مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نظریه پردازی
حوزههای تخصصی:
مناطق را می توان به شکل عینی با استفاده از داده های مربوط به نزدیکی جغرافیایی و تعاملات متقابل سیاسی - اقتصادی، ویژگی های کنشگران، ارزش ها و تجربیات مشترک مشخص کرد. در این میان، هرچند سه موج نظریه پردازی در مورد شکل گیری مناطق و گرایش منطقه ای دولت ها در نظام بین المللی ظهورکرده، ولی تاکنون اگر نگوییم هیچ، نادر دانش پژوهی در رشته مطالعات منطقه ای به طور آگاهانه و مستقیم به مطالعه ی نظری رفتار مناطق پرداخته است. این نوشتار با بهره گیری از روش توصیفی -تحلیلی و بازخوانی انباشته های نظری در رشته های روابط بین الملل و مطالعات منطقه ای، می کوشد یک مدل نظری ارائه دهد که بتواند هم روابط میان مناطق و هم تفاوت در رفتار مناطق در قبال یکدیگر در برهه های مختلف را تبیین کند. در این راستا، این پژوهش در پرتو درس های برآمده از ارزیابی آسیب شناسانه ی نظریه های کلان درباب رفتار منطقه ای و با توجه به پیشبرد هدف هنجاری در ضرورت پرداختن یک نظریه ی گلچینی، نتیجه می گیرد که در بافت های زمانی و مکانی مختلف، مناطق متفاوت، برحسب تأثیرپذیری از هریک از الزامات قدرت، منفعت و هویت، در سه سطح درون منطقه ای، بینامنطقه ای و فرامنطقه ای رفتارهای متفاوتی را از خود در قبال یکدیگر بروز می دهند.
سامانه معرفتی «هم تکاملی دیالکتیک اسلامی (هدا)» با تأکید بر مطالعات مدیریت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۹۲
77 - 102
در گرماگرم نوشتارهای نظری پیرامون چیستی و چگونگی مطالعات مدیریت اسلامی، جای خالی حلقه وصلی حس می شد که بتواند پژوهشگران این عرصه را از سردرگمی عملی میان خیل قابل توجه نظریات پراکنده در این باره نجات دهد و آنها را پیرامون سامانه ای منسجم در خصوص نظریه پردازی مدیریت اسلامی گرد آورد. این مقاله متکفل چنین رسالتی است و در این راستا به سامانه معرفتی هم تکاملی دیالکتیک اسلامی (هدا) نائل آمده است. این سامانه اسلامی بودن خود را وامدار گذار مسئله از ذهن مؤمن پژوهشگر، ساختار درونی معرفت از حیث کاربست منابع معرفتی گوناگون مقبول اسلام، در مقام ثبوت و ایجاد زمینه برای محاوره برون دادهای روش شناسی های مختلف در پاسخ به مسئله، در مقام اثبات و کاربست خروجی سامانه توسط دست اندرکار مؤمن است. همچنین، فرآیند تخیل نظام مند مؤمن پژوهشگر در مقام ثبوت و نیز بهره گیری از روش شناسی های پژوهشی متناسب با نوع مسئله برای مواجهه با داوری در دو ساحت اثباتی و هم آوردی نظریه، سبب ساز وصف هم تکاملی دیالکتیک در تسمیه آن شده اند.
روش شناسی نظریه پردازی هنر و معماری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۴ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۹۶
71 - 89
در این مقاله تلاش شد تا با توجه به اشتراکات و افتراقات روش شناسانه ای که در نظریات مختلف هنر و معماری اسلامی وجود دارد، امکان مقایسه و تحلیل نظریات مختلف را براساس روش های به کار رفته در آنها فراهم گردد. نظریات با روش «اسنادی» گردآوری و طبقه بندی و براساس «تحلیل نظری» از پایگاه آموزه های دینی، مبانی، توانایی ها و محدودیت های هر گروه روشی نقد و تحلیل شد. روش های تاریخ نگاری، سنت گرایی و معناگرایانه، توانایی انتساب نظریه به «اسلام» و شکل گیری هنر و معماری اسلامی را ندارند و به «منابع» معتبر مراجعه نمی کنند؛ روش های نص گرایانه رجوع به منابع را با «روش های نامعتبر» انجام داده و به انواع قیاس و تمثیل های ذوقی مبتلا هستند؛ روش فقه فردی، با وجود اینکه به منابع و روش های مناسب مجهز است، به ابزار کشف ارتباط بین احکام اجتماعی و کنترل شناخت موضوعات مجهز نیست؛ و روش فقه نظام که این نقیصه فقه فردی را برطرف کرده نیازمند منطقی است که هماهنگی بین روش های موضوع شناسی و حکم شناسی را برقرار نماید؛ منطقی که می تواند با استفاده از یافته های «فلسفه نظام ولایت»، به کارگیری شود
روش شناسی گونه شناسی: رهنمونی بر نظریه پردازی در دانش مدیریت
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی (سنخ شناسی) به عنوان روشی که پیش از این در نظریه پردازی ها و تحقیق های برخی اندیشمندان مطرح علوم اجتماعی به کار رفته است، در کنار دیگر انواع روش های طبقه بندی، خود می تواند به مثابه روشی برای تبیین و تولید مفاهیم در تحقیقات نظری و حتی کاربردی استفاده شود. هدف این مقاله، بررسی چیستی، چرایی و چگونگی گونه شناسی و همچنین مرور نمونه های مشهور گونه شناسی مکاتب دانش مدیریت بوده است. بدین منظور، ضمن بررسی ریشه های هستی شناختی، معرفت شناختی و ارزش شناختی گونه شناسی در مقام بیان چیستی، به بررسی انواع طبقه بندی، خوشه بندی، رده بندی و در مقام چرایی به اهداف، مزایا و معایب آن پرداخته و در بیان چگونگی ساخت گونه شناسی ضمن اشاره به مواردی همچون گونه های نماینده، ایدئال و ممتاز، راهبردهای قیاسی، استقرایی و عملیاتی در ساخت گونه شناسی معرفی شده است. در نهایت، برخی از مطالعات گونه شناسی در دانش مدیریت، معرفی و تحلیل شده اند. یافته ها، نشان می دهند به مسأله گونه شناسی نظریه های مدیریت از دهه 60 قرن بیستم میلادی بیشتر توجه شده است. در سال های اولیه، ساخت گونه شناسی ها مبنای استقرایی داشته اند اما به نظر می رسد در سال های اخیر، رویکرد قیاسی و عملیاتی در ساخت آن ها پررنگ تر شده است.
رویکردهای مختلف به تدریس نظریه ها در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه و نظریه پردازی اهمیت و نقش انکارناپذیری در حیات و ممات آموزش عالی بر عهده دارد؛ اما در این میان، اکثر دانشجویان احساس می کنند که در کلاس درس نظریه ها، وارد یک دنیای کاملا علمی، شاعرانه و دور از عمل شده اند. برخی استادان هم با این تصور که دروس مربوط به نظریه ها، جزء دروس غیرفنی، غیرعملی و کاملاً حفظی هستند، دانشجویان بیشتری را در مکان محدود و زمان اندک آموزش می دهند. بررسی ها نشان می دهد یکی از دلایل وجود چنین وضعیتی، فقدان چارچوب و سامانه مفهومی مناسب و روشمند برای تدریس نظریه-هاست. از اینرو، هدف این مطالعه بررسی رویکردهای مختلف نسبت به تدریس نظریه ها است. بدین منظور، چهار رویکرد مواجهه تاریخی، مواجهه درون پارادایمی، تدریس یک مضمون یا مساله از منظر نظریه های مختلف؛ و رویکرد تبیین، تحلیل و نقد یک موقعیت یا پدیده از منظر نظریه های مختلف در تدریس نظریه مطرح شده است و به توضیح هدف یادگیری، سازماندهی محتوای تدریس، ارائه مثال و تحلیل نقاط قوت و ضعف هر یک از رویکردهای چهارگانه پرداخته شده است. انتظار می رود شناسایی و بکارگیری شیوه مناسب در تدریس نظریه ها موجبات فهم عمیق و انتقادی نظریه های موجود از یک سو و زمینه سازی برای تولید نظریه های جدید از سویی دیگر و بطور کلی شکل گیری گفتمان های نظریه ای در آموزش عالی را فراهم سازد.
مرور جامع ادبیات نظریه پردازی توسعه منابع انسانی: جریانهای فکری و آموخته های کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مرور جامع ادبیات نظریه پردازی توسعه منابع انسانی به منظور شناسایی جریانهای فکری و آموخته های کاربردی در تاریخ 28 ساله نظریه پردازی است. در این تحقیق روش کالاهان (۲۰۱۰) برای جمع آوری داده ها و روش کرسول (۲۰۰۸) برای بررسی تماتیک ادبیات تحقیق اجرا شده است. داده های تحقیق شامل مقالات و فصول کتابِ منتشر شده بین سال های ۱۹۹۰ الی ۲۰۱۸ در حوزه نظریه پردازی توسعه منابع انسانی می باشد. ملاک انتخاب داده ها شامل الف) نظریه پردازی، ب) نقش رشته های علمی در نظریه و ج) توسعه نظریه بوده است. انتخاب داده ها با روشِ جستجو در پایگاه های اطلاعات علمی و گزینش محقق بوده است. در مجموع، تعداد ۱۸۳ مقاله و فصل کتاب گزینش شده است. یافته ها شامل ۳۴۱ تم می باشد؛ که با روش کدگذاری تماتیک و کشف الگوی ارتباطی میان مفاهیم، تحلیل شده است. نتایج تحلیل تماتیک شامل الف) جریان های فکری، ب) انتظارات از نظریه و ج) چهارچوب کاربرد توسعه منابع انسانی در عمل است. معیار تحلیل تم ها عبارت از نظریه تحول فکری جامعه علمی تولمین (به منظور نیل به جریانهای فکری)، الگوی کریستوفر مابی (به منظور نیل به انتظارات از نظریه در عمل) و چهار گام ابتدایی الگوی دوبین (به منظور نیل به چهارچوب کاربرد توسعه منابع انسانی در عمل) می باشد. نتایج تحلیل، شامل جریانهای فکری (ایجاد و حفظ بهره وری، ارتقاء بهره وری، انسان ترقی خواه، نهاد ترقی خواه و هویت اجتماعی)، انتظارات از نظریه در عمل (نهادسازی تفکر توسعه، تطابق با عقلانیت مسلط، هویت انتقادی، انطباق با تنوع، هم افزایی هدفمند، عملیاتی بودن و عاملیت اخلاقی) و چهارچوب کاربرد توسعه منابع انسانی در عمل (مبنای توسعه، رهیافت توسعه، روش شناسی توسعه و برنامه توسعه) می باشد.
تبیین سازمان مبتنی بر انسان (بر اساس دیدگاه آیت الله جوادی آملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک پیش نیاز اداره هر چیزی شناخت آن است. یکی از شیوه های افزایش شناخت در خصوص پدیده پیچیده ای مانند سازمان استفاده از استعاره است. استعاره ها برای ساده سازی وکاهش ابهام از وضعیت ادراکی شناخت سازمان وجه خاصی از آن را مورد توجه قرار می دهند. انسان نیز به عنوان بازیگری فعال براساس زمینه ادراکی و سازوکار ادراک منحصر به فرد خود، تصویر ویژه ای از پدیده های پیرامون خویش را درک نموده و بر مبنای آن رفتار می کند. بدین سان، مدیر برای درک سازمان، استعاره ای را برمی گزیند که وجه خاص مورد تاکید آن استعاره، همان تصویر ویژه ادراکی وی را تبیین نماید. از مجموعه عوامل تشکیل دهنده حوزه ادراکی فرد، جهان بینی اهمیت بسزائی دارد؛ نوع جهان بینی، سیمائی از پدیده های هستی را معرفی می نماید که انعکاس ارزش ها واهداف آن است. در حقیقت، مدیر با بکارگیری استعاره ای خاص، وجهی از سازمان را مبنای عمل خود قرار می دهد که در راستای سیمای برآمده از جهان بینی وی باشد. این مقاله در پی آن است که با معرفی انسان جامع و کامل به عنوان استعاره ای برای تبیین سازمان، وجه غالب سازمان در رویکرد آن به اسلام معرفی نماید. به این منظور با روش تحلیل مضمون، شبکه معنایی انسان از دیدگاه آیت الله جوادی آملی تبیین گردید و سپس با استفاده از ابزار استعاره سازمان در قالب چهار مضمون سازمان دهنده با عناوین مراتب وجودی سازمان، ابعاد سازمان، هویت سازمان و تشکیل سازمان تبیین گردید. این چهار مضمون سازمان دهنده در خود چهارده مضمون پایه را جای داده اند که تصویر شفافی از سازمان را در دیدگاه اسلامی نمایان می سازند.
قلمرو فقه سیاسی از منظر «آیه الله خامنه ای»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فقه سیاسی به مثابه گرایشی بین رشته ای بین دو دانش فقه و سیاست، از سالیان دور مسائل سپهر سیاست را مورد توجه قرار می داد، لکن با پیروزی انقلاب اسلامی گستره فقه سیاسی، توسعه یافته و عرصه های جدیدی را دربرگرفته است. آیهالله خامنه ای به عنوان فقیهی اندیشمند، متناسب با مبانی، غایات و انتظارات روزآمد از فقه و فقه سیاسی، گستره وسیعی از موضوعات، مسائل و کارکردها را برای فقه سیاسی، ارائه کرده است که براساس آن، از یک سو مفهوم فقه سیاسی، به بخشی از فقه که به امور سیاسی می پردازد، محدود نمی شود، بلکه به بابی از باب های عملی فقه، اطلاق می شود که اداره زندگی مردم را مد نظر قرار داده و فقه اداره جامعه سیاسی محسوب می شود. از سوی دیگر، از آنجا که فقه در تعریف ایشان، قلمرویی فراتر از فهم احکام یافته و شامل فهم دین مشتمل بر عقاید، احکام و اخلاق می شود، لذا در نگرش ایشان، فقه سیاسی (به مثابه بخشی از فقه) به احکام و رفتارهای سیاسی اختصاص نداشته، بلکه مشتمل بر احکام، باورهای سیاسی و اخلاق سیاسی خواهد بود. بر اساس دیدگاه آیهالله خامنه ای، برخلاف زمان گذشته که فقه سیاسی بخاطر اقتضائات شرایط جامعه، قلمرویی در محدوده افراد مؤمن داشت، با پیروزی انقلاب اسلامی، قلمرویی به گستره جامعه سیاسی و حکومت دینی یافته است. بلکه بر همین اساس، اقتضائات تحقق نظام اسلامی موجب می شود، قلمرو فقه سیاسی از فهم احکام شرع، فراتر رفته و به استنباط نظریه های سیاسی و نظام سازی، توسعه یابد.
ارزیابی کتاب درس نامه نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی از منظر واقع گرایی انتقادی؛ با تأکید بر آراء روی بسکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال بیستم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۵ (پیاپی ۸۱)
303-321
فقدان نظریه یکی از چالش های اساسی در حوزه ی مطالعات علوم انسانی اسلامی است که برخی کوشیده اند با طرح مباحث فلسفی و روش شناختی تمهیداتی برای نظریه پردازی در این حوزه فراهم آورند. کتاب درس نامه نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی، اثر حسن آقا نظری، که جهت استفاده دانشجویان و پژوهشگران فعال در زمینه اقتصاد اسلامی تدوین شده، کوشیده است روش بهره گیری توأمان از نظریه های مطرح در حوزه ی فلسفه ی علم و فلسفه ی اسلامی و همچنین آموزه های اسلامی را برای دست یابی به نظریه ای در عرصه اقتصاد اسلامی بیان دارد. در این مقاله ایده ی اصلی کتاب که عمدتاً در فصل سوم از بخش دوم، با عنوان روش نظریه پردازی علمی اقتصاد اسلامی بیان شده است، از منظر علم شناسی واقع گرایی انتقادی ارزیابی می گردد و به ظرفیت های این نظریه ی علم شناسانه جهت حمایت از ایده ی علوم انسانی اسلامی اشاره می گردد.با وجود نقدهای ساختاری، صوری و محتوایی این کتاب و همچنین جایگاه پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها، شایسته است در ویراست بعدی بازنگری اساسی در ساختار و محتوای کتاب صورت گیرد و با بهره گیری از آخرین دستاوردهای علم شناسانه و دین شناسانه و دیدگاه های مطرح در علوم انسانی اسلامی، مبنای مستحکم تری برای نظریه پردازی در اقتصاد اسلامی ارائه گردد.
بسوی انبساط مفهومی از برنامه درسی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"برنامه درسی اسلامی" یکی از مفاهیم و عرصه های نوظهور در حوزه مطالعات برنامه درسی است که دستور کار خود را به اسلامی کردن برنامه درسی بر اساس جهان بینی توحیدی اختصاص داده است. البته تاکنون مفهوم نظری روشن و قابل دفاعی از ماهیت برنامه درسی اسلامی و حدودوثغور آن عرضه نشده است. هدف این نوشتار، ارائه ایده و طرح نظری اولیه در باب برنامه درسی اسلامی و قلمرو آن است. برای نیل به این منظور، در این پژوهش محتوای آثار مطرح شده موجود در زمینه برنامه درسی اسلامی در سه مرحله توصیف، تحلیل و نقد شده است. در مرحله اول، بعد از شناسایی تک تک آثار منتشرشده در این زمینه، منظور نویسنده از برنامه درسی اسلامی و این که نویسنده به دنبال اسلامی کردن چه بُعدیا ابعادی از ابعاد معرفتی برنامه درسی بوده است، بررسی شده است. در مرحله دوم، نوع تلاش مولف –نظریه پردازی یا کاربست نظریه های متعارف غربی- در این آثار تحلیل شده است و در مرحله سوم، این آثار از حیث محتوا و کیفیت مفهوم پردازی نقد شده اند. نتایج بررسی وضعیت موجود، حاکی از وجود دو جریان اصلی نسبت به برنامه درسی اسلامی است: گرانبار کردن محتوای برنامه های درسی از ارزش های اسلامی مبتنی بر مبانی نظری دانش طراحی و تدوین برنامه درسی متعارف و موجود غربی، و برنامه درسی اسلامی به مثابه یک نظریه کلان فلسفی- ارزشی. با عنایت به ناکارآمدی، محدودنگری و غفلت از ابعاد مختلف معرفتی حوزه برنامه درسی اسلامی، پژوهش حاضر سعی دارد در قالب جریان سوم و به عنوان بدیل دو جریان قبلی، توجه صاحب نظران را به تولید دانش برنامه درسی اسلامی از طریق توسعه مباحث نظری در همه ابعاد معرفتی جلب کند. بی تردید مشارکت در گسترش دانش برنامه درسی اسلامی مستلزم روی آوردن به نظریه پردازی، به مثابه تنها شاهراه خلق دانش نو است.
نظریه سیاه چاله سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسائلی در سازمان وجود دارند که حل آن نیازمند صورتبندی جدید نظری است. از این رو، نظریهپردازی به روش استعارهای در مطالعه سازمانها، برای تفسیر و فهم پیچیدگی آنها بکار گرفته میشود. در این روش، سازمان به موجودیتی تشبیه می شود و یکی از ویژگیهای کلیدی آن به سازمان تعمیم داده میشود. باید در نظر داشت که بیشتر نظریههای سازمانی بر دیدمان اثباتگرا استوار است که با تمرکز بر دانش و دادهها سعی دارند قانونمندی حاکم بر سامانههای اجتماعی را کشف کنند. این پژوهش تلاشی است برای نظریهپردازی مبتنی بر دیدمان تفسیرگرایی، که نظریه سیاهچاله سازمانی به روش استعارهای بر مبنای آن ساخته می شود. به سخن دیگر، نظریه سیاهچاله سازمانی با اقتباس از استعاره سیاهچاله کیهانی تدوین می شود. در گام نخست، ویژگیهای کلیدی سیاهچاله سازمانی، با رعایت تناظر 1-1 و اقتباس از ویژگیهای سیاهچاله کیهانی بر مبنای تفسیر پژوهشگر بهدست می آید. در گام دوم، تعریف سیاهچاله سازمانی مبتنی بر ویژگیهای کلیدی ارائه، و در گام سوم چارچوب کلی نظریه تدوین می شود. به علاوه، با تحلیل ویژگیهای نظریه سیاهچاله سازمانی، مشخص می شود که این نظریه در ذیل دیدمان تفسیرگرایی قرار میگیرد. در نهایت، چگونگی آزمون نظریه از نظر ابطالپذیری و سودمندی مطرح میشود.
نقش «علم بدیع» در زیبایی شناسی ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۸۲
135-148
حوزههای تخصصی:
قاعدتا هر نظام زیبایی شناسی مبادی ورودی و روش ورود به بحث خود را از ماهیت و نحوه صورت بندی محتوای خود کسب می کند. به شکل مرسوم نقطه ی شروع مباحث زیبایی شناسی ایرانی اسلامی جستجوی کلمات مربوط به هنر و زیبایی در متون مختلف فلسفی، عرفانی و فقهی است. مقاله ی حاضر بر این است تا با توجه به سابقه ی فرهنگی، باورهای دینی و بافت زبانی هنر ایرانی نقطه ی شروع متفاوتی را پیشنهاد دهد. با توجه به اهمیت ادبیات در سابقه ی فرهنگی هنری، وجود تشکیک فقهی در تصویر سازی از نظر اسلام و تسلط فرهنگ کلام محوری، علم بدیع می تواند به عنوان نقطه ی شروع یک دسته نظرات زیبایی شناسی در جهت درک و تفسیر میراث فرهنگی هنری ایرانی قلمداد گردد. وجود اصطلاح شناسی مدون، دقیق و بسط پیدا کرده در علم بدیع و دسته بندی های منحصر به فرد در زبان فارسی، می تواند در تبیین جایگاه علم بدیع به ما کمک کند. علم بدیع تنها حیطه ی مطالعاتی نظری است که دارای اصطلاح شناسی دقیق در توصیف و درک و ارزیابی آثار ادبی است، همچنین علم بدیع در موارد زیادی از جمله مباحث مربوط به فرم، تشبیه و استعاره دارای نوآوری های متنوع است که متناظر با مباحث کلاسیک زیبایی شناسی در غرب است.
نقش زمان در تکوین، تبیین و تداوم نظریه با نگاه ویژه به نظریه های علوم انسانی
نظریهها روایتهایی هستند درباب چگونگی کارکرد واقعیت، و با دیگر روایتها از آن روی متفاوتند که به توصیف و تبیین روابط میان پدیدهها پرداخته، قابلیت پیشبینی و کنترل به دست میدهند و انتزاعی فارغ از زمان و مکان خاص هستند. در رویکردهای متداول به نظریهپردازی، "زمان" در کنار" مکان" و تنها به عنوان شرایطی که محدوده اعتبار نظریه را تعیین مینماید، در نظر گرفته میشود و نقش تعیینکنندهای که زمان و ابعاد زمانی میتواند به ویژه در نظریههای علوم انسانی و از جمله نظریههای ناظر بر وجه هنری معماری در تعیین چیستی پدیدهها و چگونگی روابط بین آنها و در نتیجه در ساخت نظریه و معنای نسبت داده شده به آن داشته باشد را نادیده میانگارند.ا ین مقاله بدین منظور در مطالعه نقش زمان در نظریهپردازی در گام اول از نقش زمان در تکوین نظریه میگوید و در گام دوم به بیان نقش زمان و زمانمندی در ساخت نظریه میپردازد و بدین منظور سه بازه زمانی، "بازه زمانی وجودی"، "بازه زمانی مشاهده، ثبت و گردآوری" و "بازه اعتباری" را تعریف میکند. درگام سوم نیز تداوم نظریهها در زمان را بررسی میکند. این مقاله در انجام پژوهش از روش کتابخانهای و رجوع به دادههای اسنادی موجود بهره گرفته است و با استفاده از استدلال منطقی تحلیلهای لازم و ساختار مقاله را صورتبندی کرده است و برین باور است که نسبت و زمان و نظریه، فراتر از تنها یکی از شرایط محدود کننده اعتبار نظریه است و زمان عاملی است که هم در آغاز نظرورزی و هم در انجام آن و نیز در فرآیند ساخت نظریه به ویژه نظریه در علوم انسانی جایگاهی ویژه دارد و توجه به نقش آن میتواند به داشتن نظریههایی دقیقتر با قابلیت تبیین و پیشبینی صحیحتر منجر شود.
نظریه پردازی در برنامه درسی: تبیینِ تفهمی تجربه های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازی در برنامه درسی روش شناسی تدوین نظریه است و بر این اساس دو ساختار تبیینی و تفهمی برای تدوین نظریه ها مشخص شده است. نظریه های تبیینی به سیاق علوم تجربی و نظریه های تفهمی با در نظر گرفتن درجاتی از درگیر شدن شخصی، تکرار ناپذیری و فهم پیچیدگی ها تدوین می شوند. در این مقاله دو ایده اصلی نظریه پردازی عینیت گرا-کاهش گرا و ذهنیت گرا -رمز و راز گرا و شاخه نومفهوم گرایی مربوط به آن در انطباق با نظریه های تبیینی و تفهمی قرار می گیرند و نابسندگی آنها در مواجهه با ساحت های حیات انسانی مشخص می شود. عصب پدیدارشناسی به عنوان درمان نابسندگی بخشی نگری و تفکیک منابع معرفتی و ذهنی معرفی و بر اساس اصول آن، مسائل به شکل شبکه ای از وجوه مختلف پدیدارهای متنوع و حالت های ناظر بر محتوای آنها صورت بندی می شود.
خوانش انتقادی استنطاق و کاربست آن در نظریه شهید صدر پیرامون سنت های تاریخ در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نبود روش های نو و پیش رفته در برداشت از قرآن کریم و منابع دینی یکی از کاستی های اساسی مطالعات دینی به ویژه نظریه پردازی به منظور حل مسایل روز است. شهید صدر در زمره اندک عالمان برجسته ایست که از روشی نسبتاً نو سخن می گوید و با تبیینی منحصر به فرد از تفسیر موضوعی ویژگی فوق العاده ای به آن می دهد. این مقاله به خوانش انتقادی «استنطاق» در تفسیر موضوعی و «کاربست آن در نظریه سنت های تاریخ در قرآن» می پردازد. مقاله، «استنطاق» را به عنوان تنها یکی از مراحل و فرایندهای تفسیر موضوعی و نظریه پردازی بر اساس قرآن بررسی می کند؛ و آن را همه تفسیر موضوعی در نظر نمی گیرد. هدف، تبیین استنطاق و مؤلفه های آن در تفسیر موضوعی شهید صدر و ره گیری میزان کاربست آن در نظریه سنت های تاریخ است. مقاله به دو سؤال اساسی پاسخ می دهد: 1. مؤلفه های استنطاق در تفسیر موضوعی شهید صدر کدام اند؟ 2. مؤلفه های یادشده در نظریه سنت های تاریخ به چه میزان به کار رفته است؟ تحقیق با روش تحلیل متن انجام می شود. با این توضیح که با دو متن مواجه هستیم متنی که از تفسیر موضوعی و نظریه سنت های تاریخ سخن می گوید و متن قرآن کریم که نظریه پرداز نظریه خود را بر اساس مدلول های آن صورت بندی می کند. طبعا تحلیل مدلول های قرآنی، بر روش اجتهاد در دلیل لفظی قرآنی مبتنی است. آثار پرشماری در باره تفسیر موضوعی شهید صدر نوشته شده است. تفاوت رویکرد این مقاله با آن ها در این است که اولا در آثار یادشده جز اندکی به طور گذرا بر عنصر نظریه پردازی در روش تفسیر موضوعی شهید صدر تکیه نمی کنند؛ ثانیا هیچ یک روش تفسیر موضوعی شهید صدر را به صورت مدلی مفهومی سامان نمی دهند؛ ثالثاً: در آن ها فرایند استنطاق و میزان کاربست آن در نظریه پردازی بررسی نمی کنند.
نقشه جامع تدوین جامعه شناسی اسلامی
منبع:
تحقیقات بنیادین علوم انسانی سال اول زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱
167-192
علم در سیر طبیعی خود بر پایه تقاضاهای تراکم یافته شکل می گیرد. تکیه گاه طبیعی راهبردهای معطوف به تولید علم دینی، اصل «کشش تقاضا» است و ضروری است که اصل «فشار علم» و دخالت ارادی برای تسریع این فرایند، به شکل منطقی تنظیم گردد. بر مبنای همین نگرش، سعی شد که در تدوین نقشه جامع برای تولید جامعه شناسی اسلامی، اولاً: تمام مراحل تولید آن، از مرحله فرضیه سازی تا مرحله بهره وری، به عنوان یک کلیت به هم پیوسته تصویر شود؛ ثانیاً: با توجه به محورهای اصلی رویکردهای فعّال در این حوزه، میدان حضور «همگرایانه» برای همه آن ها فراهم گردد. در نهایت ساختار کلی نقشه جامع مورد نظر، بر بنیان اصول و محورهای اساسی «ضرورت و تقاضا»، «تولید و نظریه پردازی»، «عرضه و بهره وری» صورت بندی شده اند و بر همین اساس، اهداف، اصول راهبردی و برنامه های عملیاتی مندرج در آن، سازمان دهی گردیده اند.
بایسته های روش شناختی تولید نظریه در عرصه های جدید اجتماعی از منظر اسلامی
مهم ترین نکته ای که علوم انسانی را به مرکز مباحثات دانشگاهی کشاند، پیشرفت های مادی در مغرب زمین بود. ظهور و رشد علوم انسانی در ایران نیز مرهون آمدوشدهای محصلان ایرانی به فرنگ و نیز انگیزه غربیان برای همراه کردن مشرق زمین با خود در جهت گسترش فرهنگ غرب و ایجاد بازارهای اقتصادی جدید بود. در سال های اخیر نیز که مقام معظم رهبری به صورت جدی بحث تحول در علوم انسانی را مطرح و مطالبه می کنند، سخنشان در بستر نگاه به پیشرفت تبیین پذیر است. در همان فضایی که الگوی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی مطرح می شود، تحول در علوم انسانی نیز به طور جدی مورد توجه ایشان قرار می گیرد. در نتیجه در نسبت علوم انسانی با پیشرفت و سازوکارهای آن بهتر می توان جایگاه این بحث را تبیین کرد. رشد و گسترش علوم انسانی اسلامی در گرو روش شناسی های دقیق و ارائه راهکارهای علمی متناسب در عرصه هایی است که نماد فرهنگ و تمدن اسلامی به شمار می روند. عرصه هایی از قبیل الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی به دلیل شمول و کلیتشان همه عرصه های علوم انسانی را دربرمی گیرند و اهتمام به روش شناسی و نظریه پردازی در این دو عرصه، نقطه ثقل تحول در علوم انسانی به شمار می رود. علوم انسانی همچنان که پیشران توسعه در مغرب زمین به شمار می روند، عنصری تعیین کننده در تحقق الگوی اسلامی پیشرفت و نیز سبک زندگی اسلامی در جهان اسلام هستند. تغییر مسیر علوم انسانی از رویکردهای غربی به سمت وسوی مسائل اسلامی و حتی بومی، استلزاماتی دارد که در این مقاله مورد توجه قرار می گیرد. بدین ترتیب با بهره گیری از ظرفیت روشِ «پیاز پژوهش» ساندرز، در پاسخ به این پرسش که از نگاه اسلامی، نظریه پردازی در عرصه های جدید دارای چه استلزاماتی است، دیدگاه نظری و روش شناسانه برخی متفکران اسلامی معاصر (شهید صدر، محمدتقی جعفری، جوادی آملی، اعرافی، رشاد، عابدی و پارسانیا) در جهت دستیابی به الگوی روش شناسانه مناسب در تحول علوم انسانی بررسی شد و این نتیجه به دست آمد که ورود به هر گونه مبحث کاربردی از دیدگاه اسلامی، نیازمند توجه توأمان به فلسفه، اخلاق و فقه به صورت منظومه ای است.
موانع رشد ظرفیت پدیده نظریه پردازی در ایران: موردکاوی دانشگاه تربیت مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نظریه پردازی از کلیدی ترین بنیان های علمی است و دانشمندان و کشورهایی به این مقام نائل می شوند که به لحاظ علمی پیشرفته باشند. به نظر می رسد هنوز این پدیده آن گونه که باید در ایران رشد نکرده است و کماکان دانشگاه های ایرانی در این زمینه ضعیف هستند. هدف این پژوهش واکاوی موانع کلیدی رشد ظرفیت نظریه پردازی در کشور است. روش شناسی: رویکرد این پژوهش کیفی و جهان بینی آن در فلسفه تفسیرگرایی با آمیزه ای از عمل گرایی تعریف می شود. به این دلیل که پژوهش حاضر با هدف اصلی شناسایی موانع رشد نظریه پردازی در دانشگاه تربیت مدرس و ارائه راهکارهایی برای گسترش ظرفیت نظریه پردازی انجام شده است، پژوهشگران با عوامل انسانی مواجه هستند که کنش گران اصلی نظریه پردازی به شمار می آیند. از منطق استقرایی برای شناسایی موانع و راهکارها و دسته بندی آنها استفاده شد. پس رویکرد کیفی برای پاسخ گویی به اهداف پژوهش به رویکرد کمی ترجیح داده شد. نوآوری کلیدی پژوهش حاضر که آن را از دیگر پژوهش ها متمایز می کند در روش شناسی است. از آنجا که این مطالعه با روش کیفی انجام شده دید بهتری از بافت واقعی به دست می دهد. با تکنیک «نمونه گیری متخصص» 12 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه تربیت مدرس از حوزه های گوناگون علمی گزینش شدند و با آنها به شکل حضوری مصاحبه شد. یافته ها: موانع بسیاری هستند که می توانند سر راه پیشرفت نظریه پردازی قرار گیرند. در یک نگاه کلی می توان این موانع را به دو گروه کلی موانع فراگیر و برون سازمان و موانع سازمانی دسته بندی کرد. موانع سازمانی ریشه در سازوکارها و مدیریت دانشگاه تربیت مدرس دارند و شاید در مؤسسه های دیگر به چشم نخورند. این موانع را می توان در هفت دسته کلی شامل کمبود پیوند نهادی، محدودیت منابع سازمانی، نظام نادرست ارزشیابی، ضعف ارتباط علمی، آموزش ناکارآمد دانشگاهی، کیفیت پایین علمی دانشجویان، و بی مسئولیتی پژوهشگران سازماندهی کرد. نتیجه گیری: نظریه پردازی از کلیدی ترین پدیده های علمی است که باید با جدیت در فضای علمی ایران دنبال شود و نخستین گام برای تحقق این پدیده شناسایی موانعی است که رشد آن را کند می سازند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شده که دیدی ژرف از موانع نظریه پردازی به دست می دهد و دسته بندی تازه ای مطرح می کند که تصمیم گیری و سیاست گذاری را در این زمینه عملی می سازد. کلیدی ترین کارکرد این پژوهش برای سیاست گذاری و گسترش ظرفیت نظریه پردازی در دانشگاه تربیت مدرس است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان تصمیم هایی کلیدی طرح کرد که در نهایت به حذف موانع بیانجامد و این ظرفیت را در دانشگاه به وجود آورد. اگرچه، شاید سیاست گذاران آموزش عالی در کشور نیز می توانند چنین مدلی را در دیگر دانشگاه ها و مؤسسه های پژوهشی کشور پیاده سازی کنند.
نظریه هنجاری در علوم انسانی اسلامی با تاکید بر روش اجتهاد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۴
101-127
این پژوهه به تحلیل یکی از ساحت های بسیار مهم در علوم انسانی اسلامی که ظرفیت زیاد ومنحصر به فردی در به کار انداختن منابع اسلامی برای تولید علوم انسانی دارد یعنی نظریه هنجاری پرداخته است. تحقیق فرارو با روش اسنادی ابتدا نظریه هنجاری را در اصطلاح وتاریخچه وساختار کاویده است وسپس فرایند تولید نظریه هنجاری اسلامی در علوم انسانی را در هفت مرحله تحلیل کرده است: اول، شناخت مشکل اجتماعی؛ دوم، تولید یک پرسش هنجاری؛ سوم، عرضه کردن پرسش هنجاری به مبانی مفهومی علوم انسانی وتحلیل های عقلی و پاسخ خواهی از ایشان؛ چهارم، تولید پرسش های تفصیلی صورت بندی شده بر اساس مدل مفهومی؛ پنجم، عرضه کردن پرسش هنجاری تفصیلی به متون اسلامی؛ ششم، تولید نظریه هنجاری بر اساس مبانی پاردایمی اسلامی در شش بعد یعنی بیان الگوهای کنشی، الگوهای ترغیبی، الگوهای تحذیری، بیان هنجارها، بیان آثار و بیان محتوا؛ هفتم، عرضه دوسویه نظریه هنجاری و واقعیت عینی بر یکدیگر. تولید سازه های مفهومی و بالاخره ارائه مدلی از تولید نظریه هنجاری بر مبنای روش اجتهاد ونقش روش اجتهاد در چرخه تولید علم واتصال نظریه هنجاری به دست آمده به نظریه اثباتی وتفسیری، نوآوری این تحقیق است؛ همچنین ابعاد تعامل فقه واخلاق (به عنوان دانش های هنجاری اسلامی) با نظریه هنجاری در علوم انسانی اسلامی در چهار محور تحلیل شده ودر نهایت، نوآوری های تحقیق را در مقایسه با نظریه های موسوم به نظریه هنجاری ارائه شده است.
طراحی مدل کیفی عوامل موثر بر جذب خیّرین ورزش دانشجویی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در ورزش تربیتی (دانشگاهی) زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱
59 - 84
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل کیفی عوامل موثر بر جذب خیّرین ورزش دانشجویی کشور مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد اجرا شده است. روش تحقیق به شیوه کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. برای جمع آوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد، که انعطاف پذیری و عمیق بودن از ویژگی های بارز آن بوده و مناسب پژوهش های کیفی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش اشتراس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل 15 نفر از صاحب نظران و مطلعان کلیدی شامل اساتید دانشگاهی و مدیران اجرایی ورزش دانشگاهی کشور بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک کدگذاری باز، 73 مفهوم اولیه تعیین شد که با دسته بندی این مفاهیم 58 مقوله فرعی شکل گرفت و در مرحله کدگذاری محوری، پیرامون 20 مقوله اصلی دسته بندی صورت گرفت. در قالب مدل پارادایمی، شرایط علّی (باورهای دینی، وظیفه اجتماعی، نگرش خیّرین، نوع دوستی، فرهنگ خیریه در ورزش دانشگاهی)، شرایط زمینه ای (نیازهای اجتماعی، همواربودن مسیر، حس اعتماد)، شرایط مداخله گر (جذابیت و کسب منافع)، مقوله محوری (رفتارخیرانه در ورزش دانشجویی)، راهبردها (سازماندهی، فعالیت رسانه ای، فعالیت بازاریابی، تدوین راهبرد عملیاتی، رویدادهای خیریه)، پیامدها (کمک به دولت، سلامت و تندرستی دانشجویان، تاثیر ورزش دانشجویی بر کشور، توسعه پایداری در ورزش دانشجویی) شناسایی شدند.