مرتضی بابک معین

مرتضی بابک معین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵ مورد.
۱.

مطالعه تولید معنا با اتکا بر نظام تعارض و تطبیق پذیری در چارچوب نشانه-معناشناسی گفتمانی: بررسی موردی نمایشنامه معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان تعارض گفتمانی تطبیق پذیری گسست تعارض هویتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷ تعداد دانلود : ۱۴۶
عناصر درون گفتمانی عموما در نظام تطبیق پذیر با جهان هستی خود همگرا هستند؛ اما اگر این نظام، تطبیق پذیر نباشد(گسست) با جهان هستی خود واگرا رفتار می کند. بنابراین پژوهش حاضر سعی دارد تا بر اساس نشانه معناشناسی گفتمانی به نحوه شکل گیری نظام تطبیق پذیر و گسست در نمایشنامه معمای ماهیار معمار اثر رضا قاسمی بپردازد. از این رو، از کل پیکره، هشت نمونه انتخاب و به صورت تحلیلی-توصیفی واکاوی شد. نتایج به دست آمده در این تحقیق حاکی از این قضیه است که اولا هویت در ارتباط با تن مداری شکل می گیرد؛ ثانیا، یک هویت وقتی فرو می پاشد که با گسست تن مادی و جسمانه ای از تن پدیداری روبرو شود. خود این امر، در گفتمان، ناامنی می آفریند و در نهایت، وقوع گسست را در شرایط چالش بروز می دهد و درست در همین حالت است که وضعیت منجمد و تثبیت در هم می شکند و استحاله معنایی رخ می دهد.
۲.

La redéfinition du lyrisme chez Pierre Reverdy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Reverdy lyrisme de la réalité émotion poétique poésie impersonnelle

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۱۵۳
Contrairement au lyrisme traditionnel qui était l’épanchement des sentiments personnels, le nouveau lyrisme de Reverdy chante un moi sortant de soi qui entre en communication avec le monde qui l’altère. Au cours de ce travail, par le biais des pensées de Michel Collot sur l’alliance de la matière-émotion et ayant recours aux notions phénoménologiques husserliennes, on étudie comment est –ce que la nouvelle conception de l’émotion poétique et la nouvelle intimité chez Reverdy donne une acception différente du lyrisme. On démontre également comment les particularités stylistiques et linguistiques de Reverdy ont donné naissance à une poésie qui peut être considérée comme alliance du corps, de l’esprit et du monde; dans le recueil, intitulé «Les Ardoises du toit», auquel on se réfère particulièrement, se manifestent la majorité des particularités poétiques de Reverdy. Par ailleurs, l’article a pour son objectif final de montrer comment les tournures comme les formes impersonnelles et le jeu des pronoms personnels dans la poésie de Reverdy lui permettent de créer paradoxalement une poésie lyrique. Et c’est ainsi que la poésie reverdienne n’est plus l’exaltation des sentiments du poète, mais, c’est l’union du moi, du monde et du mot que la phénoménologie appelle l’ouverture au monde du sujet.
۳.

ابزارهای زبانی ایجاد، حفظ و تثبیت مرجعیت فردی راویان زن و مرد در مشروعیت بخشی به روایت در سه کتاب زویا پیرزاد و سلوک محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۶۸
مرجعیت بخشی در روایت فرایندی است که راوی از طریق مفصل بندی های گفتمانی، مشروعیتِ خود و روایتش را در داستان برمی سازد. هدف نگارندگان در این مقاله، بررسی فرایند های زبانی ایجاد، حفظ و تثبیت مرجعیت فردی دو راوی زن و مرد در روایت است. ازهمین رو، آن ها خوانشی واسازانه را با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) و دریدا (1983) از مرجعیت فردی در روش شناسی ون لیوون (2007) ارائه کردند. آنگاه برای شناسایی ابزارهای زبانیِ فرایندهای ایجاد، حفظ و تثبیتِ مرجعیت فردی به سراغ سه کتاب پیرزاد و سلوک دولت آبادی رفتند و با گزینش هدفمند مواردِ وقوعِ مرجعیت فردی، آن ها را بررسی کردند. در پایان، پی برده شد پیرزاد و دولت آبادی با استفاده از مواضع گفتمانی خود و دیگری، ایجاد گره گاه های گفتمانی و بلورینه شدن حول آن ها سعی در مرجعیت بخشی به ابعاد خود و هم زمان، با طرد معانیِ نشانه ها از روایتِ دیگری سعی در مرجعیت زدایی دارند. همچنین، در سطح کلان تر آشکار شد خودِ بازنمایی شده دو راوی با یکدیگر تفاوت داشت؛ پیرزاد مایی گفتمانی را تشکیل داد و دولت آّبادی راوی همه چیزدان بود؛ این درحالی بود که هیچ کدام از این دو راوی از پارادوکس گریزی نداشتند.
۴.

نشانه - معناشناسی گفتمانی تن نگاشته های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تن نگاشته پدیدارشناسی نشانه معناشناسی لاندوفسکی گفتمان تطبیق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۴ تعداد دانلود : ۲۲۱
با التفات به تحلیل گفتمان پدیدارشناختی از منظر نشانه معناشناسی، نظام معنایی تن نگاشته معطوف به بازتولید زبانی است. گفتمان وجوه ادراک حسی را برای سوژه پدیدار می سازد. جسمانه راهی است به سوی ادراک حسی ابعاد گمشده معنا و تجربه زیسته پدیداری. پس از طرح دیدگاه های پدیدارشناختی، هوسرل و همکاران نظریه تن را در ارتباط سوژه با ادراک حسی مطرح کرده است. لاندوفسکی در تداوم ایده نقصان معنا نظام معنایی تصادف و تطبیق را بیان کرده است. هدف از این پژوهش، بررسی چگونگی فرایند ادراک حسی تن نگاشته پدیداری با رویکرد نشانه معناشناسی گفتمانی است. به بیان دیگر، پرسش اصلی این پژوهش این است که سوژه ادراکی حسی در تعامل معنادار با تن نگاشته زبانی، چگونه نظام معنایی را درون گفتمان استعلا می بخشد؟ در روند پژوهش با بسط نظریه مرلوپونتی و لاندوفسکی، تن نگاشته نوشتاری را با رویکرد نشانه معناشناسی مکتب پاریس مطالعه می کنیم و به فرایند کشف، تولید و دریافت معنا خواهیم پرداخت. این پژوهش از نوع کیفی است و به روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است. در نهایت، در پژوهش حاضر مشخص شد که تن نگاشته پدیداری نظام معنایی زبان را به سوی کشف تجربه زیسته حضور سوق می دهد و لایه های پنهان معنا را هویدا و معناهای آشکار را غایب می کند. این ویژگی فراگفتمانی است که برای دستیابی به قدرت و جاودانگی در درون گفتمان متجلی می شود و نظام معنایی گفتمان را استعلا می دهد.
۵.

الگوهای تکثیر نمادها و نشانه های هنری (سیستم های نشانه ای) با رویکردی سیستمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیستم های پیچیده سیستم های نشانه ای راهبردهای تکثیر مم شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۹ تعداد دانلود : ۶۹۳
رویکرد سیستمی فقط شامل ارگانیسم های زنده نبوده و طیف وسیعی از سیستم های فرهنگی مانند زبان و همچنین رفتارهای اجتماعی در جوامع انسانی را نیز شامل می شود، پژوهش های بینارشته ای گسترده ای در حوزه علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی با هدف استفاده از الگوهای رفتاری سیستم های زنده، برای مطالعه الگوی تحولات در سطح عناصر فرهنگی انجام شده است، که نشان می دهد سیستم های پیچیده در ابعادی کلان دارای الگوها و رفتارهای مشابهی هستند. پیرو چنین پژوهش هایی، در این مقاله نیز با رویکردی سیستمی به روش پژوهش های کیفی، ابتدا به تحلیل مشابهت ها و تفاوت های الگوهای تکثیر در سطح زیستی با چگونگی تکثیر و نشر عناصر اطلاعاتی/ معنایی در سطح فرهنگی پرداخته، سپس به تعمیم نتایج آن در سطح سیستم های نشانه ای – با تاکید بر نمادها و نشانه های هنری - در دو بُعد معنایی و ریختی می پردازیم. در این پژوهش مشاهده می شود که ویژگی های دو راهبرد تکثیر در طبیعت به نام r-selection و k-selection در بُعدی کلان در چگونگی تکثیر نمادها و نشانه های هنری در سطح فرهنگی نیز قابل تعمیم است، گرچه در جزییات تفاوت های آشکاری نیز وجود دارد. در نظر گرفتن چنین شباهت هایی در چگونگی الگوهای تکثیر می تواند با زاویه دیدی بینارشته ای و متفاوت از تحلیل های رایج، منجر به درکی متفاوت از چرایی برخی تحولات در میزان تکثیر و توسعه سیستم های نشانه ای در سطح جوامع مختلف شود.
۶.

تجزیه و تحلیل ِ تحول سبک زندگی مارسل، راوی قهرمان ِ در جستجوی زمان از دست رفته بر اساس الگوی سبک زندگی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاندوفسکی مارسل سبک زندگی سبک زندگی خرس انسان نابغه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۱۶۸
 همانگونه که از سوسور به بعد بر جای مانده است می دانیم که در دو سطح معنایی و واجی تفاوت بین واحدهای گوناگون می باشد که آن ها را در ارتباط با یکدیگر تعریف می کند، از این رو معنا اساسا ً از منظر او جنبه سلبی و افتراقی دارد. همین نگاه سلبی و افتراقی در خصوص سوژه و هویت او نیز صدق می کند، به این معنا که سوژه نیز برای داشتن هویتی مشخص به «دیگری»، که متفاوت از اوست، نیاز دارد. بر همین اساس، اریک لاندوفسکی نشانه شناس اجتماعی فرانسه، الگوی سبک زندگی خود را ارائه می دهد که بر اساس چهار سبک زندگی متفاوت در ارتباط با یک گروه مرکزی مرجع ِ هنجارمند و متعارف شکل می گیرد: این چهار سبک عبارتند از: سبک زندگی اسنوب، سبک  زندگی خرس، سبک زندگی آفتاب پرست و سبک زندگی داندی. مقاله ی حاضر ضمن تشریح و تحلیل موشکافانه ی الگوی سبک زندگی لاندوفسکی، بر آن است که سبک رفتاری و نظام سلیقه و میل مارسل، شخصیت اصلی و راوی اثر سترگ مارسل پروست یعنی در جستجوی زمان از دست رفته را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و نشان دهد چگونه این شخصیت از سبک زندگی «انسان این جهانی ِ» هنجار و متعارف، به سبک زندگی «خرس» (انسان جنگلی)، و از سبک زندگی «خرس» به سبک زندگی« انسان نابغه» گذر می کند.
۷.

تحلیل کیفیت معنابخشی به پدیدار ها در زبان گفتمان عرفان بر مبنای آرای لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی گفتمان عرفان وحدت شهود وحدت وجود نظام معنایی لاندوفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۶ تعداد دانلود : ۴۶۴
یکی از دشواری های مخاطب در مواجهه با متون عرفانی، ناتوانی در درک تجربه زیسته عارف است. کشف چگونگی معنابخشی به جهان پدیدارها در گفتمان عرفانی بدون توجه به زبان و فهم علمی نشانه های زبانی ممکن نیست. اگر چونان هایدگر زبان را خانه وجود بدانیم، حقیقت عرفان نیز در زبان متجلی است، اما به دلایلی چون نقضان زبان عادی در بیان تجارب، موانع فهم مخاطب در درک حقیقت و تجارب عرفانی، دشواری موضوع و غیرعادی بودن تجارب عارف و... زبان عرفان دشواریاب و پیچیده می نماید؛ به ویژه اینکه در گفتمان عرفانی، عارف سوژه به عنوان کنشگر و روایتگر عرفان با ابژه هایی متفاوت روبه روست. در یک سو، جهان حسی پدیدارها و تجربه حسی او قرار دارد و در سوی دیگر با تجربه ذهنی عرفانی او مواجه ایم که بخش بی واسطه و غیرقابل انتقال از تجربه زیسته اوست. جستار حاضر تلاش می کند به کمک آرای پدیدارشناسانه و مبانی زبان شناختی فلسفی لاندوفسکی چگونگی فرایند معنابخشی به جهان پدیدارها را در دو نظام نگرشی وحدت شهودی و وحدت وجودی در گفتمان عرفانی رمزگشایی کند. عارف سوژه با توجه به رویکرد وجود شناسی عرفان نظری از دریچه دو نگرش وجودی و شهودی، ارتباط خود با جهان متن را به تصویر می کشد. او به عنوان سوژه به گونه ای تازه به جهان پدیدارها معنا می بخشد و درنتیجه، فرایند متفاوتی برای زایش و یا دریافت معنا پیش رو خواهد داشت.
۸.

تجربه زیسته منظره و نمود بلاغی آن در توصیف های ژولین گراک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نمودهای بلاغی در هم تنیدگی منظره مرلوپونتی میشل کولو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۶ تعداد دانلود : ۳۰۳
به تأثیرگذاری دوسویه انسان و جهان پیرامونش از دوران رمانتیسم آلمان توجه شد؛ ارتباطی که بر پایه تجربه حسی نویسنده و شاعر در جهان شکل می گیرد و وحدت سه گانه من، جهان و زبان را تشکیل می دهد. پدیدارشناسی موریس مرلوپونتی تن و جسم انسان را نقطه تلاقی درون و آگاهی انسان با جهان پیرامونش به شمار می آورد و بُعد فیزیکی زبان را که به ایده شکل و جسم می دهد بسیار مهم می داند. این بُعد فیزیکی همان سبک و سیاق هر نویسنده است که منحصربه فرد و بیانگر نوع ارتباطش با جهان است. میشل کولو الهام گرفتن از مرلوپونتی و مطرح کردن مسئله «منظره» در ادبیات بیان می کند که توصیف یک منظره همان قدر که به حالت روحی بستگی دارد، به حالات جسمی سوژه حاضر در منظره نیز وابسته است. او شعر غنایی را بهترین نوع ادبی می داند؛ زیرا به خوبی بیانگر ارتباط درون انسان و جهان پیرامونش است و در شعر است که با استفاده از آرایه های شعری مختلف و ترکیبات بدیع می توان ارتباط و در هم تنیدگی سوژه، جهان و زبان را بهتر بیان کرد. این مقاله سعی دارد نشان دهد که در رمان های ژولین گراک چگونه توصیف منظره که اصلی ترین عنصر تشکیل دهنده رمان های وی هست، با توسل به ابزارهای بلاغی مانند ریتم، تصویر و بیان غنایی زبان می تواند بیانگر این درهم تنیدگی باشد.
۹.

سازوکارهای مشروعیت بخشی گفتمان های جنسیتی در رمان سلوک محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشروعیت بخشی/ زدایی واسازی مفصل بندی ادبیات داستانی «سلوک» محمود دولت آبادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۳ تعداد دانلود : ۳۹۶
گفتمان های جنسیتی همواره برای تثبیتِ مفصل بندی های خود سعی در مشروعیت بخشی به ابعاد خودی و مشروعیت زدایی از عناصر دیگری دارند؛ مشروعیت بخشی، از نظر نشانه شناسی گفتمانی، فرایندی است که از طریق مفصل بندی گفتمانی، قدرت را هژمونیک می کند. هدف نگارندگان در این مقاله بررسی و شناسایی نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیت بخشی گفتمان های جنسیتی در ادبیات داستانی معاصر فارسی است. از همین رو، آن ها خوانشی واسازانه را با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف ( 2001 ) و دریدا ( 1983 ) از روش شناسی ون لیوون ( 2007 ) ارائه می کنند و از سایر ابزارهای زبان شناختی نیز بهره می برند. آنگاه برای تحلیل و نشان دادن عملکرد سازوکارهای یادشده به سراغ رمان سلوک دولت آبادی می روند و با گزینش هدفمند، بخش هایی از آن را بررسی می کنند. در پایان، آن ها به پرسش این پژوهش درباره نحوه عملکرد سازوکارهای مشروعیت بخشیِ گفتمان های جنسیت ی پاسخ می دهند و چهار ساختارِ ساده، مرکب، پیچی ده، و زنجی ره ای را در آن سازوکارها معرفی می کنند. افزون بر آن، نشان می دهند گفتمان های جنسیتی با تلاش برای کسب مشروعیت و حصولِ آن، از ادامه مسیر باز نمی مانند، بلکه برای حفظ و تثبیت آن نیز گام فرامی نهند و همواره به صورت صریح یا ضمنی بازبافت سازی از دیگری مشروعیت می زدایند
۱۰.

تحلیل چهار نظام زبانی فضایی با تکیه بر نظام های معنایی تعاملی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظام های معنایی نظام های فضایی شبکه ورطه بافتاری چرخان لاندوفسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۱ تعداد دانلود : ۴۲۱
می توان بر اساس چهار نظام معنایی که اریک لاندوفسکی، نشانه شناس اجتماعی پساگرماسی مطرح می کند، چهار نظام فضایی متفاوت، یعنی نظام های فضایی «شبکه»، «بافتاری»، «چرخان» و «ورطه» را از یکدیگر تشخیص داد. در واقع پایه و اساس این نظام های فضایی را می توان در نظام های معنایی و تعاملی جستجو کرد. نظام معنایی «برنامه مدار» یا «عملیات» بر جهان، که اساس آن «نظم» و ترتیب می باشد، پایه نظام فضایی «بافتاری» می باشد. نظام معنایی مجاب سازی که مبتنی بر« نیت مندی» است، پایه نظام فضایی «شبکه» است. نظام فضایی «چرخان» یا «حلزونی»، بر اساس نظام معنایی «تطبیق» که مبتنی بر امر ادراکی – حسی می باشد، تعریف می شود، و در نهایت نظام فضایی «ورطه» بر نظام معنایی «تصادف» که اساس آن بر «بخت» یا «شانس» بنا شده است، تکیه دارد. هدف اصلی مقاله حاضر این است که، ضمن معرفی هر یک از این نظام های فضایی و پرداختن به ویژگی شکل گیری هر یک از آن ها، فرضیه مطرح شده در خطوط بالا را ثابت کرده و به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان بنیاد و زیر ساخت هر یک از این نظام های فضایی مکانی را در نظام های معنایی و تعاملی اریک لاندوفسکی جستجو کرد.
۱۱.

تحلیل نشانه شناسی پوسترهای فرهنگی به مثابه متن در آغاز دهه 80(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پوسترهای فرهنگی نظام نشانه ای نوشتاری نظام نشانه ای تصویری پیرس سوسور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰ تعداد دانلود : ۱۲۸
نشانه شناسی پوستر به مثابه متن، یک فرصت تحلیلی برای ورود به جهان متن تجسمی است تا به واسطه دلالت های متنی آن، قدرت کشف و شناسایی مفاهیم موجود متنی ایجاد گردد. پوسترهای فرهنگی، یکی از مقوله های گرافیک با استفاده از نشانه های تصویری و نوشتاری ارتباط میان مخاطب و اثر را شکل داده، اما با میدان بیشتری برای نمایش تخیل ورزی مواجه و از این نظر متمایز اند. این آثار در آغاز دهه 80، چون نقطه عطفی از لحاظ کمّی وکیفی تفاوت های عمده ای نسبت به گذشته داشته است. هدف مقاله پیش رو این است که با تحلیل، تاویل و شناخت و بررسی میان نشانه ای نشانه های تصویری و نوشتاری پوسترهای فرهنگی در آغاز دهه80، به گرایش های حاکم بر آثار پی ببرد. گفته پردازان، دال های (نشانه های تصویری و نوشتاری) گفته خود را به شکل هوشمندانه ای درهم تنیده که علاوه بر دلالت معنایی در نظام نشانه ای خاص خود، هم زمان در نظام های نشانه ای دیگر نیز ایفای نقش کنند تا دریافت معنا برای گفته خوان به تعویق بیفتد. نشانه شناسی کلاسیک (پرس و سوسور)، دلالت های معنایی دال واحد در نظام پیچیده یک متن تجسمی را با توجه به نظام های نوشتاری و تصویری رمزگشایی خواهد کرد. در نتیجه گفته پردازان، گرایش هایی چون کمینه گرایی، وجه تصویرسازانه، غیاب عکس و تغزلی برخورد کردن با گفته، اهمیت دانستن پردازش در ذهن مخاطب و غیره را در گفته خود منعکس کرده اند.
۱۲.

L’éthique de la mobilité dans la poésie charienne(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Char ouverture clôture renouvellement Images poétiques

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۳۳۸
Il ne serait pas abusif de dire que toute la poésie de Char est le lieu d’un grand conflit entre ouverture et clôture. En effet il y a toujours chez Char un grand désir de partir et de changement perpétuel et une grande tendance à revenir sur le lieu inaugural, pour ne pas y demeurer, mais pour en profiter comme un point d’appui qui prépare mieux une réserve d’énergie pour le sujet qui cherche à s’ouvrir sur les possibilités différentes de l’être. Le sujet charien ne cède jamais aux capiteuses séductions de la tendresse de la clôture protectrice, par contre il se rend constamment disponible pour un renouvellement perpétuel. En d’autres termes il préfère le risque de partir à la léthargie de demeurer. Cet article a pour objectif principal de répondre à cette question que dans la poésie de Char quelles images poétiques métaphorisent ces deux tendances contradictoires, à savoir, le désir de partir, et l’attraction des origines protectrices qui amoindrit en nous le désir de renaitre de temps à l’autre.
۱۳.

کارآیی نظام های معنایی و تعاملی لاندوفسکی در تحلیل گفتمان های آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه مداری مجاب سازی تصادف تطبیق لاندوفسکی آموزش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۷ تعداد دانلود : ۴۹۷
اریک لاندوفسکی، نشانه شناس پساگرماسی، الگوی نظام های معنایی و تعاملی خود، یعنی برنامه مداری، مجاب سازی، تصادف و تطبیق را به ترتیب براساس اصول «قاعده مندی»، «نیت مندی»، «شانس» و «امر احساسی» تعریف می کند. طبیعتاً امکان پیاده سازی این الگو در حوزه های اجتماعی وجود دارد که در آن ها با پراتیک های تعاملی سوژه ها مواجه می شویم. اگر قبول کنیم که فعالیت آموزشی براساس تعامل بین سه عامل متفاوت، یعنی سوژه آموزش دهنده، سوژه آموزش گیرنده و ابژه و متدی تعریف می شود که براساس آن آموزش داده می شود، می توانیم تنوع و تفاوت پراتیک های آموزشی را با این الگو موردخوانش قرار دهیم. در مقاله حاضر، ضمن معرفی موشکافانه این الگو و ویژگی های هریک از این نظام های معنایی و تعاملی و همچنین مطرح کردن الگوی دیگر، یعنی الگوی فضیلتی- رذیلتی لاندوفسکی، تعامل های ممکن میان ساحت کنشگر آموزش دهنده و کنشگر آموزش گیرنده را در یک محیط خُرد اجتماعی، یعنی کلاس درس، موردخوانش قرار می دهیم. همچنین، چگونگی تجزیه و تحلیل شیوه های آموزشی و فلسفه بنیادینی را که هریک از این شیوه ها بر آن استوار هستند، در حوزه آموزش اهداف روش های گوناگون آموزشی و با الگوهای مطرح شده نشان می دهیم.
۱۴.

Marcel et Swann « Utilisent » les Femmes et « Pratiquent » le Monde(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: goût de plaisir pratique esthésique Marcel Swann Landowski

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۹ تعداد دانلود : ۲۴۵
Eric Landowski a distingué les deux formes possibles de la quête du bonheur correspondant à deux formes différentes du goût, à savoir, « le goût de plaisir », et « le goût de plaire ». Quant au « goût de plaisir » il faut distinguer deux conceptions du plaisir : la première fonde la jouissance du sujet sur le rapport unilatéral de la « possession » des éléments du monde et des gens, et la deuxième met l’accent sur la relation de réciprocité interactionnelle. En ce qui concerne la question du sens, qui n’est pour Landowski que la résultante ou le produit de l’interaction du sujet avec les éléments du monde et cela en en faisant « usage », il distingue deux formes d’interaction que l’une revoie à l’idée d’ « utilisation » et l’autre à celle de « pratique ». Le premier objectif de cet article est de montrer que l’idée d’ « utilisation » correspond à la première conception du plaisir et celle de « pratique » à la deuxième. Le deuxième objectif de l’article est de montrer que les deux conceptions du mot d’usage, l’ « utilisation », et la « pratique », l’une fondée sur le rapport unilatéral, fonctionnel et utilitaire du sujet avec le monde, et l’autre basée sur l’interaction esthésique et dynamique avec le monde, servent à différencier les styles de vie et la manière d’agir de Marcel et de Swann, les deux protagonistes de Proust, face aux femmes et aux éléments du monde qui les entourent.
۱۵.

تجزیه و تحلیل مضمون عشق نزد پروست و استاندال با تکیه بر دو برداشت کلاسیک و مدرن از مفهوم آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیده عشق پروست استاندال آگاهی کلاسیک آگاهی مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۳ تعداد دانلود : ۷۵۵
از جمله مضامین اصلی اثر در جستجوی زمان از دست رفتهاثر مارسل پروست مضمون عشق است، که می توان ادعا کرد سایر مضامین دیگر در ارتباط با این مضمون بنیادین معنا می دهند. هرچند پروست در تحلیلی که از عشق در این اثر ارائه می دهد، از بینشی که استاندال در اثر خود، در باب عشق، مطرح نموده ، تأثیر گرفته است و طبیعتاً نقاط مشترکی بین این دو بینش وجود دارد، اما نباید تفاوت اساسی که این دو بینش را از یکدیگر جدا می کند نادیده گرفت. تفاوت این دو نگاه را می توان با تکیه بر تفاوت بین دو بینش از آگاهی توجیه نمود: یکی آگاهی کلاسیک که بر تعبیری که دکارت از آگاهی دارد استوار است و دیگری تعبیر مدرنی که از آگاهی وجود دارد، که از آن جمله می توان از تعبیری که مرلو-پونتی از آگاهی دارد اشاره کرد. مقاله حاضر ضمن مطرح کردن دو برداشت متفاوت از آگاهی و معرفی موشکافانه تحلیل پروست از عشق و نگاه مقایسه ای آن با بینش استاندال، نشان خواهد داد چگونه دو بینش متفاوت از آگاهی می تواند به ما کمک کند تا تفاوت بنیادین و جوهره ای بین تحلیل عشق نزد پروست و استاندال را تجزیه و تحلیل کنیم.
۱۶.

الگوهای آشوبناک فرآیند زایش معنا در نظام های زبانی و پیشا زبانیِ «تطبیق»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنا پیچیدگی تطبیق آشوب نظام زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۰ تعداد دانلود : ۷۴۹
نشانه شناسی نوین با رویکردی پدیدارشناختی، بیشتر به مطالعة فرآیندهای آفرینش معنا، در قالبی فراتر از نظام های دلالی پرداخته و به نقش توانش ادراکی-حسی سوژه هایی تن دار در فرآیند آفرینش معنا تاکید دارد. ما نیز در این مقاله به سبکِ «پژوهش های میان رشته ای» و با چارچوبِ نظری «تئوری پیچیدگی» نشان داده ایم که چگونه الگوهای آفرینش معنا در خلال کنش متقابل و «هم حضوری» تن-سوژه ها در نظام معنایی تطبیق، مشابه رفتار و اندرکنش سیستم های پیچیدة تکاملی، تابع ویژگی های رفتاری آشوبناک بر طبق «نظریه آشوب» می باشد. پیامد این پژوهش نه فقط جستاری بر وجود انطباقِ الگوها بین دو حوزة نظری، بلکه ارایه پشتوانه ای علمی با رویکردی میان رشته ای بر وجود الگوهایی در فرآیندِ آفرینش معنا است که پیش تر، برخی ویژگی های آن ها هم در نظام معنایی تطبیق و هم نظام های زبانی به شکلی تجربی یا نظری بررسی شده اند. به طور کل، نظام های دلالت معنایی از جمله «زبان»، وجودی مستقل از سوژة انسانی ندارند، به این تعبیر که آن ها زاییده فعل و انفعالات بیوشیمیایی و عصب شناختیِ ارگانیسمی زنده(سیستمی پیچیده) به نام ""انسان"" هستند و انتظار می رود این سیستم های نشانه شناختی نیز مانند سیستمی پیچیده رفتارهای بر پایه الگوهای «نظریه آشوب» از خود نمایان سازند. همچنین کارایی دیگر این انطباق، جدای از ارایه پشتوانه ای علمی به مشاهداتی تجربی یا نظری، این است که وجود مفاهیمی چون «ناامنی»، «ریسک و خطر»، «سرایت حسی» و «حساسیت ادراکی» را در فرایند تولید معنا در نظام تطبیق بر اساس وجود الگوهای نظریه آشوب توضیح داده و در عین حال برخی از ویژگی های مهم معنای تولید شده را هم در نظام های زبانی و هم پیشازبانی تطبیق شرح می دهد. شایان ذکر است که در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
۱۷.

رویکرد پدیدارشناختی به مسئلة «نشت زبانی» در آثار ناتالی ساروت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پدیدارشناسی دیگری باختین ساروت نشت زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۷ تعداد دانلود : ۵۹۵
ناتالی ساروت از جمله نویسندگان رمان نو است که نگاهی گسستی، قطعه قطعه و ادراکی - حسی به روان انسانی ارائه می دهد. به واقع از نظر ساروت واقعیت های روان انسانی تنها در ساحت گفت وگومندی (دیالوژیسم) بروز پیدا می کنند و این واقعیت ها، ناگفته هایی بر آمده از رانش ها و کشش های بین شخصیت ها می باشند که در فضای زیرین دیالوگ ها جاری می شوند؛ آنچه ساروت به آن «زیر- مکالمه» یا «تروپیسم» می گوید. ما معتقدیم ویژگی ای در «تروپیسم» ساروت وجود دارد که ما را از سیر افقی گفتمان جدا کرده و به شکل عمودی به جهان زیرین، انتزاعی و پنهانی هدایت می کند که به زبان این نویسنده ویژگی ای می بخشد که ما آن را «نشت زبانی» می نامیم؛ «نشتی» که ما را از سطح زبان کلیشه ای جدا کرده و به سوی آن جهان روانی پنهان و زیرین هدایت می کند و امر نامشهود تروپیسمی را مشهود و قابل رؤیت می نماید. این مقاله ضمن انتخاب روش شناسی میخائیل باختین و صحه بر مسئلة گفت وگومندی (دیالوژیسم) و چند صدایی، برآن است نشان دهد چگونه مسئلة «نشت زبانی»، به مثابه یک مسئلة زبانی، با بینش این نویسنده از «گفتمان» و نفی سوژة استعلایی دکارتی، به مثابه یک مفهوم فلسفی، درارتباط می باشد.
۱۸.

Monde en tant que « texte »,monde en tant que « expérience vécue »(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: semiotics Lived Experience Narrative Meaning System of Viewing the World

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۷ تعداد دانلود : ۵۱۱
From the view point of the classical structural semiotics, the "empirical experience" is considered as a pre-semiotic alien to any signification of the world, and it's based from there, by nature, below the threshold of the analyzable. While structuralist semioticism has given "narrative discourse", that is, what conveys the empirical life to "narrate", and while giving it a "textual" effect, this makes it susceptible to be the subject of the analysis of a semiotician, which justifies the great slogan of Greimas "out of the text point of salvation". On the contrary, we have the opinion that these are two processes of meaning production that the one does not necessarily exclude the other. As a result, we have two sets of views on the world that each have a specific design regime. By giving examples of a variety of domains, and more particularly of literature, the purpose of this series is to demonstrate that the "empirical experience", as well as the "discourse of the narration "both relate to the rejection and semiotic analysis.
۱۹.

تحلیلی با رویکرد سیستمی از نشانه شناسی اجتماعی در قالب چهار نظام معنایی اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تطبیق نظریه بازی ها سمیولوژی سمیوتیک سیستمهای پیچیده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی نظری نظریه های متاخر در جامعه شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ مطالعات فرهنگی
تعداد بازدید : ۱۵۷۱ تعداد دانلود : ۷۵۹
رویکرد یا نگرش سیستمی در دهه های اخیر همواره به عنوان ابزاری کارآمد، مکمل مطالعات تخصصی پدیده های مختلف در حوزه های گوناگون دانش بوده و موجب درکی جامع و چند وجهی از چرایی و چگونگی روندهای حاکم بر رخدادها و پدیده ها می گردد؛ به خصوص در سده اخیر که علم با تولید و انباشت حجم عظیمی از داده های تخصصی بسیار متنوع روبرو بوده و بنا بر سنت دانش کلاسیک با تکیه بر تحویل گرایی مبتنی بر روش های تحلیلی سعی در تجزیه عناصر سیستم و کشف روابط بین آن ها داشت تا بتواند رفتار کل مجموعه را تبیین کند. این روش تحلیلی بر مبنای دو پیش فرض بود، نخست آن که اندرکنش بین اجزا وجود نداشته یا بسیار ضعیف باشد تا عناصر مجموعه قابلیت تفکیک دقیقی داشته باشند و دوم آنکه روابط میان اجزا با معادلات خطی ساده قابل توصیف باشد؛ امروزه به خصوص با مطرح شدن نظریه آشوب و ریاضیاتِ غیر خطی متصل به آن دیگر بدیهی است که اندرکنش اجزای تمامی سیستم ها از دو شرط یاد شده تبعیت نمی کنند؛ بنابراین نگرشی کل گرایانه در تحلیل سیستم ها لازم می باشد. در این مقاله بر اساس تعریفی سیستمی از فرآیند تولید معنا[1] توسط سیستم های پیچیدة سازگار[2]، نحوه اندرکنش بین سوژه و ابژه(فرد با دیگری در نظام اجتماعی) در چهار نظام معنایی لاندوفسکی[3] در مطالعه ای تطبیقی با حالات چهارگانه اندرکنش سیستم ها، مقایسه و پس از تبیین ساز و کار خلق معنا با رویکردی سیستمی در آن، نظام مبتنی بر کنش برنامه مدار را با وضعیت بازنده-برنده و نظام مبتنی بر کنش مجاب ساز را با وضعیت برنده-بازنده و نظام مبتنی بر تطبیق را با وضعیت برنده-برنده و نظام مبتنی بر تصادف را با وضعیت بازنده-بازنده منطبق شده است. دستاورد این پژوهش ارایه تحلیلی با رویکرد میان رشته ای در سه حوزه مختلف تئوری پیچیدگی، نشانه شناسی اجتماعی و علوم اجتماعی است که به ما نشان می دهد با رویکردی سیستمی می توان بسیاری از پدیده های نشانه شناختی با رویکرد اجتماعی و پدیدارشناختی را در سطحی اجتماعی – فرهنگی تحلیل کرده و به تبیین چرایی نتایج حاصل از روابط پیچیدة میان آن ها، از زاویه دید سیستمی پرداخت. در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی می باشد.
۲۰.

خوانش راهبرد های ترجمه با الگوی برخورد «من غالب» با «دیگری مغلوب» از منظر اریک لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاندوفسکی شبیه سازی هویتی طرد هویتی تفکیک هویتی پذیرش هویتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۳۳ تعداد دانلود : ۶۹۹
همان گونه که از سوسور به بعد بر جای مانده است، معنای واحدها به شکل جوهره ای و ایجابی در خود واحدها نمی باشد، بلکه معنا اساساً جنبه ای افتراقی دارد. از این منظر همة بها به «ارتباط» داده می شود تا به تک تک واحدها یا واژه ها به شکلی مجزا. همین مسئله دربارة سوژه («من»/ «ما») و هویت او نیز صدق می کند: سوژه نیز با «تفاوت»، خود را تعریف می کند و برای نائل آمدن به هویتی مشخص به دیگری («او») نیاز دارد. بر همین اساس، لاندوفسکی الگوی کلی را مطرح می کند که شامل چهار استراتژی گوناگون دربارة وجوه متفاوت برخورد «خودِ» غالب ِمرجع (یک گروه غالب مرجع) با «دیگری» مغلوب است؛ الگویی که باید آن را به شکل ریشه ای برگرفته از «مربع معناشناسی» گرمَس دانست. این استراتژی ها عبارت اند از شبیه سازی، طرد، تفکیک و پذیرش هویتی. هدف اصلی این مقاله این است که نشان دهد می توان این الگو را در قلمرو ترجمه که فضای پر تنش برخورد زبان خود با زبان دیگری بیگانه است، پیاده کرد. اما پرسش اصلی این است که اساساً چگونه می توان الگوی هویتی لاندوفسکی را برای خوانش تازه ای از استراتژی های ترجمه به کار برد؟

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان