مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
طبیعی سازی
حوزه های تخصصی:
"وجود شکاف میان واقعیت و آنچه در رسانه ها ارائه می شود، سبب شده تلاش های بسیاری برای توصیف و تبیینِ چگونگی و چرایی شکل گیری بازنمایی های رسانه ای از جهان خارج صورت گیرد. در سایه این تلاش ها، امروزه بازنمایی رسانه ای به مفهومی بنیادین در مطالعات فرهنگی و رسانه ای تبدیل شده است. بر اساس فرض های اولیه مطالعات فرهنگی، در بررسی متون رسانه ای، مؤلفه های ایدئولوژیک و اجتماعی موجود در ورای این متون و تاثیر آن در شکل گیری نگاه مخاطبان، امری است که باید به شکل جدی مدنظر قرار گیرد. در میان محصولات رسانه ای موجود، سینمای هالیوود در ارائه بازنمایی های رسانه ای از جهان خارج، موقعیت منحصربه فرد و بی بدیلی دارد. این تحقیق به بررسی «گفتمانی در درون گفتمانی دیگر» می پردازد. به این صورت که تصویر ایران در چهارچوبی از صورت بندی کلی شرق (و در اندازه کوچک تر اسلام) در جهان غرب و به ویژه امریکا مورد بررسی قرار می گیرد. برای رسیدن به این هدف، فراورده های سینمایی هالیوود به عنوان یک رسانه، و بخشی از رسانه های امریکایی در نظر گرفته می شود. به این ترتیب، تحقیق حاضر به تحلیل «رسانه ای در میان رسانه های جمعی» امریکا می پردازد. بررسی فیلم های سینمایی ساخته شده در هالیوود که به نحوی با ایران مرتبط بوده اند نشان می دهد در این فیلم ها ایران به مثابه «دیگری فرودست» غرب نشان داده شده و کلیت عمل رسانه ایِ هالیوود را می توان بخشی از «نژادپرستی نوین» دانست. برای نیل به این هدف، از تلفیق دیدگاه های سه سنت نظریِ مطالعات فرهنگی، مطالعات پسااستعماری و نظریه فیلم استفاده شده است. در این منظومه نظری، مفهوم بازنمایی در مرکز مباحث نظری قرار دارد و رویکردی مرکب از نظریات استوارت هال و میشل فوکو در مورد مفهوم بازنمایی ارائه می شود. سپس دیدگاه ادوارد سعید در مطالعات پسااستعماری به عنوان مصداقی از کاربرد نظریه بازنمایی ارائه می شود. در نهایت سومین سنت نظری با عنوان نظریه فیلم، سعی در به کارگیری مضامین بازنمایی و مطالعات پسااستعماری در حوزه مطالعات سینمایی خواهد داشت.
"
طبیعی گرایی در فلسفه اخلاق معاصر؛با تمرکز بر مصادیق کاربرد علوم تجربی در قلمرو فلسفه اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
56 - 76
حوزه های تخصصی:
با توجه به ناشناخته بودن رهیافت طبیعی گرایانه به اخلاق در ایران، در این مقاله ضمن تبیین چیستی و مضمون طبیعی گرایی در قلمرو فلسفه اخلاق، مزّیت ها و کاستی های آن بررسی شده اند. برای نشان دادن چیستی طبیعی گرایی، چند نظریه اخلاقی طبیعی گرایانه برجسته بررسی شده و نشان داده می شود که از میان دو قسم طبیعی گرایی هستی شناختی و روش شناختی، قسم نخست بیشتر چالش برانگیز است، اما قسم دوم که پیوندی وثیق با علم دارد، نکات قابل تأملی در بردارد. آن گاه نشان داده ایم که چرا پژوهشگران فلسفه اخلاق نباید طبیعی گرایی، به ویژه قسم روش شناختی آن را نادیده بگیرند.
چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای ایران بر اساس آرای استوارت هال
منبع:
رهپویه هنرهای نمایشی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
55-62
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که فیلم یک بازنمایی است که دلالت های گوناگون را هم تولید و هم بازتولید می کند، ناگزیر با مسائل گوناگونی چون سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... ارتباط تنگاتنگی دارد. این پژوهش در نظر دارد که ابتدا مفهوم بازنمایی را در حوزه قدرت، فرهنگ و زبان شرح دهد و بعد با استفاده از نظریات استوارت هال و استراتژی های کاربردی او به بررسی چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای بعد از انقلاب اسلامی ایران بپردازد. با کمک الگوهای مختص به استوارت هال و روش تحلیل سازه کیت سلبی و ران کادوری سعی می شود تا شخصیت های افغان که در هر فیلم به عنوان نقش اصلی ظاهرشده اند، مورد بررسی قرار گیرند و از طریق استراتژی های بازنمایی کلیشه سازی، طبیعی سازی و برجسته سازی، فیلم ها تحلیل و واکاوی می شوند. بر اساس سؤال اصلی پژوهش؛ در خصوص چگونگی بازنمایی مردم افغانستان در سینمای ایران، نتایج تحقیق نشان می دهد که افغان ها در سیر تاریخی فیلم های بررسی شده پس از انقلاب اسلامی ایران ابتدا فردی مهاجر، خانواده گرا، محافظه کار، مطیع، ساده و سخت کوش هستند که توان مالی، جایگاه فرهنگی و طبقه اجتماعی پایینی دارند. با گذشت سال ها و طی دهه های پس از انقلاب، آن ها رفته رفته در ایران رشد پیداکرده و می توانند شرایط مالی خود را ارتقا دهند، با مردم ایران تشکیل خانواده دهند، در دانشگاه درس بخوانند، حتی از ایران نیز مهاجرت کنند.
تحلیل و بررسی زبانی جایگاه زن در ضرب المثل های فارسی از منظر طبیعی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها بخشی از نثر موجز و گزین گویه ها در ادبیات فارسی هستند که علاوه بر بازتاب فرهنگ جامعه به دلیل ساختار و فرم روایی شان بسیار رایج و تاثیرگذارند. این تحقیق با خوانش انتقادی از مجموعه ضرب المثل های داستان نامه بهمنیاری و فرهنگ بزرگ ضرب المثلهای فارسی با رویکرد زبان شناسی شناختی و تحلیل گفتمان، کوشیده است نگرش طبیعی سازی باورهای نادرست در شکل گیری جایگاه زن در خانواده و جامعه را نشان دهد. تشدید نگرش دو قطبی مرد/ زن در جامعه مردسالار با بار ارزشی، به دوگانگی فرادست/ فرودست دامن می زند. آسیب چنین نگاهی با پذیرش بدیهی و طبیعی آن، زمانی بیشتر نمایان می شود که معیاری برای سنجش رفتار به هنجار و عقل سلیم عرفی شود و کسی درمورد نادرستی و غیرطبیعی بودن آن تردید نکند. از میان انواع کنش های گفتاری و فرم های بیانی، ضرب المثل ها به عنوان کنش گفتمانی پذیرفته شده، فرایند طبیعی سازی این نگرش استعلایی را بدیهی تر جلوه می دهند. باورهایی چون بی وفایی و عدم رازداری زنان، حقیر و ناقص عقل بودن آنان، مترصد فرصت بودن برای خودنمایی، ساخته شدن آنها تنها برای خدمت در مطبخ، فرزندآوری و مسئولیت بزرگ کردن آنان، لزوم زیبایی ظاهری به عنوان امری واجب برای زن و لزوم زود به خانه بخت فرستادندن دختران و موارد متعدد دیگر که در مقاله حاضر فرایند بازتولید و طبیعی سازی شان بررسی و بازبینی می گردد.
بازنمایی جنسیت در گفتمان رمان (1375تا1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ تابستان ۱۳۸۹ شماره ۴
55-74
حوزه های تخصصی:
در این مقاله در پی چگونگی بازنمایی زنان در دوره ی اصلاحات (1384تا1375) از طریق رمان های به نگارش درآمده توسط زنان هستیم. مهم ترین ویژگی برخی از آثار تولیدشده در این دوران، گفتگوی درونی راوی با خود است. از آن جایی که چنین عنصری در ادبیات ایران نوظهور است درصدد پاسخگویی به این سوال هستیم زنان در این دسته از رمان ها چگونه بازنمایی می شوند؟ فرکلاف از یک سو به قدرت توجه ویژه ای نشان می دهد و از سوی دیگر به سوژه ی خلاق اعتقاد دارد و مفهوم فاعل گفتمان را مورد توجه قرار می دهد. به همین منظور با استناد به نظریه ی وی کوشیده ایم به بررسی این مهم بپردازیم. با استناد به نظریه ی فرکلاف رمان های چراغ ها را من خاموش می کنم، انگار گفته بودی لیلی و پرنده ی من انتخاب و با استفاده از روش تحلیل انتقادی گفتمان مورد تحلیل واقع شدند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد؛ شخصیت اصلی این رمان ها دو تصویر از خویشتن بازنمایی می نمایند. آنان ابتدا در جهت هماهنگی با فرهنگ سنتی عمل می کنند اما در میانه ی راه در اثر رویارویی با تضادها و حوادث بیرونی زندگی شان دگرگون می شود، در معرض انواع آشوب ها و تلاطم های درونی و بیرونی واقع می شوند، و از همین ره گذر شروع به بازاندیشی پیرامون دنیای اطراف خود می نمایند. پس از بازاندیشی موفق می شوند دنیایی جدید را بنا کنند، دنیایی که با فرهنگ سنتی بسیار متفاوت است.
نقش و کارکرد مولفه طبیعی سازی در خوانایی ترجمه رضا عامری از رمان موسم هجرت به شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
357 - 371
حوزه های تخصصی:
طبیعی سازی از مولفه های همگانی ترجمه است که درآن مترجم با بهره مندی از فرآیند خلاقیت های ویژه همچون کاربست معیارها، اصطلاحات کنایی مناسب، کامل کردن جملات، جایگزین کردن عبارات ساده به جای ساختارهای پیچیده، افزایش معنای واژگان یا تغییر آنها متناسب با معنا، زبان ترجمه را عادی و طبیعی می نماید. از نظر بیکر، این راهکار به پررنگ نشان دادن ویژگی های زبان مقصد گرایش دارد و از الگوهای متعارف و رایج آن زبان پیروی می کند. در این پژوهش با تکیه بر الگوی مونا بیکر و با روش توصیفی-تحلیلی، انواع طبیعی سازی در ترجمه رضا عامری از رمان «موسم الهجره الی الشمال» و میزان سبک آفرینی او در ارائه ترجمه ای خوانا از رمان یادشده مورد ارزیابی و سنجش قرارگرفته است. برآیند پژوهش نشان می دهد که مترجم از رهگذر طبیعی سازی، متن مقصد را به افق معنایی خواننده فارسی زبان به گونه ای نزدیک نموده که باعث خوانایی متن شده و با ارائه واژگان، نحو و سبک طبیعی، ترجمه ای با مختصّات و سبک فردی و خواننده محور ارائه نموده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که مترجم از رهگذر طبیعی سازی، متن مقصد را به افق معنایی خواننده فارسی زبان به گونه ای نزدیک نموده که باعث خوانایی متن شده و با ارائه واژگان، نحو و سبک طبیعی، ترجمه ای با مختصّات و سبک فردی و خواننده محور ارائه نموده است.