مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
کلیفورد گیرتز
حوزههای تخصصی:
مفاهیم «آیین» و «فرهنگ عامه پسند» از ابزارهای تحلیلی کارآمد در مطالعه دین، فرهنگ و جامعه است. دیدگاه های مختلف در دانش های فرهنگی و علوم اجتماعی از این مفاهیم استفاده کرده اند تا سازوکارهای اجتماعات دینی را در عرصه تحولات فرهنگی تحلیل کنند. مقاله حاضر با استفاده از مفاهیم فوق درصدد است اول مباحثی نظری در خصوص آیین و فرهنگ عامه پسند ارایه می کند و بخش دوم با مروری مردم نگارانه بر مداحی ها و شمایل نگاری های رایج تلاش می کند تا از موضع فرهنگ گرا - نمادگرا تحول آیین های عاشورایی را در ایران معاصر بررسی و نسبت های آن را با فرهنگ عامه پسند روشن کند. در این مقاله فرهنگ عامه پسند به تعبیر دوسرتویی آن، تاکتیک هایی دیده شده است که در مقابل استراتژی های آیینی سازی به صورت تحولاتی در شیوه های سنتی برگزاری آیین ها در می آیند.
کایفورد گیرتز و دیدگاه تفسیری او در باب دین و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید کلیفورد گیرتز از مهم ترین و اثر گذارترین مردم شناسان معاصر است که با برقرار کردن پیوند بین تفسیر و تبیین قدمی تعیین کننده در ارتقای جایگاه مردم شناسی در میان دانشهای انسانی و اجتماعی برداشته است. جایگاه او را در مردم شناسی و مطالعه فرهنگ و دین می توان با جایگاه ماکس وبر در جامعه شناسی مقایسه کرد. او از طریق تالکوت پارسنز با آرای ماکس وبر آشنا شد و تلاش کرد تفهیم و تفسیر را در شناخت فرهنگ و پدیده های فرهنگی به کار بندد. یکی از مهم ترین مواریث نظری و عملی گیرتز را باید تلاشهای او در توضیح رابطه «فرهنگ» و «جامعه» دانست. او با قایل شدن استقلال و اولویت برای فرهنگ، از پیش قراولان رویکردی است که کریستین بل آن را «فرهنگ گرا- نمادگرا» می خواند. ابزار تئوریک کارآمد گیرتز در اتخاذ و توسعه این رویکرد تفسیری و معناگرا، آیین است. با وجود این چنین به نظر می رسد که آرای گیرتز برای دانش پژوهان ایرانی چندان شناخته شده نباشد. مقاله حاضر تلاش می کند تحلیلی از آرای گیرتز ارایه کند و نشان دهد که او را به چه تعبیر باید یک تفسیرگرا دانست. این مقاله با تاکید و مروری بر رویکرد تفسیری گیرتز به فرهنگ و دین و مرروی بر یکی از مطالعات میدانی او در جزایر بالی توضیح دهد که او چگونه از آیین به عنوان یک متن برای تفسیر یک فرهنگ استفاده می کند.
روش و رویکرد کلیفورد گیرتز درباره دین و فرهنگ
حوزههای تخصصی:
این مقاله مروری بر روش و رویکرد کلیفورد گیرتز در باب دین و فرهنگ است. تحلیلی از رویکرد او در اینکه چگونه آیین ها، مناسک و الگوهای مشخص، خود را همچون «متن» بر پژوهشگر عرضه می کنند و پژوهشگر به جای رویارویی با واقعیت های ایستا، بی جان و منفعل، در روندی پویا و بازسازی شونده مبتنی بر مشاهده و حضور، در میدان جای می گیرد.
وی می کوشد بدین پرسش ها پاسخ گوید. او در این زمینه از معنا و فرهنگ در چارچوب جامعه شناسی تطبیقی کسانی چون وبر و دورکیم بهره می گیرد و با بازخوانی آنها، رویکردی تفسیری را نسبت به شناخت دین و فرهنگ برمی گزیند.
این پژوهش، روش و رویکرد او را به دین و فرهنگ بررسی می کند و تحلیلش را درباره پرسش های پیش گفته باز می کاود.
بازنمایی عنصر شور و احساس در آیین های محرّم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به روش کیفی، مبتنی بر نظریه تفسیری کلیفورد گیرتز انجام گرفته. مسئله اصلی در این پژوهش، توصیف عناصر شور و احساس در مناسک محرّم، با تأکید بر فهم چیستی آن در قالب دینِ زیسته است. واحد تحقیق آن دسته از یافته های آیینی است که بیشتر عنصر شور و احساس در آن متجلّی است مانند: (سیاه پوشی، سینه زنی، زنجیر زنی، قمه زنی و تعزیه) که محقق آنها را به شیوه قوم نگاری دینی بازنمایی نموده است. راه رسیدن به چنین هدفی ساده نبود، بلکه مستلزم انتخاب روشی پیچیده و ترکیبی بود که محقق را واداشت به روش مشاهده مشارکتی و مصاحبه با پیشکسوتان آیین محرّم به گفتگو بنشیند. در فرایند تجزیه و تحلیل یافته های ذکر شده به شکل تفسیری، پژوهشگر به شرح این واقعیّت پرداخته که آیین محرّم بازتولیدکننده هویت دینی و فرهنگی بوده است، و آیین ها، همان باور دینی مناسک گزار انند که به عینیّت درآمده. حاصل مصاحبه ها و نتیجه مشاهده محقق نشان داد که شور، احساس، و حرکت به عنوان روح مناسک اند، و طبیعتِ آیین محرّم متمایل به محاکات و دیده شدن است. نتیجه به دست آمده ثابت کرد که آیین محرّم از یک طرف، مؤلفه هایی هویت ساز و تقویت کننده ساخت اجتماعی اند، که توانسته اند در بازتولید روحیه، ارتباطات جمعی، روابط درون گروهی، پیوندهای اجتماعی، آگاهی جمعی، و بازسازی باورهای دینی نقش آفرینی کنند، و از طرف دیگر، پیوند دهنده گذشته و حال بوده اند.محقق در پایان به این جمع بندی رسیده که فهم رابطه شور و احساس در مناسک و آیین دینی راه رسیدن به حقیقت دین را هموار خواهد کرد.
الگوهای ذهنی عوامل تولید خبررسانه ملی در خصوص تغییر ماهیت مخاطب به کاربر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
146 - 222
حوزههای تخصصی:
تمام کوشش و سعی عوامل رسانه ای در چرخه ارتباطات در جهت انتقال پیام به مخاطب است. برای درک و کشف الگوهای ذهنی عوامل خبری رسانه ملی در خصوص ماهیت مخاطب از روش کیو و مشارکت 50 نفر از عوامل تولید خبر شامل خبرنگاران، سردبیران، دبیران و پژوهشگران خبر به عنوان پاسخگویان تحقیق استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از روش کیو و تحلیل عاملی داده ها در نرم افزار spss انجام شد. با تفسیر عامل های استخراج شده و میزان ارتباط آنها با یکدیگر سه گروه الگوی ذهنی در خصوص تغییر ماهیت مخاطب خبر کشف شد. در الگوی ذهنی اول(کاربر محور) که 56 درصد مشارکت کنندگان به آن تعلق دارند، ویژگی تولیدکنندگی و منتشرکنندگی خبر علاوه بر مصرف کنندگی آن به مخاطب قدرت ویژه ای بخشیده است. در الگوی ذهنی دوم (مخاطب محور) که 16 درصد مشارکت کنندگان به آن تعلق دارند، مخاطب به عنوان دریافت کننده خبر مطرح است که به رسانه سنتی وفاداری و وابستگی دارد. در الگوی ذهنی سوم(مخابرمحور) که 28 درصد مشارکت کنندگان به آن تعلق دارند، قدرت مخاطب افزایش نسبی یافته است و علاوه بر مصرف خبر به انتشار محتوا مبادرت می ورزد.
انسان شناسی تفسیری مسابقات سوارکاری ترکمن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های انسان شناسی ایران دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۴
187 - 207
حوزههای تخصصی:
در این مقاله مسابقات سوارکاری در بین ترکمن های منطقه ترکمن صحرا که پدیده فرهنگی ورزشی برای آنها به شمار می آید و معانی پنهانی که این مسابقات و شرط بندی پیرامون این مسابقات برای افراد این قوم دارد مطالعه شده است. برای مطالعه این پدیده فرهنگی از روش تفسیر هرمنوتیکی کلیفورد گیرتز استفاده شده است. گیرتز در مردم نگاری از دو روش توصیف سطحی و توصیف عمیق یاد می کند. به زعم او کار مردم نگار تنها ارائه گزارش از پدیده های فرهنگی نیست، و این بخش تنها تفسیر سطحی است، بلکه کار اصلی مردم نگار این است که علاوه بر این گزارش مردم نگارانه توصیف عمیق تری از این پدیده ها و معانی آنها برای آن قوم را باید ارائه دهد که تفسیر شخصی مردم نگار است که از آن تحت عنوان تفسیر هرمنوتیک یاد می کند. در این مقاله پس از توضیح مفهوم هرمنوتیک، به رویکرد تفسیری گیرتز پرداخته شده است. در ادامه با اتکا به رویکرد تفسیری گیرتز، ابتدا گزارشی مردم نگارانه از این مسابقات و حواشی آن ارائه شده و سپس در مرحله دوم توصیف عمیق تر این پدیده از دید نگارندگان آمده است. مشاهدات و تفسیر نگارندگان دال بر این است که امروزه نگه داری اسب برای ترکمن ها تنها به معنای علاقه آنها به اسب و سوارکاری نیست، بلکه برای آنها نشانگر توانگری مالی و شأن اجتماعی است. به علاوه شرط بندی ها نیز تنها بُعد مادی برای افراد ندارد، بلکه نشان دهنده تخصص و مهارت آنها در شناخت اسب و قدرت پیش بینی آنهاست که می تواند برای آنها جایگاه اجتماعی در بین علاقه مندان به سوارکاری و اسب به همراه داشته باشد. افزون بر این، این افراد با وفای به عهد خود در شرط بندی های بدون سند و رسید، آموزش صداقت و درستکاری می بینند.
ریخت شناسی رمزها و نمادآواهای بومی در نمایشنامه «پنجره ای بر بادها» با رویکر انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۵)
43 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی جنبه های نمادین و نشانه ای موجود در نمایشنامه ی «پنجره ای بر بادها» نوشته فرهاد ناظرزاده کرمانی با رویکرد انسان شناسی تفسیری است. یافته ها نشان می دهد که درام نوشتِ «پنجره ای بر بادها»، از عنوان تا پایانه با آمیزشِ فرهنگِ دو شخصیتِ صنوبر و مظفر در طبیعتِ موهومِ خودساخته ی بادآباد، به تشکیل مثلثِ انسان شناسی تفسیری مبتنی بر نظریه ی کلیفورد گیرتز به روابط متقابل «انسان»، «فرهنگ» و «طبیعت» بپردازد و آن را در طبقه ی درام نوشت های معناگرای بوم شناخت قرار دهد. مظفر پس از هشت ماه دوری به دیار خود بادآبادِ کرمان، برگشته و تحت تاثیر گزارش های لوطی انتر به دست، نسبت به همسر حامله ی خود صنوبر، بدبین می شود. بنابراین، برای حفظ آبروی خود تصمیم به مجازات صنوبر می گیرد و او را با طنابی در دست و فانوسی در دستی دیگر شبانه به بالای تپه ای در بیابان می برد و او را به سنگی که به شکل سر خر در آمده (خرسنگ)، می بندد که مجازات کند و خود با صدای کفتارگونه ی هموندان از آنجا دور می شود با این پیش فرض که اگر صنوبر بی گناه است، توسط مطربان شبگرد نجات می یابد و اگر گناه کار است طعمه حیوانات وحشی می شود. نشانه ها و معناها در این نمایش نامه بیانگرِ دو وجهه ی مهم انسان شناسی تفسیری و دیداری است. نویسنده توانسته نمادهایی جدید و مناسب منطقه بسازد. در این نمایشنامه حدود بیست و هفت نماد بومی، قبیله ای، ذهنی، دینی و خیالی وچود دارد که آن را در ردیف نمایشنامه های نمادگرای مردمشناسانه قرار می دهد. هر دو شخصیت این نمایشنامه با زبان هم صحبت می کنند اما زبان ذهن آنها تفاوت دارد. این پژوهش بر اساس روش مطالعات توصیفی تحلیلی و کتابخانه ای- اسنادی تهیه شده و به روش تحلیل محتوای کیفی، نیز تجزیه تحلیل گردیده است.