مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
فرهنگ مصرفی
حوزه های تخصصی:
مد به عنوان پدیدهای اجتماعی مختص جامعه و فرهنگ خاصی نیست و پیدایش و افول مد، پنج مرحله شامل آفرینش، معرفی مد، تبلیغ مد، تولید انبوه و تقاضای مد جدید را طی میکند. بهرهبرداری نظام سرمایهداری از رواج مد، منجر به تغییرات فرهنگی ـ اجتماعی در کشورهای مخاطب میگردد. علل گرایش زنان به مد از رویکردهای مختلفی قابل تبیین است. در دیدگاه روانشناسی نیاز انسانها به خودنمایی و زیبایی زمینه مدگرایی را فراهم میسازد. بر مبنای دیدگاه جامعهشناختی، مقولاتی چون الگو و فرهنگ مصرف، سبک زندگی، رهبران مد، بدن آگاهی، در تبیین گرایش به مد مطرح میشود. بیتردید پدیده مد با طبقه اقتصادی ـ اجتماعی افراد، نقش رسانههای جمعی، فرآیند جهانیسازی و نظام سرمایهداری مرتبط است. برجستگی مد در هویت بخشی به زنان و پارادوکس توجه به جسم و روح، زنان را با چالشهای هویتی در ابعاد مختلف مواجه میسازد که نیازمند سیاستگذاریهای فرهنگی است.
پدیده ی جهانی شدن فرهنگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «فرهنگ جهانی » یکی از مهم ترین و چالش برانگیز ترین مفاهیم جهانی شدن به شمار می آید که به رغم آن که سلسله مباحث و نظرات مختلف در این زمینه ، ماهیت و ابعاد آن به درستی شناخته نشده است. این مقاله پس از نگاهی مختصر به پدیده ی جهانی شدن و بیان برخی ویژگی های آن ، سعی دارد تا با دسته بندی اجتماعی دیدگاه های مختلف در زمینه ی مفهوم فرهنگ جهانی ، برخی سایه های ابهام و معطل را از اطراف این مفهوم بزداید . به طور کلی، می توان نگرش های موجود از سوی نحله ها و نظریه پردازان فرهنگ جهانی را در سه رویکرد لیبرالسیتی نومارکسیتی و پست مدرنیستی خلاصه کرد.
نقش اجتماعی مادران در اصلاح الگوی مصرف (مطالعه موردی شهر کرج)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق نقش اجتماعی مادران دراصلاح الگوی مصرف در شهر کرج است. جامعه آماری این پژوهش متشکل ازمادران شهر کرج می باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر اساس دیدگاه های اسلام وفمینیسم است. روش تحقیق، از نوع توصیفی-پیمایشی بوده و ابزار اندازه گیری از نوع پرسشنامه با طیف لیکرت (شاخص پنج قسمتی از خیلی زیاد تا خیلی کم) است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 384 نفر حاصل شده است. تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS و با آمار توصیفی و استنباطی(آزمون های تحلیل واریانسANOVA، همبستگی پیرسون) انجام گرفته است. متغیرهای مستقل این تحقیق برای سنجش میزان تحصیلات، فرهنگ مصرفی(مد)، طبقه اجتماعی، نظام اقتصادی اجتماعی، برخورد یا تهاجم فرهنگی، سبک زندگی و اصلاح الگوی مصرف به عنوان متغیر وابسته بود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین متغیرهای تحصیلات، فرهنگ مصرفی(مد)، برخورد یا تهاجم فرهنگی، نظام اقتصادی اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد و فقط بین متغیرهای طبقه اجتماعی وسبک زندگی رابطه معنی داری وجود ندارد
تصویری از فرهنگ مصرفی جامعة ایران با استفاده از داده های یک پیمایش ملی پیرامون گذران اوقات فراغت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به آنکه فرهنگ مصرفی امروزه خصوصیت اصلی جامعة مدرن قلمداد می شود و فرهنگ جامعة ایران نیز در نتیجة تبادلات فرهنگیِ اثرگذار، درحال گذار به وضعیت مدرن محسوب می شود، ارائة تصویری از فرهنگ مصرفی جامعة ایران می تواند به ارائة تحلیلی دقیق از نحوة گذار از جامعة سنتی به مدرن منجر گردد. در این مقاله داده های پیمایش ملیِ گرایش های فرهنگی و نگرش های اجتماعی در ایران، پیرامون بررسی گذران اوقات فراغت مورد تحلیل ثانویه قرار گرفته است. از آنجا که الگوهای گذران اوقات فراغت از مؤلفه های اصلی فرهنگ مصرفی است، تلاش شده با گونه شناسی ها و طبقه بندی های ثانویه بر روی داده های پیمایش فوق الذکر، نیم رخی تحلیلی از فرهنگ مصرفی جامعة ایران ارائه گردد. جامعة آماریِ تحقیقی که داده های آن مورد استفادة این مقاله قرار گرفته است تمامی شهرها و روستاهای کشور است. نمونه نیز به شیوة خوشه ای چند مرحله ای اخذ شده است. در نهایت با تحلیل داده های جمع آوری شده از 9000 نمونه این نتیجه حاصل شده که الگوهای گذران اوقات فراغت به شش دسته قابل طبقه بندی است و هرکدام از این دسته ها گویای شکل خاصی از فرهنگ مصرفی در جامعة ایرانی است.
بررسی رابطه بین سبک وشیوه زندگی با فرهنگ مصرف و مصرف گرایی (مورد مطالعه: شهرستان آستارا)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی مفهومی است که با انتخابی شدن زندگی روزمره معنا می یابد. بدین ترتیب که برخلاف جوامع سنتی که افراد ، جایگزین و بدیل اندکی در میان برنامه های زندگی داشتند، در جامعه معاصر به واسطه ی اهمیت یافتن خود و مسؤولیت شخصی و ظهور و پیدایش جامعه مصرفی در زندگی بجای جامعه تولید و اشتغال گذشته ، قدرت انتخاب بیشتر شده است. مصرف مفهومی نیست که در خلأ قابل فهم باشد. مصرف معطوف به چیزی است و در روابط اجتماعی انسان ها قابل فهم است . مصرف بعنوان یک پدیده اجتماعی اقتصادی ریشه در جامعه صنعتی جدید دارد. یکی از پیامدهای گسترش مصرف و مصرف گرایی را ظهور جامعه مصرفی می دانند . از این منظر آنچه جامعه سنتی را با جامعه مصرفی متمایز می سازد ، فراوانی و هجوم وسیع اجناس ، کالاها و خدمات است . هدف مطالعه ی حاضر آن است که برخی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر سبک زندگی مصرفی را در گوشه ای از جامعهی ایران نشان دهد و گرایش به ابعاد مختلف آن را معین کند. روش بکار رفته در این پژوهش بصورت پیمایشی و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. نمونه ی مورد مطالعه این تحقیق حدود 400 نفر از مردم بویژه جوانان ساکن در شهرستان آستارا بوده است
تحلیلی از فرهنگ مصرفی و سبک زندگی اسلامی در ترکیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی اسلامی، به موازات تشدید فرایند مدرنیزاسیون و ادغام در نظام سرمایه داری در کشورهای اسلامی، با چالش مواجه شده است. این چالش در دهه های اخیر، بیشتر در بُعد فرهنگ مصرفی نظام سرمایه داری ظاهر گردیده است. ترکیه نیز به عنوان یک کشور اسلامی و همسایه قاره اروپا، با تأثیرات و پیامدهای نظام سرمایه داری و فرهنگ مصرفی آن روبرو بوده است. در این میان، بحث تأثیرپذیری سبک زندگی اسلامی از فرهنگ مصرفی و دگرگونی تمایلات اسلام گرایان و قشر متدین در دو دهه اخیر، نظر بسیاری از اندیشمندان و جامعه شناسان را معطوف به خود ساخته است. این مقاله، با هدف ترسیم آسیب های فرهنگ مصرفی در سبک زندگی اسلامی، به بررسی تأثیر فرهنگ مصرفی بر فرهنگ و سبک زندگی اسلامی در ترکیه، با استفاده از چارچوب مفهومی جامعه مصرفی، با روش توصفی تحلیلی پرداخته و در خصوص تأثیر فرهنگ مصرفی، به یافته هایی چون کالایی گردیدن نمادهای دینی، تشدید دنیاگرایی، تجمل گرایی و سکولاریسم در میان اسلام گرایان و قشر متدین ترکیه رسیده است.
مدرنیته، فرهنگ مصرفی و سبک زندگی؛ یک تحلیل جامعه شناختی در شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۱
193 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی جامعه شناختی سبک زندگی مصرفی سنتی و مدرن و برخی عوامل فردی و اجتماعی مؤثر بر آن در بین شهروندان کرمان است. پژوهش پیش رو به شکل توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری شامل کلیه شهروندان بالای 18 سال کرمان است که از بین آن ها 400 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به منزله نمونه آماری انتخاب و مطالعه شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با تکیه بر چهار مؤلفه اوقات فراغت، مدیریت بدن، الگوی تغذیه و الگوی خرید در دو بعد سنتی و مدرن بود. نتایج تحقیق نشان داد که پاسخگویان از سبک زندگی مصرفی سنتی تری برخوردارند. پاسخگویان در شاخص هایی مانند اوقات فراغت، مدیریت بدن، الگوی تغذیه و الگوی خرید، یعنی هر چهار مؤلفه سبک زندگی مصرفی، سبک سنتی تری داشتند. سبک زندگی سنتی برحسب جنس، سن، وضعیت تأهل و محله مسکونی تفاوت معنی داری را نشان داد. علاوه بر این، سبک زندگی مدرن نیز برحسب سن و وضعیت تأهل تفاوت معنی داری را نشان داد.همچنین سبک زندگی مصرفی در هر دو بعد سنتی و مدرن برحسب پایگاه اقتصادی اجتماعی اختلاف معنی داری را نشان داد. در شرایط امروزی، نقش نهادهای سنتی همچون خانواده و دین در جامعه پذیر کردن افراد افول کرده و نوعی درهم ریختگی فرهنگی بر جامعه حاکم است؛ در چنین شرایطی افراد به خصوص جوانان در ساختن هویتی مدرن و متمایز برای خویش، تحت تأثیر مدرنیته و فرهنگ مصرف گرای آن قرار می گیرند. پایگاه اقتصادی اجتماعی به منزله ترکیبی از عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در ساختن هویت و تمایزیابی افراد نقشی تعیین کننده دارد.
دین داری و جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هفتم پاییز ۱۳۹۰ شماره ۲۴
65 - 94
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن عبارت است از «بسط جهان غریبه»؛ جهانی که از دیالکتیک میانِ «ذهنیت کنش گران جهان نزدیک» با «عینیت عناصری که از جهان دور آمده اند» شکل گرفته است. بسط جهان غریبه، عناصر جهان آشنا را دستخوش دگرگونی می سازد. «دین داری» نیز به عنوان یکی از مهم ترین عنصر جهان آشنا از این تأثیرات مصون نخواهد ماند. در این مقاله، دین داری ها به چهار گونه تقسیم شده است: 1 دین داری روش مدار، که در آن، روش های دست یابی به اهدافِ دینی و معنوی بر خود هدف ها اولویت دارند. 2 دین داری هدف مدار که در آن اهداف اصالت دارند و روش ها می توانند سیال و متغیر باشند.3 دین داری اخلاق مدار که متعلقان اش چهارچوب های کلی زندگی شان را بر اساس ضوابط اخلاقی و عقلانی می سازند و دین به معنای رایج اش، حداکثر در کنار سایر بخش های زندگی شان قرار دارد 4 دین داری عرف مدار که دین داری ای است کم تر آگاهانه و بیش تر در تقلید از عرفِ رایج. هر یک از این چهار دسته دین داران، با بسط جهانِ غریبه و عناصرِ آن مواجهه ای متفاوت دارند که چهار پیامدِ مختلف درپی خواهد داشت: خودآگاه شدن کنش گر، فعال شدن کنش گر، تیز شدن دین داری ها و ایجاد دین داری های بدیل.
حیات اجتماعی گونه متأخر موسیقی خیابانی به عنوان پدیده ای شهری در تهران: پژوهشی کیفی روی نوازندگان گونه ای نوظهور از موسیقی خیابانی با استفاده از استراتژی داستان زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال یازدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
63 - 87
حوزه های تخصصی:
موسیقی خیابانی پدیده ای شهری است. در این معنا برای فهم معنای آن به مثابه کنشی اجتماعی باید تولیدکنندگان آن موسیقی را در ارتباط با شهر به عنوان زمینه تولید آن کنش مورد بررسی قرار داد. در شهر تهران به عنوان شهری با ساختار فرهنگی آمیخته، گونه ی متفاوتی از این پدیده شکل گرفته است که با گونه قدیمی تر تفاوت هایی دارد. در این موسیقی خیابانی نوظهور علاوه بر آن که پدیده ای شهری است، هنری خیابانی در معنای مدرن نیز محسوب می شود، سازها و آواهایی نواخته می شود که تا پیش از آن سابقه نداشت و برای نواختن آن نیز به تخصص نیاز است. به نظر می رسد این برداشت که پیدایش این گونه ی نوظهور که ما در این مقاله از آن به گونه متاخر نوازندگی خیابانی یاد کرده ایم، نتیجه ی تحول گونه ی متقدم است، نیاز به بررسی عمیق تری دارد. این مقاله در جریان این بررسی عمیق که با توصیف شرایط وجودی این گونه آغاز شده و با تحلیل تأملی داده های ناشی از روایت داستان زندگی برخی نوازندگان خیابانی گونه متأخر پایان می یابد، سعی دارد به این سوال پاسخ گوید که آیا میان موسیقی و نوازندگی خیابانی گونه ی متقدم و گونه ی متأخر نسبتی وجود دارد؟ به عبارت دیگر، آیا گونه ی متأخر این پدیده، گونه ی تحول یافته ی نوازندگی خیابانی به شیوه ی گذشته است؟ نتایج تحقیق نشان می دهند این گونه تفاوت های عمیق و ماهوی با گونه متقدم دارد. سعی در منحصر به فرد بودگی، توجه به مخاطب و محتوای موسیقایی، تجربه ی حرفه ای در زمینه ی موسیقی و مقاومت در مقابل ترحم دیگران در گونه ی متأخر همگی نشانگر تفاوت های بنیادین میان این دو گونه از موسیقی و نوازندگی خیابانی در شهر تهران است.
سویه های رهایی بخش و سرکوب گرانه بدن آرایی و بدن نمایی (مورد مطالعه: زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش بازنمایی اجتماعی بدن است که عمدتاً در قالب دو کنش بدن آرایی و بدن نمایی نمود می یابد؛ پرسش اصلی این است که این پدیده واجد چه ظرفیت های رهایی بخش و چه سویه های سرکوب گرانه ای است؟ برای پاسخ به این پرسش بر رویکردی مفهومی تکیه شده است که استخوان بندی آن مصرفی شدنِ بدن و برساخت بدن مندِ «خود» در جامعه مصرفیِ معاصر است، امری که مصادیق آن در هر دو ساحتِ مجازی (اینستاگرام، تلگرام، فیس بوک و غیره) و واقعی (خیابان، مراکز خرید، پارک ها و دیگر فضاهای همگانی) خاصه در میان زنان به وضوح قابل رؤیت است. میدان مطالعه پژوهش زنان تهرانی 19 تا 40 است که تجارب زیسته آن ها با استفاده از نظریه زمینه ای و تکنیک مصاحبه عمیق تفسیر شده است. نتایج گویای آن است با سترون شدنِ مؤلفه های جامعه مدنی (انجمن ها، پاتوق ها، شبکه های همیاری، سندیکاها، جنبش ها و حوزه عمومی) و سیطره فرهنگ مصرفی، بدن به یگانه سرمایه قابل اتکا، تنها منبع لذت و یگانه وسلیه برقراری تعامل بدل شده است. داشتن خودپنداره ضعیف، پایین بودن سرمایه اقتصادی و رواج انگاره خیر محدود در میان زنان، در کنار زمینه هایی همچون گم گشتگی زنان در هزارتوی جامعه مصرفی، کاربرد تکنیک های انضباطی مدیریت بدن و مردانه بودن فضاها، باعث شده اند که زنان از دستیابی به تثبیت نَفس زنانه و نهادینه کردن جایگاه و مطالبات خویش بازمانند و با اتخاذ راهبردهایی واکنشی مثل خودخواهی و دگرگریزی، لذت گرایی افراطی، پنهان کاری و پرخاشگری عملاً به سوی تخریب نَفس و بیگانگی فزاینده از جامعه سوق داده شوند. سوژه مؤنثی که سلبریتیزه کردن بدن را مناسب ترین راه به عنوان ابراز وجود در جامعه برگزیده است، با جامعه بیگانه گشته و سلامت روانی و اجتماعی اش دستخوش تهدید می شود. نَفس زنانه در این وضعیتِ انسداد اجتماعی از انجام کنش راهگشا ناتوان و به مصرف کننده تولیداتِ عامه پسندِ فرهنگِ مصرفی بدل شده است.
فرهنگِ مصرفی و بازنمود فضایی آن در شهرهای میانی (نمونه های مطالعه: سمنان، رشت، همدان، قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بستری از بسطِ مدلِ شهرِ سرمایه دارِ نئولیبرال، مصرف شهر با نشانه های فراوانی رخ نمون شده است. کالایی شدن شهر، توسعه خدمات تجاری شهری در خدمت مصرف بیشتر و اختصاص بهترین اراضی شهری برای امر مصرف و بروز فرهنگ پست مدرنیستی مصرف با شتاب و مقیاسی وسیع طی بیست سال گذشته در کلانشهرها و حتی شهرهای میانی از آن جمله است؛ که تعریف، شناسایی و تطبیق/عدم تطبیق آن، مسئله نظری و تجربی این پژوهش است. درواقع سوال اصلی اینجاست که بروزِ فرهنگ پست مدرنیستیِ مصرف، در سطح شهر چگونه است؟ هدف این مقاله، بررسی نحوه بازنمود روندهای عام مصرف گرایی شهری در شرایط خاص شهرهای میانی ایران بوده و روش آن از حیث هدف کاربردی و به دلیل پیوند عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بازنمود کالبدی آن، تبیینی است. مفاله حاضر به کمک روش تحلیل عاملی تاییدی، شاخصه های فضاییِ فرهنگِ مصرفی را در شهر استخراج نموده است. شاخص های برازش به دست آمده، تایید کننده مطلوبیت مدل بوده و مقادیر آماره t بین متغیرهای مرتبه اول و دوم، نشان از معنی دار بودن رابطه است. همچنین به کمک معادلات ساختاری، مسیر، نوع و شدت ارتباط بین متغیرهای مکنون فوق الذکر و متغیر مکنون شهرِ مصرفی، ترسیم شده است. بر این اساس متغیر مستقلِ فروشگاه های بزرگ با ضریب مسیر 0.83 بیشترین و متغیر مستقل طرح های کلان مقیاس با ضریب مسیر 0.14، کمترین رابطه را با شهرِ مصرفی داشته اند. یافته مقاله نشان می دهد مصرفِ مکان در شهرهای کشور، به اشکال مختلف ظهور یافته و در سطوح پیکر، سیما و چهره شهر، خود را بروز داده است.
پدیدارشناسی شرم بدنی در تجربه زنانه از فضاهای جمعی (زنان شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شرم بدنیِ زنانه احساس یا حالتی عاطفی است که سوژه مؤنث در مراوده های اجتماعی تجربه می کند. این احساس در جامعه مصرفیِ معاصر به شکلی فزاینده تشدید می-شود. قصد این جستار مطالعه پدیدارشناختی تجربه شرم بدنی زنان در سه فضای جمعی «عروسی»، «گروه های مختلط کوهنوردی» و «پاتری های خصوصی» است. نتایج تحلیل مصاحبه های عمیق با این سوژه ها نشان می دهد که شرایط و زمینه های اثرگذاری مثل رسانه ها، ابژه شدن بدن زنانه، نگاه خیره دیگری، موقعیت فرودست زنان و کارکردهای جسم زنانه بیشترین نقش را در شکل گیری احساس شرم بدنی نزد آن ها دارد. شکل گیری و تشدید این احساس در آن ها واجد آثار و پیامدهایی در زندگی شخصی و اجتماعی است که از آن جمله می توان به درونی-سازی ویژگی های جنس دوم، کناره گیری از برخی فضاها و فعالیت ها، استفاده از شرم بدنی برای پاسداشت حریم شخصی، نداشتن اعتمادبه نَفس در پذیرش مسؤلیت ها و خودسانسوری و زدن نقاب به چهره اشاره کرد. زنان برای مدیریت شرم بدنی به اتخاذ استراتژی هایی روی می آورند که عمده ترین آن ها عبارتند از: تلاش برای پنهان کردن نقص های بدنی، نمایش جذابیت های جسمانی و رفتاری، والایش امیال جسمی و طرد قواعد مردانه. می توان این گونه استنتاج کرد که شرم بدنی در زمانه حاضر در متن مواجهه ناگزیر زنان با فرهنگ مصرفی ای پدید می آید که هنوز مردسالار است.
عادات رسانه ای و ارتباطات یکپارچه بازاریابی؛ رابطه فرهنگ مصرفی رسانه و جذب مخاطبان (مطالعه ای در مراکز جراحی خاص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
98 - 115
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی عادات رسانه ای و ارتباطات یکپارچه بازاریابی؛ اثرات فرهنگ مصرف رسانه ای در جذب مخاطبان مراکز جراحی خاص در شهرهای سنندج و همدان است. فرهنگ مصرف رسانه ای بخش بزرگی از زندگی روزمره افراد را شامل می شود و تفاوت های این زمینه از ویژگی های فردی، موقعیتی و ساختاری برگرفته از نوع جامعه یا موقعیت اجتماعی نشأت می گیرد. از طرفی تمایل به زیبایی بخش مهمی از هویت فرد است و ظاهر مطلوب، تصور شخص نسبت به خویش را بهتر می کند و به او اعتماد به نفس می دهد. امروزه تحولات فرهنگی در جوامع متعدد و نیز افزایش نگرانی مردم درباره وضعیت ظاهری خود، تقاضای بسیاری برای انجام جراحی زیبایی را به دنبال دارد. افزایش تمایل به جوان تر دیده شدن و نتایج بهتر ظاهری این درمان ها، سبب جذابیت جهانی خدمات زیبایی پوست و مو شده است. با پیشرفت تکنولوژی دیجیتالی، کسب وکار خدمات زیبایی پوست و مو نیز پرطرفدار شده است. این تحقیق از نظر هدف از نوع کاربردی و بر حسب روش توصیفی است زیرا نتایج این پژوهش می تواند پژوهشگران فعال در این حوزه را نیز قادر به استفاده از مطالب آورده شده در چارچوب طرح های تحقیقاتی خود کند. همچنین تحقیق حاضر از لحاظ اجرا از نوع توصیفی – پیمایشی می باشد. پژوهش حاضر از منظر شیوه گردآوری داده ها، یک پژوهش مطالعه موردی است. در تحقیقات توصیفی محقق به دنبال چگونه بودن موضوع است که شامل جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه یا پاسخ به سؤالات مربوط به وضعیت فعلی موضوع مورد مطالعه می شود. در این تحقیق از روش پیمایشی نیز استفاده گردیده است. با توجه به ساختار مسئله از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP[1]) استفاده شد. پس از شناسایی عادات رسانه ای مؤثر به کمک پرسشنامه، مدل سازی شد و اولویت ها تعیین گردید. وزن نهایی هر یک از استراتژی های IMC[1] مشخص و این استراتژی ها رتبه بندی شدند.