مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
بازنمایی
حوزه های تخصصی:
فیلم های پویانمایی (انیمیشن) در همه جای دنیا و از جمله جامعه ایران بسیار دیده می شوند و مخاطبان زیادی دارد. کودکان، مهارت های زندگی و ارتباطی را از مجراهای مختلف فراوانی فرا می گیرند. باتوجه به اهمیت مهارت های زندگی کسب شده از محیط که انیمیشن ها نقش موثرتری دارند، سوال اینست که نحوه نمایش مهارت های ارتباطی در پویانمایی چگونه است و شخصیت اصلی داستان در برخورد با اتفاقات چه واکنشی دارند؟ برای پاسخ به این سوال، به سراغ پویانمایی رفته و از روش نشانه شناسی جان فیسک استفاده شده و رمزگان محتوا در سه سطح؛ ظاهری، فنی و اجتماعی بررسی شده اند. از میان چهار نمونه مورد بررسی، نتایج یافته های یک نمونه از پویانمایی های ایرانی (رستم و سهراب) و یک نمونه از پویانمایی های غیرایرانی (کوکو) آورده شده است. واحد تحلیل، سکانس های انیمیشن است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در نمونه ایرانی و غیرایرانی مورد بررسی، به غیر از مسائل تکنیکی و فنی، از لحاظ محتوا باهم فرقی ندارند و مهارت های ارتباطی بخوبی در آنها نمایش داده شده است. مجموعه ای از دلالت های فرهنگی-اجتماعی بر روابط سرشار از صمیمت، حمایت و نزدیکی اعضای خانواده دلالت دارند. شخصیت اصلی داستان، خودسرانه راه خویش را می رود تا به خواسته ها و نیازهایش برسد. در نمونه غیرایرانی، شخصیت اول داستان با ساختارشکنی موضوع ممنوعه داستان را پیش می برد ولی در نهایت به حفظ نهاد خانواده، اولویت دادن به نهاد خانواده همراه است. در این بازنمایی ها، کودک در جایگاه سنی طبیعی خود بازنمایی نشده و بزرگ تر از سن شان نمایش داده می شود. افتخار و تاکید بر آداب و رسوم، نمادهای ملی، حفظ نهاد خانواده، نقش دادن و توجه کردن به کودک، از جمله محتواهای خوب و مناسب پویانمایی است.
بازنمایی کلیشه های قومی در سریال های تلویزیون (بازه زمانی:1392-1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بازنمایی کلیشه های منتسب به اقوام در سریال های تلویزیونی می پردازد. سؤال اصلی عبارتست از این که شخصیت های قومی به لحاظ به ابعاد شخصیتی و اجتماعی چگونه به تصویر کشیده می شوند. روش تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ به این سوال مورد استفاده قرار گرفت. مروری بر توصیف نمودهای متنی حاکی از آن است که بر خلاف ادعای برخی پیشینه های تجربی مبنی بر این که به نظر گروه های قومی بازنمایی کلیشه ای اقوام معمولاً بر تصورات قالبی موجود در فرهنگ عامیانه استوار است وهرکدام از اقوام به گونه ای خاص بازنمایی می شوند؛ در یافته های تحقیق حاضر، تفاوت چندانی در شخصیت پردازی این افراد به چشم نمی خورد. فقط در یک مورد این پیش فرض با نتایج منطبق بود؛ مردان قومیت کرد و عرب، در نمونه موردبررسی «متعصب» بازنمایی شده اند که این ویژگی با تصورات قالبی در فرهنگ عامه همسانی دارد. در سایر موارد، از ابعاد ظاهری گرفته تا اخلاقی وجوه تعمیمی شخصیت پردازی ها بسیار بالاست. ویژگی هایی نظیر ساده دل، فرودست، غیر متجدد از یک سو و کارکرد کمیک در مجموعه های مورد بررسی از اصلی ترین درون مایه متنی هستند. سپس براساس توصیفات چهارتیپ شخصیتی از هویت های قومی تعریف شدند که عبارتند از:تیپ مهاجر، تیپ مستحیل، تیپ مجاور و تیپ متعادل
ارتباطات سیاسی کانترهژمونیک:بازنمایی خود و دیگری در گفتمان شبکه خبری پرس تی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال پنجم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۹
227 - 260
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی بر این است تا چگونگی تقابل هژمونی رسانه های غربی و عمل کانترهژمونیک رسانه خبری پرس تی وی با طرح پرسش هایی چون «چرا سخن می گویند؟»، «چه کسانی سخن می گویند؟»، «از چه سخن می گویند؟» و «چگونه سخن می گویند؟» بررسی شود. داده ها از نوع کیفی و روش مطالعه تحلیل گفتمان انتقادی و چارچوب مفهومی متشکل از نظریه های هژمونی گرامشی، بازنمایی استوارت هال و گفتمان لاکلا و موفه است. یافته ها نشان می دهد آنچه در رسانه های خبری غربی از "اسلام و شرق" به مثابه "دیگری فرودست" بازنمایی شده در شبکه خبری پرس تی وی با استفاده از تکنیک "بازنمایی معکوس" به اشکال مختلف نفی و طرد می شود. شبکه خبری پرس تی وی در شرایط تاریخی خاص با بهره مندی از دو دسته روشنفکران سنتی و ارگانیک، با تمرکز بر صداهای به حاشیه رانده شده و با استفاده از سیستم واژگانی ویژه در مقابل هژمونی رسانه های غربی به طرح موضوعات و نگرش های پسااستعماری می پردازد که با هدف گفتمان کانترهژمونیک این شبکه هم خوانی دارد.
بازنمایی مسئله آب ایران در روزنامه ها؛ تحلیل محتوای روزنامه های ایران، شرق، دنیای اقتصاد، و کیهان؛ از سال 1391 تا 1397(مقاله علمی وزارت علوم)
در حال حاضر، برداشت آب در ایران بیش از ظرفیت منابع تجدید پذیر است. افزون بر این، شاهد کاهش آب های سطحی و زیرزمینی هستیم، اما به نظر می رسد مسئله آب، چنان که باید، در جامعه درک نشده است و فهم مشترکی از آن وجود ندارد. رسانه، نهادی است که می تواند در این زمینه نقش مهمی ایفا کند. در چند سال گذشته، با جدی تر شدن مسئله آب و آشکارتر شدن پیامدهای آن، توجه رسانه ها به این موضوع افزایش یافته است، اما چگونگی تصویری که رسانه ها از مسئله آب برساخته اند، نامشخص است. هدف این پژوهش، شناخت بازنمایی مسئله آب ایران در روزنامه های سراسری است. برای دستیابی به این اهداف، با به کارگیری روش تحلیل محتوای کمی و کیفی، مطالب چهار روزنامه سراسری را طی هفت سال (از 1/1/1391 تا 29/12/1397) بررسی کرده ایم. براساس نتایج به دست آمده، عوامل طبیعی، برجسته ترین علت مسئله آب قلمداد شده اند و دیدگاه مسئولان، بیشتر از دیدگاه مردم برجسته شده است. به عبارت روشن تر، مطالب منتشرشده با دیدگاه های دولتی هماهنگ است. «بحران»، «کم آبی»، و «خشکسالی» برجسته ترین واژگان عنوان های روزنامه های موردبررسی بوده اند. این واژه ها، مسئولیت را از دوش مردم و مسئولانی که خواه ناخواه، وضع فعلی را ایجاد کرده اند، برمی دارد و آن را به طبیعت ارجاع می دهد. در مطالب این روزنامه ها، آب، به عنوان مسئله ای برجسته شده است که در درجه نخست، دولت باید آن را حل کند و نقش مردم به صرفه جویی محدود شده است؛ درحالی که حکمرانی خوب، نیازمند مشارکت بیشتر جامعه مدنی در تصمیم گیری ها است. افزون براین، روزنامه های موردبررسی، آینده نگر نیستند و تا حد زیادی از بررسی پیامدهای مسئله چشم پوشیده اند.
بایسته های اسلامی بازنمایی شخصیت زن در فیلم و سریال(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
دین و سیاست فرهنگی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
58 - 79
با توجه به نقش انکارناپذیر تولیدات رسانه ای نمایشی در ترویج الگوهای جنسیتی و نیز اهمیت جایگاه زن و خانواده در فرهنگ دینی، تامل و دقت نظر در کیفیت بازنمایی الگوی شخصیتی زن در چنین تولیداتی ضروری به نظر می رسد. بازنمایی رسانه ای از نظرگاه اسلامی، مستلزم پیوند مولف و متن او با حقیقت است، حقیقتی که مشتمل بر «هست ها» و «بایدها» بوده، دست یابی به آن جز از طریق تامل عالمانه در کتاب و سنت ممکن نیست. پژوهش کاربردی حاضر در همین راستا کوشیده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و قیاس عملی، پس از فهم نظام وار شخصیت مطلوب زن در نگاه اسلامی و با در نظر داشتن اقتضائات فنی و هنری تولید فیلم و سریال، بایسته های حرفه ای بازنمایی شخصیت زن در چنین آثاری را به دست آورد. نتیجه این واکاوی 47 گزاره انشائی است که در سه بعد توصیفی، ارزشی و حقوقی و در سه حوزه فردی، خانوادگی و اجتماعی دسته بندی و ارائه شده است.
بازنمایی پیاده روی اربعین در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران؛ مطالعه موردی: مستندهای «شما چه کسی هستید؟» و «حاشیه ای کوتاه از یک متن بلند» از وحید چاوش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پیاده روی اربعین در عصر حاضر مبدل به اصلی ترین آئین و مناسک شیعی شده است. همین جایگاه، لزوم مطالعه و کنکاش پیرامون آن را از منظر های مختلف دوچندان می کند. یکی از این منظر ها، برش تحلیلی رسانه ای به آئین اربعین است. اینکه رسانه های جمعی و اجتماعی چگونه به این پدیده می پردازند و باید بپردازند؟، مسئله ای مهم و اساسی است. این مقاله در رویکردی ارتباطی و رسانه ای به مطالعه بازنمایی پیاده روی اربعین در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. در این جهت دو مستند از وحید چاوش به عنوان فرد رسانه ای فعال در این موضوع به نام های (شما چه کسی هستید؟ و حاشیه کوتاه بر یک متن بلند) مورد تحلیل قرار گرفته است. روش استفاده شده در این مقاله نشانه شناسی جان فیسک که با مبنا قرار دادن هر کدام از اپیزودهای دو مستند به عنوان واحد تحلیل، نشانه ها در سه سطح رمزهای اجتماعی، فنی و ایدئولوژیک مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که می توان نوع بازنمایی ارائه شده از اربعین در این دو مستند در چهار بعد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ، معنوی و تمدنی تقسیم بندی کرد. در بعد سیاسی، مؤلفه هایی همچون استکبارستیزی و حق طلبی، وحدت اسلامی مطرح می شود. در بعد فرهنگی-اجتماعی می توان به فرهنگ تواضع، تعاطی و تعامل فرهنگی، فرهنگ نذر، فرهنگ ایثار و فداکاری و کارکرد تربیتی اربعین اشاره کرد. در بعد معنوی همدردی با اسرای اهل بیت (ع) ، دعا و شفاعت طلبی در بعد معنوی نیز منجی گرایی و فرادینی بودن از جمله موارد بازنمایی شده است. نمادهای مذهبی، فرهنگی و ملی نیز در قالب غذاها ، پرچم و رسوم هر کدام از کشورها نمود بارز و عینی دارد.
بازنمایی گفتمان انقلاب اسلامی در سریال های تلویزیونی؛ (مطالعه موردی: انقلاب زیبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۸)
5 - 26
حوزه های تخصصی:
متون تلویزیونی با به کارگیری واژگان، تصاویر و صدا معناهایی را می سازند که به رویدادها و پدیده ها از زوایه ای خاص نگاه می کند. در واقع این متون، حوادث و وقایع اجتماعی و سیاسی را بر مبنای اهدافی خاص تفسیر و بازآفرینی می کنند. مطالعه نحوه بازنمایی این حوادث در متون تلویزیونی که مجموعه های نمایشی را نیز در بر می گیرد، چگونگی برجسته سازی یک گفتمان و طرد گفتمان یا گفتمان های دیگر را نشان می دهد. با این نگاه مقاله حاضر بر آن است، با مطالعه سریال انقلاب زیباکه در سال 1393 از سیمای ج.ا.ا پخش شد، شیوه روایت انقلاب اسلامی را در آن مشخص کند. برای این منظور، مجموعه نام برده با استفاده از روش نشانه شناسی فیسک مطالعه شد. یافته های این مطالعه نشان داد که رمزگان های فنی و اجتماعی، در آن به شیوه ای قطب بندی شده، به دنبال تبیین گفتمان انقلاب بوده اند. گفتمان انقلاب اسلامی بر مبنای این بازنمایی، در تقابل و تعارض با گفتمان استبدادی است. دال های برسازنده گفتمان انقلاب اسلامی با ارجاع به هویت خویشتن، پیوند با گذشته و رایزنی با پیشگامان معرفی می شود و با دانش، ارزش های انسانی، آگاهی و حضور اجتماعی می آمیزد. در مقابل گفتمان ضد انقلاب، گفتمانی شرور، بی ریشه، مستبدانه و مردسالار در پی نفوذ و ایجاد ناامنی است.
نشانه شناسی گفتمانی ادبیات پایداری در غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوشش های گفتمانی حافظ برای بازنمایی گفتمان استعلایی عصر، و پایداری در مقابل نظام معنایی و کنشگران آن، با هدف غیریّت سازی و مشروعیّت زدایی، ذیل الگوی گفتمان پایداری، قابل تبیین است. این مقاله می کوشد تا با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به بررسی گفتمانی ادبیات پایداری در غزلیات حافظ، بر مبنای نظریه گفتمان لاکلائو و موف و الگوی نشانه شناسی گفتمانی سلطانی، بپردازد. در این شیوه، دیوان غزلیات حافظ از منظر متن، بینامتنیت و بافت مورد بررسی قرار گرفته است. مسئله مقاله این است که نظام های گفتمانی بازنمایی شده در متن کدامند و چه نسبتی با گفتمان پایداری دارند. بر اساس این روش، روشن شد که چهار خرده گفتمان: حاکمیّتی، پایداری، عرفان و تصوّف در متن حضور دارند و عمده نزاع معنایی متن، حاصل تقابل خرده گفتمان پایداری با گفتمان هژمونیک حاکمیّت وقت و گفتمان تصوّف رسمی است. با توجه به قراین متنی، خرده گفتمان پایداری در تعامل با خرده گفتمان عرفان است. خرده گفتمان تصوّف نیز در این دوره، همسو با حاکمیّت وقت، در عرصه های مذهبی، سیاسی و اجتماعی حضوری فعّال دارد. بازنمایی ویژگی های هویتی طبقات سیاسی- اجتماعی مرتبط با گفتمان حاکم، با هدف تاثیرگذاری بر ذهن سوژه ، از کوشش های گفتمانی صاحب اثر است که در مجموع منجر به تبیین چهره قدرت و هویت گفتمانی آن شده است.
تحلیل نشانه شناختی هویت دینی در پویانمایی های ایرانی (مطالعه موردی: مجموعه پویانمایی «پیامبران»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی آن است که بررسی نماید هویت دینی در پویانمایی های ایرانی چگونه نشان داده می شود و برای بازنمایی هر یک از ابعاد هویت دینی از چه رمزگان نشانه شناسی استفاده شده است. به عبارت دیگر، هدف اصلی این تحقیق، تحلیل نشانه شناختی هویت دینی در پویانمایی های ایرانی(مورد مطالعه: مجموعه پویانمایی پیامبران) است. این تحقیق در رهیافت مطالعات فرهنگی و با تأکید بر نظریه بازنمایی استوارت هال[1] و بهره گیری از نظریه های مرتبط با حوزه دین به ویژه نظریه گلاک و استارک[2] صورت گرفته است. جامعه آماری شامل پویانمایی های ایرانی است که در طول سال های گذشته با محوریت دین و مسائل دینی در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران تولید و پخش شده است. نمونه گیری در این پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند غیر تصادفی انجام شد و 3 قسمت از پویانمایی پیامبران(کشتی نوح، آتش سرد و صابران) به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای تحلیل نشانه شناسی پویانمایی ها از الگوی روایی بارت[3] و همچنین از تحلیل سه گانه فیسک و هارتلی[4] استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد بازنمایی هویت دینی در پویانمایی پیامبران با جهت گیری، چارچوب بندی رسانه ای و کارکردهای ایدئولوژیک همراه است. در این پویانمایی ها ابعاد مختلف هویت دینی - بعد اعتقادی، مناسکی، تجربه ای و پیامدی- بازنمایی می شود. [1]. Stuart Hall [2] .Glock & Stark [3]
بازنمایی غرب در سینمای ایران
منبع:
رادیو تلویزیون سال ششم بهار ۱۳۸۹ شماره ۱۱
61 - 95
حوزه های تخصصی:
رسانه ها ابزار بیان ایدئولوژیک گفتمانها هستند و از طریق آنها می توان ایدئولوژی را به سطح جامعه تزریق کرد. از این لحاظ برای دریافت روند تطوری گفتمان حاکم، می توان از رسانه ها به عنوان مرجعی مطالعاتی استفاده کرد. سینما به علت تصویری بودن و همه گیر بودن در میان رسانه های جمعی از جایگاه والایی برخوردار است.
تغییرات گفتمانی بر نحوه رویارویی با دیگری تاثیر می گذارد. از یک سو، «دیگری» و تعریفی که از آن در طول روندهای گفتمانی گوناگون شده است برای ساخته شدن هویت ملی و اجتماعی یک ملت، نقشی اساسی ایفا کرده است. از سوی دیگر،«خودی» همواره برای تعریف هویت ملی و جداسازی خود از غیر، به غیریت سازی می پردازد و می توان گفت که رسانه های جمعیتنها یکی از ابزار ساخت و بازتولید دیگری و بازتعریف «خود» است.
در پژوهش حاضر گفتمان «خود/ دیگری» در سینما مورد بررسی قرار می گیرد. تا نحوه بازنمایی «دیگری» و بازتولید «خود» در مقابل آن و شکل گیری هویت «خودی» تعریف شود. بنابراین «دیگری» به تنهایی مسئله این تحقیق نبوده است و تا جایی مورد کنکاش
قرار می گیرد که «خودی» نیز حضور داشته باشد.
برای رسیدن به پاسخ مسئله تحقیق از سه سطح تحلیل برای بررسی نمونه های منتخب استفاده شده است. چرا که سعی شده است از سطح توصیف صرف فراتر رفته و وارد تحلیل گفتمانی متون شویم. در سطح اول از الگوی روایت «بارت» برای بررسی معنای ضمنی و آشکار سکانس های مورد تحلیل استفاده شده است و در سطح دوم الگوی «سلبی و کادوری» برای توصیف نشانه شناختی مبنای کار قرار داده شده است. در ادامه با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی ونداک، گفتمان «خود/دیگری» متن تحلیل شده است.
الگوی های مذکور واسازی و کنکاش در سطوح مختلف متن را برای محقق فراهم می کنند. با مشاهده و بررسی و تحلیل فیلم ها آنچه که در مواجهه با دیگری در تمام متون دیده شده است؛ «استعاره سفر» برای مواجهه با غرب است. در تمام فیلم های انتخابی «خودی» به سفر می رود یا از سفر غرب باز می گردد. و در اکثر نمونه ها «خودی» از این مواجهه و سفر پشیمان و نادم باز می گردد. و در نهایت دیگری طرد و نفی می شود.
ایده مسلط در اکثر قریب به اتفاق متون «بازگشت به خویشتنِ اصیل و بومی»، در مقابل غرب مطرود، است. غرب با ایده های مختلف در این متون طرد می شود؛ گاهی با ایده وحشت زایی و گاه عقلانیت ابزاری غربی در مقابل «خودی» قرار داده می شود. در نتیجه آنچه از تحلیل فیلم های بررسی شده بر می آید این است که، غرب در سینمای معاصر ایران همراه با جهت گیری رسانه ای، طرد شده و منفور قلمداد شده است.
بازنمایی ایدئولوژی انقلاب اسلامی در روزنامه واشنگتن پست: مطالعه سال های 1980 و 2010 میلادی
منبع:
رادیو تلویزیون سال نهم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۲۰
9 - 42
حوزه های تخصصی:
انقلاب اسلامی به جهت نوع ایدئولوژی سازنده آن و نیز ساختار سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه مورد توجّه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران بوده است. این مقاله به یکی از مهم ترین مسائل روز مرتبط با ایدئولوژی انقلاب اسلامی (اسلام شیعی) یعنی بازنمایی رسانه ای آن می پردازد. به همین منظور یکی از تأثیرگذارترین رسانه های چاپی آمریکا، تحلیل گفتمان انتقادی با رویکرد فرکلاف بوده است. بازنمایی ایدئولوژی انقلاب اسلامی براساس گفتمان های غرب و دیگران، شرق شناسی، اسلام رسانه ای، و سنت و تجدّد مورد بررسی قرار گرفته وسپس براساس اصول استخراج شده از اسلام شیعی تجزیه و تحلیل شده است. نتیجه این که کلیشه سازی، دوانگاری متضاد و انگ زنی برآمده از گفتمان غرب و دیگران، شرق شناسی، و اسلام رسانه ای به بازنمایی مغایر با اصول اسلام شیعی نظیر اصل ولایت فقیه، نفی استکبار و وابستگی به آن، روزنامه واشنگتن پست را انتخاب کرده و در دو مقطع حساس تاریخی یعنی سال 1980 و 2010 میلادی بررسی شده است. روش کار در این تحقیق ظلم ستیزی، پیکار و جهاد علیه دشمنان خدا، عقل و تجربه سیاسی می باشند. از دیگر تکنیک های استفاده شده، بهره گیری از روش ساده سازی در ذیل گفتمان اسلام رسانه ای است که طی آن تصویری ساده و غلط از ساختار حکومت به نمایش گذاشته می شود؛ این رویکرد مخالف اصل عقل و تجربه سیاسی ایدئولوژی انقلاب اسلامی است. از دیگر نتایج تحقیق حاضر می توان به حضور دائم «من» نویسنده در مقالات و آمریت اشاره کرد که باعث خلق گفتمان های مغایر و ناقص از ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران شده است.
بازنمایی زندگی طبقه متوسط در سینمای ایران (نشانه شناسی فیلم جدایی نادر از سیمین)
منبع:
رادیو تلویزیون سال نهم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲۱
127 - 150
حوزه های تخصصی:
در مقاله پیش رو هدف، شناخت چگونگی بازنمایی طبقه متوسط در فیلم سینمایی جدایی نادر از سیمین می باشد. این مقاله در رهیافت مطالعات فرهنگی و با تأکید برمقوله بازنمایی صورت گرفته است. در این مقاله از روش نشانه شناسی استفاده شده است و نظریه بازنمایی با تأکید بر آراء استوارت هال و تحلیل تقابل های دوگانه استروس چارچوب نظری این تحقیق را شکل داده اند.
نتایج تحقیق نشان داد که در فیلم جدایی نادر از سیمین، بازنمایی صورت گرفته از این طبقه بیشتر بر زندگی روزمره ای که این طبقه درگیر آن است تأکید می کند. به علاوه، طبقه متوسط به عنوان طبقه ای که به اوضاع و شرایط، بدبین است و طبقه ای که با تضاد و دوگانگی در زندگی اش مواجه است در فیلم بازنمایی می شود. همچنین بازنمایی طبقه متوسط از طریق قطب بندی میان فرودست/ فرادست تبیین می شود و بافت سازی به مدد این تقابل با تکیه بر سرمایه های فرهنگی و اعتقادی، خود را نمایان می سازد. از دیدگاه تماتیک، دروغ، خیانت، پنهان کاری، پیش داوری، داوری و قضاوت، موضوع های نمایشی شده (دراماتیزه شده) در میان خط روایی های فیلم جدایی نادر از سیمین بوده است.
شیوه ی بیان شاعرانه در فیلم مستند
منبع:
رادیو تلویزیون سال پنجم پاییز ۱۳۸۸ شماره ۲۴
104 - 142
حوزه های تخصصی:
فیلم مستند از ابتدای پیدایش، ادعای پیوند با جهان واقع و روایت درباره ی آن را داشته است. این روایت که محصول بازنمایی جهان واقع است، به شیوه های گوناگونی رخ می دهد. اما در شیوه ی شاعرانه، آیا بازنمایی، روایت بی واسطه واقعیت است؟ کدام ویژگی نسبت «شاعرانه بودن» را به این شیوه اطلاق می کند؟ بی گمان «تخیل» و «تجسم ذهنیت» مستندساز در روایت و بازنمایی شاعرانه ی موضوع مستند، نقش به سزایی را ایفا می کند. هر اثر هنری دارای نشانه هایی هم از «دنیای واقعی» و هم «جهان متن» است. برای پی بردن به جایگاه بیان شاعرانه و تبیین حوزه ی کارکردی آن در مستند شاعرانه، ابتدا باید تعریفی از شعر بدهیم و حدود و ثغور آن را مشخص کنیم. این پژوهش به روش تحقیق اسنادی-کتابخانه ای صورت گرفته است. دسته بندی ویژگی ها و شاخصه های زیبایی شناسانه و تکنیکی، بیان شاعرانه در فیلم های مستند، ترسیم ظرفیت های بیانی این شیوه در ساخت مستندهای تلویزیونی مطابق با فرهنگ ایرانی-اسلامی و ظرفیت های بیانی آن در قالب برنامه های آیینی، حماسی و مذهبی در گاه شمار مناسبتی برنامه های سیمای جمهوری اسلامی ایران، از اهداف این تحقیق به شمار می رود. پس از تحلیل موارد نمونه ، ویژگی های مستند شاعرانه مانند تجربه گرایی در کل ساختار فیلم، فضاسازی شاعرانه در نوع روایت، موسیقی، صداگذاری، نورپردازی، صحنه پردازی و تدوین پویا به دست آمد. از میان شیوه های متنوعی که برای ساخت فیلم مستند به کار می رود، تلویزیون می تواند بزرگ ترین جایگاه کاربرد بیان شاعرانه در مستند باشد و از ظرفیت های این شیوه بهره برداری کند. به نظر می رسد پژوهش در زمینه ی شیوه ی بیان شاعرانه در فیلم مستند می تواند موجب رسیدن به درک روشن تری از جایگاه فیلم مستند شاعرانه با توجه به تحولات تکنیکی و گونه ای امروز تلویزیون، به دست دهد و علاقه ی فیلم سازان مستند را به این زمینه ی خاص بیشتر کند.
تحول برتری طلبی در بازنمایی روابط «سیاه» و «سفید» در هالیوود (مطالعه موردی فیلم های «تولد یک ملت»، «حدس بزن چه کسی برای شام می آید» و «هشت نفرت انگیز»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه های دیداری و شنیداری دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
89 - 114
حوزه های تخصصی:
سیاه پوستان نه تنها در جامعه امریکا، بلکه در هالیوود نیز اقلیت نژادی محسوب می شوند. چگونگی و چرایی تغییرات روابط سیاه و سفید در این نظام رسانه ای با تمرکز بر عنصر برتری جویی، مسئله این مقاله است. بدین منظور سه فیلم نژادمحور تولد یک ملت (1915)، حدس بزن چه کسی برای شام می آید (1967) و هشت نفرت انگیز (2015) به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای کشف سازوکارهای دلالت گر معنایی در فیلم های مذکور از روش نشانه شناسی و الگوی رمزگان پنج گانه روایی بارت بهره گرفته شد. برای فهم تغییرات روندی بازنمایی ها، از مفهوم اسطوره نزد بارت و کلیشه سازی و طبیعی سازی نزد هال استفاده شد. یافته های پژوهش حاکی از این است که اشکال بازنمایی سیاهان در این فیلم ها، متناسب با بافت تاریخی، اجتماعی و سیاسی زمان تولید آنها، در راستای معانی مرجّح ایدئولوژی حاکم، دستخوش تغییر شده است. فیلم اولی با برساخت کلیشه های منفی، لزوم به انقیاد کشاندن سیاهان را طبیعی جلوه می دهد. فیلم دومی نظم نژادی مرسوم را به چالش کشیده و الگوی تقابلی و تعاملی جدیدی از گفتمان مسلط سفید و گفتمان مبارز سیاه ارائه می دهد. در فیلم سومی، شخصیت سیاه به نمایندگی از سیاهان زجر کشیده تاریخ نژادپرستی در امریکا، در کنشی انتقام جویانه، سفید فرادست را تبدیل به فرودست و از برتر بودن او اسطوره زدایی می کند.
دیگری و بازنمایی آن در خاطرات زنان؛ مطالعه ی موردی: خاطرات دختران فرمانفرما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
۷۹-۱۰۶
حوزه های تخصصی:
خاطره نگاری به شکل زندگی نامه ی خودنوشت، از گونه های رایجی بود که میان زنان تاریخ معاصر ایران مقبول افتاد و عرصه ای برای نمایش «خود» در پرتو شناخت «دیگری» شد. این مقاله با رویکرد تفسیری هرمنوتیکی در چارچوب مفهومی «هویت روایی پل ریکور» در پی پاسخ به پرسش چگونگی بازنمایی «دیگری» در روایت زنان خاطره نگار خانواده ی عبدالحسین میرزا فرمانفرما برآمده تا نشان دهد که شرح دیگری چگونه بخشی از هویت روایی نویسنده را شکل داده است. از کاربست این چارچوب مفهومی چنین برداشت می شود که بازنمایی «دیگری»، ارتباطی مستقیم با منظومه ی گفتمانی مورد حمایت راویان داشته است؛ زیرا همان گونه که توصیف «دیگری» در خاطرات مریم فیروز، ارتباطی مستحکم با دیدگاه حزبی و ایدئولوژیک و هویت بازنمایی شده در پرتو آن دارد، در اثر ستّاره فرمانفرماییان، هویت جنسیتی زن با بازنمایی خودپنداره ای متفاوت با واقعیت اجتماع مردسالار، ملاک توصیف بوده است. توصیفی که در اثر مهرماه فرمانفرماییان، فارغ از شدت تأثیر دو دیدگاه ذکرشده، در گفتمانی همدلانه با گذشته ی سپری شده، قابل مشاهده است.
بازنمایی شخصیت شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان اسلام گرای دوره جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
91-108
حوزه های تخصصی:
شیخ فضل الله نوری در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه به عنوان شخصیتی منفی بازنمایی شد که در آغاز به طرفداری از مشروطه پرداخت اما در نهایت اختلافاتش با دو رهبر روحانی دیگر مشروطه خواه، سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، موجب شد به صف مخالفان مشروطه و طرفداران استبداد بپیوندد و به همکاری با محمدعلی شاه بپردازد، امری که از یک سو باعث دلگرمی شاه در کشتار و سرکوب مشروطه خواهان و از دیگر سو باعث محاکمه و اعدام شیخ شد. اما در دوره جمهوری اسلامی در تقابل با این بازنمایی، بازنمایی های دیگری ارائه گردید. مساله این پژوهش این است که در دوره جمهوری اسلامی چرا و چه بازنمایی های از شخصیت شیخ فضل الله نوری جایگزین بازنمایی یاد شده در تاریخ نگاری گفتمان مشروطه خواه گردید؟ در این راستا از روش تحلیل گفتمان انتقادی، به ویژه رویکرد گفتمانی-تاریخی وداک، استفاده خواهد شد. یافته های این پژوهش نشان خواهد داد در دوره جمهوری اسلامی متاثر از بافت سیاسی-اجتماعی که ویژگی ضد شاهنشاهی، ضد غرب و غربزدگی، ضد امپریالیسم و ضد روشنفکری داشت، شیخ فضل الله نوری به عنوان شخصیتی بزرگ و مثبت بازنمایی گردید که مستقل و طرفدار ولایت فقیه و حکومت اسلامی و طبیعتا مخالفت سلطنت و غربزدگی بود، همانند همه روحانیون به مبارزه بی امان با استعمار و استبداد پرداخت و به اشاره استعمار در این راه به شهادت رسید.
تحلیل «نقاشی به منزله تصویر» براساس شرح دلوز از انواع تصویر و شروط ظهور آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم شهریور ۱۳۹۹ شماره ۸۷
61 - 72
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: درباره چیستی انواع تصویر و شروط همبسته ظهورِ سنخ های مختلف آنها نزد دلوز است. هدف پژوهش: مقاله مشتمل بر دو مؤلفه یعنی روشن کردن انواع تصویر، شرایط ظهور آنها با تأکید بر زمان و نیز تعیین نوع تصویر یک اثر نقاشی با توجه به شرایط ظهور آن است. فرض مقاله این است که تعیین شرایط ظهور تصاویر به تشخیص نوع آن کمک می کند. برای روشن شدن سنخ تصویر، شرایط ظهور آن تصویر مطالعه می شود. برای سهولت رسیدن به اهداف تحقیق، یک اثر نقاشی از هنرمند معاصر ایران مورد واکاوی گرفته است. روش پژوهش: تحلیل محتوای کیفی است. نتیجه گیری: از نظر دلوز، دو سنخ تصویر یعنی تصویر-حرکت و تصویر-زمان وجود دارد. تصویر-حرکت مشتمل بر تصویر-ادارک، تصویر-عمل و تصویر-حال است. تصویر-زمان هم متشکل از تصویر-خاطره، تصویر-رؤیا و نیز تصویر-اندیشه و تصویر-بلور است. سنخ اول تصویر با محوریتِ حرکت، با کنترل، منعکس و جذب کردنِ اثرگذاری چیزها، وابسته به کنش خاصی است. در دوره مدرن تصویر-زمان مبتنی بر تکوین زمان ناب است. تصویر-زمان، سنخی از تصویر با ترکیبی از تصاویر برای نمونه مجازی و واقعی است. این تصویر با محوریت زمان بر بنیانِ روابط اصیل نیروها و تأثر آنها، بر مبنای فعلِ خودانگیخته و آزادنمودار از بطن ناامکان شکل گرفته است. همبسته با این فعل، یعنی بیرون کشیدنِ نمودار به منزله امری اثرگذار و تعیّن بخش، تصویری با گسست از انواع بازنمایی ظهور می کند. براساس مسیر پژوهش، بررسی شرایط ظهور یک اثر نقاشی به منزله تصویر، مانند «بدون عنوان» وابستگی به رنگ-نیرو، رنگ-مکان و فضا، رنگ-نور و زمان را نشان می دهد. این شرایط حاکی از پیوندِ تصویر واقعی انسان های اطراف هنرمند و تصویر مجازی معراج برای تأکید بر وضعیت انسان معاصر است. تصویر نهایی به منزله تصویر-زمان امکان اندیشیدن به معنای تازه ای از مفهوم انسان را فراهم می کند.
شیوه بازنمایی تجربه در داستانهای معاصر فارسی با بهره گیری از مؤلفه های زبانشناختی روایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت ابزار بسیار اساسی در ارتباط انسانی و انتقال تجربیات است که در بافت های مختلف بنابر ماهیت آنها صورت های متفاوتی می یابد. علم روایت شناسی با بهره گیری از یافته های زبان شناسی متن نظام و ساختاری دارد که قادر است ظرافت های روایی به کار رفته در متون مختلف را آشکار نماید. داستان به عنوان یک سازه روایی یکی از مهمترین موارد قابل مطالعه در این بخش از دانش است. داستان نویسی معاصر با توجه به پیچیدگی انواع آن، از انواع بازنمایی روایی به شیوه های متعدد و درجات مختلفی استفاده کرده است. در این مقاله شیوه های بازنمایی تجربه در نثرهای روایی ادبی و غیرادبی واکاوی می شود تا به این پرسش ها پاسخ گوید که در روایت برای خلق جهان روایی از چه شیوه های ممکنی برای بازنمایی تجربه استفاده می شود و در داستانهای معاصر فارسی نمود زبانی آنها چگونه است و بر مبنای این شیوه ها، چگونه نثرهای روایی ادبی از نثرهای غیرادبی متمایز می شوند. بررسی ابزارهای زبانی بازنمایی تجربه در چندین داستان معاصر فارسی نشان می دهد تفاوت نثر روایی ادبی از سایر روایات، از یک سو در شیوه ها و ابزارهایی است که نویسنده ادبی مجوز استفاده از آنها را دارد (تمایز بنیادین بین گفتن و نشان دادن) و از سوی دیگر به رابطه ارجاعی روایت با جهان خارج و ماهیت موضوعی برمی گردد که در این روایات بازنمایی می شود.
بازنمایی دینداری در سریال های تلویزیونی (مطالعه موردی: سریال مادرانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف مطالعه دینداری بازنمایی شده در تلویزیون، مورد سریال مادرانه، نگاشته شده است. در این سریال که در ماه رمضان سال 1392 از شبکه سوم سیما پخش شد و بیشترین میزان بیننده و رضایت را جلب کرد، ارائه نوع دینداری، نمود خاصی دارد. این مطالعه، مبتنی بر نظریه بازنمایی انجام شده است که بر اساس آن، رسانه ها نه به انتقال که به خلق معنا می پردازند و جهان را از طریق بازنمایی می سازند و بازنمایی می کنند. روش پژوهش، نشانه شناسی بوده است که بر مبنای آن، معانی نهفته در متن آشکار می شوند. بر این اساس، نشانه های دینی موجود در این سریال، استخراج و یافته ها، مطالعه و تجزیه وتحلیل شده اند. مبتنی بر نتایج به دست آمده، در این سریال، گونه ای از دینداری عرفانی (شهود گرا) با بن مایه های مریدی و مرادی، همراه با رویکرد اخلاقی و ارتباط با یک روحانی اخلاق گرا، به منزله دینداری مرجح، بازنمایی شده است. دو گونه دینداری اخلاقی (اخلاق گرا) و مناسکی و شعائری (تکلیف گرا) نیز با محوریت اصلی دینداری شهودگرا مرتبط شده اند.
شناخت راهبرد رسانه های فارسی زبان بیگانه، در مدیریت تصویرِ نهاد ولایت فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال بیست و نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۹۴
197-228
حوزه های تخصصی:
با گسترش اهمیت رسانه ها در دیپلماسی عمومی جهانی، برخی کشورهای متخاصم اقدام به راه اندازی رسانه های فارسی زبان کرده اند. هر رسانه ای برای عملیات رسانه ای پیرامون موضوعات مدنظر خود، الگوی راهبردی دارد که براساس آن عمل می کند. این راهبردها، علاوه بر مشخص کردن هدف نهایی و جهت گیری کلان رسانه، به عنوان نقشه راهی است تا رسانه را در مسیر هدف اصلی خود قرار دهد. لذا شناخت راهبردهای عملیات رسانه ای این شبکه ها، برای مقابله با آن ها، حائزاهمیت است. دراین میان، نهاد ولایت فقیه، به عنوان یکی از نهادهای حیاتی نظام جمهوری اسلامی ایران، همواره مورد هجمه رسانه های مذکور بوده است. پژوهش حاضر با تمرکز بر نهاد ولایت فقیه، بر آن بوده تا مختصات راهبردی انگاره ارائه شده از این نهاد را ذیل شبکه های ماهواره ای فارسی زبان شناسایی و تبیین کند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، ذیل نظریه بازنمایی، به تحلیل محتوای مضامین مرتبط با نهاد ولایت فقیه در یک بازه زمانی ده ساله (1387-1397) و در یازده رسانه فارسی زبان پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان داد که راهبرد اصلی این رسانه ها به گونه ای است که از پنج بنیان مهم این نهاد اعتبارزدایی می کند. این راهبرد شامل اعتبارزدایی از شخص حقیقی ولی فقیه، بنیان دینی و فکری این نهاد، وجه مردمی ولایت فقیه، پشتوانه قانونی و نهایتاً جنبه کارکردی نهاد ولایت فقیه است. این اعتبارزدایی به گونه ای صورت می پذیرد که در نهایت منجر به مشروعیت زدایی از این نهاد شده و لزوم حذف آن به مخاطب القا شود.