مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
مکالمه
حوزه های تخصصی:
میخاییل باختین از بزرگترین نظریه پردازان در حوزهء نقد ادبى به ویژه در زمینه رمان به شمار می آید. وى با معرفى مفاهیمى همچون منطق مکالمه چند صدایى و عنصر کارناوالى د ر نظریه ادبى خود، توانست از منظرى کاملاً نو به رمان بنگرد. آراء و عقاید وى در باب رمان چندآوای- که از مشخصه هاى اصلى آن تعدد صداها و آگایی هاى شخصیت ها است- و دیدگاه ویژهء او در مورد کارناوال، و عنصرخنده و نیروى زایدهء نهفته در این پدیده ها، ابزارهایى مناسب در اختیار خواننده قرار مى د هدتا وى بتواند به خوانشی ژرف از این ژانر ادبى دست یابد. با بکارگیرى و تکیه بر این مفاهیم است که مى توان از رمان اولیس اثر جیمز جویس، که به زعم بسیارى، بزرگترین رمان قرن بیستم است، برداشتى نو را انتظار کشید، کثرت صداها و آگاهى هایى که در این رمان هر یک جهان بینی خاص خود را ارائه مى کند و همچنین استفادهء جویس از تکنیک جریان سیال ذهن و تک گویى درونى، این اثر را بى گمان در فهرست رمان هاى چندآوایى قرار مى دهد، بعلاوه، وجود تشابهات فراوان بین جویس و رابله- که از نظر باختین عناصر کارناوال و خنده را در ادبیات جاودان نمود- بررسی حضور این عناصر رادر رمان ذاتاً کمیک جویس، هموارتر مى سازد. این نوشته سعى بر آن دارد که پس از معرفى رمان جویس و نیز تعریف و تشریح آرای و نظریات باختین، به ردیابى دو مفهوم محورى تفکر وى، یعنى چدآوایى و عنصرکارناوالی دراولیس بپردازد.
روابط زن و مرد از دیدگاه اسلام
حوزه های تخصصی:
امروزه، به واسطهی افزایش مناسبات اجتماعی و اقتصادی و در پی آن، گسترش حضور زنان در عرصهی جامعه، مسأله ارتباط سالم و صحیح میان زن و مرد، به عنوان یکی از بارزترین دغدغههای متشرعین مطرح شده است. در این نوشتار، پس از بیان ضرورت بحث، رویکرد منطقی و معتدل از دیدگاه آیات و روایات، در برابر دو دیدگاه سختگیرانه و سهلگیرانه بیان میشود و حدود و مبانی آن مطرح میگردد. بر طبق این رویکرد، معیار در روابط زن و مرد، روشی است که جامعه با در نظر گرفتن راهنمایی عقل، شرع و فطرت میپسندد و سرانجام در پایان نوشتار موضوعات اساسی در روابط از قبیل مکالمه و گفتگو، نگاه، پوشش و تماس بدنی، با نگاهی فقهی مورد بررسی قرار میگیرد.
ارتباط کلامی در شعر کهن پارسی (سؤال و جواب، مکالمه، مناظره، و دیالکتیک)
حوزه های تخصصی:
برقراری ارتباط میان انسان ها از راه های گوناگون امکان پذیر است؛ اما ارتباط کلامی شایع ترینِ این راه هاست. در شعر کهن پارسی، ارتباط کلامی به چندین شیوه ، مانند سؤال و جواب، مکالمه، مناظره، و دیالکتیک، صورت می گرفته است. در این مقاله، به شیوه های گوناگون ارتباط کلامی در شعر کهن پارسی پرداخته شده و ویژگی های هریک بررسی شده است. درنهایت، نشان داده شده که جز دیالکتیک، که در زمینه ای کاملاً منطقی و مستدل اتفاق می افتد، سایر شیوه های ارتباط کلامی چندان محمل منطقی و استدلالی نداشته اند. این اتفاق چه بسا متأثر از وضعیت اجتماعی و هژمونی غالب جامعة آن روزگار، که زیر سلطة پادشاهان ستمگر و تک صدایی بوده رخ داده باشد.
مقایسه مکالمه، بازی آزاد و داستان گویی به عنوان شیوه ها ی نمونه گیری زبانی در کودکان فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمونه زبانی خود انگیخته بخش مهمی از پروتکل ارزیابی زبان محسوب می شود. یک نمونه زبانی اطلاعات مفیدی را درباره نحوه برقراری ارتباط توسط کودک فراهم می کند و ارزیابی گفتار در چهارچوب نمونه گیری از گفتار پیوسته فرد انجام می شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه سه روش نمونه گیری زبانی مکالمه، داستان گویی و بازی آزاد، از لحاظ ساختارهای زبانی موجود در نمونه های زبانی فراخوانی شده توسط آنها، به منظور استفاده در ارزیابی های بالینی است. برای این منظور 30 نفر از کودکان پسر 5 ساله فارسی زبان شهر یزد، که از لحاظ رشد گفتار و زبان طبیعی بودند، به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای از بین مهد کودک ها ی فعال سطح شهر انتخاب شدند. با استفاده از سه روش نمونه گیری مکالمه، داستان گویی و بازی آزاد، هر یک به مدت 15 دقیقه، نمونه زبانی آنها فراخوانی شد. سپس نمونه های زبانی آنها روی کاغذ آوانگاری و ساختار ها ی زبانی موجود در آن با استفاده از سه ملاک ارزیابی کیفیت گفتار شامل تعداد گفته، میانگین طول گفته و تنوع واژگانی استخراج شد. در پایان میانگین حاصل از این سه ملاک با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA) وابسته با یکدیگر مقایسه شد. یافته ها نشان داد که بین سه روش نمونه گیری از لحاظ تعداد گفته فراخوانی شده تفاوت معنی داری وجود نداشت. داستان گویی نسبت به دو روش دیگر میانگین طول گفته بیشتری فراخوانی می کرد و تنوع واژگانی نمونه زبانی حاصل از روش مکالمه از دو روش دیگر بیشتر بود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت هنگامی که در ارزیابی های بالینی به نمونه زبانی احتیاج داریم که بیشترین میانگین طول گفته را فراخوانی کند، بهتر است از روش داستان گویی استفاده کنیم، و هنگامی که به بیشترین تنوع واژگانی برای ارزیابی نمونه زبانی کودک نیاز داریم بهتر است از روش مکالمه برای فراخوانی آن استفاده کنیم.
نوآوری های شفیعی کدکنی در عرصه مناظره سرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مناظره سرایی از شیوه ها و شکل های فرعی شعر فارسی است. شاعران مناظره پرداز، اغلب این قالب ادبی را برای طرح و تبیین مفاهیم تغزّلی، تعلیمی (پند، اخلاق، حکمت، و ....) و گاه اجتماعی به کار گرفته اند. به رغم بی اعتنایی یا کم توجّهی اغلب شاعران امروز به این شکل ادبی، شفیعی کدکنی، شاعر و پژوهشگر دانشگاهی معاصر، در پاره ای از آثارش از این فرم شعری بهره جسته است. در این پژوهش ضمن ارائه تعاریف و تقسیم بندی انواع مناظره و بیان تفاوت های موجود میان مناظرات شعر کلاسیک و شعر نو، در پیِ پاسخ به این پرسش بوده ایم که مناظره های شفیعی کدکنی چه تفاوت هایی با مناظره های قدما دارد و نوآوری های وی در این حیطه چه ابعاد و اوصافی دارند. یافته های این تحقیق نشانگر آن است که شاعر، به مدد دید و ادراک امروزی و با بهره گیری از پاره ای شگرد های تازه و ابتکاری در حوزه های شکل، محتوا و ... روحی نسبتاً تازه در کالبد این قالب کلاسیک دمیده و ظرفیّت های تازه ای از آن را ارائه کرده است.
بررسی تطبیقی نظریة گفت وگویی نیما یوشیج و میخاییل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مکالمه گرایی» بنیان نظریة نیماست که از آن به «روایت نمایشی» تعبیر می کند. اما اصطلاح مکالمه گرایی با نظریة منطق گفت وگویی میخاییل باختین مطرح می شود. او این اصطلاح را در برابر تک آوایی در ادبیات و هنر مطرح می کند؛ از نظر او شعر تک صدایی را نمایندگی می کند و نثر، به ویژه رمان، عرصة چندصدایی است. از این رو، رمان عالی ترین نوع بیان ادبی است. با بررسی نظریات نیما که اغلب در قالب نامه بیان می شود، تلاش نیما در نزدیک ساختن شعر به نثر و به ویژه داستان نیز در همین راستا ارزیابی می شود. او نیز به سان باختین، داستان را عرصة حضور صداهای گوناگون می داند، از این رو فرم شعر را به گفتة خودش به مدل «وصفی و روایی» تبدیل می کند و از تحت سلطة اقتدار «من» بیرون می کشد. بدین ترتیب، تخیل مکالمه ای را در شعر عینیت می بخشد.
این مقاله در بخش مبانی نظری، با تشریح نظریة مکالمه ای باختین به تبیین مفاهیم بنیانی نظریة او همچون مکالمه، دگرمفهومی، دیگربودگی، سخن تک آوا، و چندآوا می پردازد و سپس با انطباق نظریة نیما با او، به این نتیجه می رسد که نیما نیز هم زمان با باختین، نظریة مکالمه در شعر را مطرح می کند و مهم ترین دستاورد او در شعر، حرکت از سوی شعر ذهنی و تک صدا، به سوی شعر عینی و چندصداست.
بینامتنیّت و معاصرسازی حماسه در «شب سهراب کشان» بیژن نجدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
. بر اساس نظریّات لوران ژنی، بینامتنیّتیکه در سطح لایه های سطحی متن باقی می ماند، چندان قابل اعتنا نیست و برخلاف آن، نوعی دیگر از بینامتنیّت وجود دارد که به ژرفنای ساختاری و مضمونی متن نفوذ می کند. علاوه بر این، میخائیل باختین در مقام دفاع از ادبیّات داستانی، به عنوان یک نوع ادبی فاخر، این نوع ادبی را با حماسه مقایسه می کند. به عقیدة او، حماسه بازتاب واقعیّتی مربوط به گذشته مطلق بوده که فارغ از هر گونه تطوّر و تحوّل است، امّا رمان بر مبنای اصل صیرورت، واقعیّتی به انجام نرسیده را پیش روی نخستین بار ژولیا کریستوا با تکیه بر آرای باختین اصطلاح «بینامتنیّت» را مطرح کرد. او مناسبات بینامتنی را موجب رهایی متن ادبی از یک نظام معنایی محدود و متصلّب دانست. از آن پس، او و دیگر پساساختارگرایان نظیر رولان بارت، بسیاری از مفاهیم و مبانی مرتبط با مفهوم گفتگومندی و بینامتنیّت را بسط دادند. سرانجام، نسل دوم نظریّه پردازان بینامتنیّت نظیر لوران ژنی و میکائیل ریفاتر، به شکل جدّی به کاربستِ نظریّه بینامتنیّت به متون ادبی پرداختندخواننده قرار می دهد. در نوشتار حاضر، داستان کوتاه «شب سهراب کشان» از مجموعة «یوزپلنگانی که با من دویده اند»، نوشتة بیژن نجدی را برای کاربست تلفیقی این دو نظریّه برگزیده ایم و در پی پاسخگویی به این پرسش ها هستیم که آیا داستان نجدی توانسته با استفاده از مناسبات بینامتنی به بازسازی گذشتة حماسی در متنی از زمان معاصر بپردازد؟ نیز آیا این داستان را می توان به مثابة انتقادی جدّی از فضای تک صدایی در ادبیّات به شمار آورد؟
مقاله به زبان فرانسه: تدریس و یادگیری مکالمه به زبان فرانسه در دانشگاه های ایران: مورد مطالعه دانشگاه تبریز (L’enseignement/apprentissage de l'oral en français dans les universités iraniennes : le cas de l’Université de Tabriz)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، هدف ما مطالعه جایگاه تدریس و یادگیری مکالمه به زبان فرانسه در دانشگاه های ایران است. برای بررسی این امر که در تدریس زبان فرانسه به وضوح تعریف نشده است، در نظر داریم مکالمات شفاهی دانشجویان ورودی سالهای 1394-1391 مقطع لیسانس در رشته زبان و ادبیات فرانسه را در دانشگاه تبریز مورد مطالعه قرار دهیم. در واقع، مشکل گفتمان و مکالمه شفاهی به زبان فرانسه تعداد نسبتا زیادی از زبان آموزان را تحت تأثیر می گذارد. در نتیجه سعی خواهیم داشت با بررسی تحلیلی و کامل این مشکلات به دلایل آنها پی ببریم و پیشنهاداتی کلیدی ارائه دهیم که به کسب مهارت های درک و بیان شفاهی منتهی می شود. قصد ما به کارگیری آموزش شفاهی در تدریس زبان فرانسه است که بر اساس رویکردی ارتباطی پایه ریزی شده است. هدف از این رویکرد رشد مهارت ارتباطی و مکالمه شفاهی زبان آموزان فرانسه می باشد. در نهایت، امید است که این روش در بطن نظام تربیتی و آموزشی تدریس زبان فرانسه در ایران واقع شود.
توالی های تبادل اطّلاعات در مکالمات افراد ناآشنا (با تکیه بر تحلیل مکالمه مشارکین کردزبان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از مدل و چارچوب تحلیل مکالمه اسونویگ (1999) به بررسی عمده ترین توالی های زبانی در مکالمات مشارکین ناآشنا می پردازد. در این راستا، مکالمه های شش مشارک ناآشنای کُردزبان تجزیه و تحلیل شده اند. مشارکین مذکور، اعضای تازه وارد یک گروه کوهنوردی در شهرستان بانه هستند که قصد داشته اند در هنگام مکالمه، اطلاعات شخصی یا اجتماعی مخاطب خود را استخراج کنند و یا اطلاعاتی در اختیار او قرار دهند. یافته های این تحقیق حاکی از وجود دست کم دو نوع توالی قابل تمایز در مکالمات افراد ناآشنا است: توالی مستقیم و توالی غیر مستقیم. توالی های مستقیم از سه نوبت اصلی تشکیل شده اند: درخواست فرد آغازکننده توالی با استفاده از پرسش مستقیم؛ پاسخ مخاطب به این پرسش و واکنش فرد آغازکننده توالی به این پاسخ. توالی های غیر مستقیم، از نوبت هایی فرعی تشکیل شده اند که شکافی موقت در مسیر موضوع مکالمه ایجاد کرده اند. این نوبت های فرعی -موسوم به توالی های جانبی- توسط مشارکین مکالمه و به منظور ارزیابی، اصلاح یا نمایش اطلاعات پیش زمینه ای مرتبط با موضوع جاری، وارد فرایند مکالمه شده اند.
چندصدایی در تعلیمات بهارستان جامی بر مبنای نظریه میخائیل باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
67 - 85
حوزه های تخصصی:
بهارستان کتابی منثور نوشته نورالدین عبدالرحمن جامی نوشته شده به تقلید از گلستان سعدی است. در این اثر، جامی خواننده را به گفت وگو با متون اجتماعی و ادبی متعددی می کشاند و از این طریق دریچه های جدیدی را از جهان بینی مبتنی بر مکالمه، بر ذهن مخاطب می گشاید. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی تحلیلی از طریق یادداشت برداری کتابخانه ای انجام شده و هدف اصلی آن، تبیین چندصدایی در بهارستان جامی بر مبنای نظریه میخائیل باختین است. نتایج حاکی از آن است که کتاب بهارستان نمونه خوبی از کتاب هایی است که از بطن متون پیشین فرهنگ و ادبیات فارسی متولد و تبدیل به فضایی گفت وگومحور شده که در آن، ائتلاف اندیشه ها و صداهای متعدد آشکار است. چندصدایی متن بهارستان از یک سو نتیجه حضور صداهای متفاوت باارزش و اعتباری یکسان است و از سوی دیگر حاصل هم آوایی متون مختلف با یکدیگر است که از طرق مختلف ایجاد می شود: هم آوایی از طریق گونه های ادبی مرتبط با متن، هم آوایی از طریق گفت وگوهای نقل شده از متون دیگر و هم آوایی از طریق تأثیرپذیری از متون مختلف.
مکالمه انسان و مکان مقدّس جستاری بر نقش مخاطب در فهم قداست مکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۵
65 - 74
حوزه های تخصصی:
امروزه نقش فضای معماری در انتقال مفهومِ قداستِ مکان کم رنگ و منقطع است. در این بحث به تحلیل این انقطاع پرداخته شده است. روش تحلیل این پژوهش به مباحث هرمنوتیکِ مدرن وابسته است که بر نقش مخاطب در فهم و آفرینش معنا تأکیددارند. در این راستا پس از دسته بندی انواع بناهای مقدس با توجه به اراده خداوندی یا میل استعلایی بشر، در مسیر تحلیل فهم انسانی از مکان مقدس، از مفهوم «مکالمه» استفاده شده است که از مفاهیم اصلی هرمنوتیک گادامری محسوب می شود؛ چراکه به نظر می رسد می توان از آن به عنوان مفهومی اساسی در تفسیر مکان بهره برد. در خلال مطالب در مورد نقش «سنت هنری» و نحوه تفسیر آن به عنوان مفهومی اساسی و پایه در فهم اثر معماری بحث کرده ایم. نتایج پژوهش نشان می دهد فهم، مکالمه و پذیرش یک اثر هنری پرمعنا (به ویژه مکان مقدس) در تمایلی دوگانه نسبت به سنت ها اتفاق می افتد و آن دیالکتیک «بازگشت و استقبال» است.
پیوستار زمانی- مکانی باختین در هنرتعاملی جدید (بررسی تطبیقی دو نمونه فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توانایی های رو به افزایش کامپیوتر، هنر دیجیتال و اینترنت مانند تعامل، گستردگی، سرعت، امکان حضور همزمان در مکان با استفاده تکنولوژیک از رسانه های جدید برای به تعامل کشیدن مخاطب در بیان معنا و مسائل فرهنگی اجتماعی است. در این مقاله تحلیلی گفتمانی بر دو نمونه از هنر تعاملگرای مبتنی بر رسانه های جدید دیجیتال"نمونه 01" اثر نادعلیان و "ترافیک احساسی" اثر بنیون صورت میگیرد. با استفاده از منابع کتابخانهای مکتوب و دیجیتال و روش تحلیل محتوا با بهکارگیری نظریه "پیوستار زمانی- مکانی" باختین به بررسی تحلیلی و تطبیقی دو اثر ذکرشده پرداخته شده است. در ابتدا با تحلیل تعاملهای صورتپذیرفته در نمونه ها، روابط گفتمانی حاکم بر آنها استخراج شده، سپس روابط زمانی و مکانی موجود در آنها تجزیه و تحلیل شده و در نهایت با بررسی تطبیقی این دو نمونه به وجوه اشتراک، افتراق و نیز چگونگی استفاده از ویژگیهای تعاملی رسانه اینترنت پرداخته شده است. نتیجه این بررسی نشان میدهد که هر دوی این آثار ویژگیهای گفتمان مکالمهای دارند و این دو نمونه بهخوبی توانستهاند "حضور خود در دیگری باختین" را که یکی از ویژگیهای ساختاری هنر جدید نیز محسوب میشود در معرض نمایش قرار دهند. پیوستار زمانی- مکانی در هردو اثر، با حفظ روابط همان زمان- همان مکان، زمان دیگر- همان مکان، همان زمان-مکان دیگر و زمان دیگر- مکان دیگر منطبق با نظر باختین مشاهده میشود و نشان میدهد که به چگونگی استفاده از رسانه اینترنت و امکانات تکنولوژیک فرهنگی وابستگی نزدیک دارد.
معنای تلویحی ادوات ربطی در قرآن کریم با تکیه بر اصل مشارکت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اساسی ترین ابعاد زبان بشری جهت پیشبرد امور انسانی استفاده از معنای تلویحی است که در حوزه فرازبان یا دانش کاربردشناسی به آن توجه می شود. بر این اساس وجود معانی تلویحی در متن قرآن امری اجتناب ناپذیر و انکارناشدنی است چه خداوند در زبان تجلی کرده و با همین زبان بشری سخن گفته است. بدین تصور نوشتار حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و کاربست نظریه کاربردشناختی تلویح، تلاش کرده است تا این پیش فرض را که در قرآن کریم هر نوع رعایت و یا عدم رعایت قواعد مشارکت در کاربست ادوات ربطی، به دلیل بیش رمزگذاری، دارای معنایی تلویحی تلقی می شود، به اثبات برساند. بررسی داده های قرآنی نشان می دهد که معنای ادوات ربطی در پاره گفت ها و جمله های قرآن تنها با توجه به صورت و ساخت آن ها قابل فهم نیست بلکه برای درک کامل منظور اصلی از کاربست آن ها باید به عواملی چون بافت، هم متن، روابط بینامتنی، مولفه های معناساز ادوات ربطی و دانش پس زمینه ای توجه کرد.
نقش اصول گرایس در تعبیر فیلم فروشنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصول همکاری گرایس درمورد چگونگی کاربرد زبان در میان انسان ها و بر این اصل استوار است که سخنگویان باید سهم خود را در مکالمه براساس هدف موردنظر به درستی ایفا کنند. گرایس (1975) در این باره چهار اصل کمیت، کیفیت، ارتباط و شیوه را معرفی کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکرد اصول گرایس در کیفیت تعبیر متن از سوی مخاطب، بررسی میزان اختلال در تعبیر متن درصورت تخطی از اصول گرایس و بررسی میزان تخطی از اصول گرایس توسط زنان و مردان در فیلم فروشنده انجام شده است. این پژوهش بر مبنای نظریه اصول گرایس و در چارچوب رویکرد ادراکی، و به صورت توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. برای دستیابی به اهداف تحقیق، منتخبی از دیالوگ های فیلم فروشنده به عنوان داده مورد استفاده قرار گرفته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد در فیلم فروشنده، هیچ یک از اصول گرایس به طور کامل رعایت نشده اند و این مسئله در کیفیت تعبیر متن از سوی مخاطب تأثیرگذار بوده است؛ امّا تعبیر متن با اختلال مواجه نشده و مخاطب به تعبیری از فیلم رسیده است. همچنین نتایج نشان می دهند که مردان و زنان در پاسخ به جنس موافق یا مخالف، به میزان متفاوتی از هر یک از اصول گرایس تخطی می کنند.
مقایسه کاربرد انواع ترمیم در گفتار زنان و مردان فارسی زبان در برنامه های زنده تلویزیون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
183 - 208
حوزه های تخصصی:
مقایسه ی کاربرد انواع ترمیم در گفتار زنان و مردان فارسی زبان در برنامه های زنده تلویزیون چکیده: ترمیم گفتار به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای حفظ مکالمه و جلوگیری از شکست ارتباط، می تواند عامل مؤثری در ارتباطات و مکالمات روزمره به حساب آید. در این میان، جنسیت به عنوان یکی از عوامل دخیل در پدیده های زبان شناسی اجتماعی می تواند باعث ایجاد تفاوت در میزان و نحوه استفاده گویشوران از این ابزار شود. پژوهش حاضر، به بررسی و مقایسه میزان کاربرد ترمیم و پراکندگی انواع راهبردهای آن در دو گروه زنان و مردان فارسی زبان براساس طبقه بندی های شگلاف و همکاران (1977) و فاکس و یسپرسن (1995) می پردازد. نتایج حاکی از آن است که به طور کلی، زنان به طرز معناداری بیشتر از مردان از ترمیم استفاده می کنند. اما جالب این است که با وجود این که دو گروه از نظر ترتیب پراکندگی انواع چهارگانه ترمیم الگوی مشابهی را نشان می دهند و خودترمیم خودآغاز در هر دو گروه بیشترین و دگرترمیم خودآغاز کمترین بسامد را دارد، در عین حال، درصد کاربرد خودترمیم دگرآغاز در گفتار مردان دو برابر گفتار زنان است. به علاوه، با توجه به نتایج تحلیل داده ها بر اساس طبقه بندی فاکس و یسپرسن، در هر دو گروه زنان و مردان استفاده از راهبردهای «تکرار عبارت» و «رها کردن یک ساختار و آغاز ساختار جدید» به ترتیب کمترین و بیشترین بسامد را داشته اند و نیز هر دو مورد در گفتار زنان نسبت به گفتار مردان بسامد بیشتری داشته اند.
خوانش نقاشی قهوه خانه ای و نقاشی های دیواری مکتب اصفهان براساس مفهوم مکالمه در نظریه هرمنوتیک مدرن گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
151 - 167
حوزه های تخصصی:
در تاریخ هنر ایران، نقاشی قاجار از جایگاه ویژه ای برخوردار است و در این میان، نقاشی های قهوه خانه ای به عنوان شاخه ای برجسته از گونه های هنری نقاشی عصر مشروطه در این دوران قابل توجه هستند. در دوران مشروطه، با توجه به شرایط اجتماعی- فرهنگی و اندیشه مدرنیسم و تجددخواهی و بازتاب فرهنگ و هنر غرب، نقاشی قهوه خانه، در راستای احیای هویت و فرهنگ ایرانی- اسلامی به نگارگری سنتی به ویژه نقاشی دیواری رجوع می کند. هدف این پژوهش، تشریح و خوانش آثار نقاشی های قهوه خانه ای و نقاشی های دیواری مکتب اصفهان با بهره گیری از مفهوم مکالمه در نظریه هرمنوتیک گادامر است. تحقیق حاضر به این پرسش پاسخ داده است که، مفاهیم هرمنوتیکی گادامر تا چه اندازه در شناخت، نحوه شکل گیری و خلق آثار نقاشی قهوه خانه ای در عصر مشروطه مثمر ثمر است. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی خاصه روش هرمنوتیک انجام پذیرفته است و جمع آوری منابع تحقیق به شیوه اسنادی و کتابخانه ای و با استفاده از فیش برداری و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی است. نتایج نشان می دهد که مفهوم مکالمه در اندیشه گادامر، کمک شایانی در جهت توصیف هرچه بهتر چگونگی خلق نقاشی های قهوه خانه ای با توجه به نیاز روز جامعه مخاطب دارد. هنرمند با رجوع و مکالمه با هنر مکتب اصفهان در پیوند با افق فکری- هنری عصر مشروطه، که تحت تأثیر شیوع همه جانبه عناصر هنر غربی است، اقدام به خلق اثرش نموده است. در این میان عناصری چون زمان، مکان، مخاطب، مضامین و کاربرد عامیانه نقاشی و تعزیه خوانی و نقل نقالان به عنوان طرف دیگر مکالمه در شکل گیری نقاشی قهوه خانه ای حائز اهمیت است.
مکالمه سنت و تجدد در مقالاتی درباره قاآنی شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
233 - 252
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برآنیم تا برخلاف کلیشه های برساخته از مفاهیم سنت و تجدد و نسبت صرفاً تقابلی آن دو، چگونگی مفهوم یابی سنت و تجدد ادبی در محیط های مختلف و کسب مفاهیم تازه و متفاوت و نسبت های گوناگون آن ها را در زمینه مقالات مربوط به قاآنی بررسی کنیم. بازه زمانی مورد نظر ما از سال 1285 تا 1320 است. برای تبیین و توضیح نسبت سنت و تجدد از اصطلاح «مکالمه» استفاده می کنیم. بررسی ما سه مرحله خواهد داشت: شکل گیری مکالمه، جدال نوگرایان و بازخوانی انگاره ها.در دوره آغازین کسانی که ما آن ها را تجددگرا می شماریم تلاش می کنند با تلقی قاآنی و شعرش به مثابه تجسم امر سنتی، به مقابله با آن برخیزند اما مکالمه سنت و تجدد در مقالات بهار و وحید درباره قاآنی ابعاد تازه ای از دو مفهوم فوق را آشکار می کند که قطعاً در قالب دوگانه کلیشه ای سنت و تجدد قرار نمی گیرد. در مرحله دوم و با بررسی مقالات دو تن از نوگرایان درباره قاآنی متوجه می شویم که تلاش برای محبوس کردن قاآنی در سنت همزمان با انتساب صفات متجددانه به او رابطه دیالکتیکی میان سنت و تجدد پدید می آورد. در مرحله سوم مکالمه میان سنت و تجدد به درون سنت کشیده می شود و مقاومت سنت در مقابل سنت فرو می شکند. این مرحله ای از «عقلانیت و خودآگاهی تاریخی» است که منتقدان را به بازخوانی انگاره های پیشین ترغیب می کند. می توان این تحقیق را در مورد شاعران دیگر هم انجام داد اما قاآنی به اعتبار موقعیت، عملکرد و آثارش بیش از دیگران زمینه این مکالمه را فراهم آورده است.
مهارت درخواست شفاف سازی و پاسخ به آن در کودکان کم شنوای دارای کاشت حلزون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
299 - 333
حوزه های تخصصی:
راهبرد اصلاح مکالمه یکی از مهم ترین مهارت های کاربردشناختی است که درخواست برای شفاف سازی و پاسخ به درخواست شفاف سازی را شامل می شود. در این مطالعه توصیفی تحلیلی از نوع مقطعی، مهارت اصلاح مکالمه در 15 کودک دارای کاشت حلزون با 15 کودک شنوای همتا شده ازنظر سن زبانی (با استفاده از آزمون رشد زبان) مقایسه شد. مهارت های درخواست شفاف سازی و پاسخ به درخواست شفاف سازیِ آزمودنی ها در تعامل دوتایی کودکان دارای کاشت حلزون با کودکان شنوای ناآشنا ارزیابی شد. به این منظور، مکالمه های کودکان پیاده سازی و کدگذاری شد و داده های به دست آمده بر اساس متغیرهای مطالعه شده با آزمون آماری یو من ویتنی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشانگر تفاوت معنادار بین میانگین تعداد دفعات درخواست شفاف سازی در گروه کودکان دارای کاشت حلزون و کودکان شنوای همتا از نظر سن زبانی بود (05/ 0 >p)، ولی میانگین تعداد راهبردهای پاسخ به درخواست شفاف سازی کودکان دارای کاشت حلزون در مقایسه با کودکان شنوا تفاوت آماری معناداری نداشت. همچنین، کودکان دارای کاشت حلزون از مهارت درخواست شفاف سازی، بیشتر از کودکان شنوای همتاشده با سن زبانی استفاده کردند و این نکته می تواند نشانگر آن باشد که رسش مهارت درخواست شفاف سازی نیاز به زمان طولانی تری دارد و احتمالاً کودکان شنوا باتوجه به سن تقویمی شان، هنوز در این مهارت به رشد کافی نرسیده بودند. امکان دیگر می تواند این باشد که کودکان شنوای طبیعی، به رغم داشتن سن زبانی همسان با کودکان دارای کاشت حلزون، باز هم به دلیل برخورداری از شنوایی طبیعی، دسترسی بیشتر و مطلوب تری به اطلاعات شنیداری داشته و به همین جهت، به اندازه کودکان دارای کاشت حلزون نیازی به درخواست شفاف سازی نداشته اند.