی قابل دریافت برای دیگران نیز تبدیل کند و این خود دلیل اصلی دشواربودن شناخت نشانه های معماری به شمار می آید. در این جستار به دلیل آغازین بودن دوران قاجار در انتقال گونه های بازنمایی معماری جدید و هم چنین به سبب اقبال زیاد شاهان قاجار و درباریان به مساله ی تصویر، میزان اهمیت این دوران درتغییرات بازنمایی معماری ایران مضاعف شده و مسیر پژوهش به سمت عوامل شکل گیری و رشد این گونه از بازنمایی تمایل می یابد. هدف از این پژوهش بررسی بازنمایی های معماری قاجار و شناخت خصوصیات آنها در این دوران با توجه به اهمیت آن به مساله ی تصویر است. با توجه به آغاز و رشد زبان تصویری در معماری قاجار خصوصاً از دوران ناصری به بعد، فرضیه ی شکل گیری نوعی بازنمایی جدید و تغییر معانی صریح و ضمنی بازنمایی های قبلی در این مقاله مورد سنجش قرار می گیرد و پرسش اصلی این می باشد که در بازنمایی معماری قاجار و درروند تغییر رمزگان معماری این دوران، روش های بیان تصویری جدید در معماری چه تاثیری بر روی بازنمایی معماری داشته اند و خود دارای چه خصوصیات اساسی هستند؟ جهت پاسخ دقیق به این پرسش بر اساس فرضیه ی معنای صریح و ضمنی در نشانه شناسی معماری، از نظریه ی زمینه ای ادوارد تی. هال که موضوعات را در حوزه ی انسان شناختی خود تفسیر می کند، استفاده شده است و تلاش می شود تا رابطه ای منطقی میان تغییر در فضای معماری با معنای صریح و ضمنی آن از طریق بازنمایی برقرارشود و از مفاهیمی مانند حریم شناسی و فاصله برای این منظور استفاده گردد تا به پاسخ پرسش تحقیق نزدیک شد. به همین سبب با استفاده از روش تحقیق کیفی آمیخته با استفاده از رویکرد برساختی- تفسیری به تبیین پاسخی برای این پرسش ها پرداخته و تلاش می شود تا نتایج آن به فرضیه نزدیک گردد. دربخش پایانی سعی می شود تا در سه نمونه از سه دوره ی متفاوت در معماری قاجار، این تغییرات به صورت موردی شناخته شده و در نظریه ی زمینه ای مقاله باهم مقایسه شوند.
پی جویی ابعاد زیباشناسی و معناکاوی قالی های ارمنستان از منظر انسان شناسی هنر
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
7 - 23
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: قالی ارمنستان، یکی از محصولات هنری و فرآورده های فرهنگ بومی این کشور و دیرینه ترین نظام بافندگی در جغرافیای قفقاز است که از گذشته در فلات ارمنستان کهن، حیاتی سرزنده داشته است و بر پایه اندیشه خیال پردازانه و ذوق آزمای بافندگان ارمنی و بهره گیری از مفاهیم نمادین آیینی، اساطیری و مذهبی، بافته و عرضه شد. طرح ها و نقش ها در این قالی در بستر فرهنگی و بافت جامعه ارمنستان در گذر زمان شکل گرفته و تداوم یافته است که منظور نظر رویکرد انسان شناسی هنر است. این رویکرد، وسیع نگر و همه جانبه است که در مطالعه و شناخت هنر جوامع بومی و بستر فرهنگی آن، مطلوب و ارزش مدار است. پرسش اصلی پژوهش این است که بر اساس رویکرد انسان شناسی هنر، کارکرد قالی های ارمنستان، انواع نقوش و معانی آن ها کدام است؟هدف: تحلیل و فهم ابعاد کارکردی و مفاهیم زیباشناختی و معناشناختی نقوش قالی های ارمنستان در بستر و زمینه فرهنگی که در آن، خلق شده اند، هدف این پژوهش است.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کیفی و توسعه ای و روش تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای است.یافته ها: خلاصه یافته های پژوهش شامل، وجود و حضور انواع نقوش گیاهی، جانوری، اشکال متفرقه هندسی، انسانی و خط نگاره ها در متن قالی ها که علاوه بر این که در جهت نقش پردازی و آراستن فضای قالی ها، خلق شده اند، رسالتی ضمنی را نیز بر عهده دارند و آن جنبه نمادین و معنایی نقوش و یادآوری و پیام رسانی فرهنگی و دینی است که هرکدام از آن ها در ماهیت وجودی خویش دارند.برخی از آ ن ها شامل اژدها، درخت زندگی (یَسی)، صلیب، محراب و کلیسا، ترنج است که هرکدام دارای بار معنایی مختص به خویش است که در گذر زمان و بر بستر فرهنگی جامعه ارمنستان شکل گرفته اند.کلیدواژ ه ها: ارمنستان، انسان شناسی، هنر، قالی، طرح و نقش.
مقایسه مبانی انسان شناختی ملاصدرا و مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
83-100
حوزه های تخصصی:
مزلو، در مقام یک روانشناس انسان گرا و ملاصدرا، در مقام یکی از بزرگترین اندیشمندان سنت اسلامی، دیدگاههای متفاوتی درباره چیستی انسان بیان کرده اند. با توجه به اینکه هر دو اندیشمند، اهتمامی ویژه به تبیین ویژگیها، مقدمات لازم برای کمال انسان، روند کمال انسان و خصوصیات انسان کامل داشته اند، مقایسه مبانی انسان شناختی آنها میتواند ثمراتی ارزشمند بدنبال داشته باشد. کرامت ذاتی، اختیار، توانایی حرکت بسمت کمال، برخورداری از فطرت، پذیرش تجربه های معنوی و محدود نبودن روند کمال انسان، برخی از مبانی مشترک این دو بشمار می آیند، اما آنها تفسیرهایی متفاوت از این مبانی ارائه داده اند. همچنین دیدگاه هردو فیلسوف در مورد محوریت خداوند در زندگی انسان، ابعاد وجودی، نیازهای بنیادین، مراحل رشد انسان، غایت کمال انسان و ویژگیهای انسان کامل، متفاوت است. صدرالمتألهین با بهره گیری از مبانی دینی، عرفانی و فلسفی، تلفیق این مبانی و ارائه تصویری جامع و سازوار از حقیقت انسان، توانسته نظامی متقن از مبانی شناختی ارائه کند که احصاء دقیق و جامع آنها میتواند برای بحثهای امروزی نیز راهگشا باشد. جمع بین عرفان، شریعت و برهان، یکی از مهمترین ویژگیهای اندیشه فلسفی ملاصدراست که در تمام مؤلفه های مورد قبول درباره چیستی انسان، تأثیرگذار است.
انسان شناسی مولانا و مدلول های نظری آن برای ارتقای همبستگی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
121 - 142
حوزه های تخصصی:
مواجهه با چالش های جهانی نیازمند تقویت انگاره همبستگی بین المللی است. دو ایده شناسایی و تاکید بر حقوق مبتنی بر همبستگی در چارچوب ادبیات حقوق بشری و برساخته بودن هویت در بستر نظریه های روابط بین الملل، تلاش های نظری راهگشا برای طرح انگاره همبستگی بین المللی محسوب می شوند. حقوق مبتنی بر همبستگی درصدد تقلیل تمرکز بر فرد و ترغیب همه کشنگران بین المللی برای مشارکت در تحقق این دسته از حقوق است اما در قیاس با حقوق فردی نتوانسته یک مبنای نظری جایگزین برای موجه ساختن این دسته از حقوق ارائه نماید. ایده برساخته بودن هویت نیز گرچه طبیعی انگاشتن هویت در میان کنشگران بین المللی را به مسئله بدل ساخته و تحول در هویت و متعاقب آن درک کنشگران از منفعت را ممکن می داند اما برای تقویت انگاره همبستگی کافی نیست و دستیابی به این مهم، نیازمند ارائه روایت جدید از انسان است. پرسشی که در مقاله پیش رو، قصد داریم به آن پاسخ دهیم این است که رویکرد انسان شناسانه ی مولانا به چه طریق می تواند به تقویت انگاره همبستگی بین المللی در ساحت نظری کمک کند. ادعای مقاله این است که روایت انسانشناسانه مولانا با تاکید بر وحدت ارواح بشری و تقدم این وحدت بر فردیت، شناسایی یک غایت مشترک و تقویت روحیه همدلی و مسئولیت پذیری، می تواند از یک سو مبنای توجیه حقوق و مسئولیت مشترک انسان ها قرار گیرد و از دیگر سو روایت جدید از ماهیت انسان که بیانگر انسجام و اشتراک هویتی میان انسان ها است ارائه نماید.
هستی شناسی شریعتی و مواجهه «خود» و «دیگری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان و نوع مواجهه او با هستی، اهمیت و جایگاه بسیار والایی در اندیشه شریعتی دارد. اساسا هستی شناسی و انسان شناسی شریعتی در پیوند مستحکمی با یکدیگر قرار دارند. بر این اساس می توان پرسید که هستی شناسی شریعتی چه دیدگاهی را درباره انسان و رابطه اش با «دیگری» ارائه می کند؟ نتیجه حاصل، رسیدن به دوگانه توحید و تضاد، به عنوان مهم ترین مسئله لاینحل در هستی شناسی شریعتی است. این مسئله سبب سیطره دیالکتیک بر اندیشه شریعتی می شود. محوریت حرکت دیالکتیکی در هستی شناسی شریعتی، او را به مساوی دانستن انسان با عصیان و تقابل با مذهب رایج و دنیای مدرن وا می دارد و این موضوع «درجهان بودگی» انسان را تحت الشعاع شوق رهایی قرار می دهد و امکان های مواجهه مطلوب با «دیگری» را از بین می برد. شریعتی، گاه امکان های ناپیوسته ایی را که حاکی از سوژگی انسان و نگرش مطلوب به «دیگری» است، فراهم می کند، اما در کلیت نظام فکری وی، این امکان ها فرو می ریزند و در بهترین وضعیت، مواجهه مطلوب با دیگری در اندیشه او وضعیتی فاقد صورت بندی خواهد بود.
ایده هومبولتی بیلدونگ و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تحلیلی ایده هومبولتی بیلدونگ و دلالت های تربیتی آن است. امروزه بیلدونگ به عنوان مفهومی بنیادین در تعلیم وتربیت مطرح است و این امر بدان جهت است که بیلدونگ چهارچوبی فلسفی برای مفهوم پردازی در باب رشد و تکامل انسان فراهم می آورد و این تکامل را به صورت هنجارین با تعلیم وتربیت مرتبط می سازد. یک تقریر از مفهوم بیلدونگ، تقریر هومبولتی آن است که این پژوهش با بهره گیری از روش تفسیر مفهومی و مفهوم پردازی و در نهایت تحلیل فلسفی، نخست شروط تحقق بیلدونگ و مؤلفه های آن از نگاه هومبولت را تبیین می کند؛ سپس با نشان دادن ارتباط این مؤلفه ها، مبانی و اصول تعلیم وتربیت را روشن می سازد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است در اندیشه هومبولت، انسان به عنوان یک غایت، از ابتدا تحقق یافته نیست و نیازمند شدن است و این شدن درگرو عمل از روی اراده هدفمند و بی پایان است. تحقق بیلدونگ در این فرایند مستلزم آزادی، تعامل اجتماعی، تعدد و تنوع موقعیت ها، تعامل فراگیر با جهان و همچنین دستیابی به شخصیتی هماهنگ، همگون و متجانس است که به اعتقاد هومبولت هدف و غایت بیلدونگ هست. مبانی انسان شناختی ایده هومبولتی بیلدونگ نشان داد انسان موجودی پویاست و صرفاً جسم نیست؛ بلکه وحدتی از حقیقت روح به همراه جسم است. او موجودی منحصربه فرد است که در متن جامعه و در تعامل با اجتماع به خود-تحققی دست می یابد و سرانجام غنای شرایط و موقعیت های متنوع است که استعدادهای نهفته انسان را شکوفا می سازد. اصول منتج از مبانی انسان شناختی ایده هومبولتی بیلدونگ شامل اصول «عاملیت انسانی»، «تأثیرپذیری دوسویه نیروهای درونی و بیرونی»، «تعامل اجتماعی» و «دیگری» است.
انسان شناسی سلوکی، عرفانی ابن سینا در رساله الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
107 - 136
حوزه های تخصصی:
رساله الطیر یکی از سه رساله رمزی و تمثیلی ابن سیناست که به اتفاق حی بن یقظان و سلامان و ابسال، دوره ای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقه انسانى از مرتبه تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگی های دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى و مرتبه دیدار با خداوند به تصویر می کشد. در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده نوع نگاه ابن سینا به انسان، ظرفیت ها و قابلیت های سلوکی وی با عنایت به رساله الطیر بررسی شده است. وی در این رساله با نگاهی انسان شناسانه وضعیت انسان سالک را به شکلی بیان کرده که به مشرب حکمای اشراقی و عارفان بسیار نزدیک است. به گونه ای که می توان این اثر را یکی از منابع و مأخذ افکار و عقاید حکمای اشراقی به حساب آورد.
بازشناسی استعاره تاجر از مؤمن در پرتو انسان شناسی تاریخی - فرهنگی با محوریت سوره «والعصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان و زمان شناسی از مفاهیم کلیدی فرهنگ وحیانی است. سوره عصر یکی از سوره های مکی است که برنامه سعادتمندی و به زیستی انسان را در کوتاه ترین تعبیر بیان کرده و با سوگند به زمان، آغاز شده است. این سوره در جواب سوگند، به طور صریح و قطعی از خسران همه انسان ها به جز استثنا ها سخن گفته است. بحث از «خسر» و «خسران»، از دانایی حوزه معنایی تجارت است؛ به همین سبب، بازشناسی رابطه تجارت و زمان و از دست دادن اصل سرمایه با محوریت فرهنگ نزول اهمیت دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با ابزار گردآوری اسنادی - کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی و سطح تحلیلِ تحلیل محتوا و رویکرد انسان شناسی تاریخی و فرهنگی، به دنبال پاسخ به این سؤالات است: پیش زمینه و دانایی سازمان دهنده وجه شبه استعاره تاجر از مؤمن متناظر با انسان شناسی تاریخی - فرهنگی مکه چیست؟ رابطه مؤمن با تاجر در پرتو انسان شناسی تاریخی -فرهنگی چگونه به ساخت استعاره کمک کرده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که با انسان شناسی تاریخی و فرهنگی، فهم عمیق تری از مفاهیم سوره عصر به دست می آید. خداوند متناسب با فرهنگ آن زمانی، مؤمن را به تاجر تشبیه می کند و عمر مؤمن را کالای او می داند. وجه شبه این تشبیه کل، دانایی و گفتمان فرهنگ تجارت آن زمانی است؛ به طوری که حتی ماده فعلی «شری» به معنای خریدوفروش نابرابر و کاربست آن برای مفهوم شهادت در قرآن، بیان کننده گفتمان فرهنگی است. توصیه به «صبر» متناسب با زمان شناسی سفرهای تجاری تابستانه و زمستانه و توصیه به «حق» متناسب با مکان شناسی یمن و شام یک طرف تشبیه برای استعاره تاجر از مؤمن است.
مبانی انسان شناختی حکومت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
133 - 158
حوزه های تخصصی:
هنگام سخن گفتن از مبنای یک پدیده، مراد و منظور آن بنیان ها و پایه هایی است که آن رخداد بر آن استوار گردیده و به اقتضای آن بنیان شکل خاصی یافته است. حکومت به طور عام و حکومت دینی نیز پدیده ای است که بر یک دسته بنیان ساخته شده و به اقتضای آن مبناها، شکل و صورت خاصی به خود گرفته است. برای ساخته شدن یک حکومت و نوع خاصی از آن که حکومت دینی است، بنیان های متعددی مورد نیاز است. دسته ای از این بنیان ها، بنیان های نظری بوده که اشاره به باورهای اصیل و اساسی مردمان دارند و در ذیل مهم ترین آنها بنیان های هستی شناختی، معرفت شناختی، الهیاتی، ارزش شناختی و انسان شناختی واقع شده اند. بنابراین، مبانی انسان شناختی حکومت و حکومت دینی، آن دسته از باورهای اصیل و اساسی هستند که در حوزه شناخت انسان قرار گرفته و باورهای حکومت دینی راجع به انسان را شکل داده اند. در این نوشتار، با مراجعه به منابع دارای حجیت در دین، به مهم ترین پایه های انسان شناختی حکومت دینی رسیده ایم و تلاش کرده ایم در یک نظم منطقی آنها را عرضه داریم.
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نقش واسطه گری آن میان حکمت متعالیه و علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
113 - 138
حوزه های تخصصی:
فلسفه، زیرساخت نظریات علوم انسانی و اجتماعی است و حکمت متعالیه به عنوان یک نظام فلسفی، ظرفیت تحقق این زیربنا را دارد. علوم انسانی متکفّل تبیین کنش های ارادی انسان اند و از دیدگاه علامه طباطبایی، کنش های ارادی انسان، تابعی از نظام اعتباری اوست، از این رو توجه به نظریه اعتباریات در مطالعه علوم انسانی سهم تعیین کننده ای دارد و با توجه به اینکه طرح نظام مند نظریه اعتباریات از سوی ایشان در حکمت متعالیه صورت گرفته است، مسئله این مقاله آن است که چگونه حکمت متعالیه با علوم انسانی به واسطه نظریه اعتباریات ارتباط پیدا می کند. این مقاله درصدد است که نشان دهد نظریه مزبور با توجه به مبانی معرفت شناختی و انسان شناسی فلسفه صدرایی، حلقه ارتباطی میان حکمت متعالیه و علوم انسانی است.
تحلیل جایگاه و کارکرد انسان شناسی در روش شناسی پارادایم محور (با تکیه بر انسان شناسی علامه جوادی آملی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
213 - 246
حوزه های تخصصی:
پارادایم محوری چارچوبی نظری برای پژوهش در علوم طبیعی و انسانی است. در این رویکرد روش شناسانه، به جایگاه معرفت شناسی و تا اندازه ای هستی شناسی در فرآیند تحقیق پرداخته می شود اما انسان شناسی بصورت مستقل مورد توجه روش شناسان قرار نمی گیرد. هدف این پژوهش معرفی و ارزیابی پارادایم محوری در روش شناسی تحقیق و ترسیم جایگاه انسان شناسی در روش شناسی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و یافته ها حاکی از این است که از آنجا که روش شناسی تحقیق قائم بر معرفت-شناسی است و به استناد نظر علامه جوادی آملی، معرفت شناسی ابتنای به انسان شناسی دارد، لازم است در روش شناسی به صورت مستقل به انسان شناسی پرداخته شود. توجهات انسان شناسانه، ظرفیت های مهمی را پیش روی معرفت علمی قرار می دهد و نگرش در باب ماهیت علم، روش شناخت و ساخت نظریه را به وضوح بیشتر می رساند.
تبیین ضعف های رفتاری انسان و روش های تربیتی اصلاح آن بر اساس قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۷
85 - 116
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین ضعف های رفتاری انسان و روش های اصلاح آن بر اساس قرآن کریم است. جامعه آماری پژوهش، مشتمل بر قرآن کریم و نمونه پژوهش، آیات مرتبط با ضعف رفتاری است. این تحقیق به لحاظ رویکرد در زمره پژوهش های کیفی قرار داشته، از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. بدین منظور، داده های اولیه شامل آیات مرتبط با موضوع، با بهره مندی از تفاسیر دست اول، کدگذاری گردیده، سپس طبقه بندی بر اساس مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر در سه محور مبانی، اصول و روش ها صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ضعف های رفتاری در حوزه فردی شامل غفلت در زندگی، ناسپاس بودن، غرور و تکبر، عجول بودن، حریص بودن، کم طاقتی و یأس در مواجهه با سختی ها است. در حوزه اجتماعی، مبانی مسخره کردن، عیب جویی، کینه توزی و نفاق از ضعف های رفتاری انسان می باشد. متناظر با مبانی، جهت اصلاح ضعف های رفتاری در حوزه روش یاد حق، شکرگزاری، هوشیاری، شکیبایی، قناعت ورزی، بالابردن آستانه تحمل در مواجهه با دشواری ها، بخشش، ارشادپذیری، ستّاریّت، تأثیرگذاری قلبی، سکوت مدبرانه و راست گویی شناسایی شد. نتایج حاکی از آن است که برای تحقق رشد واقعی انسان ها، برنامه ای جامع و همه جانبه لازم است تا ابتدا مبانی ضعف رفتاری شناخته شود و سپس متناسب با آن، روش های تربیتی برای اصلاح این ضعف ها با توجه به کلام خداوند اتخاذ شود، به نحوی که روش های تربیتی به دست آمده در تسریع رفع و اصلاح انحراف از وجود انسان هم در حوزه فردی و هم در حوزه اجتماعی بکار گرفته شود.
مبانی انسان شناختی اخلاق در اندیشه شیخ مفید(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
155 - 173
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی اخلاق یکی از موضوعات جدید و میان رشته ای است که به تبیین اخلاق بر پایه مبانی انسان شناختی و رابطه میان آن دو می پردازد. متکلمان اسلامی از گذشته تا کنون، در تبیین رابطه انسان شناسی و اخلاق، تلاش هایی درخور انجام داده اند. شوربختانه امروزه این تلاش ها، در معرض فراموشی قرار گرفته است و در نتیجه، هر روز بیش از پیش، شاهد گسترش اخلاق سکولار در جوامع اسلامی با رویکرد انسان شناختی تجربی هستیم. بر همین اساس، نویسندگان در پژوهش حاضر بر آن شدند تا با روش توصیفی- تحلیلی به بازخوانی آرای شیخ مفید، یکی از متکلمان برجسته شیعه، در تبیین رابطه انسان شناسی و اخلاق بپردازند. براساس پژوهش انجام شده، برخی از مهم ترین آراء ایشان در این باره عبارتند از: دو ساحتی بودن انسان، حادث و فانی بودن نفس، نفی جبر و اثبات أمر بین الأمرین، حسن و قبح عقلی افعال، قبح تکلیف ما لایطاق، تقدم استطاعت بر فعل و ملاک بودن نیّت برای ارزش گذاری فعل اخلاقی.