۱.
کلیدواژهها:
نوگرایی فردگرایی آینده نگری سرمایه اجتماعی نگرش گرایش تعاون شرکت تعاونی تقدیرگرایی
این پژوهش باهدف بررسی نگرش مردم به تعاون و شرکت های تعاونی در ایران انجام شده است. روش تحقیق آن پیمایش و شیوه نمونه گیری، در انتخاب استان ها وشهرستان ها، تصادفی ساده و در انتخاب پاسخگویان سهمیه ای و متناسب با گروه های شغلی بوده است. حجم نمونه مقتضی براساس فرمول کوکران 1550 نفر محاسبه شده است. کنکاش در ویژگی های جامعه آماری بر اساس پرسشنامه طراحی شده دارای روایی، منجربه نتایج متعددی شده که برخی از آنها عبارتند از: در کل میزان آگاهی بیشتر پاسخگویان از برنامه ها و عملکرد تعاونی و میزان مشارکت بیشتر آنها در حد متوسط روبه پایین بوده است. بیشتر پاسخگویان دارای نگرش مثبت به تعاون و تعاونی ها می باشند. میانگین فردگرایی افراد پایین تر از حد متوسط طیف، میانگین تقدیرگرایی بیشتراز حد متوسط طیف، میانگین آینده نگری کمتر از حد متوسط طیف و میانگین نوگرایی پاسخگویان کمتر از حد متوسط طیف می باشد. در کل، میانگین نمره پاسخگویان به سوالات سرمایه اجتماعی، پایین تر از حد متوسط طیف است. نگرش زنان و مردان به تعاون و تعاونی ها تفاوت معناداری ندارد. با افزایش سن پاسخگویان شاهد افزایش میزان نگرش مثبت به تعاون می باشیم. متاهلین نسبت به مجردان نگرش مثبت تری به تعاون و تعاونی دارند. افراد ساکن در شهرها نسبت به ساکنان روستایی، دارای نگرش مثبت تری به تعاون هستند. با افزایش فردگرایی در افراد، نگرش مثبت آنان نسبت به تعاون کاهش می یابد. بین سایر ویژگی های شخصیتی همانند تقدیرگرایی، آینده نگری و نوگرایی با نگرش به تعاون رابطه معنادار دیده نمی شود. میزان سرمایه اجتماعی افراد دارای رابطه مستقیم و معنادار با نگرش مثبت به تعاونی است و این رابطه در مشارکت اجتماعی بیشتر از اعتماد، دیده می شود. در مجموع براساس رگرسیون چندمتغیره، دو متغیر فردگرایی و سرمایه اجتماعی، 27 درصد از تغییرات نگرشی پاسخگویان به تعاونی را تبیین می کنند. اثر فردگرایی بر نحوه نگرش به تعاونی منفی و برابر 25- درصد و اثر سرمایه اجتماعی 15 درصد است. بنابراین میزان فردگرایی اثر منفی و غیرمستقیم و سپس سرمایه اجتماعی اثرمستقیم و معنا دار به نگرش مثبت درباره تعاون و تعاونی در مدل رگرسیونی دارند.
۲.
کلیدواژهها:
جنسیت زنان خانواده توسعه تحلیل گفتمان
توجه به مسائل زنان و خانواده در برنامه های توسعه یکی از الزامات و سیاست های توسعه به شمار می آید. یکی از پیش شرط های لازم جهت طراحی الگوی بومی توسعه در ایران، نگاه انتقادی به برنامه های پیشین توسعه در ایران است. در این مقاله با مروری بر دیدگاه ها و نظریات عمده درباره توسعه و با تأکید بر مسئله زن و خانواده، به تحلیل گفتمان برنامه سوم، چهارم و پنجم توسعه پرداخته شده است.در تحلیل گفتمان تلفیقی، از رویکردهای لاکلا، موف و فرکلاف استفاده شده است. برنامه توسعه سوم و چهارم به گفتمان اصلاح طلب و برنامه توسعه پنجم به گفتمان اصولگرا نسبت داده شده است. تأکید گفتمان اصلاح طلب بر نشانه های ""اصلاحات""، ""توسعه سیاسی"" و ""جامعه مدنی"" است، اما در مقابل، تأکید گفتمان اصولگرا بر نشانه هایی چون: ""قانون اساسی""، ""توسعه اقتصادی""، ""عدالت""، ""ارزش های دینی و اخلاقی"" و ""استقلال"" است. گفتمان اصلاح طلب در حوزه مربوط به توسعه جنسیتی تلفیقی از رویکردهای توانمندسازی و جنسیت و توسعه را نمایندگی می کند؛ اما، گفتمان اصولگرا با نگاهی انتقادی به رویکردهای عمده در نظریات توسعه تلاش در جهت نظریه پردازی بومی در حوزه مسائل زنان و خانواده با رویکرد خانواده گرایی دارد.
۳.
کلیدواژهها:
همدان شهرنشینی آپارتمان نشینی توسعه شهری روش کیفی انسان شناسی فضا
هدف جستار بررسی مردم شناختی فرهنگ آپارتمان نشینی در شهر همدان است. چارچوب نظری مطالعه مبتنی بر رویکرد انسان شناسی فضا و مسکن آموس راپاپورت است. میدان مورد مطالعه سه مجتمع مسکونی در شهر همدان، یعنی مجتمع های آپارتمانی «سعیدیه، مدنی و بوعلی» است. بدین منظور با «مطلعان کلیدی» شامل هیئت مدیره، نگهبانان، کادر خدماتی و 40 نفر از ساکنان این سه مجتمع مصاحبه نیمه ساخت یافته انجام شده است. روش اجرای تحقیق، مردم نگاری میدانی بوده، داده ها با دو فن مصاحبه و مشاهده مستقیم گردآوری و با روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های مطالعه نشان می دهد که در شهر همدان، با توجه به مهاجرت بی رویه از روستاها و شهرهای کوچک به مرکز استان، زندگی آپارتمان نشینی رونق یافته و همزمان بر مسائل آن نیز افزوده شده است. توسعه نامتوازن و بدون برنامه و در نتیجه آسیب زای فرآیند آپارتمان نشینی، مشکلات رفتاری، تعاملی و فرهنگی از مشخصه های شیوه زندگی آپارتمان نشینی در همدان محسوب می شوند.
۴.
کلیدواژهها:
نظریه پردازی مشاهده مشارکتی نظریه آزمایی پژوهش میدانی نظریه یاریگری
اصولاَ فرایند نظریه پردازی در هر دو روش کمی و کیفی مستلزم انجام مشاهدات متعدد است. در فرایند چرخه ای تولید علم در هر دو روش، پیوند آشکاری بین نظریه و روش وجود دارد. پیوند بین نظریه و روش بدین معنی است که خلق یک نظریه تعامل مستمری است بین مشاهده، تبیین و انجام مشاهدات جدید برای آزمون تبیین اولیه. در این میان نظریه های برخاسته از میدان تحقیق؛ به منزله یکی از گونه های تحقیق، به دنبال کشف و استدلال از دل داده های میدانی است که ماحصل حضور محقق در میدان پژوهش است. در این روش، محقق در ارتباط نزدیک با پدیده مورد مطالعه قرار می گیرد و حال اگر مشاهدات خود را در عرصه میدان تحقیق با مشارکت همراه کند، با یکی کردن خود با پدیده مورد پژوهش، زمینه شناختی عمیق و مستحکم از پدیده را فراهم می کند.
اما روش شناسی کتاب انسان شناسی یار یگری گویای سبک علمی و خاص در ارائه یافته های نگارنده این اثر است. بدین ترتیب که نگارنده به منظور بیان یافته های خود به مثابه یک مردم شناس، بارها پل ارتباطی برای تولید علم، یعنی قیاس و استقراء را طی می کند؛ با استقراء شروع و با قیاس مباحث خود را کامل می کند. بدین صورت که وی از مشاهدات اولیه خود (که در نتیجه زندگی در کنار روستاییان است) برای نظریه سازی و از مشاهدات بعدی خود (که در نتیجه پژوهش های میدانی و کتابخانه ای است) برای نظریه-آزمایی بهره می گیرد.
از طرف دیگر نظریه پرداز نظریه یاریگری جهت آسان فهم کردن و مستدل کردن یافته های خود، هر دم از نردبان انتزاع پایین می آید و آن را با مشاهدات عینی تثبیت می کند. تشریح مفاهیم ذهنی با کمک مصادیق عینی منجر به سهولت درک یافته های نظری برای مخاطب شده است.