مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
اصالت جامعه
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۰ و ۳۱
حوزه های تخصصی:
این مقاله، در باب فلسفة تاریخ از دیدگاه استاد مطهری است. انگیزة طرح مسائل فلسفة تاریخ، رواج اندیشههای مارکسیستی در بیان محرّک تاریخ و نهضتهای اجتماعی در آن دوره بوده است امّا فلسفة تاریخ فی حدّ نفسه، ارزش امعان نظر را دارد.
در این مقاله، ابتدا اجتماعی بودن انسان و دیدگاههای گوناگون در این باره، سپس اصالت جامعه در عین اصالت فرد، سوسیالیسم مذهبی، پیروزی نهایی صالحان یا مستضعفان در رابطه انتظار فرج و اصلاح جامعه مورد بررسی قرار گرفته است. در هر مورد استاد به نقد و بررسی این موضوعات میپردازد و به نظریة مورد نظر خود نیز اشاره میکند.
اصالت فرد ، جامعه یا هر دو ، بررسی تطبیقی آرای استاد مطهری و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۵ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
بحث از اصالت داشتن جامعه، یکی از مبادی فسلفه نظری تاریخ قلمداد شده است. مسأله این است: آیا فرد اصالت دارد یا جامعه یا دیدگاه سومی در کار است که به گونهای برای هر دو اصالتی را قائل است. این بحث میان متفکران مسلمان نسبتاً جدید است و شاید اول بار علامه طباطبایی بدان توجه کرده؛ سپس شهید مطهری و استاد مصباح یزدی در این باب به تأملاتی پرداختهاند. شهید مطهری از دیدگاه اصالت هر دو دفاع میکند (البته با تبیین خاصی که از این مسأله میدهد) و استاد مصباح یزدی انتقادهایی بر این رای وارد، و اصالت جامعه را کاملاً نفی میکند. در این مقاله، بیان دیدگاه این دو متفکر و داوری بین ایشان مد نظر بوده و با توجه به اصرار دو طرف بر استناد سخن خود به قرآن، تاملی نیز در برخی آیات قرآن کریم ارائه شده است. روال بحث اینگونه بوده که پس از توضیح مختصری از سه دیدگاه اصالت فرد، اصالت جامعه و اصالت هر دو، به مبادی تصوری بحث (مفهوم اصالت، مفهوم ترکیب جامعه) پرداخته شده؛ سپس با توضیح وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه به بررسی ادله فلسفی و قرآنی طرفین و داوری بین آنها اقدام شده است.
صورت بندی نظریة فرهنگ صدرایی (با الهام از دیدگاه های استاد حجت الاسلام پارسانیا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر مکتب فلسفی با ارائة گزاره های هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی خود، زمینة طرح سنخ خاصی از نظریات فرهنگی را فراهم می سازد. برای نمونه، فلسفة هوسرل، شکل گیری نظریة فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود و فلسفة هگل برخی از اصول موضوعة نظریة فرهنگی مارکسیستی را مهیا ساخت. «نظام حکمت صدرایی» نیز از قاعدة فوق مستثنی نیست و ظرفیت ارائة یک چارچوب نظری روشن برای طرح نظریة فرهنگی را داراست.
در سال های اخیر، عموماً محققان در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، به طرح «نظریة فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیده اند. با توجه به اینکه نظریة مذکور تاکنون به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است، این مقاله تلاش دارد ضمن اشاره به مبادی فلسفی نظریة فرهنگ صدرایی، تقریری منسجم و منظم از نظریه فرهنگ صدرایی ارائه دهد.
تبیین حقیقت تمدن بر اساس مبانی فلسفه و عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین تمایز ابعاد وجودی تمدن از سایر شکل های اجتماع انسانی، بر اساس مبانی فلسفه و عرفان اسلامی، کاری است که در این مقاله به نحو تخصصی به آن پرداخته شده است و نتیجه حاصل از این پژوهش، تبیین تمدن به عنوان یک وجود واحد اجتماعی است که وحدت آن امری اعتباری نخواهد بود و وجودا دارای تعینی فرااعتباری و حقیقتاً اصیل است؛ زیرا ما بین عقبه فرهنگی آن اجتماع و انواع تعاملات اجتماعی آن یک پیوند ضروری و جدایی ناپذیر برقرار گشته، به گونه ای که تعاملات اجتماعی یک تمدن، ظهور ابعاد عمیق فرهنگی آن اجتماع است و در نتیجه، در چنین حالتی بر خلاف سایر اجتماعات بشری، تعاملات بر پایه اعتبار صرف نخواهند بود.
به منظور اثبات چنین نتیجه ای در ابتدا برهانی در تبیین نوعی خاص از اصالت وجود اجتماع ارائه شده که در آن از دو قاعده فلسفه صدرایی یعنی اتحاد عاقل و معقول و کلیت سِعی استفاده شده است. به علاوه در تکمیل این برهان و پاسخ به شبهه ای پیرامون آن، به تفصیل به تبیین جایگاه اعتباریات اجتماعی با مبنایی عرفانی و نوین پرداخته شده که در آن، از حقیقت انسان بر اساس نگاه عرفان اسلامی استفاده شده است.
در پایان نیز بر اساس تبیین حقیقت تمدن، برهانی هستی شناسانه در اثبات این حقیقت بلند که به ضرورت برترین تمدن، تمدن اسلامی و با محوریت ولایت خواهد بود، ارائه گردیده است.
جامعه و اصالت فلسفی آن در قرآن (بر اساس دیدگاه علامه طباطبایی و مطهری)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علاوه بر آیه های بسیاری که خطاب به «تک فردهای آدمیان» در قرآن آمده، آیه هایی نیز وجود دارد که امری فراتر از آن را مخاطب ساخته است. همین امر زمینه تأملاتی برای فیلسوف مفسران شده که آیا مراد خداوند در این آیات، پدیده مستقلی به نام «امت» (جامعه) است یا نه؟ برخی بر اساس این آیات به اصالت فلسفی جامعه نظر داده، و دسته ای صرفاً اعتباری و تبعی بودن آن را قابل اثبات دانسته اند. این مقاله بر آن است تا به استناد آیه های قرآن و بهره گیری از داده های فلسفی تاریخ، نظر قابل دفاع تر را بیان دارد؛ با این فرضیه که هویت جامعه امری استقلالی و دارای اصالت فلسفی است، چنان که با هم بودگی انسان ها، قدرتی متمایز از افراد می آفریند. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله، چگونگی هویت جامعه از منظر قرآن است و روش تبیین نظریه، بررسی آیات مرتبط با مقوله امت، بر اساس دیدگاه دو اندیشمند معاصر، یعنی علامه طباطبایی و شهید مطهری است و بالتبع، رویکردهای صدر و مصباح یزدی به عنوان دیدگاه رقیب، مورد مداقه قرار می گیرد.
بازشناسی نسبت فرد و جامعه به مثابه مبنایی هستی شناسانه در آرای اجتماعی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۶
209 - 229
حوزه های تخصصی:
فلسفه اجتماع دانشی است که با روش عقلی و برهانی، مسائل کلی اجتماع را مورد بررسی و کاوش قرار داده و ضمن بحث از هستی، چیستی، چرایی و چگونگی اجتماع، به دنبال کشف حقیقت آن، برای استخراج قوانین کلی است تا به سبب آنها، دستیابی جامعه و افراد آن به سعادت را ممکن و سهل کند. پژوهش حاضر سعی دارد با روش تحلیل محتوا و با تمرکز بر آثار علامه طباطبایی، به مسأله اصالت فرد و جامعه و کشف نسبت و رابطه میان آنها پرداخته و تأثیرات نگاه ایشان به مسائل یادشده را به عنوان مبانی هستی شناختی جامعه مورد مطالعه قرار دهد. یافته ها نشان می دهد، علامه طباطبایی در دوگانه اصالت فرد و جامعه، اصالت را در مرتبه اول به فرد داده، جامعه را امری اعتباری می داند و جامعه اعتباری، در مرتبه دوم و بالتبع، بهره ای از اصالت خواهد یافت؛ بر این اساس می توان تأثیر و تأثرات طرفینی را برای فرد و جامعه قائل شد. بهره گیری از این مختصات جامعه، مبنایی مهم در مطالعات جامعه شناختی بوده و نقش به سزایی در شکل گیری آرای اجتماعی علامه طباطبایی داشته اند.
نقد نظریه «اصالت فرهنگ بر اساس آموزه های فلسفی حکمت متعالیه»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۵
33 - 48
درباره مسئله «عاملیت- ساختار»، سه دیدگاه کلی وجود دارد: برخی جانب عاملیت را گرفته اند؛ برخی جانب ساختار را؛ و برخی دیگر سعی کرده اند نظریاتی میانی ارائه کنند. نظریه «اصالت جامعه»، که از سوی برخی متفکران مسلمان ارائه شده، راه کاری است میانی برای جمع میان عاملیت و ساختار. این نظریه دارای دو صورت بندی است. صورت بندی اولیه آن توسط علّامه طباطبائی و شهید مطهّری مطرح شده است که در تأیید مدعای خود، صرفاً به برخی شواهد قرآنی و تجربی استناد می کنند. اما صورت بندی جدید آن، که توسط دکتر پارسانیا ارائه شده و با نام «اصالت فرهنگ» شهرت یافته است، برای دفاع از آموزه «اصالت جامعه»، به دلیلی پیشینی و فلسفی متمسک می شود. استدلال دکتر پارسانیا به طور خاص، مبتنی بر دو آموزه حکمت صدرایی است: اصل «اتحاد علم، عالم و معلوم»، اصل «سِعی بودن کلی». مقاله حاضر پس از تقریر صورت بندی اولیه و صورت بندی جدید نظریه «اصالت جامعه»، صورت بندی جدید آن را نقد می کند و نشان می دهد که این نظریه از تبیین ویژگی های اصلی فرهنگ ناتوان است.
نقد فلسفی دیدگاه شهید مطهری مبنی بر وجود حقیقی داشتن جامعه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
137 - 162
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل اساسی و مهم فلسفه علوم اجتماعی، تبیین چگونگی ترکیب جامعه از افراد است. آیا این ترکیب یک ترکیب حقیقی است، که در این صورت، تنها جامعه دارای اصالت خواهد بود. یا اینکه این ترکیب، اعتباری است و درنتیجه، تنها فرد است که واقعیت دارد و جامعه، مفهومی انتزاعی است که برساخته عقل انسانی است و یا اینکه در عین حقیقی دانستن این ترکیب، می توان هم فرد را حقیقی دانست و هم به اصالت جامعه معتقد بود. شهید مطهری قائل به نظریه اخیر است و نظریه خویش را با نام «اصالت فرد در عین اصالت جامعه و اصالت جامعه در عین اصالت فرد» مطرح ساخته است. این مقاله بر آن است تا این نظریه را به صورت کامل تشریح کند و سپس آن را براساس مبانی فلسفه اسلامی درباره رابطه جزء و کل و بحث وحدت و کثرت و نفس شناسی فلسفی مورد نقد قرار دهد. در این مقاله نتیجه گیری می شود که اصالت داشتن فلسفی جامعه در عرض اصالت افراد، با مبانی فلسفی مورد قبول شهید مطهری سازگاری ندارد. بنابراین نمی توان برای جامعه وجود حقیقیِ دارای اصالت، قائل شد.
تبیین الگوی تأثیر و تأثر نهاد و رفتار انسانی براساس آموزه های اسلامی و کاربرد آن در ارائه سناریوهای حمایت کننده از کالای داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل بنیادین در زمینه تأثیر نهاد و فرد بر یکدیگر ارائه جهت رابطه علّیّت میان فرد و نهاد و همچنین تبیین سازوکار و فرآیند تأثیر متقابل این دو است. تحقیق حاضر ابتدا رابطه علّیت میان فرد و نهاد را استخراج کرده است. سپس با استفاده از دو مفهوم « خواص و عوام» و «تفاوت در اراده ها» به تبیین سازوکار تأثیرگذاری فرد و نهاد بر یکدیگر می پردازد. کار اخیر اولا نتیجه بررسی رابطه علّیت که در این تحقیق از فرد به نهاد تشخیص داده شد را مستدلّ کرده است و ثانیا با بیان اینکه تأثیر و تأثر فرد و نهاد در شرایط مختلف می تواند شکل های گوناگونی به خود بگیرد این شبهه را برطرف می نماید که تقدّم و تأخر نهاد یا فرد همانند مَثَل مرغ و تخم مرغ یک دور باطل یا تسلسل نیست بلکه کاملا امکان تبیین منطقی را دارا است. تحقیق در نهایت کاربرد الگو را در زمینه معرفی سناریو های حمایت کننده از کالای داخلی بیان می کند. اینکه چه رابطه و نسبتی میان مؤلفه های الگو می تواند منتج به حمایت از کالای داخلی شود. لازم به ذکر است که تحقیق حاضر در بخش اول از روش اسنادی و کتابخانه ای و مراجعه به قرآن کریم به عنوان اصلی ترین منبع دینی و در بخش دوم از روش سناریونویسی به صورت درخت احتمالات استفاده نموده است.
ارائه برهانی نوین بر اصالت جامعه متکی بر قاعده «فناء عرفانی» بر اساس اندیشه علامه طباطبایی و خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
موضوع این پژوهش «معنا و اثبات اصالت جامعه» و هدف از آن ارائه قرائتی دقیق تر از معنای اصالت جامعه با اتکاء بر برهانی نوین است. در این مقاله با اتخاذ روش دلالت پژوهی و با تکیه بر یکی از مفاهیم محوری در عرفان اسلامی یعنی مقام فناء عرفانی، برهانی جدید برای اثبات اصالت جامعه ارائه شده است. هدف نخست این مقاله توجه دادن به این حقیقت است که مقام فناء عرفانی به غیر از مصادیق ناظر به سلوک عرفانی در متن افعال اجتماعی نیز مصادیق قابل توجهی دارد و طبق بیان علامه طباطبایی در متن هر اطاعتی نوعی فناء مطیع در مطاع مستتر است. پس از اثبات این مطلب، این حقیقت به عنوان مقدمه استدلالی با روش برهانی برای اثبات اصالت جامعه مورد استفاده قرار گرفته است و نشان داده شده که عمل اجتماعی و حب و بغض های مستتر در آن، ظرفی برای تحقق و بروز مقام فناء عرفانی به صورت جمعی است و در نتیجه افراد جامعه در قالب کنش های اجتماعی در حال طی نمودن مراحل فناء عرفانی و در نهایت متحد شدن در تعین کمال مطلوب با یکدیگر هستند و این حقیقت را به صورت انضمامی در متن بسیاری از رفتار های اجتماعی نظیر انواع اجتماعات ورزشی، دینی، هنری و ... می توان رصد نمود. حقیقتی که اشاراتی به آن را می توان در آثار خواجه نصیر الدین طوسی مشاهده نمود و نشان داد او نیز چنین فهمی از نحوه اتحاد افراد جامعه داشته است و در پایان به مزیت های این برهان در قبال سایر ادله اثبات اصالت جامعه پرداخته شده است.
تبیین و بررسی اصالت جامعه از دیدگاه شهید مطهری و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحث درباره اصالت جامعه و اصالت فرد، یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در قلمرو فلسفه جامعه شناسی یا فلسفه اجتماعی است. در میان متفکران اسلامی، پیشینه این بحث را می توان در آرای ابونصر فارابی، خواجه نصیرالدین طوسی، اخوان الصفا و ابن خلدون ملاحظه کرد. در میان اندیشمندان مسلمان معاصر نیز می توان از علامه طباطبایی، شهید مطهری، شهید محمد باقر صدر، آیه الله جوادی آملی و استاد مصباح یزدی نام برد. در پژوهش حاضر، تببین اصالت جامعه از دیدگاه شهید مطهری و استاد مصباح یزدی، با رویکردی فلسفی و نقد و بررسی آرای آنها مورد توجه است.
اصالت فرد و جامعه و آثار آن بر مبنای حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصالت فرد یا جامعه یا هر دو از کاستی و نارسایی هایی در رنج است؛ از جمله اینکه در این رویکردها انسان و تحولات انسانی، بریده از شبکه پیچیده جهان هستی در نظر گرفته می شود. و به تقلیل می گراید که بنا دارد تحولات انسانی را در قالب فرد و جامعه تحلیل نماید و به تأثیرات محیطی و غیر انسانی نمی پردازد. این نوشتار با بررسی و بازخوانی حکمت صدرایی بر آن است که اولا با التزام به حکمت متعالیه و رویکرد اصالت وجودی می توان هویتی متمایز برای جامعه قائل شد . ثانیا بر این مبنا می توان جامعه را از گذشته و حال و آینده یکپارچه و به عنوان سر جمع تمام اعمال مشاهده کرد و ثالثا بر اساس سعه وجودی فرد و جامعه آثار ملکوتی مترتب بر آنها را مورد اذعان قرار داد. و رابعا ایرادات مترتب بر اندیشه پذیرش اصالت جامعه در عین هویت متکثر به تکثر افراد و امثال آن را تبیین نمود.
تبیین مفهوم اقتصاد مردمی از منظر دوگانه اصالت فرد و جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان اجتماعی در مواجه با تعارض فرد و جامعه در طیفی از دیدگاه ها قرار گرفته اند که در یکسو، نگرانی نسبت به سست شدن پیوندهای اجتماعی و در خطر قرار گرفتن حیات جامعه برجسته است، و در سوی دیگر، نسبت به آزادی های فردی و سرکوب آن توسط دولت های اقتدارگرا نگرانی هایی وجود دارد. تحقق عینی دیدگاه اول در بستر اقتصاد به صورت دولت های سوسیالیستی و یا دولت های رفاه ذیل لیبرالیسم بوده است؛ و دیدگاه دوم به صورت حمایت از بازار آزاد و دخالت حداقلی دولت در اقتصاد، نمود پیدا کرده است. در این مقاله به تبیین مبانی دوگانه بازار و دولت ناظر به اختلاف دیدگاه های موجود در زمینه اصالت فرد و جامعه، پرداخته می شود. با وجود اختلاف نظر حکمای اسلامی راجع به اصالت فرد و جامعه، در این مقاله از حکمت متعالیه که اصالت را هم برای فرد و هم برای جامعه قائل است، برای حل تعارض فرد و جامعه در لایه فلسفی، استفاده شده است. بر اساس مبنای مختار (حکمت متعالیه)، تنها راهکارِ کاهش تعارض فرد و جامعه، نزدیک شدن فرهنگ و اندیشه افراد جامعه به همدیگر است. لیبرالیسم، فردگرایی افراطی، و ممنوعیت ورود مباحث ایدئولوژیک در عرصه های عمومی، موانع اتحاد فرهنگی خواهند بود. لیبرالیسم با تشدید تعارض فرد و جامعه، زمینه خشونت و از بین رفتن آزادی واقعی را فراهم می آورد. تحقق عینی مبنای مختار در عرصه اقتصاد، در این مقاله تحت عنوان «اقتصاد مردمی» تبیین گردیده است. به نظر می رسد اقتصاد مردمی این قابلیت را دارد که به هر دو دغدغه ی آزادی فردی و همبستگی اجتماعی پاسخ گوید.
بازخوانی مبانی و پیامدهای «عرفان اجتماعی» براساس منطق اسفار اربعه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
171 - 193
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد روشن تر نمودن مبانی و نحوه ظهور «عرفان اجتماعی» براساس منطق اسفار اربعه عرفانی است. برای این کار ابتدا گزارشی کوتاه از معنای اسفار اربعه ارائه و سپس با روشی تحلیلی−فلسفی و نه تاریخی رابطه منازل این منطق سلوکی با حیات اجتماعی بررسی می شود. وجه اهمیت این پژوهش نیز بررسی نحوه تلاقی دو حوزه موضوعی مهم و سابقه دار در سنت اسلامی یعنی عرفان و اجتماع است.
نتیجه پژوهش آن ا ست که عرفان اجتماعی به جز در سفر دوم −که کثرت در حجاب می رود− در سفر های اول و سوم و چهارم از منطق اسفار اربعه می تواند ظهور و بروز تامی یابد؛ بلکه فراتر از یک امکان، اساساً منطق سفر سوم و چهارم از اسفار اربعه عرفانی مبنای اصلی عرفان اجتماعی است؛ زیرا این منطق نشان می دهد تا هنگامی که سالک مجدداً از موطن وحدت به کثرت بازنگردد و به مقام جمع میان وحدت و کثرت راه نیابد به عرفان کامل توحیدی احدی راه نیافته است و سلوک عرفانی او ناقص است. همچنین، مبانی و پیامدهای عرفان اجتماعی در سفر اول نیز به تفصیل بررسی و نشان داده شده است که پیمودن سفر اول در ذیل ولایت اجتماعی یک ولی الهی موجب ارتقاء کمی و کیفی و سرعت سلوک توحیدی می شود.
هستی شناسی حیات های اجتماعی؛ حلقه ای مفقوده در نظام مباحث حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله، تبیین معنای دقیق هستی شناسی حیات های اجتماعی و اثبات ضرورت و مزیت جایابی این موضوع در منظومه مباحث حکمت اسلامی برای شناخت بهتر قوس نزول و صعود آفرینش از منظر فلسفی است. به این منظور و با روشی فلسفی-تحلیلی، ابتدا امکان جایابی این مسئله براساس موضوع و روش فلسفه اسلامی تحلیل و بررسی می شود و نشان داده می شود که «هستی شناسی» هر موضوعی از جمله حیات های اجتماعی در حیطه مسائل فلسفه اولی است. به این ترتیب فراتر از امکان، این وظیفه فیلسوف است که درمورد جامعه از منظر هستی شناختی اعلام موضع کند. همچنین اهمیت و لزوم فعلیت این مبحث از بعد تأثیر آن در تعیین الگوهای کلان روشی در علوم اجتماعی مورد بحث قرار می گیرد. در گام پایانی، با تشریح جایگاه هستی شناسانه حیات های اجتماعی در قوس نزول و صعود آفرینش روشن می شود که شناخت این دو قوس آفرینش بدون هستی شناسی حیات های اجتماعی دچار نواقص عمده ای به لحاظ فلسفی است. در مقابل با جایابی این مبحث در منظومه قواعد حکمی می توان به خوانش های نوینی از برخی از قواعد حکمی با رویکرد اصالت جمعی دست یافت. امکان تبیین حرکت جوهری حیات های اجتماعی و پرداختن به موضوع فلسفه تاریخ در متن مباحث فلسفی، از مزایای این نگرش در چینش و طرح قواعد حکمی است.
از معنا شناسی تا هستی شناسی تمدن بر مبنای الگوی انسان شناسی حکمت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تکیه بر روش تحلیلی-فلسفی همچنین روش «دلالت پژوهی»، پیامدهای انسان شناسی حکمی در تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. ایده اصلی که در این مقاله بسط یافته و مبانی و لوازم آن مورد بررسی قرار گرفته است اینست که اگر انواع حیات های اجتماعی تجلی بخش گونه های مختلف انسان ها هستند؛ تمدن تجلی بخش انسانی «ذوابعاد» اما «تک شخصیتی» است. بر این اساس تمدن نوعی از حیات اجتماعی است که در آن اولا تمامی ابعاد وجودی انسان در قالب نهاد های اجتماعی اعم از نهادی های سیاسی، علمی، اقتصادی، هنری، آموزشی، نظامی، بهداشتی و ... فعلیت یافته باشند و ثانیا در تمام این نهاد های متکثر نوعی روح جمعی واحد و وحدت شخصیت حاکم و ساری باشد. این دو پایه تعریف تمدن با تکیه بر دو اصل انسان شناسانه «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» در حکمت اسلامی به لحاظ هستی شناسانه توضیح داده شده اند و در تطبیق برهانی این اصل بر حیات تمدنی از مبنای اصالت جامعه و لوازم آن بهره گرفته شده است. در ادامه مقاله در 10 فرع پیامدها و مزیت های این تعریف و هستی شناسی تمدن مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله انضمامی بودن این تعریف و مقایسه آن با سایر تعاریف تمدن و مزیت های آن در تبیین معنای «آرمان تمدنی»، «بینش تمدنی»، «نیرو های تمدنی»، «فرهنگ های تمدن ساز و تمدن سوز»، «رشد ارگانیک تمدن ها»، «ارتباطات تمدنی» و «سلوک تمدنی» مورد بررسی قرار گرفته است.
چیستی و هستی جامعه و خصوصیات جامعه آرمانی در اندیشه آیت الله خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت و هستی جامعه ازجمله موضوعات مهمی است که دیدگاه های مختلفی درباره آن ارائه شده است. نوع نگاه به این موضوع مبنای مهمی است برای تصمیم های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی. در بین اندیشمندان مسلمان، آیت الله خامنه ای متفکری است که مبتنی بر آیات و روایات و باتوجه به تجربه های تاریخی جوامع مختلف و داده های میدانی، دیدگاه خاصی درباره این موضوع ارائه کرده است. مسئله پژوهش روشن سازی ابعاد گوناگون اندیشه ایشان درباره چیستی و هستی جامعه و ویژگی های جامعه آرمانی است. برای پاسخ به این پرسش از روش تحلیل محتوا استفاده شده و همه آثار فکری رهبری مورد بررسی قرار گرفته است. با استنباط از مجموع مطالب گردآمده، می توان گفت آیت الله خامنه ای جامعه را مانند پیکره زنده می بیند که دارای زندگی و مرگ است و دچار تکامل و تنازل می شود. جامعه وجودی است مرکب و حقیقی، که ساخته می شود و بر اراده افراد تأثیر می گذارد، ولی اراده انسان تعیین کننده نهایی است که جامعه را می سازد و متأثر از مصنوع خود است.
از علم النفس صدرایی تا فلسفه الاجتماع صدرایی: بررسی وجوه ضرورت و مزیت استفاده از الگوی انسان شناسی حکمی برای تمهید علم اجتماعی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله اثبات ضرورت بهره گیری از علم النفس صدرایی به عنوان یک الگوی جامع و برهانی برای بازسازی علم اجتماعی اسلامی است. به این منظور در سه بخش مجزا با روش توصیفی-تحلیلی و روش دلالت پژوهی وجوه ضرورت، جامعیت و وجاهت برهانی این الگو موردبحث و بررسی قرار گرفته است. در بخش نخست پس از ذکر چالش های بنیادین علوم اجتماعی در فهم رابطه انسان و طبیعت با ذکر ادله مختلفی نشان داده شده که این الگوی معرفتی می تواند به نحو بنیادین این مسئله را حل نماید و امکان تبیین و تفسیر و نقد ظاهر و باطن پدیده های اجتماعی را به صورت منسجم و هم افزا فراهم آورد. در بخش دوم توضیح داده شده که چرا برخلاف سایر الگوهای استعاری که برای شناخت جامعه استفاده می شوند این الگو به خاطر داشتن جامعیت می تواند تمامی ابعاد تبیینی، تفسیری و انتقادی پدیده های اجتماعی را در خود پوشش دهد و ما را دچار تقلیل گرایی در فهم پدیده های اجتماعی نکند و در بخش سوم توضیح داده شده است که دلالت های حاصل از این الگوی روشی تنها در حد یک تمثیل، اعتبار ظنی ندارند بلکه می توان با اتکا بر مباحث اصالت جامعه برهانی بودن دلالت های آن و نحوه تسری قواعد علم النفس به علوم اجتماعی را روشن و مبرهن ساخت و از این طریق پای بسیاری از قواعد علم النفس صدرایی را به شناخت پدیده های اجتماعی به گونه ای برهانی و اثرگذار باز نمود.