"هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه مهارت های ارتباطی در دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دانشگاه بود. بدین منظور، آزمون مهارت های ارتباطی کوئین دام (2004) به 733 نفر، شامل 481 دانش آموز (198 پسر، 283 دختر) و 252 دانشجوی سال آخر دانشگاه های شهید باهنر و علوم پزشکی کرمان (93 پسر و 159 دختر) ارائه شد. نتایج حکایت از کارآیی آزمون مذکور در سنجش مهارت های ارتباطی داشتند. دانشجویان از لحاظ سطح کلی مهارت های ارتباطی در مقایسه با دانش آموزان نمرات بالاتری کسب کردند، لیکن تفاوت های دو گروه در خرده مهارت های ارتباطی-بجز در یک مورد - معنادار نبود. همچنین، دختران در مقایسه با پسران از لحاظ سطح کلی مهارت های ارتباطی نمرات بالاتری کسب کردند و بجز در دو خرده آزمون مربوط به مهارت در تنظیم عواطف و قاطعیت در ارتباط، در سایر خرده آزمون ها هم نمرات آن ها به طور معناداری بیش از پسران بود. یافته های این پژوهش در پرتو روند پژوهشی مربوطه به بحث گذاشته شده اند و پیشنهادهایی برای انجام پژوهش بیش تر ارائه شده است.
"
توسعه پایدار، مشارکت همه جانبه نیروی انسانی را می طلبد. به زعم بسیاری از صاحبنظران علم مدیریت، مشارکت منابع انسانی نقش بسزایی در اثربخشی و کارایی سازمان دارد. هدف این پژوهش، شناسایی آن دسته از عوامل (عوامل سازمانی و مدیریتی، اجتماعی، فرهنگی، انگیزشی و بیولوژیکی) است که پذیرش مسوولیت های مدیریتی و ستادی زنان شاغل در سازمان آموزش و پرورش استان لرستان را با مشکل و مخاطره مواجهه کرده است. برای این کار از میان 13169 نفر از زنان شاغل در جامعه مورد مطالعه، تعداد 375 نفر به روش نمونه گیری تصادفی-طبقه ای انتخاب گردید. با انجام روش تحقیق پیمایشی و استفاده از پرسشنامه ای مرکب از 30 سوال باز و بسته پاسخ، داده های مورد نیاز جمع آوری گردید. نتایج تحلیل نشان داد عامل سازمانی و مدیریتی، عمده ترین مشکل در پذیرش مسوولیت های مدیریتی و ستادی است که این موضوع در بین افراد با سطوح تحصیلی بالا، بیش تر خود را نشان می دهد. عوامل اجتماعی، فرهنگی و انگیزشی به ترتیب در مرتبه های بعدی اولویت قرار داشته و زنان مجرد تمایل کم تری به پذیرش مسوولیت های مدیریتی و ستادی نشان داده اند. کم ترین مشکل مربوط به عامل جسمانی است که تنها در میان افراد با سنوات کاری بالا مطرح است. از نظر سایر متغیرهای سن، محل کار (از نظر جغرافیایی و مقطع تحصیلی) و مسوولیت یا عدم مسوولیت در مدیریت مدرسه نیز تفاوت معناداری مشاهده نگردید.
"چگونگی ارتباط کار یا حرفه با آموزش و پرورش، منجر به ارائه دیدگاه هایی در تاریخ تعلیم و تربیت غرب و نیز جهت گیری هایی در نظام های آموزشی شده است؛ از جمله نظریه تربیت آزاد (لیبرال) که ارزش کار را در کسب فراغت برای فعالیت های عقلانی می داند و تعلیم و تربیت را به عنوان خود زندگی و نه صرفا آماده سازی برای زندگی توصیف می کند؛ نظریه مارکسیسم که تمایل به ستایش و تمجید کار به خاطر خودش دارد و آموزش حرفه ای را بخش اساسی تعلیم و تربیت تلقی می کند و بالاخره عمل گرایی که کار را عامل رشد و تربیت عقلانی و اجتماعی می داند. این نوشتار که برگرفته از مطالعه ای اسنادی (کتابخانه ای) در زمینه کار و تربیت است، مبانی معرفت شناسی نظریه های مذکور و نقش آن ها در جهت گیری تربیت حرفه ای را مورد مطالعه قرار می دهد.
"