مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از این پژوهش معرفی امکانات آموزشی موثر در تسهیل فرآیند یادگیری است . در مقاله حاضر سعی بر آن شده است تا بر گستره ی وسیع امکانات آموزشی تمرکز شود. یادگیری مهم ترین هدف آموزش است و فراهم کردن امکانات آموزشی جهت تحقق یادگیری صورت می گیرد.در این مقاله از روش توصیفی تحلیلی با بررسی کتب و مقالات مرتبط داخلی و خارجی جهت مطالعه نقش امکانات آموزشی در تسهیل فرآیند یادگیری استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که امکانات آموزشی تنها شامل به کارگیری فناوری های پیشرفته نیست، می توان با فراهم ساختن محیطی شاد برای فراگیران با استفاده از روش های نوین تدریس ، بدون نیاز به هزینه زیاد، امکانات آموزشی لازم را جهت یادگیری فراگیران فراهم نمود.در این مقاله با نگرشی تازه در مورد امکانات آموزشی آشنا می شویم. به گونه ای که به شناختی نو از جایگاه امکانات آموزشی در تحقق هر چه بهتر امر آموزش می رسیم.
بررسی میزان احساس حضور دانش آموزان در آموزش های غیرحضوری (برنامه شاد و شبکه آموزش) نیمسال دوم سال تحصیلی 98-99
حوزه های تخصصی:
احساس حضور مولفه ای تاثیر گذار و تعیین کننده در مشارکت یادگیرنده در آموزش غیرحضوری است. پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان احساس حضور دانش آموزان در آموزش های غیرحضوری نیمسال دوم سال تحصیلی 99-98 اجرا شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 1399-1398 که از اسفند ماه آموزش غیرحضوری را تجربه کردند. از این بین ، تعداد 380 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه در پژوهش مشارکت داشتند. برای سنجش احساس حضور دانش آموزان از پرسشنامه احساس حضور ایگروب استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان در آموزش غیرحضوری، دارای احساس حضور بالاتر از متوسط می باشند. علاوه بر این، میانگین احساس حضور در هر سه مولفه حضور در مکان، واقعی بودن و مشارکت گروه استفاده کننده از اپلیکیشن شاد بالاتر از میانگین گروه استفاده کننده از شبکه آموزش بوده است و این تفاوت در مولفه مشارکت، به لحاظ آماری معنا دار بود (p<0.05). در پایان پیشنهاد می شود زیر ساخت های لازم برای ارتقا برنامه شاد ایجاد گردد و به مولفه های احساس حضور، در آموزش و طراحی برنامه ها توجه ویژه صورت گیرد.
تدوین ساختار آموزش زیست شناسی به روش الگوی یادسپاری
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش زیست شناسی با پیچیدگیهای زیادی از جمله افزایش بالقوه حجم اطلاعات در محیطهای آموزشی همراه است که نیازمند اتخاذ راه کارهای جدید با استفاده از روش های آموزشی مناسب می باشد. این مطالعه با هدف بررسی قابلیت اجرا و استفاده از الگوی یادسپاری در تدریس مباحث زیست شناسی انجام شده است. بدین منظور موضوعاتی از مباحث زیست شناسی انتخاب و روش هایی برای اجرای این الگو در آموزش درس زیست شناسی بیان شده است. جامعه آم اری مش تمل ب ر تم ام کتابه ای زیست شناسی در مقطع متوسطه دوم در رشته علوم تجربی می باشد. روش تحقی ق در ای ن پژوه ش توصیف ی اس ت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که محتوی آموزشی کتاب های زیست شناسی قابلیت تبدیل به الگوی یادسپاری را دارد و با توجه به خلاقیت معلم، آموزش زیست شناسی به روش الگوی یادسپاری می تواند با روش های مختلف انجام شود. مهم ترین کار کرد الگوی یادسپاری این است که می تواند با ارتباطی که بین اطلاعات جدید و اطلاعات قدیم برقرار می شود زمینه تشکیل حلقه های مغزی را فراهم کرده و به یاد سپاری مطالب جدید را تسهیل می کند و این رخ نمی دهد مگر با تحریک خلاقیت معلم یا دانش آموز یا هر دو آنها.
آسیب شناسی تدریس در دوران کرونا از دیدگاه دانش آموزان، والدین و معلّمان مقطع ابتدایی ناحیه دو شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی، شناسایی چالش ها و مشکلاتی است که برای تدریس مجازی از دیدگاه دانش آموزان، والدین آنها و معلّمان در مقطع ابتدایی وجود دارد. روش تحقیق حاضر کیفی است و با رویکرد پدیدارشناسانه صورت گرفته است. در این تحقیق با 45 فرد، 15 معلّم(6 مرد و 9 زن) ، 15والدین (11 مادر و 4 پدر) و 15 دانش آموز(10 پسر و 5 دختر) در شهرستان شیراز در مقطع ابتدایی ناحیه (2) مصاحبه شد. روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته برای بدست آوردن داده ها استفاده شد. فرآیند تحلیل داده ها در بخش کیفی به صورت کدگذاری دادهها در سه مرحله کدگذاری باز و محوری و گزینشی صورت گرفت. از تحلیل و ادارک عمیق گفتههای افراد شرکت کننده 12 کد محوری (زیر ساخت های فناوری اطلاعات موجود، امکانات، پلتفروم آموزش، مشکلات رفتاری، مشکلات روحی و درونی، کاهش تعاملات اجتماعی و ارتباطی، محتوای آموزش مجازی، زمان بندی آموزش، ارزیابی آموزشی، تدریس مجازی، فضای کلاس مجازی، عوارض ناشی از کارکردن مداوم با گوشی ها و تبلتهای هوشمند) بدست آمد. در نهایت این 12 کد محوری به صورت کدهای گزینشی عوامل فناوری، عوامل روانشناختی، عوامل اجتماعی و ارتباطی، عوامل آموزشی، عوامل جسمی دسته بندی شد.
شناسایی و تحلیل تطبیقی روش های نوین آموزشی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تحلیل تطبیقی روش های نوین آموزشی بود. برای این منظور علاوه بر معرفی روش ها، به بررسی و مقایسه مزایا و معایب، برد آموزشی و کارایی و همچنین هزینه و فایده اقتصادی آن ها در حوزه تعلیم و آموزش پرداخته شده است. روش انجام پژوهش، توصیفی است که با توجه به نوع پژوهش، یعینی بررسی تطبیقی، شامل چهار مرحله ی توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسه است. روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و روش نمونه گیری هدفمند نظری است. نتایج عبارت انداز: ۱- روش های آموزشی بسیار متنوع هستند و تمییز بین روش های سنتی و نوین بسیار دشوار است؛ دراین پژوهش ۱۹ روش نوین آموزشی شناسایی و معرفی شده اند؛ ۲- روش های نوین آموزشی نسبت به انواع سنتی مزایای بیشتر و معایب کم تر دارند؛ ۳- بسیاری از روش های نوین آموزش، برد آموزشی بالاتری نسبت به روش های سنتی دارند و می توانند به تعداد بیشتری از فراگیران آموزش دهند. همچنین روش های نوین آموزشی به خاطر استفاده از علم و تجهیزات نوین کارایی بالایی دارند؛ ۴- روش های نوین آموزشی نسبت به روش های گذشته نیاز به هزینه بیشتری دارند؛ اما در بسیاری از این روش ها در صورت اجرای درست در بلندمدت هم نتایج و خروجی بهتری خواهد داشت و هم سرمایه گذاری ها جبران شده و هزینه کلی آموزش کاهش پیدا می کند.
بررسی چگونگی و میزان نمود عناصر هویّت ملی - مذهبی در کتاب های نونگاشت فارسی متوسطه اول و دوم
حوزه های تخصصی:
کتاب های درسی یکی از مهم ترین منابع یادگیری، آموزش و تقویت هویّت ملّی و مذهبی هستند. در این میان کتاب های فارسی با توجّه به گنجایش آنان و بهره گیری از انواع مختلف نوشته اعم از نثر، شعر، نمایش نامه، داستان و خاطره و... می توانند نقش مهمی در تقویت عناصر هویّت ملّی و مذهبی میان دانش آموزان به عنوان نسل آینده ساز ایفا نمایند. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل محتوا و متن کتاب های فارسی نونگاشت دوره متوسطه اول و دوم از نظر میزان توجه به عناصر هویّت ملّی و مذهبی است. جامعه آماری این پژوهش 5 جلد کتاب فارسی نونگاشت متوسطه اول و متوسطه دوم (دهم و یازدهم) است. نتایج کلیِ به دست آمده نشان می دهد که مجموعاً 204 مؤلفه ملّی و مذهبی در 5 جلد کتب نونگاشت فارسی متوسطه اول و دوم به کار رفته است که از این تعداد 122 واحد یا 80/59% را مؤلفه های مذهبی و 82 واحد یا 19/40% را مؤلفه های ملّی و ایرانی تشکیل می دهند. همچنین سهم مؤلفه های ملّی در کتاب های متوسطه اول 49 واحد یا 75/59% و در کتاب های متوسطه دوم 33 واحد یا 24/40% است. مؤلفه های مذهبیِ به کاررفته در کتاب های متوسطه اول 91 واحد یا 59/74% و در کتاب های متوسطه دوم 31 واحد یا 40/25% است
آسیب شناسی تربیت هنری در نظام رسمی آموزش و پرورش (از دیدگاه کارشناسان و متخصصان)
حوزه های تخصصی:
نهاد آموزش وپرورش هر جامعه ای سعی دارد از قابلیت چشمگیر هنر برای رشد فکری، تکوین و تکامل شخصیت انسان ها بهره ببرد. پژوهش حاضر در پارادایم کیفی و با روش مصاحبه نیمه سازمان یافته انجام گرفت. با هدف آسیب شناسی تمامی ارکان نظام آموزش وپرورش در پیاده سازی مقوله تربیت هنری، هفت عنصر: اهداف، محتوا، مواد آموزشی، راهبردهای یاددهی-یادگیری، زمان، مکان و ارزشیابی در برنامه درسی در نظر گرفته شد. حوزه های آسیب پذیر به صورت مقوله های اصلی زیر استخراج و دسته بندی گردید: آسیب های حوزه اهداف: فقدان رویکرد فلسفی مناسب، مشکلات تدوین اهداف و مشکلات اجرای اهداف. آسیب های حوزه محتوا: فقدان رویکرد فلسفی مناسب، مشکلات تدوین محتوا و مشکلات اجرای محتوا. آسیب های حوزه روش های تدریس: عدم استفاده از روش های مختلف و متناسب با محتوا، عدم آموزش معلمان در ارتباط با روش های تدریس. آسیب های حوزه زمان، مکان و مواد آموزشی: کمبود زمان، مکان و امکانات آموزشی و مشکلات ناشی از نگرش های نادرست. آسیب های حوزه ارزشیابی: نوع و ماهیت ارزشیابی، نحوه اجرای ارزشیابی. آسیب های حوزه معلمان: مشکلات آموزشی معلمان، مشکلات انگیزشی معلمان و تصمیمات اداری و مدیریتی نادرست در ارتباط با معلمان. آسیب های حوزه نگرش والدین، مسئولین و ساختار مدیریت: مشکلات ناشی از ناکارآمدی و مدیریت غیر اثربخش، مشکلات ناشی از نگرش والدین، مشکلات ناشی از رویکردهای حاکم نسبت به هنر.
دو جبهه معارض: تقابل مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با مفروضات نظریه آشوب
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش بررسی فرضیات نظریه آشوب و مقایسه آن با مبانی منطق تایلر در برنامه درسی با روش تحلیلی- توصیفی است. این مطالعه به نقد مبانی منطق تایلر بر مبنای اثرکلاسیک وی در حوزه برنامه درسی تمرکز دارد. در این مطالعه این اثر کلاسیک با لنز نظری مفروضات نظریه آشوب مورد مطالعه و مرور و بازخوانی مجدد قرار گرفت و مبانی منطقی اثر تایلر و قرابت یا غرابت آن با مفروضات نظریه آشوب تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از آن است که مبانی منطق تایلر مبتنی بر استعاره ساعت نیوتنی، تعیّن پذیری و پیش بینی، رویکرد خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های بسته، تجویزالگوهای کلی ذهنی برای همه موقعیتهای یادگیری،تعیین اهداف عینی و برونداد یادگیری قبل از آموزش در برنامه درسی است در حالی که مفروضات نظریه آشوب به ترتیب و متناظر با هر یک از مفروضات فوق، مبتنی بر استعاره رودهای پرتلاطم و آب و هوا، تعیّن ناپذیری و پیش بینی ناپذیری، تاکید بر رویکرد غیر خطی در برنامه ریزی، ابتناء بر سیستم های باز، ضرورت طراحی الگوهای ذهنی متناسب با موقعیت،ضرورت توجه به تفاوت ها و ناساختاریافتگی در برنامه درسی و آموزش است که در طرف مقابل مبانی منطق تایلر قرار دارد .