مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آرش کمانگیر
حوزه های تخصصی:
ریشه اسطوره ای حماسه آرش ، گاو معجزه آمیزی بوده که مرز بین ایران و توران را نمایان می کرده و پس از مرگ ، روان او از تنش بیرون آمده و به بارگاه اهورایی راه برده است . آرمان آرش از پرتاب نیزه مرزنمایی برای بارش باران پس از خشکسالی دیرسال است . پس از آنکه افراسیاب ، دیو خشکسالی به ایران می تازد ، مرزهای ایران و توران را در هم می نوردد ، چشمه ها را ویران و رودخانه ها را خشک می کند ، دشمنی آسمان و زمین برانگیخته می گردد و فرجام آن خشکسالی است ...
تیرما سیزه شو (جشن تیرگان) و اسطوره تیشتر
حوزه های تخصصی:
تیرما سیزه شو بازمانده جشن تیرگان است که از دوره هند و ایرانی در میان بومیان شمال شرقی ایران برگزار می شده و اکنون نیز در نقاطی از شمال ایران، به ویژه توسط کوه نشینان مازندران در 13 آبان هرسال برپا می شود. مورخان قدیم با تکیه بر روایت بیرونی در آثارالباقیه، برای جشن تیرگان دو مناسبت ذکر کرده اند: 1.تیراندازی آرش کمانگیر،2.مبارزه با خشکسالی و باران خواهی. پژوهندگان اخیر خاستگاه این جشن آریایی را در اسطوره آرش، کشت و طلب باران، هم زمان با طلوع ستاره تیشتر دانسته اند.
آخرین تیر «بررسی تطبیقی اسطوره آرش و فیلوکتتس»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یافتن وجوه مشترک میان اسطوره های اقوام هم ریشه، امری بدیهی است. این مقاله اسطوره آرش را از ادبیات باستانی ایران با فیلوکتتس از ادبیات باستانی یونان مقایسه می کند. براساس این اسطوره ها، قهرمان هر دو داستان با پرتاب تیری، به دو جنگ فرسایشی نسبتاً طولانی مدت در برابر دشمنانشان پایان می بخشند؛ بدین معنی تا زمانی که تیر و کمان آرش به کار نمی افتد، جنگ و گریز بی فرجام دوازده ساله ایران و توران به سرداری منوچهر و افراسیاب به سرانجام نمی رسد و تا وقتی که تیر و کمان فیلوکتتس به میدان نمی آید، نبرد ده ساله یونانیان برای تسخیر تروا پایان نمیپذیرد. نویسندگان در این تطبیق، با توجه به اسطوره شناسی تطبیقی ، شباهت های دو روایت را در دو بخش ساختاری و معنایی ذیل نه محورِ «نوع سلاح دو قهرمان و ارتباط آن با نیروهای مافوق بشری، دخالت خدایان در پرتاب تیر، ارتباط دو قهرمان با امر قدسی و پیوند آن دو با مکان های مقدس، فرجام کار قهرمانان از منظر مینوی، پایان دادن به دو جنگ فرسایشی، نقش محاصره در دو داستان و تاثیر اسطوره ها بر ادبیات پس از خود» و تفاوت های ساختاری و معنایی آن دو را ذیل هفت محور «مکان، زمان و ویژگی های آن، قالب روایت، انگیزه قهرمانان، ارزش های ملی، پایان کار دو نبرد و تفاوت در پایان کار قهرمانان از لحاظ مرگ و زندگی»، بررسی می کنند. نتایج بررسی، خویشاوندی و تجربه های مشترک اقوام هم خانواده هندو اروپایی را، که در حماسه ها و قصه های آن ها تجلی یافته است، نشان می دهند.
جشن تیرگان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
جشن «تیرگان» از اعیاد بسیار کهن و آیینی مردم ایران است. بررسی «در زمانی» این آیین مارا به سوی نخستین صورت های مکتوب آن در کتابهای گذشتگان باز می برد، حال آن که بررسی «همزمانی» آیین یاد شده بی شک با شناخت فرهنگ عامه مردم ایران و جلوه های امروزی آن ممکن می شود.بر پایه مردم نگاری محققان، این آیین در برخی حوزه های فرهنگی ایران و خرده فرهنگ های آن وجود داشته است و در این میان به ویژه می توان به برخی حوزه های فرهنگی: گیلان، مازندران، خراسان، کرمان، یزد و نیز زرتشتیان، آشوریان و ارمنیان اشاره کرد.اما متاسفانه برپایی این آیین مانند بخش عمده ای از جشن های دوازده گانه سال خورشیدی در ایران کاستی گرفته است و امروزه از صورت یک جشن ملی در آمده است.اینک در این مقاله سعی بر آن است که تاریخچه و آداب و رسوم این جشن باستانی به یادگار مانده، مورد توجه و بررسی قرارگیرد. به امید این که خوانندگان را به کار آید.
غیبت آرش کمانگیر در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر اغلب پژوهشگران، داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه¬ها نبوده است ، اما گروهی بر این باورند که این داستان در منابع شاهنامه وجود داشته، اما فردوسی آن را حذف کرده است. یافته¬ها نشان می¬دهند که ادعای وجود داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری قطعیت ندارد. در متون پهلوی موجود نیز، جز یک اشاره چیزی از داستان آرش نیامده است. بررسی¬های ما نشان می دهد که داستان آرش اساساً نباید در خداینامه¬ها آمده باشد. آرش کمانگیر می¬تواند از زمره مردان مقدس در آیین پارتی یا قهرمان مردمی یا یادگاری از یک آیین کهن پیش از زرتشتی باشد. بنابراین آرش، با همه شهرتش در میان مردم، در خداینامه¬های ساسانیان، با توجه به دشمنی آنان با اشکانیان جایی ندارد. از طرفی، آرش کمانگیر جنگاوری است از سپاه منوچهر و به هیچ وجه در زمره شاهان یا پهلوان- شاهان قرار نمی¬گیرد و روایت پهلوانی او در خداینامه¬ها و پس از آن شاهنامه فردوسی جایی ندارد.
غیبت آرش کمانگیر در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به نظر اغلب پژوهشگران، داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری و دیگر خداینامه¬ها نبوده است ، اما گروهی بر این باورند که این داستان در منابع شاهنامه وجود داشته، اما فردوسی آن را حذف کرده است. یافته¬ها نشان می¬دهند که ادعای وجود داستان آرش در شاهنامه ابومنصوری قطعیت ندارد. در متون پهلوی موجود نیز، جز یک اشاره چیزی از داستان آرش نیامده است. بررسی¬های ما نشان می دهد که داستان آرش اساساً نباید در خداینامه¬ها آمده باشد. آرش کمانگیر می¬تواند از زمره مردان مقدس در آیین پارتی یا قهرمان مردمی یا یادگاری از یک آیین کهن پیش از زرتشتی باشد. بنابراین آرش، با همه شهرتش در میان مردم، در خداینامه¬های ساسانیان، با توجه به دشمنی آنان با اشکانیان جایی ندارد. از طرفی، آرش کمانگیر جنگاوری است از سپاه منوچهر و به هیچ وجه در زمره شاهان یا پهلوان- شاهان قرار نمی¬گیرد و روایت پهلوانی او در خداینامه¬ها و پس از آن شاهنامه فردوسی جایی ندارد.
تحلیل نشانه- معناشناختی شعر «آرش کمانگیر» و «عقاب» تحول کارکرد تقابلی زبان به فرایند تنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانه- معنا شناسی یکی از ابزارهای علمی تحلیل نظام های گفتمانی است که سازکارهای شکل گیری و تولید معنا را در متون بررسی و مطالعه می کند. در نشانه- معناشناسی با عبور از نشانه شناسی ساخت گرای محض به نشانه شناسی پدیدار شناسی و نشان دادن مسیر حرکت نشانه ها به نشانه های استعلایی، عوامل معرفت شناسانة آثار فرصت بروز و ظهور بیشتری می یابد.
شعر «عقاب» از پرویز ناتل خانلری و «آرش کمان گیر» از سیاوش کسرایی، اشعاری روایت محور هستند که به دلیل در برداشتن ماهیت های شوشی و کنشی گوناگون و پروراندن کنش های ارزش آفرین و اسطوره ساز در نهایت داستان، ویژگی های یک روایت را دارند و از این جهت، برای بررسی و تجزیه و تحلیل نشانه- معنا شناختی گفتمان های حاکم بر آن ها ارزشمند و درخور توجه هستند.
در ابتدا و میانة این دو داستان، نظام های گفتمانی تجویزی و القایی یا تعاملی شناختی جریان دارد. در ادامه، به دنبال گفت وگوها و پدیداری روایت های تعاملی، دو نظام ارزشی شکل می گیرد که از چالش میان آن ها دینامیک معنایی گفتمان تأمین می شود و به نظام تنشی می انجامد که براساس دو ارزش گستره ای و فشاره ای قابل تبیین است.
این پژوهش ضمن تحلیل انواع نظام های گفتمانی مانند نظام گفتمانی تجویزی، القایی و رخدادی در این دو شعر، به بررسی این متون ازدیدگاه نظریات تقابلی گرمس و مربع معنا و گذر از مربع معنایی به فرایند تنشی می پردازد و درپی پاسخ به این پرسش است که شعر روایی فارسی تا چه حد ظرفیت تحلیل نظام های گفتمانی را داراست.
آرش سیاوش کسرایی و میدان ادبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیر بوردیو شیوه نوینی برای تحلیل متن در جامعه شناسی ادبیات دارد. به نظر اوهر فرد در طول زندگی خود با میدان های متفاوت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درگیر است و حرکت هایی که در درون این میدان ها رخ می دهد، آگاهانه و ناآگاهانه بر زندگی او تأثیر می گذارند.یکی از این میدان ها، میدان ادبی است. بر اساس اصول بوردیو اثر ادبی هرچند متأثر از میدان های گوناگونی است که نویسنده و خواننده به عنوان تولیدکنندگان معنا با آن درگیرند، اما یک متن زمانی ارزش ادبی می یابد که بیشترین وابستگی را به میدان تولید ادبی داشته باشد و چون درونی ترین مسأله در میدان ادبی فرم آن است، به میزانی که یک اثر فرم مدارتر باشد و با سایر میدان ها ارتباط کمتری داشته باشد از ارزش بیشتری برخوردار است.حماسه آرش کمانگیر سیاوش کسرایی نخستین و معروفترین بازآفرینی این اسطوره در میدان ادبی ایران است، تحلیل این منظومه به شیوه بوردیو نشان می دهد چون این منظومه از اصل بی غرضی تبعیت نمی کند، در بسیاری بخش ها به سمت سایر میدان ها لغزیده و از ارزش ادبی آن کاسته شده است. در این بخش ها کلمات و مضامینی وارد شده که بیش از آنکه توانایی ایجاد یک فضای جدید را داشته باشند همچون عنصری زاید در شعر ظاهر شده و اثر را از ناب بودن محروم کرده اند، کلماتی چون خلق و توده و مضامینی چون ستایش کار و زندگی در کنار حذف عناصر متافیزیکی و قوم پرستانه نشان دهنده تأثیر میدان مارکسیستی در این اثر می باشد.
آرش کمانگیر و ویشنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخشی از آنچه ما به عنوان میراث مشترک ایران و هند می شناسیم، ریشه در فرهنگ هند و ایرانی دارد و مربوط به گذشته دور خاور زمین و زندگی مشترک اقوام هندی و ایرانی است. وجوه شباهت «آرش کمانگیر» در اساطیر ایرانی و «ویشنو» در اساطیر هندی، نمونه ای ریشه دار در این زمینه قلمداد می شود. در این جستار، بر اساس روش تطبیقی مکتب فرانسوی و با شیوه تحلیل محتوا، شخصیت آرش کمانگیر در سه دوره باستان، میانه و اسلامی، بررسی شده و وجوه مشترک آن با ویشنو در اساطیر هند نشان داده شده و این نتایج به دست آمده است: دو اسطوره آرش و ویشنو دارای خاستگاهی مشترک و به تبع آن، وجوه اشتراک دامنه دار و گسترده ای هستند و در طرح شخصیت اساطیری آن دو، مسئله نبرد خیر و شر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین وجه جنگاوری ایزد باران، در پروردن اساطیری نظیر آرش و ویشنو، پیکرینه بودن دو اسطوره و ارتباط آن دو، با عناصر طبیعی و عوالم آسمانی، از دیگر نتایج به دست آمده در این پژوهش است.
تحلیل روایت اسطوره ای منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آرش کمانگیر، سروده سیاوش کسرایی، از نمونه های خوب اشعار روایی معاصر است که می تواند از دیدگاه نظریه های روایت شناسی امروز مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد. در این مقاله براساس نظریه های تولان، ژنت، گرماس و ... علاوه بر مواردی چون طرح و پیرنگ، زمان، شخصیت پردازی، کانون سازی و ... به بازنمایی پیوند روایت پردازی کسرایی با ماهیت اسطوره ای این داستان نیز پرداخته ایم. بر این اساس می توان گفت که تحلیل های این پژوهش در حوزه روایت شناسی شناختی نیز وارد می شود. نتیجه این پژوهش، آشکارکننده استفاده شاعر از راویان متعدد، در راستای پیشبرد روایت و برجسته سازی شرایط حاکم بر جامعه از طریق شرح کنش کانونی سازان و کانونی شوندگان پویایی است که در شکل گیری یک طرح قهرمانانه و اسطوره ای به گونه ای مؤثر عمل کرده اند. همین روایت پردازی مناسب و هماهنگی آن با بافت حماسی و توصیفات غنایی متن، موجب تأثیر و تشخص کارکرد اساطیری، جامعه شناسانه و ادبی اثر ماندگار کسرایی شده است.
کهن الگوی قهرمان در منظومهآرش کمانگیرسیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرکی تایپ یا کهن الگو، مهم ترین اصطلاح مکتب روانکاوی کارل گوستاو یونگ، شامل صور کهن و افکار و امیال غریزی است که در ناخودآگاه جمعی مشترک انسان ها وجود دارند. محتویّات ناخودآگاه جمعی در اسطوره ها، مذاهب، رؤیاها، تخیّلات و آثار ادبی رخ می نمایانند. در این میان، اهمیّت آثار حماسی به عنوان تجلّی گاه اسطوره و کهن الگوها غیر قابل انکار است. در پژوهش پیشِ رو، کهن الگوی قهرمان در منظومه حماسیآرش کمانگیراثر سیاوش کسرایی بررسی و تحلیل شده است. هر انسانی در درون خود قهرمانی دارد و به سفر قهرمانی خاصّی می پردازد. این سفر درواقع، همان الگویی است که برای طی کردن مسیر خودشناسی و رشد فردیّت انتخاب کرده است. بررسی حاضر نشان می دهد که آرش که کهن الگوی قهرمان در شخصیّت او حاکم است، با طی کردن فراز و فرودهای مختصّ این کهن الگو، مسیر خودشناسی را به سرانجام رسانده و به «خود» واقعی اش پی برده است. در بُعد اجتماعی نیز ایرانیان به شناخت نسبت به هویّت جمعی و خودِ قومی و ملّی خویش رسیده اند.
پیوندهای بینامتنی منظومه ی «آرش کمان گیر» کسرایی و «خوان هشتم» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیّت یکی از مباحث مهم در نظریّه های ادبی معاصر است که در ایران نیز عمدتاً به سبب مطابقت با سابقه و ذائقه ی پژوهشی ایرانیان در زمینه ی بررسیِ وام گیری ها و تأثیر و تأثّر متون، در صدر نظریّه های ادبی نشست و مورد استفاده ی بسیاری از پژوهشگران قرار گرفت.
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در نظر دارد با بهره گیری از رویکرد بینامتنیّت و به ویژه با تکیه بر دیدگاه ژنی درباره ی رابطه ی بینامتنیّت قوی (ارتباط متون در دو سطح صورت و مضمون) و آرای بلوم در باب اضطراب اثرپذیری، روابط متنوّع و مشابهت های فراوان دو منظومه ی آرش کمانگیر کسرایی و خوان هشتم اخوان را کشف و تحلیل نماید و بدین ترتیب، قطعیّت اثرپذیری گسترده ی اخوان از کسرایی را به اثبات رساند. برای این منظور، رابطه ی آن دو را از جهت محتوا و صورت مورد بررسی قرار داده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که رابطه ی مستحکم بینامتنی میان این دو منظومه وجود دارد. این رابطه از جهت اشتراک در ژانر حماسه و اسطوره محوری بر «تداوم»، از حیث اشتراک در درون مایه ی سیاسی- اجتماعی، فضاسازی آغازین، راوی و موسیقی بیرونی بر «تطابق» و از جهت ساختار زبانی و پایان بندی نیز بر «تکامل» استوار است؛ اما اخوان برای رهایی از اضطراب اثرپذیری تلاش کرده است شعر خود را ممتاز و متمایز از منظومه ی کسرایی نشان دهد.
بررسی تداوم زمان در منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر، یکی از شاهکارهای برجسته در حوزه منظومه های روایی است. سیاوش کسرایی با به کارگیری شگردهای زمان روایی، اسطوره آرش را در حوزه ادب معاصر تا ابد زنده نگه داشت. این جستار با بررسی تداوم زمان در این منظومه و انواع شگردهای روایی در بخش تداوم که دربرگیرنده حذف، درنگ، چکیده و صحنه می شود، بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته و در نهایت از داده های به دست آمده، نتیجه گیری شده است. در این منظومه، بیش از همه از شگرد حذف، استفاده شده است. پانزده مورد حذف در کلّ منظومه، بیانگر اهمیّت و عدم اهمیّت برخی رویدادها نسبت به دیگری است. همچنین این عامل بیانگر صدا، انگیزه و محرّک اصلی راوی آن است. بیشترین شگرد روایی تداوم از آن حذف است امّا از هشت مورد توصیف، پنج مورد چکیده و صحنه نیز بهره گرفته شده است. هر چند که بسامد حذف از توصیف بیشتر است امّا در نهایت اعمال توصیفات ایستا و مقتدرانه بر حذف ها و چکیده ها می چربد. دو شگرد حذف و چکیده با ابزار دیگری تحت عنوان ایجاز با یکدیگر خلط شده و سبب شتاب مثبت در رویدادهای بی اهمیّت یا کم اهمیّت روایت شده اند. توصیفات اغلب برای آشناسازی خواننده با فضا و صحنه است. هر چه توصیف یک رویداد طولانی تر است، نشان دهنده اهمیّت آن رویداد در پیکره کلّ روایت است. اهمیّت سرعت/پویایی رویدادها سبب تمرکز ما بر برخی رویدادها می شود و بی اهمیّتی نسبت به برخی رویدادها. بسامد مکرّر و توصیفات در نهایت سبب بخشیدن شتاب منفی به روایت شده اند.
تحلیل دگردیسی اسطوره مهر در شعر «آرش کمانگیر» سروده سیاوش کسرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایات اساطیری همواره با اشارات و دلالت های رمزگونه و رازآلود همراه بوده است. یکی از این امور شگفتی آفرین، دگردیسی موجودات و پدیده ها به یکدیگر است. دگردیسی به معنای تغییر شکل ظاهری و اساس و هویت شخص یا چیزی با استفاده از نیروی ماوراء الطبیعی است. اسطوره های خدایان و ایزدان ایرانی که به مدد قدرت تخیل انسان خلق می شوند، می توانند به صورت ها و اشکال مختلفی به خصوص شهریاران و پهلوانان زمینی مبدل گردند. تا کنون دربارة دگردیسی پدیده های اساطیری و تحلیل آنها و همچنین در مورد اسطوره آرش کمان گیر، کتاب ها و مقالات متعددی نوشته شده است. منظومه آرش، سروده سیاوش کسرایی به دلیل بازآفرینی و بهره گیری از اصول میترائیسم و اسطوره ایزد مهر و انطباق آن با شرایط جامعه عصر شاعر از چندگانگی رمزآمیزی برخوردار است. از این رو ضرورت دارد در این مقاله با نگاهی نوآورانه و عمیق به این منظومه ابتدا جنبه ها و موارد دگردیسی اسطوره ایزد مهر به آرش بررسی شود، آن گاه به فراخور اندیشه شاعر، موارد تطبیقی با وضعیت جامعه عصر او واکاوی گردد. نگارندگان در این پژوهش که نشان داده اند قدرت شگفت انگیز آرش در دفاع از وطن و شکستن بن بست ها و تحقیر دشمن با استفاده از ابزار خاص اهورایی ناشی از این دگردیسی بوده و توانسته کارکرد مشابهی در عصر شاعر داشته باشد.
تحلیل و تفسیر «وجهیت و صدای دستوری» در متون ادبی (آرش کمانگیر) و (درفش کاویان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحلیل سبک شناسانه متن و بیان دیدگاه شاعر، واکاوی و شناخت مقوله های نحوی «وجهیت و صدای دستوری» اهمیت بسیاری دارد. هدف این مقاله کشف پیوند میان وجهیت با معنای سخن و چگونگی میزان قطعیت متن شعر و قاطعیت کلام شاعر است. برای یافتن چگونگی رابطه زبان شاعر با جهان بینی وی، با روش توصیفی-تحلیلی، سه متغیر نحوی وجهیت «فعل، قید و صفت» با دو صدای نحوی «فعال و منفعلِ» در بافت شعر دو منظومه ارزشمند ادب معاصر؛ «آرش کمانگیر و درفش کاویان» مورد بررسی قرارگرفت. یافته های حاصل از پژوهش، نشان داد که میان ساختارهای نحوی با محتوای سخن، یک رابطه همسو و مکمل بر قرار است. وجه اخباری به عنوان وجه غالب با درجه بیان قطعی از «اسطوره آرش» و «قهرمانِ ملی کاوه آهنگر» خبر می دهد که کسرایی و مصدق، با علاقه وافر و مبتنی بر نیاز جامعه، به باززایی آن اسطوره ها دست زده اند. پربسامدترین صدای دستوری، صدای منفعل است. اما از آنجا که در این تحقیق، همه جملاتِ حاوی «فعل لازم و فعل اسنادی» ماهیت منفعل ندارند، عکس معیار تشخیص عمل کرده و صدای فعال بر صدای منفعل غلبه می یابد و به موضع اقتدار کلام گوینده می افزاید. از تلاقی دولایه نحوی در این دو اثرحماسی، چهار مولفه سبکیِ؛ «نحو شعری پویا، صورت سبکی احساسی و آرمانگرا، دو دیدگاه امید و ناامیدی و دو موضِع آشکار و پنهان» ایجاد شده است.
تحلیل ویژگی های امیدبخشی اسطوره آرش کمانگیر با نگاهی به اصل امیدِ ارنست بلوخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های اقوام گوناگون سرشار از مفاهیم ژرف و ارزشمندی است که روایت گر عمیق ترین کشش ها و حالات درونی انسانی است. این اسطوره ها در عین اشتمال بر امور غیرواقع، بیانگر حقایقی نهفته در ورای آنهاست که در جلوه هایی پنهان و آشکار خویشتن را باز می نمایانند. از جمله این حقایق، میل و امید انسان به داشتن جهانی والا و زیباست که در کنش های قهرمان های اساطیر و دیگر موضوع هایی چون عشق و جاودانگی نمود می یابد. «آرش کمانگیر» از اسطوره های کهن ایرانی است که بیشتر با مضمون میهن پرستی و جانبازی قهرمان در راه وطن گره خورده است و شاعران بسیاری به شکل تلمیحی یا آشکار و مستقل به بازگویی آن دست یازیده اند که می توان گفت مفصل ترین و زیباترین آنها شعر آرش کمانگیر سیاوش کسرایی است. در این پژوهش به تحلیل یکی از مفاهیم اساسی این شعر که ناظر به امیدبخشی و رسیدن به گستره والاتر و زندگی پربارتر است، پرداخته می شود. موضوع امید و درک آرمان شهر انسانی از موضوعاتی است که ارنست بلوخ -فیلسوف و ادیب آلمانی که معروف به فیلسوف امید است- بدان پرداخته است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که مفاهیم طرح شده در شعر آرش کمانگیر همسو با آرای بلوخ، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و آرمان شهر ارنست بلوخ همان بهار (روایت گویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانه کسرایی است. امیدوار بودن یعنی نپذیرفتن واقعیت موجود و گذر از آن که بلوخ مطرح می کند، در شعر آرش کمانگیر با قدرتِ بسیار جریان دارد. گذار از واقعیتِ وحشتناک هستی سوز با ترسیم روزگاری که عشق و امید و زیبایی و لبخند به فراموشی سپرده شده است، با باور به نیروی پهلوانی که نه در جسم، بلکه در جان آدمی است، همگی بیانگر این معناهای عمیق هستند که در کل شعر تکرار می شود.
آرش کمانگیر در مقدمه قدیم شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۴)
201 - 214
یکی از مباحث جنجال برانگیز شاهنامه ، نبود داستان آرش کمانگیر در آن است. دسته ای از پژوهشگران برآن اند که داستان آرش کمانگیر در شاهنامه منثور ابومنصور وجود داشته است و فردوسی عمداً آن را به شعر در نیاورده است. دلیلی که این دسته از پژوهشگران به آن استناد می کنند، ضبط نامعتبری است که در چاپ نخست مقدمه شاهنامه ابومنصوری آمده است. در چاپ دوم ضبط «دستبرد آرش» به جای «دست برادرش» که در چاپ اول آمده بود، به مقدمه قدیم افزوده شد. همین ضبط جدید بود که دست آ ویز و پایه استدلال برخی از پژوهشگران در مورد حضور داستان آرش در شاهنامه منثور شد؛ اما علامه قزوینی نسبت به ضبط «دستبرد آرش» مشکوک است. ضمناً این ضبط بر اساس مهم ترین قانون تصحیح انتقادی که می گوید ضبط دشوار معتبرتر است، هیچ گونه اعتباری ندارد؛ بنابراین ضبط دشوار «دست برادرش» که به نظرمی رسد «دستبرد آرش» گردیده آن است، از اعتبار بیشتری برخوردار است و بر اساس دلایلی که در متن مقاله آن ها را بیان کرده ایم، می تواند با جمله بعد از خود در ارتباط باشد.
تحلیل ویژگی های امیدبخشی اسطوره آرش کمانگیر با نگاهی به اصل امیدِ ارنست بلوخ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اسطوره های اقوام گوناگون سرشار از مفاهیم ژرف و ارزشمندی است که روایت گر عمیق ترین کشش ها و حالات درونی انسانی است. این اسطوره ها در عین اشتمال بر امور غیرواقع، بیانگر حقایقی نهفته در ورای آنهاست که در جلوه هایی پنهان و آشکار خویشتن را باز می نمایانند. از جمله این حقایق، میل و امید انسان به داشتن جهانی والا و زیباست که در کنش های قهرمان های اساطیر و دیگر موضوع هایی چون عشق و جاودانگی نمود می یابد. «آرش کمانگیر» از اسطوره های کهن ایرانی است که بیشتر با مضمون میهن پرستی و جانبازی قهرمان در راه وطن گره خورده است و شاعران بسیاری به شکل تلمیحی یا آشکار و مستقل به بازگویی آن دست یازیده اند که می توان گفت مفصل ترین و زیباترین آنها شعر آرش کمانگیر سیاوش کسرایی است. در این پژوهش به تحلیل یکی از مفاهیم اساسی این شعر که ناظر به امیدبخشی و رسیدن به گستره والاتر و زندگی پربارتر است، پرداخته می شود. موضوع امید و درک آرمان شهر انسانی از موضوعاتی است که ارنست بلوخ -فیلسوف و ادیب آلمانی که معروف به فیلسوف امید است- بدان پرداخته است. در نهایت این نتیجه به دست آمد که مفاهیم طرح شده در شعر آرش کمانگیر همسو با آرای بلوخ، در بافتی شاعرانه و باورپذیر از سوی مخاطبان قرار دارد و آرمان شهر ارنست بلوخ همان بهار (روایت گویی عمو نوروز) و جهان روشن و امیدوارانه کسرایی است. امیدوار بودن یعنی نپذیرفتن واقعیت موجود و گذر از آن که بلوخ مطرح می کند، در شعر آرش کمانگیر با قدرتِ بسیار جریان دارد. گذار از واقعیتِ وحشتناک هستی سوز با ترسیم روزگاری که عشق و امید و زیبایی و لبخند به فراموشی سپرده شده است، با باور به نیروی پهلوانی که نه در جسم، بلکه در جان آدمی است، همگی بیانگر این معناهای عمیق هستند که در کل شعر تکرار می شود.
پادشاهی نوذر یا داستان آرش کمانگیر؛ دوراهی موبدان در انتخاب یک روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲۱۸
53 - 71
حوزه های تخصصی:
در میان متن های تاریخی ای که در چهار سده نخست اسلامی به زبان فارسی و عربی نوشته شده، تنها در دو کتاب شاهنامه فردوسی و غرر اخبار ثعالبی به پادشاهی نوذر اشاره شده است. بیشتر تاریخ نویسان پس از منوچهر به پادشاهی افراسیاب و زَو/زاب می پردازند و سخنی از پادشاهی نوذر در میان نیست. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر که بسیاری از تاریخ نگاران آن را در پادشاهی منوچهر می دانند در شاهنامه فردوسی نیامده و فردوسی تنها در چند بیتِ پراکنده در داستان های گوناگون به لشکرکشی افراسیاب در زمان منوچهر و نام آرش اشاره کرده است. این جستار با روش تحلیل اسناد در پی پاسخ به این پرسش است که آیا میان نبودِ داستان آرش در شاهنامه و نیامدن پادشاهی نوذر در متن های تاریخی ارتباطی وجود دارد. با توجه به شواهد می توان احتمال داد که پادشاهی نوذر در خداینامه نبوده است و نویسندگان شاهنامه ابومنصوری از کتاب دیگری داستان پادشاهی نوذر را روایت کرده اند. از سوی دیگر داستان آرش کمانگیر به این دلیل در شاهنامه ابومنصوری و به تبع آن در شاهنامه فردوسی نیامده که موبدان باید دو بار به پادشاهی افراسیاب در ایران اشاره می کردند و این با روایت های تاریخی در تضاد بوده است.
نگاهی جامعه شناختی به بازآفرینی اسطوره های آرش در میدان ادبی ناسیونالیستی
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳
39 - 52
حوزه های تخصصی:
در جامعه شناسی پساساختارگرا که شاخص ترین چهره آن پیر بوردیو است، به بررسی رابطه فرد و ساختار پرداخته می شود تا تأثیر متقابل اراده انسان و ساختارهای اجتماعی بر زندگی او کم رنگ نشود و تحلیل نهایی نیز دچار نسبی باوری حاکم بر اندیشه های پست مدرن نگردد. بوردیو به جای مفهوم ساختار، مفهوم میدان را به کار می برد، به نظر او هر فرد در طول زندگی خود با میدان های متفاوت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درگیر است و حرکت هایی که در درون این میدان ها رخ می دهد، آگاهانه و ناآگاهانه، بر زندگی او تأثیر می گذارند. یکی از این میدان ها، میدان ادبی است. او معتقد است عاملیت، ساختار و ارتباط متقابل آن ها نقشی اساسی در شکل گیری متون خلاقه ادبی دارند. به همین منظور اسطوره آرش که در دوره معاصر یکی از اساطیر پر طرفدار بوده است، بر اساس این نظریه تحلیل گردید. داستان آرش کمانگیر یکی از اساطیر ایرانی است که توسط بهرام بیضایی، مهرداد اوستا و ارسلان پوریا در میدان ادبی ناسیونالیستی ایران بازآفرینی شده است؛ تحلیل این سه منظومه به شیوه بوردیو نشان می دهد که ویژگی های مشترک میدان ادبی ناسیونالیستی ایران در هر سه بازنویسی به چشم می خورد، یعنی بیگانه ستیزی، تأکید بر زبان مشترک، تاریخ مشترک، افتخارات قومی و مرزهای مشترک که درون مایه ثابت بازنویسی های مورد نظر هستند و در فرم های متفاوتی تکرار می شوند.