مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
نظریه پردازی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۶ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۲۲
107 - 127
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق، ارائه مبانی روش شناختی و فلسفی و بیان سیر تحول نسل ها و نظریه های مهم آموزش از دور است. برای انجام تحقیق از منابع هدفمند در دسترس و کتابخانه ای و از شیوه مروری-تحلیلی استفاده شده است. در سال های اخیر، آموزش از دور به عنوان یک نظام آموزشی جدید، به علت داشتن توانایی هایی چون استفاده از فنّاوری های ارتباطی، تعامل هفتگانه، میزان بالای استقلال یاد گیرنده و نبود محدودیت زمانی و مکانی در آموزش، توانسته است برخی از مشکلات نظام آموزش سنتی را حل کرده و به عنوان مکمل و همسو با آموزش سنتی ایفای نقش کند؛ از سوی دیگر، می توان سازه گرایی را به عنوان مبانی روش شناختی، و هستی شناسی را به عنوان مبانی فلسفی این نوع آموزش در نظر گرفت؛ علاوه بر این، این نوع نظام آموزشی در طول پنج نسل دوران رشد و تحول خود، آموزش مکاتبه ای، آموزش رادیویی و تلویزیونی، آموزش مبتنی بر رایانه، آموزش چندرسانه ای و سرانجام آموزش الکترونیکی را طی کرده تا اینکه دارای پایه های قوی نظریه پردازی از جمله نظریه مطالعه مستقل، صنعتی شدن آموزش، تعامل آموزشی، فاصله تراکنشی و نظریه کنترل آموزشی شده است.
موانع پیاده سازی کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دین و ارتباطات سال ۳۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
285 - 312
حوزههای تخصصی:
آزادی بیان و آزاد اندیشی همواره از مفاهیم اساسی در زندگی انسان بوده است و تولید علم نیز از شاخصه های پیشرفت در جهان می باشد، کرسی آزاد اندیشی از طرح های راهبردی آیت الله خامنه ای برای ایجاد و حفظ روحیه نقادی،گفتگو و تولید علم و روشنگری است. کرسی ها برنامه ای از بیان نظرات و گفتگو بین جامعه دانشگاهی می باشد که به پیشنهاد ایشان در پاسخ به نامه جمعی از اهالی اهل قلم راه اندازی گردید. ولی تا به امروز بر اساس آمار های موجود و مطالبه مجدد مبدع آن در دیدار های مختلف هنوز به جایگاه موثر خود نرسیده است. در این پژوهش داده بنیاد و با انجام بیست و پنج مصاحبه عمیق و نیمه ساختار یافته و تجزیه تحلیل آن از طریق کدگذاری به مدل عدم توسعه کرسی های آزاد اندیشی دست یافته و الزامات راهبردی برای توسعه را در این رابطه مورد بررسی قرار داده ایم. نتایج پژوهش بعد از دسته بندی مقولات به ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ساختاری ترسیم مدل موانع توسعه کرسی ها نشان از اهمیت مقولات مرتبط با ابعاد سیاسی و فرهنگی دارد و راهبردهایی همچون تدوین سند بالا دستی، ایجاد الگویی صحیح و احساس مصونیت در بیان نظرات در کرسی برای ارتقاء سطح کمی و کیفی کرسی ها ضروری به نظر می رسد. واژگان کلیدی: نظریه پردازی، آزاد اندیشی، کرسی آزاداندیشی، جهاد تبیین
نقش کرسی های نظریه پردازی در فرآیند حکمرانی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
59 - 78
حوزه علم، فناوری و نوآوری به عنوان یکی از مهمترین حوزههای مسائل عمومی است و تدوین الگوها و فرایندهای حکمرانی مطلوب در این عرصه، همواره مورد توجه تصمیم گیران بوده است. با توجه به تجربه کشورها در زمینه حکمرانی علم، فناوری و نوآوری، بررسی جایگاه نظریه پردازی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم در تحقق حکمرانی مطلوب علمی خصوصاً در علوم انسانی و اجتماعی از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر در تلاش است با اتخاذ رویکرد کیفی مبتنی بر روش تحلیل مضمون که به دنبال خروجی مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر مرتبط با مسئله تحقیق است، به این پرسش ها پاسخ دهد که آیا کرسی های نظریه پردازی می تواند در فرایند حکمرانی علم در کشور مؤثر باشد؟ کرسی های نظریه پردازی چه کارکردهایی در فرآیند حکمرانی علم دارد؟ در کدام بخش از ساختار حکمرانی کشور، می توان از نتایج کرسی های نظریه پردازی بهره مند شد؟ یافته های تحقیق بیانگر آن است که نتایج کرسی های نظریه پردازی می تواند در فرایند حکمرانی علم مؤثر واقع شود و در این خصوص 6 کارکرد شناسایی شد که عبارتند از: کارکرد مبنایی و زمینه ای نظریه پردازی، هماهنگ سازی حوزه های تخصصی، جهت دهی اخلاقی، اصلاح فرایندها، حل مسأله و نتیجه گرایی، رصد و ارزیابی فرایندها.
ارزش های انقلاب اسلامی و نظریه پردازی (در عصر تحول فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناخت تأثیر وکاربرد ارزش های انقلاب اسلامی ایران در نظریه پردازی با توجه به دستاوردهای فرهنگی جهانی به منظور احیای تمدن ایرانی- اسلامی و تقویت هویت ایرانی در دوران معاصر بوده است. روش: روش این پژوهش از نوع تحلیلی- تبیینی است و در گروه پژوهشهای نظری راهنمای عمل قرار می گیرد. با استفاده از روش تحلیل کیفی ارزشهای انقلاب اسلامی و دستاوردهای فرهنگی جهانی و از طریق کاربرد استدلال نظری، به رابطه این دو با نظریه پردازی و تحول تمدنی توجه شده است. در نهایت سعی شده با تکیه بر پارادایم تعامل، به نوعی نگرش نظری در این خصوص دست یابد. یافته ها: می توان با درکی درست از فرهنگ جهانی و شناخت ارزشهای انقلاب اسلامی و مراعات شاخصهایی چون: تکیه بر ارزشهای متعالی مکتب اسلام، توجه به ارزشهای ایرانی، در نظر گرفتن دانش به عنوان پدیده ای انسانی و نه قومی، توجه به جهانی شدن فرهنگی و الزامات آن، نادیده نگرفتن فرهنگ و فنّاوری غرب بدون تقلید و وابستگی، توجه به مقتضیات جامعه و زادبوم و نیازها و امکانات و توانایی های آن و مردمش در جهت نظریه پردازی بر مبنای ارزشهای انقلاب در عصر جهانی شدن به احیای هویت و تمدن ایرانی- اسلامی نایل شد. نتیجه گیری: با درک درست از شرایط جهانی و محیط پیرامونی و همگام با آن با شناخت ارزش های خودی می توان مسیری را انتخاب کرد که امکانی برای حفظ تمدن اسلامی- ایرانی و بازسازی ومعرفی آن به جهانیان و جهانشمول کردن الگوی انقلاب اسلامی و ارزش های آن باشد.
نظریه پردازی و اسلامی سازی نظریه های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بومی سازی نظریه ها برای کاربست آنها در شرایط خاص و فرهنگهای گوناگون ضرورت دارد. این موضوع به ویژه در جوامع دینی به دلیل اقتضائات مکتب، اهمیت دوچندان دارد. بر همین مبنا، اسلامی سازی نظریه ها در علوم انسانی را می توان هم عامل تکامل و پویایی جامعه اسلامی دانست و هم راه تحقق آنها. روش: در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی که در گروه پژوهشهای نظری است، استفاده شده است. یافته ها: اسلامی سازی نظریات و معارف، تنها نظریه پردازی جدید بر مبنای اسلام نیست، بلکه تعامل، هماهنگی و انطباق نظریه ها با اسلام و مقررات آن از یک سو و با شرایط جامعه از سوی دیگر، از ارکان مهم اسلامی سازی به ویژه در عرصه نظریه های علوم انسانی به طور کلی است که به نفی کلی آنها نمی انجامد، بلکه به بازسازی و انطباق با مقتضیات اسلام و شرایط خودی منجر می شود. نتیجه گیری: در این پژوهش درمی یابیم که آنچه ما در باره جهان می آموزیم، فقط با اسلامی کردن نظریه ها و نظریه پردازی بومی است که هم می تواند واجد کارایی و مطلوبیت برای ایران ما باشد و هم با آموزه های فرهنگ ایرانی- اسلامی انطباق داشته باشد. بعلاوه نظریه پردازی دینی(اسلامی) در علوم انسانی در هر جامعه ای معطوف به مجموعه ای از مفاهیم در هم پیچیده و ساختارمند است که کلّیت فرهنگ، سیاست و اجتماع را در بر می گیرد. در این راستا، موضع ما بر مبنای نگرش مبتنی بر اعتدال و فضیلت مندی و انطباق با سنتهای فرهنگی ایرانی- اسلامی، در راستای ساختن دانش مطلوب است.
نیازسنجی رئوس مطالب برنامه درسی دوره های تکمیلی علوم انسانی اسلامی:زمینه ای برای بهبود و تقویت نظریه پردازی بر اساس مبانی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، نیازسنجی رئوس مطالب برنامه درسی دوره های تکمیلی علوم انسانی اسلامی برای فراهم آوردن زمینه بهبود و تقویت نظریه پردازی در اعضای هیئت علمی علوم انسانی بر اساس مبانی دینی بوده است. روش: این پژوهش از نیازسنجی با رویکرد کیفی و از ابزار مصاحبه و نمونه گیری گلوله برفی بهره مند شده است. داده ها به منظور شناسایی رویکرد آگاهان کلیدی به علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی و تعیین رئوس مطالب پیشنهادی از سوی آنان بررسی و تحلیل شدند. یافته ها: رویکرد اغلب آگاهان کلیدی، غرب گزین بود. سرفصلهایی از سوی آنان برای فراهم آوردن زمینه نظریه پردازی عضو هیئت علمی پیشنهاد شد که کلیه سرفصلهای به دست آمده در چهار محور دین اسلام، علم و دین، علوم انسانی و نظریه و نظریه پردازی تقسیم شدند. نتیجه گیری: اتخاذ چنین سرفصلهایی در این دوره ها می تواند تحولات قابل توجهی را ایجاد کند و عضو هیئت علمی شجاعت و اعتماد به نفس ایده پردازی در علوم انسانی را به دست می آورد. با عنایت به بهبود و تقویت نظریه پردازیبر اساس آموزه های دینی و نایل شدن به علوم انسانی اسلامی، مهم ترین دستاورد، پایان دادن به انحصارگرایی غربیان در علوم انسانی است
کاربرد روش تحقیق نظریه داده بنیاد در استخراج نظریه از متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: محقق در این پژوهش، به دنبال آن بود که برای به کارگیری روش داده بنیاد در نظریه پردازی مبتنی بر متون دینی، ضمن تبیین شاخصه ها و وجوه سازگاری و ناسازگاری، شیوه بهره گیری از روش داده بنیاد را در متون دینی ارائه کند. روش: مقاله حاضر مبتنی بر مطالعات درجه دوم و فلسفه علم است. یافته ها: برای استفاده از روش داده بنیاد در متون دینی، نیازمند ارائه برخی مقدمات و مراحل هستیم و چند اقدام مقدماتی از قبیل تعیین موضوع و واژه شناسی، استفاده از روشهای دستیابی و بازخوانی درست متون اسلامی و تعیین معیار در اعتبار سنجی روایات ضرورت اساسی دارد. همچنین شیوه ها و نحوه بهره گیری از مراحل مختلف روش داده بنیاد و متون مرتبط، تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات و کدگذاری های مختلف همواره بایستی مد نظر قرار گیرند. نتیجه گیری: روش نظریه سازی داده بنیاد، ظرفیتها و انعطاف لازم را برای ساختن نظریه در همه حوزه ها به خصوص ارائه نظریه از متون دینی داراست.
فرمهای پروپوزال و تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: از انجام این پژوهش، نقد و بررسی جایگاه و نقش فرمهای پروپوزال مقطع تحصیلی دکتری رشته های علوم انسانی در تولید علوم انسانی اسلامی بود. روش: روش در این پژوهش از جنبه کلی، تعقّلی؛ از ﻟﺤﺎظ ﻫﺪف، ﺑﻨیﺎدی؛ از ﻟﺤﺎظ ﻣﺎﻫیﺖ، توصیفی- ﺗﺤﻠیﻠی و از ﻟﺤﺎظ ﺷیﻮه ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت، از ﻧﻮع اسنادی کﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای بود. یافته ها: 1. تفاوت تحقیقات بنیادی و روش داده بنیاد؛ 2. مبانی فلسفی، مهم ترین مدخل ورود ارزشها، هنجارها و فرهنگ بومی به نظریه ها می باشند؛ 3. انتخاب روش تحقیق، به پیش فرضهای محقق درباره روش شناسی برمی گردد؛ 4. روش در تحقیقات بنیادین، مقدّم بر نظریه است؛ 5. عوامل اصلی در گزینش روش عبارتند از: مسئله و موضوع تحقیق، هدف از تحقیق و مبانی هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، ارزش شناسی و روش شناسی. نتیجه گیری: اولاً، فرمهای پروپوزال کنونی، نقشه راهی اند که نه تنها راهنمای دانشجویان به یکی از رویکردهای تأسیسی و اجتهادی معطوف به تولید علم در چارچوب اندیشه های اسلامی نیستند، بلکه اصولاً دانشجویان را در مسیری مخالف تولید علم و نظریه پردازی راهبری می کنند. ثانیاً، در روش تحقیق بنیادین، پیش فرضها درباره مبانی، جایگاه محوری دارند و باید در فرمهای پروپوزال، این مبانی لحاظ شوند.
چالش ها و موانع فرهنگیِ نظریه پردازی میان رشته ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارویژه علوم انسانی و اجتماعی، فهم و حل مسئله ها و مشکلات جامعه است و این کارویژه را در سطح پیچیده تر و تخصصی تر مطالعات و حوزه های میان رشته ای انجام می دهد. حتی در مواردی که تخصص های رشته ای از فهم و حل مسئله ها و مشکلات عاجز می شوند میان رشته ای ها با توان و قابلیت مضاعف و با مبانی روش شناسی و معرفت شناسی چندبُعدی و چندسطحی به ایفای نقش می پردازند. مفروض مقاله این است که در ایران امروز در حد قابل قبول و در تراز بین المللی، نظریه ها و نظریه پردازانی در حوزه مطالعات میان رشته ای نداریم. مسئله این مقاله شناخت چرایی نبود نظریه و نظریه پرداز برجسته و در تراز بین المللی در ایران امروز در حوزه های میان رشته ای علوم انسانی و اجتماعی است. این چرایی علل متعددی در سطوح مختلف دارد و این مقاله به دنبال فهم برخی علل اصلی و کلی است که به فرهنگ حاکم بر این حوزه بازمی گردند. پرسش اصلی این است که چالش ها و موانعِ فرهنگیِ نظریه پردازیِ میان رشته ای در حوزه علوم انسانی و اجتماعی در ایران کدام اند؟ مقاله شش چالش و مانع کلان فرهنگی را در حوزه نظریه پردازیِ علوم انسانی و اجتماعی و به ویژه مطالعات میان رشته ای شناسایی و بحث کرده است که عبارت اند از: عوام زدگی، سیاست زدگی، مهندسی زدگی، غرب زدگی، سنت زدگی و حیرت زدگی. در این تحقیق هم زمان از دو روش پدیدار شناسی و روش تحقیق پایه استفاده شده است.