مطالب مرتبط با کلیدواژه

زمانْ آگاهی


۱.

تحلیل نسبت زمانْ آگاهی و خودآگاهی در فلسفه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هوسرل پدیدارشناسی زمانْ آگاهی آگاهی از زمان درونی خودآگاهی پیشاتأملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۱ تعداد دانلود : ۲۱۱
هوسرل در آثار خود از سه سطح از زمانْ آگاهی بحث می کند که این سه سطح عبارت اند از: آگاهی از زمان عینی (کیهانی)، زمانْ آگاهی سوبژکتیو و آگاهی از زمان درونی (آگاهی مطلق). از نظر هوسرل این سطوح در حقیقت لایه های تقوم زمان هستند و مبنای تقوم هر لایه را باید در مرتبه یا لایه عمیق تر جستجو کرد تا به عمیق ترین لایه زمانْ آگاهی، یعنی همان آگاهی مطلق رسید. آگاهی مطلق، مقوم هر درک و معنایی از زمان است؛ اما در عین حال، خود به وسیله هیچ امر دیگری تقویم نمی شود، بلکه قوام آن قوام درونی است. این عمیق ترین لایه در حقیقت جریان مستمر و وحدت بخش آگاهی است که تمامی اعمال و افعال قصدی آگاهی در آن ریشه دارند. برخی از هوسرل پژوهان معاصر برای تبیین این معنا از زمانْ آگاهی و نسبت آن با زمانْ آگاهی سوبژکتیو، با رجوع به آثار هوسرل و دیدگاه وی درباره تأمل، به تمایز بین دو نوع خودآگاهی، یعنی خودآگاهی پیشاتأملی و خودآگاهی تأملی اشاره کرده و این جریان بنیادین و وحدت بخش آگاهی را که مقوم هر درکی از زمان و زمانمندی است، با  خودآگاهی پیشاتأملی متناظر دانسته اند. بر این اساس، آگاهی مطلق  به عنوان نوعی خودآگاهی پیشاتأملی به معنای زیست و تجربه غیر ابژه ساز و غیر مضمون سازی است که هم بنیان ابژکتیویته و هم ریشه و بنیان سوبژکتیویته استعلایی است.
۲.

جست وجوی مؤلفه های اساسی پدیدارشناسی هوسرل در شعر قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
جست وجوی مؤلفه های اساسی پدیدارشناسی هوسرل در شعر قیصر امین پور   چکیده پدیدارشناسی از مهم ترین شیوه های تفکر فلسفی معاصر است که ادموند هوسرل آن را پایه گذاری کرد و سریع به شیوه ای برای تحقیق در حوزه های مختلف علوم انسانی ازجمله نقد ادبی تبدیل شد. پدیدارشناس با تعلیق رویکرد طبیعی به جهان و تمرکز بر تفسیر پدیده ها آنچنان که بر سوبژه پدیدار می شود، به شناخت و تبیین ابژه ها می پردازد. ازآنجاکه هنرمندان به ویژه شاعران درواقع به توصیف جهان زیسته ی خود آنچنان که برایشان پدیدار شده است می پردازند، می توان مؤلفه های روش پدیدارشناسی مانند «قصدیت» یا «حیث التفاتی»، «اپوخه»، رابطه ی «اگو» و جهان زیسته اش و «زمان آگاهی» را در آثار آنان ردیابی کرد. قیصر امین پور از شاعران صاحب سبک معاصر است که در این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و مقایسه ای، اشعار منتخبی از او را بررسی و تحلیل و مؤلفه های پدیدارشناسانه ای را استخراج کرده ایم که در توصیف جهان زیسته اش به کار گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که امین پور در اشعار خود به «اپوخه»، «حیث التفاتی» و «اگو» اشاره داشته است. قیصر در مواردی به «شهود آیدتیک» پدیده ها پرداخته و چنان که در نمونه ای ارائه کرده ایم، «زمان آگاهیِ» هوسرل در تحلیل برخی اشعار او می تواند راهگشا باشد. واژه های کلیدی: اپوخه، پدیدارشناسی، حیث التفاتی، زمان آگاهی، شهود آیدتیک، قیصر امین پور. نقد پدیدارشناختی، هوسرل.