مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
دیگری
حوزه های تخصصی:
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایه های سطحی متن باقی می ماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ می کند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه می کند. به عقیدة او، حماسه بازتاب واقعیّتی مربوط به گذشته مطلق بوده که فارغ از هر گونه تطوّر و تحوّل است، امّا رمان بر مبنای اصل صیرورت، واقعیّتی به انجام نرسیده را پیش روی نخستین بار ژولیا کریستوا با تکیه بر آرای باختین اصطلاح «بینامتنیّت» را مطرح کرد. او مناسبات بینامتنی را موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود و متصلّب دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان نظیر رولان بارت، بسیاری از مفاهیم و مبانی مرتبط با مفهوم گفتگومندی و بینامتنیّت را بسط دادند. سرانجام، نسل دوم نظریّه پردازان بینامتنیّت نظیر لوران ژنی و میکائیل ریفاتر، به شکل جدّی به کاربستِ نظریّه بینامتنیّت به متون ادبی پرداختندخواننده قرار می دهد. در نوشتار حاضر، داستان کوتاه «شب سهراب کشان» از مجموعة «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، نوشتة بیژن نجدی را برای کاربست تلفیقی این دو نظریّه برگزیده ایم و در پی پاسخگویی به این پرسش ها هستیم که آیا داستان نجدی توانسته با استفاده از مناسبات بینامتنی به بازسازی گذشتة حماسی در متنی از زمان معاصر بپردازد؟ نیز آیا این داستان را می توان به مثابة انتقادی جدّی از فضای تک صدایی در ادبیّات به شمار آورد؟
ادیان بزرگ، قاعده زرّین و «دیگری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر، تحلیلی محتوایی از نگاه هفت دین زنده جهان (یهودیت، مسیحیت، اسلام، بودا، هندو، کنفسیوس و زرتشت) به قاعده زرّین است. این قاعده در نگاه ادیان، شامل مؤلفه هایی چون «خود»، «دیگری» و «پسندیدن» است که با نگاه به روابط بین شخصی، از متدینان به هر یک از ادیان، عمل به آن مطالبه شده است. نگرش مطلوب ادیان، خود را در وضعیت وجودیِ دیگری دیدن یا از منظر دیگری به رفتار خود نگریستن بوده است. توجه به مؤلفه های مختلف این قاعده در گزارش ادیان، به ویژه مؤلفه «دیگری»، نشان می دهد که از منظر ادیان، مراعات قاعده زرّین صرفاً در برابر هم کیشان نیست و این قاعده در تراز یک قاعده همگانی و جهان شمول و صرف نظر از کیش و آئین خاصی، از سوی ادیان توصیه شده است.
بازنمایی ""دیگری فرودست"" در رمان های دوره پهلوی اول دکتر ابوتراب طالبی* مریم ناظری**(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر در پی آن است که درکی از چگونگی بازنمایی روابط قدرت درون یکی از پر مخاطب ترین ژانرهای ادبی (رمان) به دست آورد. روابطی که نه به صورت آشکار بلکه به طور پنهانی درون سطرهای رمان گنجانده شده و گویای ذهنیت نهانی نویسندگان این رمان ها در مورد اقشاری بود که در مقاله پیش رو با عنوان ""دیگری"" تعریف شده اند.
در مبانی نظری، ابتدا به موضوع بازنمایی وفر ایند تولید معنا پرداخته شده است، سپس با تحلیل پیوند آن با نظریه گفتمان،معانی شکل گرفته در یک دوره تاریخی (پهلوی اول)به مثابه نظامی ارزیابی شده که معنا درون آن ساخته و پرداخته شده است. در مقاله نشان داده شده است که در این فرایند ""دیگری"" شکل می گیرد. این مقاله، با تدقیق در چگونگی کاربست این مفهوم (دیگری) در نظریه های پسا استعماری و فرودست، به سوژه هایی اشاره کرده است که از طریق تمایز قائل شدن با ""دیگری"" و در مقام مقایسه با آنها، ""خود"" را هویت می بخشند. این دیگری های به حاشیه رانده شده، با رجوع به دوره تاریخی پهلوی اول و گفتمان مسلط ناسیونالیستی این دوران تعریف شده اند.
نتایج بدست آمده از مطالعه رمان ها که با استفاده از روش نقد ادبی در کنار تکنیک های تحلیل روایت (مانند نکات گرامری و عنصر زمان روایت) به دست آمده است، به خوبی بیانگر نحوه اعمال قدرت از طریق بازنمایی است. اقشاری از جامعه ایران که با دلالت های نظری، به عنوان ""دیگری"" این نویسندگان معرفی شده اند، با موارد مطروحه در نظریات گفتمان شرق شناسی و مطالعات پسااستعماری تطابق دارند.در متون موردمطالعه ویژگی هایی مانند خروج از مرکز دیالوگ و پرت کردن آنها به محدوده غیر، تغییر جایگاه آنها از شخص به شی و صدور گزاره هایی کلی درباره فرودستان و تعمیم دادن این گزاره ها به تمام اقشار فرودست، به آنها نسبت داده شده است.
در جست وجوی دیگری؛بررسی جلوه های دگربودگی در ادبیات کودک و نوجوان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم دیگری و دیگرانگی از مفاهیم پیچیده ی فلسفی است که می توان آن را در گستره های گوناگونی از زندگی انسان چون اجتماع، سیاست، اخلاق، ادبیات، آموزش و پرورش و جز آن جست وجوکرد.در این پژوهش، در گام اول، تلاش شده انواع دیگرانگیدر نمونه ای شامل بیست و هفت اثر داستانی ادبیات کودک و نوجوان ایران، با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی و با در پیش گرفتن رویکردی توصیفی بررسی گردد تا آشکار شود کدام یک از انواع دیگرانگی در کتاب های داستانی کودک و نوجوان ایران بازنمایی شده و کدام ها مجال جلوه گر شدن نیافته اند. در گام دوم چگونگی بازنمایی این دیگرانگی ها و نوع ارتباط شخصیت های دیگری با شخصیت های مرکزی داستان ها مورد بررسی قرارگرفته است. برای رسیدن به این هدفبرای مطالعه ی نمونه ها از روش تحلیل محتوای تاملی با رویکردی توصیفی-تفسیری استفاده شده است. نتیجه ی این بررسی نشان-می دهد در ادبیات کودک و نوجوان ایران صدای دیگری چندان بلند نبوده و حضور او کم رنگ است. هم چنین کنش ""دیگری"" در ارتباط با قطب های فرادست داستان در بیش تر موارد محدود و تابع محدودیت هایی است که به دیگرانگی او برمی گردد. با این حال، مواردی از کنش تعاملی، سازنده و هم دلانه ی خود/دیگری نیز به چشم می خورد.
مدرنیسم و شکل گیری نص گرایی: نگرشی در فهم زمینه های اخباری گری
اخباری گری در دوره ی زمانی اواخر قرن هفدهم تا اوایل قرن نوزدهم و بطور عمده در ایران، عراق و هند جریان داشته است. در ارتباط با علت شکل گیری و رشد این تفکر محافظه کار در فقه شیعی بطور عمده دو تبیین ارائه شده است: 1 تأثیرگذاری و انتقال نگرش های اخباری در قالب انتقال ایده ها و افکار صورت می گیرد با این فرض که اصول و معیارهای ثابتی برای گرایش های اخباری وجود دارد و چارچوب های مشخص فکری و انتزاعی برای عالمان اخباری تصور می شود؛ 2 نگرش اخباریِ صاحبان قدرت مهمترین عامل برای انتشار و گسترش دانسته می شود و نقش حکومت های شیعی در حمایت و حکومت های سنی در تضعیف عالمان اخباری مورد توجه قرار می گیرد، بنابراین اثرگذاری بافت سیاسی و اجتماعیِ حاکم برجسته می شود. در پ ژوهش حاضر، این دو نگرش به ترتیب در آثار شرق شناسانی همچون رابرت گلیو و خوان کول برجسته و نقاط ضعف آنها بررسی خواهد شد. سپس با تأکید بر نص گرایی بعنوان ویژگی مشترک اخباری گری و نواخباری گری، با استفاده از مفاهیم روان شناسی اجتماعی و هویت، نگاه سومی به عوامل شکل گیری و گسترش نص گرایی معرفی می گردد. در این نگاه جدید ابتدا تفکر مدرن بعنوان یک «دیگری» در برابر تفکر دینی معرفی و ایده ی تمایز از دیگری برای برجسته نمودن هویت مورد توجه قرار می گیرد. به نظر می رسد در شکل گیری و گسترش نص گرایی، این نگاه سوم از قدرت تبیینی بیشتری برخوردار است.
بررسی گفتمان پسااستعماری ادوارد براون و انعکاس آن در ترجمه ""سفرنامه یک سال در میان ایرانیان""(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله کاوشی در جهت یافتن رد پای گفتمان پسااستعمار و مهمترین ویژگی آن (القاء و مشروعیت بخشی به ارزش ها و فرهنگ غرب) در متون پسااستعماری و ازجمله سفرنامه ها و ترجمه آنهاست. با این هدف و برگرفته از آراء منتقدین پسااستعمار همچون ادوارد سعید و فرانتس فانون، متن اصلی سفرنامه یک سال در میان ایرانیان اثر ادوارد براون انگلیسی (1887-1888)متعلق به دوره قاجار، فقط از منظر نگاه او به فرهنگ و موقعیت فرهنگی ایران وایرانی مورد مطالعه کامل قرارگرفت و بیش از 40 مورد فرهنگی، دال بر نگاه غرب ""خود1"" به شرق ""دیگری2"" در این مجال بررسی شدند که همگی آنها به همراه پیام پسااستعماری نهفته در آن، در بخش روش تحقیق مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین این موارد فرهنگی با ترجمه فارسی شان که توسط ذبیح الله منصوری صورت گرفته مقابله شده اند وبه افزایش و کاهش های سبکی این مترجم فقید ونامور از منظر ""خود"" و ""دیگری"" نگریسته می شود. افزایش و کاهش هایی که غالبا در جهت خنثی کردن نگاه عمودی غرب به شرق است
رویکرد پدیدارشناختی به مسئلة «نشت زبانی» در آثار ناتالی ساروت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناتالی ساروت از جمله نویسندگان رمان نو است که نگاهی گسستی، قطعه قطعه و ادراکی - حسی به روان انسانی ارائه می دهد. به واقع از نظر ساروت واقعیت های روان انسانی تنها در ساحت گفت وگومندی (دیالوژیسم) بروز پیدا می کنند و این واقعیت ها، ناگفته هایی بر آمده از رانش ها و کشش های بین شخصیت ها می باشند که در فضای زیرین دیالوگ ها جاری می شوند؛ آنچه ساروت به آن «زیر- مکالمه» یا «تروپیسم» می گوید. ما معتقدیم ویژگی ای در «تروپیسم» ساروت وجود دارد که ما را از سیر افقی گفتمان جدا کرده و به شکل عمودی به جهان زیرین، انتزاعی و پنهانی هدایت می کند که به زبان این نویسنده ویژگی ای می بخشد که ما آن را «نشت زبانی» می نامیم؛ «نشتی» که ما را از سطح زبان کلیشه ای جدا کرده و به سوی آن جهان روانی پنهان و زیرین هدایت می کند و امر نامشهود تروپیسمی را مشهود و قابل رؤیت می نماید. این مقاله ضمن انتخاب روش شناسی میخائیل باختین و صحه بر مسئلة گفت وگومندی (دیالوژیسم) و چند صدایی، برآن است نشان دهد چگونه مسئلة «نشت زبانی»، به مثابه یک مسئلة زبانی، با بینش این نویسنده از «گفتمان» و نفی سوژة استعلایی دکارتی، به مثابه یک مفهوم فلسفی، درارتباط می باشد.
مقاله به زبان فرانسه: طرح ریزی انواع رابطه با «دیگری» در «آخرین مصری» اثر «ژرار مَسه» (La schématisation du rapport avec «l’Autre» dans Le dernier des Égyptiens de Gérard Macé)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان آثاری که با هدف احیای دوباره «زندگی های پیشین» به نگارش درآمده اند، «آخرین مصری» ژرار مَسه، از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در اینجا نویسنده، با تکیه بر صحنه خوانش رمان «آخرین موهیکان» نوشته فنیمور کوپر، برگرفته از اسناد مرتبط با زندگی شامپولیون به نقل زندگی کاشف هیروگلیف می پردازد. صحنه ای که درنهایت سراسر زندگی قهرمان را پوشش می دهد و دنیایی خلق می کند که همزمان برخورد میان شامپولیون و بومی های آمریکا، شامپولیون و مصریان باستان و نیز شامپولیون و مَسه را در برمی گیرد. با این توضیح، در مطالعه حاضر، از میان شبکه های مختلف معنایی که معماری مضمونی اثر مَسه را شکل می دهند، هدف خود را به بررسی دال ها و مدلول هایی محدود ساخته ایم که مستقیماً به مضمون «دیگری» مربوط می شوند؛ با طرح این سؤال که، میان «خویش» و «دیگری» چه نوع رابطه ای ممکن است؟ سؤالی که پاسخ به آن ما را به طرح ریزیِ انواع رابطه با دیگری خواهد رساند.
تصویرشناسی «بیگانه» در شاهنامه با تکیه بر کلیشه پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تصویرشناسی» یک نظریة ادبی است که در حوزة ادبیات تطبیقی قرار دارد. ژان ماری کاره را باید نخستین تصویرگر در حوزة ادبیات تطبیقی دانست. بعد از او تصویرگرانی دیگر نظریة او را تکمیل کردند و مؤلفه های تصویرشناسی را در شش مورد کلیشه، الگوی قالبی، پیش داوری، تصویر، سمبل و افسانه معرفی کردند. در این مقاله تصویر بیگانگان در شاهنامة فردوسی از منظر کلیشه پردازی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. کلیشه (عقیدة عمومی) مفهومی است که نخستین بار واتر لیپ من آمریکایی آن را برای بیان عقاید عمومی در میان یک قوم و یا فرهنگ به کار برد. با عنایت به این که شاهنامه اثری حماسی است و در دفاع از فرهنگ ملّی ایرانیان سروده شده است و همچنین در تعارض با فرهنگ بیگانگان است، به نظر می رسد نظریة تصویرشناسی در درک بهتر چگونگی رفتار ایرانیان با بیگانگان کمک شایانی کند. دستاورد پژوهش، ناظر بر این است که بازتاب بیگانگان در شاهنامه به صورت کلیشه پردازی شامل 13/58% از کل 43 مورد شخصیت بیگانه ای که در این پژوهش بررسی شده است را شامل می شود. بر این اساس شخصیت های بیگانه در شاهنامه با توجه به مبحث کلیشه در تصویرشناسی به سه دسته قابل تقسیم است: الف. شخصیت های بیگانه ای که با پیوند زناشویی با ایران ارتباط برقرارمی کنند؛ ب. شخصیت هایی که به قصد تحمیل قدرت و یا گرفتن باژ و ساو به ایران حمله می کنند؛ ج. استفاده از قدرت پهلوان ایرانی در کشور بیگانه که باز در این مرحله، بیشترین ارتباط از طریق برقراری پیوند زناشویی صورت می گیرد. فردوسی دلیل و پیامد این ارتباطات را به صورتی ناخوشایند تصویر می کند.
گشودگی به دیگری به مثابه ی شرط اخلاقی دیالوگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گادامر پیش داوری ها را شرط امکان فهم می داند؛ اما دخالت پیش داوری ها در فهم، به معنای ذهنی و دلخواهانه شدن فهم و دیالوگی نبودن آن نیست که یک رابطة یک سویه، به مثابة تحمیل ذهنیت و معنای خودمان بر دیگری باشد تا دیگری بودن او و انسانیتش را نادیده بگیریم. گادامر با تمسک به مفهوم بازی و تمایز میان game و play، حرکت رفت وبرگشتی فهم و ساختار دیالوگی آن را آشکار می کند. از این رو، رابطة میان من و دیگری مانند رابطة میان سوژه و ابژة دکارتی یک رابطة سلطه جویانه و غیراخلاقی نیست. هیچ یک از طرفین گفت وگو بر دیگری سلطه نمی یابد و امتزاج افق ها، به معنای سلطة افقی بر افق دیگر نیست؛ بلکه هر دو آزادانه تسلیم و درگیر یک دیگر می شوند و خودشان را درگیر حقیقت موضوع مورد بحث می کنند. از نگاه گادامر، این درگیری اصیل در فرایند بازی فهم به معنای گشودگی به دیگری است که تنها در ساختار دیالکتیکی دیالوگ، ممکن است و به مثابة شرط اخلاقی آن است؛ زیرا ما در فرایند پرسش و پاسخ، با اذعان به نادانی خویش به حقیقت موضوع با پرسیدن آغاز می کنیم و پیش داوری های خودمان را با گوش سپردن به گفته های دیگری، مورد ارزیابی و اصلاح قرارمی دهیم و با فروتنی و بردباری با دیگری مواجه می شویم که همگی مظهر فرایندی اخلاقی هستند. گشودگی به مثابة شرط اخلاقی دیالوگ و لوازم آن مورد بررسی این مقاله است.
تحلیلی معرفتی از بساطت و غیریت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود در فلسفه کانت به مفهومی مقولی بدل می شود که با انکار عینیت وجود به مثابه کمال، در یک چرخش ذهن گرایانه جدایی ذهن و عین را نتیجه می دهد. اما خارجیت وجود مبنایی است که نمی توان به آسانی از آن عبور کرد؛ هرچند با مشکل بساطت و غیریت، و تاریخی و فراتاریخی بودن مواجه است. مسئله این است که چگونه باید از تنگنای این تعارضات عبور کرد. با فرض قاعده فرعیه، می توان ضمن نقد سفسطه، به اثبات وجود به مثابه امر مشترک میان عین و ذهن راه یافت. حقیقت هستی بسیط است و در بساطت اش سیطره مطلق بر هر کثرتی دارد و از همین رو به مثابه کل، تمام کثرات را در خود دارد و بدون استثنا برای همه هست. به این ترتیب، بر اساس تشکیک وجود، غیریت هستی را باید ناشی از حدود بساطت آن دانست. هرآنچه بهره مند از هستی است با هستی بسیط مواجه است، مواجهه ای که تکین و خاص است. هستی حقیقت بسیطی است که در مقام تحقق در دیگری حضور یافته و بساطت آن غیبت تلقی می شود، حال آنکه غیریت، چیزی جز تعین بساطتِ «هستی» نیست.
مطالعات پسااستعماری، تلاش متن محور در جهت وارونه سازی چشم اندازها (با تأکید بر بازشناسی رویکردهای متفاوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات پسا استعماری مجموعه ای از ره یافت های نظری است که، با تأکید بر پیامدهای استعمارگرایی، به تحلیل گفتمان استعماری می پردازد. از جهتی، نقد پسااستعماری در پی فهم موقعیت کنونی از طریق بازاندیشی و واکاوی و تحلیل انتقادی تاریخ استعماری گذشته است که بیش از آن که درباره هند، افریقا، امریکای لاتین، خاورمیانه، و اروپا باشد، دربرگیرنده خیال پروری ها و سرهم بندی ها و دریافت های یک جانبه غربی دربارة «غرب» و «شرق» است. به طور کلی، مطالعات پسااستعماری تلاشی متن محورانه در جهت وارونه سازی چشم انداز غربی به دیگریِ غیرغربی است. دامنه وسیع موضوعات مورد علاقه مطالعات پسااستعماری را از نظریه و نقد ادبی تا مطالعات اقتصاد سیاسی و پژوهش درباره حکومت های استعماری و مسئله هویت و مطالعات فرهنگی در بر می گیرد. این امر باعث ابهامات و مناقشاتی در برخوردهای نخستین مخاطبان و پژوهشگران با این حوزه از مطالعات شده است و تدقیق در رویکردهای این مطالعات ضروری می نماید. مقاله حاضر بر آن است تا به این سؤال پاسخ دهد که ماهیت و ادعای مطالعات پسااستعماری چیست و چه رویکردهای درون مطالعاتی دارد. در پاسخ به این سؤال، سعی می شود از ره گذر بررسی مطالعات پسااستعماری و رویکردهای متضاد آن به شناخت هر چه صحیح و دقیق تر این حوزه مطالعاتی دست یابیم.
بچه افغانی: شکل گیری تصور از خود و دیگری در تجربه زندگی روزمره نوجوانان افغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة اصلی این پژوهش مطالعة مشکلات نوجوانان افغانستانی در تعاملات روزمره و تأثیر این مشکلات و تنگناها بر شکل گیری تصور از خود و دیگری در آن هاست. ملاحظات نظری براساس نظریات متفکران مکتب کنش متقابل نمادین و با استفاده از سازة مطرودیت اجتماعی تدوین شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی است، گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساخت یافته و مصاحبه های روایی صورت گرفته است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از نظریة داده نگر انجام گرفته است. برای انجام دادن این پژوهش درمجموع با 21 نفر از نوجوانان (12 تا 16 ساله) افغانستانی دختر و پسر ساکن شهر تهران مصاحبه شد. یافته ها بیان می کند افراد مورد مطالعه در جریان تعاملات روزمرة خود با ایرانیان مورد تحقیر و بی احترامی بوده اند و به آن ها برچسب اَفی (افغانی) زده شده است. مصاحبه شوندگان نیز به منظور اجتناب از برخوردها «فاصله گیری» را به عنوان استراتژی کنش برگزیده اند. تصور افراد مورد مطالعه از ایرانیان به عنوان دیگری، خودبرتربین، ضدافغانی و عموماً مشتمل بر بی اعتمادی بوده است. این تصور از دیگری بر تصور از خود افراد مورد مطالعه تأثیر داشته است و در کنار سایر عوامل سبب شده است آن ها خود را افرادی متفاوت از ایرانیان تلقی کنند. احساس تفاوت با ایرانیان در ذهن افراد مورد مطالعه درواقع همان تصوری است که ایرانیان دربارة آن ها داشته اند. آن ها خود را نسبت به ایرانیان متفاوت می دانند؛ چراکه از سوی ایرانیان افرادی متفاوت و به عنوان دیگری تعریف شده اند.
لویناس، فیلسوف دیگری
حوزه های تخصصی:
لویناس فیلسوفی است که از سنت پدیدار شناسانه مقوله ی اخلاق را بررسی می کند. وی با محوریت دادن به مبحث «دیگری»، جایگاه مبحث اخلاق را در فلسفه های مضاف جستجو نمی کند بلکه آن را فلسفه ی اولی تلقی می کند. در این راستا، با طرح مفاهیمی از قبیل چهره، مسئولیت در برابر امر نامتناهی و دیگری می کوشد رهیافت پدیدار شناسانه اش را با محوریت مقوله ی اخلاق بسط دهد. در این مقاله، تلاش شده است با مروری اجمالی اهمیت مقوله ی اخلاق و دیگری و پیامدهای سیاسی- اجتماعی آن را نشان دهیم. لویناس با نقد سنت متافیزیکی غربی که آن را متکی بر هستی شناسی امر همان می داند، بر آن است که نشان دهد با رجوع به سنت تعالی گرای سامی- یهودی می توان از اندیشه ی سوبژکتیویستی گذر کرد و آن را به روی دیگری گشود. بنابراین، لویناس وجود شخص را متکی به چهره ی دیگری و اشخاص دیگر می داند و نسبت های بین اشخاص را مبنای اخلاق و دوستی فردی و اجتماعی می داند.
تحول بازنمایی دیگری در انیمیشن های برنده جایزه اسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش نشانه شناسی سه سطحی بارت به تحلیل ده انیمیشنی که در ده سال (2014-2005) موفق به کسب جایزة اسکار شده اند، از نظر چگونگی بازنمایی«دیگری» و دلالت های ایدئولوژیکی که در مورد آن وجود دارد، می پردازد. در این پژوهش مطالعه شیوه بازنمایی نژاد و جنسیتِ «دیگری» دو مؤلفه اصلی است. نتیجه پژوهش نشان می دهد نگاه نژادی شده در مقایسه با «دیگری» در انیمیشن های مورد تحلیل تغییر کرده است و همچنین تحولی صریح در نگاه به زن در این انیمیشن ها اتفاق افتاده است. به عنوان یک نتیجه گیری کلی می توان گفت که بازنمایی دیگری در انیمیشن هایی که در سال های اخیر برنده جایزه اسکار بوده اند، به این صورت است که نژاد و جنسیت افراد نیست که «دیگری» بودن آنها را تعیین می کند بلکه افکار، عقاید و رفتار ایشان است که مشخص می کند چه کسی دیگری است. بازنمایی دیگری در این انیمیشن ها به عنوان فردی که مخالف تغییر است، تفاوت ها را برنمی تابد، پایبند سنت است و به محیط زیست آسیب می زند از جمله نتایج این پژوهش است.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی از منظر توجه به دیگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی به لحاظ توجه به جایگاه دیگری (معلولان و بیماران، کودکان کار و اشکال مختلف خانواده) بررسی شده است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کتاب های درسی مقطع ابتدایی (پایه اول تا ششم) چاپ سال 1393 تشکیل دادند. روش نمونه گیری پژوهش هدفمند بود. بر این اساس، کتاب های درسی فارسی (بخوانیم و بنویسیم) و علوم اجتماعی دوره ابتدایی (جمعا 16 کتاب) به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، چک لیست، و واحد تحلیل شامل متون، پرسش ها و تصاویر بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و جهت به دست آوردن ضریب اهمیت هریک از مؤلفه ها، از روش آنتروپی شانون استفاده شده است. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که توجه به مؤلفه های دیگری و پراکندگی این مؤلفه ها در کتاب های درسی دوره ابتدایی به صورت مکفی، متوازن و یکسان صورت نگرفته و تحلیل محتوا بر اساس اصول علمی تنظیم نشده است. لذا این کتاب ها نمی توانند نقش چندان مؤثری در تقویت و پرورش مفهوم دیگری در دانش آموزان ایفا کنند. در حالی که آموزش و پرورش باید با هدف مبارزه با تبعیض و سوگیری تمامی افراد جامعه را در هر شغل و مقامی پوشش داده و با دید برابر به همه آنها نگاه کند.
دیگری در اندیشه و آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم «دیگری» یکی از مفاهیم بنیادین فلسفی است که به ویژه در قرن بیستم و در آثار هوسرل، هایدگر، سارتر و لویناس اهمیت معرفت شناختی و هستی شناختی پیدا کرد و سپس، به واسطه باختین، به حوزه ادبیات و نظریه های ادبی وارد شد. از چشم انداز «مفهوم دیگری»، می توان گفت پس از پیوستن ناصرخسرو به مذهب اسماعیلیه، طرحی آرمان شهری از دین و مذهب، حاکم و حکومت، شعر و شاعر، فلسفه و فیلسوفان و... در ذهن و زبان او شکل می گیرد و براین اساس، هرکس و هرچیزی از این خطوط مشخص پا را فراتر یا فروتر بگذارد از گزند تیغ تیز طرد و حذف و هجو ناصرخسرو در امان نمی ماند. در این نوشتار، پس از تبیین مبانی نظری مفهوم دیگری، به طرح آرمان شهر ناصری می پردازیم و پس از آن، از منظر مفهوم دیگری، به توصیف و تحلیل نحوه مواجهه ناصرخسرو با صنوف و طبقات مختلف سیاسی، اجتماعی و فلسفی و ادبی و... خواهیم پرداخت.
طراحی و ساخت مقیاس تعهد اخلاقی بر اساس اندیشه کانت و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تعهد اخلاقی در جامعه دانشجویی، از مباحث مهم و در خور توجه محسوب میشود. از این روی، وجود ابزاری مناسب برای اندازه گیری این سازه،یک ضرورت غیر قابل اجتناب است.در این راستا، پژوهش حاضر با هدف طراحی یک مقیاس روا و پایا به منظوربررسی تعهد اخلاقی دانشجویانصورت گرفته است. برای انجام این پژوهش که از نوع ابزارسازی است، تعداد 278 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان شرکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند و به پرسشنامه ها پاسخ دادند. بر اساس مبانی نظری مرتبط با این بحث، یک مقیاس اولیه با 35 سؤال تهیه شد و در اختیار شرکت کنندگان قرار گرفت. برای تحلیل داده های به دست آمده، از نرم افزار SPSS و روش های آماری تحلیل عاملی، ضریب همبستگی و آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی، وجود دو عامل تعهد اخلاقی معطوف به خود با 13 سؤال و تعهد اخلاقی معطوف بهدیگری با 12 سؤال را تأیید کرد. پایایی مقیاس نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. پژوهش حاضر نشان داد که ابزار طراحی شده از کفایت لازم برخوردار است و می تواند در پژوهش ها مورد استفاده قرار گیرد.
تحلیل مفهومی و گزاره ای قاعده زرّین اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
«آنچه را بر خود می پسندی، بر دیگران هم بپسند.» این گزاره در اخلاق به قاعده زرّین (طلایی) معروف است. به نظر می رسد دشواری های نظری و کارکردیِ احتمالیِ قاعده به عدم وضوح محتوای آن باز می گردد. بررسی و تحلیل مفهومی و گزاره ای این قاعده نشان می دهد مؤلفه های مهم این قاعده که عبارت اند از: «خود»، «دیگری»، «پسندیدن» و مشارالیه «آنچه» هر کدام حاوی دشواری هایی هستند که در آغاز، امکان فهم و عمل به قاعده را با تردید مواجه می کند. تحلیل گزاره ای قاعده و نقایص ناظر برآن نیز به گونه ای با مؤلفه های مذکور پیوند می خورد. نوشتار حاضر با تدقیق در محتوای قاعده نشان می دهد خودگروی، نسبی گرایی فرهنگی، سلایق متفاوت در پسندها و ناپسندها و بی شماری افعال در مواجهه عملی با دیگران، هیچ کدام زیانی به قاعده نمی زند؛ درنتیجه امکان تصور معقول و عمل به قاعده وجود دارد.
بازتفسیر مفهوم غربزدگی جلال آل احمد در پرتو مفهوم دیالوجیستی خود و دیگری
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مفهوم دیالوجیستی باختینی ""خود"" و""دیگری"" تلاش می کنیم تا به بازخوانی مفهوم غربزدگی مورد نظر جلال آل احمد بپردازیم و تفسیر تازه تری از این اثر را ارائه کنیم. علاوه بر این، در ضمن این کار با به کار بستن مفهوم دیالوجیستی خود و دیگری در عمل، قابلیت این مفهوم را نیز ارزیابی می کنیم و با چنین سنجشی نشان خواهیم داد که چطور با استفاده از دیالوجیسم به مثابه روش و در عین حال نظریه م توان دست به تفسیر و تاویل متونی زد که در فقدان این روش معانی دیگری بدانها نسبت داده می شده است. دیالوجیسم باختین از سه وجه حاصل می شود"":خود""، ""دیگری"" و ""گفت وگو و تعامل خودبا دیگری"". با استفاده از این ابزار نظری، خواهیم دید که اولا،ً آل احمد برای شناخت خود به شکل اگزیستانس، مجبور به نگاه به دیگری است. ثانیا،ً تصور مالوف از آل احمد به عنوان کسی که غرب ستیز یا ضد غرب است، تصور کاملی نیست. با استفاده از نظریه دیالوجیسم باختین می توان به این نتیجه رسید که آل احمد بیش از آنکه معترض غرب باشد، معترض نوع دیالوگ مخدوش و رابطه ی نابرابر غرب و شرق است. البته آل احمد راه حل و پیشنهادی نیز ارائه می کند. راه حل وی بازیگر شدن خود شرقی و ایجاد دیالوگ برابر است. این کار از طریق مفهوم اصالت امکان پذیر می شود.