مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
نظریه پردازی
حوزههای تخصصی:
شکل گیری علم اقتصاد اسلامی چالش اساسی اقتصاد اسلامی است. حل این چالش از نظر شهید صدر، از دو طریق ممکن است:
1- اصول قطعی مکتب اقتصاد اسلامی، با فرض تحقق آنها، پیآمدهایی در ساحت اقتصاد به دنبال دارد. تحلیل علمی این پیآمدها، زمینة پیدایی نظریات علمی اقتصاد اسلامی است.
2- اگر به مکتب اقتصاد اسلامی در روابط اقتصادی جامعه عمل شود، رویدادهای عینی اقتصادی به دنبال دارد. اقتصاد دان به تحلیل این رویدادهای عینی میپردازد و در نهایت، علم اقتصاد شکل میگیرد.
شهید صدر راه دوم را ترجیح میدهد. این مقاله درصدد است بیان کند این ترجیح، متأثر از دیدگاه شهید صدر دربارة وظیفه و هدف علم اقتصاد است. در این مقاله، این دیدگاه بررسی و در پایان، راه دیگری برای شکل گیری علم اقتصاد اسلامی ارائه میشود.
مدلی مفهومی برای ساخت نظریه های کاربردی در علوم اجتماعی: چگونه دنیای معنابخشی کارورزان و اندیشمندان را به هم پیوند دهیم؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دنیای هزارتوی ذهن آدمی با معجون نظریه و نظریه پردازی عجین شده است. این ویژگی، قدرت خلاقیت و آفرینندگی را ‐ به مدد کلمات، نشانه ها و سمبل ها ‐ به آدمی ارزانی داشته است. این توانایی گاهی انسان را در یافتن راه حل مشکلات یاری رسانده و گاهی هم فارغ از دغدغه های زندگی بوده و بیشتر به شکل هنر نمایان شده است. مظهر و جلوه این توانایی که گاه مفید و گاه غیر مفید بوده، واژة نظریة خوب را در ادیبات علم، پیشِ روی اندیشمندان و سیاستگذاران و مدیران قرار داده است.
در این نوشتار تلاش شده تا بر چیستی یک نظریة خوب توضیحی فراهم آید و فرآیند نظریه پردازی به عنوان یکی از جدی ترین فعالیت های ذهن، بررسی شود. این مقاله در دو بخش به نگارش درآمده است: بخش نخست مقاله بر چیستی نظریة خوب متمرکز شده و مدل هایی که به تبیین این موضوع پرداخته اند بررسی می شود. در این بخش شاخص های خوب بودن نظریه به سه دسته فلسفی، روش شناختی و کاربردی تقسیم شده است. در بخش دوم مقاله، با نقد مدل های موجود در زمینة پیوند نظریه و عمل (شکل دهی نظریة خوب)، مدلی برای پیوند دادن معنابخشی کارورزان و اندیشمندان ارائه شده است. این مدل برای ساخت یک نظریة خوب بر همکاری کارورزانِ عمل گرا و اندیشمندانِ علم گرا تأکید ویژه داشته و بر این باور است که نظریه های تجویزی کارورزان باید با نظریه های توصیفی و هنجاری اندیشمندان درهم آمیزد، تا نوعی نظریة خوب شکل گیرد.
روش شناسی ابن خلدون در مطالعات تاریخی
حوزههای تخصصی:
روش ابن خلدون در مطالعات تاریخی در اصل بر پایه نقد و ارزیابی روش های تاریخ نگاری اسلامی شکل گرفته است. او بعد از نقد همه جانبه و به خدمت گرفتن برخی سنّت های فکری نهفته در تاریخ نگاری اسلامی، روش ابداعی خود را در نقد و ارزیابی اخبار تاریخی، یعنی انطباق اخبار تاریخی با واقعیات تاریخی مطرح می کند. وی در این روش برای رسیدن به شناخت تاریخی منظم و منطقیِ منطبق با واقعیات تاریخی، با پیوند دادن استدلال های فلسفی و روش های منطقی با معرفت تاریخی، روش های استقرار و قیاس را در تحلیل پدیده های تاریخی به کار می گیرد. استفاده از این روش ها، ابن خلدون را به سطحی از شناخت پدیده های تاریخی می رساند که با آن به ابداع و درک مفاهیم و الگوهای نظری در تبیین پدیده های تاریخی دست می یابد. در واقع غایت نظام روش شناسی ابن خلدون، طرح مفاهیم و نظریه های جامعه شناختی در بررسی پدیده های تاریخی و گام نهادن در عرصه جامعه شناسی تاریخی جوامع اسلامی از طریق پیوند دادن روش ها و نتایج علم عمران (جامعه شناسی) و موضوع های علم تاریخ است. مفاهیم و نظریه هایی که براساس روش های منطقی و عقلانی جامعه شناختی و معرفت تاریخیِ حاصل از تحلیل علّی پدیده های تاریخی موضوع مطالعه، یعنی همان عناصر عمران یا اجتماع انسانی شکل گرفته اند.
تحلیلی بر میزان اثربخشی معرفت و مهارت منطقی در توسعه ی نظریه پردازی و تولید علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به رغم تأکید منطق دانان مسلمان بر نقش ابزاری اصول و قواعد منطقی در سایر علوم اکتسابی و در تمامی حوزه های اندیشه ی بشری، تاکنون تلاش درخور توجهی برای تثبیت این جایگاه و عملی کردن آن صورت نگرفته است. ازاین رو نگارنده در این نوشتار، بر آن است تا میزان اثربخشی این معرفت و مهارت را در فرآیند نظریه پردازی در تمامی مراحل آن، از تکوین و تدوین نظریه گرفته تا اثبات و دفاع از آن و نیز استنتاج فرضیه های جدید از نظریات قبلی، مورد تحلیل قرار دهد. با توجه به این که نظریه پردازی در علوم مختلف با شیوه های گوناگونی چون مفهوم سازی و کشف ارتباط مفاهیم، تبیین علی، تبیین بدیهی، استنتاج استقرایی و استنباط برهانی و نیز سبک مدل شناسی صورت می پذیرد، در این مقاله این سبک های مختلف به تفکیک، مورد بحث قرار گرفته و در هر مرحله، نقش و کارایی مهارت منطقی نشان داده شده است. همچنین ارتباط دو رویکرد و برنامه ی جدیدغرب با عناوین «تفکرانتقادی» و «فلسفه برای کودکان» و تأثیر آن دو بر پرورش تفکر منطقی، نظریه پردازی و تولید علم، مورد تحلیل قرارگرفته است.
از مهم ترین نتایج این پژوهش، لزوم توجه به آموزش نظری و عملی فنون منطقی، اعم از منطق صوری، منطق جدید و نیز تقویت جایگاه تفکر انتقادی در نظام آموزشی کشور است. این امر می تواند به تسهیل و تسریع در فرآیندنظریه پردازی و تولید علم در شاخه های مختلف علوم، اعم از علوم انسانی و علوم تجربی، منجر گردد. البته درست است که برخی از نظریه پردازان به دلیل برخورداری از منطق فطری، در مراحل مختلف، فرآیند کار خود را به طور ذاتی و غیر اکتسابی، بر اصول و قواعد عقلی و منطقی منطبق می سازند، قطعاً هم اینان نیز با کسب مهارت در فنون تخصصی منطق، طی طریق را برای خود، آسان تر خواهند نمود.
سطح انتظار از نظریه علمی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محدودیتهای مطالعاتی در حوزه روابط بین الملل، برخی از اندیشمندان این قلمرو را به سوال پیرامون ماهیت علمی نظریه پردازی در این حوزه واداشته و این پرسش را فرارو نهاده است که معیار نظریه علمی روابط بین الملل چیست؟ و علمی بودن آن به چه معنا ممکن است؟ ایده اصلی این نوشتار بر این است که میزان در علمی بودن نظریه پردازی روابط بین الملل، توفیق نظریه ها در طراحی و ابداع نظام واره های انگاره ای و ترسیم مکانیسم هایی است که بتواند به سوالات اصلی این حوزه پاسخ دهد، وقایع این عرصه را تبیین کند و از سازگاری و انسجام درونی برخوردار باشد. آنچه این توانمندی تبیینی را می سازد، ابداع مفاهیم و انگاره هایی است که فهم پذیری روابط پدیده ها را به ارمغان می آورد و فهم پذیری نیز رکن اصلی تبیین است. هدف این نوشتار آن است که نشان دهد عدم توافق بر معیارهای روش شناسانه، مانع از جستجوی معیارهای مورد اتفاق پیرامون نظریه پردازی و به تبع آن امکان سنجی این مقوله نیست؛ زیرا اگر چنین اتفاق نظری هر چند بصورت نانوشته وجود نداشت، امکان گفتگوی علمی پدیدار نمی شد. این نوشتار با نقد نگاه دستوری به شاخصه های علمی نظریه و با تاکید بر اهمیت مباحث هستی شناسانه، نشان می دهد که معیار نظریه پردازی و ورود به عرصه رقابت نظریه ها، میزان توفیق نظریات در پاسخ به سوالات مطرح در این عرصه است. این نوشتار در پایان شاخصه هایی را بعنوان معیار نظریه پردازی علمی در حوزه روابط بین الملل سامان داده است.
رهیافتی تاریخی به کاربردی نشدن مفاهیم اسلامی در عرصه ی عمل مطالعه ی موردی: امر به معروف و نهی از منکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله ای که در کانون توجه این نوشتار قرار دارد، «امر به معروف و نهی از منکر»، است که مانند بسیاری دیگر از مفاهیم اسلامی کاربردی نشده است؛ در این پژوهش، علاوه بر تبیین چیستی و اهمیت این مفهوم، تلاش می شود تا به لحاظ تاریخی این پرسش مطرح شود که چرا امر به معروف و نهی از منکر در جوامع اسلامی کمرنگ شده و کمتر مورد رجوع قرار گرفته است؟ «رویکرد تاریخی» در اینجا به معنای تحلیل مساله به شکل انضمامی و در بسترهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. در پاسخ، عمده ترین مشکل در شکل گیری ساختارهای متصلب و بسته سیاسی یا همان نظام های استبدادی پی گیری می شود؛ زیرا مفهوم مستتر در امر به معروف و نهی از منکر، متضمن آزادی فردی و اجتماعی در مواجهه با حکومت است. از این رو به رغم تاکید در متون مذهبی، در عمل و در قالب آنچه که تاریخ می نامیم، پرداختن بدان کمتر مشاهده می شود.
بررسی انتقادی مطالعه تفاوت های جنسیّتی جوانان در زمینه روابط صمیمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد بررسی مقایسه ای روابط صمیمانه پیش از ازدواج زنان و مردان 15-29 سال شهر تهران و سپس چالش نظری آن بود. بر اساس نظریه جامعه پذیری جنسیّتی ، گزارش های تحقیقاتی و با استفاده از روش پیمایش، تعداد 254 پرسشنامه با نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در 3 منطقه این شهر آزمون شدند. یافته ها نشان دهنده تشابه زنان و مردان مورد مطالعه در برخی متغیرها از جمله نحوه آشنایی، میزان صمیمیت با جنس مخالف، دلایل قطع روابط دوستانه و پیامدهای جدایی بود. تشابهات دریافت شده در روابط دو جنس، تا حدی مغایر با انتظاری بود که از جامعه پذیری الگوهای سنّتی می توان داشت و لذا نظریه جامعه پذیری جنسیّتی برای تبیین تفاوت های جنسیّتی روابط پیش از ازدواج در جامعه مذکور بسنده نبود و بهره برداری از نظریه دوسوگرایی جامعه شناختی مرتن پیشنهاد شد. همچنین به دلیل ضد ارزش قلمداد شدن روابط جنسی پیش از ازدواج در هنجارهای مذهبی و سنّتی ما، که در فرهنگ غرب بعضاً آزادی جنسی قلمداد می شود، می توان به خلاء نظریه پردازی پی برد و ضرورت مطالعات عمیق تر کیفی با رویکرد نظریه بازکاوی و نیز بهره برداری از مبادی فلسفه اسلامی برای ساخت نظریه و نظریه پردازی تأکید می شود.
تقدم میدان بر نظریه در ارائه نظریه یاریگری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاَ فرایند نظریه پردازی در هر دو روش کمی و کیفی مستلزم انجام مشاهدات متعدد است. در فرایند چرخه ای تولید علم در هر دو روش، پیوند آشکاری بین نظریه و روش وجود دارد. پیوند بین نظریه و روش بدین معنی است که خلق یک نظریه تعامل مستمری است بین مشاهده، تبیین و انجام مشاهدات جدید برای آزمون تبیین اولیه. در این میان نظریه های برخاسته از میدان تحقیق؛ به منزله یکی از گونه های تحقیق، به دنبال کشف و استدلال از دل داده های میدانی است که ماحصل حضور محقق در میدان پژوهش است. در این روش، محقق در ارتباط نزدیک با پدیده مورد مطالعه قرار می گیرد و حال اگر مشاهدات خود را در عرصه میدان تحقیق با مشارکت همراه کند، با یکی کردن خود با پدیده مورد پژوهش، زمینه شناختی عمیق و مستحکم از پدیده را فراهم می کند.
اما روش شناسی کتاب انسان شناسی یار یگری گویای سبک علمی و خاص در ارائه یافته های نگارنده این اثر است. بدین ترتیب که نگارنده به منظور بیان یافته های خود به مثابه یک مردم شناس، بارها پل ارتباطی برای تولید علم، یعنی قیاس و استقراء را طی می کند؛ با استقراء شروع و با قیاس مباحث خود را کامل می کند. بدین صورت که وی از مشاهدات اولیه خود (که در نتیجه زندگی در کنار روستاییان است) برای نظریه سازی و از مشاهدات بعدی خود (که در نتیجه پژوهش های میدانی و کتابخانه ای است) برای نظریه-آزمایی بهره می گیرد.
از طرف دیگر نظریه پرداز نظریه یاریگری جهت آسان فهم کردن و مستدل کردن یافته های خود، هر دم از نردبان انتزاع پایین می آید و آن را با مشاهدات عینی تثبیت می کند. تشریح مفاهیم ذهنی با کمک مصادیق عینی منجر به سهولت درک یافته های نظری برای مخاطب شده است.
از مبانی نظری تا نظریه های مدیریت دانش: بسط مدل مفهومی تأثیرپذیری مدیریت دانش از تئوری دانش
حوزههای تخصصی:
مسئله این تحقیق تبیین چگونگی تأثیرپذیری نظریه های مدیریت دانش از مبانی نظری مدیریت دانش و ترسیم خط سیر این تأثیرپذیری است. هدف اولیه از طرح مسئله، ارائه یک مدل مفهومی جامع از تأثیرهای مبانی نظری بر نظریه ها و بیان روابطی است که خط سیر این تأثیرها را نشان دهد. هدف غایی، ایجاد زمینه برای طرح مسئله بازسازی رشته مدیریت دانش موجود در علم مدرن و تمدن غرب، و بازخوانی آن براساس مبانی رقیب از جمله مبانی دینی و تمدن دینی، و فراهم آوردن زمینه تدوین نظریه جدید درباره مدیریت دانش براساس مبانی دینی است. این نظریه جدید در مقاله های آتی با عنوان «نظریه مدیریت دانش دین بنیان» ارائه خواهد شد. مرور ادبیات نشان می دهد پژوهش های بسیار اندکی در این زمینه ها انجام شده و به تحقیقات بیشتری نیاز است. برای حل مسئله و رسیدن به هدف، مدل مفهومی اولیه تأثیرپذیری مدیریت دانش از نظریه دانش (معرفت شناسی) بسط داده شد. برای این منظور، ادبیات مرتبط با مبانی نظری مدیریت دانشِ موجود درعلم مدرن مرور شد و در قالب یک مدل مفهومی اولیه ارائه گردید. مبانی به دو دسته مبانی معرفتی و غیرمعرفتی طبقه بندی و مبانی نظری به سه لایه اصلی مبانی نظری دور، میانی و نزدیک طبقه بندی شد. مبانی فلسفی به عنوان مبانی نظری دور، مبانی پارادایمی علوم انسانی، برخی علوم و نظریه های این علوم به عنوان مبانی نظری میانی و پارادایم های درونی مدیریت دانش و حوزه های مرتبط، به عنوان مبانی نظری نزدیک شناسایی شدند. در نهایت روابط بین مؤلفه های فوق با نظریه های مدیریت دانش کشف شد و در قالب یک مدل مفهومی چارچوب بندی شده ارائه گردید. این مدل چگونگی تأثیرگذاری مبانی مدیریت دانش بر نظریه های آن را تبیین می کند و می توان از آن برای بازسازی نظریه های موجود و تدوین نظریه های جدید استفاده کرد.
پارادایم اسلامی روش شناختی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحقق علوم انسانی براساس دو رکن اصلی است: یکی، رکن روش شناختی؛ یعنی تنظیم مدل و تدوین پارامترهای پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه اندیشة اسلامی و دوم، نظریه پردازی که برای فهم و تبیین واقعیت اجتماعی لازم است. در این مقاله به رکن اول از دیدگاه اسلام پرداخته شده است.
باتوجه به روش شناسی علوم انسانی، هر علمی یک سری مفروض ها و پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و رو ش شناختی بنیادینی دارد. نظام معرفتی این مجموعه از پیش فرض ها که در اصطلاح پیکرة نظری، یا دیدگاه نظری یا «پارادایم» نامیده می شود، یکی از مباحث جدی در روش شناسی هر علمی است. حال پرسش این است که چه جایگاه و نقشی پارادایم می تواند در روش شناسی علوم انسانی داشته باشد؟ پارادایم اسلامی علوم انسانی، چگونه پارادایمی است؟ الگو و پارادایم اسلامی علوم انسانی با الگوی و پارادایم غیردینی علوم انسانی چه تفاوت یا تفاوت هایی دارد؟
روش این مقاله براساس تفسیر موضوعی، تحلیل متن است. مبنای کار براساس روش تحلیل متن، این گونه است که ابتدا پرسش هایی طرح می شود و بعد به جستجوی پاسخ آن در متن پرداخته می شود. در روش تحلیل متن ارتباط بین رجوع به متن و نتیجه گیری دربارة هر مطلب، دو سویه و مکرر است؛ یعنی با طرح پرسش، جستجو در متن آغاز می شود و پس از مطالعة متن ممکن است، برخی از قسمت های آن معنای قسمت های دیگر را عوض کند. نتیجه اینکه مؤلفه های پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه آیات در دو بُعد تنظیم می شود: بُعد نخست، جهان بینی است که شامل مؤلفه ها و مفروض های هستی شناختی و انسان شناختی است و بُعد دوم، فرانظریه است که مؤلفه ها و مفروض های معرفت شناختی و روش شناختی را در بردارد.
معرفی و نقد دیدگاه های محمد السعید جمال الدین در پرتو کتاب ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد السّعید جمال الدّین از پیشگامان و مؤلّفان برجستة ادبیّات تطبیقی مصر در حوزة نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است. در حقیقت، یافته های پژوهش، بیانگر این است که مشخّصة اصلی اندیشه های تطبیقی وی، تأثیرپذیری از مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی و تأکید بر نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است؛ در حقیقت رویکرد اساسی وی، در ادبیّات تطبیقی، تأکید بر مسألة تأثیر و تأثّر در پرتو پیوندهای تاریخی است. افزون بر این، ایشان به مانند طه ندا، با شیوه ای علمی به بررسی ادبیّات تطبیقی اسلامی می پردازد و در پی آن است تا تعاملات فرهنگی و تأثیر و تأثّری را که ادبیّات ملل اسلامی در گذر تاریخ بر هم گذاشته اند، بررسی کند. وی در تبیین ضرورت این نظریّه (نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی) به نقد تلاش های امپریالیسم و ناسیونالیسم فرهنگ غربی در جهت از خود بیگانگی فرهنگ ملّت های اسلامی نیز می پردازد. این پژوهشِ توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی محمّد السّعید جمال الدّین، به تحلیل جایگاه و دیدگاه های وی در باب ادبیّات تطبیقی، به ویژه موضوع نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی، می پردازد.
فلسفه تکنولوژی و نظریه روابط بین الملل: به سوی یک هستی شناسی نوین اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از ماهیت تکنولوژی و نسبت آن با نظریه پردازی روابط بین الملل در بسترهای زمانی و مکانی مختلف اهمیت یکسانی نداشته است. تحولات مربوط به انقلاب در فناوری اطلاعات و ارتباطات، به جهت تأثیرگذاری عمیق بر فرماسیون اقتصادی اجتماعی جوامع و بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی بین الملل، موضوع تکنولوژی و مکانیسم عملکرد آن را از حاشیه به متن فرایند نظریه پردازی این حوزه آورده است. در این راستا پرداختن به جایگاه و نقش تکنولوژی در روابط بین الملل نیازمند تأمل و تعمق فلسفی در باب سرشت تکنولوژی و نسبت آن با واقعیت روابط بین الملل است. مفروض فلسفه تکنولوژی این است که پدیده مذکور را نمی توان به چهره تکنیکی و مصنوع آن تقلیل داد، بلکه این پدیده با ساخت و تکوین واقعیات و معنابخشی به آن یعنی با مبانی فرانظری هستی شناسانه و معرفت شناسانه تفکر سروکار دارد. پرسشی که در مقاله حاضر پردازش می گردد این است که تحولات تکنولوژیک چه تأثیری بر ساختار اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل برجای گذاشته و چه نسبتی با فرایند نظریه پردازی در این حوزه برقرار می کند؟ مدعای مقاله این است که تحولات تکنولوژیک به مثابه عنصر اصلی بازصورت بندی نظام اقتصاد سیاسی جهانی چهارچوبی را برای تحلیل در اختیار فرایند نظریه پردازی اقتصاد سیاسی و روابط بین الملل قرار می دهد.
فضای مجازی و نو مفهوم پردازی در مؤلفه های تربیت دینی:چالش و ضرورتی مغفول در نظریه پردازی های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عده ای بر این باورند که اساسا «خلق ابزار، تابع نوع تفکر آدمی است». عده ایی نیز بر این باورند که «فکر، تابع ابزارهایی است که آدمی خلق می کند» و دسته سومی نیز هستند که معتقدند بین ابزاری که آدمی تولید می کند و تفکر او، نوعی هم گرایی و سازواری می توان به وجود آورد. اگر این پیش فرض که فناوری زاینده تفکر و دانش مختص به خود است (دیدگاه دسته دوم) را بپذیریم؛ بنابراین باید بپذیریم که نخست اینکه فناوری در ایجاد و تحول در معنی و مفهوم دانش نقش بنیادی ایفا می کند. دوم اینکه فناوری مجازی در آینده غیر قابل کنترل است. سوم اینکه باید به منظور کنار آمدن با بعضی از اقتضائات غیر قابل اجتناب فناوری و فضای مجازی، در مؤلفه های تربیت دینی اعم از مفاهیم، تعاریف، حدود و ثغور، دانش دینی، رفتار و عمل دینی نومفهوم پردازی[1] اجتهادی متساهل صورت گیرد. چهارم اینکه به جای منفی دیدن اثرهای هر چند درظاهر چالشی و غیر قابل اجتناب فناوری، آن را فرصتی مثبت برای ارائه تلقی های نو از دین و مؤلفه های تربیت دینی بدانیم. این مقاله در پی تبیین مناسبت نوع دوم بین فناوری و تربیت دینی و الزامات منطقی پذیرش آن است که با روش مفهوم پردازی مفاهیم کلیدی بحث و تحلیل انتقادی (نقد گفتمان های حاکم بر تلقی نسبت به ابزار و رسانه)، نومفهوم پردازی مفاهیم اساسی بحث و همچنین استنتاج (استنتاج مدلولاتی برای تربیت دینی متناظر با ماهیت رسانه های مجازی) تدوین شده است.\n[1]. Reconceptualization#,
نظریه پردازی در علم اطلاعات و دانش شناسی با استفاده از روش شناسی عمومی لینهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:تبیین نظریه پردازی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با بهره گیری از روش شناسی عمومی لینهام. روش شناسی: با استفاده از روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی، نظریه پردازی با روش شناسی عمومی لینهام مورد مداقه قرار گرفت. یافته ها: لینهام در روش شناسی خود، دو جنبه دانش و تجربه در حوزه تخصصی را بسیار مهم و کانون تمرکز نظریه می داند. به زعم وی، نظریه پردازی یک نظام چرخه ای و پویاست که در پنج مرحله شکل دهی مفهومی؛ عملیاتی کردن؛ تأیید یا رد؛ کاربرد؛ و پالایش و توسعه مداوم قابل صورت بندی است. رشته های کاربردی همچون علم اطلاعات و دانش شناسی که بیشتر پژوهش های آنها از نوع کاربردی است، فاقد نظریه و نظری پردازی است. ابتکار روش شناسی لینهام در پیوند ابعاد عملی و نظری در این حوزه علمی است. نتیجه گیری:با توجه به موضوعات مطرح در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و نیز قابلیت های روش شناسی عمومی لینهام چنین به نظر می رسد که با این روش شناسی بسیاری از الگوهای طرح شده در این حوزه قابلیت تبدیل شدن به نظریه را داشته باشند و بتوان از این روش شناسی و مراحل پنج گانه آن در جهت تقویت نظریه پردازی در این حوزه بهره گرفت.
بررسی و نقد کتاب «نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال هفدهم مرداد و شهریور ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
یکی از موضوعات مهم در اقتصاد اسلامی نحوه تولید نظریه و جرح و تعدیل نظریات اقتصادی رایج است. پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت با انتشار ویرایش سوم کتاب «نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی» در سال 1391، که به کوشش حجت الاسلام حسن آقانظری تألیف شده است، تلاش کرده اند گامی در این راستا بردارند. در این کتاب نویسنده بر آن است تا با تلفیق آموزه های اسلام و روش علمی برگرفته از فلسفه علم، به ارائه روشی برای نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی بپردازد. لیکن با دو مشکل اساسی روبرو است: اولاً اسلام عملاً به آموزه هایی از جنس باید و نباید کاهش داده می شود و بدین ترتیب گزاره هایوجودی و معرفتی آن از ایفای نقش در اقتصاد باز داشته می شوند. ثانیاً با پذیرش تجربه به عنوان مقوم و معیار علمی بودن یک گزاره به دامن تجربه گراییو نقاط ضعف آن می غلتد.البته بحث های فقهی و مکتبی کتاب، به ویژه مبحث اعتباریات آن، گامی به جلو در کتب اقتصاد اسلامی محسوب می شود. کتاب برای نشان دادن امکان نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی دو نمونه عینی از این کار را مطرح می کند، هر چند این دو نظریه بیشتر در قالب اسلامی سازی علم اقتصاد موجود قرار می گیرند.ازاینروکتابحاضربرای بدل شدن به یک کتاب درسی مناسب در حوزه اقتصاد اسلامی نیازمند بازنگری اساسی است
واکاوی الگوی امتناع نظریه جامعه شناسی و علوم اجتماعی اسلامی در ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
112 - 137
حوزههای تخصصی:
ساختار درونی علوم اجتماعی، زمینه ها و لوازم اجتماعی که در آن امکان بروز یافتند، از مسائلی است که در دهه های اخیر توجه بسیاری را متوجه خود کرده است. در این میان، برخی با توجه به تفاوت ها و مشابهت هایی که علوم اجتماعی در سیر تحول خود در داخل و در قیاس با سایر جوامع داشته، به نحوی طرح مسئله کردند که جریان اصلی را متوجه ملزومات شکل گیری و رشد جامعه شناسی در ایران کنند. دو الگویی که در مقاله حاضر مورد توجه قرار گرفته؛ یکی، رویکرد قایل به امتناع نظریه جامعه شناختی است که در برخی محافل علمی مورد توجه قرار گرفته و دیگری، الگوی علوم اجتماعی اسلامی است. به نظر می رسد، این دو الگو نیازمند بحث و بررسی است ، اما تا به حال مواجهه با آنها عمدتا رد یا انکار بوده است. هرگونه بسط یا گشایش تئوریک در حوزه جامعه شناسی نیازمند دقت بخشیدن به دعوی امتناع نظریه جامعه شناسی یا علوم اجتماعی اسلامی است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته و روش اسنادی، ابتدا اصول این نظریه و همچنین دلایل و مستندات ارائه شده برای آن بررسی شده و وضعیت امتناع نظریه جامعه شناسی در مقایسه با علوم اجتماعی اسلامی با توجه به انگیزه ها و دلایل مدافعان و منتقدان واکاوی شده است. نتایج حاکی از آن است که صحبت از وضعیت امتناع به مثابه آسیب علوم اجتماعی در ایران، به معنای حکم قطعی و صادرشده مرگ علوم اجتماعی و یا از بین رفتن هرگونه امکان اندیشه جامعه شناختی نیست، بلکه به معنای مشخصی به کاربرده شده است. همچنین بررسی مباحث مربوط به علوم اجتماعی اسلامی نشان می دهد، علاوه بر عدم ارائه جزئیات لازم، ملزومات و اقتضائات علم مورد توجه قرار نگرفته است.
تحلیل رویکرد ارتباطات امام رضا(علیه السلام) با فرقه زیدیه (با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان روایی پدام(PDAM))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۴
85 - 104
حوزههای تخصصی:
اسلامی سازی روش ها و نظریه های علوم انسانی و تجربی، از نقطه نظرات بیش از دو دهه مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) بوده است. از آنجاکه عصر امام رضا (علیه السلام) با جولان جریان های انحرافی مشهور است، شیوه ارتباطی حضرت (علیه السلام) آموزه های نادری را در علم ارتباطات عرضه می کند که ضابطه مند است. بر این اساس، با جستاری در ارتباطات ایشان در مواجهه با فرقه های انحرافی، با بیان مدل پیشنهادی، گامی به سوی نظریه ارتباطات اسلامی برداشته شده است.این تحقیق با هدف رویکردشناسی ارتباطات امام رضا (علیه السلام) در مواجهه با جریان زیدیه و به روش تحلیلی توصیفی با رویکرد میان رشته ای، به ارائه روش ارتباط صحیح با این فرقه پرداخته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد رویکرد جذبی بیشترین درصد را به خود اختصاص می دهد و سایر رویکردها از جمله: تهاجمی، دفعی، استحفاظی، تدافعی و انفعالی، جایگاه بعدی را در مدل پیشنهادی دارا هستند.
روش نظریه پردازی اسلامی در علوم انسانی از منظر شهیدصدر (تبیین و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، به هدف بررسی دیدگاه شهید صدر درباره روش نظریه پردازی اسلامی در علوم انسانی، به سؤالات زیر پاسخ می دهد: «روش ابداعی شهیدصدر در نظریه پردازی اسلامی در علوم انسانی چیست؟ و نقاط قوت و ضعف آن چیستند؟» برای پاسخ به این سؤالات ابتدا با روش توصیفی، ضمن استخراج بنیان های دین شناختی و علم شناختی روش شهید صدر، فرایند پنج مرحله ای اکتشاف نظریه اسلامی از نگاه وی را توصیف و سپس با روش تحلیلی- انتقادی، نقاط قوت و ضعف آن را نشان داده ایم. این تحقیق نشان داد که اموری مثل «توجه به واقعیت ها»، «برخورداری از نگاه اجتماعی»، و «توجه به نقش نظریه پرداز در فرایند اکتشاف» از نقاط قوت دیدگاه شهید صدر و در مقابل، «بی توجهی به مبانی معرفت شناختی، انسان شناختی و ارزش شناختی»، «تلقی پزیتیویستی از علم و انکار علم دینی»، «تکیه بر فتاوای مجتهدان دیگر»، «بی توجهی به ضوابط، قواعد و مقاصد فکر اسلامی»، و «عدم ارایه مکانیزیمی برای نگاه مجموعی به متون دینی» از نقاط ضعف آن به شمار می روند.
تفسیر تربیتی به مثابه رشته علمی؛ در جستجوی گونه شناسی شمول گرایانه و جامع از تفسیر تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۸
195 - 219
حوزههای تخصصی:
با طرح موضوع «تفسیر تربیتی» در دهه های اخیر در عرصه علوم حوزوی و علوم تربیتی، آثار متعددی درباره انواع و طبقه بندی آن نگاشته شده است؛ ولی تاکنون هیچ یک از این آثار، به صورت اختصاصی به بررسی گونه شناسی ها و انواع تفسیر تربیتی به طور همه جانبه نپرداخته است. این پژوهش با هدف بررسی انواع مختلف تفسیر تربیتی و ارائه طبقه بندی مفهومی شمول گرایانه و جامع به منظور معرفی تفسیر تربیتی به عنوان یک رشته علمی انجام شد. تحقق این هدف، طی دو مرحله اصلی، پیگیری شد: در مرحله نخست، دیدگاه های موجود درباره انواع تفسیر تربیتی احصاء، شرح، نقد و بازنگری شدند؛ در مرحله دوم، پس از ارائه طبقه بندی های جدید، از طریق باهم نگری طبقه بندی های جدید و بازنگری طبقه بندی های موجود به ارائه گونه شناسی جامع و شمول گرایانه از تفسیر تربیتی براساس معیارهای متعدد اقدام شد. سرانجام، براساس سه شاخصه اساسی هر رشته علمی −غایت، موضوعات و مسائل، و روش− تفسیر تربیتی به مثابه یک رشته علمی مطرح می شود که براساس سه شاخص یادشده، گونه شناسی شمول گرایانه و جامع جدید و متمایز دیگری از تفسیر تربیتی ارائه شد. این پژوهش می تواند با نمایاندن افق ها و اضلاع و برداشت های جدید از تفسیر تربیتی، سمت و سوی جدیدی در حوزه های پژوهشی و آموزشی ایجاد کند.
آسیب شناسی کاربرد استعاره در فرایند نظریه پردازی فرمالیسم مکانیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارمغان نظریه های ادبی تحلیل نظام مند ماهیّت ادبیات است. نخستین مرحله از تکامل فرمالیسم روسی «فرمالیسم مکانیکی» یا «فرمالیسم تقلیل گرایی» نام دارد. این نظریه در ژرف ساخت اندیشگانی خود برای تبیین ماهیت ادبیات از اسم انگاشت «ادبیات ماشین است» بهره می برد. هر چندتبیین ماهیّت ادبیات از طریق استعارهماشین زمینه بروز خلاقیت و تسهیل در توضیح و تبیین نظریه را برای نظریه پرداز فراهم می کند ولی پژوهش های معاصر نشان می دهد که استعاره ها فرایند ادارکی نظریه پرداز و در نتیجه فرایند مطالعه موضوع و فرمول بندی نهایی نظریه را نیز تحت تأثیر قرار می دهند و به نوبه خود در بحث انتقال نظریه ادبی به سایر فرهنگ ها، کژکارکردهایی نیز خواهند داشت. چرا که ادراک هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی همه فرهنگ ها از حوزه مفهومی استعاره «ماشین» یکسان نیست. ازین رو، شاهد ظهور نوعی مطالعات فرمالیستی در زبان های مقصد، مانندزبان فارسی هستیم که تلقی خاصی از روش شناسی فرمالیستی دارند. بنابراین این نوشتار در صدد است با رویکرد توصیفی تحلیلی کارکردها و کژکارکردهای استعاره ماشین را در تبیین ماهیت اثر ادبی در فرایندنظریه پردازی فرمالیسم مکانیکی و نیز انتقال آن بررسی کند. برای این منظور ضمن بررسی ریشه های فکری و اندیشگانی اندیشه جهان ماشینی به نقش تقلیل گرایی دکارتی در شکل گیری سطوح مختلف نظریه فرمالیستی می پردازیم و سپس بر پایه علل اربعه ارستویی به مقایسه ماشین و ادبیات می پردازیم و تفاوت های ادراکی «ماشین» را در زبان های روسی، انگلیسی و فارسی به شکل مختصر بررسی می کنیم. بررسی ها نشان می دهد که تبیین ماهیت ادبیات بر مبنای استعاره مکانیکی، در مرحله نظریه پردازی موجب شده است نظریه پرداز در فرمول بندی نظریه برای رسیدن به یک روش شناسی خلاق و سازگار با اثر ادبی ناکام بماند، و در مرحله انتقال نیز تفسیر و کاربست آن با نوعی بدفهمی مواجه شود.