مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
انسان شناسی
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال اول بهار ۱۳۹۲ شماره ۱
5 - 36
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، بحث بومی سازی علوم انسانی در محافل و مجامع علمی و دانشگاهی ما بسیار مورد توجه قرار گرفته است. این مقاله، با تأمل در مبانی انسان شناسی، به موضوع بومی سازی علوم انسانی پرداخته است و از آنجا که بومی سازی علوم انسانی بدون بازتعریف انسان شناسی و مبانی آن امری ناممکن خواهد بود در این مقاله کوشیده شده است که این موضوع، به عنوان درآمدی بر بحث بومی سازی علوم انسانی، مورد کنکاش قرار گیرد. از نظر نگارنده، علوم انسانی موجود که غالباً محتوای آن، در برخی از رشته ها، تقلیدشده از سنت دانشگاهی غرب است بر پایه هایی از انسان شناسی استوار گردیده است که با عنوان اومانیسم شناخته می شود و با تحولات به وجود آمده در غربِ بعد از رنسانس سازگار و با ساختارهای جامعه دینی ما ناسازگار است. بنابراین، بحث از بومی سازی علوم انسانی در ایران، بدون بازنگری در مبانی انسان شناسی غربی و عدول از آن امکان پذیر نخواهد بود زیرا، بر اساس اندیشه اومانیستی، انسان موجودی است که تعریف آن، از لحاظ زیستی، بیشتر با اندیشه داروین و، از لحاظ سیاسی اجتماعی، با اندیشه های هابز و، از لحاظ اقتصادی، با اندیشه های لیبرالیستی و مارکسیستی سازگار است. لذا، این مقاله بحث انسان شناسی اسلامی را، که محور بومی سازی علوم انسانی است، مورد تأکید قرار داده و ابعاد گوناگون آن را، بر اساس برداشت اسلامی، تبیین نموده است.
بازنمایی«انسان شناسی مولوی» و سلوکِ عرفانی مبتنی بر آن در برنامه «گنج حضور»
منبع:
علوم خبری سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
131 - 170
حوزه های تخصصی:
انسان شناسیِ مولانا جلال الدین محمد بلخی رومی، از برترین و غنی ترین کوشش های حوزه «انسان شناسی دینی» است؛ چنانکه اساسِ پهنه ی ناپیدا کرانه ی مثنوی وی، انسان شناسی دانسته شده است؛ برای بسط و انتشارِ این حوزه مطالعاتی مهم، به خوانش پرویز شهبازی از انسان شناسی مولانا، مستندات قرآنی و استدلال های آن بر اساس مطالعه ای اسنادی و بنیادین توجه شد تا با تمرکز در بحث های او، عناصر اصلی خوانش وی از «انسان شناسی مولانا» به دست داده شود. آنچه که خوانش انسان شناختی شهبازی را قابل توجه می کند، استدلال پیوسته او بر استوار دانستن درس های زندگی آموزِ مولانا بر آن انسان شناسی و مهم تر، ابتنای برنامه عرفانی و سلوک معنوی مولانا بدان است. انسانی که شهبازی از زبانِ مولانا به تصویر می کشد، انسانِ خداگونه ای است که با شناختِ «افسانه منِ ذهنی» که پیوسته در حال «هم هویت ساختن او با آفلین» و مشغول کننده او به «قضاوت» و «مقاومت» است، از آن فاصله گرفته و می گذرد و با «واهمانش» و بازگشت به حضور و جریانِ «صبر» و «شکر»، مرکزِ خود را با فضاگشایی، «عدم» و آن را مهبط الهی می کند، «تقوی القلوب» از آن حقیقتِ وجودی و خداگونگی و حرم خدایی او، پاسبانی می کند و او را تا بی نهایتِ کوثری می پروراند، بالا می کشاند و به ابدیتِ خدا زنده و او را جاودانه می سازد.
مفهوم انسان کامل معصوم در پرتو تفکّر نوصدرایی (با تأکید بر آرای شهید مطهری و استاد جوادی آملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و پنجم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۷
135 - 158
حوزه های تخصصی:
نظام حکمت صدرایی با روش شناسی خاص فلسفی، زمینه ساز طرح بسیاری از مباحث کلامی و عرفانی بعد از خود بوده است. از جمله، مباحث مربوط به «انسان کامل» که طرح آن در کتب عرفانی گسترش یافت. این امر با بکارگیری و جعل اصطلاح «انسان کامل» توسّط ابن عربی آغاز شد. پس از آن ملاصدرا در آثار مهمّ خود، جهات گوناگونی از شئون «انسان کامل» به ویژه انسان کامل معصوم را مطرح کرده است. شارحان فلسفه صدرایی نیز کم وبیش به این مباحث توجّه داشته اند. از این میان، شهید مطهری و آیت الله جوادی آملی هر کدام با رویکردی متفاوت، تحقیقات زیادی در این باره انجام داده اند. مقاله پیش رو درصدد تبیین آرای این دو اندیشمند، درباره وجه مفهومی اصطلاح «انسان کامل» است. این مطالعه تطبیقی در سه بخش «پیشینه کاربرد اصطلاح»، «تعریف ها» و «انسان کامل معصوم» انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهید مطهری به پیشینه اصطلاح «انسان کامل» توجّه بیشتری داشته و تعریف غیر نقلی خویش از این مفهوم را بر مباحث قوّه و فعل فلسفی استوار کرده است؛ اما آیت الله جوادی آملی به محتوای اصطلاح، بیش از پیشینه آن عنایت داشته و تعاریف غیر نقلی خویش را بر مبانی نظری و سلوک عرفانی، بنا نهاده است. در آثار شهید مطهری در مقام تمایز انسان کامل معصوم از غیر معصوم، جنبه کلامی غالب شده و از این رو طرح روشمندی برای تبیین جایگاه تکوینی انسان کامل معصوم مشاهده نمی شود؛ اما در مقابل جوادی آملی به نحو روشمند، مفاهیم عرفانی را در مسیر تبیین مقامات موهوبی و ولایت تکوینی امامان معصوم و انسان کامل به خدمت گرفته است.
بازشناسی و تحلیل پیش انگاره های تحقق تمدن نوین اسلامی با رویکرد کلامی با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خامنه ای به عنوان یک متفکر انقلابی مسئله مهمی بنام تحقق تمدن نوین اسلامی را مطرح نمودند که از نظر راه بردی دارای اهمیت است و پژوهش در این موضوع با رویکرد دینی و کلامی از حیث اینکه این موضوع با وعده الهی در قرآن همخوانی دارد، دارای اهمیت است. مسئله این است که اکنون تمدن غرب بر اساس مبانی لیبرالیستی و انسان شناسی اومانیستی به شدت در حال تبلیغ و گسترش است و نگرانی وجود دارد که در آینده نه چندان دور جوامع اسلامی از جمله کشور جمهوری اسلامی را در نوردد و این باآموزه های اسلامی و اهداف انقلاب اسلامی در تعارض است. امام خامنه ای در برابر تهاجم تمدنی غرب، تمدن نوین اسلامی را مطرح کرده اند. از این رو، جهت معرفت افزایی و تقویت بنیه فکری واعتقادی، باید به این پرسش پاسخ داده شود که: پیش انگاره ها و زیرساختهای کلامی و اعتقادی تحقق تمدن نوین اسلامی کدامند؟ پاسخ احتمالی این پرسش این است که باور به دین حداکثری و همراهی با اهلبیت(ع) و مانند آن می تواننداز بنیانهای تحقق تمدن نوین اسلامی محسوب شوند. این مقاله کوشیده است؛ با ابزار کتابخانه ای و نرم افزاری و با روش برهان سبرو تقسیم ابتدا همه فرضیه ها را مورد سنجش و امتحان قرار دهد و سپس موارد مقبول را انتخاب نماید و سرانجام به این نتیجه رضایت داده است که باور به دین حداکثری، توحید باوری، امامت محوری و انسان شناسی اسلامی از پیش انگاره های تحقق تمدن نوین اسلامی محسوب می شوند.
بررسی نقش علم گرایی در زوال معنویت با رویکرد انسان شناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
217 - 240
حوزه های تخصصی:
دوره مدرنیسم یکی از دوره های جریان ساز و مهم در تاریخ بشری است؛ به ویژه از جهت وجود علم گرایی افراطی و خداباوری طبیعی. هدف این پژوهش بررسی تأثیرات علم گرایی بر سطوح معنوی حیات انسان با تأکید بر انسان شناسی دوره مدرنیسم است. لذا نخست زمینه و سازوکار علم گرایی بررسی شده است؛ سپس تأثیرات، ملاحظات و مداخلات تربیتی آن در حوزه گسترده معنویت مورد مداقه قرار گرفته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی است و نتایج تحقیق حاکی از این است که در اثر حرکت های تحول ساز در دوره مدرن، معنا جویی در نظام های علمی مورد بازبینی اساسی قرار می گیرد؛ به گونه ای که فرآیند معنویت زدایی اجتناب ناپذیر می شود؛ این امر به دلیل انسان شناسی غیرتوحیدی است که در این دوره بنا می شود. در این دوره به دلیل غلبه نگرش کمّی در علم، تغییر تعریف فلسفی از علیت به تعریف علمی و اثرات زیست مکانیکی که همراه با پدیده تأخر فرهنگی بوده است، رویکرد علمی مرجعیت تام یافت و منجر به تضعیف معنویت گردید.
بررسی مبانی نظری موثر در تعیین قلمرو دین از دیدگاه سنت گرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم دی ۱۳۹۹ شماره ۲۷۷
39-50
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ها در باب قلمرو دین، و حداقلی یا حداکثری دانستن آن از مبانی ای سرچشمه می گیرند که هرچند در بادی نظر به چشم نمی آیند، اما تأثیر خود را در ثنایای بحث به جای می گذارند. مبانی نظری ای که در تعیین قلمرو دین تأثیرگذارند را می توان این چنین برشمرد: مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و دین شناختی. در این نوشتار ابتدا نظریات سنت گرایان بیان گردیده و آن گاه به بررسی نظریات ایشان پرداختیم. دیدگاه غالبی که در سنت گرایی به چشم می خورد تکثرگرایی معرفتی و در پی آن پلورالیسم دینی است. در این مقاله با اشاره به خاستگاه این نظریه معرفت شناختی، ارتباط آن با دیدگاه هستی شناختی و در پی آن تأثیر این دیدگاه در تکثرگرایی دینی تبیین، و سپس نقدهای وارده بیان گردیده است. در پایان تأثیر این دیدگاه ها بر قبول قلمرو حداکثری دین توسط سنت گرایان بیان شده است. این تحقیق با روش تحلیلی انتقادی و با استفاده از معانی، مفاهیم، تعریف ها و توصیف ها به تحلیل، تبیین و ارزیابی آراء دانشمندان می پردازد.
مبانی روابط بین الملل کنونی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم اسفند۱۳۹۹ شماره ۲۷۹
47-56
حوزه های تخصصی:
نحوه تعاملات جهانی را که آشفتگی آن هویداست، باید اولاً در مبانی ترابطات بین المللی، و ثانیاً تسری جهانی این مبانی، اصطیاد و نقادی کرد. برای نیل به این مقصود، با بهره گیری از مبانی فکری آیت الله جوادی آملی، به روش تحلیل محتوا به این مهم پرداخته ایم. از منظر ایشان، ازیک سو عدم فهم صحیح از مسئله علیت، که به غفلت یا انکار علت العلل عالم می انجامد؛ ضعف کلان هستی شناسی محسوب می شود و در روابط بین الملل به قدرت محوری به جای خدامحوری منتهی شده است. از سوی دیگر، نگاه مادیِ معرفت شناسان غربی، مانع اصلی ترسیم تصویری صحیح از چینش عالم هستی می شود که عرصه بین الملل را صحنه آنارشیسم معرفتی کرده است. بالتبع با این دو رویکرد هستی شناسانه و معرفت شناسانه، جایگاه حقیقی انسان به عنوان مخلوق کریم عالَم، در ساحت انسان شناسی به سمت اومانیسم سوق پیدا می کند که به کارگزارمحوری در حوزه بین الملل منتهی گردیده است.
فرایند شکل گیری و خلقت مراتب طولی نفس از گیاهی تا الهی در نزد مفسران قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۵
163-176
حوزه های تخصصی:
انسان دارای دو بعد مادی و مجرد است. فرایند رشد بدن از نطفه تا مرگ پیش روی محققان و اندیشمندان است اما فرایند رشد و تکامل نفس و بعد مجرد انسان به خاطر نامرئی بودن آن و نیز به خاطر انکار بعد مجرد انسان توسط روانشناسی غربی مورد توجه چندانی قرار نگرفته است. این موضوع در منابع فلسفی و عرفانی تا حدودی مورد توجه قرار گرفته و نتایج خوبی در حوزه روان شناسی فلسفی ایجاد نموده است. قرآن کریم به عنوان کتاب انسان شناسی و انسان سازی برای سیر رشد انسان نگاهی فرایندی و مرحله به مرحله دارد. حرکت رشدی نفس از رحم شروع می شود و مراحل مختلف را طی می کند؛ برخی تکوینی و طبیعی است و برخی انتخابی و ارادی و تا حیات انسانی ادامه دارد، این سیر رشدی همچنان ادامه دار است. در این مقاله بر پایه آیات و دیدگاه مفسران به روش تحلیلی استنتاجی، مراحل سیر رشد طولی نفس که قرآن کریم بدان اشاره نموده، مورد پژوهش قرار گرفته است. مراحل گیاهی، حسی حرکتی، انسانی و الهی، مراحل متصلی است که در آیات مختلف برای انسان به تصویر کشیده شده است.
مبانی وجودشناختی انسان شناسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تأثیر مهمترین مبانی فلسفی صدرالمتألهین در مباحث انسان شناسی او مورد بررسی قرار گرفته است. به این منظور شش مبنای فلسفی که ملا صدرا از آنها در مباحث انسان شناسی بهره برده است، مطرح شده و تقریباً بیست مسئله از مباحث انسان شناسی با استفاده از این شش مبنا بیان شده است. ابتدا هر یک از آن مبانی به اختصار توضیح داده شده و نکات مهم درباره هر یک از آنها بیان شده است. پس از آن، جایگاه و کاربرد آنها در مباحث انسان شناسی از دیدگاه صدرالمتألهین مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه بدست آمده است که صدرالمتألهین بسیاری از مباحث انسان شناسی را براساس مبانی وجودشناسی خود تحلیل و تبیین فلسفی کرده و توانسته است ارتباط عمیقی بین مبانی خاص خود در وجودشناسی فلسفی و مباحث انسان شناسی برقرار کند (تا آنجا که میتوان ادعا کرد اساس مبانی انسان شناسی ملا صدرا بر اصالت وجود استوار است) و بسیاری از معضلا ت مباحث انسان شناسی را که برخی از فلا سفه نتوانسته اند حل کنند یا بین آنها اختلا ف وجود دارد، براساس این ارتباط خاص برطرف نماید و حتی ابعاد تازه و بدیعی از مباحث انسان شناسی را نمایان سازد. از طرفی در این مقاله با روشن شدن ارتباط مباحث انسان شناسی با وجودشناسی ملا صدرا، مدعای وی (براساس مبانی وجودشناسی) مبنی بر اینکه انسان عصاره» وجود است نیز تبیین میشود.
روش شناسی تأویل در اندیشه فیض کاشانی با تأکید بر نقش وجودشناسی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأویل نزد فیض کاشانی، رهیافتی برای رسیدن به باطن و عمق معناست. او انکار تأویل را نشانی از قشریگری و جمود بر ظواهر میداند. نگاشته های وی بخصوص دو کتاب عین الیقین و اصول المعارف و همچنین رساله میزان القیامه از جایگاه والای وجودشناسی در نیل به اسرار و رموز معارف دین خبر میدهد. تأویل پژوهی فیض مبتنی بر اندیشه های فلسفی عرفانی اوست. او وجودشناسی را همچون پنجره یی میداند که از دریچه آن باید وسعت معارف وحیانی را نظاره نمود. نگارنده معتقد است رساله الانصاف رساله یی است که روش شناسی فیض در نیل به تأویل را نشان میدهد؛ بعلاوه حکایت مؤلف است در چگونگی وصولش به حقیقت. التزام به حکمت نظری و عملی، شرح صدر، فراخی حوصله و حق طلب بودن از شرایطی است که در نظر این حکیم عارف، رسیدن به تأویل را برای آدمی امکانپذیر میکند.
ترس از حفره در قرآن کریم؛ رویکردی انسان شناختی به امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«امنیت» به معنای احساس آرامش و آسودگی از ترس ها و تهدیدها، یکی از ضروری ترین نیازهای جوامع انسانی است که به طور گسترده مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است. با این حال، بر اثر فاصله های تاریخی- گفتمانی از عصر نزول، غالباً امنیت در قرآن کریم محدود به مفاهیمی چون حرب و قتال یا آیاتی چون انفال/60 شده و هنوز ابعاد مهمِ دیگری از آن از نظر قرآن پژوهان دور مانده است. به منظور جبران بخشی از این خلأ مطالعاتی، در این پژوهش کوشش می شود با اتّخاذ رویکرد انسان شناسی تاریخی به امنیت، یکی از گونه های اصلی اما مغفولِ ترس در فرهنگ عرب پیش از اسلام - یعنی ترس از حفره - به مطالعه گذاشته شود و بخشی از آموزه های کم شناخته قرآن کریم در این باره مورد بحث قرار گیرد. در پژوهش حاضر این نتیجه به دست آمد که اصلی ترین گونه های ترس از حفره در بافت نزول را می توان در چهار مقوله کلّی، از یکدیگر بازشناخت: ترس از حفره های ویرانگر، ترس از حفره های تنگ، ترس از حفره های ارتباطی و ترس از حفره های نفوذی. این دستاورد انسان شناختی توانست در مسیر فهم دقیق تر از پاره ای آیات قرآنی یاری رساند و ابعاد مغفولی از امنیت در قرآن کریم را روشن سازد.
واکاوی نقش مبانی در تولید علم دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
علم مؤلفه های گوناگونی از جمله مبانی، موضوع ، مسائل ، روش و هدف دارد که اسلامی سازی آن، مستلزم تغییر در این مؤلفه هاست. این پژوهش با رویکرد تحلیلی و روش توصیفی درصدد پاسخ به این پرسش است که مبانی معرفت شناسانه ، هستی شناسانه ، انسان شناسانه و ارزش شناسانه، چه نقشی در تولید علم و علم دینی دارند؟ معرفت یقینی، با استفاده از ابزارهای مختلف علم، از جمله وحی، ممکن است. می توان از آموزه های وحیانی به عنوان روش و منبع خطاناپذیر در تولید علم بهره جست. همچنین با توجه به احسن بودن نظام خلقت و غایتمندی آن در اندیشه دینی ، در تولید علم صرفاً به جنبه ها و علل مادی جهان توجه نمی شود؛ بلکه عنایت به همه علل، از جمله علت فاعلی و غایی جهان ، به ارائه تبیین ها و راه حل های جامع در به سعادت رسیدن انسان می انجامد. در انسان شناسی دینی، انسان موجودی دارای دو ساحت مادی و روحانی است؛ اما هویت او به بعد روحانی اوست. از این رو موضوع علم ، انسان دارای روح ملکوتی است و غایت آن ، زمینه سازی برای تحقق انسان متعالی خواهد بود. سرانجام در حوزه ارزش شناسی ، ارزش ها مدرکات اعتباری اند که با واقعیات عالم خارج در ارتباط اند و می توانند در انگیزه عالم و انتخاب موضوع علم و تعیین هدف و به عنوان بخشی از قرائن، در تعین نظریه های علمی نقش داشته باشند.
تبیین مفهوم درون گرایی در شهر اسلامی از طریق تحلیل آیات قرآن کریم و نهج البلاغه
حوزه های تخصصی:
نگاه مفهومی به موضوع درون گرایی به عنوان یکی از شاخص ترین ویژگی های مطرح شده در معماری های منتسب به اسلام، مسئله اصلی این پژوهش است که پس از ارائه تحلیل های موجود از موضوع درون گرایی و نقد مختصر آنها، با تمرکز بر توپولوژی رابطه شهر و فضای معماری، به تبیین این مفهوم پرداخته می شود. در این راستا، ابتدا مدلی از انسان شناسی اسلام ترسیم و سپس با تکیه بر این مدل، عناصر محیطی انسان ساخت که در منابع اصلی اسلامی (آیات قرآن و روایات) مورد اشاره است، شناسایی و معرفی می گردد. آنگاه موضوع اصلی تحقیق «مفهوم درون و بیرون» مطرح می شود به این ترتیب که: پنج موضوع مؤثر در ایجاد معنای درون از یک فضا شامل محصوریت، ضوابط دخول، حوزه خلوت، دوام حضور در قلمرو و تفکیک جنسیتی، در چهار عنصر کالبدی مورد تأکید در منابع اسلامی (بیت، مسجد، سوق و سبیل) بررسی می گردد و این بررسی ها به صورت تطبیقی با ادبیات معناشناسی روابط انسان- محیط، پی گرفته و در پایان، ضمن تعریف دوباره درون گرایی، مدلی از این فضاها و شهر اسلامی ارائه می شود.
خوانش فرهنگ سیاسی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۲
126 - 150
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، خوانش فرهنگ سیاسی در اندیشه ی آیت الله خامنه ای است. دراین راستا با روش توصیفی-تحلیلی و الگوی نظری آلموند و وربا، بیانات و آرای فرهنگی آیت الله خامنه ای در سه ساحت: «شناخت»، «هویت» و «سنجش»، مورد بررسی قرار گرفته و سپس فرهنگ سیاسی مطلوب در اندیشه ی ایشان تبیین و ترسیم شده است. نتایج نشان می دهند که در اندیشه ی آیت الله خامنه ای، فرهنگ سیاسی تحت تاثیر جهان بینی توحیدی و انسان شناسی اسلامی، با تشکیل عناصری هم چون: آزادی، عقلانیت و نظارت، الگوی فرهنگ سیاسی کرامت محور، بازتولید شده است
بررسی نسبت سیاست عِدّه و عُدّه برپایه رویکرد انسان شناختی آیت الله شاه آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۸
314 - 341
حوزه های تخصصی:
تفاوت مکاتب سیاسی را می توان در تعریف آنها از انسان ریشه یابی کرد (تاریخچه). از این رو، مسئله این مقاله تبیین رویکرد آیت الله شاه آبادی به سیاست عِدّه و عُدّه در پرتو نگاه ایشان به انسان است (بیان مسئله). مرتبط با این حوزه، پژوهش های انجام شده یا صرفاً بر بعد عرفانی و فلسفی انسان یا به بحث از سیاست از نگاه ایشان فارغ از بستر انسان شناختی پرداخته اند (پیشینه). پس، پرسش اصلی مقاله این است که نسبت سیاست عِدّه و عُدّه با رویکرد انسان شناختی در اندیشه آیت الله شاه آبادی چیست (سؤال)؟ برای این منظور، این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی به استفاده از روش اسنادی و با تکنیک کتابخانه ای در گردآوری اطلاعات اقدام کرده است (روش) که با بهره گیری از مبانی مفهومی اقدام به تعریف انسان از نگاه آیت الله شاه آبادی با تفکیک طبیعت و فطرت کرده، سپس نقش انسان را در تشکیل جامعه تحلیل کرده است. در ادامه، با تأکید بر اینکه احکام طبیعت باید پیرو احکام فطرت باشند (فرضیه)، سیاست عِدّه و عُدّه در اندیشه آیت الله شاه آبادی را تشریح می کند (هدف) و در نهایت، سیاست های کلی مستخرج از نسبت اصول فطری سیاست عِدّه با لوازم طبیعت انسان از نگاه سیاست عُدّه به دست می آید (یافته).
رابطه فلسفه و دین در انسان شناسی بوئثیوس با تکیه بر رسائل کلامی و تسلای فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله محوری در این مقاله پی بردن به رابطه فلسفه و دین در انسان شناسی بوئثیوس است. بدین منظور مؤلفه هایی همچون خلقت، چیستی اختیار و دلیل مختار بودن انسان و غایت نهایی انسان هم در رسائل کلامی، به عنوان نماینده دیدگاه های کلامی بوئثیوس، و هم در تسلای فلسفه، به عنوان نماینده فلسفه بوئثیوس، به روش تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار می گیرند. بوئثیوس در هر دو اثر قائل به دوگانه انگاری و مختار بودن انسان است و عقل داشتن انسان را دلیل بر اختیار او می داند. در خصوص خلقت انسان و قرارگیری نفس در بدن، در رسائل کلامی گزارش کتاب مقدس را می پذیرد و در تسلای فلسفه بیشتر به قرائت افلاطونی قائل است، هرچند در اینجا نیز تجسد نفوس را به فعل الهی نسبت می دهد. در تسلای فلسفه، او به نحو کامل تری به اختیار انسان و علم الهی می پردازد، و به کمک پنج مؤلفه راه های کسب معرفت، متعلق علم قرار گرفتن مدرَک نه به واسطه ذات خود بلکه به واسطه ذات مدرِک، تمایز میان ضرورت محض و ضرورت مشروط، تمایز سرمدیت با ابدیت، و اثبات سرمدیت برای علم خداوند، نظریه خود را در خصوص جمع بین مشیت الهی و اختیار انسان ارائه می دهد. او ثابت می کند که همه وقایع آینده از منظر الهی ضروری اند، اما برخی فی نفسه ضرورت دارند و برخی به اختیار انتخاب می شوند. در مجموع، تصویری که بوئثیوس از انسان در تسلای فلسفه ارائه می دهد تصویر انسان در رسائل کلامی را مخدوش نمی سازد.
انسان قانون اساسی؛ سرشت انسان از منظر قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۱
67 - 88
حوزه های تخصصی:
شاخه های علوم انسانی و علوم اجتماعی از جمله حقوق، ناگزیر بر دیدگاهی خاص از سرشت و ماهیت انسان بنا شده اند و این رویکردها در منابع حقوق جاری و ساری شده است. قانون اساسی نیز به مثابه منبع سترگ سیاسی ترین شاخه حقوق (حقوق عمومی) حامل دیدگاهی ناظر بر سرشت و ماهیت آدمی است که می توان آن را از لابه لای اصول آن به مدد مقدمه و مشروح مذاکرات مجلس مؤسسان استنباط کرد. نتیجه چنین تلاشی می تواند یاریگر محققان در درک بیش از پیش نسبت به نظام حقوقی-سیاسی حاکم، فهم مبنای هنجارهای تجویزشده و نهادهای پیش بینی شده در قانون اساسی باشد. این مقاله با روش تحلیلی و استنتاجی می کوشد تا به این پرسش بنیادین پاسخ دهد که «سرشت انسان» در منظر قانون اساسی چگونه است و جامعه سیاسی متشکل از انسان ها در این قانون چه مختصاتی دارد و پاسخ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به چیستی و کیستی انسان کدام است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که انسانِ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در جایگاه مخلوق خداوند، حاکمیت و تشریع را مختص او می داند و تسلیم در برابر امر اوست و رابطه خود را با دیگر انسان ها و طبیعت براساس وظیفه الهی اش تنظیم می کند. انسانِ قانون اساسی ذاتاً شخصی در حال رشد، مختار، دارای کرامت ذاتی اعطایی و برابر با همنوعان خود است. از منظر این قانون، جامعه سیاسی ایران، بر مدار اعتقاد متحد شده و بر سرنوشت اجتماعی خود حاکم و به سوی غایت خود در حال رشد است. قانون اساسی به طبیعت بشر خوش بین است، اگرچه امکان ارتکاب جرم و خطا او را از نظر دور نداشته است، اما بنابر شأن تشریعی خود در راستای فراهم آوردن زمینه رشد، به امکان حرکت قهقرایی انسان اشاره ای نمی کند.
تحلیل و بررسی دلایل ضرورت بُعد جسمانی برای انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان شناسی فلسفی از مقولات جذاب و مهمی است که از آغاز تاریخ فلسفه مورد توجه و کنکاش فیلسوفان بوده است. در این میان، ملاصدرا در مقام یکی از فیلسوفان برجسته عالم اسلام توجهی ویژه به انسان و مسائل پیرامونی آن داشته است. یکی از مسائل مهم در حوزه انسان شناسی، بُعد جسمانی انسان است که خود دارای ابعاد گوناگونی است. این مقاله به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی ضرورت بُعد جسمانی برای انسان از نگاه ملاصدرا میپردازد و این نتیجه حاصل میشود که ضرورت بعد جسمانی برای انسان با مبانی فلسفی ملاصدرا همچون اصل سنخیت، تشکیک وجود، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن نفس، امکان اخس، استعداد دریافت امانت از سوی انسان، اصل تضاد و برخی دیگر از مبانی وی، قابل اثبات است. این نوشتار نشان میدهد که از منظر صدرالمتألهین، بُعد جسمانی برای انسان حقیقتی ضروری و لازم برای تشکیل هویت انسانی و ارتقا و تکامل وجودی آدمی است.
نقدی درون رشته ای بر کتاب انسان شناسی موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به کتاب انسان شناسی الن مریام (۱۹۲۳ ۱۹۸۰)، نگاهی منتقدانه دارد در حالیکه، روند تاریخ اتنوموزیکولوژی، این اثررا به عنوان یکی از مبانی های این رشته مورد توجه قرار می دهد. دانش موسیقی شناسی و ارتباط آن با انسان شناسی بعد از نیمه دوم قرن بیستم، به نوعی در پیوند موسیقی و انسان به تدریج گره خورده است. این مقاله قصد دارد با درنظرگرفتن محورهای اساسی و بنیادین «انسان موسیقایی» این اثر را در نظریه های معاصر بررسی نماید. احتمالا طرح برخی مبانی های مریام در این کتاب، امروز برای خود او نیز اگر زنده بود، با چالش هایی مواجه بود. روند این نقد و بررسی، مقایسه هایی در روش ها و اندیشه های موسیقی شناسی تطبیقی خواهد داشت که در یکی دو دهه اخیر، دوباره با انجمن های بین المللی موسیقی احیا گردیده است. اما نگاه اساسی این مقاله، نقد معاصر درون رشته ی، موسیقی شناسی قومی است که معتقد به استفاده از نظریه ها و روش هایی مستقل تر از علوم انسانی یا علوم اجتماعی است.
بررسی تطبیقی فناء فی اللّٰه از منظر ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
111 - 139
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین و بنیادی ترین مسائل در حیطه قوس صعود، مباحث مربوط به انتهای قوس صعود و مسئله فناء فی اللّٰه است. در مقاله پیش رو به بررسی تطبیقی این مسئله از منظر سردمداران سه مکتب مهم فلسفه اسلامی یعنی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا می پردازیم. دو مبحث حرکت جوهری نفس و اتحاد چه اتحاد عاقل و معقول و چه اتحاد نفس با عقل فعال ، به عنوان بنیادی ترین اصول مٶثر در کیفیت تبیین و ترسیم فناء فی اللّٰه به حساب می آیند. برای ابن سینا به خاطر نفی حرکت جوهری نفس و نفی اتحاد و همین طور عدم صراحت در عبارات عرفانی اش، نمی توان قول به فنای حقیقی را قائل شد. همین طور سهروردی مبانی مشابهی با ابن سینا دارد و با عدم قول صریح به حرکت جوهری نفس و با نفی اتحاد، معنایی خاص و غیر حقیقی از فنا را ارائه می دهد و آن را به شدت توجه انسان پاک و طاهر به مبادی عالیه و دست دادن یک حالت روحانیه با جذبه شدید و حالت استغراق معنا می کند. اما ملاصدرا با داشتن مبانی و اصول خاص خود از جمله اثبات حرکت جوهری نفس و پذیرش اتحاد ، فنا را به صورت حقیقی می پذیرد و به علاوه، نقطه پایانی قوس صعود را چیزی بالاتر از دیدگاه ابن سینا و سهروردی می داند و به فنای حقیقی فی اللّٰه قائل است.