مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۸۱.
۴۸۲.
۴۸۳.
۴۸۴.
۴۸۵.
۴۸۶.
۴۸۷.
۴۸۸.
۴۸۹.
۴۹۰.
۴۹۱.
۴۹۲.
۴۹۳.
۴۹۴.
۴۹۵.
۴۹۶.
۴۹۷.
۴۹۸.
۴۹۹.
۵۰۰.
پدیدارشناسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
39 - 55
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی، شناسایی چالش ها و مشکلاتی است که برای تدریس مجازی از دیدگاه دانش آموزان، والدین آنها و معلّمان در مقطع ابتدایی وجود دارد. روش تحقیق حاضر کیفی است و با رویکرد پدیدارشناسانه صورت گرفته است. در این تحقیق با 45 فرد، 15 معلّم(6 مرد و 9 زن) ، 15والدین (11 مادر و 4 پدر) و 15 دانش آموز(10 پسر و 5 دختر) در شهرستان شیراز در مقطع ابتدایی ناحیه (2) مصاحبه شد. روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته برای بدست آوردن داده ها استفاده شد. فرآیند تحلیل داده ها در بخش کیفی به صورت کدگذاری دادهها در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و گزینشی صورت گرفت. از تحلیل و ادارک عمیق گفتههای افراد شرکت کننده 12 کد محوری (زیر ساخت های فناوری اطلاعات موجود، امکانات، پلتفروم آموزش، مشکلات رفتاری، مشکلات روحی و درونی، کاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطی، محتوای آموزش مجازی، زمان بندی آموزش، ارزیابی آموزشی، تدریس مجازی، فضای کلاس مجازی، عوارض ناشی از کارکردن مداوم با گوشی ها و تبلتهای هوشمند) بدست آمد. در نهایت این 12 کد محوری به صورت کدهای گزینشی عوامل فناوری، عوامل روانشناختی، عوامل اجتماعی و ارتباطی، عوامل آموزشی، عوامل جسمی دسته بندی شد.
بررسی پدیدار شناسی تجارب مشترک دانشجو معلمان از چگونگی کاربرد تکنولوژی در دانشگاه فرهنگیان
منبع:
سواد تربیتی معلم دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
92 - 109
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی پدیدار شناختی تجارب مشترک دانشجو معلمان از علم و تکنولوژی در دانشگاه فرهنگیان بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان کمالوند خرم آباد بود که تعداد18 نفر به عنوان مشارکت کننده به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب شد. داده های استخراج شده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با استفاده از روش پدیدارشناسی و کدگذاری استخراج مضمون های اصلی و فرعی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که از نظر دانشجویان رابطه ی مستقیمی بین علم وتکنولوژی وجود دارد و تکنولوژی موجب تسهیل یادگیری می شود. همچنین استفاده از تکنولوژی در میان اساتید متغییر بوده و آن را بیشتر به دانشجویان توصیه می کنند، دانشجویان استفادهای بیشتری از تکنولوژی دارند و در زمینه های مختلفی چون اینترنت، کارهای عملی، مقاله و... از ان استفاده می کنند. میزان کارآمدی کلاس های تکنولوژی و زمان کلاس های فناوری نیاز به ارتقا دارد. با توجه به این که امکانات به میزان لازم فراهم نیست، رفع کمبود های موجود نیازمند توجه جدی می باشد. یافته ها بر اهمیت نقش تکنولوژی و کاربرد موثر آن به وسیله دانشجویان و اساتید تأکید داشته و اینکه مسئولان دانشگاه فرهنگیان در این خصوص اهتمام بیشتری داشته باشند.
تجربه زیسته زنان مطلقه با طلاق های غیرمنتظره: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۸)
192 - 214
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تبیین تجربه زیسته زنان مطلقه با طلاق های غیرمنتظره بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه پدیدارشناسی و تکنیک مصاحبه های نیمه ساختار یافته و مسئله محور، به بررسی و شناخت فرآیند بروز طلاق های غیرمنتظره پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش را زنان با طلاق غیرمنتظره و یک جانبه ساکن شهر تهران تعداد 7 زن که تجربه طلاق غیرمنتظره داشتند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. این افراد با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاری به صورت عمیق مورد بررسی قرار گرفتند؛ برای تبیین و تحلیل داده ها از رویکرد داده بنیاد استفاده شد. یافته ها: پس از مصاحبه با زنان مطلقه و تحلیل و استخراج داده ها، 162 کد اولیه، 11 مضمون فرعی و 4 مضمون اصلی شد. مضمون اصلی ازدواج یک تعهد مادام العمر دو مضمون فرعی باور به تداوم و ثبات ازدواج و باور به داشتن یک زندگی خوب اما مواجه شدن با بدترین اتفاقات را در برگرفت. دومین مضمون اصلی یعنی تغییرات رابطه از بهترین دوست تا غریبه کامل نیز دارای پنج مضمون فرعی پایان ناگهانی و غیرمنتظره، دوگانگی پیام ها و بازی های روانی، شکسته شدن فرضیات، خیانت و نقش مسائل و طلاق خانواده اصلی در طلاق شرکت کنندگان را شامل شد. فرایندهای عاطفی شرکت کنندگان به طلاق غیرمنتظره نیز به عنوان سومین مضمون اصلی خود دارای دو مضمون فرعی واکنش های عاطفی به ترک شدن و آسیب های طلاق غیرمنتظره بود و چهارمین و آخرین مضمون اصلی بازسازی زندگی و سازگاری با طلاق بود که دو مضمون فرعی روش های کارآمد سازگاری با طلاق و روش های ناکارآمد سازگاری با طلاق را شامل شد. نتیجه گیری: تجربه طلاق در زنان به معنای قرارگیری در چتری از آسیب پذیری های فردی، اجتماعی و بروز پیامدهای مختلفی است که آنان را به بهره گیری از مکانیسم های حفاظتی همانند مذهب، پنهان کاری و تلاش برای سازگاری با شرایط جدید و کاهش آسیب های روانی، اجتماعی و جنسی سوق می دهد.
مولفه های پدیدارشناختی معرفت شناسی ابن سینا (با اتکاء به مبانی پدیدار شناختی هوسرل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۲
7 - 26
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به مبحث معرفت شناسی در فلسفه مشاء با نظر به مبانی و اصول پدیدارشناسانه هوسرل پرداخته شده است .دومساله محوری در اندیشه هوسرل وجود دارد یکی مساله تعالی و دیگری انطباق است. مساله ای که برای فیلسوفان مسلمان از جمله ابن سینا از دیر باز مطرح بوده است، اتکاء به شهود حسی، علم حضوری و نظریه تجرید برای حل این دو معضل بوده است. تحلیل ادراکات حسی و فعالیت ذهنی به منظور دریافت پدیدار با واسطه گری معنا ، به عنوان متعلَّق شناخت با رویکردی التفاتی در نسبت اتحادی میان عاقل و معقول و متناظر با نوئما و نوئسیس ، معرفت شناسی ابن سینا را در ساحت پدیدارشناسی ای قرار می دهد که مولفه های آن را به عنوان مکتبی نو علاوه بر تائید بسیاری از امور ، در مواردی نیز دارای نقش بنیانی معرفی می کند و مقصود هوسرل به عنوان پایه گذار این مکتب ( و یا روش ) در دریافت پدیدار صِرف با صَرف نظر از وجود خارجی ،در علم حضوری مورد نظر ابن سینا برآورده می کند. هدف این پژوهش یافتن ظرفیتهای پدیدار شناختی فلسفه ابن سینا و بنیاد های برخی از جریان های فلسفه مدرن از جمله پدیدار شناسی هوسرل در اندیشه اوست. این مقاله با اتکاء به روش تحلیلی توصیفی به بیان و نقد اندیشه های هوسرل و ابن سینا پرداخته است.
خاستگاه، کاربرد، و جایگاه پدیدارشناسی دین
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۲ بهمن و اسفند ۱۴۰۰ شماره ۶ (پیاپی ۱۹۲)
73 - 95
حوزه های تخصصی:
جیمز ال. کاکس در کتاب درآمدی به پدیدارشناسی دین (2021)، می کوشد آخرین دستاوردهای این عرصه را در متنی منسجم گردآوری و عرضه کند. این کتاب که در نُه فصل تنظیم شده است، گام به گام خوانندگان جدی را وارد عرصه نسبتاً متفاوتی درباره فهم دین و عناصر سازنده آن می کند و کاربست این روش را در دین پژوهی نشان می دهد. گوهر روش پدیدارشناسی دین آن است که بکوشیم با تعلیق قضاوت خویش همدلانه با محتوای ادراکی دیگران مواجه شویم و از منظر دینداران به پدیدار دین بنگریم و اجازه دهیم که آن ها خود سخن بگویند. اما مفروضات و باورهای مسلم ما مانع از این چنین کاری می شود. این جاست که نویسنده با استفاده از یافته های پدیدارشناسان معاصر، مراحلی برای فهم دین به دست می دهد که در نوع خود یگانه است. کاکس در فصل پایانی کتاب، به نقدهای مفصلی که متوجه پدیدارشناسی دین شده است، می پردازد و به سه نقد پاسخ تحلیلی می دهد و سرانجام نشان می دهد چگونه پدیدارشناسی دین با رشته نوپدید علوم شناختی دین گره می خورد و شکوفا می گردد. نگاه همدلانه نویسنده با ادیان ابراهیمی به خصوص اسلام و اشاراتی که قرآن کریم دارد، بسیار خواندنی است.
عارضه یابی مدیریت استعداد در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۳
167 - 197
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد سازمان های دولتی اغلب در شناسایی، جذب، پرورش و نگهداشت استعدادها تجارب موفقی نداشتند. از این رو شناخت علل و پیامدهای این مسأله ضروری است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته مدیران فرهنگی از مدیریت استعداد و شناسایی موانع تحقق آن در یکی از سازمان های فرهنگی هنری انجام شده است. روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات کیفی است که با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی تفسیری انجام گرفته است. منابع اطلاعاتی پژوهش را مدیران ارشد، میانی و استعدادهای شاخص حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی تشکیل می دهند که 15نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات مورد نیاز با انجام مصاحبه های عمیق گردآوری و با استفاده از رویکرد چهارمرحله ای موستاکاس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد موانع تحقق مدیریت استعداد در حوزه هنری متشکل از ده تم فرعی است که در سه دسته موانع مفهومی (نظری)، مدیریتی و سازمانی طبقه بندی شدند. کشف معناهای نهفته در تجارب زیسته مشارکت کنندگان نشان داد این پدیده در بُعد فردی پیامدهایی چون رشد فردی و خودجوش استعدادها، مهجوریت استعدادها و وامانده سازی استعدادها را رقم زده و در بُعد سازمانی پیامدهایی چون استعدادکشی، استعدادسوزی و نشت استعدادها را در پی داشته است. برای جلوگیری از هزینه های زیانبار هدررفت سرمایه های انسانی، ضرورت بازنگری در شیوه های استعدادیابی، استعدادداری و استعدادپروری در حوزه هنری توصیه می شود.
تحلیل پدیدارشناختی تجربه ترک خدمت کارکنان در سازمان دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، واکاوی تجربه کارکنان ترکِ خدمت کرده یک سازمان دولتی در شهر تهران است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: نمونه آماری 10 نفر از کارکنان این سازمان است که در بازه سال های 1399-1395 به صورت داوطلبانه ترک خدمت کرده بوده اند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته، و برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد پدیدارشناسی تجربی استفاده شده است. یافته ها: پژوهشگران از طریق شناخت ادراک و نگرش کارکنان از پدیده ترک خدمت به این موارد پی بردند که افرادی که از سازمان ترک خدمت کرده بوده اند، از وظایف شغلی خود رضایت کافی نداشته و ترک خدمت آن ها از سازمان به یکباره نبوده است، بلکه به صورت برنامه ریزی شده انجام گرفته است. دوم این که، قوانین و مقررات بخش دولتی تا حدودی مانع استفاده از توانایی ها و تخصص آنان بوده است. سوم این که، ارتقای افراد به سِمت های بالاتر بر مبنای ارزیابی عملکرد، شایستگی، و تجربه افراد نبوده، بلکه بستگی به روابط غیررسمی و دوستانه با افراد مهم سازمان داشته است. همچنین، یافته های پژوهش نشان می دهد که ادراک کارکنان از ترک خدمت سازمان چندان هم منفی نبوده، بلکه در نظر آن ها این تجربه یکی از پدیده های مثبت در زندگی کاری آن ها بوده است. این تصمیم پیامدهای مثبتی مانند تعادل بین کار و زندگی، پیشرفت کاری، استفاده بهتر از توانایی ها و تخصص، یافتن شغلی با حقوق بیش تر، و آزادی از محدودیت های شغلی را به دنبال داشته است. ارزش/ اصالت: این پژوهش سعی دارد با بکارگیری تجربیات کارکنان ترکِ خدمت کرده، شناسایی عوامل مهم خروج ارادی کارکنان، و بازخورد نتایج به کارکنان باقی مانده و مدیران سازمان های دولتی، باعث افزایش تعهد آن ها نسبت به سازمان و همچنین کاهش تمایل آن ها نسبت به ترک خدمت از سازمان شود. پیشنهادهای اجرایی: با توجه به این که کارکنان به یکباره سازمان را ترک نکرده بودند و ترک خدمت آن ها به صورت برنامه ریزی شده بود، لازم است به صورت دوره ای عواملی که از دیدگاه کارکنان باعث کاهش انگیزه خدمت در سازمان می شود مورد بررسی قرار گیرد و برای اصلاح آن اقدام شود تا کارکنان در پی کاهش انگیزه خدمت، ذهنیت خروج را در خود پرورش ندهند.
واکاوی پدیدارشناسانه (ازدواج سفید)، مورد مطالعه: جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازدواج سفید یکی از شیوه های زندگی بدون ثبت رسمی است که در بین جوانان ایرانی مورد پذیرش قرار گرفته است. هدف از این مطالعه، واکاوی پدیدارشناسانه ازدواج سفید بود. جامعه مورد مطالعه در این پژوهش، تمامی جوانان ۱۸ تا ۴۰ساله ای بودند که در خردادماه سال ۱۴۰۰ در یکی از مناطق ۲۲ گانه شهر تهران سکونت داشتند و حداقل ۶ ماه از شروع ازدواج سفید آنها گذشته بود. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی استفاده شد. همزمان با اشباع اطلاعات، روند نمونه گیری متوقف شد و تعداد نمونه های پژوهش به ده نفر رسید. برای واکاوی تجارب آنها از مصاحبه نیمه ساختاریافته عمیق استفاده شد. تحلیل داده های تحقیق با روش پدیدارشناسانه تفسیری (IPA) انجام گرفت. در پایان، ده تم اصلی و چهار مقوله هسته از متن مصاحبه ها استخراج شد. تم های اصلی این پژوهش بدین شرح بود: رضایت مندی، کمرنگ شدن اعتقادات دینی، گشودگی به تجربه، استقلال فردی، جهانی شدن، اجتناب گری از ازدواج، مقدمه ای برای ازدواج، فردگرایی، نقش هم سالان و زندگی حداقلی. به نظر می رسد که ازدواج سفید رابطه ای آزادانه و در عین حال متعهدانه است که همراه با فرایند گذار به سمت مدرنیته، بیش از گذشته به عنوان یک سبک زندگیِ جایگزین ازدواج یا پیش از ازدواج در دسترس برخی جوانان شهر تهران قرار گرفته است.
واکاوی تجارب زیسته و ادراکات دبیران از نحوه شکل گیری هویت دینی در دانش آموزان (یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعات پدیدارشناسی عموماً با ادراک یا مفاهیم، نگرش و عقاید، احساسات و عواطف افراد سروکار دارد. در این رویکرد، با استفاده از مصاحبه می توان تجارب افراد از پدیده ها را استخراج کرد. این مطالعه با هدف تجارب زیسته دبیران به عنوان متخصصان در خصوص نحوه شکل گیری هویت دینی با استفاده از روش پدیدارشناسی پرداخته است. روش ها: روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدار شناسی است. شرکت کنندگان در این پژوهش، دبیران و سرگروهان درسی دوره اول متوسطه در شهر میناب بوده اند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روش نمونه گیری با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام -گرفته است. مصاحبه با 12 نفر از دبیران که به صورت نیمه ساختار-یافته بود تا آنجا ادامه پیدا کرد که به اشباع رسید. یافته ها: نشان می دهد، بیان مسائل دینی در قالب داستان، بیان تجربیات شخصی در حیطه مسائل دینی، عمل به فرایض دینی به صورت عملی و ایجاد شورونشاط در فضای کلاس های دینی و پرسش و پاسخ به صورت که دانش آموزان بتوانند سؤالاتی که با آن ها درگیر هستند را بیان کرده و پاسخ خود را دریافت کنند جزو عواملی هستند که در گفته های دانش آموزان به عنوان عوامل مؤثر بر هویت یابی دینی شناسایی شده اند. نتیجه گیری: فرآیند شکل گیری هویت دینی دانش آموزان باید در معلمان، منابع درسی و برنامه درسی پیگیری شود. در صورت هماهنگی بین این جنبه ها، می توان گفت تا حد زیادی هویت دینی دانش آموزان در مسیر درست قرار خواهد گرفت.
ارائه مدلی برای ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش با رویکرد حکمرانی شبکه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : ارزیابی خط مشی ها از ابزار های خط مشی گذاری مبتنی بر شواهد است که با فراهم کردن شواهد مناسب به اتخاذ خط مشی هایی که بیشترین اثربخشی و کمترین هزینه رادارد کمک می کند و خط مشی گذاری به صورت آگاهانه تر شکل می گیرد . هدف پژوهش حاضر ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش با رویکرد حکمرانی شبکه ای در ایران است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش به لحاظ روش شناسی جزء پژوهش های کیفی از نوع پدیدار شناسی بوده و مطالعه حاضر مصاحبه نیمه ساختار یافته به شیوه پدیدارشناسانه است. مشارکت کننده گان در این پژوهش، هسته های ذی نفع درارزیابی خط مشی های آموزش وپرورش هستند. اشباع اطلاعات در هسته های شش گانه با 32 مصاحبه به دست آمد که وارد مرحله تحلیل شدند.پژوهشگر با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی اقدام به تجزیه و تحلیل داده ها نمود یافته ها : نتایج نشان داد که ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش با رویکرد حکمرانی شبکه ای در ایران و نوع روابط بین هسته ها (رابطه مستقیم و غیر مستقیم) ونیز نوع مکانیزم ارزیابی ( ارزیابی قبل از اجراء، ارزیابی حین اجراء و ارزیابی پس از اجراء)در این مدل به بهبود خط مشی های آموزش و پرورش منجرگردید بحث و نتیجه گیری: عوامل متعددی در ارزیابی خط مشی های آموزش و پرورش تاُثیر دارند. این عوامل به طور کلی در سه بعد ارزیابی قبل از اجرا ، ارزیابی حین اجرا وارزیابی پس از اجرا، دسته بندی شده اند.
بررسی تطبیقی هستی هستنده ها در اندیشه پدیدارشناسی هایدگر با وجود لابشرط مقسمی در نظام معرفتی عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
97-108
حوزه های تخصصی:
در بین علوم شرقی، تنها علمی که موضوع آن از هر تقیدی رهاست و درباره هستی طلق بحث می کند، علم عرفان است. موضوع علم عرفان، وجود لابشرط مقسمی است که حتی از قید اطلاق نیز مطلق است. مراد از وجود لابشرط مقسمی، همان هویت غیبیه ذاتیه حق تعالی است که در علم عرفان در مورد آن و شئونات وی بحث می شود. شاید کسی گمان کند که موضوع علم فلسفه نیز از هر قید وجودی رهاست؛ ازاین رو می تواند عدل علم عرفان واقع شود و حال آنکه این تصور ناصحیحی است؛ زیرا در الهیات بالمعنی الاعم فلسفه، درباره وجود لابشرط قسمی و در الهیات بالمعنی الاخص در خصوص وجود بشرط لا بحث می شود که هر دو نسبت به وجود لابشرط مقسمی ضیق وجودی دارند. در میان علوم غربی نیز تنها کسی که توانست در دیدگاه پدیدارشناسی خود در جهت برون رفت از بحران مدرنیته از حصر قیود هستنده ها آزاد گردد و موضوع علم خود را هستی صرف قرار دهد مارتین هایدگر است. این مقاله در مقام تطبیق این دو رویکرد با یکدیگر است که در هر دو مکتب ذهاب به هستی طلق شده است، علی رغم اینکه نگارندگان اذعان دارند که هستی هستنده ها در دیدگاه معرفت شناسی هایدگر این همانی با وجود لابشرط مقسمی در نظام هستی شناسی عرفان ندارد. البته این تمایز لطمه ای به بحث ما وارد نمی کند؛ زیرا هدف تطبیق فقط تأکید بر همسانی ها نیست، بلکه برجسته کردن اختلاف ها نیز حائز اهمیت است.
عوامل مرتبط با افزایش و کاهش گرایش دانشجویان به دینداری؛ بررسی پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف : این مطالعه با هدف فهم عوامل مرتبط با افزایش و کاهش گرایش دانشجویان به دینداری انجام شد. روش : رویکرد این مطالعه، کیفی و روش آن پدیدارشناختی بود. مشارکت کنندگان در پژوهش، 105 نفر از مطلعان در چهار خوشه دانشجویان(75 نفر)، اعضای هیئت علمی(9 نفر)، مدیران فرهنگی(9 نفر) و استادان حوزوی(12 نفر) بودند که به روش نمونه گزینی هدفمند از نوع ملاکی انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از فن مصاحبه نیمه ساختارمند و برای تحلیل داده ها از روش کُلایزی استفاده شد. یافته ها : درباره عوامل مرتبط با افزایش گرایش به دینداری، تحلیل داده ها به شناسایی 49 زیرمضمون و 29 مضمون منتج شد. مضامین «زندگی و رشد در خانواده های مذهبی»، «وجود الگوهای دینداری در جامعه و دسترسی به این الگوها»، «صداقت و اخلاص دینی در فعالیتهای مسئولان و آحاد جامعه»، «روش تدریس مدرسان دروس معارف»، «گرایش درونی و فطری انسان به دینداری»، «کسب دستاوردهای مثبت از دین و ظرفیتهای آن در زندگی» و «تقویت اندیشه ورزی دینی و کیفیت مبانی معرفتی»، مضامینی بودند که دست کم سه خوشه از اعضای گروه نمونه، از آنها به عنوان عوامل مرتبط با افزایش گرایش دانشجویان به دینداری یاد کردند. درباره عوامل مرتبط با کاهش گرایش به دینداری، تحلیل داده ها بیانگر 87 زیرمضمون و 60 مضمون اصلی بود. مضامین «سوء عملکرد افراد به ظاهر مذهبی»، «سوءرویّه ها در تبلیغ و تبیین دین»، «عوامل مربوط به آموزش دروس عمومی»، «ویژگی های شناختی و روانی دانشجویان»، «عوامل اجتماعی» و «اقتصادی» و «عوامل مربوط به شبکه های اجتماعی و رسانه ها»، مضامینی بودند که دست کم سه خوشه از اعضای گروه نمونه به عنوان عامل مرتبط با کاهش گرایش به دینداری معرفی کردند. نتیجه گیری : توجه به این عوامل در سیاستگذاری برای تربیت دینی دانشجویان امری ضروری است و پیشنهاد می شود به منظور ارتقای دینداری دانشجویان، نهادهای فرهنگی دانشگاه ضوابط مشخص آموزشی با لحاظ عوامل مؤثر احصاشده، تدوین کنند.
پدیدارشناسی باغ ایرانی براساس نظریه روانشناختی ادراک گشتالت (نمونه موردی: باغ شازده ماهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۵
45 - 56
حوزه های تخصصی:
باغ ایرانی با سابقه درخشان خود، به عنوان بهترین الگوی منظرسازی در ایران، محصول تعامل انسان ایرانی در مواجهه با طبیعت است. این تعامل به صورت یک رابطه دوطرفه مابین انسان و طبیعت برقرار است و باعث تأثیر متقابل انسان و طبیعت بر یکدیگر می شود. هدف اصلی این پژوهش بازشناسی و تحلیل باغ ایرانی با تکیه بر دیدگاه روان شناختی گشتالت و تأثیر آن بر ادراک انسان از محیط پیرامون است. این تحقیق به چگونگی تأثیرگذاری اصول ادراک دیداری گشتالت بر انسان در درک نظام های کالبدی موجود در باغ ایرانی می پردازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش پدیدارشناسی و پژوهش موردی در رویکردی قیاسی با ارائه ویژگی های روان شناختی و کارکردی موجود در باغ ایرانی به تطبیق قوانین گشتالت و نظام های کالبدی موجود در باغ شاهزاده ماهان کرمان می پردازد تا با بررسی آن ها سهم هرکدام را در استفاده از قوانین گشتالت بازیابد. در این روند با بهره گیری از قوانین ادراک گشتالت به ساده سازی هندسه موجود در باغ های ایرانی پرداخته و علاوه بر آن به تأثیر این قوانین در ادراک محیط پیرامون در نمونه موردی پرداخته شده است. باغ ایرانی به عنوان یک کل، حاصل پیوستگی عناصری است که به تنهایی ازلحاظ کالبدی دارای معنی و مفهوم خاصی نیستند. درصورتی که با قرارگیری این عناصر در کنار یکدیگر (با تفکر، هندسه و جهان بینی خاص) مفهوم والایی به نام باغ ایرانی شکل می گیرد. باغ ایرانی بر نگرش و باورهای شخصی انسان ایرانی در مواجهه با محیط پیرامون متکی است و از همین رو تنها یک اثر هنری نیست بلکه یک پدیده فرهنگی و چندبعدی است.
تفسیر ژان وال از آگاهی ناخوشنود در اندیشه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی برای هگل، ایده ای است که در کتاب پدیدارشناسی روح تعین یافته است. وی در این کتاب که پیش درآمدی بر کل دستگاه فلسفی او بود، از یک سو روح را تنها حقیقت حاکم برجهان دانست که فرا گردهای شناخت جهان در آن تجلی پیدا می کند و از سوی دیگر فهم آدمی را از حوزه تجربه روزانه فراتر برد و در سطح لایه های عمیق تر دانش فلسفی تفسیر کرد. براین اساس حتی می توان گفت حاکمیت روح برجهان نیز به نوعی به دانش فلسفی و فرا گرد شناخت مبتنی بر تجربه درونی آدمی استوار است. لذا هگل کار خود را از تجربه شناخت معمولی، یعنی یقین حسی و قابل درک برای همه آدمیان آغاز کرد و سیر تکاملی روح را اندک اندک به عمیق ترین لایه های شناخت، یعنی ادراک، فاهمه، خودآگاهی و عقل پیش برد. در پدیدارشناسیِ هگل، آگاهی ناخشنود مرحله ای از تکامل آزادی خودآگاهی است که از پی صحنه ارباب و برده، رواقی و شکاک می آید. این مراحل خودآگاهی را بازمی نمایاند که به صورت فزاینده ای از خویش به مثابه امر منفی باخبر است. این مطالعه باهدف تبیین چیستی و چگونگی آگاهی ناخشنود در فلسفه هگل انجام شده است. در این راستا ابتدا پدیدارشناسی هگل و چگونگی ارتقا آگاهی در روح از منظر او بررسی گردیده و سپس مفهوم آگاهی ناخشنود بیان شده است و در ادامه دیدگاه ژان وال در مورد آگاهی ناخشنود هگل مطرح و درنهایت دلایل اهمیت دیدگاه او نیز تفسیر گردیده است. شماره ی مقاله: ۱۴
پدیدارشناسی چالش های شکل گیری محیط یادگیری مکالمه عربی از نگاه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محیط یادگیری درکنار سایر ارکان یادگیری یکی از مهم ترین عوامل بهبود برنامه درسی موفق و به تبع آن پیشرفت تحصیلی است. اهمیت محیط در یادگیری زبان با توجه به ضرورت کاربرد آن در محیط های واقعی، دوچندان است. علی رغم تلاش گروه های عربی کشور برای تقویت محیط مکالمه عربی اما همچنان به نظر می رسد این محیط در بیشتر گروه ها به زبان فارسی باشد. اینکه علی رغم این تلاش ها چه موانعی سبب عدم شکل گیری چنین محیطی شده، مسئله این پژوهش است. بنابراین جستار حاضر می کوشد تا با رویکرد پدیدارشناسی و روش تحقیق کیفی، چالش های شکل گیری محیط یادگیری مکالمه عربی را از طریق مصاحبه با دانشجویان تحلیل و راهکارهایی برای رفع آن ها پیشنهاد دهد. برخی از یافته ها نشان داد؛ چالش های محیط یادگیری زبان عربی، شامل مواردی مثل عدم استفاده از فعالیت های گروهی، اضطراب، عدم اجبار به تکلم عربی، ارائه فارسی بیشتر درس ها، عدم تکلم استادان به عربی در محیط گروه و فقدان تکالیف مناسب برای خارج از کلاس است.
مسأله «من» در نگاه گلن استراوسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
186 - 213
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در فلسفه ذهن بحث از «من» است که فلاسفه با تعابیر مختلف خود، هویت شخصی، نفس و روح از آن یاد کرده اند. نظریات متفاوت فلاسفه درباره هستی و حتی چیستیِ این مفهومِ به نظر ساده و بدیهی، آن را به یک مسئله فلسفی تبدیل نموده است. استراوسن فیلسوفی فیزیکالیست است که با تعبیر«خود» به این مسئله پرداخته است. وی از یک سو قائل به وجود «من تجربی» است؛ اما از سوی دیگر، ویژگی هایی چون استمرار، شخصیت و عاملیت را منکر شده است. درحالی که به نظر می رسد این مؤلفه ها، ویژگی هایی اساسی برای معنای «من» می باشند. نوشتار حاضر با روش تحلیلی-انتقادی سعی می کند از بستر تحلیل مؤلفه های مفهوم «من» مورد نظر استراوسن، به این سؤال بپردازد که وی چگونه با عدم پذیرش این سه ویژگی، وجود «من» را باورکرده است. در این راستا، ابتدا دیدگاه استراوسن درباره ماهیت و وجود «من» تحلیل شده و پس از ارزیابی دیدگاه او این نتیجه حاصل می شود، که حذف این سه ویژگی ناشی از نقاط ضعفی چون اتخاذ مبنای فیزیکالیستی، رویکرد تجربه گرایی و روش پدیدارشناسانه و نگاه ذهنی صر ف به «من»، نیز خلط دو مقام ثبوت و اثبات و ضعف در تبیین ویژگی وحدت درطول زمان است.
«زیست جهان» در پدیدارشناسی آلفرد شوتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
533 - 561
حوزه های تخصصی:
زیست جهان به معنی جهان چنان که تجربه و زیسته می شود، مفهومی است که نخست در پدیدارشناسی هوسرل متولد شد و پس از او در زمینه های مختلف به کار رفت. آلفرد شوتز پایه گذار جامعه شناسی پدیدارشناختی، که در پی ایجاد پایه های نظری برای جامعه شناسی تفسیری بود این مفهوم را برای بررسی ساختارهای ذهنی در زندگی روزمره به کار گرفت و از آن در جامعه شناسی استفاده کرد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که زیست جهان چه تحولاتی در اندیشه شوتز از سر گذارند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد شوتز میان آگاهی فرد و زیست جهان رابطه ای دیالکتیکی برقرار می کند، به طوری که هر یک دیگری را می سازد و بر آن اثر می گذارد. بر خلاف هوسرل که زیست جهان را تنها واقعیت قابل درک دانسته، او به لایه های متعدد واقعیت اشاره کرده و اصطلاح فراروی(استعلا) هوسرل را برای چرخش میان این لایه ها مناسب می داند، در حالی که هوسرل استعلا را فقط در راستای آگاهی از تجربه دیگری به کار گرفته بود. به علاوه پدیدارشناسی استعلایی را مبنای مناسبی برای علوم اجتماعی ندانسته و به جای اگوی استعلایی از اگوی این جهانی برای طرح خویش بهره می برد.
تحلیل نسبت زمانْ آگاهی و خودآگاهی در فلسفه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
37 - 54
حوزه های تخصصی:
هوسرل در آثار خود از سه سطح از زمانْ آگاهی بحث می کند که این سه سطح عبارت اند از: آگاهی از زمان عینی (کیهانی)، زمانْ آگاهی سوبژکتیو و آگاهی از زمان درونی (آگاهی مطلق). از نظر هوسرل این سطوح در حقیقت لایه های تقوم زمان هستند و مبنای تقوم هر لایه را باید در مرتبه یا لایه عمیق تر جستجو کرد تا به عمیق ترین لایه زمانْ آگاهی، یعنی همان آگاهی مطلق رسید. آگاهی مطلق، مقوم هر درک و معنایی از زمان است؛ اما در عین حال، خود به وسیله هیچ امر دیگری تقویم نمی شود، بلکه قوام آن قوام درونی است. این عمیق ترین لایه در حقیقت جریان مستمر و وحدت بخش آگاهی است که تمامی اعمال و افعال قصدی آگاهی در آن ریشه دارند. برخی از هوسرل پژوهان معاصر برای تبیین این معنا از زمانْ آگاهی و نسبت آن با زمانْ آگاهی سوبژکتیو، با رجوع به آثار هوسرل و دیدگاه وی درباره تأمل، به تمایز بین دو نوع خودآگاهی، یعنی خودآگاهی پیشاتأملی و خودآگاهی تأملی اشاره کرده و این جریان بنیادین و وحدت بخش آگاهی را که مقوم هر درکی از زمان و زمانمندی است، با خودآگاهی پیشاتأملی متناظر دانسته اند. بر این اساس، آگاهی مطلق به عنوان نوعی خودآگاهی پیشاتأملی به معنای زیست و تجربه غیر ابژه ساز و غیر مضمون سازی است که هم بنیان ابژکتیویته و هم ریشه و بنیان سوبژکتیویته استعلایی است.
تحلیل پدیدارشناسانه خشونت شهری در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خشونت شهری، پدیده ای اجتماعی است که در ساحت شهر اتفاق می افتد و امنیت آسایش شهروندان، کارکرد نهادها و سازمانها را تحت تأثیر قرار می دهد. این پژوهش با هدف مطالعهپدیدهخشونت شهری در شهر اردبیل با روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. 11نفر از شهروندانی که خشونت شهری را تجربه کرده بودند با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه عمیق تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته ها نشان داد که پدیده خشونت شهری با چهار مقوله اصلی از دیدگاه مشارکت کنندگان تعریف می شودکه عبارتند از: 1- خشونت فیزیکی 2- خشونت کلامی 3- خشونت مالی 4- خشونت روانی. عوامل، شرایط و علل سوق دهنده به پدیده خشونت شهری بر اساس تجربه مشارکت کنندگان عبارتند از: 1- عوامل مداخله ای ( فردگرایی خودخواهانه- عامل روانی)، 2- شرایط زمینه ای (شرایط فضای شهری- شرایط خانوادگی)، 3- علل پیدایش (کنترل اجتماعی، علل اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی).
تجربه زیسته زنان متقاضی طلاق از فرایندهای وقوع طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه میان عقلانی شدن روابط اجتماعی و آزادی فردی از درون مایه های اصلی جامعه شناسی است. هدف از این مقاله، شناسایی ﺗﻤﺎﻳﻞ و ﻋﻼﻗﻪﻣﻨﺪی زوجین ﺑﻪ ﺟﺪاﺷﺪن و ﮔﺴﺴﺘﻦ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻃﻲ ﻣﺮاﺣﻞ ﻗﺎﻧﻮﻧﻲ اﺳﺖ که در خانواده های در حال طلاق تابه حال پنهان مانده و درباره آن کمتر بحث و بررسی شده است. این مقاله به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و نیز با بهره مندی از راهبردهای نمونه گیری هدفمند (ازنوع گلوله برفی) انجام شده است. داده های مورد نیاز، ازطریق مصاحبه با 20 زوج در معرض طلاق تا حد اشباع انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته بررسی و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. پس از استخراج جملات و واژگان مهم از متن مصاحبه ها، 213 کد اولیه به دست آمد که با توجه به هدف و سؤال مقاله بسترهای طلاق در چهار بزرگ مضمون کلان، میانی، خرد و تعاملی طبقه بندی شد. برپایه یافته های مطالعه حاضر، خطر روزمره شدن عشق و سرکوب امر عاشقانه، رنگ باختن سناریوی عشق، فانتزی و تخیلات جنسی، تغییر میل در فانتزی و ظهور دیگری بزرگ، فانتزی و تحریف عشق، دوآلیته عشق و فانتزی، خودِ زنانه و گذار به زنانگی هژمون است. به طور کلی، یافته های مقاله نشان می دهد که به طلاق انجامیدن رابطه ناگهانی نیست و تدقیق ساختار تجربه مشارکت کنندگان نشان دهنده نظام مندبودن ابعاد طلاق، چرخشی بودن بسترهای طلاق و شکل گیری فرایند ازدواج است.