مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۰۱.
۴۰۲.
۴۰۳.
۴۰۴.
۴۰۵.
۴۰۶.
۴۰۷.
۴۰۸.
۴۰۹.
۴۱۰.
۴۱۱.
۴۱۲.
۴۱۳.
۴۱۴.
۴۱۵.
۴۱۶.
۴۱۷.
۴۱۸.
۴۱۹.
۴۲۰.
پدیدارشناسی
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
129 - 109
حوزه های تخصصی:
هدف: همه گیری بیماری کووید-19 تغییرات اساسی را در دنیای انسانی در سطوح روابط، مشاغل، آموزش و مباحث بهداشتی ایجاد کرد. این پژوهش کیفی باهدف شناسایی مؤلفه های مقابله ای روان شناختی اساسی در افراد مبتلابه بیماری کووید-19 انجام شد. روش: مشارکت کنندگان این مطالعه از میان فهرست اسامی شبکه بهداشت اردبیل به شیوه مبتنی بر هدف انتخاب شدند. زمان تصویب پژوهش سال 1399 و تاریخ اتمام آن سال 1400 بود. روش تحقیق از نوع کیفی پدیدارشناسی تفسیری بود. لذا برای 20 نفر از بیمارانی که در منزل بستری بودند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و فرایند مصاحبه و تحلیل داده ها تا رسیدن به نقطه اشباع نظری ادامه یافت. در این مطالعه با استفاده از روش کدگذاری باز 123 کد مرتبط با اهداف پژوهش شناسایی شد. یافته ها: نتایج تحلیل سه موضوع اصلی و سیزده طبقه اولیه را نشان داد. موضوع اصلی علائم شامل طبقه اولیه بدنی، روان شناختی و طبقه اولیه اجتماعی است. موضوع اصلی مهارت های مقابله ای شامل طبقه های اولیه سرگرمی، تغذیه، معنوی، روانی، پزشکی، منابع اجتماعی و طبقه اولیه استیصال است و موضوع اصلی پیامدها نیز شامل طبقه های اولیه زندگی، طبقه اولیه دغدغه ها و طبقه اولیه روابط است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مردم در برخورد با بیماری کووید 19 از همه انواع روش های مقابله ای مسئله محور تا هیجان محور و سرمایه های خود برای زنده ماندن بهره می گیرند و تن و روان همسو باهم به گونه منسجم، بقاء شخص را تضمین می کنند.
پدیدارشناسی تلفیق برنامه درسی تعلیمات دینی با درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
63 - 74
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پدیدار شناسی تلفیق برنامه درسی تعلیمات دینی با درس علوم تجربی انجام گرفت. این پژوهش به شیوه کیفی و با رویکرد مبتنی بر پدیدار شناسی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش ، طراحان و متخصصان برنامه ریزی درسی و الهیات و همچنین معلمان دارای مدرک کارشناسی ارشد و دکتری بودند. مشارکت کنندگان در این پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 15 نفر تا رسیدن به نقطه اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری گردید.هدف از انتخاب این افراد ، تجربه ی آن ها و قرار گرفتن در متن برنامه درسی تلفیقی بود. پس از جمع آوری داده ها و تحلیل داده ها ، نقشه مفهومی از تحلیل داده ها ارائه گردید. داده ها بر اساس تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند که نتایج حاصل از تحلیل داده ها در3 مضمون سازمان دهنده 1) تبیین حیطه های محتوایی تلفیق2) چگونگی تدوین اهداف تلفیقی3 ) چگونگی برگزاری ارزشیابی تلفیقی طبقه بندی گردید . کلمات کلیدی: پدیدارشناسی، تلفیق، برنامه درسی، تعلیمات دینی، علوم تجربی
تجربه زیسته معلمان ابتدایی از پدیده موبینگ و بولینگ با رویکرد پدیدارشناسی
منبع:
آموزش پژوهی دوره هفتم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
29 - 48
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تحلیل تجربه زیسته معلّمان ابتدایی از پدیده موبینگ و بولینگ سازمانی درمحیط مدرسه با رویکرد پدیدارشناسی است. تحقیق حاضر از نوع کیفی و با رویکرد پدیدار شناسی است. در این تحقیق با 20 نفر از معلّمان ابتدایی زن و مرد ناحیه 2 آموزش و پرورش شهرستان شیراز مصاحبه شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد. روش مصاحبه ها نیمه ساختار یافته و مصاحبه ها تا زمان اشباع داده انجام شد. تحلیل داد ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی صورت پذیرفت. تحلیل و ادارک عمیق گفته های معلّمان به شناسایی 3 مضمون 1) چرایی ایجاد این پدیده(نقش مدیر و نوع مدیریت، مشکلات مالی و روحی معلّمان و نقش سیستم آموزشی و سازمان آموزش و پرورش)، 2) شکل رفتار های موبینگ و بولینگ در محیط آموزشی و مدرسه (مانند غیبت و ترور شخصیتی، درگیری فیزیکی) ، 3) اثرات موبینگ و بولینگ در محیط کار(مانند ترک سازمان)، منجر شد. در انتها با توجه به نتایجی که بدست آمده، پیشنهاداتی برای جلوگیری از این پدیده ارائه شده است.
پدیدارشناسی تجارب معلمان از آسیب های آموزش در کلاس های چند پایه روستایی کرمانشاه و راه کارهای بهبود کیفیت آموزش در آن ها
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پدیدارشناسی تجارب معلمان از آسیب های آموزش در کلاس های چند پایه روستایی و راه کارهای بهبود آموزش در آن ها است. برای درک تجارب زیسته معلمان از روش پژوهش نمودشناسی تفسیری که از رویکردهای پژوهش کیفی و روش تحلیل محتوا است، استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش حاضر، بر اساس نمونه گیری هدف مند، از بین معلمانی انتخاب شدند که بیش از دو سال در کلاس های چند پایه سابقه تدریس داشته اند. داده ها از راه مصاحبه های ژرف نیمه سازمان یافته با 12 معلم (6 مرد و 6 زن) در مورد تجارب و ادراک شان درباره سوالات پژوهش جمع آوری و سپس به روش ون منن تحلیل شدند. بر بنیاد یافته های پژوهش، آسیب های آموزش در کلاس های چند پایه شامل کمبود وقت، امکانات و تجهیزات کمک آموزشی، بهره گیری از معلمان کم انگیزه و کم تجربه، شیوه های تدریس ناکارآمد، تفاوت سنی و ترکیب جنسیتی، دو زبانه بودن، ضعف علمی پایه ای ، غیبت زیاد است. بهره گیری از فناوری های آموزشی، انتخاب معلم یار، الگوهای نوین تدریس، حمایت مسئولان، تهیه تجهیزات کمک آموزشی و استفاده از معلمان باانگیزه راه کارهای پیشنهادی جهت بهبود کیفیت آموزش مدارس چندپایه بودند. در پایان می توان چنین نتیجه گیری کرد که با بکارگیری راه کارهای آموزشی و روان شناختی، دانش آموزان چندپایه می توانند پیشرفتی همسان با دانش آموزان کلاس های تک پایه داشته باشند.
نقش باورها در فهم پدیده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال سی ام خرداد ۱۴۰۰ شماره ۲۸۲
53-64
حوزه های تخصصی:
انسان در ارتباط با پدیده های پیرامون خود، به آنها شناخت پیدا می کند و به برخی از این شناخت ها باور و اطمینان پیدا کرده، آنها را می پذیرد. ما با نگاه به این باورها متوجه می شویم که سطح پذیرش باورها در مقایسه با یکدیگر یکسان نبوده و دارای سطوح مختلفی است؛ حال نقش سطوح مختلف باورها در فهم پدیده ها چیست؟ و انسان باورمند، پدیده های پیرامون خود را چگونه فهم می کند؟ و در صورت فهم سازگاری یا ناسازگاری پدیده با باورهای خود، چه واکنش هایی از سوی او قابل تصور می باشد؟ این مقاله به روش عقلی، توصیفی و پدیدار شناسانه، نقش باورهای انسانی را در فهم پدیده های پیرامونی خود و واکنش او در مواجهه با این پدیده ها را مورد بررسی قرار می دهد و نتیجه می گیرد: 1. باورها از جهت میزان پذیرش، به سطحی، میانی و بنیادین تقسیم می شوند؛ 2. ما دو نوع فهم از پدیده داریم، فهم سازگاری پدیده با باور، و فهم ناسازگاری پدیده با باور؛ 3. اقسام واکنش ها به پدیده: قبول پدیده، انکارپدیده و کشف پدیده.
تجربه زیسته ذی نفعان نظام آموزشی در زلزله سرپل ذهاب از برنامه درسی اجرا شده در شرایط بحرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۴۷
۱۶۲-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته ذی نفعان زلزله زده شهر سر پل ذهاب در مواجهه با برنامه درسی اجرا شده در شرایط پس از بحران زلزله و با روش پدیدارشناسی انجام شده است. عناصر نهگانه برنامه درسی فرانسیس کلاین، مبنای تعیین چارچوب کلی گرد آوری داده ها از طریق مصاحبه قرار گرفته است. طی این فرایند، با 25 ذی نفع و دست اندر کار نظام آموزشی شامل مدیر، معلم و دانش آموز مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. مصاحبه ها پس از پیاده سازی با سایر داده ها تلفیق و به روش تفسیری تحلیل شدند. پس از آن مضامین، مقوله ها و مفاهیم مرتبط با برنامه درسی از آنها استخراج شدند. به منظور اعتباربخشی داده ها از روش مرور با مشارکت کنندگان و به منظور اعتباربخشی تحلیلها از روش مرور همگنان استفاده شده است. نتیجه تحلیل داده ها حاکی از آن بود که با در نظر داشتن رویکرد انطباق متقابل، برنامه درسی در شرایط زلزله از جهات گوناگون دچار تغییراتی شده است، هر چند میزان این تغییرات برای همه عناصر یکسان نبوده است. در میان عناصر نهگانه، فعالیتهای یادگیری دانش آموزان، بیش از سایر عناصر، دستخوش تغییر و تأثیرپذیری از شرایط پیرامونی شده است، به طوری که ضمن ایجاد وقفه در فرایندهای تحصیلی ایشان، زمینه گرایش به منابع و روشهای غیررسمی یادگیری افزایش یافته است. نتیجه کلی آنکه برنامه درسی می تواند به مثابه ابزاری کارآمد در خدمت مدیریت بحران قرار گیرد و به بازگشت سریع تر جامعه زلزله زده به شرایط عادی از طریق نظام آموزشی کمک کند، اما نبود آمادگی لازم در این نظام و نداشتن پیش بینیهای لازم برای شیوه سازگار کردن و اجرای برنامه درسی در شرایط بحران، مشکلات ناشی از بحران را تشدید می کند.
بررسی و تحلیل تصوف پژوهیِ تطبیقیِ توشیهیکو ایزوتسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
108-83
حوزه های تخصصی:
رویکرد عرفان تطبیقی در تحقیقات ایزوتسو، کشف مجموعه ای از نظام هاست که الگوی عام مشترکی دارند. از نظر ایزوتسو، نظام های متافیزیکی ذاتاً تفاوتی ندارند؛ به گونه ای که همگونی های فراوانی میان آیین بودایی ذِن و عرفان اسلامی وجود دارد. این جستار با روش قیاسی تحلیلی، در پی اثبات این فرضیه است که فهم درست عرفان پژوهی ایزوتسو ، از منظر تصوف پژوهیِ تطبیقی او، قابل درک است. ایزوتسو برای این امر از رویکرد پدیدارشناسی، معناشناختی و به ویژه نظریه فراتاریخی و فرازبانی بهره برده است؛ زیرا به نیکی دریافته است که در پدیدارشناسی، امکان گفت وگو محقق می شود. ایزوتسو در تاریخ و ارضی قدسی، عارفان دو مکتب شهودی را هرچند از دو فرهنگ متفاوت، با «همدلی وجودی»، به گفت وگو می نشاند. رهیافت حاصل از این پژوهش نشان می دهد با وجودی که ایزوتسو با رویکردی معناشناختی، به درستی، «وحدت وجود»، «خلق مدام»، «عدم و فنا»، «نفس و تهذیب آن» و «رؤیا و تخیل خلاق» را مؤلفه های مشترک اندیشه های شرقی می داند، در تطبیق عرفان اسلامی و تائویی، به تمایزها و تفارق ها توجه چندانی ندارد؛ از جمله آنکه ماهیت عرفان ابن عربی، «نظری»، و عرفان تائویی، بر «عمل» استوار است. «تائو» و «وجود» معادل دقیقِ یکدیگر نیستند و ایزوتسو به وجه دومِ تفسیر «تائو»، که ماهیتی مادی گرایانه دارد، وقعی نمی نهد. از دیگر سو، ایزوتسو به نظام مند کردن نظام هستی شناسی ابن عربی التفات چندانی ندارد و بدین سبب، به امتزاج تصوف با سنن فلسفی، که قونوی و کاشانی مروّج آن بوده اند، بیشتر گرایش دارد، تا ابن عربی را در پروژه فکری خود بگنجاند.
رفتار مصرفی زنان عرب در آئین خرید عید فطر
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
63 - 77
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه پدیدارشناسانه ی رفتار مصرفی زنان عرب در آئین خرید عید فطر می باشد. جامعه ی پژوهش کل زنان عرب ساکن استان خوزستان بود. نمونه ی پژوهش13 نفر از زنان عرب است که با این تعداد از طریق مصاحبه، نمونه به حداشباع رسید. طرح پژوهش، کیفی و با رویکرد ون منن مبتنی بر پارادایم تفسیری است. داده ها با استفاده از راهبرد پدیدارشناسی و با به کارگیری مصاحبه ی نیمه ساختاریافته، بعد از اشباع نمونه ها و با استخراج درون مایه های اصلی و فرعی رفتار مصرفی زنان عرب در آئین خرید عید فطر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج چهار درون مایه ی اصلی را به دست آورد که عبارتند از: معنا و مفهوم پدیده ی عید فطر و خرید عید فطر در خانواده، نقش و فرآیند خرید عید فطر در خانواده، ضرورت ها و چالش های خرید عید فطر و اثرات و پیامدهای پدیده خرید عید فطر در خانواده . مهم ترین یافته ای که در این مطالعه ظهور یافت؛هم پوشانی معنایی و هویتی پدیده ی عید فطر و خریدهای آئین عید فطر در میان جمعیت مورد مطالعه بود که جوهره ی دلالتی آن، رویکرد دینی به انجام فریضه و هم چنین معنای آئینی و سنت بودن آمیخته با جشن قومی است.
روش پژوهش پساپدیدارشناسانه؛ پدیدارشناسی عملگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
19 - 32
در این پژوهش، فلسفه پساپدیدارشناسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. پساپدیدارشناسی به عنوان یک رویکرد جدید در فلسفه فناوری می باشد که به ویژه بر نقش فناوری در تغییر دادن تجربیات و ادراک انسان ها تأکید دارد. نخست به ارتباط پساپدیدارشناسی با پدیدارشناسی و سپس به رابطه پساپدیدارشناسی و عملگرایی اشاره شده است. پساپدیدارشناسی فلسفه ای ترکیب شده از عملگرایی و پدیدارشناسی کلاسیک است. پساپدیدارشناسی با حفظ برخی ویژگی های پدیدارشناسی کلاسیک و کنار گذاشتن برخی ویژگی های دیگر از جمله تأکید بر ضدیت با ذات گرایی، باعث شده است این فلسفه را نوعی پدیدارشناسی عملگرا بنامند. در ادامه به روش های انجام پژوهش پساپدیدارشناسی پرداخته شده است. در این باره روش هایی معرفی و بحث شده اند که شامل روش هایی از جمله روش مصاحبه با شرکت کنندگان، مشاهده شرکت کنندگان، گزارش تجربیات اول شخص، مصاحبه با اشیا و روش پیشنهادی رابرت روزنبرگر هستند که همه این روش ها در نهایت به طرق مختلف به بررسی رابطه انسان و فناوری ها و تغییرات حاصل از این روابط می پردازند.
مقایسه نقشه ذهنی کاربران پیام رسان های داخلی با پیام رسان های خارجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم بهار ۱۴۰۰شماره ۲۵
257-296
حوزه های تخصصی:
امروزه پیام رسان های اجتماعی در بین مردم ایران از اقبال بالایی برخوردار بوده و کاربران زیادی در بین مردم دارند. مردم ایران برای استفاده از پیام رسان های اجتماعی با دو انتخاب پیام رسان های داخلی و پیام رسان های خارجی مواجه هستند و تحقیقات نشان داده اند که استفاده مردم ایران از پیام رسان های خارجی بیشتر است. این تحقیق به بررسی علت عدم اقبال و توجه مردم به پیام رسان های ایرانی و مقایسه آن با پیام رسان های خارجی پرداخته است تا بتواند با قیاس تفاوت های بین پیام رسان های داخلی و خارجی از نظر کاربران به مدلی برای طراحی پیام رسان ایرانی مناسب با سلیقه کاربران دست پیدا کند. در این تحقیق از رویکرد پدیدارشناسی و روش زیمت برای استخراج نقشه ذهنی کاربران نسبت به پیام رسان های داخلی و خارجی استفاده شده است و در این راستا از 15 نفر از دانشجویان در شهر تهران مصاحبه زیمت به عمل آمده است. یافته های تحقیق در سه محور نقشه ذهنی پیام رسان های داخلی، نقشه ذهنی پیام رسان های خارجی و مقایسه بین این دو نقشه بوده است. دو نقشه اجماعی به صورت سازه ای با یکدیگر مقایسه و تحلیل شدند. تعداد سازه های استخراج شده پیام رسان ایرانی نسبت به پیام رسان خارجی بیشتر بود که نشان دهنده دغدغه کاربران نسبت به پیام رسان ایرانی است. اکثر این سازه ها ماهیتی منفی داشتند و با تحلیل این سازه ها می توان دریافت که قسمتی از مشکلات پیام رسان های ایرانی در طراحی و مشکلات فنی آنان و قسمت دیگر ریشه در مشکلات مدیریتی دارد. در انتها مقایسه بین پیام رسان ها تحلیل شده و پیشنهاد هایی به سازندگان و مدیران جهت طراحی پیام رسان ایرانی با توجه به نیاز کاربر داده شده است.
بررسی پدیدارشناسانه زیست رسانه ای سالمندان در دوران کرونا؛ مورد مطالعه، نسل رسانه های آنالوگ دارای موبایل هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
125 - 151
حوزه های تخصصی:
تأثیر کرونا بر سبک زندگی، روابط انسانی، و تجربۀ رسانه ای افراد، زیاد بوده و سبب پیوند افراد با رسانه های جدید شده است. اعضای نسل رسانه های آنالوگ وارد فضای جدیدی شده اند و زیست جهان جدید خود را برساخته اند. در پژوهش پیش رو، شیوۀ رویارویی نسل چاپی و آنالوگی با جهان جدید رسانه ای پس از کرونا و تجربه زیستۀ نسل های رسانه ای آنالوگ در شرایط ویژه کرونا، با تأکید بر نظریه های نسل های رسانه ای مانهایم و خوانش مفاهیمی همچون منظرۀ چشم انداز رسانه ای و بوم شناسی رسانه بررسی شده است. این پژوهش پدیدارشناسانه، با 13 فرد بالای 60 سال مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته داشته است و یافته های پژوهش با استفاده از روش تحلیل تماتیک، تجزیه وتحلیل شدند. در چارچوب ابرمضمون «زیست رسانه ای نسل های چاپی و آنالوگی»، سه مضمون «زندگینامه رسانه ای»، «خانگی کردن»، و «چشم انداز تجربۀ پساکرونایی» استخراج شده اند. یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهند که پدیدار زیست رسانه ای در دوره همه گیری کرونا، برساخته شده از این عناصر است: الف) نوع معنایی که افراد از رسانه ها در ذهن دارند، تجربۀ رسانه ای آن ها را برساخته است؛ ب) این تجربه، زیست رسانه ای آن ها در طول زندگی شان را شکل می دهد؛ ج) برپایۀ همین معنا، تجربه ای از فضای جدید رسانه ای در آگاهی آن ها ایجاد می شود که زیست رسانه ای، متناسب با آن معنا می یابد؛ د) پدیدار کرونا به مثابه گسستی در درک چگونگی روابط اجتماعی، اقتصادی، و سیاسی، شکل تازه ای به تجربۀ زیستن در فضای جدید رسانه ای می دهد، ﻫ) این شکل تازه، معنای آیندۀ تجربه رسانه ای پس از کرونا را نیز در آگاهی افراد می سازد و کیفیت های متفاوتی در سوبژکتیویته افراد ایجاد می شود. نسل رسانه های چاپی و آنالوگ، بودن خود را در اکولوژی جدید رسانه ای، بازیابی می کنند؛ یعنی بودن برمبنای پذیرش کامل یا پذیرش مقاومت آمیز.
تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
133 - 172
حوزه های تخصصی:
بی سرپرستی کودکان همیشه بعنوان موضوعی اجتماعی مطرح می باشد. این کودکان به دلایل متعدد از حمایت خانواده خود محروم اند زیرا ممکن است یک یا همه افراد موثر در تأمین نیازهایش در زندگی را از دست بدهند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران است که از لحاظ هدف تحفیق کاربردی و از نظر نوع روش، تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. جامعه آماری برای این امر کودکان دختر و پسر مقیم مراکز شبانه روزی شهر تهران می باشند که سن آنان بالای 13 سال و تجربه زندگی حداقل 5 سال را در این مراکز داشته و با استفاده از انتخاب هدفمند برگزیده شده اند تا از طریق مصاحبه با آنان به شناخت مشخص تری از مسایل و نیازهای آنان دست یابیم. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. نتایج تحلیل مضمون 7 تم اصلی و 22 مفهوم به دست داد. همچنین فقدان بعنوان ذات مشترک پدیده تعیین شد. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از زندگی در مراکز شبانه روزی توسط شرکت کنندگان بود. آنان با وجود محدودیت و نظارت زیاد در این مراکز از زندگی خود رضایت داشتند اما حضور در این مراکز را منشا آینده ای مبهم برای خود می دانند و درخواست شادی بیشتر، حمایت و پذیرش در جامعه داشته و نسبت به خانواده خود احساسی دوگانه از دلتنگی و ناراحتی دارند.
تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش شهر کرمان از دوران قاعدگی شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
159 - 198
حوزه های تخصصی:
اولین سیکل قاعدگی دختران، معمولاً تجربه ای ناخوشایند به شمار می رود زیرا با عصبی شدن، خجالت زدگی نسبت به تغییرات بدن و تغییرات روانی و خلق وخو همراه است. به نظر می رسد که آگاهی از تغییرات این دوران می تواند بر نگرش و عملکرد مثبت و منفی در مورد آن تأثیرگذار بوده و موجب سلامت جسمی و روانی دختران شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش از دوران قاعدگی شان می پردازد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 15 نفر از دانش آموزان دختر تیزهوش سال دهم شهر کرمان با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و با استفاده از شیوه کدگذاری باز تحلیل شد. از تحلیل داده ها مضامین اصلی و فرعی استخراج شد. این مضامین عبارتند از: تجربه قبل از قاعدگی (معمّای آگاهی و احساسات متناقض)، تجربه اولین قاعدگی (پیش بینی ناپدیری، شوک شادی و ترس، درخواست اطلاعات، پشتیبانی خانواده و ابزارهای حیاتی) و تجارب قاعدگی های بعدی (رشد مراقبت شدگی و مراقبت کنندگی، مختل شدن زندگی فردی و اجتماعی و برخوردهای چندگانه فرا فردی با قاعدگی). در نتیجه، تجربه زیسته دختران نشان می دهد که افزایش آگاهی دانش آموزان از قاعدگی باعث می شود ، مشکلات روحی -جسمی این دوره را درک و توانایی بیشتری برای غلبه برآنها داشته باشند. پیشنهاد می شود با برگزاری جلسات آموزش خانواده توسط متخصصین حوزه زنان برای دانش آموزان دختر و برای والدین آنها به خصوص مادران، ساخت برنامه های مفید پزشکی به وسیله صداوسیما، بهبود بخشیدن محتوای کتب درسی با شرایط وقوع زمان قاعدگی و... دختران را از اهمیت سلامتی شان آگاه ساخت.
بررسی آرا و نظرات یوهانی پالاسما با نگاهی به مقاله ی «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری»
منبع:
معماری شناسی سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۰
198-204
حوزه های تخصصی:
تاثیر گذاری مستقیم فلسفه بر معماری از ویژگی های دوره معاصر می باشد. علیرغم تحقیقات بسیاری که در این زمینه انجام شده است، پیوند بین فلسفه و معماری دانشی است که هنوز جای بحث و تعمق دارد. برای شناخت بیشتر این حوزه، باید به بررسی نظریات پیشگامان این حوزه پرداخت. در این میان یوهانی پلاسما معمار و نظریه پرداز معماری معاصر، نظریات ارزشمندی در حوزه پدیدارشناسی و نقد معماری مدرن دارد. پالاسما در نوشته های خود اشاره به معماری چند حسی دارد و در آثارش به بررسی میزان تاثیر تمام حواس پنج گانه بر درک انسان از معماری می پردازد. در این پژوهش به تحلیل یکی از مقالات وی تحت عنوان «هندسه ی احساس، نگاهی به پدیدارشناسی معماری» پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی چگونگی تأثیر فرم معماری بر تجربه ی فضایی، چگونگی تجربه ی یک معماری با کیفیت و چگونگی تبدیل تحلیل پدیدارشناسی به روشی برای بررسی معماری، از دیدگاه یوهانی پالاسما می باشد. در همین راستا به بررسی انگاره های ذهنی، بینایی و اهمیت نور، صدا و سکوت و ... در معماری پرداخته شده است. روش تحقیق مقاله ی حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع کیفی است که به واکاوی اندیشه های فلسفی یوهانی پالاسما در معماری و از طریق مقاله ی وی می پردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عینیت هرکدام از وجوه پدیدارشناسی را می توان در عناصر معماری ایرانی نیز یافت و با بررسی و پرداختن به آثار و اندیشه های فیلسوفانی همچون یوهانی پالاسما می توان کیفیت فضاهای خلق شده را بالاتر برد و به ایجاد تجربه های فضایی دست یافت.
فهم تجربه خرید احساسی کالای بادوام: مطالعه پدیدارشناختی در خرید لوازم خانگی جهیزیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۰ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
325 - 348
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر سعی در فهم تجربه خرید احساسی در کالای بادوام دارد و این امر بین خریداران جهیزیه که خرید احساسی را تجربه کرده اند، بررسی شده است. در این پژوهش بنا بر نیاز به استفاده از تجربیات زیسته افراد درگیر در موضوع تحقیق، از روش تحقیق کیفی و از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. به دلیل نظام مند بودن روش کولایزی برای تحلیل داده ها نیز از این روش استفاده شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع با 14 نفر مصاحبه های کامل انجام شد. اعتبار نتایج به دست آمده با استفاده از درپرانتزگذاریِ دانش قبلی محقق، مراجعه مجدد به شرکت کنندگان و جلب توافق ایشان حاصل شد. در انتها چهار دسته تم حاصل شدند که با کنار هم گذاشتن آنها می توان فرایند «شناخت، احساس، ارزیابی و تصمیم گیری» را مشاهده کرد. یافته های تحقیق در شناخت و درک بهتر رفتار مصرف کننده و پیش بینی رفتار مربوط به خرید ایشان مؤثر است. به کارگیری صحیح یافته ها نیز افزایش رضایت مشتری و پیرو آن افزایش فروش را در پی خواهد داشت.
فهم جوهره پدیده «پشیمانی استراتژیک»: مطالعه پدیدارشناسانه در حوزه استراتژی رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
277 - 298
حوزه های تخصصی:
هدف: استفاده از تجربیات ناشی از تصمیم های اشتباه سازمانی و به دنبال آن شکست، می تواند در کنار توجه به عوامل کلیدی موفقیت، زمینه را برای اتخاذ تصمیم های اثربخش برای آینده کسب وکار فراهم کند. یکی از پیامدهای اتخاذ تصمیم های غیربهینه در سطح عالی سازمان، پشیمانی استراتژیک است. پژوهش حاضر با هدف فهم ذات و جوهره پدیده پشیمانی استراتژیک انجام شده است. روش: به دلیل لزوم گردآوری اطلاعات از افرادی که این پدیده را تجربه کرده اند، برای انجام پژوهش از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی هوسرل مبتنی بر الگوی بهینه شده کولایزی استفاده شد. فرایند نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گرفته و گردآوری داده ها مبتنی بر مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 12 نفر از مدیران عالی سازمان ها انجام شد. اعتبار یافته های پژوهش با استفاده از فرایند اپوخه گذاری و تأیید یافته ها توسط مشارکت کنندگان حاصل شد. یافته ها: یافته های پژوهش در قالب هشت تم اصلی و 21 تم فرعی دربرگیرنده علائم احساسی و دو تم اصلی و شش تم فرعی مربوط به علائم شناختی پشیمانی استراتژیک، ارائه شد. در نهایت با استفاده از رویکرد تغییرات تخیلی هوسرل، از بین تم های شناسایی شده، ده ویژگی ذاتی که تبیین کننده جوهره پدیده پشیمانی استراتژیک است، استخراج شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش، ضمن وارد کردن مفهوم پشیمانی به ادبیات مدیریت استراتژیک، زمینه را برای تبیین مفهوم آن، تفکیک این پدیده از موارد مشابه و تنظیم استراتژی های رفتاری در سطح عالی سازمان فراهم کرده است.
پدیدارشناسی تجربه اخراج شدن از کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۷ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
573 - 594
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش محوری کار در زندگی افراد، اخراج شدن می تواند تبعات زیادی برای فرد و اطرافیان وی به دنبال داشته باشد؛ اما در حال حاضر در خصوص این تجربه فهم ناچیزی وجود دارد. بنابراین در این پژوهش از روش پدیدارشناسی گیورگی و گیورگی استفاده شد تا معنای این پدیده توصیف شود. بدین منظور به کمک روش نمونه گیری هدفمند، با 8 تن از افرادی که به تازگی از کار خود اخراج شده بودند، مصاحبه پدیدارشناسی عمیق شد. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد جوهره تجربه اخراج شدن از سه تم اصلی و یازده تم فرعی تشکیل شده است که عبارت اند از: 1. اخراج به مثابه محرومیت ناگهانی با تم های فرعی اخراج به مثابه فروپاشی برنامه ها، از دست دادن امنیت مالی و محیط اجتماعی کار؛ 2. اخراج به مثابه محرک عواطف با تم های فرعی نفرت، شوک، بی انصافی و بی عدالتی، سردرگمی، غم و اندوه و رهایی و 3. تأثیر اخراج بر خودانگاره با تم های فرعی تصور بی اهمیتی و تصور بی کفایتی. فهم به دست آمده از تجربه اخراج شدن، می تواند مدیریت این پدیده را هم برای سازمان ها و هم برای افراد تسهیل کند.
فهم دستورگذاری در حکومت های محلی (نمونه پژوهی: شورای شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
557 - 580
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، جستاری بر نحوه دستورگذاری در شورای شهر مشهد به عنوان نمونه ای از حکومت های محلی در ایران است. این پژوهش درصدد فهم دستورگذاری در حکومت های محلی برای کمک به بهبود آن است. روش: روش مورد استفاده، هرمنوتیک پدیدارشناختی و پدیدارشناسی هرمنوتیک (در قالب نظریه داده بنیاد ساخت گرا) است. یافته ها: در این پژوهش، برای دستورگذاری در حکومت های محلی ساختار دوگانه ای تدوین شد که بر هسته ای سخت و پوسته ای نرم متکی است. هسته سخت متشکل از عوامل فردی خط مشی گذار است، در حالی که پوسته نرم بیشتر از عوامل محیطی متأثر است. در پوسته نرم عوامل پسین و پیشین وجود دارند که اثرهای پیش و پس از در دستور قرار گرفتن یک مسئله را هنگام دستورگذاری لحاظ می کنند. عوامل پسین شامل ارزیابی پیش بین، اثرهای زمانی و احتمال تصویب طرح ها و لوایح هستند و عوامل پیشین به بازخوردها، جایگاه جامعه هدف و ماهیت مسئله اشاره دارند. نتیجه گیری: دینامیک دستورگذاری در شورای شهر مشهد به عنوان نمونه ای از حکومت های محلی در ایران، تابع الگوهای موجود نیست و نبود سیستم های پشتیبان تصمیم گیری و بازخورد سبب فردی شدن روال دستورگذاری شده است.
جوهره فرقه گرایی در سازمان های دولتی: پژوهشی در افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
608 - 628
حوزه های تخصصی:
هدف: فرقه گرایی در سازمان، در فراگرد مردم سالاری سازمانی پدیده ای کژکارکردی و اخلالگر تلقی می شود. پژوهش حاضر با هدف کشف جوهره این پدیده در سازمان های دولتی ولایت هرات افغانستان انجام شده است.
روش: راهبرد پژوهش، پدیدارشناسی وصفی و مشارکت کنندگان در آن 24 نفر از کارکنان 16 سازمان دولتی ولایت هرات افغانستان بودند که با استفاده از نمونه گیری نوعی تا مرحله اشباع نظری انتخاب شده بودند. برای تحلیل مصاحبه ها از نرم افزار Maxqda استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که جوهره فرقه گرایی در سازمان های مورد مطالعه، شامل چهار دسته آلایه های رفتاری فرقه گرایانه به عنوان سازه های سامان بخش این پدیده می شود که عبارت اند از رفتارهای سیاسی فرقه ای، تقدم روابط فرقه ای بر ضوابط، تبعیض فرقه ای و مبادله فرقه گرایانه رهبر عضو.
نتیجه گیری: رفتارهای فرقه گرایانه سازمانی در قلمرو مکانی پژوهش رفتارهای سیاسی فرقه ای با ماهیت نفع طلبانه برای اعضای فرقه در سازمان حتی به بهای منافع جمع هستند که به صورت تبعیض فرقه ای از نوع جنسیتی و قومی ظهور می یابند. در این پدیده از رهگذر مبادله فرقه گرایانه رهبر عضو، اعضای فرقه توسط مدیریت سازمان خودی و سایر اعضا غیرخودی تلقی می شوند و در نتیجه خودی ها در مقایسه با اعضا از منافع ویژه ای برخوردار خواهند شد. با این فرض، روابط فرقه ای بر ضوابط ترجیح داده می شوند.
هنر و زیبایی شناسی در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
1 - 18
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار تأملات هوسرل دربارۀ هنر و زیبایی شناسی ذیل چهار مبحث مطرح شده است. نخست، مقایسۀ رویکرد پدیدارشناختی و زیبایی شناختی است که تعلیق وجود عالم خارج و بی علاقگی وجودی در کانون آن قرار دارد. دوم، آرای هوسرل دربارۀ تصویر آگاهی است که در درک اثر هنری به عنوان اثر هنری نقش ایفا می کند و نیز تفاوت آن با سایر انواع آگاهی و ماهیت سه لایۀ آن یعنی حامل فیزیکی، ابژۀ تصویر و موضوع تصویر. سوم، تقسیم بندی انواع هنر به هنر رئالیستی، ایدئالیستی و فلسفی است. مبحث چهارم به قابلیت های نهفته در پدیدارشناسی هوسرل برای طرح یک نظریۀ پدیدارشناختیِ هنر اختصاص دارد. مفهوم عالم هنر و زیست جهان به عنوان یک پیش زمینه و بستر دراین باره نقش مهمی ایفا می کند. در این نوشتار سعی شده است باتوجه به مؤلفه های اساسی پدیدارشناسی نظیر مخالفت با تحویل گرایی، تحقیق بدون پیش فرض، مخالفت با روان شناسی گرایی و طبیعت گرایی، روش توصیفی و «بازگشت به خود اشیا»، به برخی از قابلیت های طرح یک زیبایی شناسی پدیدارشناختی براساس پدیدارشناسی هوسرل اشاره شود. این زیبایی شناسی پدیدارشناختی، بیش از هر چیزی بر روی آورندگی آگاهی زیبایی شناختی، نسبت های بین سوژه های عالم هنر، جست وجوی بنیاد هنر و اثر هنری در این روی آورندگی ها و نسبت ها تأکید می کند و می تواند به عنوان مبنا و چهارچوبی برای سامان دهی نظریه های متعارف زیبایی شناختی به کار آید.