فرزاد بالو

فرزاد بالو

مدرک تحصیلی: دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مازندران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۲ مورد.
۱.

شورش علیه طبقه خویشتن (بررسی تطبیقی تیپ شخصیت «ناتاشا» در رمان مادر و شیرین در داستان کوتاه نامه ها)

کلیدواژه‌ها: رئالیسم سوسیالیستی بزرگ علوی ماکسیم گورکی مادر نامه ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۷
تیپ شخصیت های قهرمانان در مکتب رئالیسم سوسیالیستی معمولاً از دل توده مردم برگزیده می شوند، اما در برخی از آثار بزرگ علوی، مثل داستان نامه ها و رمان چشم هایش، افرادی از طبقه برتر پا به میدان مبارزه علیه طبقه مرفه خویش می گذارند. به زعم برخی پژوهشگران، حضور این افراد در صحنه انقلاب تصنعی است و علوی بیهوده می کوشد تا بین جریان انقلاب و افرادی از طبقه برتر ارتباطی ایجاد کند. مسئله جستار حاضر، این است که پل زدن میان انقلاب و لایه متوسط یا مرفه جامعه، تنها ایده و عقیده علوی و حاصل نگاه صرف او نبوده و می توان رد و سابقه چنین پیوندی را در آثار اصیل رئالیسم سوسیالیستی مشاهده کرد؛ خاصه در رمان مادر که به عنوان الگو و به عنوان نمادی از ادبیات سیاسی و مقاومت به شمار می آید. درنگی در این رمان نشان می دهد که توجه ویژه گورکی به قشرهای فرودست سبب نمی شود که از توان و پتانسیل افراد طبقه فرادست (بورژوا) غافل شده و آن ها را به یکباره طرد و انکار کند. بلکه برعکس، او به ترسیم تصویری از افراد طبقه بالادست می پردازد که شخصیتی انقلابی دارند و هم دست و همراه با پرولتاریا علیه طبقه خویش می شورند و به ستیز علیه ظلم و ستم اربابان، سرمایه داران و طبقه برتر برمی خیزند. مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی، با بهره گیری از امکانات کتابخانه ای و رویکرد تطبیقی نوشته شده است، می کوشد تا به بررسی تطبیقی تیپ شخصیت های «ناتاشا» و «شیرین» (در رمان مادر ماکسیم گورکی و داستان نامه ها اثر بزرگ علوی) بپردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که ناتاشا و شیرین هر دو دخترانی از طبقه مرفه اند که با داشتن ویژگی ها و دلایلی مشترک ضد طبقه خویش می شورند.
۲.

تأملی تازه درباره مفهوم «دیدن» (ادراک مشاهدتی) در اندیشه مولانا با الهام از رویکرد هستی شناسانه هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر پدیدارشناسی ادراک مشاهدتی مولانا دیدن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۹
حوزه های مختلف علوم انسانی مانند فلسفه، الهیات، هنر و... تلقی گوناگونی از ماهیت و چیستی حقیقت دارند. چنان که در سنت فلسفی غرب از دوران پیشامدرن، مدرن ، و پسامدرن، شاهد روایت های متفاوتی از مفهوم« حقیقت» هستیم. در این میان، مارتین هایدگر روایتی از حقیقت در مقایسه با تلقی افلاطونی و ارسطویی و... از آن پیش می کشد که در آن مفهوم «حقیقت» را با مسئله «هستی» و «وجود» این همان می انگارد. از دیدگاه وی راه نائل شدن به «هستی» نیز تنها از مسیرِ وجودِ دازاین- به مثابه روشنگاه هستی - می-گذرد. بدین معنا که می توان با امکان های نهفته در وجود انسان به حقیقت دست یافت. هایدگر از میان همه امکان های وجود انسان، بر امکان «دیدن» پافشاری می کند و آن را خالص ترین و ناب ترین تجلی گاه حقیقت یا همان «هستی» می نامد.بر این اساس، او دیگر امکان های بنیادین وجود انسان اعم از فهمیدن، کنجکاوی، تفکر، و ... را نیز نوعی «دیدن» فرض می کند. در سنت عرفانی ما و از آن جمله در ذهن و زبان مولانا نیز، مفهوم «دیدن» تبلور و حضور برجسته ای دارد و وی برای همه چیز اعم از دل، جان، گوش و... «چشم» یا همان «دیدن» قائل می شود؛ گویی همه چیز «دیدن» است. ا
۳.

تکرار موبه موی یک تجربۀ تاریخی در آفرینش تصویرهای شعری تحلیل جایگاه سبک شناختی تصویرهای سروش اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سروش اصفهانی مکتب بازگشت تصویر شعری هنرسازه های بلاغی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۲ تعداد دانلود : ۱۵۰
میرزا محمدعلی اصفهانی متخلّص به «سروش» و ملقب به «شمس الشعراء» از بزرگ ترین شعرای مکتب بازگشت و عهد ناصری است. یکی از رموز شهرت و تعالی جایگاه این شاعر نزد ادبا، مهارتش در تقلید ماهرانه از شاعران پیشین است. برمبنای مطالعات، سروش بیشترین گرایش را به شعر فرخی سیستانی دارد. پژوهش حاضر که به شیوه کمّی آماری و با رویکرد سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی ساختمان تصویرهای شعری دیوان سروش اصفهانی می کوشد با ارائه آماری دقیق و روشن از مقدار بهره گیری شاعر از هنرسازه های بلاغی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرهای سروش به لحاظ سادگی یا پیچیدگی شان، به قیاس هندسه تصویرهای شعری او با سازه تصویرهای شاعران سبک های پیش از او خاصه بررسی مدعای شباهت شعرش به فرخی بپردازد. طبق داده های این پژوهش، ساختمان تصاویر غزل های سروش پیچیده ترین، و سازه تصویرهای مثنوی های او ساده ترین هندسه را دارند. ساختمان تصویری قصیده های سروش به طرز شگفت آوری با هندسه تصویرهای فرخی همسانی دارد؛ گویی به لحاظ ساختمان تصاویر، با وجود فاصله تاریخی، هر دو هندسه متعلق به یک شاعر است و این یعنی تکرار موبه موی یک تجربه تاریخی در آفرینش تصویرهای شعری. همین اتفاق در ساحت دیگری نیز رخ داده است: هندسه تصویرهای غزلیات سروش دقیقاً با هندسه تصویرهای غزلیات سعدی هم تراز است.
۴.

ابن عربی و استعاره؛ بررسی روش شناسی ابن عربی در تبیین عالمِ صغیر با تأکید بر نظریه استعاره جرجانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره عبدالقاهر جرجانی ابن عربی عالم صغیر عالم کبیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۹
یکی از موضوعات مهم در حوزه عرفان و تصوف اسلامی، مسأله عالم صغیر و عالم کبیر است. این موضوع یکی از مهم ترین حوزه های مورد بحث در عرفان ابن عربی را تشکیل می دهد و نقشی حیاتی در عرفان او و پیروانش دارد. از آنجایی که نوشته های شیخ اکبر مبتنی بر نوع ویژه ای از زبان شناسی است که شاید در بیان هیچ کدام از عرفا به کار گرفته نشده باشد، توصیف و تبیین پژوهشگر عرفانِ او نیز باید مسایل مربوط به زبان و متعلقات آن را به عنوان یک فرض پیشینی در نظر داشته باشد. بررسی کتاب التدبیرات الهیه ابن عربی نشان می دهد که او در تبیینِ چگونگیِ تطبیقِ جهان کبیر و صغیر بر یکدیگر، از استعاره کمک می گیرد. ابن عربی در ابتدای کتاب، تعریفی از استعاره ارائه کرده که دقیقاً مطابق با تعریف نظریه پرداز استعاره در بلاغت اسلامی، یعنی شیخ عبدالقاهر جرجانی است. عنصر حیاتی در این تعریفِ همانند از استعاره را باید در «جامع» جستجو کرد که متضمن شکل گیری و ماندگاری استعاره است. پس از مقایسه تعریف ابن عربی و جرجانی از استعاره و بررسی نمونه هایی از تطبیقات عالم کبیر و صغیر این نتیجه به دست آمده است که شیخین نه تنها در تعریف استعاره و تأکید بر مسأله أخصِّ صفاتِ مشبه به در شکل گیری استعاره اتفاق نظر دارند، بلکه ابن عربی این نظریه را در بعد عملی و در ساحتی هستی شناختی نیز به کار گرفته و از آن نتایج مطلوبی به دست آورده است.
۵.

بررسی سبک فرزندپروری در مدیر مدرسه جلال آل احمد بر مبنای نظریه دایانا بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک فرزندپروری دایانا بامریند ادبیات داستانی مدیر مدرسه آل احمد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۳۵
سبک فرزندپروری یکی از رویکردهای قابل توجه در رشته روانشناسی است که در آن به بررسی اهمیت نقش والدین و شیوه ارتباط آنان با فرزندان می پردازد. دایانا بامریند، در دهه 1960 سبک فرزندپروری را به چهار نوع اقتدارگرایانه، مستبدانه، آسان گیرانه و مسامحه انگارانه تقسیم کرده و در هرکدام به شیوه ای متمایز به نحوه ارتباط والدین با فرزندان پرداخته است. جلال آل احمد یکی از نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات داستانی معاصر است که در کتاب مدیر مدرسه با زبانی طنز و درعین حال گزنده، به توصیف و بررسی شیوه آموزش و تعلیم و تربیت کودکان و نقش والدین در بهبود مهارت اجتماعی آنان پرداخته است. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی سبک فرزندپروری در داستان مدیر مدرسه از آل احمد پرداخته ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این داستان از میان چهار سبک ارائه شده بامریند، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است و مؤلفه های موجود در آن ما را به نتایج سودمندی در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در حوزه ادبیات داستانی ایران می رساند و همچنین می تواند بستری برای مطالعات میان رشته ای ازجمله روانشناسی و ادبیات کودک و نوجوان باشد.
۶.

از افق در تلقی نیچه ای تا افق در تلقی گادامری با تأملی در حکایت هایی از مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نیچه گادامر افق بسته امتزاج افق مثنوی معنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۵۲
گادامر، در حقیقت و روش، تلقی نیچه از افق را محدود و بسته ارزیابی می کند که فراروی از آن امکان پذیر نیست. در مثنوی معنوی حکایت هایی چون «اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل» و «قصه جوحی و آن کودک که پیش جنازه پدر خویش نوحه می کرد» از  نمونه های تحقق عینی افق در تلقی نیچه ای آن به حساب می آیند،  چراکه در این حکایات، شخصیت ها مقهور افق های ذهنی و بسته خود هستند. گادامر برخلاف نیچه، حرکت تاریخی زندگی انسانی را دربردارنده این واقعیت می داند که افق آدمی سیال و گشوده است و با توجه به موقعیت ها و مناسبت های مختلف تغییر می یابد. بر این اساس، گادامر در هرمنوتیک فلسفی خود، بنیاد فهم را امتزاج افق مفسر و افق متن می داند. تحقق چنین مفهومی، به طور عینی و مصداقی در داستان موسی و شبان در مثنوی قابل مشاهده است؛ چنان که در آغاز داستان، موسی (نماد اهل تنزیه) و شبان (نماد اهل تشبیه) هر یک در افق بسته خود محصورند، اما  در ادامه و با در گرفتن گفت وگو میان این دو افق -افق شبان و افق موسی- افقی گشوده و موقعیت هرمنوتیکی جدیدی شکل می گیرد که ماحصل امتزاج افق تشبیه و افق تنزیه در داستان شبان و موسی است . 
۷.

هرمنوتیک سکوت در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولانا هایدگر هرمنوتیک سکوت غزلیات شمس خموشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۲ تعداد دانلود : ۱۲۱
هایدگر، در پی درک معنای هستی، به تحلیل امکانات وجودی دازاین می پردازد و در بین این امکانات به ارتباط زبان و هستی اهتمام ویژه ای می ورزد. او، در کنار سخن گفتن/ تکلم، سکوت را نیز یکی از امکان های زبان می داند. بنابر باور هایدگر، سکوت زبانی توانایی این را دارد که بسیار گسترده تر از سخن گفتنِ صرف سبب آشکارگی هستی شود. این آشکارگی هستی و نیوشیدن ندای هستی در سکوت، به آن خاصیتی تفسیری می بخشد که هایدگر آن را هرمنوتیک نامیده است. ازآنجاکه در میراث عرفانی ما، مولانا جلال الدین در غالب غزل ها از سکوت و خموشی سخن می گوید، نگارندگان این مقاله، بر آن اند که در پرتو تلقی ای که هایدگر از مفهوم سکوت دارد، می توان سویه های تازه ای از مفهوم سکوت و خموشی را در غزلیات شمس گشود و ویژگی تفسیری و هرمنوتیکی آن را در این گزاره ها نشان داد: «از بی جهانی دازاین تا فنای سالک به معنای عام و پیوند آن با سکوت»، «از گذار دازاین از موقعیت زبانی تا فنای زبانی سالک به معنای خاص و پیوند آن با سکوت»، «هرمنوتیک سکوت و دریافت گفتار اصیل از دازاین تا سالک»، و «سکوت هرمنوتیکی مولانا و دریافت گفتار اصیل». مولانا با طرح سکوت اصیل زمینه ای فراهم می آورد تا جان و جهان هستی به سخن درآید و کاستی و نارسابودن زبان تدارک یابد و پرده از اسرار عالم برگرفته شود. توجه به وجه هرمنوتیکی سکوت در غزلیات شمس جستار حاضر را از پژوهش های موجود متمایز می کند.  
۸.

از تجربه های زبانی تا ساحت فرازبانی در مراحل سلوک نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفری کتاب مواقف و مخاطبات زبان ساحت های زبانی تجلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۵۱
قاطبه پژوهش ها در بررسی عنصر «زبان» و نقش آن در کتاب مواقف و مخاطبات نفّری، بیشتر بر روی «سکوت» تمرکز کرده اند و به دیگر مظاهر زبانی و فرازبانی موجود در متن، کمتر توجه شده و یا تنها اشاره ای گذرا به آنها شده است. بااین حال، این تأکید به معنای غافل ماندن نفّری از نمودهای عینی زبانی یعنی «سخن» و «سکوت» و درنهایت، گذر از این ساحات زبانی و ورود به اقلیم فرازبانی (فراسخن فراسکوت) یا به عبارتی اقلیم «تجلّی» نیست. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و درنگ در متن کتاب مواقف و مخاطبات ، سه مرحله مختلف در مسیر سیروسلوک در این اثر را شناسایی، تبیین و تحلیل کند. همچنین، می کوشد تا نشان دهد که تأملات زبانی عرفای ما، به ویژه تأملات هستی شناختی شان آنان، چگونه قابل طبقه بندی و تعریف هستند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که دو مرحله از سه مرحله سلوک، ماهیت زبانی دارند و شامل «سخن» و «سکوت» می شوند و عارف با گذر از آنها، وارد سومین منزلگاه، یعنی عرصه تجلی و شهود می شود. به تعبیر دقیق تر، سفر سالک از عالم «سخن»گفتن آغاز می شود، به پهنه «سکوت» می رسد و درنهایت به مرز تجلی (فراسخن فراسکوت) می رسد. ماندن در مرحله «سکوت» و بی توجهی به مراحل «سخن» و خاصه «تجلّی»، به نوعی نادیده گرفتن مراتب تجربه های سلوک و ابترماندنِ دستگاه معرفتی نفّری است. 
۹.

ماهیت زبان و مفردات آن در اندیشه امام محمد غزّالی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۳۳ تعداد دانلود : ۱۷۵
بیشتر پژوهش هایی که درباره «زبان» و نقش آن در حوزه متون عرفانی انجام گرفته، به بازتاب عینی زبان (تحقق آن در گفتار و نوشتار) پرداخته اند، مقوله ای که در واقع معرفت درجه دوم محسوب می شود. معرفت درجه اول، که عبارت است از شناخت ماهیت خود زبان و تلقی هر فرد (عارف) از چیستی آن، که اغلب مغفول واقع شده، بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه پیش از مرحله ثبوت و تحقق زبان، مقام اثبات و تلقی از زبان اصل است و پیش از آنکه زبان به مرز تحقق و ظهور برسد، نحوه تلقی و تقرر آن شکل می گیرد. یکی از عرفای اندیشمندی که درباب ماهیت زبان اندیشیده و در خلال آثارش درباب آن سخن گفته امام محمد غزالی است. در این جستار، به شیوه توصیفی تحلیلی، در پرتو پاره ای از آرای زبان شناختی سوسور، به بررسی تلقی امام محمد غزالی از مقوله زبان و ماهیت آن (معرفت درجه اول)، و در ادامه به ظهور و تحقق زبان در قالب مفردات و کلیات (معرفت درجه دوم) پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که غزالی در تبیین مقوله زبان، هم در مقام فیلسوف، به چیستی و ماهیت زبان پرداخته است و هم از دیدگاه زبان شناس، به فرآیند تکوین زبان در صورت های گفتاری و نوشتاری و... توجه نشان داده است.
۱۰.

تاملی تحلیلی – انتقادی در آرای زبانی سوسور و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گادامر سوسور زبان هرمنوتیک زبان شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۷۰
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهره هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعه فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقوله زبان موضوعات مشترکی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند ما در این پژوهش برآن هستیم تا با طرح و مقایسه آرای زبانی سوسورو گادامر درباره موضوعاتی چون : ماهیت زبان، نشانه زبانی، ابزاری بودن یا نبودن زبان ، اجتماع انسانی( سنت)و زبان ، لانگ و پارول ، تعریف و جایگاه نماد، گفتار و نوشتار ، مطالعات همزمانی یا درزمانی زبان ، و .... قرابت ها و تفاوت های دیدگاه هایشان را نشان دهیم و افق های جدیدی در تاملات زبانی با چشم اندازهای زبان شناختی و فلسفی بگشاییم.
۱۱.

واکاوی هندسه تصویرهای شعری دوره بازگشت (در تأمّلی مقایسه ای با ساختمان تصویرهای شعری دیگر سبک های شعر فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دوره بازگشت سبک تصویر هنر سازه های منفرد و ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۹ تعداد دانلود : ۱۵۹
بیشتر قضاوت ها در مورد شعر دوره بازگشت کلّی و فرضی است و اثبات آن ها نیاز به بررسی بیشتر و دقیق تری دارد. سازه تصویر شعری، اجتماعی است از عناصر بلاغی مختلفی که محصول نگاه و زبان خاص هر شاعر است؛ به دیگر سخن، ماحصل تجزیه هندسه یک تصویر شعری، هنرسازه های گوناگونی خواهد بود که در تکوین آن سازه نقش داشته اند. یکی از ابزارهای بایسته برای بررسی موشکافانه، دانش سبک شناسی است که با دو مختصه بسامدگیری و قیاس، سنجه خوبی برای بررسی شعر شاعران هر دوره است. پژوهش حاضر که به شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی هندسه تصویرهای شعری دیوان های شش شاعر برجسته دوره بازگشت (مشتاق اصفهانی، هاتف اصفهانی، آذر بیگدلی، سروش اصفهانی، صبای کاشانی و فتح الله خان شیبانی) می کوشد تا ضمن پرهیز از کلی گویی های رایج در خصوص شباهت شعر شاعران دوره بازگشت به شعر شاعران سبک های پیشین، با ارائه آماری دقیق و روشن از مقدار بهره گیری هر شاعر از هنرسازه های منفرد و ترکیبی، سوای تعیین سطح و کیفیت ساختمان تصویرها به لحاظ سادگی یا پیچیدگی ، به قیاس هندسه تصویرهای هر شاعر با سازه تصویرهای شاعران سبک های دیگر بپردازد. نتایج این جستار نشان می دهد که هرچه از سبک هندی (و عصر صفوی دور) و به دوره قاجار نزدیک می شویم، از شمار هنرسازه های ترکیبی و درصد پیچیدگی تصویرها کاسته و بر مقیاس هنرسازه های منفرد و تصویرهای ساده افزوده می گردد؛ برای نمونه، سازه تصویرهای شعری مشتاق (نخستین و نزدیک ترین شاعر این پژوهش به سبک هندی) فراتر از سبک خراسانی و در ردیف هندسه تصویرهای سبک عراقی قرار می گیرد، امّا ساختمان تصویرهای قصیده های شیبانی دقیقاً مطابق است با هندسه تصویرهای فرّخی سیستانی! در یک نگاه کلان هم می توان گفت: ساختمان کلّی تصویرهای شعر دوره بازگشت به هندسه تصویرهای سبک خراسانی نزدیک و از هندسه تصویرهای سبک هندی دورتر است.
۱۲.

معلولیّت و بازنمایی آن در ادبیات: تحلیل سه حکایت از مثنوی معنوی مولانا با استفاده از مفهوم «پروتز روایی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معلولیت مطالعات ناتوانی پروتز روایی مولانا مثنوی معنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۷ تعداد دانلود : ۲۰۹
مطالعات ناتوانی یکی از جدیدترین شاخه های نقد و نظریه ادبی است که با رویکردی نقادانه، بازنمایی معلولیت و معلولان در آثار ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. دیوید تی. میچل و شارون ال. اسنایدر دو تن از پژوهشگران این حوزه هستند که با معرفی مفهوم «پروتز روایی» بر آن بوده اند چارچوبی آکادمیک برای تحلیل تصاویر قالبی و کلیشه ای معلولان در هنر و ادبیات فراهم آورند. به گفته این دو منتقد، معلولان حضوری برجسته و پررنگ در آثار ادبی دوره های مختلف داشته اند، اما در بسیاری موارد تنها نقشی نمادین و استعاری برای آنان تعریف شده است. به عبارت دیگر، بازنمایی معلولان هیچ گاه در خدمت به تصویر کشیدن تجربه زیسته آنان نبوده، بلکه هدف اصلی آن انتقال معنا به مخاطبین در مورد سوژه غیرمعلول و جامعه سالم سالار است. این جستار می کوشد ضمن بررسی مفهوم پروتز روایی و برشمردن نمونه هایی چند از آن در فرهنگ و ادبیات غرب، آن را در نقد و بررسی شخصیت های معلول در سه حکایت از مثنوی معنوی مولانا به کار بندد. نتایج این پژوهش نشان می دهد معلولان سوژه مرکزی این حکایت ها نیستند، بلکه به عنوان ابزاری در خدمت روایت عمل می کنند، نقشی نمادین و ثانویه بر عهده دارند و نهایتاً تغییر مثبتی در شرایط حاشیه ای آنان حاصل نمی شود.
۱۳.

بررسی ساحات تفسیر زمینه زدایانه ابوسعید در اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابوسعیدابوالخیر اسرارالتوحید تفسیر زمینه زدایی زبان عرفان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۹ تعداد دانلود : ۳۵۸
در سنت ما، عرفان در کنار فقه، کلام، فلسفه و... افق های تازه ای در حوزه تفسیر گشوده و دستاوردهایی قابل تأملی در این حوزه به جای گذاشته اند. آثار حاصل کشف و شهود و یا محصول تأمل نظرورزانه عارفان، گواه این مدعا است. عارفان در حوزه عرفان عملی و نظری، اگرچه غالباً رویکرد تفسیری شان را با ارجاع به آیات و روایات موجه جلوه می دادند، اما در این حد متوقف نشدند و مبانی معرفت شناختی و هستی شناختی خاص خود را نیز مطرح می کردند. در میان عارفانِ عرفان عملی، ابوسعید ابوالخیر، در مقام تحقق عینی، زمینه زدایی را به عنوان کانون تفسیرهای خود در ساحات مختلف، اعم از آیات و روایات، تا شعر و قول و فعل ها و وقایعِ روزمره و... قرار می دهد. در این رویکرد، نیت مؤلف/گوینده از یک سو مطرح، و زمینه ای که آیه یا حدیث یا قول یا فعل و... از آن برخاسته از دیگرسو به کناری می روند و ابوسعید بالجمله تمامی آیات و اقوال و افعال و... را از زمینه و بستر تاریخی خارج می نماید و به تناسب احوال و زمینه عرفانی خود تفسیر می کند. خلق و آفرینش معانی و تفسیرهای نو، و طرح افکنی افق ها و جهان های تازه، محصول چنین چشم اندازی است که مقاله حاضر به تفصیل با رویکرد توصیفی تحلیلی  به آن پرداخته است.   
۱۴.

بررسی تطبیقی مختصات مکتب رئالیسم سوسیالیستی در رمان های روسی و فارسی (مطالعه موردی: رمان های مادر، چگونه فولاد آبدیده شد؟، همسایه ها، و چشم هایش)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۰۰ تعداد دانلود : ۴۶۶
آثاری که ذیل مکتب رئالیسم سوسیالیتی در روسیه و ایران نوشته شده اند، هم به سبب تفاوت زبان و هم از نظر برخورد تاریخی در ادبیات دو کشور، قابلیت بررسی و تطبیقی را دارند. در این مقاله می کوشیم تا با روش تطبیقی، با محوریت شاخه فرانسوی آن و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای، به بحث تأثیر رئالیسم سوسیالیستی روسیه بر ادبیات ایران با تأمّل بر چهار رمان معروف ادبیات روسی و فارسی؛ یعنی رمان های مادر از ماکسیم گورکی، چگونه فولاد آبدیده شد؟ از استراوسکی، همسایه ها از احمد محمود و چشم هایش از بزرگ علوی بپردازیم. بر اساس نتایج این پژوهش، مهم ترین مؤلفه های مکتب رئالیسم سوسیالیستی در دو رمان ایرانی عبارت اند از: توجّه به توده و خیزش طبقه فرودست، حزبی نویسی، تیپ آفرینی و دگردیسی شخصیت های رمان و دین گریزی؛ مؤلفه هایی که تا پیش از ظهور حزب توده و آشنایی نویسندگان ایرانی با افکار چپ، در رمان های فارسی وجود و نمود ندارد.
۱۵.

بررسی انتقادی پژوهش هایی با موضوع سکوت و خاموشی در آثار و اشعار مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: :اشعار و آثار مولانا بررسی انتقادی سکوت و خاموشی هرمنوتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۰ تعداد دانلود : ۲۱۶
«خاموشی و سکوت» در آثار و اشعار مولانا از مفاهیمی است که ذهن و زبان پژوهشگران را به خود مشغول کرده است؛ چنان که با تأملی در کارنامه مولوی پژوهی، کتاب ها و مقالاتی را می یابیم که از نظرگاه های مختلف عرفانی، کلامی، زبان شناختی و... کوشیده اند این مفاهیم را شرح دهند. در این پژوهش، با دیدگاه انتقادی تحلیلی، ضمن طبقه بندی و شرح رویکردهای گوناگونی که پژوهشگران با محوریت موضوع خاموشی و سکوت در آثار و اشعار مولانا داشته اند، این پرسش بنیادین مطرح شده که حلقه مفقوده این پژوهش ها کجاست. این حلقه مفقوده بی توجهی پژوهش ها به سکوت از منظر هرمنوتیکی و آشکارکنندگی آن است. سکوتی هرمنوتیکی که به وسیله آن کلام حق بر زبان عارف بازتاب می یابد. به تعبیر دیگر، در این پژوهش، تبدیل شدن عارف به زبان حق به وسیله ساحت هرمنوتیکی سکوت میسر دانسته شده، نه فقط از طریق سکوت صِرف مولانا در مقام عارف.
۱۶.

از هرمنوتیک فلسفی گادامری تا ساختارشکنی دریدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گادامر دریدا هرمنوتیک فلسفی ساختارشکنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۳۲ تعداد دانلود : ۲۰۰
در غالب پژوهش های انجام شده، هرمنوتیک فلسفی گادامری را در برابر ساختارشکنی دریدایی قرار داده اند و بر تقاوت ها و تقابل هایشان تأکید کرده اند. این پژوهش برآن است که با برقراری تناظر مفهومی میان این دو جریان مهم تفسیری معاصر، ضمن اشاره به تفاوت ها، همدلانه، و با توجّه به آثار و نوشته های گادامر و دریدا، بر همانندی و همسویی های مفردات اندیشه هایشان تأمّل و درنگ تازه ای داشته باشد؛ بدین منظور، مقاله حاضر به طرح و شرح  تلقّی گادامر و دریدا از مفاهیمی چون: زبان و نشانه، حقیقت و معنا، تفسیر، و روش پرداخته است و نشان می دهد که گادامر و دریدا در احکامی چون: هستی فی نفسه دارای انشتقاق و در خود متفاوت است، رد مدلول استعلایی، ظهور خودکفاترین وجه زبان در نوشتار، مخاطره آمیز بودن گفتار و نوشتار در ایجاد ابهام و فریب، عدم باور به تفسیر و حقیقت واحد، انضمامی و سیّال بودن فهم، خلق و آفرینش معنا، نفی روش و... از جهت مناسبات فکری به هم نزدیک می شوند و با یکدیگر هم داستان اند. این پژوهش تلاش می کند پاره ای از بدفهمی های نظری رایج درباب هرمنوتیک فلسفی و ساختارشکنی را برطرف نماید.
۱۷.

بررسی دیدگاه های زبان شناسانه و نشانه شناسانه شمس در مقالات با الهام از آرای زبان شناسی سوسوری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقالات شمس شمس تبریزی سوسور زبان و مفردات آن نشانه های غیر زبانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۷ تعداد دانلود : ۲۱۳
درسگفتارهایی که در مقالات شمس به هیات نوشتار درآمده اند میراث ارزشمند ادبی و عرفانی محسوب می شوند که تاکنون از چشم اندازهای مختلف نقد و نظریه های ادبی، دستاوردهای پژوهشی قابل تاملی را با مخاطبان معاصر خود در میان گذاشته است. ما در این پژوهش ، با رویکردی نو ، در ذیل عناوینی چون : ماهیت نشانه ی زبانی (دال و مدلول) در مقالات شمس ، گفتارهایی درباب نشانه های غیر زبانی در مقالات شمس، تحلیل گفتارهایی از شمس بر پایه رابطه هم نشینی و جانشیتی در زبان در مقالات شمس ، تمایز زبان و گفتار در مقالات شمس ، نقد نحوی و لغوی در مقالات شمس، و ترجیح گفتار بر نوشتار در مقالات شمس در پرتو آرای زبان شناسی سسوسور نشان داده ایم که اگرچه شمس در باب مفهوم زبان و مفردات آن ، نظریه و نظام زبان شناختی و نشانه شناختی منسجمی را ارائه نداده است اما با تامل در درسگفتارهایش، تفسیر و تلقی زبان شناسانه و زبان شناسانه ای را در مواجهه با کتاب و سنت و پدیدارهای هستی شاهد هستیم که برای خوانندگان امروزین جای درنگ و شگفتی بسیاری را به همراه دارد و بُعد معاصریت بدان می بخشد. پژوهش حاضربه طرح و شرح این مهم خواهد پرداخت.
۱۸.

مفهوم وحدت وجود در مشرب فکری مولانا و لِف تالستوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی تالستوی عرفان مثنوی وحدت وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۴ تعداد دانلود : ۲۱۷
وحدت وجود یکی از مفاهیم بنیادین در عرفان نظری و عملی است و در سنت ما نمایندگان بزرگی چون ابن عربی و مولانا دارد. مولانا، عارف بزرگ قرن هفتم، در آثارش به گونه های مختلف و اغلب به صورت تمثیلی به طرح و تبیین این مفهوم می پردازد. چنین تفکری محدود به سنت اسلامی و ایرانی نمی شود و در میان اقوال و آثار اندیشمندان و حکیمان و نویسندگان دیگر ملل هم می توان رد پای این مفهوم را یافت که با توجه به سنت فکری- فرهنگی حاکم بر آنان از جلوه های متفاوتی برخوردار است. نویسنده و اندیشمند مشهور روسی، لِف تالستوی، در جستجوهای معنوی خود برای یافتن معنای زندگی، از حکمت ها، آیین ها و ادیان مشرق زمین بهره ها گرفت. در این میان، یکی از موضوعاتی که همچون رشته نخی نامرئی در تمام آثار تالستوی امتداد پیدا می کند، مفهوم وحدت است. او در داستان «قزاق ها»، در رمان حماسی «جنگ و صلح»، در «مرگ ایوان ایلیچ»، در حکایت های تعلیمی، در مجموعه «راه زندگی» و ... به طرح ایده وحدت وجود می پردازد. در این پژوهش بر آنیم به این پرسش به طور عام پاسخ دهیم که دیدگاه وحدت وجودگرایانه مولانا و تالستوی چگونه در آثارشان بازتاب یافته است؟ با بررسی هایی که داشته ایم، اشارت های تالستوی درباره مفهوم وحدت وجود این قابلیت و ظرفیت را دارند که در پرتو  تلقی مولویانه از وحدت وجود  با روشی توصیفی-تطبیقی مورد بازخوانی و بررسی قرار گیرند. از این رو، ما در این نوشتار با رویکرد ادبیات تطبیقی آمریکایی به طرح و شرح شباهت های موجود میان اندیشه مولانا و تالستوی درباره مفهوم وحدت وجود می پردازیم.
۱۹.

نگاهی تطبیقی به داستان قرآنی «موسی و خضر» و داستان «پسرخوانده» از لِف تالستوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تالستوی پسرخوانده موسی و خضر قرآن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۷۰
تبیین مسئله: لِف تالستوی، فیلسوف، متفکر دینی و نویسنده روسی، از چهره های برجسته در ادبیات داستانی جهان است. او در آفرینش آثار خود از دستاوردهای فرهنگی ملل مختلف، به ویژه مشرق زمین و آموزه های اسلامی بهره گرفته است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد تالستوی در خلق داستان معروف «پسرخوانده»، از داستان قرآنی «موسی و خضر» تأثیر پذیرفته است. روش نویسندگان در این پژوهش می کوشند با روش توصیفی تطبیقی، تأثیرپذیری تالستوی را در آفرینش داستان «پسرخوانده» از داستان قرآنی «موسی و خضر» بررسی کنند. یافته ها و نتایج: میان این دو داستان یادشده، چه ازنظر ساختاری و چه محتوایی شباهت های عمده ای دیده می شود: در هر دو داستان شخصیت های اصلی نمادین هستند و در نقش مرشد (پدرخوانده، تارک دنیا/ خدا، خضر) و مرید (پسرخوانده/ موسی) ظاهر می شوند؛ خواننده شاهد درآمدی تمثیلی بر متن اصلی داستان ها و رویدادهای سه گانه ای است که در ظاهر ناعادلانه و غیراخلاقی است و اعتراض پسرخوانده/ موسی را به همراه دارد؛ اما با رمزگشایی پدرخوانده/ خضر حقیقت نهفته در ورای این رویدادها آشکار می شود و اینچنین به مخاطبین خود می آموزند که انسان به مقدرات الهی آگاه نیست؛ بنابراین نباید در جایگاه خدایی بنشیند و قضاوت کند و در جریان طبیعی حوادث دست برد؛ بلکه باید به خدا توکل کند و تسلیم تقدیر الهی باشد.
۲۰.

تحلیل لوگوس (زبان) در مثنوی معنوی و غزلیات شمس با رویکرد هستی شناسانه ی هایدگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زبان غزلیات شمس لوگوس مثنوی مولانا هایدگر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۲ تعداد دانلود : ۲۳۳
هستی و وجود، راهبر اصلی مباحث فلسفی در آرای هستی شناسی مارتین هایدگر است. وقتی هایدگر از لوگوس سخن می گوید، درحقیقت در پی یافتن راهی برای رسیدن به دریافت حقیقت هستی و وجود است. برای حصول به این امر،  هایدگر در طرح بحث خود از لوگوس در پیوند با امر حقیقی، لوگوس را در ساحاتی چون لوگوس به مثابه ی سخن گفتن، لوگوس به مثابه ی صدق و کذب (آشکارگی و پوشانندگی)، لوگوس به مثابه ی بازتاب دهنده  و... بررسی می کند. نکته اینجاست وقتی که در پرتو چنین تلقی از لوگوس در اندیشه ی هایدگر، به خوانش مثنوی و غزلیات شمس می پردازیم، تحقق عینی وجوه مختلف لوگوس (زبان) را به نحوتأمل برانگیزی در اشعار مولانا مشاهده می کنیم، چنان که گاهی به دو وجه آشکارگی و پوشانندگی لوگوس (زبان) توجه نشان می دهد و در مواقعی زبان را به مثابه ی امری پوشاننده فرض و گاه آن را به غبار و حجاب نیز تشبیه می کند. همچنین در ابیاتی بر این نکته اصرار می ورزد که زبان در توصیفِ حقیقتِ هستی، ناقص و نارسان است و توانایی بازتاب حقیقت را ندارد. نوشتار حاضر طرح و تحلیل چگونگی این فرایند خواهد بود.    

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان