مطالب مرتبط با کلیدواژه

علوم انسانی - اسلامی


۱.

پارادایم اسلامی روش شناختی علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روش شناسی فرانظریه پارادایم نظریه پردازی جهان بینی علوم انسانی - اسلامی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
تعداد بازدید : ۲۳۸۱ تعداد دانلود : ۹۲۳
تحقق علوم انسانی براساس دو رکن اصلی است: یکی، رکن روش شناختی؛ یعنی تنظیم مدل و تدوین پارامترهای پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه اندیشة اسلامی و دوم، نظریه پردازی که برای فهم و تبیین واقعیت اجتماعی لازم است. در این مقاله به رکن اول از دیدگاه اسلام پرداخته شده است. باتوجه به روش شناسی علوم انسانی، هر علمی یک سری مفروض ها و پیش فرض های هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناختی و رو ش شناختی بنیادینی دارد. نظام معرفتی این مجموعه از پیش فرض ها که در اصطلاح پیکرة نظری، یا دیدگاه نظری یا «پارادایم» نامیده می شود، یکی از مباحث جدی در روش شناسی هر علمی است. حال پرسش این است که چه جایگاه و نقشی پارادایم می تواند در روش شناسی علوم انسانی داشته باشد؟ پارادایم اسلامی علوم انسانی، چگونه پارادایمی است؟ الگو و پارادایم اسلامی علوم انسانی با الگوی و پارادایم غیردینی علوم انسانی چه تفاوت یا تفاوت هایی دارد؟ روش این مقاله براساس تفسیر موضوعی، تحلیل متن است. مبنای کار براساس روش تحلیل متن، این گونه است که ابتدا پرسش هایی طرح می شود و بعد به جستجوی پاسخ آن در متن پرداخته می شود. در روش تحلیل متن ارتباط بین رجوع به متن و نتیجه گیری دربارة هر مطلب، دو سویه و مکرر است؛ یعنی با طرح پرسش، جستجو در متن آغاز می شود و پس از مطالعة متن ممکن است، برخی از قسمت های آن معنای قسمت های دیگر را عوض کند. نتیجه اینکه مؤلفه های پارادایمی علوم انسانی از دیدگاه آیات در دو بُعد تنظیم می شود: بُعد نخست، جهان بینی است که شامل مؤلفه ها و مفروض های هستی شناختی و انسان شناختی است و بُعد دوم، فرانظریه است که مؤلفه ها و مفروض های معرفت شناختی و روش شناختی را در بردارد.
۲.

مبانی فلسفی مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی اسلامی با تأکید بر مکتب صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی - اسلامی مبانی فلسفی مطالعات میان رشته ای مکتب صدرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۷ تعداد دانلود : ۳۴۳
در زمینه مطالعات میان رشته ای، مسائل متعددی جای طرح دارند؛ از جمله چیستی، اهمیت و ضرورت، روش شناسی و روش اجرایی آن. اما در کنار این مباحث، مسئله اصلی تری هست که تاکنون به آن پرداخته نشده و آن، مبانی بینشی و فلسفی حاکم بر مطالعات میان رشته ای است. فلسفه به صورت مستقیم و غیرمستقیم در علوم، به ویژه دانش های بینارشته ای نقش ایفا می کند. با توجه به اینکه هر مکتب و پاردایم فلسفی، در مطالعات میان رشته ای تأثیر جدی دارد، آیا در مطالعات بینارشته ای به ویژه در حوزه علوم انسانی اسلامی نیز با تکیه بر مبانی فلسفی صدرایی می توان نگرش لازم را برای انجام دادن این مطالعات به دست آورد؟ در مقاله حاضر در صددیم که با روش تحلیلی و فلسفی، ضمن معرفی مطالعات بینارشته ای و تفاوت آن با دیگر روش های مطالعاتی، ابتدا به نقش مستقیم فلسفه در برخی دانش های بینارشته ای اشاره شود و در ادامه امتداد مبانی صدرایی را در مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی اسلامی نشان دهیم. از یافته های مقاله حاضر، قابلیت نظام فلسفی صدرایی به مثابه چارچوب نظری برای پشتیبانی مطالعات بینارشته ای در علوم انسانی اسلامی است.
۳.

از حکمت عملی تا ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره و بنیادگذاری فلسفی علوم انسانی - اسلامی

تعداد بازدید : ۵۵۷ تعداد دانلود : ۴۶۸
در این مقاله درصدد هستیم تا ضمن نگاهی به خاستگاه بحث از علوم انسانی اسلامی و بومی در غرب و جهان اسلام، بر کارنامه تلاش های صورت گرفته در ایران معاصر (با تأکید بر سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی) مروری داشته باشیم. با توجه به اینکه معضل اصلی در وضع کنونی را تنقیح نکردن مبانی نظری بحث تحول در علوم انسانی از افق سنت فکری اسلامی تشخیص داده ایم، در بخش دوم با مطالعه ای تطبیقی ضمن بازخوانی طرح فکری مؤسس علوم انسانی مدرن غربی (ویلهلم دیلتای آلمانی)، به تأمل در باب امکانات و محدودیت های سنت فکری اسلامی با تأکید بر بحث حکمت عملی و سیر تاریخی آن تا علامه طباطبایی ره و نظریه ادراکات اعتباری ایشان می پردازیم. در گام نهایی تفاوت های پارادایمیک این دو طرح بیان خواهد شد؛ تفاوت هایی که تأمل در باب آن، راه برون رفت از وضع کنونی علوم انسانی در ایران معاصر را هموارتر خواهد کرد.
۴.

مرجعیت روش اجتهاد در حل بحران انتساب علوم سیاسی به اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۹۳
کنکاش در حقیقت علم دینی در حوزه علوم انسانی/ سیاسی- اسلامی حاکی از اوضاع آشفته ای است که از نبود تسالم متفکران بر اصالت و حجیت این علوم و چگونگی انتساب آن ها به اسلام ناشی شده است. ریشه یابی این نابسامانی، پژوهشگر را به آشنایی با عواملی چون توسعه نیافتگی، ناکارآمدی، نداشتن استقلال معرفتی، انفعال و تأثیرپذیری در برابر قدرت هژمونیک علوم سکولار و پوزیتیویست غربی، غلبه ذهنیت و انتزاع گرایی، نبود امتداد اجتماعی و هرج و مرج روش شناختی سوق می دهد. اگرچه تمرکز بر یک عامل کار دشواری است، در وزان سنجش و مقارنه سازی می توان به شاخصه های ممیزه ای برای ترجیح یک عامل در شکل گیری «بحران انتساب علوم سیاسی به اسلام» رسید. تحقیق حاضر با هدف شناسایی ماهیت علوم سیاسی اسلامی به منزله یکی از محورهای مهم علوم انسانی- اسلامی براساس چارچوب نظری و روش تحلیلی «نظریه بحران» فرضیه تأثیر آشفتگی روش شناختی را در ایجاد و تعمیق بحران اصالت علوم سیاسی- اسلامی و انتساب منطقی آن ها به دین برجسته یافت و با انگیزه امدادرسانی و کمک به علوم سیاسی در حل «بحران هویت معرفتی» روش اجتهاد دینی در مستوای علوم اختراعی اسلامی مانند «علم فقه» را بهترین مرجع و الگوی روشی برای تولید علم دینی و اسلامی سازی علوم سیاسی و حل بحران انتساب می داند.
۵.

گامی به سوی تأسیس دستگاهواره علوم انسانی اسلامی: چارچوبِ نظری و مدلِ عملیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم انسانی - اسلامی دستگاهواره علمی منطق عام فرانگر فلسفه علم روش شناسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۲
هدف: هدف از پژوهش حاضر، دستیابی به یک نظام نظری و مدل عملیاتی برای تأسیس دستگاهواره علوم انسانی اسلامی بود. ر وش: روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است که با نگرشی استنتاجی به منابع دینی صورت گرفته است. یافته ها: ابتدا مبادی هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی، فلسفه علم، روش شناسی و روشهای پژوهش در دستگاهواره علوم انسانی اسلامی احصا شدند. بر این اساس، شش مسیر برای تولید علم شامل شکل دهی نظام مفاهیم پایه، تدوین گزاره های علمی، تبیین نقش فقها، فلاسفه و عرفا در تدوین علوم انسانی اسلامی و مسیر وحدت بخشی به یافته ها (نظریه پردازی) مفهوم سازی شدند. همچنین، مدلی برای تأسیس این دستگاهواره پیشنهاد و عملیاتی کردن آن بررسی شد. نتیجه گیری : از آنجا که مسیرهای مختلف کسب معرفت از روشگان و منطقهای متعددی استفاده می کنند، بنابر این، تدوین یک منطق عام فرانگر که منطقهای جزیی (خاص) را در درون دستگاهواره علوم انسانی اسلامی منسجم کند، به عنوان پژوهش آتی، پیشنهاد شد.