مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
تاریخ فلسفه
حوزه های تخصصی:
آگاهی از تاریخ در علوم به طور عام، و در فلسفه به طور خاص، امری ضروری به نظر می رسد. زیرا با نگاه تاریخی به مباحث فلسفی نه تنها تکوین و سیر تطور آنها روشن شده و راه برای پیمودن ادامه مسیر همواره می گردد؛ بلکه قسمت عمده فلسفه همان تاریخ آن است و این امر، برخلاف فلاسفه مغرب زمین، در بین مسلمانان اندکی مورد غفلت قرار گرفته است و به نظر می رسد یکی از دلایل آن طرز تلقی ای است که حکمای مسلمان از فلسفه دارند.در این مقاله سعی کرده ایم با روش اسناد و تحلیل میزان توجه دو فیلسوف مسلمان یعنی صدرالمتالهین و علامه طباطبایی را به مباحث تاریخی فلسفه نشان داده و بیان کنیم که عقیده به حکمت نبوی، تاثیر خود را در نحوه مواجهه این دو فیلسوف با مباحث تاریخی نشان داده است؛ به طوری که علی رغم توجه صدرالمتالهین به آرای گذشتگان خود و بررسی عمیق آن مباحث، در طرح و انتساب آرا به اشخاص و مکتب های مختلف، گاهی مصاب نبوده است و در این میان علامه طباطبایی بیش از وی در معرض نقد قرار دارد.
تاریخ و فلسفه تاریخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مقدمه ای بر تاریخ فلسفه اسلامی
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۰ شماره ۱۱
حوزه های تخصصی:
تجدید نظر در تاریخ فلسفه با الهام از دیدگاه شیخ اشراق
حوزه های تخصصی:
نظریه غالب در بین بیشتر متفکران و محققان تاریخ علم و فلسفه این است که آغاز فلسفه، هنر، فرهنگ و علم یونان و غایت آن تمدن جدید غرب و مدرنیته است و در این بین ارزش و اهمیتی برای شرق قائل نیستند. اما برخی از متفکران شرقی خاستگاه تفکر و فلسفه را شرق میدانند. یکی از این متفکران، فیلسوف اصیل ایرانی، شیخ شهاب الدین سهروردی است که آغاز تاریخ فلسفه را از هرمس، حکیم شرقی میداند نه از تالس، فیلسوف یونانی. نگارنده در این مقاله تلاش دارد که این ادعای سهروردی را مورد تحلیل قرار داده و شواهد آن را بررسی کند.
نواوریهای فلسفی شهید سیدمصطفی خمینی در الهیات بالمعنی الاعم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهید سیدمـصطـفی خمینی پـرورش یافتـه مکتـب حکمت متعالیه بوده و دارای نوآوریهای متعددی در فلسفه اسلامی میباشد. آراء وی در کتاب بزرگی بنام «القواعد الحکمیة» مطرح شده که مفقود شده است. نگارنده با بازبینی بیست و نه مجلد از کتب وی، نظریات جدید ایشان را گردآورده است. از میان پنجاه نظریه جدید فلسفی ایشان، تعداد سیودو عنوان به مسائل الهیات بالمعنی الاعم و مباحث موضوع فلسفه، وجود و ماهیت، وجود ذهنی، مواد ثلاث، حرکت، جوهر و عرض، انسانشناسی و علت و معلول مربوط میشود. این پژوهش به طرح نظریات ایشان و اشاره به آراء فلاسفه قبل از ایشان، مخصوصاً صدرالمتألهین پرداخت تا ضمن مقایسه این آراء با یکدیگر، جایگاه هر نظریه بخوبی آشکار گردد. دسته بندی آراء وی در قالب فصلبندی کتاب الحکمة المتعالیة، گامی در جهت تدوین تاریخ فلسفه اسلامی معاصر محسوب میشود.
تقسیم فلسفه معاصر به تحلیلی و قاره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوایل قرن بیستم در زمانی که دیگر گرایش های فلسفی رو به رشد بودند، دو جریان فلسفی مهم پدید آمد و به سرعت بر فضای فکری حاکم شد: فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای. برجستگی این دو سنت سبب شده است که فلسفه معاصر در معروفترین طبقه بندی، به تحلیلی- قاره ای تقسیم شود اما این تقسیم، مسائلی از این دست را پیش آورده است: آیا این تقسیم جامع و مانع است و می تواند همه گرایش های فلسفی معاصر را در بر بگیرد؟ چه ویژگی هایی این دو سنت را از هم متمایز می کند؟ این تقسیم تا چه حد بر تلقی جغرافیایی- زبانی استوار است و چه کاستی هایی در این تلقی وجود دارد؟ در این مقاله پس از توضیح نسبت میان فلسفه تحلیلی و فلسفه قاره ای، برخی از تلاش هایی که برای توجیه این تقسیم صورت گرفته است، مورد بررسی قرار می گیرد.
نگاهى به تاریخ فلسفه براساس دو جریان «کلى گرایى» و «کل گرایى»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکى از خاستگاه هاى مهم براى درک حقایق، منطق است. مقولات و ایده هاى مندرج در منطق، علاوه بر کارکرد صورى، بر اساس نقش هرمنوتیکى مى توانند مبنا و چارچوبى را براى درک هرچه بهتر حقایق فراهم آورند. در این نوشتار تلاش بر این است تا با تکیه بر دو ایده منطق کلاسیک، یعنى کلى و کل، به فهم تاریخ فلسفه نایل آییم. به بیان دیگر تاریخ فلسفه را بر اساس دو جریان کلى گرایى و کل گرایى کانون تأمل و تحقیق قرار مى دهیم. مدعاى این مقاله آن است که در عین پذیرش محدودیت هاى خاص چنین پژوهشى، مى توان تا حد مقبولى، به فهم ویژگى هاى تاریخ فلسفه براساس این دو جریان دست یافت. در این مقاله به تفاوت هاى دو جریان کلى گرایى و کل گرایى در باب موضوعاتى چون ماهیت فلسفه، تاریخ فلسفه، علم، الهیات و شناخت اشاره شده است.
نوآورى در فلسفه و فلسفه نوآورى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیدایش و رشد هر علمى در گرو خلّاقیت و نوآورى است. فلسفه، که حاصل تأملات عقلانى درباره پرسش هاى بنیادى و نهایى در هر موضوعى است، یکى از عرصه هایى است که ضرورت دارد درباره تحول و نوآورى در آن بیندیشیم. مراد از نوآورى، برداشتن قدم نظرى جدیدى است که به پیشرفت، گسترش و تعمیق یک علم یا پیدایش یک شاخه علمى کمک کند. فلسفه نیز همچون دیگر حوزه هاى تفکر بشرى با نوآورى ظهور و توسعه یافته است؛ اما نگاهى به تاریخ فلسفه نشان مى دهد که این حوزه در مقاطعى از تاریخش دچار گونه اى رکود شده است. تأمل در پرسش هایى که در این زمینه مطرح اند، مى تواند راهگشا باشد. برخى از این پرسش ها بدین قرارند: آیا نوآورى در فلسفه ممکن است؟ چگونه مى توان در فلسفه نوآورى کرد و راهکارهاى آن چیست؟ عوامل و موانع نوآورى کدام اند؟ چه شیوه اى از آموزش و پژوهش در فلسفه مى تواند به نوآورى بینجامد؟ چه دانش هایى به نوآورى در فلسفه کمک مى کنند؟ آیا هر نوآورى اى مطلوب است؟ آیا اعتقاد به نوآورى با شکاکیت و نسبیت در معرفت تلازم دارد؟ آیا فلسفه معاصر اسلامى در مسیر نوآورى است؟
مقاله پیش رو تأملاتى درباره این گونه پرسش هاست، که در آن ضرورت نوآورى، قلمرو آن، زمینه ها و موانع آن و عناصرى که توجه به آنها در آموزش و پژوهش فلسفى مى تواند به نوآورى بینجامد، کانون تأمل قرار گرفته است.
ورود زنان فیلسوف از حاشیه به مرکز؛ تاملی بر راهبردهای زنانه نگرِ بازخوانیِ تاریخ فلسفه غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از دوران مدرن، همه فلاسفه بزرگ مرد بوده اند و نشانی از زنان مگر در گفتارهای زن ستیزانه فلاسفه نبوده است. در دوره معاصر با ورود نقادانه زنان به قلمروهای گوناگون معرفت، فلسفه و تاریخ فلسفه هم بررسی و بازاندیشی شد. زنان فیلسوف برای اثبات نادرستی ادعاهای زن ستیزانه فلاسفه دست به نگارش تاریخ های فلسفه زنان زدند و در آن ها به اندیشه ها و آرای زنان فیلسوفی اشاره کردند که تاریخ فلسفه آنان را نادیده گرفته بود. همچنین با به چالش کشیدن دوانگاری های مبنایی فلسفه غربی تلاش کردند نظریه هایی جایگزین ارائه کنند. بنابراین، همزمان با رواج مطالعات نظری درباره تاریخ فلسفه در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن جدید، راهبردهای جدیدی برای مطالعه تاریخ فلسفه غرب به کار بستند. مقاله حاضر این راهبردها را در سه گروه بررسی کرده است. اول فیلسوفانی مانند لوید و لودوف که بابررسی استعاره ها و تصویرپردازی های فلاسفه تاریخ و مفاهیم فلسفه را ارزیابی کرده اند. دوم فیلسوفانی مانند ایریگاری، بوردو و کافمن که به مطالعه ساختارزدایانه و روانکاوانه تاریخ فلسفه پرداخته اند و سوم فیلسوفانی مانند نوسبام و بایر که از تاریخ فلسفه چونان منبعی برای دغدغه های زنانه نگر خود استفاده کرده اند. در نهایت به مطالعات تاریخی زنان و تاریخِ زنان در ایران، کارهای انجام شده و امکان های پیش رو اشاره کرده ایم.
بررسی و نقد کتاب تاریخ فلسفه ی راتلج؛ ج. 4(مقاله علمی وزارت علوم)
در مقاله ی پیش رو چنان که از عنوانش پیداست می خواهیم به معرفی، نقد و بررسی ترجمة فارسی جلد چهارم از دورة ده جلدی تاریخ فلسفة راتلجبا عنوان رنسانس و عقل باوری سده ی هفدهمبپردازیم. نگارش این اثر را جمعی از برجستگان و صاحب نظران طراز اول دانشگاه های دنیا درباره ی دوره ی نوزایی و عقل گرایی برعهده دارند و سرویراستار این مجلد نیز اسپینوزاشناس معروف، پارکینسُن است. این اثر را انتشارات راتلج به سال 1993 منتشر کرده و در سال 1392 نیز حسن مرتضوی آن را به فارسی درآورده و انتشارات پویه نگار وظیفه ی نشر آن را عهده دار شده است. نویسنده قصد دارد در مقدمة مقاله، نخست معرفی اجمالی از این دوره ی ده جلدی و ویژگی های آن به دست داده و در ادامه، مجلد چهارم از این مجموعه را معرفی کند و جایگاه این اثر را در میان آثار مشابه در زبان فارسی را نشان دهد. سرانجام پیش از ورود به بخش اصلی مقاله، مترجم کتاب به اجمال معرفی می شود. نقد و بررسی ترجمة فارسی این اثر که بخش اصلی مقاله را به خود اختصاص می دهد، در دو بخش صوری و محتوایی تنظیم شده که نخست از جنبة صوری و شکلی به نقد و ارزیابی می پردازیم و در بخش دوم، ترجمه را از منظر محتوایی و تخصصی بررسی می کنیم.
تمایز معناشناختی - تاریخی الهیات و مابعدالطبیعه در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصحاب لوکیوم (مدرسه علمی فلسفی ارسطو) عنوان مابعدالطبیعه (متافیزیک) را بر مجموعه ای از دست نوشته های ارسطو - که آنها را فلسفه اولی نامیده بود - اطلاق کردند. این عنوان در تاریخ فلسفه پیش از اسلام، تفسیر دوگانه یافت. در تفسیر اول، جنبه تعلیمی و در تفسیر دوم، جنبه رتبی فلسفه اولی در نظر بود. فارابی در مفهوم و غرض از مابعدالطبیعه و شایستگی این عنوان مسائلی را درانداخت و ابن سینا سخن از مشکل بودن یا مفهوم نبودن آن گفت. سؤال مطرح شده از حیث تاریخی و معناشناختی این است که آیا بوعلی پس از آشناشدن با کتاب «اغراض مابعدالطبیعه ارسطو» باز هم بر موضع قبلی خود بود یا این اصطلاح را تلقی به قبول کرد. دیگر اینکه در صورت نفی آن چه عنوانی را و به چه دلیل جایگزین آن می دانست و بالاخره دیدگاه او در میان فلاسفه بعد چه وضعیتی پیدا کرد. مقاله در پی پاسخ به این سؤالات است و این مباحث را مطرح می کند که موضع ابن سینا در نارسایی مفهوم مابعدالطبیعه برای فلسفه اولی حتی بعد از آشنایی با کتاب «اغراض...» نیز باقی بود. او به همین دلیل الهیات را برای جایگزینی مابعدالطبیعه مطرح کرد؛ زیرا بر این بود که الهیات – بدون نیاز به تأویل- جامع معنی تحقیق در امور عامه و مفارقات است و فیلسوفان و متکلمان مسلمان و مسیحیِ پس از او، اصطلاح الهیات را در آثار خود به کار برده و جایگزین مابعدالطبیعه کرده اند.
کانت و الگوی معماری در فلسفه ورزی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و دوم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
157 - 175
حوزه های تخصصی:
مراد از الگوی فیلسوفی به معنای عام، قالبی تمثیلی است که فیلسوف به لحاظ آن و در چارچوب و در محاکات با آن، فلسفه ورزی و فلسفه خود را شکل می دهد. به نظر این نوشتار با تأمل در تاریخ فلسفه می توان رد پای الگوهایی را برای فیلسوفی و فلسفه ورزی آشکار ساخت. به باور نگارنده، ایمانوئل کانت در هر سه نقد معروف خود از اصطلاح های مرتبط با معماری استفاده کرده است. این مفهوم لازم می آورد تا بتوانیم از نظر کانت فیلسوف را به مثابه معمار بدانیم. از نظر کانت فیلسوف به مثابه معمار نه مانند بنّایی است که در پی ساخت بناهای تکراری است و حاصل آن تنظیم یک فلسفه رایج است و نه مانند هنرمندان عقل یا دانشمندان علوم رایج است که تنها فن کاربرد عقل را بلدند و کاربری عقل را بر عهده دارند، بلکه فیلسوف به عنوان یک معلم ایدئال، قانون گذار عقل است و انشا و تنظیم فلسفه را بر عهده دارد. به بیان دیگر، او تعریف و تنظیم کننده عقل است. این الگو از فیلسوفی در کنار دیگر الگوهای پیش و پس از کانت، مطرح شده و نقش خود را در دوره کانت و پس از او در تاریخ فلسفه ایفا کرده است.
زمان پریشی در تدوین تاریخ فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۴۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
103 - 122
حوزه های تخصصی:
زمان پریشی (آناکرونیسم) در روایت تاریخی یعنی دستکاری در ترتیب اجزای داستان، و پس وپیش کردن آن. سؤال محوری این مقاله آن است که آیا احتراز از زمان پریشی در روایت تاریخ فلسفه مطلوب یا حتی ممکن است؟ برخی روش شناسان تاریخ نگاری مانند کوئنتین اسکینر و همچنین فیلسوفانی مانند مرتضی مطهری زمان پریشی را خطا انگاشته اند. مبنای نظری این نگرش در قالب «اصل دسترس پذیری» صورتبندی شده که بکارگیری هرگونه منابع معرفتی را که در دوره مورد بررسی در دسترس نبوده اند منع می کند. بر این اساس چگونگی تاریخ نگاری مسأله محور فلسفه و حتی امکان پذیری آن دچار چالش می گردد. در مقابل برخی اندیشمندان دیگر گونه هایی از زمان پریشی را در روایت تاریخی مطلوب یا حتی ناگزیر دانسته اند. آرتور دانتو با معرفی «جملات روایی» و احد فرامرز قراملکی با تعریف مطالعه تاریخی به «شناخت سَلَف در پرتو خَلَف» از این دسته اند. این مقاله به تقریر دیدگاه طرفین، مبانی نظری و اشکالات وارد بر هریک پرداخته و پاسخ آن سؤال را به اتخاذ موضع تاریخ شناسانه احاله می دهد.
سبک شناسی رویکردهای تاریخی به فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۳ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۹۳
185 - 207
رویکردهای تاریخی به فلسفه اسلامی در دهه های اخیر فزونی گرفته است. بررسی های روش شناختی مرتبط موجب بصیرت افزایی پژوهشگران این حوزه خواهد بود. در این مقاله، سه گونه «تذکره نگاری فلاسفه»، «جریان شناسی تفکر فلسفی» و «تاریخ نگاری مسائل فلسفه» متمایز شده و مشخصه یابی گردیده اند. ادبیات غنی گونه اول حاوی شرح حال رجالی است که به صورت سنتی فیلسوف دانسته می شده اند. واکاوی کیستی فیلسوفان و چیستی سوانح مهم حیات آنان پیش فرض های تعیین کننده این گونه تاریخ نگاری است که غالباً مغفول واقع می شود. گونه دوم معطوف به سیر تطور ادوار عرصه فلسفه است که متضمن ارزش گذاری های فراوانی بوده و معمولاً به نحو پیشرفت محور روایت می شود تا شرایط کنونی در نقطه اوج ماجرا قرار گیرد. جریان شناسی به صورت هایی گوناگون و گاه بنیاناً متفاوت امکان پذیر بوده و چون خودمؤید است، پذیرش آن وابسته به تمایلات مخاطب خواهد بود. ممیزه گونه سوم، بازسازی اندیشه های گذشتگان برای پاسخ به مسائل روز است. این گونه تاریخ نگاری از جهت انتخاب مسائل و همچنین گزینش فیلسوفان از جریان شناسی تفکر فلسفی تأثیر می پذیرد و البته معمولاً پس از مدتی متروک شده یا نیازمند بروزرسانی به نظر خواهد رسید.
نقد ماجرای فکر فلسفی
حوزه های تخصصی:
کتاب ماجرای فکر فلسفی اثر دکتر ابراهیمی دینانی از جمله آثاری است که در دهه ی اخیر مورد توجه اصحاب معقول، محققین و حتی ناقدین متون فلسفی قرار گرفته است. اگر صاحب نظران این اثر را تاریخ فلسفه ندانند، لااقل این ادعا را می پذیرند که این مجموعه، تاریخ فلسفه ای تحلیلی است؛ چرا که مؤلف به گونه ای خاص، از آراء هر فیلسوف یا نحله ی فلسفی گزارش و در هر مورد خود نیز نقطه نظراتی ارائه می دهد. نویسنده در نوشتار حاضر بر مباحث مطرح شده در مجلد سوم این کتاب تمرکز نموده و شاکله ی کلی این مجلد از مجموعه مذکور را در بوته نقد و بررسی قرار داده است. وی ضمن نقد محتوایی و بیان کاستی های این اثر، تلاش نموده با ارائه پیشنهاداتی راجع به تصنیف این گونه آثار، برخی منابع مغفول مانده پیرامون مکاتب فلسفی متأخر از صدرا را معرفی کند.
نقد کتاب تاریخ فلسفۀ راتلج: از آغاز تا افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
نوشتۀ پیش رو بدنبال معرفی کوتاه جلد نخست تاریخ فلسفۀ راتلج: از آغاز تا افلاطون ، می کوشد تا ترجمۀ فارسی اثر به قلم آقای حسن مرتضوی را از دو چشم انداز صوری و محتوایی، بررسی نماید. شایان ذکر است که علاوه بر بررسی قسمت های مقدماتی و پایانی کتاب، بندهایی را از هر دوازده فصل متن اصلی، بطور کورکورانه گزینش کرده و سپس ترجمه را با آنها، تطبیق داده ایم. در بررسی صوری به مواردی مانند عنوان کتاب، ترتیب مطالب و کم و کاستی در ترجمه ، نگریسته ایم. در بررسی محتوائی هم، به جنبه هایی مانند غلط های چاپی، ضبط اعلام، رسایی یا مفهوم بودن و اعتبار ترجمه توجه کرده ایم. از توصیه های این بررسی با توجه به برخی آسیبهای تشخیص داده شده، عبارت است از عنایت بیشتر مترجم محترم به تعالیم فلسفی حوزۀ یونان باستان، بازنگری متن ترجمه از سوی خود ایشان و بهره گیری از ویراستار متخصص. وجود سهوهای قلمی در کار ترجمه، امری است ناخواسته و کم یا بیش، هر متنی که ترجمه شود، دچار آنها خواهد بود. همانطوریکه خود نوشتۀ اصلی به عنوان کار بشری، از چنان سهوهائی پیراسته نخواهد بود. اما هر گونه کوشش برای برطرف ساختن آن سهوها و رساندن آنها به کمترین میزان ممکن، احساس وظیفه اخلاقی و فکری مترجمان در قبال نویسندگان و خوانندگان متن ترجمه شده را نشان می دهد.
تحوّل تاریخی ایده تجسّد تکنولوژیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده تجسّد تکنولوژیکی اوّلین مساهمت فلسفه در تبیین تکنولوژی است. این مقاله به منظور روشن ساختن چگونگی تحوّل تاریخی این ایده، در وهله اول، چارچوبی نظری پیرامون دوره ها، رویکردها و اجزاء این نظریه پیشنهاد می کند. در وهله بعد، بر پایه این چارچوب پیشنهادی، تقریرهای مختلف این ایده را در دوره معاصر بازسازی می کند. در آخر، از بررسی تطبیقی تقریرهایی که بر پایه چارچوب پیشنهادی بازسازی شدند، نتایج تازه ای در خصوص چگونگی تحوّل تاریخی این ایده اخذ می کند که حاکی از وجود واگرایی ای میان تقریرهای معاصر از نظر (1) اجزاء، (2) جهت، و (3) مبنا یا علّت رابطه انسان-مصنوع است، واگرایی ای که معلول تبیین متفاوتی است که پدیدارشناسی نسبت به فلسفه های پیشین از انسان، نه از تکنولوژی، ارائه می کند.
دو گونه فلسفه ورزی در نسبت با گذشته فلسفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش پژوهش فلسفی را می توان به انحاء گوناگونی طبقه بندی کرد. حسب چگونگی رابطه با گذشته عرصه فلسفه، این مقاله دو سبک فلسفه ورزی را از یکدیگر متمایز می سازد: «روزآمد» و «تاریخی». وفاداران به سبک فلسفه ورزی روزآمد، عمل حرفه ای خود را مستقل از تاریخ فلسفه دانسته و برای مواجهه با چالش های فکری امروزین تنها بر خردورزی حال محور خویش اتکا می نمایند. فلسفه تحلیلی در دوران معاصر نمونه ممثّل این رویکرد است که بسیاری از پیشگامان آن، تاریخ فلسفه را به دیده حقارت می نگرند. پایبندان به سبک فلسفه ورزی تاریخی، در مقابل، برای نیل به حقیقت به گذشته فلسفه رجوع نموده و فلسفه ی خود را در دادوستد فکری با آن شکل می دهند. تحقق این سبک را می توان میان فیلسوفان اسلامی رهگیری کرد که خود را نوعاً در امتداد عقبه ای از اندیشمندان گذشته می شناسانند. سبک اتخاذشده از سوی وفاداران به هریک از این دو اسلوب اثرات تعیین کننده ای بر نحوه آموزش و آموختن، شیوه و حتی ادبیات نگارش و همچنین تاریخ نگاری فلسفه توسط آنان دارد. این مقاله به مشخصه یابی هریک از دو سبک یادشده و برشمردن استلزامات آنها پرداخته و در پایان آن دو را در هم سنجی با یکدیگر قرار می دهد.