مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
برنامه های درسی
حوزههای تخصصی:
یکی از ابعاد مهمّ زندگی جلال الدین محمّد دوانی، تأثیر گسترده ی او بر حوزه ی فرهنگ و اندیشه ی منطقه ی شبه قاره ی هند است. باتوجه به این که در این موضوع مطالعه ی منسجمی وجود ندارد، توجه به جای در این حوزه برای تکمیل مطالعه ی ارتباط فرهنگ ایران و شبه قاره ضروری به نظر می رسد. مطالعه ی حاضر به شیوه ی کتاب خانه ای، با تأکید بر منابعی انجام شده که هم زمانِ او بوده یا در منطقه ی شبه قاره سامان یافته است. در این مقاله گستره ی تأثیر جلال الدین دوانی در شبه قاره ی هند با وجود عدم حضورش در آن منطقه، در سه مرحله بررسی شده است، در بخش نخست روابط او با بزرگان هند و در بخش دوم تأثیر جلال الدین دوانی بر برنامه های درسی شبه قاره مورد توجه قرار گرفته است. در مرحله ی سوم مهم ترین کتاب ها و آثار دوانی شامل شش اثر مهم او که موردتوجه اهل منطقه قرار گرفته اند در حوزه های حکمت عملی، فلسفه، کلام و منطق، شناسایی و مطالعه شده است.
رویکرد اسلامی به هنر و برنامه های درسی هنری در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی مفهوم هنراسلامی، مبانی نظری و اصول تربیتی هنر اسلامی می پردازد و در نهایت با توجه به مبانی تربیتی و دینی الگوی برنامه درسی برای نهادینه سازی رویکرد اسلامی به هنر در آموزش عالی ارائه شده است. نتایج نشان می دهد که هنر محصول تقابل انسان با هستی است. در این میان ، هنر اسلامی واجد ویژگی منحصر به فردی است که آن ویژگی حکمت آمیزی آن است. مبناهای نظری هنر اسلامی عبارت است از: انسانشناسی، جامعه شناسی، دین شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی و مهمترین مبناهای تربیتی هنر اسلامی عبارت است از: خداجویی، عقلانیت، کرامت، هدایت پذیری و مهمترین اصول تربیتی هنر اسلامی شامل اخلاص، کل گرایی، عدالت جویی، حق گرایی، عزت، معنویت گرایی، میزانگرایی و مخالفت با لذتهای نامشروع است. در نهایت نیز عنصرهای هدف، محتوا، روشهای تربیتی، محیط آموزشی و ارزشیابی برنامه درسی هنری با رویکرد اسلامی با محوریت روش، موضوع و مخاطب مبتنی بر مبانی و اصول تربیتی و نظری هنر اسلامی به منظور تحقق هدفهای آرمانی در زمینه دانش، بینش، نگرش، ارزش و توانش تدوین شده است.
ریاضیات: عبور از طنز به خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی تأثیر برنامه درسی ریاضی آمیخته به طنز بر خلاقیت ریاضی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی نگاشته شد. مقاله حاضر به تحلیل و گزارش نتایج کمی یک مطالعه بزرگتر که با روش آمیخته صورت گرفته، می پردازد. خلاقیت ریاضی دانش آموزان بر اساس عملکرد آن ها پس از اجرای بسته آموزشی ریاضی آمیخته به طنز، طراحی شده توسط محققین بر اساس مفاهیم کتاب ریاضی پایه ششم، مورد تحلیل قرار گرفت. مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون نشان داد که تلفیق محتوای مفاهیم ریاضی با انواع طنز آموزشی بر رشد خلاقیت دانش آموزان تأثیر مثبت دارد. پیشنهادهایی جهت استفاده از این یافته ها در حوزه برنامه ریزی درسی چون طراحی محتوای آموزشی آمیخته به طنز آموزشی متناسب با ویژگی های فراگیران و تلفیق طنز آموزشی با برنامه های درسی در سطوح و رشته های مختلف، توسط تولید کنندگان برنامه های درسی ارائه شده است.
ظرفیت برنامه های درسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی برای تصدی فرصت های شغلی مدیریت داده های پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی ظرفیت برنامه های درسی مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی جهت توانمندسازی دانشجویان برای تصدی فرصت های شغلی مدیریت داده های پژوهشی.<br /> روش شناسی: این مطالعه با روش تحلیل محتوا انجام شده است. جامعه مورد مطالعه عبارت است از کلیه متون مدیریت داده های پژوهشی که به زبان انگلیسی منتشر شده است، برنامه های درسی دوره کارشناسی و دوره کارشناسی ارشد علم اطلاعات و دانش شناسی (گرایش مدیریت اطلاعات) و 14 نفر از کارشناسان و مدیران داده های پژوهشی دانشگاه های دولتی تهران.<br /> یافته ها: روایی سیاهه وارسی مهارت های مدیران داده های پژوهشی توسط متخصصان و صاحب نظران رشته علم اطلاعات و دانش شناسی مورد تأیید قرار گرفت و پس از بررسی، یافته ها نشان داد برخی از دروس مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد هم راستا با مهارت های مدیریت داده های پژوهشی است، که نیاز به تقویت و توسعه بیشتر دارد.<br /> نتیجه گیری: بازنگری برنامه های درسی رشته و در صورت لزوم اضافه کردن برخی دروس بالاخص در مقطع کارشناسی می تواند به توسعه مهارت های مربوطه کمک کند، تا از ابتدای تحصیل، دانشجویان بتوانند به عنوان مدیران داده های پژوهشی تربیت شوند و تحولات نوین ارائه خدمات مدیریت داده های پژوهشی را در حیطه کار حرفه ای خود ارائه دهند.
تبیین راهبردهای مواجهه با موک ها در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
موک یک دوره مبتنی بر وب است که به صورت رایگان و قابل دسترس برای هر شرکت کننده در هر نقطه ای از جهان است. هدف این مطالعه، شناسایی و تبیین راهبردهای بهره گیری از موک ها در برنامه درسی آموزش عالی ایران بوده است. این پژوهش از حیث کاربرد در برنامه درسی دانشگاه ها ، از نوع کاربردی بوده و در انجام آن از روش کیفی و داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل جمعی از متخصصان برنامه درسی؛ طراحان و مدرسان دوره های آموزشی مبتنی بر موک ها و شرکت کنندگان این دوره ها بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 14 نفر از آنان انتخاب گردیدند. افرادی به عنوان نمونه انتخاب شدند که با برخورداری از تجربه مشارکت یا اجرایی در دوره های موک بتوانند نسبت به کیفیت خدمات آموزشی این دوره ها اظهارنظر دقیقی ارائه نمایند. این افراد همچنین دارای تألیفات و فعالیت های پژوهشی قابل توجه درزمینه فناوری های آموزشی، و نیز سوابق مدیریتی و اجرایی در حوزه فناوری های آموزشی در آموزش عالی بودند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. یافته ها نشان داده است که مهمترین راهبردهای مواجهه با موک ها در برنامه های درسی آموزش عالی دربرگیرنده برنامه ریزی درسی کارآمد برای موک ها ، افزایش ارتباطات بین المللی در آموزش عالی، بستر سازی اجتماعی و
سنجش نگرش و ادراکات دانشجویان و دانش آموختگان کارشناسی ارشد نسبت به نقش برنامه های درسی رشته تحصیلی خود در کسب مهارت های شغلی، انتظارات شغلی و شانس اشتغال آن ها
حوزههای تخصصی:
هر هدف کلی این پژوهش سنجش نگرش و ادراکات دانشجویان و دانش آموختگان کارشناسی ارشد رشته های کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز نسبت به نقش برنامه های درسی رشته تحصیلی خود در کسب مهارت های شغلی، انتظارات شغلی و شانس اشتغال آن ها می باشد. پژوهش حاضر ازحیث هدف،کاربردی؛ و ازحیث ماهیت، توصیفی- پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان و دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد رشته های کشاورزی پنچ گروه آموزشی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهیدچمران اهواز طی سال های 1387 تا 1391 و همچنین دانشجویان حاضراست که هنوز تحصیلات خود را به پایان نرسانیده اند(577=N). با توجه به اهمیت موضوع و تعداد جامعه آماری، نمونه گیری در این پژوهش به صورت سرشماری انجام شد و بدین ترتیب تمام اعضای جامعه آماری به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسش نامه ای تهیه شده توسط مقدم (1392) است. پرسش نامه مذکور دارای 52 سؤال بود که 6 خرده مقیاس (دیدگاه نسبت به رشته تحصیلی، تقویت دانش تئوری، تقویت دانش عملی، تأثیر دانشگاه محل تحصیل، رشد حرفه ای، نگاه جامعه) را می سنجد. برای سنجش روایی پرسش نامه مورد نظر، از روایی صوری استفاده شد و همچنین برای بررسی پایایی ابزار پژوهش از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید(89/0= ) برای تحلیل نتایج سؤال شماره 1 با استفاده از آمار توصیفی شامل فراوانی و درصد، سؤالات شماره 2 تا 7 از آمار استنباطی رگرسیون و سؤالات شماره 8 تا 11 نیز از آزمون آماری واریانس چند راهه استفاده شد. تحلیل نتایج بیانگر این است که تقریباً 33 درصد از واریانس مهارت های شغلی دانشجویان و دانش آموختگان از طریق بررسی نگرش و انتظارات شغلی دانشجویان و دانش آموختگان قابل تبیین است. نتایج مشخص کرد که بین ادراک از دروس نظری دانشجویان و دانش آموختگان و مهارت های شغلی آن ها رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. همچنین آزمون همبستگی بین دو متغیر ادراک و نگرش دانشجویان و دانش آموختگان نسبت به دروس عملی و مهارت های شغلی کسب شده توسط آنها نشان داد که رابطه مثبت و معناداری میان نگرش نسبت به دروس عملی و مهارت های شغلی دانشجویان و دانش آموختگان وجود دارد. از دیگر یافته های این پژوهش این بود که بین ادراک دانشجویان و دانش آموختگان در زمینه دروس نظری و نگرش تحصیلی آنها همبستگی بالایی وجود داشت، با وجود اینکه بین ادراک دانشجویان و دانش آموختگان نسبت به دروس عملی و نگرش و انتظارات شغلی آنها رابطه ی معناداری وجود دارد، ولی این رابطه نسبت به دروس نظری درسطح پایین تری قراردارد. همچنین نتایج به دست آمده نشان دهنده این بود که در زمینه نگرش و انتظارات شغلی دانشجویان و دانش آموختگان بین دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.
سبک زندگی در آموزه های تربیتی امام رضا(ع) و استخراج دلالت های آن در برنامه های درسی رسمی و عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی قلمروهای سبک زندگی در آموزه های تربیتی امام رضا(ع) و استخراج دلالت های آن در برنامه های درسی نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیلی- استنباطی است. جامعه تحلیلی کلیه منابع دست اول از امام رضا(ع) است که به صورت حدیث در دسترس ما بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه عمیق قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به طور مستمر همزمان با جمع آوری اطلاعات از طریق دسته بندی، کدگذاری و نهایتاً تفسیر انجام گرفت. یافته های حاصل حاکی از این است که سبک زندگی در آموزه های تربیتی امام رضا(ع) دارای چهار قلمرو است که عبارتند از: قلمرو الهی، فردی، اجتماعی و زیست محیطی. هر کدام از این قلمروها دارای عناصری است. عناصر قلمرو الهی عبارتند از: شناخت، ایمان، تقوا، اعتماد و توکل، تسلیم و رضا و بندگی. عناصر قلمرو فردی عبارتند از: شناخت خود، دانش طلبی، تربیت عقلانی، رشد ارزش های اخلاقی و کمال خواهی. عناصر قلمرو اجتماعی عبارتند از: دوستی، محبت، عدالت، همکاری و کرامت. عناصر قلمرو زیست محیطی عبارتند از: شناخت طبیعت، هدفمندی جهان هستی، استفاده مطلوب از طبیعت و مسئولیت پذیری. دلالت های سبک زندگی در برنامه های درسی رسمی و عمومی را می توان در قالب هدف غایی(قرب و رضوان الهی) و اهداف واسطه ای، محتوای تلفیقی(با محوریت آموزش خداشناسی، انسان شناسی اسلامی، جامعه پذیری دینی- اخلاقی و آماده سازی متربیان برای مواجه منطقی با طبیعت)، روش های یاددهی – یادگیری(پرهیز از سطحی نگری، پرسشگری، گفتگو، الگوسازی، پژوهشگری، اکتشافی، ایفای نقش، مشاهده، گردش علمی، نمایش فیلم) و ارزشیابی (روش های فرایندی و کیفی مانند مشاهده، مصاحبه، گزارش دهی، پژوهش، خودارزیابی و شرح حال نویسی) مطرح نمود.
تاملی در وضعیت عاطفی مدارس آینده با تمرکز بر عنصر شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای این تحقیق بررسی عوامل اثرگذار در تضعیف و بی توجهی به حوزه عاطفی مدارس با توجه به عنصر شادی بود. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع بنیادی هم چنین از نظر ماهیت توصیفی، از نوع پیمایشی می باشد، جامعه آماری این تحقیق شامل معلمان دوره ابتدایی منطقه 1 در شهر ارومیه می باشد. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 200 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بعد از چند بار انتخاب خوشه های مدرسه، کلاس و در نهایت معلمان، انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بود که ضریب پایایی آن 89/. به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها هم ضمن استفاده از آمار توصیفی از آزمون تی تک نمونه ای و آزمون فریدمن هم استفاده شد. پس از تحلیل داده ها مشخص شد که از نقطه نظر معلمان انتظارات زیاد جامعه و والدین، استاندارد های پایین فضاهای آموزشی، تاکید زیاد بر نمره، طراحی نامناسب برنامه های درسی و شیوه های نادرست ارزشیابی جزء عوامل مؤثر بر تضعیف بعد عاطفی مدارس هستند. همچنین در رتبه بندی این عوامل، استاندارد های پایین فضاهای آموزشی و شیوه های نادرست ارزشیابی در رتبه های اول و دوم اثرگذاری بر فضای شاد مدارس قرار گرفتند و تاکید زیاد بر نمره در پایین ترین رتبه قرار گرفت. هم چنین در بخش پایانی یافته های این تحقیق معلمان چشم انداز روشنی را در آینده از نظر وضعیت عاطفی مدارس تصور نمی کردند و معتقد بودند که در آینده وضعیت بدتر از شرایط حاضر خواهد شد.
واکاوی مؤلفه های مدیریت دانش در منابع و برنامه های درسی آموزش عالی (با استفاده از روش فراترکیب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین وضعیت مؤلفه های مدیریت دانش با استفاده از مطالعه پژوهش های پیشین است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع طرح های پژوهش آمیخته اکتشافی است و با روش تحلیل محتوا، پرسشنامه ای و سیاهه وارسی 122 مقاله چاپ شده فارسی و انگلیسی بین سال های 2000 تا 2020 در حوزه مدیریت دانش در منابع و برنامه های درسی آموزش عالی بررسی شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اشتراک دانش 67/26 درصد بیشترین و حفاظت از دانش 43/4 درصد کمترین سهم را کسب کرده اند. کاربست دانش 85/15 درصد، خلق دانش 17/14 درصد، تغییر دانش 63/10 درصد، سازماندهی دانش 65/9 درصد، شناسایی دانش 68/7 درصد، توسعه دانش 91/5 درصد، ارائه دانش 02/5 درصد را اتخاذ کرد. نتیجه گیری: آموزش عالی یکی از مهمترین خاستگاه های اشتراک دانش است و می تواند با ارائه الگوهای جدید دانش و سنجش و ارزیابی دانش که پیش شرط لازم برای کاربست موفق دانش است، مؤثر باشد. خلق و توسعه دانش نیز یکی از رسالت های اساسی آموزش عالی محسوب می شود و موجب کاربردی سازی دانش تئوری و به روزرسانی آن می شوند. تغییر دانش نیز فرآیندی متقابل بین دانش صریح و ضمنی است که منجر ایجاد دانش جدید می شود. حفاظت از دانش یکی از خلاءهای آموزش عالی است که عدم توجه به آن موفقیت مدیریت دانش را مختل می کند زیرا موفقیت مدیریت دانش محصول اتخاذ و اجرای استراتژی مناسب و یکپارچه در آموزش عالی است.
بازخوانی رابطه ایدئولوژی و نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
189 - 163
حوزههای تخصصی:
تعیین نقش و نحوه حضور ایدئولوژی در نظام آموزش و پرورش و عناصر مختلف آن از جمله برنامه های درسی از موضوعات مناقشه انگیز حوزه فرهنگ و آموزش است. در این مقاله با رویکردی تحلیلی – استنتاجی تلاش گردیده تا برخی ابعاد و زوایای این مسئله مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. با مروری بر دیدگاهها و ادبیات نظری موجود، رابطه و نسبت ایدئولوژی با نظام آموزشی در قالب دو شکل ضمنی(غیرمستقیم) و صریح(مستقیم) مطرح شده است. در رویکرد اول، ایدئولوژی در معنای ارزش های بنیادین و چهارچوب های کلان فلسفی حاکم بر آموزش و پرورش به کار گرفته شده که فقط جهت گیری کلی حرکت نظام آموزشی را نشان داده و تلاشی برای تعیین و مهندسی روندهای جاری و ساری آموزش در مدارس و مراکز آموزشی از خود نشان نمی دهد. به نظر می رسد در چنین حالتی وجود و حضور ایدئولوژی در آموزش و پرورش می تواند امری قابل توجیه و پذیرش باشد. اما در رویکرد صریح(مستقیم) رابطه و نحوه تعامل ایدئولوژی با نظام آموزشی به گونه ای رقم می خورد که برنامه های درسی تحت کنترل و حاکمیت ایدئولوژِی قرار گرفته و بسترهای ذهنی و فکری مخاطبان جوان یعنی دانش آموزان و دانشجویان جهت پذیرش و درونی کردن ارزش ها و هنجارهایی خاص آماده می شود. در این صورت، نقش آفرینی ایدئولوژی در نظام آموزشی از کیفیات وشرایط مناقشه انگیزی برخوردار می شود که خود ضرورت توجه و بازاندیشی سیاستگذاران و برنامه ریزان را به اصلاح این روند جلب می کند.
طنز آموزشی: ظرفیت مغفول در ارتقای کیفیت آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۴۹
۸۸-۶۹
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی آخرین یافته های پژوهشی به قصد دستیابی به مفاهیم مشترک و دیدگاههای جدید در مورد طنز آموزشی به منظور تبیین لزوم کاربست عملی آن در ارتقای کیفیت آموزش در نظام آموزشی کشور است. پژوهش حاضر به روش سنتزپژوهی صورت گرفته که در آن با استخراج مؤلفه ها و نکات مشترک تعدادی از تحقیقات مرتبط با طنز طبق اصول تلفیق، سنتزی از داده ها و یافته ها مورد بازآرایی، بازاندیشی و تحلیل قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهند که طنز آموزشی ظرفیت بالایی برای کاربست در محیطهای آموزشی دارد و می تواند به غنی سازی برنامه های درسی به طرق گوناگون از جمله تلطیف فضای آموزشی، ارتقای روحیه دانش آموزان، رفع خستگی، افزایش توجه و اعتماد به نفس و بهبود روابط دانش آموزان با معلمان کمک کند. شایان ذکر است که معلمان از دیرباز به طور معمول در کلاسهای درس خود از انواع طنزهای کلامی و غیرکلامی برای پیشبرد بهتر فرایند آموزش و افزایش میزان شادی و نشاط دانش آموزان و ارتقای سطح توجه آنان استفاده کرده اند در حالی که ممکن است از دید آنان، شوخ طبعی به عنوان یک موضوع علمی مورد توجه قرار نگرفته باشد، اما ادعای پژوهش حاضر این است که توسعه فرهنگ طنز به منزله یک روش آموزشی می تواند به عنوان یک کاتالیزور و تسهیلگر به کمک معلم بشتابد و دستیابی به اهداف آموزشی را تسهیل و تسریع کند. در نهایت، پیشنهادهایی برای استفاده این یافته ها در حوزه آموزش و بهبود کیفیت یادگیری ارائه شده است.
واکاوی تجارب زیسته و ادراکات دبیران از نحوه شکل گیری هویت دینی در دانش آموزان (یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعات پدیدارشناسی عموماً با ادراک یا مفاهیم، نگرش و عقاید، احساسات و عواطف افراد سروکار دارد. در این رویکرد، با استفاده از مصاحبه می توان تجارب افراد از پدیده ها را استخراج کرد. این مطالعه با هدف تجارب زیسته دبیران به عنوان متخصصان در خصوص نحوه شکل گیری هویت دینی با استفاده از روش پدیدارشناسی پرداخته است. روش ها: روش پژوهش، کیفی از نوع پدیدار شناسی است. شرکت کنندگان در این پژوهش، دبیران و سرگروهان درسی دوره اول متوسطه در شهر میناب بوده اند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با روش 7 مرحله ای کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. روش نمونه گیری با استفاده از نمونه گیری گلوله برفی انجام -گرفته است. مصاحبه با 12 نفر از دبیران که به صورت نیمه ساختار-یافته بود تا آنجا ادامه پیدا کرد که به اشباع رسید. یافته ها: نشان می دهد، بیان مسائل دینی در قالب داستان، بیان تجربیات شخصی در حیطه مسائل دینی، عمل به فرایض دینی به صورت عملی و ایجاد شورونشاط در فضای کلاس های دینی و پرسش و پاسخ به صورت که دانش آموزان بتوانند سؤالاتی که با آن ها درگیر هستند را بیان کرده و پاسخ خود را دریافت کنند جزو عواملی هستند که در گفته های دانش آموزان به عنوان عوامل مؤثر بر هویت یابی دینی شناسایی شده اند. نتیجه گیری: فرآیند شکل گیری هویت دینی دانش آموزان باید در معلمان، منابع درسی و برنامه درسی پیگیری شود. در صورت هماهنگی بین این جنبه ها، می توان گفت تا حد زیادی هویت دینی دانش آموزان در مسیر درست قرار خواهد گرفت.
نو یا چند بسترسازی برنامه درسی: حرکت به سمت سبز شدن برنامه های درسی در دوران بعد از پاندومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوبستر سازی یکی از رویکردهای نو در حوزه مطالعات برنامه درسی است. این رویکرد ورود برنامه درسی به مباحث و رشته های دیگر را بررسی می کند. یکی از این مباحث، محیط زیست و به ویژه تغییرات اقلیمی است. پژوهش حاضر بر آن است تا نحوه سبز شدن برنامه های درسی را در دوران بعد از پاندومی بررسی نماید، این پژوهش با رویکرد کیفی و تحلیل محتوای قراردادی انجام شده است. تعداد 11 نفر از متخصصان تغییرات اقلیمی و برنامه درسی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری گردید روش گرینهم و لاندمن جهت تحلیل داده ها بکار گرفته شد. جهت صحت و اعتبار داده ها از روش گوبا و لینکلن استفاده شد در ارتباط با هدف پژوهش 4 طبقه شامل آمادگی مقابله با بحران، احترام به قوانین، همبستگی ملی، حفاظت از ارزش های زیست محیطی و 9 زیر طبقه شامل شناسایی تهدیدها، درک فرصت ها، حمایت از قوانین، تقویت حاکمیت قوانین، توسعه مشارکت های مردمی، گسترش همدلی، حفاظت از آب، مقابله با آلودگی هوا، حفاظت از جنگل شناسایی گردیدند با توجه به دیدگاه مشارکت کنندگان جهت سبز شدن برنامه های درسی در دوران پساکرونا درون مایه های اصلی دانش زیستی و آگاهی زیستی در چارچوب برنامه های درسی می تواند استفاده شود.
تحلیل محتوای دروس تخصصی دوره دکتری آموزش عالی بر اساس مؤلفه های مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال نهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۲
139 - 162
هدف این پژوهش تعیین وضعیت مدیریت دانش در سرفصل های دروس تخصصی دوره های دکتری در رشته های علوم انسانی آموزش عالی بود. پژوهش حاضر از نوع طرح های پژوهش آمیخته اکتشافی بوده است. از این رو، ترکیبی از روش های کیفی و کمی استفاده شده است. ابتدا مؤلفه های مدیریت دانش با روش تحلیل محتوا با رویکردی استقرایی استخراج گردید و بر مبنای آن پرسشنامه ای در قالب 9 مؤلفه اصلی و 44 پرسش تهیه شد و در اختیار خبرگان قرار گرفت. علاوه بر آن سیاهه وارسی نیز در قالب 442 گویه فرعی تهیه شد. در تحلیل محتوای دروس تخصصی در 11 رشته علوم انسانی در مقطع دکتری، 2250 درس در 3260 شناسه استخراج گردید. این بررسی نشان داد که مؤلفه اشتراک دانش 46/25 درصد، مؤلفه کاربست دانش 48/17 درصد، مؤلفه تغییر دانش 73/12 درصد، مؤلفه خلق دانش 75/11 درصد، مؤلفه شناسایی دانش 97/9 درصد، مؤلفه سازماندهی دانش 73/7 درصد، مؤلفه توسعه دانش 23/6 درصد، مؤلفه ارائه دانش97/4 درصد و مؤلفه حفاظت از دانش 68/3 درصد از داده ها را کسب کردند. برای آماده سازی دانش آموختگان به عنوان رهبران توانمند آینده، لازم است آموزش عالی در آموزش مدیریت دانش به دانشجویان نقشی محوری و مؤثر داشته باشد. بهره گیری از برنامه های درسی مبتنی بر مدیریت دانش، مهارت های لازم برای به کارگیری دانش و اتکا به آن را هموار می سازد. همچنین موجباب خلق دانش و نوآوری دانشجویان را فراهم می سازد. بکارگیری شیوه های استاندارد در آموزش و پژوهش، مدیران آینده را برای ارائه و اشتراک دانش در سازمان ها آماده می سازد. اگرچه اشتراک دانش عنصر کلیدی برنامه های مدیریت دانش کارآمد و مؤثر است، اما در دسترس گذاشتن دانش، بدون کاربست آن (تبدیل دانش تئوری به دانش عملی)، نمی تواند تضمینی برای استفاده از آن باشد. بنابراین توسعه دانش از طریق کاربردی سازی دانش تئوری، به روز رسانی و تغییر آن حاصل می شود. مدیریت دانش ارتقای یک رویکرد جامع برای شناسایی، تسخیر، بازیافتن، اشتراک و ارزشیابی، سرمایه دانشی سازمان هاست.
نگرش دانشجویان دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی ایران نسبت به سرفصل دروس مقطع کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در گرایش مدیریت اطلاعات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۲
83 - 97
هدف: تعیین نگرش دانشجویان نسبت به سرفصل دروس مقطع کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در گرایش مدیریت اطلاعات. روش پژوهش: این پژوهش به روش پیمایشی- تحلیلی انجام شده است. در این پژوهش نمونه گیری انجام نشده و جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در گرایش مدیریت اطلاعات تمامی دانشگاه های دولتی و آزاد اسلامی ایران است. پایایی پرسش نامه با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ و برای آزمون روایی محتوا و روایی سازه پرسش نامه و برازش مدل، از نرم افزار لیزرل استفاده و مشخص شد که پاسخ ها از برازش مطلوب برخوردار است. یافته ها: متوسط رتبه نگرش دانشجویان در مورد ضرورتِ وجوبی مفاهیم مرتبط با کارایی، اثربخشی، بهره وری و محتوای سرفصل دروس: مبانی علم اطلاعات و دانش شناسی (در حد زیاد)؛ کتابخانه ها و جامعه اطلاعاتی (در حد زیاد)؛ روش تحقیق (در حد زیاد)؛ سمینار تحقیق (در حد متوسط)؛ آمار در علم اطلاعات و دانش شناسی (در حد زیاد)؛ روش های بازنمایی اطلاعات (در حد زیاد)؛ ذخیره و بازیابی اطلاعات (در حد زیاد)؛ معماری پایگاه های اطلاعاتی (در حد متوسط)؛ نظام های اطلاعات مدیریت (در حد متوسط)؛ مدیریت دانش سازمانی (در حد زیاد)؛ و ارزشیابی نظام ها و خدمات اطلاعاتی (در حد متوسط) است. نتیجه گیری: دانشجویان مورد پیمایش، به نحو بارزی معتقدند که سرفصل دروس مقطع کارشناسی ارشد رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در گرایش مدیریت اطلاعات نیاز به بازنگری دارد.
طراحی و اعتبارسنجی ابزار سنجش ارزش آموزش عالی در کارکنان پلیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
157 - 189
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نظر افسران پلیس در مورد ارزش درک شده آموزش عالی که بیشترین مزیت را برای افسران پلیس آینده و فعلی دارد، بسیار مهم است. در این پژوهش، محققان به دنبال ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش ارزش آموزش عالی در کارکنان پلیس بودند. روش: این پژوهش، با رویکردی کاربردی و اکتشافی و به روش آمیخته متوالی اکتشافی انجام شد. روش تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی است و در تحلیل داده های آن، از روش کلایزی استفاده شد. مشارکت کنندگان، هفده نفر با درجات و مشاغل مختلف بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد مطالعه قرار گرفتند. روش تحقیق کمّی از نوع توصیفی همبستگی می باشد. برای حجم نمونه 144 نفر از واجدان شرایط شرکت در پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ضرایب آلفای کرونباخ پرسش نامه ها بین 80/0 تا 90/0 است. برای ارزیابی ویژگی های روان سنجی پرسش نامهمحقق ساخته از تحلیل عامل اکتشافی، برای بررسی برازش داده ها با الگوی سازه ای پرسش نامه، از تحلیل عاملی تأییدی و جهت تحلیل داده های کیفی از نرم افزار ATLAS.ti، برای محاسبات مربوط به تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی از از نرم افزار Mplus8.7 و برای آزمون همبستگی از spss21 استفاده شد. یافته ها: پس از سنجش اعتبار محتوا، اعتبار صوری و اعتبار سازه با استفاده از تحلیل عاملی داده های حاصل از پژوهش، ابزار سنجش ارزش برنامه های درسی آموزش عالی به 48 مؤلفه در سه بُعد اصلی تبدیل شد. این الگوی سه عاملی از برازش مناسب برخوردار و براساس مفهوم متغیرها و پیش زمینه نظری به نام های ارتقا و بهبود عملکرد سازمانی (حرفه گرایی)، اخلاق حرفه ای و مدرک محوری (ارزش منفی) تفسیر و نام گذاری شده اند. نتیجه گیری: با توجه به ویژگی منحصر به فرد الگوی پیشنهادی (مستخرج شده از درک و فهم افسران پلیس مشغول به خدمت)، در سیاست گذاری و برنامه ریزی نظام آموزش عالی به منظور بهبود عملکرد شغلی و نیز در جهت دستیابی به استانداردها در حوزه های مختلف برنامه درسی می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
مروری بر آموزش معماری و شهرسازی در ایران
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۱ زمستان ۱۳۷۸ شماره ۴
99 - 119
از آنجایی که تجلی و بروز کالبد شهرها و عمارات که در وهله اول حاصل کار دانش آموختگان و نتیجه اموزش معماری و شهرسازی در مراکز علمی و دانشگاهی تلقی می شوند. اولاً متأثر از عوامل برون دانشگاهی نیز بوده و ثانیاً همین عوامل برون دانشگاهی بر عوامل دانشگاهی(برنامه درسی، مدرس، دانشجو و ...) اثر گذاشته و آنها را به راهی جز مسیر تعیین شده هدایت می کنند، نوشتار حاضر سعی بر آن خواهد داشت تا پس از ذکر مقدمه ای، ویژگیهای عوامل مؤثر بر حاصل کار معماران و شهرسازان را در مقولات دانشگاهی و غیر دانشگاهی، با عنوان عوامل مستقیم و عوامل غیر مستقیم در آموزش معماری و شهرسازی مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و در نهایت پیشنهادهایی را نیز ارایه کند.
بررسی نظرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی درباره قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای نوآوری برنامه های درسی هنری در آموزش عالی هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
87 - 114
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی نظرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی درباره قوت ها، ضعف ها، فرصت ها و تهدیدهای نوآوری برنامه های درسی هنری در آموزش عالی هنر بوده است. روش پژوهش، توصیفی پیمایشی بود و به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. همچنین روایی محتوایی مصاحبه و پرسشنامه با نظرات کارشناسان، بررسی و پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 90/0 برآورد شد. جامعه آماری شامل همه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی (کمی) و نمونه گیری هدفمند (کیفی) بوده است. نتایج نشان داد؛ مهم ترین نقطه قوت مربوط به گویه توجه به یادگیری مادام العمر به منظور به روز بودن دانشجویان و مهم ترین ضعف ها امکانات نامناسب است. تقویت فرهنگ نوآوری، مهم ترین فرصت نوآوری در برنامه های درسی هنر است. مهم ترین تهدید، کمبود دانش و فناوری روز دنیا در کشور است.
آموزه های نظریه پیچیدگی در نظام آموزشی و برنامه های درسی (برنامه درسی ملی): چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
57 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از اجرای این پژوهش، بررسی دلالت ها، چالش ها و فرصت های نظریه پیچیدگی برای برنامه های درسی (برنامه درسی ملی) بود. در این پژوهش از روش پژوهش کیفی «پژوهش نظریه ای» به عنوان روش پژوهش و از ابزار «بررسی مستندات» به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات استفاده شده است. ویژگی های اصلی نظریه پیچیدگی شامل کل گرایی، علیت متقابل، واقعیت ذهنی، عدم قطعیت، خودتنظیمی، چندسویه نگری و غیر خطی بودن است. برنامه های درسی با توجه به سند برنامه درسی ملی دارای هفت عنصر مهم و اساسی ازجمله دانش آموز، معلم، محتوا، یاددهی _ یادگیری، ارزشیابی، محیط یادگیری و مدیر مدرسه است. یافته های پژوهش نشان داد که با توجه به نظریه پیچیدگی تعدادی از ویژگی های این نظریه در عناصر هفت گانه برنامه درسی ملی وجود دارد؛ ولی هنوز تمامی دلالت های این نظریه را پوشش نمی دهد. یافته های مقاله نشان داد مواردی چون دوگانگی، از بین برنده قوانین، غیر ایستا بودن، غفلت از احترام و نداشتن نظم خطی، چند علیتی یا علیت چندگانه را می توان چالش های فرا روی برنامه های درسی تلقی کرد. فرصت های فرا روی برنامه های درسی را نیز می توان کل نگری و دیدگاه افزایشی، متناقض بودن و پارادوکس، روابط متقابل علت و معلول، بنیادی و تدریجی، همکاری و ارتباط، تفکر خلاق و خودکاوشگری دانست.
بررسی و شناسایی جهت گیری برنامه های درسی در نظام آموزش عالی بر اساس رویکرد جامعه محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۲
7 - 34
حوزههای تخصصی:
پاسخگویی متناسب نظام آموزش عالی به نیازهای جامعه در ابعاد مختلف یکی از چالش های اصلی در دهه های اخیر بوده است. متناسب با این چالش، هدف از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی جهت گیری برنامه های درسی در نظام آموزش عالی بر مبنای رویکرد جامعه محوری بود. متناسب با این هدف از روش توصیفی_ تحلیلی و همچنین جهت پیشبرد پژوهش از گام های اجرایی روش اسنادی بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل مبانی نظری و پژوهشی (اسناد) داخلی و خارجی در راستای موضوع پژوهش بود که کل جامعه آماری (تمام شماری بدون بازه ی زمانی) به عنوان نمونه انتخاب شد. گرد آوری اطلاعات از راه مطالعات کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی صورت پذیرفت و تا زمان اشباع نظری داده ها ادامه پیدا کرد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تکنیک های بازخوانی متون و مطالعه منابع، شامل «طبقه بندی و جدول های مفهومی» و «تقلیل داده ها»، استفاده شد. همچنین به منظور بررسی اعتبار یافته ها از معیارهای خودبازبینی پژوهشگر در طی فرایند گرد آوری و تحلیل داده ها و همچنین از توسعه و توصیف غنی داده ها برای اطمینان از قابلیت انتقال پذیری استفاده شد. بر اساس یافته ها مفاهیم کلیدی چشم انداز و مأموریت نظام آموزش عالی جامعه محور را روشن و متناسب با آن هشت جهت گیری (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، فناورانه، زیست محیطی، آموزشی، پژوهشی) برای برنامه های درسی بر اساس ابعاد و کارکردهای اصلی نظام آموزش عالی جامعه محور (آموزش، پژوهش، خدمات) تبیین شد.